رادیوگیک ۰۹۸ – پرایوسی خلوت حریم شخصی

این یک شماره مرسومه، پراز تجاوز به حریم شخصی، حمله به حوزه و خصوصی و نقض پرایوسی ما. این شماره در مورد اینترنت این روزها است. البته با خبرهایی خوب، از کات و پیست دی ان ای برای مبارزه با سرطان گرفته تا پیشبرد حقوق معلولین اون سر دنیا، البته در کنار ماهواره و لباس فضایی این حوالی.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

قارچی که از تشعشعات اتمی تغذیه می کنه

چرنوبیل رو می شناسین دیگه؟ از حادترین اتفاقات اتمی جهان. از ۱۹۹۱ دانشمندانی که با ربات‌های کنترل از راه دور مشغول بررسی داخل نیروگاه بودن متوجه یکسری قارچ شدن! اونجا! روی دیوارهای راکتور. و نکته عجیب؟ قارچ ها به سمت مرکز رآکتور حرکت می کردن. به سمت منبع تشعشع! ده سال بعد که تحقیق مجدد انجام شد نتیجه جالب بود: قارچ های نزدیکتر به تشعشع سریعتر رشد می کنن. به نظر می رسه ملانین قارچ ها، تشعشع اتمی رو جذب می کنه و انرژی رشد رو فراهم می کنه. تقریبا شبیه همون چیزی که انسان نور رو جذب می کنه و همونطور که که گیاهان انرژی خورشید رو می گیرن و تبدیل می کنن. تحقیق در ۲۰۱۶ دوباره تکرار شد . به این شکل که ۸ نوع از قارچ‌ها رو به ایستگاه فضایی بردن که تشعشعی بین ۴۰ تا ۸۰ برابر زمین داره و امیدوار بودن قارچ ها ملوکولهایی تولید کنن که خوردنشون توسط فضانوردان، اونها رو در برابر اشعه مقاوم‌تر کنه. نتیجه این تحقیق هنوز منتشر نشده..ولی خبر باحاله.. و من متخصصش نیستم.

دادگاه عالی اجازه می ده اگر سایتی مناسب معلولین نباشه، ازش شکایت کنین

ماجرا به طور خاص به وبسایت پیتزا فروشی دومینو برمی گرده و اینکه دادگاه عالی طبق رایی اجازه داده که نابینایان ازش شکایت کنن؛ اگر نتونن ازش درست استفاده کنن و پیتزاشون رو سفارش بدن. این بر اساس قانون Americans with disabilities Act است که می گه همه رستوران ها و مغازه ها و حتی اپ ها و سایت هاشون باید برای افراد دارای معلولیت مناسب سازی شده باشن. حالا جزییات خیلی هم مهم نیستن ولی [صحبت در مورد ایران]

مدیرعامل‌های فرانسوی متهم به قتل ۳۵ کارمندشون شدن

به نوشته واشنگتن پست سه تا از مدیران سابق فرنچ تلکام به اتهام ساختن یه محیط کار صدمه زننده که منجر به خودکشی ۳۵ کارمند در طول دهه ۲۰۰۰ شده بود، محاکمه می‌شن. اصطلاح استفاده شده «مزاحمت اخلاقی سازمان یافته است» یا چنین چیزی… instituional moral harassment. ماجرا سال‌ها است ادامه داره و محاکمه هم یکسالی طول کشیده و کلی ماجرای جنبی به همراه داشته. حکم نهایی خیلی زیاد نست ولی از نظر حقوقی بسیار مهمه که یه مدیر به خاطر سوق دادن کارمندها به خودکشی از طریق ایجاد محیطی مسموم محکوم می‌شه. اتحادیه‌ها حالا جدی تر دارن حقوق کارمندان و خودکشی هاشون رو دنبال می کنن. [گریز به وضعیت ایران و موندن کارمند در شب تو شرکت و ..]

بایدن به معدن‌کارها گفت برنامه نویسی یاد بگیرن

کاندیدای دموکراتیک جو بایدن در یک همایش معدن‌چی‌ها بهشون گفته که باید برنامه نویسی یاد بگیرن تا برای کارهای آینده آماده باشه. اون گفته که هر کسی که می تونه ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ متر بره زیر زمین و تو معدن کار کنه حتما می تونه برنامه نویسی هم یاد بگیره و اگر کسی می تونه ذغال توی کوره بریزه معلومه که می تونه برنامه هم بنویسه! این دوستمون قبلا هم گفته بود که مدیرهای معادن ذغالسنگ رو باید به خاطر صدمه ای که به محیط زیست می زنن به زندان انداخت! احتمالا دلیل این سخنرانی خاص این بود که قبلا کاندیدای دموکرات (هیلاری کیلنتون) در تبلیغ انرژی‌های تمیز گفته بود که «ما قراره تعداد زیادی از معدنجی‌های ذغالسنگ رو از کار بیکار کنیم» که منجر به اعتراضات زیادی در معدنچی‌ها شده بود.

لو رفتن فهرست کامل همه رای دهنده های اسراییلی

بلاهت همه جا هست و ظاهرا بین متعصبین بیشتر. در اسراییل رای دهنده ها ثبت نام می کنن و هر کاندیدا یه فهرستشون دسترسی داره. با این تعهد که مخفی نگهش داره و بعد از انتخابات پاکش کنه و غیره و غیره! عجیبه ولی کاربردهایی هم داره. حالا حزب لیکود سایتی که قرار بوده این اطلاعات رو در یک سایت در اختیار افرادی مثل نتانفلان قرار بده، یه باگ داشته و باعث شده همه بتونن کل فهرست رو دانلود کنن، شامل اسم کامل، شماره شناسایی، آدرس و جنس تک تک ۶میلیون و ۴۵۳هزار و ۲۵۴ رای دهنده اسراییلی! باگ چی بوده؟ شرکت Feed-b که سایت رو درست کرده گفته «یه مشکل یکبار تکرار شونده که به سرعت حل شد». حالا چی بوده؟ رو صفحه رایت کلیک می کردین، view source می کردین و یوزرنیم و پسورد ادمین رو می دیدین و لاگین می کردین و اطلاعات رو دانلود میکردین! ظاهرا دیتا از چین و روسیه و آمریکا و مولداوی مورد دسترسی قرار گرفته. حالا بلاهت اونها به کنار یادتون باشه که تقریبا هر چیزی که روی وب قرار می گیره، مورد حمله خواهد بود. عقلتون رو به کار بگیرین.

لباس فضانوردی
توضیح. زیپ. دماوند. یکهو که نیومده… پروژه بوده و گروه و … و آیا یکهو به وزیر میدن می گن این اومده؟ و آیا ماهواره فرستادن کار وزارت مخابراته؟ یا فقط چون رییسش تبلیغ می خواد؟ و در نهایت اینکه گفت اشتباه تیم تبلیغاتی بوده (:

کرنل ۵.۶ احتمالا هیجان انگیزترین کرنل‌های سال‌های اخیره

پنجره مرج کرنل ۵.۶ بسته شده و این کرنل به نظر اولین کرنل پرهیجان چند وقت اخیر میاد. توی این کرنل یو اس بی ۴، درایورهای بازمتن انویدیا آر تی ایکس، بهبودهای فایل سیستمی، AMD Pollock‌، اولین نشانه‌های AME Zen 3 و کلی چیز باحال دیگه است، البته از نظر خیلی ها قهرمان ماجرا وایرگارد است: یه وی پی ان جدید که مدت ها بود سرش بحث بود و انتظارش رو می کشیدین. این پروتکل آزاد وی پی ان … لابد فعالیت فعلی سانسورچی است ک چطوری باید قطعش کنیم (: لعنت به لباس فضانوردیش ((:

هک گوشی جف بزوس

در اول می ۲۰۱۸، جف بزوس یه مسیج از محمد بن سلمان گرفت، پرنس عربستان! قبلا با هم حرف زده بودن ولی حالا یه ویدئو بود حاوی پرچم کشورها و یکسری متن و البته ۱۴ بایت کدی که یه بدافزار رو نصب می کرد! حالا حمله کننده ها به گوشی بزوس دسترسی داشتن! روی آیفون ایکس و حالا نتایج منتشر شده. با پیگیری خود بزوس و تیم امنیتی اش. بزوس بعدها تهدید به انتشار عکس های خصوصی اش شد و البته چت هاش با یه خانمی که همسرش نبود. بعدها اتفاقا عکس ها هم در اومد. بحث حالا تو سازمان ملل هم مطرح شهد و انتقاد به عربستان و شاهزاده اش که با استخدام شرکت های خصوصی گوشی بزوس رو هک کرده و ارتباط کل ماجرا به جمال قاشقچی. چند وقت پیش هم فیسبوک به عنوان صاحب واتس اپ از شرکت NSO Group که این بدافزار رو نوشته شکایت کرد و گفت با این حفره علیه حقوق بشری ها و روزنامه نگاران اقدامات زیادی انجام داده. البته احتمالا دلیل حمله به بزوس هم پیگیری اش در مورد خاشقچی بوده. ماجرا خیلی مفصله و گوشه های مختلفی داره. از چرخش مالی حدود یک ملیارد دلاری هکرهای خصوصی تا نسخه های ارزون ۱۰ دلاری مشابه های همون برنامه ها و امکان حتی هک کردن کسی مثل بزوس به خاطر اعتمادش به مکالمه اش با یه شاهزاده! گفته میشه بزوس بعد از تهدید توسط نشریه انکوییرر، خودش در یک پست روی مدیوم عکس ها رو منتشر کرد و گفت تهدید شده و بهتره خودش منتشر کنه که راحتتر باشه و بعد هم یه تیم رو روی کشف این گذاشت که عکس ها چطور لو رفتن. یه شرکت امنیتی مشاور به تیم خبر داد که باید روی گوشی بزوس دنبال مشکل بگردن و بعد مشخص شد که پیامی که شاهزاده برای آیفون ایکس بزوس فرستاده بوده، آلوده بوده. اونها در آوریل ۲۰۱۸ در یک مهمانی شام در لوس آنجلس تلفن هاشون رو رد و بدل کرده بودن و شاهزاده چند باری به بزوس پیام داده بود. ۲۴ ساعت بعد از دریافت اون ویدئو، آیفون بزوس ۲۹هزار برابر معمول دیتا ارسال کرده! بازم توضیح [هرکسی ممکنه از این عکسها داشته باشه و بخشی از زندگی است] و [هیچ کس امن نیست]. حالا که اینجاییم یه گپ کوچیک هم در مورد امنیت واتس اپ بزنم که نباید بهش اعتماد کرد. اولا که بک آپ های بسیار مشوکی داره که نمی دونیم چقدر امن هستن. دوم اینکه مشخص نیست رمزنگاری اش چطوریه و چطوری کار می کنه. مدعی یک پروتکل است ولی کسی نمی تونه اثبات کنه، مستقل از بسته بودن، حتی باینری ها رو عامدانه غیرقابل خوندن کردن و در نهایت اینکه کاملا محتمله که بک دور داشته باشه: شرکت ها و کشورها با پول بتونن دسترسی بگیرن، به اسم قانون! و جاهایی مثل روسیه که تلگرام فیلتر است، واتس اپ بدون مشکل کار می کنه (:

خانه و سرپناه جزو حقوق بشری است

هر آدمی باید به یکسری چیزها دسترسی داشته باشه: شامل غذا، بهداشت، خانه، آموزش و حمل و نقل. نمی خوام خیلی کشش بدم ولی خب خونه از مهمترین چیزهایی است که یه زندگی سالم بهش نیاز داره و در همه کشورها کلی خونه خالی هست و کلی بی خانه. و البته کلی کلی کلی کلی آدم که بزرگترین هزینه زندگیشون خونه است و درآمدشون مثل یک چاه توی خونه ریخته می شه. راه حل؟ خیلی بدیهی است: دادن خونه به آدم ها! نیازمند چیه؟ کمی عرضه و جدیت و البته اولویت [بحث اولویت]. ظاهرش عجیبه ولی خونه ها می تونن ساده باشن یا جاهایی سخت تر. و البته کنترل جمعیت و بقیه چیزها. منم متخصصش نیستم ولی دیدم که فنلاند مدعی شده به زودی مساله بی خانگی آدم ها رو حل می کنه. الان افراد خیلی خیلی کمی بدون خونه هستن و گفتن تا ۴ سال تعداد نصف می شه و تا ۲۰۲۷ به صفر می رسه. ببینیم چی می شه… از تصور کردن جهان بهتر نباید دست بر داشت! اگر دوست داشتین دنبال Housing First بگردین (:

کسی که تسلای دست دو خرید و فیچرهاش غیرفعال شد

یه دوستی یه ماشین تسلا خریده که این روزها علاوه بر برقی بودن، به رانندگی اتوماتیک هم مشهوره از جمله بحث «اتوپایلوت پیشرفته» و «وضعیت رانندگی خودکار کامل». این دوستمون مدتی ماشین رو سوار شد ولی بعد این قابلیت ها غیرفعال شدن. به تسلا زنگ زد و شنید که: «تسلا اخیرا متوجه شده افرادی از این قابلیت استفاده می کنن بدون اینکه پولش رو داده بشن. خودروی شما هم جزو همین گروه قرار گرفته. شما موقع خرید پول رانندگی خودکار رو ندادین ولی الان امکانش هست که قابلیت روبخرین و فعالش کنین». هوم.. بحث کمی سخته. به هرحال مشکل اینجاست که یه فیچر نرم افزاری رو دارن از راه دور بدون اطلاع راننده غیرفعال می کنن. شاید بگیم از اول دزدی بوده ولی در نهایت داریم میرسیم به دنیایی که وقتی چیزی می خریم معلوم نیست چه شکلی و تا کی مال ماست. در واقع داریم از سمت خریدن یه ابزار به سمت اجاره کردن فیچرهاش پیش می ریم [بحث اشتراک نرم افزارها و ..] و در واقع انگار دیگه مالک چیزهای کمتر وکمتری هستیم و فقط تا وقتی پول در میاریم، حق استفاده از بعضی گزینه ها رو داریم. آخرین خبر: تسلا این فیچر رو دوباره فعال کرد!

در اعماق

داکیومنت های درز کرده نشون می ده سی آی ای یه شرکت رمزنگاری رو خریده بود، برای جاسوسی

اطلاعات درز کرده جدیدی نشون می ده که ظاهرا سی آی ای مخفیانه خریدار شرکت سوییسی Crypto AG بوده که به کشورهای متنوعی (که اسمشهاش رو حدس می زنین) تجهیزات امنیتی می فروخته. گزارش واشنگتن پست می گه این شرکت به جاسوس ها، دیپلمات‌ها، مقامات نظامی و حتی شرکت های خصوصی کشورهای مختلفی (که اسم هاش رو حدی می زنین) تجهیزات می فروخته و احتمالا مامورین سی آی ای در تمام مدت استفاده از این تجهیزات به حرفها گوش می کردن. شرکت کریپتو ای جدی در ۲۰۱۸ منحل شد. این خرید در اوج جنگ سرد اتفاق افتاد و دهه‌ها به آمریکا اجازه داد مکالمات ظاهرا محرمانه کلی کشور رو شنود کنه. البته سی آی ای در این مورد قبول نکرد که نظری بده ولی من و شما می دونیم که پروتکل خوب رمزنگاری اونی است که به خاطر مخفی بودن مکانیزمش امن نباشه بلکه باید الگوریتم ها شناخته باشن و فقط مخفی بودن کلید باشه که مکانیزم رو امن کنه.

اپل واچ، دروغ مردی که گفته بود با چاقو بهش حمله شده رو لو داد

یه آقای ۲۶ ساله رفته پلیس و گفته چون یهودی بوده، چند نفر بهش چاقو زدن. بعد اپل واچش اونو لو داده و حالا پلیس به اتهام گزارش دروغ اونو به دادگاه کشونده که احتمالا به چهار سال زندان منجر می شه. این مرد با زخم چاقو توی شکمش به بیمارستان رسیده و مدعی شده یه مرد سفید پوست در پارکینگ محل کارش در حینی که داد می کشیده «لعنت به شما یهودی ها» بهش حمله کرده و بهش چاقو و مشت زده. اما بعد که نتونسته این حرف رو ثابت کنه گفته که اشتباهی تو خونه روی چاقو افتاده و چاقو رفته تو شکمش و بیهوش شده و وقتی به هوش اومده خودش رو به بیمارستان رسونده. اما پلیس ها با استفاده از اطلاعات اپلکیشن سلامت این مرد که با اپل واچش آپدیت می شده به این نتیجه رسیدن که اون در زمانی که مدعی بوده بیهوش بوده، داشته راه می رفته و در نهایت هم اعتراف کرد که برای لغو قراردادی که دوست نداشته به خودش چاقو زده!

و .. پایتون
دو خبر مهم در مورد پایتون داشتیم. اولی اینکه بالاخره پایتون نسخه ۲ بازنشسته می شه. تقریبا همه توزیع ها سراغ پایتون ۳ رفتن و پایتون ۲ آخرین نسخه اش رو در آپریل ۲۰۲۰ دریافت خواهد کرد. بعد از ۲۰ سال فعالیت! قرار بود آخرین نسخه پایتون ۲.۷ در ۲۰۱۵ بیاد ولی اینقدر این زبون پر کاربرد و در هم تنیده با جهان تکنولوژی بود که مجبور شدن ۵ سال ماجرا رو عقب بندازن. دومین خبر بزرگ هم کناره گیری گوییدو (پدر پایتون) از نقش BDFL پایتون بود. تقریبا بعد از ۳۰ سال دیگه کنار رفته و خیلی هم دقیق نگفته بعدش چی می شه. بهمون اعتماد کرده (:

توی بازی های کامپیوتری، بعد از هوش مصنوعی، از میمون‌ها هم شکست خوردیم

ما دیگه به باختن به کامپیوتر عادت کردیم. اما .. از میمون ها هم؟ (: محققین یک بازی مرتبط با کشف الگو درست کردن و ۵۶ انسان، ۲۲ میمون کاپوچین و ۷ میمون رسوس سرش با هم رقابت کردن و.. انسان ها باختن (: بازی هم سخت نبود. باید اول یک الگو رو یاد می گرفتین. مثلا اول فشردن مربع خط خطی، بعد مربع خالخالی و آخرش فشردن مثلث ابی. بعدش اگر انسان بودین امتیاز می گرفتین و اگر میمون بودین موز! وقتی این الگو رو یاد گرفتن، بازی کمی پیچیده تر شد و در نهایت در حالی که میمون ها د ر۷۰۵ موارد حرکت درست رو سریعا پیدا می کردن، انسان ها در ۶۱٪ موارد اشتباه می کردن! دلیلش منطقا اینه که انسان ها الگورهای یاد گرفته خودشون رو تکرار می کردن ولی میمون ها دائما فکر می کردن و با تغییر هماهنگ می شدن.

دی ان ای ترامپ و بقیه برای فروش

ظاهرا یک سایت مدعی است که دی ان ای آدم های مشهور رو برای فروش داره. حواسمون باشه که به دست آوردن دی ان ای کار پیچیده ای نیست و تقریبا رو هر چیزی که اثری از ما باشه، اثر دی ان ای ما هم هست. شرکت ناشناس «پروژه ارنست» می گه چیزهایی رو در اختیار داره که دی ان ای افراد مهمی روی اونها هست و اونها رو می فروشه. مثلا یه چنگال استفاده شده به ۳۶هزار دلار، یه موی سر به قیمت ۲۰۰۰ دلار یا یه لیوان استفاده شده به قیمت ۶۵هزار دلار. قانون هم در این مورد دفاع خاصی نداره. تو آمریکا اگر دی ان ای رو خودتون بردارین (مثلا موی یک نفر رو بکنین!) اینکار جرم است ولی اگر کسی خودش اونو جایی جا بذاره (مثلا روی برس هتل یا لیوان یه رستوران) برداشتن اون جرم نیست. اما با این دی ان ای چیکار می شه کرد؟ دقیقا نمی دونیم. می شه با یه ابزار ساده اونو تست کرد و دید چه بیماری ها یا خصوصیاتی محتمل هستن. مثلا موتاسیون APOE مرتبط می شه با احتمال بالاتر آلزایمر. یک احتمال دیگه کشف روابط ژنتیک آدم ها است و مثلا می شه کشف کرد که آیا این آدم سوپر مشهور، فرزند ناخوانده ای داره یا نه یا به چه نژاد و اصل و نسبی بر می گرده. و خب در آینده هم که این احتمالات بی شماره. از بالا و پایین شدن پول بیمه شما تا کپی گرفتن از شما (:

این هتل در ژاپن شبی ۱ دلاره، به شرط اینکه تمام وقت شما رو با دوربین به جهان نشون بده

هتل مال مادر بزرگ تتسویا انیو بوده ولی وقتی این پسر ۲۷ ساله کنترلش رو در دست گرفت، با خودش فکر کرد که چطوری می تونه فعالش کنه… به اینترنت فکر کرد و درآمدهایی که اون تو هست. و تقریبا کار اکثر شرکت های اینترنتی، فروختن حریم شخصی ما است. پس چرا هتل اینکار رو نکنه؟ البته محدودیت هایی هم هست. مثلا صدا توی استریم نیست یا مهمان ها حق دارن چراغ رو خاموش کنن و توی دستشویی هم دوربین نیست. امیرناظمی مثال جالبی زده بود .. [مثالش]

ممنوعیت پنج ساله اتحادیه اروپا روی تشخیص چهره در مکان‌های عمومی

اتحادیه اروپا در قانون جدیدی برای پنج سال، استفاده از تکنولوژی تشخیص چهره در مکان های عمومی رو ممنوع کرده. مثلا یک فروشگاه نمی تونه یه دوربین بذاره و بفهمه که من دومین باری است که در امروز اومدم تو مغازشون. البته اضافه کردن که در موارد مربوط به امنیت و تحقیقات علمی می شه برای این قانون استثنا قائل شد. ایده قانون هم اینه که برای مدتی تکنولوژی رو کنترل کنه تا بعدا در موردش قانون دقیق‌تری تصویب بشه. [مساله نابرابری مساله و قدرتی که به حکومت ها می ده] و [اشاره به اینکه قانون اشتباهه و باید کلی تر می بود چون الان حتی از شکل حرکت آدم ها می تونن هویتشون رو تشخیص بدن یا با سیگنال های یونیکی که موبایلشون ارسال میکنه]. و دقت کنین که اگر این دیتا رو بذاریم کنار دیتاهایی که دیتا بروکر ها می فروشن، چی می شه. طرف می دونه شما چقدر حقوق میگیرین و چی سرچ کردین و چی دوست دارین و بار چندم است از خیابون رد شدین و دفعه پیش با کی اومده بودین و … اضافه هم بکنم که برنی سندرز هم گفته اگر انتخاب بشه قانون مشابهی تصویب می کنه.

مهندس‌هایی که بر خلاف وجدانشون کار نمی کنن
خیلی در خود خبرها دقیق نمی شم. توی اولین کارمندان آمازون علیه سیاست «حق ندارید در مورد ضررهای زیست محیطی صحبت کنید» شکایت می کنن و حاضرن از شرکت بیان بیرون تا این حرف زور رو قبول نکنن و توی دومی گوگل تحت فشارهای کارمندهاش از پروژه دراگون فلای که بخشی از سرکوب دولت چین است عقب می شینه. و لازمه در مورد ایران حرف بزنیم. [هر کس شغلی داره استدلال نیست. شکنجه گر باید بیاد بیرون و المامور المعذور استدلال نیست و اینکه اگر برای سیستمی کار می کنین که باعث می شه سانسور و سرکوب راحتتر بشه، مشغول راحتتر و بهتر کردن امکان سرکوب هستنی. استدلال اینکه کاری می کنم که وقتی اینترنت قطع شد، مردم اذیت نشن یعنی دارم کاری می کنم که قطع کردن اینترنت بی هزینه تر بشه و …]

و در خبرهای خوب.. کریسپر!

در مورد کریسپر فکر کنم من از همه بیشتر دارم حرف می زنم. روشی برای کپی پیست کردن دی ان ای و دستکاری ژن که احتمالا بزرگترین اتفاق پزشکی خواهد بود. حالا آزمایش هایی در آمریکا نشون داده که محققین تونستن از طریق کریسپر سیستم ایمنی سه مریض مبتلا به سرطان رو ادیت ژنتیک کنن ، بدون درست کردن مشکلات جانبی! اولین بار است که ادیتی در این سطح اتفاق افتاده و بسیار نوید بخش و عجیبه. مقاله در ساینس منتشر شده و از این نظر مهم است که ادیت رو نشون داده ولی فعلا با درمان سرطان فاصله داریم. یکی از مریض ها مرده و دو تای دیگه در حال بدتر شدن هستن اما نشون داده شده که می شه به این شکل از درمان امیدوار بود و خود این ادیت ها کشنده نیستن. دانشمندان دانشگاه پنسیلوانیا سلول‌های T رو از خون مرض جدا کردن و با کریسپر ژن‌هایی که احتمالا جلوی فعالیت سیستم ایمنی علیه سرطان رو می گیرن رو پاک کردن. بعد از طریق یک ویروس این تی-سل ها رو به سراغ پروتیینی فرستادن که روی سلول های سرطانی پیدا می شه. در واقع از طریق سلول های خود مریض به جنگ سلول های سرطانی رفتن.

نامه ها

گپی در مورد اینترنت نامتمرکز

بحث در مورد پروتکل های نامتمرکز مثل تاکس (چت و ویدئو کال نقطه به نطه) و زرونت (وب سایت مبتنی بر تورنت و امضای دیجیتال) و بلاک چین و .. و همینطور مسنجرهایی که می تونن حتی بدون اینترنت کار کنن و فواید و مشکلاتشون و اینکه راه حل ما این نیست. مثال عقب نشینی به غار برای امن بودن (:

تقبیح ها و تشویق ها

تبریکی داریم برای کنسرسیوم یونیکد که پرچم ترنسجندرها و طرح های مرتبط با جنسیت بیشتری رو اضافه کرده. تبریکی هم می گیم به ناسا که لخته خونی فضانوردشون در فضا رو توسط پزشکی روی زمین رسیدگی کرده. تبریکی هم داریم برای مالزیایی ها که دولتشون ۱۵۰ کانتینر زباله پلاستیکی که برای دفن کردن به کشورشون فرستاده شده بود رو برگردوندن و گفتن کشورشون نباید به خاطر پول زباله دان باشه. و حرف محیط زیست که بشه، تسلیت به خودمون. برای همه محیط زیستی ها که زندانن بدون هیچ دلیل اعلام شده و قابل دفاعی و برای خودمون که چند هزار پرنده فقط برای عبور از ایران، مردن. ما بخشی از این کثافت هستیم ولی مرگ پرنده های گذری… و تبریکی به او نتیم عکاسی علمی که از یک اتم معلق عکس گرفتن که قابل دیدن با چشم غیرمسلحه (منم نفهمیدم!) تبریک؟ به مردم سانفرانسیسکو که مرکز شهرش بدون ماشین شده، فقط پیاده و دوچرخه و عمومی (: و تسلیت به روسیه که پوتین توش گفته نظری در این مورد که بهش بگن «رهبر معظم» نداره (:
تقبیح های ایران رو هم که دیگه نمی خواد بگیم… وقیح‌دونی شده (:

تبریک؟ به هکرهایی که فکر کردن چطوری می تونن به حل مشکل کورونا کمک کنن و بعد از گرفتن دسترسی به دیتابیس‌های علمی، ۵۳۵۲ مقاله ای که تا به حال در مورد این ویروس منتشر شده رو برداشتن و در اختیار همه گذاشتن تا شاید با دسترسی گسترده تر به چیزی که علم تا حالا بهش رسیده، دانشمندی در جایی از جهان بتونه سریعتر به راهل حل این دردسر بزرگ دست یپداکنه [ دانش مال همه است!]

موسیقی

محمد: سرزمین من از داوود سرخوش
سایبر Misirlou رو فرستاده که در زبان های زیادی خونده شده.. با وصف معشوقی جادویی و زیبا که از لب هاش عسل می چکه و یک بوسه اش جان بخشه
آهنگ روزهای شاد سینا حجازی به پیشنهاد گیکز آنلاین
تبریک تولد برای همسر عزیزم سحر، و دختران گلم دلوین (Delvin) و جانان
و البته تبریک تولد علی از طرف محسن که سه ۳ اسفند است!
موزیک انقلابی هم آژیر سرخ بود
محیا حامدی هم آهنگ دنگ رو داشت

معرفی های شاد دوشنبه‌های آخر ماه، از پروژه‌های شخصی تا دانلود پلی لیست آپارات تا بازی‌های کامپیوتری و رومیزی و کتاب آزاد فرگشت و …

پروژه‌

معرفی


اگر شما هم پروژه ای یا چیزی مشابه دارین که فکر میکنین می تونه تو این فهرست جا بشه، خوشحال می شم بهم ایمیل بزنین و بگین. بخصوص اگر بازمتن است یا من خودم استفاده کردم و دوست داشتم یا فکر می کنین به درد مخاطب‌های اینجا می خوره

شروع نظر سنجی بزرگ وضعیت کار و زندگی برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران در سال 98

سلام دوستان. یکبار دیگه آخر سال شد و خوشحالم که چهارمین سال متوالی است که داریم نظر سنجی بزرگ وضعیت کار و زندگی خودمون رو برگزار می کنیم. این نظر سنجی طولانی است ولی امیدوارم بامزه هم باشه (:

در سال گذشته حدودا دو هزار نفر بهش جواب دادن و نتایج تجمیعی و البته ریز منتشر کردیم. اهمیت این نظر سنجی اینها است:

  • کاملا مستقل از هر سازمان و شرکتی برگزار می شه
  • خودمون برای خودمون برگزارش می کنیم و نتایجش صد در صد آزاده
  • با برگزاری چند ساله اش، خواهیم تونست خیلی چیزها رو در مورد خودمون بفهمیم
  • بهمون دید می ده که بقیه دوستامون چطوری کار می کنن
  • و بهمون هدف می ده که چیکار کنیم احتمالا بهتره و چه فرصت هایی هست
  • و البته ما رو با هم و جامعه مون آشنا می کنه

اینه که خیلی عالیه اگر امسال هم چند دقیقه ای وقت بذارین و با رفتن به http://bit.ly/irprogrammers یا لینک کاملش https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdntC_H6ySUvW9iQwn-cFmQCEb6vdX0e0MgIr7XscHeZXA31Q/viewform به سوال ها جواب بدین تا ببینیم با خودمون چند چندیم. احتمالا ترکیب نتایج با سال گذشته می تونه ایده خوبی به اکثر آدم ها بده سر حقوق باید چجوری چونه بزنن و چه تکنولوژی هایی رو باید یاد بگیرن.

برای دیدن نتایج سال گذشته به نتایج این سرچ نگاه کنید و بهترین مشارکت شما هم این خواهد بود که لینک و درخواست مشارکت در این نظر سنجی رو برای بقیه برنامه نویس ها بفرستین تا مخاطبین فقط محدود به خودمون نباشن و بچه هایی که تا حالا اسم جادی.نت رو هم نشنیدن هم توش شرکت کنن تا نتایج واقعی تر بشه.

برای شر کردن می تونین از این لینک ها استفاده کنید:

https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdntC_H6ySUvW9iQwn-cFmQCEb6vdX0e0MgIr7XscHeZXA31Q/viewform

http://bit.ly/irprogrammers

در نظر سنجی بزرگ برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران در سال ۹۷ با انتشار آزاد نتایج برای استفاده همگان شرکت کنید تا در مورد زنگدی خودمون بیشتر بدونیم و قدرت چونه زنی بهتری داشته باشیم.

دوره ویدئویی جدید: انجام یه پروژه فریلنسری به همراه شما، بیاین قدم به قدم از چیزی که بلدیم پول در بیاریم

نظریه فلسفی من اینه که یه شغل بیشتر نداشته باشم و ازش پول کافی زندگی‌ام رو در بیارم. در نتیجه نه اینفلوئنسر می شم نه مشاور (: ولی یه چیزی باعث شد حدود ۱ ماه قبل یه پروژه مستقل از کارم قبول کنم: ایده اینکه پروژه رو قبول کنم و قدم به قدمش رو ضبط کنم و باهاتون به اشتراک بذارم. ایده ام اینه که نشون بدم یه پروژه واقعی چطوری پیش می‌ره و چطوری می‌شه کار در دنیای واقعی تحویل داد.

پروژه چیه؟ یک شرکت می خواد یکسری کد روی کالاهاش بزنه و مشتری‌ها بتونن با اسمس کردن اون کد به یه شماره، بفهمن که این کالا و کد معتبر است یا نه. این کدها از طریق یه فایل اکسل باید روی سرور به روز بشن و بد نیست یه چیزهای باحالی مثل تعداد کالای چک شده و اینها رو هم در پنل نشون داد. می ریم جلو ببینیم چی می شه.

تکنولوژی‌های مورد استفاده چیه؟ زبان که پایتون است و با توجه به اندازه و شکل پروژه، از میکرو فریم ورک فلسک استفاده می کنم و احتمالا بوت استرپ و دیتابیس ساده و سر راست و محبوبم، اسکیولایت. به عنوان سرویس دهنده اسمس از کاوه نگار و برای پاس از فندق.

چقدر پول گرفتم؟ چون نمی خوام عدد دقیق رو بگم، می گم که بین دو تا چهار میلیون؛ البته با این اجازه که کل مراحل رو ضبط و منتشر کنم. منطقا چون من رو می شناسن قیمتی کمی بیشتر از دیگران بهم دادن. شایدم نه. نمی دونم (: ولی گفتم عدد رو بگم که ایده این رو هم داشته باشین. همه عدد رو هم دادم به یه خیریه (با اینکه هنوز نگرفتم) چون همونطور که گفتم ترجیحم اینه که یه منبع درآمد بیشتر نداشته باشم.

و اما ویدئوها و منابع. شما می تونین پلی لیست آپارات و پلی لیست یوتوب رو دنبال (و ترجیحا منو فالو کنین) و از اون باحالتر، می تونین اگر ایده ای داشتین بعد از مطرح کردنش به عنوان ایشو در گیت هاب اصلاحش کنین؛ در بعضی ویدئوها اسم دوستانی که کارهای مثبت کردن هست. حتی کامنت خوب (:

و اگر مشکل امنیتی پیدا کردین بهم خبر بدین. شاید یه جایزه خیلی کوچیکی بدم و حتما هم اسم می برم. دلیل اینکه می گم کوچیک اینه که من قرار نیست ضرر مالی هم بکنم رو این پروژه و قراره اگر تجربه خوبی شد، ادامه دار باشه اینکار.

در باب قرص قرمز و خشونت علیه مردان


هر دو سه ماه یکبار من یه ایمیل میگیرم با این ترکیب که «جادی فیلم قرص قرمز رو دیدی؟ نظرت چیه؟ چرا ازش نمی‌گی؟» (:

واقعیت اینه که دو بار دیدم. یه بار قدیم‌تر و یه بار هفته قبل که دیگه میخواستم این مطلب رو بنویسم. اما قبلش لازمه اینم اضافه کنم که من قرار نیست در مورد همه چیز نظر داشته باشم یا بگم. من معمولا چیزهایی که بدیهی هستن یا همه جا می گن یا نگاهی بهشون ندارم که کمتر گفته شده باشه رو نمی‌گم ولی در این مورد ظاهرا لازمه نظرم رو بگم، بخصوص با این ماجرای اخیر جانی دپ و امبر هرد (؟).

اگر در آینده این مطلب رو می خونین
یا زیادی تو کامپیوتر هستین خلاصه اش اینه:
جانی دپ یه هنرپیشه مشهوره که زنش
بارها متهمش کرده به خشونت و ضررهای زیادی
هم به این خاطر کرده، حالا یه فایل صوتی
ماجرا رو برعکس کرده و ظاهرا امبر هرد
خشونت زیادی به جانی دپ کرده.

مساله اصلی فیلم «قرص قرمز» یا «Red Pill» خشونت علیه مردان است؛ هم در جنبه سیستماتیک و هم در جنبه فردی. مثلا می گه که در جنگ‌ها اکثریت قریب به اتفاق کشته شدگان مردها هستن. یا مثلا کارها سخت زیادی بر دوش مردانه. یا مردهایی هستن که با طلاق از بچه‌شون دور شدن و … گاهی دوستانی که تازه با مفهوم فمنیسم آشنا شدن و فهمیدن به زنان ظلم می‌شه با دیدن این فیلم یکهو یه ضربه جدید بهشون وارد می شه. چیزی شبیه به «به مردها که بیشتر ظلم می شه پس باید از مردها دفاع کنیم». اما آیا این استدلال درسته؟ بذارین به چند قسمت بشکنیمش. فیلم بخش های درستی داره شامل اینها:

  • گزاره مردها هم مشکلات زیادی دارن، خیلی زیاد کاملا درست است. به مردها هم ظلم سیستماتیک می‌شه (مثلا اجباری بودن سربازی یا فشارهای اجتماعی برای نشون ندادن احساسات یا ختنه اجباری (که البته با ختنه زنان خیلی فرق داره) یا مسوولیت تامین مالی و کلی چیز دیگه). در این شکی نیست.
  • گزاره مردها هم در معرض خشونت از طرف زنان هستند‌ هم کاملا درسته. شاید تعدادش کمتر باشه ولی شایع است و اتفاق می‌افته. در ماجرای اخیر، ظاهرا روی بدن جانی دپ آثار سوختگی بوده و حتی گفته می شه انگشتش صدمه جدی دیده یا همسرش تو تختش ریده بوده. بخش زیادی از فیلم ها به تعریف تجربه مردی است که تجربه بدی از ازدواج داره.
  • گزاره در بعضی موارد زن‌ها دست بالا رو دارن و قدرت و فشار اجتماعی حامی اون‌ها خیلی زیاده‌ هم درسته. مثلا توی همون ماجرای جانی دپ، وقتی زنش می گه «جانی به من زور می گه و خشونت می‌کنه» باعث می شه جانی دپ به مشکلات بسیار بیشتری بخوره و زن همدلی بیشتری کسب کنه تا وقتی جانی دپ می گه انگشتش قطع شده / صدمه جدی دیده! نمونه دیگه؟ ماجرای استعفای استالمن از بنیاد نرم افزارهای آزاد یا اتهام تجاوز توسط آسانژ یا همین عدم نمایش این فیلم در نتیجه فشار افکار عمومی تو بعضی سینماها که قرار بوده نمایش داده بشه و موارد مشابه که به خاطر ناهمنوایی با نظر عمومی جامعه در مورد حقوق زنان، فشاری غیرقابل تصور به یک مرد وارد شده. در واقع ماجرا مثل حساسیت به برده داری شده که گفتن کلمه N تقریبا ممنوعه. در حوزه زنان هم در بعضی کشورها و در بعضی موارد، کوچکترین ادعایی در مورد ناهمنوایی یک نفر با حقوق زنان یا دفاعش از چیزی که جامعه نمی‌پذیره، تبعات بسیار سنگین‌تری از اون چیزی داره که مثلا حرکت مشابه در برابر کارگران کارخونه داره (مثلا اگر بزوس به یک خانم پیشنهاد سکس داده بود احتمالا باید استعفا می داد ولی ندادن حق دستشویی به کل کارگران فقط یه خبره که رد می شه). الان برای خود کشورهایی مثل سوئد هم بحث «تجاوز» اینقدر پیچیده شده که مثلا ادعای تجاوز اینه که «از من نپرسید کاندوم می خوام یا نه» یا «وزنش رو بیشتر از حد معمول انداخت رو من» یا ادعای راحت اینکه فلانی پدر بچه منه با وجود انواع تکنولوژی های اثبات، دردسرهای بزرگی درست می‌کنه – گاهی هم نمی کنه.

با وجود گزاره‌های درست و مهم بالا، این اصولا فیلم خوبی نیست. قرص قرمز یا رد پیل دقیقا جایی که می‌لنگه، ادامه دادن دو قطبی زن در مقابل مرد است. تعریف فیلمساز از فمنیسم یه چیز وحشی است در جهت سرکوب مردها و اعتقادشون به اینکه جنس برتر هستن. خیلی جاها وقتی به فمنیسم اشاره می کنه، همون تعریف خنده دار تبلیغ شده در جمهوری اسلامی رو داره: زن هایی که فکر می کنن مردها پست تر هستن و قانون باید به نفع زن ها باشه. در حالی که حداقل فمنیسم برای من این تعریف رادیکال است که «زن ها هم انسانند». اکثر فمنیست‌ها اصولا قبول ندارن که زن‌ها باید حقوقی بالاتر داشته باشن بلکه حرفشون اینه که حقوق و فرصت‌ها باید برای همه انسان‌ها برابر باشه.. فیلم رد پیل، هنوزم داره سعی می کنه بگه مردها اینطوری هستن و زن‌ها اونطوری و زن ها در مقابل مردها این فرصت رو دارن و مردها اون ظلم بهشون شده که باید جبران بشه. مثلا می گه اگر زن ها معمولا برای کار برابر کمتر از مردها حقوق می‌گیرن، خب مردها هم زودتر می میرن (: اینجور استدلال‌ها همون بازی‌ای است که سریعا باید در مقابلش بگیم هر وقت به شما گفتن یا این یا اون، احتمالا دارن یه گزینه سوم رو از شما مخفی می کنن. این گزینه سوم احتمالا برابری حقوق و فرصت‌های همه مردم مستقل از جنس و سکس و رنگ و نژاد و دین و …‌ است.

در واقع فمنیست‌های معقول، برای برتری زنان نمی جنگن بلکه برای این می‌جنگن که همه انسان ها به حقوق و فرصت های برابر برسن. حالا چرا به سربازی اعتراض نمی کنن؟ چون فرصت محدودی دارن. ولی اگر دیدین فمنیستی هست که معتقده حقوق زن در طلاق باید مساوی مرد باشه ولی معتقده فقط مردها باید ۲ سال برن سربازی اجباری یا وظیفه مرده که نون آور خانواده باشه، از طرف من بهش بگین اسکولی بیش نیست (:

اگر بخوام جمع بندی بکنم، مشکل اصلی فیلم قرص قرمز اینه که:

  1. دوگانه زن و مرد در برابر هم و در برابر قانون رو ادامه می ده در حالی که قانون خوب باید مستقل از جنسیت تعریف بشه (مثلا بگه انسان ها موقع طلاق فلان طور می شن یا هر فردی که سر کار می ره بهمان طور و …)
  2. اینکه در جایی نیازمند بهبود هستیم رو جوری تبلیغ می کنه که انگار اگر کسی از اون دفاع نکرده، مقصره. آدم ها فرصت محدودی دارن و علایق محدودی. استدلال مرسوم دوستان در کوبیدن هر کسی که حرف Y رو می زنه اینه که «پس چرا از X نگفتی؟» (: اگر من در مورد حق شهروندی و تحصیل بهایی ها در وبلاگ نوشتم، جوابش این نیست که «پس چرا از وضعیت ترکمن ها ننوشتی؟ پس قبول نیست!» بلکه اینه که هر کس هم فکر می کنه وضعیت ترکمن ها باید گفته بشه، باید بگه! اگر من ادعا کردم که حقوق مردها پایمال نشده و همه مردها زورگو و خبیثن، خودم خیلی خبیثم (: ولی اگر یکی رفت دم در یه سازمان دفاع از حقوق زنان و گفت «پس چرا از مردها دفاع نکردین» باید بهش گفت «خب برو دفاع کن، به نظر ما هم خیلی لازمه» (:

خلاصه اینکه در این نظام فعلی جهان، همه ما مشکل داریم. تقریبا برای هر چیزی که هستیم. هر کس بر اساس انرژی و فرصت سعی می کنه بخشی از این سیستم رو بهتر کنه و تا وقتی معتقد نیست حقوق پایه‌ای افرادی دیگه باید بدتر بشه تا وضع من بهتر بشه، کارش درسته. اینکه چیزی مغفول مونده از کم کاری همگان است و به جای متهم کردن همدیگه بهتره هر جایی که می تونیم رو بهتر کنیم. ظلم به زنان تاریخی تر و سیستماتیک تر بوده و فعالتر هم ازش دفاع می شه ولی این به این معنی نیست که ظلم به مردان وجود نداره (چه از طرف سیستم چه از طرف زنان) و لازمه که از اون هم دفاع بشه تا در نهایت حقوق انسان‌ها بهتر حفظ بشه؛ چه زن باشن چه مرد. اینم اضافه کنم که مفهوم «جامعه مردسالار» با مفهوم «جامعه ای که مردها اون تو به زن ها زور می گن» متفاوته ولی خب این یه بحث متفاوت است و تو این نوشته شلوغ من جا نمی‌شه. باید بگم امیدوارم کسی که تا اینجا خونده، نیاد بگه «پس حقوق حیوانات رو چرا نگفتین» (:

هک گوگل مپ با ۹۹ گوشی توی یه گاری دستی؛ ترافیک رو با خودتون اینطرف و اونطرف بکشین

سیمون وکرت، در کاری بین هنر و پرفمنس و اینستالیشن و هک، ۹۹ تا گوشی دست دوم خریده و بعد از باز کردن گوگل مپز، اونها رو توی یه گاری دستی کوچیک گذاشته و خیلی آروم از یه خیابون رد شده. نتیجه؟ گوگل فکر کرده اون خیابون درگیر یه ترافیک خیلی سنگین است که ۹۹ نفر اینقدر آروم دارن از وسطش رد می شن و اونجا رو توی نقشه‌اش قرمز کرده و ماشین‌ها رو از مسیرهای دیگه هدایت کرده.

آیا این کار هک است؟ بله. هک تو معنی واقعی‌اش یعنی برخورد هوشمندانه و غیرمرسوم با ابزار. شایدم رسیدن به نتیجه ای که طراح ابزار، انتظارش رو نداشته. گوگل مپز هم به عنوان یک نقشه ویرچوال، چیزهای زیادی رو به جامعه اضافه کرد. وقتی ما ۲۰ سال قبل قرار بود مثلا بریم شهرک غرب خیابان فلان، باید از قبل آماده می کردیم که از چه مسیری باید رفت و چیکار باید کرد و باید بارها می ایستادیم و از مردم محلی‌تر می پرسیدیم فلان خیابان کجاست. اما الان این شیوه کاملا با نقشه‌های ویرچوال جایگزین شدن. از اونطرف چیزهای جدیدی با نقشه‌ گوگل ممکن شد. مثلا اگر شما یه کلبه دور افتاده در یه جای جذاب داشته می‌داشتین، غیرممکن بود ۳۰ سال قبل بتونین باهاش بیزنس خوبی راه بندازین ولی الان عملا «پرت بودن لوکیشن» در مقایسه‌ با چیزهایی که مردم دنبالش هستن، اهمیتش رو کاملا از دست داده.

اما دیتای این نقشه‌های ویرچوال از کجا میاد؟ از خود ما و سیمون کرت نشون داده که با یه ایده ساده، می شه تاثیری به چه بزرگی در جهانی گذاشت که مردمش بیشتر و بیشتر به الگوریتم‌ها تکیه می کنن. الگوریتم‌هایی که در عین هوشمند بودن، هنوز با بعضی مفاهیم ما خیلی خنگن و کافیه یه گاری با ۹۹ تا گوشی پشت خودتون بکشین تا هر جایی که شما می رین کاملا بدون ماشین بشه (: چون گوگل به ماشین ها می گه «اونجا نرین خیلی شلوغه!»

مسیر تبدیل شدن به یک دانشمند داده / دیتاساینتیست

این روزها دیتاساینس داره از پیک مد بودن میاد پایین و در نتیجه زمان خوبیه که تصمیم بگیرین دوستش دارین یا نه. از اونطرف دیتاساینس مسیر دیتاساینس شامل چیزهای زیادی است که هم خوبه هم بد. خوبه چون کلی مهارت متنوع توش یاد میگیرین که جاهای دیگه هم به درد می‌خوره و بده چون سخته و بزرگتر از چیزهایی مثل مثلا مدیرسیستمی. اما چیزهای سخت جالبن! پس اگر اهلش هستین، سعی کردم یه جمع بندی از چیزهایی که برای تبدیل شدن به یه دانشمند داده لازمه جمع آوری کنم. در واقع اینهای قدم های منطقی ای هستن برای وارد شدن به این حوزه؛ با یادآوری اینکه این حوزه بسیار وسیعه و شما در نهایت یه کناریش یه تخصص اصلی پیدا خواهید کرد. مثلا ممکنه شما فقط آمار بلد باشین و در یک تیم دانشمند داده حساب بشین یا فقط متخصص راه اندازی نودهای یک سیستم بیگ دیتا باشین و در تیمی کار کنین که بهش می گن گروه دیتا ساینتیست ها در حالی که شما شخصا اصلا کاری ندارین که این دیتاها چی هستن (: خلاصه… کلیت رو که بدونین، مسیر خودتون رو راحتتر پیدا می کنین. این مسیر احتمالا از اینجاها می گذره:

زبان برنامه نویسی مرتبط

دیتاساینتیست‌ها، لازم دارن داده‌ها رو انگولک کنن و چه مهارتی مفیدتر از برنامه نویسی؟ توی این جامعه سوال همیشگی «آر یا پایتون» است (و البته رقبای دیگه‌ای مثل جولیا) ولی انتظار می‌ره شما [بدونین که هیچ زبانی بهتر از اون یکی نیست و هر چیزی کاربرد خودش رو داره]. اما در نهایت لازمه شما با یکی از زبان‌های مرتبط که فعلا آر یا پایتون است، آشنایی قابل قبولی داشته باشین. من به هر دو علاقه دارم ولی الان به پایتون نزدیکتر هستم. خوبی یاد گرفتن پایتون هم اینه که شما با دونستنش، در حوزه‌هایی بسیار وسیع‌تر از کار با داده‌ها، توانمند شدین. اگر دوست داشتین می‌تونین راهنمای شروع و حرفه‌ای شدن در زبان برنامه نویسی پایتون من رو ببینین.

لینوکس و ابزارهاش

خیلی وقت‌ها دیتاهای شما در فایل‌هایی است که باید بتونین نگاهش کنین، تغییرش بدین، پایپش کنین، فیلترش کنین و کارهای مشابه. لازمه بتونین در سیستم عاملتون نسبتا راحت باشین بخصوص که فایل‌هاتون معمولا بزرگه و نامرتب و توانایی درست کار کردن باهاشون، بسیار حیاتی. یه دانشمند داده خیلی خوبه که به سیستم عاملش مسلط باشه. من یه راهنمای شروع و پیشرفت در لینوکس هم دارم

اکسل

بله (: به شکل بامزه‌ای اکسل به تنهایی ممکنه کلی کلی از کارهای شما رو راه بندازه. بلد بودن حرفه ای اکسل تقریبا بهترین توصیه ای است که می شه به هر کسی که با کامپیوتر کار می کنه کرد. نمونه آزاد و متن باز اکسل مایکروسافت، calc از مجموعه libreoffice است که بسیاری از قابلیت ها رو داره و در جاهایی حتی بهتره – و در جاهایی بدتر. اکسل رو خوب بلد باشین که گاهی کل کاری که دیتاساینتیست‌ها می‌کنن، تو اکسل خلاصه می‌شه (: البته اکسلی هاشون!

ویژوالایزیشن

مهارت مهم دیگه، مهارت نمایش داده‌ها است. اینکار گاهی تو خود زبان برنامه نویسی و خیلی ساده و سرراست انجام می‌شه و گاهی بیسار هنرمندانه و با برنامه‌های گرافیکی و گاهی با ابزارهایی مثل تبلو یا PowerBI از مایکروسافت. با هر چی که کار می کنین، باید بدونین این لایه‌ای است که نتیجه کل کار شما رو به یک مدیر رده بالا نشون می ده یا باعث می‌شه عموم با محصول فکر شما ارتباط برقرار کنن. این مرحله مهمه و خوبه روش وقت بذارین. در دنیای پایتون شاید این کتاب خوب باشه ولی دونستن ابزارهایی مثل تبلو و ممکنه در شاخه‌های دیگه ای به شما کمک کنه.

پایگاه‌های داده

حواستون هست که دانشمند داده با داده‌ها کار می کنه دیگه؟ و خیلی وقت‌ها این داده‌ها در انواع پایگاه‌های داده هستن. اگر شما مای‌اسکوئل، پستگره و مایکروسافت اسکوئل سرور رو بلد باشین کلی جلو هستین؛ چه برسه به آگاهی عمومی در مورد چیزهایی مثل مونگو و حتی سیستم‌هایی مثل اسپارک و مپ ریدوس. یادتونه گفتم برنامه نویسی هم مهمه؟‌ خیلی وقت‌ها شما با اسکرپ کردن وب یا ای پی آی ها، دارین دیتاهای خودتون رو توی دیتابیس‌هاتون می‌ریزین.

آمار و ریاضی

تا اینجا از بحث های فنی حرف زدیم ولی شما قراره دانشمند باشین نه تکنیسین!‌ در دنیای ریاضی، لازمه مفاهیم اولیه و چیزهایی مثل نمونه‌گیری و توزیع‌ها و میانگین و میانگین وزنی و مد و میانه و این چیزها رو بدونین. همچون احتمالات و توزیع‌‌های احتمالی و مفاهیم پیشرفته‌تری مثل آزمون‌های آماری و اعتبار و خی اسکوئر و دوستانش. برای نمونه به این کتاب و این یکی کتاب مراجعه کنین. شایدم این معرفی کتاب از من به درد بخوره.

یادگیری ماشین

موضوع داغ این روزها، یادگیری ماشین است. الگوریتم‌هایی که بعد از اجراشون حس می‌کنیم ماشین‌ها به شکل جادویی چیزی رو یاد گرفتن که ما به خوبی ازش سردرنمیاریم. برای درک مساله، خوبه حداقل این ده الگوریتم رو بلد باشین:‌ linear regression ،logistic regression ،SVM ،random forests ،Gradient Boosting ،PCA ،k-means ،collaborative filtering ،k-NN و ARIMA. در این بخش همچنین لازمه بفهمیم که چطوری باید پرفرمنس یه مدل رو سنجید، آپتییمایز کرد، کراس ولدیت کرد، توابع خطی و غیرخطی رو دونست و جبرخطی و حسابان رو بلد بود. البته لیست دونستی‌ها اینجا زیاده مثلا overfitting و شبکه‌های عصبی و درخت تصمیم و … و البته چیزهای بزرگی مثل هوش مصنوعی و تفسیر زبان طبیعی و … اگر در دنیای پایتون هستین دونستن کتابخونه‌هایی مثل نامپای، پایتورچ، سایکیتلرن، پانداز و تنسورفلو می‌تونه خط شروع خیلی خوبی به شما بده. کتاب پیشنهادی؟‌ یه نگاه به کار عملی با سایکیت لرن و تنسورفلو بندازین.

اما…

اما اینها فقط دانش عمومی است. برای تبدیل شدن به یه متخصص خوب شما باید یک مهارت دقیقتر هم داشته باشین. مثلا اینها رو بدونین ولی روی مثلا پردازش زبان طبیعی بیشتر کار کرده باشین. یا روی بینایی ماشین یا اصولا اطلاعاتتون از مفاهیم مرتبط با تشخیص تقلب زیاد باشه و موارد مشابه یا سراغ چیزهای مد روزتر مثل یادگیری عمیق یا سیستم‌هایی که خودشون قواعد بازی رو کشف می کنن و اینها برین و ببینین چی دوست دارین و ادامه اش بدین.

درست کردن اعتبار

اما کسی فقط با داشتن دانش، شناخته نمی‌شه. شروع کنین به کار عملی. پروژه‌های نمونه انجام بدین. دیتاهایی که بهش دسترسی دارین رو تفسیر و تحلیل کنین و نتایج و فرمول ها و پیش بینی های جالب بیرون بکشین. یا اصولا از سایت های پر داده ای مثل دیجیکالا و دیوار و شیپور و ایسام و بقیه دیتا در بیارین و یه کار جالب بکنین. اگر خودتون رو سطح بالاتر می بینین می تونین سراغ سایت هایی مثل کگل برین و اسم و رسمی به هم بزنین، حتی اون پایین مایین‌هاش – اونجاها هم به اندازه کافی مهمن!

حرف آخر

این رو هم بگم که این دنیا خیلی بزرگه. من هم متخصصش نیستم و جمع آوری کننده هستم. همونطور که اول بحث گفتم، این حوزه بسیار بزرگه و باز و جای کار زیادی هم داره. لازمه با جامعه اش پیوند بخورین و مقاله بخونین و ببینین بقیه چیکار می کنن و چه نیازهایی دارن. هم با ابزارهای متنوع ور برین و هم با داده‌های مختلف کار کنین و سعی کنین مسائل رو حل کنین. بخشی مهمی از دنیای دیتاساینس، بهتر کردن چیزهایی است که وجود دارن. این رو هم بدونین که مثل بقیه کارها، بخش بزرگی از کار ماجرای علمی اش نیست بلکه ماجرای تکنیسینی است. خیلی وقت ها داده کثیفن و شما کد می نویسین که کمی تمیزشون کنین. خیلی وقت ها فرمت دیتا مناسب نیست و باید یکسانشون کنین. خیلی وقت ها دیتا اونقدر بزرگه که روی یک کامپیوتر جا نمی شه و باید یه فکری بکنین و غیره و غیره. حوصله‌تون سر نره و با هیجان و لذت پیش برین و مساله طرح و حل کنین و چیز جدید یاد بگیرین و به زودی اسم خوبی برای خودتون درست خواهید کرد!

اگر هم فکر کردین چیزی باید اضافه یا کم بشه، خوشحال می شم تو کامنت ها بگین. تخصص منم نیست.

منبع اصلی این مطلب.

مرتبط

کنسرت جز ایرانی، یه تجربه بد دیگه از کنسرت در ایران

من نه حرفه‌ای موزیک گوش می دم و نه تخصصی در صدا برداری دارم و نه حتی دقیق می تونم یه جز رو از یه سبک دیگه تشخیص بدم یا حالا چیزی شبیه این. اما گاه گداری کنسرت‌های موسیقی رو می‌رم. گاهی کسانی که دوستشون دارم رو، گاهی کسانی که خوبه دیدنشون و گاهی چون دوستان دعوت کنن و به نیت تجربه. اما راستش تقریبا هر بار که کنسرت رفتم تصمیم بعدی ام این بوده که «دیگه تو ایران کنسرت جدی نمی رم». منظورم از جدی، کنسرتی است که بلیتش رو می‌خرین تا صدای بهتری از چیزی که توی خونه می شنوین بشنوین و تجربه بهتری داشته باشین.

چرا؟ خلاصه اش می شه تجربه بد کنسرت جدی زنده از جمله همین کنسرت جز ایرانی که ماهان میرعرب، مارتین براور و امیر وهبه توی تالار اندیشه حوزه هنری اجرا کردن؛‌ البته مهمه بگم که با صدابرداری میلاد زنده نام. مستقل از مشکلاتی که به خودمون مربوطه، مثل حرف زدن و روشن کردن موبایل حین کنسرت (بله موبایل سایلنت رو هم نباید روشن کنین چون نورش تو اون سالن تاریک اذیت کننده است)، نشستن در جایی که بلیتمون نیست،‌ مشکلات مربوط به اجرا هم بسیار رو اعصاب است. مثلا در کنسرت دیشب:

  • برنامه نیم ساعت دیرتر از اونی که قرار بود شروع شد.
  • برنامه اصولا بروشور نداشت. من معمولا سعی می کنم کاغذ اضافی رو حذف کنم ولی در نهایت برای کل گروه ما یک بروشور لازم بود که حداقل اسم قطعات رو بدونیم یا نوازنده ها رو بشناسیم؛ چه برسه به کمی خوندن و آشنایی با ادعای «جز به سبک ایرانی» این گروه
  • در ادامه بی برنامگی، بحث نوازنده ها بود. بر طبق پوستر قرار بود یه نوازنده مهمان باشه که تار می زنه ولی به جاش یه نفر بود که نی می زد و دائما وارد نی کاملا ایرانی می شد که خب باید تکنوازی می کرد و یه جاهایی هم کلا گروه به سمت موزیک ترکیه‌ای می رفت که شایدم خب یه جور جز ایرانی باشه (:
  • ابزارهای عکاسی و فیلم‌برداری خود مجموعه بارها و بارها بسیار آزاردهنده بود. دیشب یک دوربین بین من در ردیف ۲ و استیج بود که باعث می شد من کلا یه نوازنده از سه نوازنده رو نبینم و یه نور چشمک زن قرمز دائما حواسم رو از سن پرت کنه. یا مثلا تو کنسرت کلهر که چند ماه پیش رفتم، صدای شاتر یک عکاس از اول تا آخر اجرا بخش زیادی از صدای ورودی رو به خودش اختصاص داد. در یک اجرای معقول، انتظار می ره جایگاه عکاس / فیلمبردار مزاحم ما نباشه و معمولا بعد از یکربع اول، عکسها گرفته شده باشه.

اما…

  • صدا برداری کنسرت دیشب افتضاح کامل بود. باور نمی کنین و منم الان باور نمی کنم ولی حتی وقتی هیچ سازی هم مشغول نواختن نبود و مثلا منتظر شروع آهنگ بعدی بودیم، یه صدای ههوووممم بلند و دائمی و یه سوت آروم وجود داشت که در تمام طول اجرای نوازنده‌ها هم ادامه داشت. نوازنده اصلی هم متوجه این بود که و بارها صدای امپش(؟) رو موقع حرف زدن قطع کرد که حداقل سوت و ووووفففف کمتر بشه! صدا بردار میلاد زنده نام بود که بدون شک خروجی صدا برداری‌اش نتیجه‌ای بدتر از کنسرت های دانشگاهی ما داشت. شاید هم به خاطر ابزار بد تالار اندیشه حوزه هنری است ولی در نهایت من مطمئن بودم که اگر آنتراکت بدن، نیمه دوم رو تو سالن نمیام چون تحمل کردن اون صدای دائمی واقعا تجربه بدی بود. خوشبختانه آنتراکت ندادن – احتمالا چون برنامه رو نیم ساعت دیر شروع کرده بودن. این مشکل در بسیار کنسرت های دیگه هم بوده ولی اینبار دیگه واقعا بدترین بود.

خلاصه اینکه تجربه من دوباره تکرار شد:‌ اگر همون موزیک رو با موبایل و هدفون خودم گوش بدم کیفیتی بسیار بهتر از رفتن به سالن کنسرت است! بخصوص که از دست تماشاچی‌هایی که برای گپ زدن و چیز خوردن و موبایل چک کردن و فیلمبرداری و گزارشگری به سالن اومدن هم در امانم (: