این یک سالن شنود است که در تریپولی لیبی کشف شده. پر از پوسترها و راهنماهای انگلیسی که تکنیکهای شنود را آموزش میدهند. تمام عکسها از ادو بایر است؛ خبرنگار عکاس وال استریت ژورنال.
ظاهرا ماموران در چنین سالنهای بازی مینشستهاند. این یک ساختمان شش طبقه است. احتمالا در همینجا جاسوسهای قذافی با تکنولوژی وارد شده از غرب، ایمیلها و چتهای افراد را شنود میکردند.
سالن شنود فقط یک طبقه از ساختمان را اشغال میکرده. پایینتر، اتاقهایی شبیه اتاقهای بازجویی به چشم میخورد که در شبکههای پیچ در پیچ ساخته شدهاند.
یکی از انقلابیها در آستانه در یکی از اتاقهای کار.
اتاقی در ساختمان شنود. این عکس در روز دوشنبه هفته قبل انداخته شده.
همه جا پر از پروندههای کاغذی است
و فلاپی دیسکها زمین اتاقهای شنود را پر کردهاند. تکنولوژیها قدیمی هستند.
پروندهها جدیدتر به شکل مرتب در قفسهها چیده شده اند. پر از پرینت ایمیلهای ماههای قبل و مربوط به روزهای آغازین شورش لیبی.
نمایشگرهای کامپیوتری و فایلهای کاغذی روی هم انبار شدهاند. در همین ساختمان قذافی سعی میکرد تمام مخالفان حکومتش را زیر نظر بگیرد.
نقشه پایتخت لیبی؛ طرابلس با نشانههایی روی آن که نقاط خیزش مردم را نشان میدهد.
پروندههای اشخاص
جعبههایی پر از فیلمهای ویدئویی.
پروندههای قدیمی که در گوشهای انبار شدهاند
پروندههای خرد شده با دستگاه کاغذ خرد کن
و فکر می کنین اگر لیبی همه این هزینهها رو صرف مثلا آموزش در مدارس میکرد، وضعش امروز فرقی داشت یا نه؟ البته می پذیرم که اگر به جای شکنجه و کشتار و پرونده سازی سراغ آموزش بچه ها و دانشگاه هاش میرفت، مدتها قبل حاکم مادام العمرش باید کنار میکشید و خب ظاهرا برادرمون ترجیح می داد دیکتاتور یک کشور بدتر باشه تا شهروند عادی یک کشور بهتر..