من یک دوست دارم که بهش تجاوز شده. دختری مثل خودتون و مثل دخترهایی که اطرافتون می شناسین. به زور و وحشیانه. با اینکه دختر شجاع و فعالی بود، بیخیال پلیس و سیستم قضایی شد چون تنها چیزی که اونجا پیش می رفت توهین بیشتر بهش بود و تهمت های وقیح تر. تا یک هفته حتی به سختی می تونست به دستشویی بره و تا یکسال به راحتی نمیتونست از خونه بیرون بیاد چون یا مجبور بود پیاده بره یا سوار ماشین یک غریبه بشه.
همه جوره می شه در مورد تجاوز حرف زد. می شه مزخرف گفت مثل «ازش لذت ببر» یا «خودت خواستی». می شه توی فروم ها التماس کرد که فلان فیلم تجاوز به فلانی رو بذارین که من ببینم و می شه مثل قرن پونزدهم از این گفت که باید متجاوزها رو اعدام کنن تا عبرت بقیه بشه و حتی میشه تحلیل کرد که دولت خیلی هم خوشحاله از اخبار تجاوز چون باعث می شه فضای نظامی کشور بیشتر و بیشتر توجیه بشه.
هر چی می خواین بگین اما اما این چند تا نکته یک آدم عصبانی رو هم بخونین:
- تجاوز به گفته تحقیقات جامعه شناسی، هیچ ربطی به ارضای شهوت نداره. بحث تجاوز بحث قدرت است و سلطه و خشونت و توسط آدم های تحقیر شده انجام می شه
- قربانی تجاوز فرق خاصی با بقیه نداره. آدم ها هر جایی با هر لباسی و حین هر فعالیتی ممکنه با مشکل تجاوز روبرو بشن
- متجاوز آدمی نیست که صبح رفته باشه سر کار،خونه ای داشته باشه و سر راه برگشت به خونه به کسی تجاوز کنه. متجاوز یک آدم بی کار و ناامید به زندگی است که توی جامعه جایی نداره
- عامل نهایی تجاوز سرکوب است و تحقیر و فقر و بیکاری + یک فرهنگ منحط
- اعدام و شکنجه و تحقیر، تجاوز رو بیشتر می کنه نه کمتر
و البته اینها در مورد تجاوزی است که این روزها در کشور ما رو اومده. شکی نیست که پدوفیلها و بیماران روانی دیگه هم وجود دارن که برای جلوگیری از تجاوزشون، علاوه بر شغل و امید نیازمند درمان اختصاصی هم هستن.
اگر با وجود عصبانیت من تا اینجا همراه بودین، صفحه اختصاصی تجاوز در روزنامه روزگار رو هم ببینین (پی دی اف).
پی.نوشت. عکس از اینترنت است ولی اینقدر اینطرف و اونطرف کپی شده که نتونستم منبع رو پیدا کنم