اینترنت و وب پر است از مطالب ساده برای خوندن. ما عادت میکنیم به خوندن سرسری چیزهایی که پنجاه درصدشون رو قبلا میدونیم و بیشتر برامون حالت خبر یا بیان شفافتر چیزهایی رو دارن که قبول داریم. کمتر پیش مییاد چیز واقعا جدیدی بخونیم یا به مفهوم واقعی کلمه «مطالعه کنیم». اگر میخواین این عادت رو امروز بشکنین، سری بزنین به این مقاله جذاب که سینا قسمت به قسمت داره ترجمه میکنه: چرا عشق دردناک است؟ مصاحبه با اوا ایلوز. مطلب از حوزه جامعهشناسی احساسات است که من امروز به افتخار سینا و مقالهاش به ویکیپدیای فارسی اضافهاش کردم.
مقاله سخته و نسبتا سنگین و سرعت خوندنش شاید برای من یک سوم سرعت خوندن متنهای دیگه اینترنتی بود. دقیقا همین ثاب تمیکنه که باید بخونیمش (حتی توی تم افتضاح وبلاگ سینا).
اشپيگل: شما می گویید، ما دیگر نمی توانیم یک نفر را انتخاب کنیم. این تردید از کجا ناشی می شود؟
ایلوز: ایجاد قید و پیوند همیشه ناشی از یقین و باور است – انسان نمی داند که آیا عشق چنین کارکردی دارد و آیا باید خود را نسبت به کسی متعهد کرد که ممکن است بهترین گزینه نباشد. اگریستانسیالیست ها حق دارند: انسان با تصمیم هایی که می گیرد، تعریف می شود. نکته این که روزبروز تصمیم گیری سخت تر می شود. در دنیای امروز، با توجه به گستردگی امکان انتخاب به ابهام و چندارزشی رسیده ایم: نه تنها آمال و آرزوها مفقود شده اند، دیگر از اشتیاق و تشنگی هم اثری وجود ندارد.
اشپيگل: چنان که نوشته اید، یکی از اهداف کتابتان کاستن از دردهای عشق است. چگونه می خواهید این کار را انجام دهید؟
ایلوز: من می خواهم که زنان، وقتی عاشقی آنها را ترک می کند، خود را مسوول پایان رابطه ندانند و خود را بی ارزش احساس نکنند. در حقیقت قسمت زیادی از رنج های رمانتیک دلایل نهادی دارد. در دوره مدرن، ما تا حد زیادی تأیید را به واسطه رابطه عاشقانه بدست می آوریم. این موضوع هم برای مردان و هم برای زنان صادق است؛ برای زنان شدت بیشتری دارد، چون زنان هم چنان در عرصه عمومی کمتر وارد و تأیید شده اند. پایان یک رابطه معمولا برای آنان بسان دفن ارزش های شخصی است. در این مورد عدم تشابه میان دو جنس، نه حاصل ضعف زنان، که به دلیل ساز و کارهای اجتماعی است. به عنوان یک فمینیست در پی آنم که مکانیسم این ناهمگونی احساسی را نشان دهم.
راستی! سینا همه مطالب وبلاگش عالیه هرچند که اون تم خاص تمام تلاشش رو میکنه که شما نخونیدش (: این وبلاگ تنها نوشتههای فوتبالی رو داره که من میخونم و این روزها تقریبا تنها نوشتههای جامعه شناسی غیرسایبری رو. بگم که اگر کسی می خواد جامعه شناسی رو ادامه بده، این وبلاگ یکی از بهترین ها برای خوندن است.
یک تذکر مهم: سینا علاوه بر اینکه یکی از مورد اعتماد ترین آدم های زندگیه منه، مهندس مخابرات، دانشجوی دکترای جامعه شناسی، کمک داور فوتبال توی اتریش، ساکن غیرقانونی خوابگاه و از همه حساستر، در عین اخلاقیترین آدمی که من دیدم بودن، به معنی عامیانه اش بی ادب هم هست (: از لغات خاص استفاده می کنه و اگر حساسیت دارین به این موضوع، از خوندنش (مثلا از خوندن مطلب گیر کردنش تو آسانسور) محروم کنین خودتون رو (: