نمونه ای از یک گردهمایی هکری جذاب: اس اچ ای ۲۰۱۷

ما در این ده سال اخیر در ایران همایش های زیادی داشتیم. از همایش های یک عصر کوتاه تا برنامه های مفصلتر چند روزه مثل زیکانف. من معمولا برگزار کننده نیستم ولی تجربه کافی دارم تا بدونم چقدر برگزاری همایش در ایران سخت و پر دردسر است و کاملا هم خوشحالم که برای بعضی از تیم ها اینکار می تونه به منبع درآمدی هم تبدیل بشه. حرفه ای شدن خوبه. اما ما هنوز در کنفرانس هامون خیلی سبک سنتی رو حفظ کرده ایم: چند سالن،‌ سخنرانی در مورد موضوعات تقریبا استاندارد و چند کارگاه آشنایی با لینوکس و ابزارها و زبان و فریم ورک و …

می دونم که این بیشتر به خاطر پیشنهادها و محدودیت های موجوده اما خوبه به فکر گسترش و ارتقای سطح باشین و یکی از بهترین روش‌هاش، نگاه انداختن به نمونه های خوب در حال اجرا است. تقریبا هر جا رو که نگاه کنین کنفرانسی در جریانه و می شه ازش ایده گرفت. چه برای اجرا چه سخنرانی چه چینش برنامه ها. مثلا اس اچ ای ۲۰۱۷ که توی هلند برگزار می شه و یک آوت دور هکر کمپ است.

سخنرانی‌های روز اول این کنفرانس/کمپ چیزهایی شبیه به این هستن:

مقدمه ای بر هک کردن گیم بوی، افزایش ابعاد کار در یک ماشین سی ان سی، سخنرانی عمومی برای آدم های فنی، چگونه ان اس ای ما را ردیابی می کند، سفری به هند برای کشف یک کال سنتر متقلب،‌ ایجاد هکرهای انسان‌گرا در جوامع، زندگی برای ورزش های کلاسیک خیلی کوتاه است،

و البته در کنارش در تمام ساعت ها گروه های موسیق و جشن به راه هستن. کارگاه ها گاهی تا ۱۲ شب طول می کشن و نمایش فیلم «چیزی برای مخفی کردن نیست» که استدلال اشتباه به همین نام رو توضیح میده ساعت ۱ تموم می شه.
در کنار این سالن ها، از ساعت ۲ کارگاه ها هم شروع می شن. کارگاه هایی مثل «یک حلقه، کارگاه طلا سازی» و «نصب بردهای الکترونیک» و و عصر هم بازی هایی مثل کشف گنج بلوتوثی در محوطه و از ساعت ۸ تا ۱۲ هم آتیش در ساحل توسط یک گروه از هکرها.

برنامه های روزهای دیگه هم مشابه است. از سخنرانی های زیاد در مورد حقوق اولیه انسانی مثل حق دسترسی به اطلاعات و اینها گرفته تا بحث های نزدیک به زیست شناسی (دی ان ای) و البته در کنارش کارگاه های متنوع که از آردوینو توشون هست تا اینترنت چیزها و از اونطرف از شمشیر بازی تا قورت دادن آتیش!

برای اینکه بتونین همه رو پیگیری کنین، کل برنامه به شکل تقویم های مختلف و جیسون و … هم ارائه شده و اطلاعات بیشتر در ویکی اش هست و در گیت هم برای همه قابل ادیته.

لینک های شاد دوشنبه های آخر ماه مرداد ۱۳۹۶ – از کار نجاری تا حل کردن جدول

یک دوشنبه دیگه آخر ماه شد و گشتی در وب فارسی؛ بهتر بگم معرفی کسانی که دوست داشتن بیشتر دیده بشن و فضاشون به ما می خورد.

فعالیت ها

سایت‌ها

‪-‬ بچه های یو دونیت هم یک سیستم ساختن که هنوز به نظر خیلی اول راهه ولی اگر جدی بگیرن و بدونن که مهمترین بخش بیزنس موفق، پیش بردن بیزنس بعد از نوشته شدن برنامه است، می تونه کارش حسابی بگیره و ایده خوبی هم باشه و به همه هم کمک کنه. یو دونیت اجازه می ده افراد دگمه یا لینک دونیشن اضافه کنن. مثلا مال من اینجاست: دونیت
هردوک هم تلاشی دیگه برای چیزی است که لازم داریم: یه سایت به روز از اخبار علمی علوم پایه و دقیق
– سایت جدول یاب هم بانمکه (: برای کشف کلمات جدول (:
– سایت پرواز هاب هم ایده خوبیه که می تونه سریعا تجاری هم بشه: مقایسه قیمت بلیت های هواپیما در سایت های مختلف.

رویدادها

  • مسابقه چلنج اینترنت چیزها هم درجریانه. مطمئن هستم هنوزم می تونین ثبت نام کنین (: تازه کار به نظر می رسه و احتمالا فرصت خوبیه برای اسم و رسم پیدا کردن (:

بازار کار

استخدام نیروی بازاریابی و فروش پاره وقت برای Darkooba.com

گروه طراحی و ساخت دارکوبا در زمنیه اسباب بازی چوبی فعالیت می کند و مایل است برای بخش فروش خود یک نیروی جوان و خوش روحیه را به تیم خود اضافه کند. با ما تماس بگیرید اگر

۱. روابط اجتماعی خوبی دارید
۲. تجربه ارایه محصول و فروش دارید یا فکر می کنید از این کار می توانید لذت ببرید و دوستش داشته باشید
۳. از پی گیری خسته نمی شوید و تا به نتیجه رسیدن ادامه می دهید .
۴. منعطف هستید و می توانید در یک فضای دوستانه و هنری و کارگاهی موثر باشید

تماس و ارسال رزومه: info@darkooba.com

شما هم اگر دوست داشتین در دوشنبه آخر ماه بعدی معرفی بشین، با ایمیل بهم خبر بدین.

برندگان جایزه پیشگامان ای اف اف ۲۰۱۷: چلسی منینگ، مایک منسیک و آنی گیم

موسسه ای اف اف یکی از اصلی ترین محافظان آزادی دیجیتال در دنیاست. جایزه پیشگامان این موسسه که به پیش برندگان آزادی اهدا می شه امسال به سه نفر داده شده؛ مطلع ساز مشهور چلسی منینگ، ادیتور تک درت مایک منسیک و مدافع آزادی بیان آنی گیم.

چلسی منینگ متخصص امنیتی است که با انتشار اسناد جنگ عراق، فساد دولت آمریکا و رفتارهای ضد حقوق بشری ای رو افشا کرد. چلسی بعدها در زندان تغییر جنسیت داد و از این نظر هم خبرساز بود و مقاله هاش در نیویورک تایمز هم حقوق این اقلیت رو دفاع کرد و هم حق شهروندان از رفتارهای حاکمانشان رو.

مایک مسنیک هم موسس و نویسنده بلاگ تک درت و فعال حقوق دیجیتال است. کسی که ۲۰ سال تقاطع تکنولوژی، سیاست و حقوق شهروندی رو مطرح کرد و صدایی قوی علیه قوانین از بین برنده حقوق مردم نسب به شبکه جهانی اینترنت بود.

انی گیم هم مدیر آیفکس است که شبکه ای از ۱۱۵ سازمان خبرنگارانه یا آزادی های مدنی است و سعی می کنه از حقوق خبرنگاران در جهان دفاع کنه یا حداقل فشارهای اونها رو نشون بده. انی برای ۱۰ سال آیفکس رو رهبری کرد تا شهروند خبرنگارها و گزارشگرهای کشورهای مختلف احساس امنیت بیشتری بکنن.

جایزه شون مبارک باشه و لذت بخشه دیدن آدم های خوب.

ظهر دیتابیس‌های مبتنی بر جی پی یو

چیزی که در این سال ها بسیار بی سر و صدا در دنیای کامپیوتر جلو اومد و کم کم گستره اش رو به بخش های مختلف تحمیل کرد، جی پی یو بود. الان حتی سرویس دهنده های کلاود دارن سرویس های جی پی یو ارائه می دن و حالا حتی به نظر می رسه در دنیای دیتابیس هم وارد شدن. مزیت اصلی جی پی یو در مقایسه با سی پی یوهای سنتی وقتی ظاهر می شه که بخواین کارهای تکراری رو روی حجم عظیمی داده انجام بدین. جی پی یو ها می تونن هزارها هسته داشته باشن و پهنای باند زیاد روی هر کور پس در جاهای مختلف گزینه های برنده شدن از جمله توی یادگیری ماشین و ماین کردن بیت کوین.

ولی دیتابیس چی؟ توی کاربردهای جدید خیلی از دیتاهای ما نیاز به پروسس شدنی بیشتر از قبل دارن. مثلا فرض کنین من یک استوریج هدوپ دارم که اطلاعاتی رو نگهداری میکنه که در هر بار درخواست باید پردازش بشن. نمونه واقعی سیستم پست آمریکا است که با داشتن ۱۵۴ میلیون آدرس و تقریبا ۲۰۰هزار مسیر پست لازمه در هر لحظه بتونه مکان هر پستچی رو حساب کنه. چنین کاری اول نیازمند دریافت کلی اطلاعات است و بعد پروسس اون اما چی می شه اگر یک دیتابیس مبتنی بر جی پی یو دیتا در همون سری ای که بازیابی می شه، پروسس هم بشه و سیستم پست بتونه برای هر بسته زمان تقریبی دریافت رو اعلام کنه؟ این مساله واقعا عملیاتی شده و داره کار میکنه. نمونه های دیگه بانک ها هستن و سکتورهای اقتصادی ای که اطلاعات زیادی رو ذخیره و دائما پردازش می کنن و سوییچ کردنشون به دیتابیس های جی پی یو، جواب خوبی داده.

پیاده سازی های فعلی اکثرا مبتنی بر دیتابیس های کلاسیکی هستن که کنارشون جی پی یوهایی هست برای پروسس اطلاعات ولی حدس زده می شه اینها به هم نزدیکتر بشن و سیستم هایی داشته باشیم که خود دیتابیس مسوولیت پروسس دیتا رو هم بر عهده بگیره.

فریب «هر کی تلاش کنه موفق می شه» رو نخورین

صحبت خانم لیلی گلستان در تد اکس رو امروز شنیدم. ایشون آدم فعال و با سابقه ای هستن و بخشی از سازنده نسل امروز ما بودن ولی دو چیز رو به شکل عجیبی در سخنرانی شون دوست نداشتم: نفی رانت خانواده و تبلیغ بی اخلاقی.

راستش بهتره به جای نقد جملات ایشون در مورد خودم حرف بزنم.

  1. من در دنیای کامپیوتر آدم موفقی حساب می شم. اما چقدر از این موفقیت محصول تلاش شخصی است؟‌ اگر سخنرانی دراماتیک کنم می تونم بگم با اولین کتاب سی یک هفته خودم رو توی اتاق حبس کردم و فقط برنامه نویسی یاد گرفتم. یا مثلا بگم در به در دنبال یک کارت اساتید می گشتم تا بتونم قبل از بقیه برم نمایشگاه کتاب که یک کتاب خارجی که پشتش سی دی لینوکس هست رو بتونم بخرم یا وقتی فلانی گفت از خارج برات چی بیارم گفتم یک مودم می خوام یا اینجور داستان های مرتبط با «تلاش شخصی» ولی فراموش کنم بگم که از ۶ سالگی کامپیوتر داشتم و انگلیسی رو از بچگی بلد بودم و یکی بود که از خارج برام مودم بیاره و خط تلفن خودم رو داشتم برای زنگ زدن به بی بی اس ها و … این مهمل اگر تلاش کنی موفق می شی واقعا می تونه زندگی خیلی ها رو خراب کنه چون ممکنه کلی تلاش کنن و موفق نشن و بعد درگیر کلی فکر و خیال بشن. واقعیت اینه که اگر تلاش کنی،‌ شانس موفقیتت می ره بالاتر و خب در این مورد من یا لیلی گلستان (که در خونه پدر با نقاشی های سهراب سپهری که مال پدر بوده گالری زده و به روزنامه ها گفته گلستان رو تبلیغ کنن) آدم های خوبی نیستیم که در این مورد اشک به چشم بیننده بیاریم که چطوری در شرایط سخت تلاش کرده ایم.

  2. ترویج بی اخلاقی و گول زدن بقیه و تبلیغ کردن عقیده ای که می دونیم اشتباهه ولی کارمون رو پیش می بره شاید در جامعه ما بدترین کار ممکن باشه. اینکه با هر مکر و حیله ای و غیره «موفق» بشیم و این رو جوری دراماتیک تبلیغ کنیم که همه الگو بگیرن واقعا قابل دفاع نیست. مثلا من بیام برای شما بگیم که اینقدر علاقمدن به الگوریتم ها بودم که کتاب خارجی استادمون که تو ایران پیدا نمی شد رو بلند کردم یا برای آپگرید کامپیوتر پول نداشتم و درنتیجه پول دزدیدم تا بتونم یک مگ دیگه رم بخرم تا بتونم فلان مدل برنامه نویسی رو تست کنم و … و اینها رو جوری بگم که انگار یک قهرمان هستم که از هر کاری برای یاد گرفتن ابا نداره، به نظر خودم خیلی آدم کثیفی هستم و اثر بدی که به جا می ذارم بسیار مخرب برای جامعه است. اونم توی جامعه ما که دروغ گفتن و دزدی توش زرنگی‌ است و روش مرسوم زندگی خیلی ها.

خلاصه کنم که داشتن یک خانواده حمایت گر جرم نیست ولی اینکه من نقش پدری که خونه و گالری و آثار سهراب سپهری و اعتبار مطبوعاتی اش رو برای موفقیتم استفاده کردم رو نبینم و بگم من تلاش کردم موفق شدم پس شما چرا تلاش نمی کنین؟ خیلی بی انصافیه و تبلیغ بی اخلاقی از بین برنده پیوندهای سازنده یک جامعه خوب.

وقتی توی مسابقه آشپزی شرکت می کنیم و من گوشت و ادویه رو دارم ولی یکی دیگه تازه باید بره از شکار توی جنگل و چیدن گیاهان صحرایی شروع کنه، حرف زدن از «ببین من چه فلفل هالوپینوی خوبی استفاده کردم ، پس تو چرا فقط ریحون گذاشتی؟» یا «تو خنگی که فقط آشپزی کردی، من به داور قول یه بوس هم داده ام» نهایت نفهمیه.

فهرست کتاب های پیشنهادی وای-کامبنیتور برای این تابستون

وای‌کامبینیتور سایت اصلی پشت هکرنیوز است و یکی از شتاب دهنده های سید بسیار مشهور. خیلی وقته می خوام در مورد هکر نیوز بنویسم و این رو بگم که خوبه همه اگر نه هر روز، گاه گداری نگاهش کنین. هکر نیوز یکی از منابع اصلی من برای خوندن مطالب خوب در طول روزه. دقیقا اسمش هکر نیوز است و هر روزی که برین توش، از سیاست تا تکنولوژی تا علوم پایه و حتی فلسفه توش پیدا می شه. نکته جالب این مساله برای من تمرکز روی اون بخش از آگاهی یک هکر است که مستقل از زبان های برنامه نویسی و فنون مستقیم کامپیوتر اتفاق می افته. واقعیت اینه که بینشی که پشت مسائل هست یک هکر خوب رو می‌سازن نه تعداد دستورها یا زبان هایی که بلده. حداقل اون شکلی از هکرجذابی که وقتی می بینین ازش خوشتون میاد؛ از هکر مستر ربات گرفته تا گاتفرید.

حالا هم وای کامبینتور، فهرست کتاب هایی که باید این تابستون بخونین رو منتشر کرده. می بینین که کتاب هایی مثل «رشد سریع برای همه استارتاپ ها» و «از کجا پول در میاد» و «تعریف ده اصطلاح مشهور مربوط به استارتاپها» و «چرا محصولات اپل رو همه دوست دارن» و … حضور خیلی کمرنگی توی این فهرست دارن و به جاش کلی زندگی نامه (از گرینسپان تا فرانکلین روزولت) هست و کلی آشنایی با مفاهیم آینده (مثلا نکسوس) و شیوه های تفکر (چگونه مثل شرلوک هلمز فکر کنید) و بیولوژی (Behave و هومو دئوس و تاریخچه کوتاه بشریت، چرا آدم های خوب با دین و سیاست دسته دسته میشوند و اقتصاد و سلامت و حتی علوم پایه (شش قطعه نه چندان ساده از ریچارد فاینمن).

به نظرم جای اینجور بحث ها در دنیای استارتاپی، هکری، برنامه نویسی و .. در ایران بسیار خالیه. اکثر آدم های باحالی که دوستشون داریم آدم هایی هستن که کتاب می خونن، از رمان کلاسیک تا اقتصاد تا فیزیک و تاریخ. کتاب بینش عمیق تری به آدم ها می ده و دید رو وسیع می کنه و اتفاقا این چیزی است که در نوآوری و غیره بسیار موثرتر از بلد بودن تکنولوژی های متنوع عمل می کنه.اوه! و البته می دونیم کسانی که کتاب رمان می خونن دیت های هیجان انگیزتری هم هستن. پس نگاهی بندازین به فهرست کتاب های پیشنهادی وای کامبینیتور بندازین و ببینین که ایده جایی مثل وای کامبینیتور از یک برنامه نویس و تعداد کتاب هایی که انتظار می ره در یک تابستون بخونه چیه. واقعیت اینه که خوندن فقط به قصد پیشرفت سخته اما لذت بردن از خوندن یکی از لذت های دم دست، راحت و بسیار قابل کنترل جهانه که اینجا تاکید خیلی کمی روش شده.

چرا بیت کوین دو شاخه شد و این دو شاخه شدن چه اهمیتی داره

سه شنبه بخشی از کاربران و گردانندگان بیت کوین، شاخه خودشون رو از بیت کوین اصلی جدا کردن! در اصل یک کپی از تمام تراکنش ها و بلاک چین (blockchain) گرفتن و باهاش یک بیت کوین جدید راه انداختن! کاری عجیب ولی از نظر اونها لازم. این شاخه جدید با شاخه قبلی ناسازگار است و از اینجا ما با دو روند مختلف توی بیت کوین مواجه خواهیم بود. کسانی که شاخه رو جدا کردن، اسمش رو Bitcoin Cash گذاشتن. این دو شاخه از سه شنبه در کنار همدیگه ولی مستقل از همدیگه در حرکت هستن.

پیچیدگی اونجاست که اگر شما قبل از دو شاخه شدن بیت کوین داشتین، حالا چه وضعی دارین. خبر خوب؟ شما الان همونقدر که بیت کوین داشتین، بیت کوین کش هم دارین! اطلاعات رمزنگاری اینها با هم یکی است ولی حداقل در حال حاضر اختلاف قیمتشون با هم زیاده. در حال حاضر بیت کوین ۲۷۵۰ دلاره و بیت کوین کش حدود ۴۵۰ دلار. هرچند که مطمئنا این مقادیر به سرعت تغییر خواهند کرد.

اینکار از نظر فنی سخت و از نظر اقتصادی بسیار عجیبه. این چند روز که برای بیت کوین کش خیلی خوب نبوده و حدود ۲۰ درصد سقوط کرده ولی مقاومت گردانندگان در طول چند ماه آینده مشخص خواهد کرد که این پول جدید زنده می مونه یا نه.

اما چرا

تقریبا یکسال بود که بیت کوین مشکلی جدی داشت؛ یک مشکل مرتبط با محدودیتی که برنامه نویس های اولیه اعمال کرده بودن. هر بلاک از بلاک چین بیت کوین محدود ۱ مگابایت است. این محدودیت باعث شده که در حال حاضر تراکنش های کل شبکه بیت کوین محدود به تقریبا ۷ تراکنش در ثانیه باشه که با توجه به شهرت و کاربرد این شبکه، دردسرساز شده.

بالا بردن این عدد احتمالا لازمه ولی مخالف های زیادی علیه اون هستن. مخالف ها می گن بالا بردن عدد هزینه دانلود بلاک چین رو بالا می بره و در نتیجه آدم های کمتری در چرخوندن شبکه همکاری می کنن و احتمال تقلب یا تسلط چند بازیگر بزرگ توش زیاد می شه. طرفدارهای بالا بردن می گن این روزها پهنای باند و هزینه نگهداری دیتا [در کشورهای درست و حسابی خودشون البته] پایین اومده و بالا بردن اندازه هر بلاک مشکلی درست نمی کنه. حالا بعد از تقریبا دوسال بحث، طرفداران افزایش اندازه بلاک تصمیم گرفتن شاخه خودشون رو جدا کنن و پول مخصوص خودشون رو درست کنن. برای اینکار هم به جای شروع از صفر، بلاک چین فعلی بیت کوین رو برداشتن تا آدم ها از اول مقداری پول در این سیستم داشته باشن.

درسته که این پول در حال حاضر بدون پشتوانه حساب می شه چون یکهو خلق شده ولی سازندگان پول جدید معتقد هستن که چون تکنولوژی بهتری دارن و میزان تبادلات بیشتری از عهده شون بر میاد،‌ به زودی به عنوان وارث اصلی بیت کوین شناخته می شن و آدم ها به این سیستم جدید سوییچ می کنن.

اوه اینم باید اضافه کنم که بیت کوین از طریق حل یک مساله ریاضی به دست میاد. معمولا سختی مساله به شکلی تنظیم می شه که حلش حدود ۱۰ دقیقه طول بکشه. با توجه به اینکه در این لحظه خاص هنوز ماینرها توی بیت کوین کش کم هستن، مساله به مراتب ساده تر خواهد شد و کسانی که سعی در حلش کنن شانس بیشتری دارن. البته همین مکانیزم به زودی آدم های بیشتری رو به اینطرف سرازیر خواهد کرد و مساله سخت تر خواهد شد. خلاصه از من گفتن بود. من که اهل بیت کوین ماین کردن و خریدن و فروختن نیستم ولی اگر با این ایده ماین کردین، منو فراموش نکنین (:

درک برنامه نویسی: چی می شه اگر ۵۰ نفر در یک اتاق…

مدتی پیش دوستی توجهم رو به این مساله ریاضی جالب جلب کرد:

چی می شه اگر ۵۰ نفر در یک اتاق نفری ۱۰۰ دلار داشته باشن. در هر دور هر کس به شکل رندم یک نفر رو انتخاب می کنه و یک دلار از پولش رو به اون می ده. اگر پول کسی تموم بشه از بازی بیرون گذاشته می شه. بعد از بارها بازی کردن، وضعیت پول ها چطور خواهد بود؟

این از اون مسائلی است که جواب شهودی اکثر ما در موردش اشتباهه. حتی جواب شهودی خیلی از ریاضی‌دان‌ها. جواب شهودی من که اینه که «خب چون نفر رندم اتفاق می شه، توزیع در نهایت تفاوت چندانی نمی کنه» ولی آیا واقعا اینطوره؟ در سری درک برنامه نویسی قسمت های ۱۴ و ۱۵ و ۱۶، بعد از گپی کوتاه در مورد آرایه ها یا لیست ها، سراغ حل این مساله میریم و نمودار نهایی رو هم به شکل گرافیکی ترسیم می کنیم.