بازهم سرطان پستان، اینبار به بهانه کمپین «رنگ» در فیسبوک

من همیشه طرفدار کمپین‌های آگاهی بخش بوده‌ام. همینطور طرفدار چیزهایی که حرف زدن ازشون مهمه اما یک نهاد جلوش رو گرفته. از آزادی بیان گرفته تا سرطان پستان تا حق آدم‌ها برای داشتن حریم شخصی تا مخالفت با کشتن انسان‌ها. از اونطرف هم همیشه راه حل های ساده ولی جذاب رو دوست داشتم و به این خاطر طرفدار کمپین‌های صلح سبز و دیگر سازمان‌ها.

اما درباره این جریان «رنگ سینه بندت رو بگو» که توی فیس بوک راه افتاده حرف دارم. این کار بانمکه و به هرحال جلب توجه می کنه و باعث می شه آدم ها درباره چیزهای طبیعی‌ای که سابقا فکر می کردن ممنوعه حرف بزنن و ببینن که آب هم از آب تکون نمی خوره. اما حس من اینه که اینکار بیشتر از اینکه یک حرکت آگاهی بخش در مورد سرطان پستان / سینه باشه، یک جور بازی نیمه سکسی است و یک جور شیطنت جمعی برای آزاد شدن چیزهایی که همیشه آدم ها دوست داشتن بکنن اما روشون نمی شده و الان یک راه راحت برای ابرازش پیدا کردن.

به نظر من این اصلا بد نیست. خوب هم هست. اما صحبتم اینه که اینکار با اینکه جالبه و بهتر از هیچی، اما یک راه حل جذاب برای آگاهی بخشی از سرطان پستان نیست. سرطان پستان یک بیماری جدی است. دردناک و ناراحت کننده. در عین حال توجه کنید که خانم‌هایی که دچار این بیماری می‌شن، دیگه نمی‌تونن از سینه بندیهای معمولی استفاده کنن و احتمالا اینکه ببینین شما در جمع در مورد سینه‌بندتون حرف می‌زنین و دوستانتون هم با علاقه دنبالش می‌کنن و احیانا روش لایک می‌زنن، چندان براشون دلچسب نیست. مادربزرگ من سرطان پستان داشته. زنی که سرطان پستان داره و مجبور می شه یکی از پستان‌هاش رو برداره، مطمئنا احساس اعتماد به نفسش نیاز به حمایت داره و دیدن اینکه زن‌هایی که این مشکل رو ندارن به شیوه‌ای – تا حدی رازآلود – از سینه بندشون حرف می‌زنن و پسرها هم رنگ‌ها رو دنبال می‌کن و لایک می‌زنن یا کامنت می‌دن یا شوخی می‌کنن، احساس حمایت نمی‌کنه.

به نظر من این کمپین بامزه و مفیده ولی اگر هدف رسیدن به آگاهی در مورد سرطان پستان است، می شه کار رو بسیار بهتر و مفیدتر کرد. مثلا به نظر من جالبتر بود زن‌ها بنویسن «من ۳۲ سال دارم و آخرین ماموگرافی‌ام، چهار ماه قبل بوده» یا «من ۲۲ سال دارم و بلدم چجوری خودم رو در مورد سرطان پستان تست کنم» یا «من ۱۸ سال دارم و از اینجا نشانه‌های سرطان پستان رو یاد گرفتم» و …

مرتبط

نصب کی.دی.ای. ۴.۴ روی اوبونتوی ۹.۱۰

نسخه کاندیدای انتشار کی دی ای ۴.۴ هم عرضه شده. کی دی ای کم کم داره تبدیل می شه به یک میزکار واقعی و کامل و از اون بالاتر، پایدار. من که فعلا در چهل درصد مواقع در کی دی ای هستم، در چهل درصد مواقع توی گنوم و در بیست درصد بعدی توی بقیه چیزها. اما تصمیم گرفتم که کی.دی.ای. رو به ۴.۴ ارتقاء بدم. پس کافیه فایل etc/sources.list/ رو ادیت کنم و بنویسم:

deb http://ppa.launchpad.net/kubuntu-ppa/beta/ubuntu karmic main

و بعد

sudo apt-get update && sudo apt-get dist-upgrade

و در مورد من بعد از نصب ۲۵۰ مگ فایل، می‌تونم توی کی.دی.ای ۴.۴ لاگین کنم که امیدوارم باگ‌هاش کمتر و کمتر شده باشه. لاگین می‌کنم و سعی می‌کنم کمی با سیستم ور برم. دو تا اپلت کرش می‌کنه و بعد زوم آوت می‌کنم که ببینم در چه وضعی است که ..

هاها… زوم به تو رو پیدا نمی‌کنم و مجبور می‌شم به شکل آزمایشی یکبار دیگه زوم بیرون کنم ولی دیگه چاره ای نیست. یک کرش دیگه و پنل می‌یاد اون پایین و همه چی هم بالا است و هم پایین – البته همه چیز به جز نشون دهنده وضعیت رم و سی پی یو که می‌بینین چطور به سقف چسبیده چون پروسس kde4d به شکل دائمی داره ۹۵٪ سی پی یو رو اشغال می‌کنه (:‌ خوشبختانه لوگ‌آوت درست کار میکنه…

نتیجه: روی دستگاه اصلی سراغ نسخه‌های پیش از انتشار اصلی (اعم از آلفا، بتا، RC و …) نرین، بخصوص توی برنامه‌هایی که نسخه‌های اصلی شون هم هنوز پایدار نشده (:

نکته مهم: به کامنت‌های اول و دوم توجه کنید!

قالب ساز آنلاین، فارسی، رایگان

توی ایران ایده‌های خوب زیادن ولی معمولا اجرای خوب کم می‌بینیم. از اون کمتر، پروژه‌هایی هسنتد که استمرار رو هم به ایده خوب و اجرای خوبشون اضافه کنن. یکی از استثناء‌ها، http://templategenerator.ir است.

توی این سایت می‌تونید بدون نیاز به دانش فنی، و بر اساس سلیقه خودتون تمپلیت‌هایی بسازین که توی وبلاگ‌هایی مثل وردپرس، بلاگ اسپات، پرشین بلاگ، بلاگفا و … قابل استفاده باشن. از اون بهتر می تونین در بین تمپلیت‌هایی که دیگران ساختن بچرخین، بهشون امتیاز بدین یا اگر ازشون خوشتون اومد، دانلودشون کنید.

رفع مشکل سال ۲۰۱۰ تقویم جلالی گنوم

گنوم از مدت‌ها قبل یک تقویم جلالی (شمسی) عالی داشته: تقویم مولا پهنادیان. یک اپلت کوچیک که بالای صفحه تقویم رو نشون می‌داده به همراه همه مناسب‌ها و تعطیلی‌ها و برابر میلادی و …

حالا از سال ۲۰۱۰، یک باگ بانمک توی برنامه پیدا شده و اپلت یک روز از تاریخ واقعی جلوتر است. راه حل ساده است.

۱) برین سایت مولا و آخرین نسخه رو دانلود کنید

۲) بازش کنین، نصبش کنین و نسخه در حال اجرای فعلی رو kill کنید تا گنوم ازتون بپرسه که نسخه جدیدتر رو لود کنه یا نه. بگین آره (:


jadi@japtop:~/Desktop/jalali-calendar-1.6.9$ sudo make install

[sudo] password for jadi: inampasswordeman

mkdir -p /usr/share/jalali-calendar

mkdir -p /usr/share/jalali-calendar/date

mkdir -p /usr/lib//bonobo/servers

install -p -m644 COPYING /usr/share/jalali-calendar/.

install -p -m755 src/*.py /usr/share/jalali-calendar/.

install -p -m644 src/138*.xml /usr/share/jalali-calendar/.

install -p -m644 src/*.glade /usr/share/jalali-calendar/.

install -p -m644 src/GNOME_PyJcalendarApplet.server //usr/lib//bonobo/servers

install -p -m644 pixmaps/date/*.png /usr/share/jalali-calendar/date/.

install -p -m644 pixmaps/*.png /usr/share/jalali-calendar/.

chmod +x /usr/share/jalali-calendar/jcalendar.py

jadi@japtop:~/Desktop/jalali-calendar-1.6.9$ ps -ef | grep jalali

jadi 13486 1 1 14:39 ? 00:00:00 python /usr/share/jalali-calendar/jcalendar.py –oaf-activate-iid=OAFIID:GNOME_PyJcalendarApplet_Factory –oaf-ior-fd=19

jadi 13496 13416 0 14:40 pts/4 00:00:00 grep jalali

jadi@japtop:~/Desktop/jalali-calendar-1.6.9$ kill 13486

لینوکس در هفته اول ۲۰۱۰

  • کی دی ای کار هستین؟ فایرفاکس کار هستین؟ کی دی ای رو با فایرفاکس هماهنگ کنید (از وبلاگ زوم آوت)
  • لپ تاپی که لینوکس داشته باشه؟ لپ تاپی که با دو تا باطری قلمی کار کنه؟ درست اومدین: گکو ادو بوک از نورتک! قیمت؟ ۲۰۰ دلار.
  • مشهوره که برنامه‌های لینوکس آزاد و اوپن سورس هستن و توشون بازی های خوبی پیدا نمی شه. ایکس پلین ۹ هر دوی این نظر رو رد می کنه. یک سیمولاتور پرواز عالی با امکان انتخاب و تست اکثر هواپیماهای موجود در تاریخ هوایی جهان. چه بخواهید دینامیک پرواز با یک سسنا رو تجربه کنید و چه دنبال آزمایش اس آر ۷۱ باشید، این سیمولاتور به دردتون خواهد خورد.
  • پوفف.. من مدتی دنبال یک ای.بوک.ریدر بودم. دستگاهی که بشه باهاش کتاب/خبر الکترونیکی خوند. خوشحالم که نخریدم چون همینجور چیزهای جدید دارن می‌یان. مثلا این کتاب خون لینوکسی نیم کیلویی و ۱۱ اینچی که عین کاغذ خم می شه و برای خوندن روزنامه و مجله طراحی شده. فوق العاده است.
  • و یک کار عالی در دانشگاه: یک نفر نامه نوشته و گفته که براش غیرممکن است از نرم افزار دزدی SPSS برای پایان نامه استفاده کنه. متن نامه اینجاست.
  • اگر دوست دارین توی گنو/لینوکس حرفه ای بشین، این مقاله در مورد ۱۵ دستور برای دیدن پروسس‌ها رو از دست ندین. نگاه کردن به این چیزها است که کم کم یک آماتور رو حرفه ای می کنه (:
  • یک نوشته بانمک هم هست در مورد ۱۰ مشخصه یک گوروی لینوکس: ۱) دانش در مورد اکثر توزیع‌های اصلی لینوکس ۲) توان تنظیم سامبا، دی ان اس، سندمیل و آپاچی بدون گوگل کردن ۳) کمک به دیگران برای حل مشکلات لینوکسی ۴) وبلاگ نویسی یا نوشتن تجربیات در مورد لینوکس ۵) تخصیص زمان و منابع به حداقل یک پروژه لینوکیس ۶) استفاده از لینوکس روی سخت افزار مختلف ۷) هک کردن ابزارهای لینوکسی برای تفریح یا سود ۸) کشف راه های ابتکاری در لینوکس ۹) مبلغ لینوکس ۱۰) داشتن مجموعه ای از لینوکس های قدیمی (با کرنل نسخه یک و خورده‌ای)
  • و انگار هیچ هفته‌ای بدون یک لپ تاپ فوق ارزون تموم نمی شه: چری پال ۹۹ دلاری با لینوکس.

شغل‌های لینوکسی

دوستی اخیرا پرسیده که شغل‌های لینوکسی چی هستن و یک لینوکس کار از کجا پول در می یاره… گفته بودم؟ مشغول نوشتن یک کتاب آنلاین در مورد لینوکس هستم و جواب توی دو بخش از اون هست:

لینوکس در هفته پنجاه و دوم

شعار نویسی دیواری، چه کسی و چرا؟

دیروز حدود پنج ساعت توی سطح شهر برای کلی کار، اینطرف و اونطرف رفتم. بامزه بود که ظاهرا از دیشب، چند نفر به این نتیجه رسیده‌اند – یا دستور گرفته‌اند که در اصل جریان فرقی نمی کنه – که باید روی دیوار و باجه تلفن و بقیه چیزهایی که تلویزیون بهشون می گه «اموال عمومی» شعارهایی علیه جنبش سبز و حرکت مردم بنویسن.

راستش واقعا برام شوکه کننده بود (: من در کل معتقدم هستم که تغییر بزرگی به این زودی‌ها پیش نمی‌یاد ولی روند شش ماهه اخیر، بیشتر و بیشتر داره نشون می ده که کشور خواستار یک تغییر کلی است. کشور امروز قابل مقایسه با سال قبل همین موقع نیست و اون کشور هم قابل مقایسه با پنج سال قبلش.

اما چیزی که واقعا من رو شوکه کرد این شعار نویسی دیواری دیشب – علیه جنبش مردم – بود. آدم وقتی رو به نوشتن روی دیوار در تاریکی می‌یاره که اولا هدفش این باشه که بقیه بفهمن اون حضور داره و ثانیا از چیزی بترسه که باعث بشه نتونه حرفش رو در روز روشن بزنه.

اگر مردم شعارهای سبز می نویسن، اگر از آزادی حرف می‌زنن و اگر علامت پیروزی روی دیوار حک می‌کنن، کاملا مشخصه از چی می ترسن: از اینکه پلیس دستگیرشون کنه، بهشون تجاوز کنه، شکنجه شون کنه، نامتناسب با عملی که انجام دادن بهشون برچسب بزنه (مثلا اقدام علیه امنیت ملی + برهم زدن نظم عمومی + ارتباط با بیگانه (جرمه؟) + جاسوسی برای کسی که فقط یک علامت ازادی سبز روی یک سطل آشغال کشیده) و در نهایت هم سپرده شدن به یک سیستم قضایی بدون وکیل و بدون هیات منصفه که بدون روندهای شناخته شده در دنیا، به یک مجازات سنگین، محکومش خواهد کرد. این ترس قابل درکه.

اما به شخصی نگاه کنید که شعرهای طرفدار حکومت می‌نویسه. این آدم از چی می‌ترسه؟ مشخصا کارش حتی براش اگر شغل و وام و روابط اجتماعی و موقعیت‌های بهتر زندگی و … نیاره، مشخصا براش خطری هم نداره. اما این آدم هم احساس می‌کنه باید خودش رو پشت تاریکی قایم کنه. چرا؟ از ترس «مردم»؟ از ترس «تغییر در آینده»؟

اما این همه جریان نیست. چرا جریان «حاکم» هم باید به سمت شعار نویسی روی دیوار؟ خب این جریان تلویزیون، تمام روزنامه‌ها،‌ رادیو، کنترل اینترنت و … رو در دست داره. صبح تا شب در تلویزیونی که با پول مردم درست شده، عربده می‌کشه که تمام مردم به چیزی که می گه اعتقاد دارن و می‌تونه بخشنامه بده که همه ادارات باید در فلان تظاهرات شرکت کنن یا اتوبوس کافی داره که از تمام پادگان‌ها و ادارات مردم رو جمع کنه و به نمایش‌هاش ببره. چرا این گروه باید احساس کنه که لازمه روی دیوار شعار بنویسه؟ (: به نظر من چون اولا می‌دونه که تبلیغات قبلی رو مردم باور نکرده‌اند و ثانیا می‌خواد به طرفدارانش نشون بده که وجود داره. این خیلی بانمکه که شما در قدرت باشین و ادعای همنوایی کامل همه با خودتون رو هم داشته باشید و کماکان احساس کنید که لازمه برای بقیه «علامت بذارین» که در جامعه حضور دارین؛ علامتی که نه توی تلویزیون باور شده و نه توی راهپیمایی (: این به نظر من نشونه بزرگی برای بقیه است.