اگر زبان های برنامه نویسی تفنگ بودند – کارتون

تعریفی تصویری از زبان های سی، سی پلاس پلاس،پرل، جاوا، اسکالا، جوا اسکریپت، گو، راست، بش،‌ پایتون، روبی، پی اچ پی، متمتیکا، سی شارپ، پرولوگ، لیسپ.

if programming languages were weapons

توی ناین گگ دیدم و الان با تعجب دیدم که هیچ کسی ترجمه نکرده و ترجمه راحتی کردم.

مرتبط
اگر زبان های برنامه نویسی کشتی بودند
آیا موفقیت زبان های برنامه نویسی با ریش و سبیل سازنده نسبت دارد؟

تعطیلی تک نینجا به نفع جادی دات نت

مدتی قبل تصمیم گرفتم یک وبلاگ جدا داشته باشم به اسم تک نینجا که عمومی تر در مورد تکنولوژی توش بنویسم. بعد دیدم باعث می شه به جادی.نت صدمه بخوره و همین یک کم وقت که دارم رو بذارم اونجا و ممکنه اینجا آپدیت نشه.. این شد که پست های موجود تک نینجا رو کپی پیست کردم در جادی دات نت به این امید که اینجا همیشه خوشحال و خندون باشه. با تشکر از صبر و حوصله شما بهترین مخاطبین عزیز (:

بعضی وقت ها فکر می کنم اگر یک دولت و یک کشور اینهمه سرمایه رو برای سانسور آدم ها و نظرات نمی ذاشت، شاید جادی دات نت الان شغل اصلی من بود (: شایدم بهتره که نیست.

کدوم کنسرو ماهی تن رو بخریم؟ من چهار تا از مشهورترین برندها رو بررسی کردم و جواب رو دارم

صحنه آشنا برای من و خیلی‌ها، خیره شدن به ردیف کنسورهای ماهی تن سوپرمارکت‌ها است و فکر کردن به اینکه «کدوم رو بردارم». هیچ وقت هم تنها نیستیم و همیشه دو سه نفر دیگه هم مشغول همین فکر هستن و اولین کسی که دستش به سمت یکی از تن‌ها بره، بقیه ازش می پرسن «این خوبه؟».

من حوصله‌ام از این سر رفته و می خوام با یک روش نیمه علمی چها تا از برندهای مشهور رو بررسی کنم و تصمیم بگیرم که کدوم بهتره. منظور هم از روش علمی، روشی است که مستند شده و بقیه هم می تونن تکرار و بررسی و نقدش کنن و نتایج خودشون رو بگیرن. دلیلی هم که بهش گفتم نیمه علمی اینه که من متخصص بو و مزه و .. نیستم و مثلا با خوردن دو سه نوک چنگال از هر کدوم رتبه دادم که فلان تن، از فلا کنسرو شور تر است.

شرکت کننده‌ها

یک بررسی سریع از مردم و بررسی قفسه‌ها، باعث می شه من چهار تا شرکت کننده انتخاب کنم که همه در روغن هستن:

tuna_begin
از راست به چپ شیلتون، اویلا، شیلانه و تحفه

فاکتورها

قبل از سنجش، نیاز داریم بدونیم که چه چیزی باید سنجیده بشه. من برداشتی از «کنسرو ماهی تن خوب» دارم و شما یک برداشت اینه. به همین دلیل توی فیسبوک از دوستانم پرسیدم که موقع انتخاب یک تن ماهی، فاکتورهاشون چیه و با نظرات خودم به این فهرست رسیدم:

  • درش راحت باز بشه
  • پر باشه
  • گوشت یک تیکه باشه
  • مزه اش خوب باشه
  • استخوان و پوست نداشته باشه
  • بوی اشتها بر انگیز
  • رنگ خوب و روشن یک تیکه
  • شور نباشه
  • طول انقضا خیلی طولانی نباشه (نگهدارنده کم)
  • قیمت نسبت به وزن

البته فاکتورهای دیگه‌ای هم بود (مثلا اینکه دلفین حین شکار تن کشته نشده باشه یا کارخونه در جایی باشه که تن صید می شه) که به خاطر ناتوانی در سنجش حتی نسبی، کنارشون گذاشتم.

در مورد قیمت لازمه قیمت برای هر گرم رو حساب کنیم چون سه تا از کنسروها ۱۸۰ گرمی هستن و تحفه ۱۲۰ گرمی. پس قیمت هر کنسرو رو تقسیم بر وزن کردم و به این رسیدم که هر گرم تن ماهی (با احتساب روغن و…) تقریبا بین ۲۹ تا ۳۳ تومن قیمت داره.

در جدول نهایی به این فاکتورها ضریب‌هایی هم می‌دیم چون مثلا مزه خوب و نداشتن بوی ماهی خام، از نظر من بسیار مهمتر از رنگ است یا قیمت.

جدول امتیازات

جدولی از چهار تا برند معرفی شده و فاکتورهای بحث شده درست کردم که توش همیشه عدد ۱ به معنی بدترین و عدد ۴ به معنی بهترین است. در جایی مثل قیمت کاملا رتبه ها مشخص است ولی مثلا توی «شور نبودن» به هر کنسرو به شکل مستقل امتیاز داده شده (مثلا اگر دو تن A و B خیلی شور بودن به هر دو امتیاز ۱ دادیم و اگر سه تا تن گوشت یک تیکه کامل داشتن به هر سه ۴ دادیم).

عملیات

طبق توصیه همیشگی، همه کنسروها رو با هم و به یک شکل ۲۰ دقیقه جوشوندم و بعد گذاشتم کمی خنک بشن و یک کوچولو درهاشون رو باز کردم، بو کردم و ریختم توی لیوان:

opened

  • تحفه کوچیکتر است و در مقایسه روغن باید به این نکته دقت کنیم
  • شیلتون اصلا بوی خوبی نداشت. بوی ماهی خام حس می کردم

بعد کلا درها رو باز کردم:

tuna_opened

  • بخش زیادی از روغن شیلتون، توش مونده بود. نمی شه گفت روغنش کمتره. به جای سوراخ روی قوطی بستگی داره. به همه امتیاز برابر می دم.

و خب از هر کدوم مقداری می خورم. باید اعتراف کنم که در تشخیص مزه چندان عالی نیستم و احتمالا برای یک غیرحرفه‌ای، بو تاثیر زیادی توی درک از مزه داره. توی شیلتون قطعاتی بسیار نخواستنی هست که نمی دونم پوست است یا باله و از نظر ظاهر برنده شیلانه است اما مزه اویلا و تحفه در رتبه اول و دومه.

نتایج

بعد از مشخص کردن ضریب‌ها و امتیازدهی که کار سختیه، نتیجه اینه که رتبه اول به اویلا می رسه بخصوص به خاطر مزه خوب و رتبه دوم با اختلاف خیلی کم به شیلانه احتمالا به خاطر روشنی، یک تیکه بودن و کلا ظاهر جذابتر از بقیه. تحفه با اینکه بد مزه نبود ولی خیلی خورد و خالی بود (با در نظر گرفتن وزن و جعبه کوچیکتر) و شیلتون هم به طور خاص به خاطر بوی زُخم و قطعات غیرجذابی که توش دیده شد امتیازش پایین اومده.

مشخصه که نمونه گیری به شکل «یک کنسرو اتفاقی» بوده و مثلا ممکنه یک کنسرو دیگه شیلتون بسیار هم یکدست باشه ولی به هرحال نتایج نهایی به این شکل اعلام می شه:

tuna_tables

و نمودار تارعنکبوتی هر برند هم به این شکل در میاد:

tuna_chart

و مشخصه که برنده ما اویلا به عنوان ناهار خورده شده، بقیه به مصارف عام المنفعه اختصاص پیدا میکنن.

tuna_jadi


این مطلب اول در سایت تک نینجا منتشر شد و کامنت هاش به نظرم ارزشمند هستن. به همین دلیل ازشون یک عکس گرفتم که اینجا می یارم:

tuna_commnts

تجربه هفته اول با ساعت هوشمند سونی ۲

یک هفته‌ای است که این ساعت هوشمند سونی رو به دستم می‌بندم که اسم علمی اش Sony SmartWatch2 هست. ساعت های هوشمند این روزها حسابی مورد بحث هستن و هر شرکتی (از سونی تا اپل تا سامسونگ) دارن ساعت‌های خودشون رو می‌سازن و کاملا حس می شه که همه تلاش دارن تا با نوآوری و ساختن اولین ساعت کاملا قابل استفاده و جذاب، بازار رو مال خودشون کنن. ساعت هوشمند ۲ سونی هم تلاش جدی سونی است برای کسب بازار، بخصوص که بر خلاف ساعت سامسونگ، وابسته زیادی به برند سونی نداره و مثلا منی که گوشی غیر سونی دارم، به سادگی می تونم با دریافت برنامه اسمارت واچ‌های سونی از مارکت گوگل به اسم اسمارت کانکت از ساعتم استفاده کنم.

شیوه کار هم بسیار ساده بود،‌ کافیه اون برنامه رو روی گوشی نصب کنین و گوشی و تلفن رو با بلوتوث به هم وصل کنین و بعد با پیدا کردن و نصب اکستنش‌های مورد نظر (مثلا برای فیسبوک، جیمیل، آب و هوا و ..) از اونها روی ساعت هم استفاده کنین (بله، نیازی به نصب مستقل روی ساعت و این چیزها نیست. کارها رو روی تلفن می کنین و روی ساعت ظاهر می شن).

faces

بیشترین جذابیت این هفته برای من دریافت نوتیفیکیشن‌های تقویم روی ساعت بوده که در برنامه شلوغم بهم می گه کی چه قراری دارم و یکربع یا یکساعت دیگه باید کجا باشم و همینطور دیدن اینکه در این لحظه چه کسی بهم زنگ زده و ایمیل یا اسمسی که بهم رسیده چیه.

faces

به خاطر نداشتن میکروفون تلفن‌ها رو نمی تونم از روش جواب بدم که خیلی حیف است و اگر می شد خیلی خوب بود ولی دیدن اسمس‌ها و ایمیل‌ها و تقویم اصلی ترین چیزی است که باعث شده ساعت یک هفته روی دستم بمونه… و البته فان‌های هفته اول مثل چراغ قوه (صفحه کاملا روشن) و اپلیکیشن دوربین که دوربین روی گوشی رو روشن می کنه و روی ساعت صحنه رو نشون می ده و امکان عکس و فیلم گرفتن هم داره.

نکات مثبت

  • خب کلا چیز جالبی است و در این هیجان و رقابت ساعت‌های هوشمند به نظرم این گزینه خوبیه
  • امکان اتصالش به همه گوشی ها بسیار عالیه. من دوست ندارم خودم رو وابسته به یک شرکت تجاری کنم و مثلا اگر ساعتم رو از سامسونگ خریدم مجبور باشم گوشی رو هم یکی از همون چند مدلی که با ساعت کار می کنن بخرم
  • داشتن تقویم و اسمس و ایمیل و تلفن (با قابلیت ریجکت کردن با یکی از پیام های داده شده) و این چیزها روی مچ دست و بدون آنلاک کردن گوشی یا بیرون آوردن گوشی بزرگ من از جیب / کیف بسیار مثبته
  • ضد آب بودن نسبی ساعت خیلی خوبه. گفته می شه می تونه نیم ساعت در عمیق یک متری دوام بیاره که برای من جذابیت نداره اما اینکه می شه باهاش ظرف شست، دست شست و حتی حموم کرد فوق العاده خوبه.
  • شکل ساعت رو می تونین عوض کنین یا حتی خودتون بسازین… این کمی به شخصی سازی کمک می کنه که خیلی مثبته
  • ویبره خیلی خوبه! مثلا اینکه صبح به جای زنگ با ویبره روی مچ از خواب بیدار بشین یا بدن صدا از اومدن اسمس و ایمیل و اینها خبردار بشین تجربه باحالیه که توی ساعت کاملا با موبایل توی جیب فرق می کنه.

نکات منفی

smart-watch-hero

  • مثل همه ساعت های دیگه هنوز بزرگه. اگر به عکس بالا نگاه کنین حتی در این عکس که رو خود سایت سونی است هم این آقای خوشتیپ احتمالا نمی تونه آستین پیرهن و کت رو درست پایین بکشه (:

smart-watch-hero

  • عمر باتری در مورد من تقریبا دو روز است. بدک نیست ولی همیشه باتری طولانی تر بهتره. آوردنش در نکات منفی کمی خشنه چون من نمی خوام با باتری قویتر، از اینی که هست بزرگتر بشه.
  • سیستم عامل ساعت Android Wear نیست. هرچند که سعی شده بسیار شبیه اندروید طراحی بشه ولی من ساعت اندروید پوشیدنی رو ترجیح می دم

واقعیت اینه که در این هفته تجربه ساعت از اونی که من فکر می کردم مثبت تر بوده ولی به نظرم هنوز این تکنولوژی حسابی جای پیشرفت داره و برخورد با ساعت هوشمند به شما یادآوری می کنه که «این قراره خیلی زود خیلی عوض بشه!». واقعیت دیگه هم اینه که داشتن ساعت هوشمند روی مچ، باعث گسترش روابط اجتماعی شما می شه (: تقریبا هر جا که برین، همه در مورد ساعت سوال می کنن و می خوان ببیننش و در موردش سوال بپرسن، کاملا مشخصه که این روزها بحث ساعت هوشمند‌ حسابی داغه!

در نبود پایرت‌بی از کجا تورنت هامون رو جستجو کنیم؟

دیروز پلیس سوئد به خاطر شکایت گروه‌های کپی رایتی، پایرت بی که یکی از بزرگترین جستجوگرهای تورنت بود رو تعطیل کرد. این سایت هنوزم برنگشته و در این مدت طرفداران تورنت باید راهی برای پیدا کردن فایل‌های تورنت مورد علاقه‌شون داشته باشن.

تورنت روشی است برای دانلود فایل‌ها. این روش هم برای سیستم‌های قانونی رواج داره و هم برای کپی فیلم، سریال و نرم افزارهای کپی شده. یکی از کلاینت‌های بسیار خوب برای استفاده از سیستم‌های تورنت، uTorrent است.

در این مطلب اول به سه موتور جستجوی عمومی نگاه می کنیم و بعد به موتورهای جستجوی تخصصی.

جستجوگرهای جایگزین بیت تورنت

کیک اس تورنت یکی از اصلی‌ترین موتورهای جستجوی تورنت است. تعداد غیرقابل تصوری تورنت در اینجا وجود داره و همچنین کامنت ها باعث می شن انتخاب بهتری داشته باشین. همچنین قبل از دانلود می تونین فایل‌های داخل تورنت رو ببینین یا اصولا از یکی از یک میلیون تورنت مورد تایید دانلود کنین تا مطمئن بشین پهنای باندتون حروم نمی شه. لینک‌های کمکی: کت پروکسی، کت پایرت پروکسی، کام این

تورنتز هم یکی دیگه از موتورهای جستجوی بزرگ تورنت است که تقریبا ۱۴ میلیون تورنت رو براتون پیدا می کنه. یک مشکل این سایت اینه که خودش فایل های تورنت رو نداره و شما رو برای دانلود به سایت‌های دیگه منتقل می کنه.

تورنتز.تو هم یک متاسرچ است، یعنی موتور جستجویی که موتورهای دیگه رو می گرده. پس اگر چیزی رو اینجا سرچ کنین احتمالا می تونین به تورنت های داخل سایت های بالا هم برسین. یک مزیت این سایت اینه که می تونه جستجوهای شما رو نگهداری کنه و بعدا ازشون استفاده کنید.

جستجوگرهای تخصصی تورنت

ایزی تی وی یک موتور جستجوی تورنت تخصصی برای هر چیزی است که ممکنه توی تلویزیون دیده باشین. شوها، سریال ها و حتی اخبار رو می تونین اینجا پیدا کنین.

کودا.اف.ام موتور جستجوی تخصصی تورنت برای موسیقی است که برای هر تورنت اطلاعات خوبی در مورد آلبوم و خواننده و غیره هم ارائه می ده. اگر دنبال جایی برای دانلود موزیک هستین، اینجا بهترین محله.

تیک اف ام که خواهر ناتنی کودا.اف.ام. است، جاییه برای سرچ تورنت فیلم. علاوه بر رابطه کاربری ساده، Take.fm مدعی است که همه تورنت هاش تمیز و تست شده هستن. در حال حاضر فیلم‌ها چندان زیاد نیستن ولی انتظار می ره رشد بسیار سریع باشه.

نیاتورنت اگر اهل اینمه‌های ژاپنی باشین احتمالا همین الان هم اینجا رو می ‌شناسین. رنگ‌ها در این سایت مهم هستن و تورنتی که سبزه یعنی آپلود کننده‌اش مورد اعتماده و تورنتی که آبیه یعنی بهترین نسخه موجود از این اثر است.

تورنت باتلر هم یک جستجوگر تخصصی تورنت فیلم است که البته اخیرا شوهای تلویزیونی رو هم به مجموعه اش اضافه کرده. برگ برنده باتلر تورنت های تایید شده و فیلم‌های کوتاهی است که از هر فیلم به همراه مشخصات فیلم در سایت قرار می ده.

دانلودهای شادی داشته باشین.

«کمک! هاردم رو فرمت کردم» – بازیابی اطلاعات از هارد دیسک خراب

hard_problem

خراب شدن هارد یکی از وحشتناکترین سناریوهایی است که برای هر کاربر کامپیوتر ممکن است پیش بیاید. در تئوری قرار است همه از اطلاعات مهمشان بک آپ داشته باشند ولی در عمل خراب شدن یک هارد معمولا به معنی استرسی عظیم است.

اگر هارددیسک رایانه‌تان خراب شده و دارید این مطلب را می خوانید به این نکته ها توجه کنید:

  • هیچگاه روی هارد دیسکی که مشکل پیدا کرده، به اشتباه فرمت شده، فایل هایش پاک شده و … چیزی ننویسید و اگر حرفه ای نیستید سعی نکنید با سعی و خطا مشکل را حل کنید. حتی اگر فایل ها پاک شده باشند یا هارد فرمت شده باشد، اطلاعات توسط یک حرفه ای قابل بازیابی هستند – به شرطی که خودتان تخریب را بیشتر نکنید.
  • در صورتی که از پی سی استفاده می کنید ممکن است مشکل از کابل ها باشد. اتصالات (شامل برق و کابل نواری مربوط به اطلاعات) را چک کنید که محکم باشند.
  • از نظر فنی بسیاری از هاردها در سرما بهتر جواب می دن. حتی خیلی ها در صورت مشکل در هارد اونو می ذارن تو یخچال و بعد تا سرده کپی می کنن یا حتی مثلا لپ تاپ رو می ذارن تو فریزر و از لای در با کابل شبکه بهش وصل می شن.
  • گاهی فشار دادن هارد جواب می ده! اگر چیزی شل شده و هارد درست کار نمی کنه ممکنه اگر حین فشار دادن وصلش کنین همه چیز درست کار کنه و دوستتون بتونه حینی که شما هارد رو دو دستی فشار می دین (بدون اینکه کج بشه یا بشکنه!) فایل ها رو کپی کنه.
  • و خب برنامه های زیادی هم هست که می تونن به شما کمک کنن. ممکنه به سادگی وصل کردن هارد به لینوکس باعث بشه این سیستم عامل بتونه فایل ها رو بخونه یا اصولا بتونین از سیستم عامل هایی که برای بازیابی اطلاعات درست شدن کمک گرفت.
  • هارد دو بخش فیزیکی و الکترونیکی داره. مثلا اگر مدار الکترونیکی هاردتون سوخته باشه، می تونین بخش فیزیکی هارد خراب که اطلاعات روش هست رو باز کنین و روی مدار مشابه از یک هارد دیگه ببندین و انتظار داشته باشین همه چیز کاملا اوکی پیش بره.

اما اگر اطلاعات واقعا براتون مهمه

واقعیت اینه که اگر اطلاعات واقعا براتون مهمه بهتره مستقیم به یک متخصص مراجعه کنین. شرکت ها و افراد زیادی مدعی تعمیر حرفه ای هارد هستن و تقریبا هم همین کارها رو می کنن (بعلاوه باز کردن هارد در فضایی کاملا بدون گرد و غبار و رفع مشکلات فیزیکی اون) اما خب هم از شما تجربه بیشتری دارن هم وسایل و ابزار بهتری.

در اینترنت جستجو کنین یا از دوستان یا حتی از نیجای تکنولوژی بپرسین و هاردتون رو به یک شرکت معتبر بدین. اگر اطلاعات واقعا مهمه، به قیمتش می ارزه.

پاسخ: ایا برنامه نویسی، شبکه و .. علم است؟

سلام،
یه راهنمایی ازت میخوام،چون میدونستم خوب جواب میدی به شما ایمیل زدم.
من یه نوجوانم و خیلی خیلی به علوم کامپیوتر مثل برنامه نویسی،شبکه و… علاقه دارم.اما یه فکری من رو آزار میده اونم اینه:
آیا این رشته ها واقعا علم هستند؟؟خاصیت بقیه علوم رو دارند؟؟مفید هستند؟؟؟
ممنون میشم جواب بدی.
با تشکر…
احسان

سلام احسان عزیز.

سوال جالبی است اما جواب دادنش بهش بسیار سخته چون عملا چندین سوال مختلف پرسیده شده که جواب‌هاشون وابستگی به همدیگه دارن. مثلا اولین نکته اینه که علم چیه؟ چه چیزی علمه و چه چیزی علم نیست؟.

فلاسفه علم در این مورد اختلاف نظر دارن ولی مثلا تعریف ویکیپدیا از علم اشاره تولید و ساماندهی دانش درباره جهان طبیعی‌داره که خب می دونیم کامپیوترها بخشی از جهان طبیعی نیستن و همین استدلال عده‌ای است که هیچ چیز مرتبط با کامپیوتر (و نه الکترونیک یا مخابرات) علم نیست. از طرف دیگه ممکنه یک فیلسوف دیگه علم، بگه علم حتما باید قابل تجربه یا مثلا قابل رد یا اثبات پذیر باشه که «علوم کامپیوتر» به شکل کلاسیک اینها هم نیستن. درست همونطور که مثلا ادبیات در این دیدگاه علم نیست.

از اونطرف مدافعان علم بودن می تونن بگن که این رشته طبقه بندی کننده دانش بشر است و چیزهایی که ما توش یاد می گیرم پایدار است و باعث انباشت می شه؛ یعنی نفر بعدی می تونه کشفیات ما رو بخونه و به اونها چیزی اضافه کنه و همینطور پیش بریم و این از خصوصیات علم است.

در نتیجه در بخش اول، ما دقیقا نمی تونیم بگیم «علم کامپیوتر» از نظر فنی «علم» است یا نه چه برسه به «برنامه نویسی» و «شبکه» ولی تقیبا شکی نداریم که اینها «مهندسی» هستن.

بخش دیگه ای از سوالت هم می پرسه «آیا اینها خاصیت بقیه علوم رو دارن؟». خاصیت بقیه علوم چیه؟ اگر اینه که زندگی رو راحت تر می کنن باید بگیم که علوم کامپیوتر این روزها یکی از علم‌ترین علم‌ها هستن چون شدیدا در حال راحت کردن زندگی هستن و معلومه که جواب به «مفید هستن؟» هم مثبت است.

در نهایت تکرار می کنم که همه چیز بستگی به دیدگاه داره و کاملا ممکنه یک فیلسوف رو ببینین که سعی می کنه توضیح بده کامپیوتر باعث خراب شدن جوامع شده و انسان ها رو از هم دور کرده و بین ما و طبیعت فاصله انداخته و در دیدگاه خودش ممکنه حرفش تا حد زیادی هم درست باشه و مثلا اگر ما واقعا برگردیم توی غار زندگی کنیم و صبح‌ها بریم شکار، زندگی «شاد»تری داشته باشیم.

کتاب «گوگل چگونه کار می‌کند» – با هم کار کنید، غذا بخورید و زندگی کنید

page5_before_preface

و چه کسانی باید در این اطاقک‌های مربعی [Cubicles. به اتاقک‌های ساخته شده از پارتیشنی می گویند که معمولا شرکت‌های تکنولوژی به افراد فنی می دهند تا هم فضایی شخصی داشته باشند و هم از یکدیگر جدا باشند] فشرده باشند؟ ما فکر می کنیم به طور خاص برای تیم‌های مهم است که از نظر عملیاتی مجتمع و در کنار یکدیگر باشند. در بسیاری جاها، کارمندان بر اساس اینکه چه کاری می‌کنند از هم جدا می‌شوند و مدیران محصولات ممکن است در یکجا بنشینند و مهندسان در ساختمانی آنطرف خیابان نگهداری شوند. این معمولا برای مدیران محصول سنتی که اکثرا با PERT [تکنیکی مرسوم برای بررسی و بازبینی پروژه‌ها یا برنامه‌ها کاربرد دارد] و گانت‌چارت کار می‌کنند (ابزارهایی پیچیده و شدیدا مفید برای تجارت مدیریت پروژه) و بلد هستند خودشان را مجری سرسخت «برنامه رسمی»ای که مدیران بعد از دیدن چند اسلاید زیبای پاورپوینت که مدعی می‌شود بازدهی سود این برنامه بیشتر از هزینه capital hurdle rate شرکت خواهد بود تصویب کرده‌اند، مناسب است. این تیپ مدیرها آنجا هستند تا شانه به شانه برنامه تعریف شده، محصول را تحویل دهند و هر مشکلی را رفع کنند و «خارج از چارچوب فکر کنند [Think outside the box] (که اتفاقا به داخل چارچوب‌ترین اصطلاح همیشگی تبدیل شده) و چاپلوسانه به درخواست‌های دیرهنگام مدیرعامل پاسخ مثبت دهند و کشف کنند که چطور باید به تیمشان فشار بیاورند تا آن‌ها را انجام دهد. این یعنی مشکلی نیست و حتی گاهی خوب است که مدیران محصول در جایی جدا از مهندسان بنشینند، حداقل تا وقتی که می‌توانند درجریان به روزرسانی‌های وضعیت پروژه باشند و نبض محصول را در دست بگیرند. نه اینکه ما مخالف جدی این روش باشیم اما اجازه بدهید بگوییم که این شیوه کار یک مدیرمحصول قرن بیستمی است، نه مدیری از قرن بیست و یکم.

در قرن اینترنت، وظیفه یک مدیر محصول این است که با آدم‌هایی که طراحی می‌کنند، با مهندس‌ها و توسعه دهندگان چیزها برای ساخت محصولاتی فوق العاده همکاری کند. بخشی از این مساله مستلزم کارهای سنتی مدیریتی مرتبط با مالکیت چرخه تولید محصول، تعریف نقشه راه محصول، نمایندگی صدای مشتری و انتقال این مفاهیم به تیم و مدیران است. به هرحال اصلی‌ترین نیاز یک مدیرمحصول خلاق هوشمند یافتن بصیرت فنی لازم برای بهبود محصول است. این منتج از آشنایی با شیوه استفاده مردم از این محصول است (و اینکه این الگوهای مصرف چگونه روند تکنولوژی را تغییر خواهند داد) و همچنین ناشی از درک و تحلیل داده‌ها و مشتق از نگاه کردن به روندهای تکنولوژیک و پیش‌بینی کردن اینکه چگونه این تغییرات باعث تغییر در صنایع خواهند شد. برای انجام صحیح اینکار، مدیران سیستم باید با مهندس‌ها کار کنند، غذا بخورند و زندگی کنند (یا با شیمی‌دان‌ها، زیست‌شناس‌ها، طراحان یا هر شکل دیگری از خلاقان باهوشی که شرکت برای طراحی و تولید محصولاتش استخدام می‌کند).