گیک لینوکس هستید وقتی که…

– اگر کسی از «اون یکی سیستم عامل» حرف زد، حواستان سراغ FreeBSD برود.
– در طراحی خانه یا وب سایت از پنگوئن استفاده می‌کنید.
– غلط یاب را تنظیم می‌کنید تا new را با gnu عوض کند.
– هر بار که برای مصاحبه شغلی می‌روید، جلسه تبدیل به جلسه تبلیغاتی لینوکس می‌شود.
– حواستان به حداکثر uptime هست و سعی می‌کنید رکورد خودتان یا دیگران را بشکنید.
– خانه مرورگرتان روی /. تنظیم شده.
– اگر فایل autoexec.bat ببینید، سعی می‌کنید catش کنید.
– پیش می‌آید که fstab را از اول بنویسید و به نظرتان هم عجیب نمی‌آید.
– در ورد مایکروسافت هم تایپ می‌کنید ‌:wq
– در هر جایی، TAb می‌زنید تا نوشته‌ها کامل شوند.
– اگر مجبور بشوید پشت ویندوز بنشینید، از نبودن Virtual Desktop، دائما غر می‌زنید.
– معتقدید اگر بخواهید، به راحتی می‌توانید به روشنایی (Enlightenment) برسید.
– یادتان هست که صفحه لاگین ویندوز ۹۵ و ۹۸ کلید Cancel هم دارد!
– در کیف یا جیبتان یک سی دی اوبونتو، دبیان و فدورا پیدا می‌شود.
– بوت کردن دستگاه بعد از نصب یک نرم‌افزار، عصبی‌تان می‌کند.
– هر وقت می‌خواهید سی دی توزیع محبوبتان را استفاده کنید، کشف می‌کنید که سی را به کسی قرض داده‌اید.
– احساس می‌کنید یک روز باید استاد vi بشوید.
– بر روی کامپیوتر خانه، بیشتر از ۵ سرویس شبکه را فعال کرده‌اید.
– تنها باری که کامپیوتر شما ریبوت می‌شود، وقتی است که می‌خواهید یک توزیع جدید را امتحان کنید.
– اگر در مورد ویندوز کسی را راهنمایی کنید و کار کند، احساس شرم می‌کنید.
– خواب پنگوئن می‌بینید.
– هر چیز بی‌مزه‌ای را می‌خوانید یا ترجمه می کنید فقط چون مربوط به لینوکس است!
– آرمین عابدین در سال ۲۰۲۵ پیشنهاد کرد اینو اضافه کنم: اعتیاد به میدل کلیک(middle-click) ماوس برای *پیست* کردن متنی که با ماوس انتخابش کردین (ولی کپی نکردین).

سانسور ابلهانه است

سانسورچی عزیز، شاید دوستش نداشته باشی ولی دوست دارم نمودار بازدیدکنندگان ماهانه‌ام را تقدیم کنم به تو. به تویی که از دو ماه قبل سانسور وبلاگم را شروع کردی و ماه قبل در همه سرویس دهنده‌ها کاملش کردی.


در واقع می‌خواستم از فیلترینگ و سانسور سایت خودم ننویسم (: الان هم نیازی نیست بنویسم. نمودار را نگاه کن و ببین چقدر بچه‌گانه سانسور می‌کنی و جالب‌تر اینکه خودت هم یا بدون فیلتر کار می کنی یا برای خواندن، از فیلتر رد می‌شوی.

اوایل سانسور شدن، آدم ناراحت می‌شود ولی من همیشه به زمانی فکر می‌کنم که اگر دولت تصمیم به حذف نویسنده‌ای می‌گرفت، دیگر نه کتابی از او باقی می‌ماند و نه اثری. حالا در روزگاری زندگی می‌کنیم که وقتی حکومت تصمیم به سرکوب یک عقیده/نوشته می‌گیرد، آن فرد بیشتر خوانده می‌شود و راحت‌تر می‌نویسد. سانسور همیشه احمقانه است و این بار ابلهانه (: این را هم فراموش نکن که شاید بتوانی از نظر فنی سطح ابلهانه بودنش را کم کنی ولی هر کاری هم که بکنی، مثل تمام تاریخ، سانسور احمقانه بوده و احمقانه باقی خواهد ماند (:

ششمین جشنوار خیریه پیام امید

یکی از خوانندگان خوب، این آگهی رو فرستاده و خواسته براش توی سایت بذارم. بدون شک من هم از فقر در کشورم و سیاره‌ام بدم می‌آد و علاقمند به کمک هستم. کاملا تئوری‌های کلان رو قبول دارم و معتقدم اصولا بودن فقیر و نیازمند یا اصولا فقیر بودن یتیم، غیرقابل قبوله. اما این رو هم قبول دارم که اینچنین کمک‌هایی در وضع حاضر زندگی این آدم‌ها رو کمی بهتر می‌کنه و بودن این سازمان‌ها خوبه. درست مثل تلاش برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان که بودنش خوبه در حالی که نهایت آرمان من نیست (: اوه و در عین حال برام مهم بود که این موسسه، در صفحه درباره ما،‌ در مورد فرصت‌های برابر صحبت کرده که به نظرم بسیار مهمه (:


 آدرس: پیام امید

 مکان فیزیکی جشنواره: خیابان ولیعصر، پایین‌تر از چهارراه پارک وی، روبروی رستوران سوپراستار، مجتمع فرهنگی تفریحی سپید

 زمان: ۲۷ و ۲۸ و ۲۹ آذر

 ساعت: ۱۰ صبح تا ۹ شب

گزارش کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران در سال ۲۰۰۸: بشترین روزنامه‌نگاران، آنلاین نویس‌ها بوده‌اند

امروز، «کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران
» گزارش سالانه خود در مورد وضعیت خبرنگاران جهان در سال ۲۰۰۸ را منتشر کرده است. بر اساس این تحقیق با گسترش تاثیر خبرنگاری آنلاین، تعداد آنلاین نویسندان زندانی نیز در سراسر جهان در حال افزایش است و ۴۵٪ کل فعالان رسانه‌ای جهان که در زندان به سر می‌برند را وبلاگنویسان، خبرنگاران آنلاین و فعالان در سایت‌ها تشکیل می‌دهند.

این گزارش نشان می‌دهد که در اول دسامبر ۲۰۰۸، حداقل ۱۲۵ خبرنگار در زندان‌های جهان بوده‌اند که ۲ نفر از سال گذشته کمتر است. چین کماکان بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران و این آمار خجالت آور را ۱۰ سال است که ادامه داده. در مرحله بعدی کوبا، برمه، اریتره، ازبکستان و آذرباییجان و ایران کشورهای بعدی هستند.

از این ۱۲۵ نفر، ۵۶ نفر فعالان رسانه‌های آنلاین هستند و تعداد آنلاین نویسان زندانی از سال ۱۹۹۷ که اولین مورد این موضوع گزارش شد تا کنون دائما در حال افزایش بوده است.

مدیر اجرایی کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران می‌گوید: «روزنامه‌نگاری آنلاین چشم‌انداز رسانه و شیوه‌ای که ما بایکدیگر ارتباط برقرار می‌کنیم را تغییر داده است. این قدرت و تاثیر نسل جدید روزنامه‌نگاران آنلاین، توجه حکومت‌های سرکوبگر را در سراسر جهان جلب کرده و باعث شده به این شکل از خبرنگاری حمله کنند».

تقریبا ۱۳ درصد خبرنگارانی که در زندان هستند،‌ محاکمه نشده‌اند. این تاکتیک توسط کشورهای اریتره، اسراییل، ایران، آمریکا و ازبکستان استفاده می‌شود که طی آن، افراد دستگیر شده و تحت عنوان بازجویی، برای مدت‌های طولانی در زندان نگاه داشته می‌شوند.

در ایران، پنج خبرنگار در زندان هستند که عبارتند از:

 محمد حسین فلاحیازاده : دستگیر شده در اول نوامبر ۲۰۰۶. دلیل دستگیری این خبرنگار العالم، گزارش او در مورد سرکوب شدید دولت علیه معترضین ایرانی-عرب استاد خوزستان بوده است.

 عدنان حسن‌پور: خبرنگار کرد که در شهر مریوان دستگیر شد و به دلیل اقدام علیه امنیت ملی به مرگ محکوم شد.

 محمد صدیق کبودوند : از نشریه پیام مردم و عضو سازمان حقوق بشر کردستان. نشریه او پس از ۱۳ شماره توقیف و مدیر مسوول آن دستگیر شد. این خبرنگار به سپری کردن ۱۱ سال در زندان محکوم شده است.

 مسعود کردپور: خبرنگار مستقل. این خبرنگار کرد در شهر بوکان دستگیر شد. اتهامش تبلیغ علیه نظام است به دلیل مصاحبه‌اش با بی.بی.سی. و رادیو فرانسه. به اتهام فوق الذکر، به یکسال زندان محکوم شده است.

 مجتبی لطفی: خبرنگار آزاد. این طلبه وبلاگنویس در قم دستگیر شد و اتهامش انتشار نظرات آیت الله منتظری علیه محمود احمدی نژاد بوده است. او در دادگاه به پنج سال تبعید محکوم شد.

معلمی که روی برگه‌های امتحان تبلیغ می‌فروشد


تام فاربر از بچه‌ها کلی امتحان می‌گیرد. به هر حال او یک معلم ریاضی است. اگر هزینه هر برگه امتحان را ۳ سنت دلار حساب کنید، امتحان‌های او در هر سال به ۵۰۰ دلار بالغ می‌شود در حالی که مدرسه سالیانه ۳۱۶ دلار بیشتر به او نمی‌دهد. از نظر تام فاربر، این امتحان‌ها برای پیشرفت درسی بچه‌ها و آماده شدن آن‌ها برای امتحان پایان ترم الزامی است.

این معلم برای حل این مشکل، شروع به پذیرش تبلیغ روی برگه‌های امتحانی کرده است. ۱۰ دلار برای یک خط تبلیغ در کوییزها، ۲۰ دلار برای امتحان‌های فصل و ۳۰ دلار برای امتحان آمادگی نهایی. تا می‌گوید «در مواقع سخت باید تصمیم‌های سخت گرفت».

این تصمیم چند روزی بیشتر نیست که اعلام شده و در همین مدت کوتاه،‌ ۷۵ ایمیل برای سفارش تبلیغ آمده و ۳۵۰ دلار پول جمع شده است. تبلیغات روی برگه آمادگی امتحان نهایی هم به طور کامل فروخته شده‌اند.

رابرت ویسمن،‌ مدیر موسسه «اخطار تجاری» که یک موسسه غیرانتفاعی است برای مبارزه با تجاری شدن مدارس و نظام آموزشی، نسبت به این تصمیم اعلام نگرانی کرده است. او می‌گوید که تبلیغ دهندگان برای رسیدن به چیزی پول خرج می‌کنند و این چیز، دسترسی به کودکان است.

در حال حاضر تقریبا دو سوم تبلیغ‌های داده شده از سوی پدر و مادرهای دانش‌آموزان داده شده‌اند و حاوی جملات مثبت و انگیزه‌بخش هستند. بقیه تبلیغات، به شرکت‌های تجاری مربوط می‌شوند. مثلا یک شرکت مهندسی و یک دندانپزشک که برای جمله «در طول تابستان، دندان‌هایتان را با سیم مرتب کنید» به تام پول داده است. مدیر مدرسه می‌گوید که ترکیب تبلیغات فعلا چندان بد نیست و حداقل چیزی مثل «این تبلیغ توسط شرکت نایکی یا مک‌دونالد در اختیار شما قرار گرفته« نیست.

بنا به آمار سازمان ملی آموزش، هر معلم به طور متوسط ۴۳۰ دلار از جیب خودش برای لوازم مورد نیاز کلاس پول مصرف می‌کند. در همین امسال بود که کریستین فون رویتن، معلمی در اوکلند شرقی که برای کلاسش ۲۰۰۰ دلار پول خرج کرده بود،‌ با یک آگهی در اینترنت از مردم خواست که بخشی از این هزینه را متقبل شوند.

به سیستم عامل بگویید بعضی کارها را بعدا انجام دهد

دستور at ساده و فوق العاده است. مثلا من می‌خواهم که فردا ساعت ۱۰ و ۱۰ دقیقه (که حتما شرکت هستم) پادکست بدون شک خوب رادیو خاموشی را گوش کنم. الان سعی کردم دانلود کنم ولی ۱۸ مگ بود و برای الان، زیاد. پس باید به کامپیوتر بگویم که فردا دانلودش کند و بعد از دانلود پخشش کند. در واقع من می می‌خواهم به سیستم عاملم بگویم که ساعت ۱۰:۱۰ فردا، فایل را دانلود کند و بعدش پخشش کند. فقط یک ترمینال باز می‌کنم و تایپ می‌کنم:

jadi@mac$ at 10:10
wget http://muzzyr.podomatic.com/enclosu…
mpg123 2008-11-30T12_28_19-08_00.mp3

و بعد هم Ctrl + D را می‌زنم و همه چیز مرتب است. ساعت ۱۰:۱۰ فردا صبح، کامپیوتر به شکل خودکار فایل را دانلود و بعد پخش خواهد کرد. دستور at توانایی‌های خیلی بیشتری هم دارد، حتی می‌توانم به آن بگویم که وقتی CPU بیکار بود، فلان دستور را اجرا کند و داستان‌های دیگر (:

شکی نیست که این قابلیت روی سیستم‌ عامل‌های گنو (مک و لینوکس و بی اس دی و …) وجود دارد و نکته این است که به شکل پیش فرض در مک فعال نیست. در مک باید دستی آن را فعال کنیم که البته ساده است:

jadi@mac$ sudo launchctl load -w /System/Library/LaunchDaemons/com.apple.atrun.plist

توریسم اینترنتی

این روزها عبارت‌هایی مثل توریسم طبیعت و توریسم تاریخی و … جا افتاده‌اند. منظور از این عبارت‌ها توریست‌هایی هستند که در کشور خودشون مناظر طبیعی یا آثار تاریخی مورد نظر رو ندارند و در نتیجه به خاطر دیدن طبیعت یا آثار تاریخی، به کشور خاصی سفر می‌کنند. از همین نوع است اکو توریسم و Bandwidth Tourism یا توریسم پهنای باند. اولی واژه‌ای مشهور است به معنای کسانی که برای دیدن طبیعت و با احترام به طبیعت سفر می‌کنند و دومی را من در سفر ساختم به معنی کسانی که برای دیدن اینترنت و پهنای باند به سفر می‌روند.

توریست پهنای باند، معمولا از کشوری با اینترنت کند یا دارای دولت سانسورگر می‌آید. این آدم در کشور خودش به بخش عمده‌ای از سایت‌ها و بخصوص تکنولوژی‌های جدید مثل web 2 دسترسی ندارد. فلیکر را نمی‌تواند ببیند، حق ندارد به فیس بوک برود و لیست دوستانش را به روز کند یا عکسی از خودش در آن بگذارد، حق ندارد ویدئوهای یوتیوب را نگاه کند و اگر بخواهد چیزی را دانلود کند باید چند ساعت منتظر بماند. ویدئوی آنلاین در کشور توریست، چیزی است که با یک لینک دریافت می‌شود و بعد باید چند برابر زمان پخش، منتظر لود شدن آن ماند و بعد یکبار از اول آن را پخش کرد. توریست در کشور خودش اینترنت محدود و کند دارد.


اما سفر همانطور که مناظر طبیعی و تاریخی را در اختیار آدم‌هایی که از آن محرومند می‌گذارد، می‌تواند اینترنت پر سرعت هتل، فرودگاه، محل کلاس و … را هم به ارمغان بیاورد. در سفر اخیر من یک بعد از ظهر کامل (یعنی یک چهاردهم سفر)‌ را به گشت زنی در اینترنت پرداختم. سرعت متوسط؟ ۸۰۰ کیلوبایت در ثانیه یا به عبارتی دانلود یک سی دی در ۱۳ دقیقه.

در این سرعت، اینترنت یک مفهوم جدید پیدا می‌کنه. مثلا یوتوب قبلا برای من به معنی یک لینک بود که باید منتظر باز شدنش می‌ماندم. اما حین گردش توریستی، یوتیوب به آنچه واقعا هست تبدیل می‌شود: مجموعه‌ای عظیم از ویدئو که می‌توانید از یکی به دیگری بپرید و حتی موضوعی ویدئو ببینید (مثلا روش سوراخ کردن زبان برای گذاشتن جواهر در آن را حین چند ویدئو متوجه شوید) یا در مورد اینکه شنیده‌اید U2 در ورشو یک کنسرت جالب داشته،‌ تحقیق کنید.

در این سرعت، معنی خیلی چیزهای دیگر هم عوض می‌شود. معنی آپدیت کردن کامپیوتر و آنتی ویروس، معنی بازی‌های آنلاین و معنی سایت‌هایی مثل فیسبوک یا دیگر شبکه‌های اجتماعی. حالا دیگر می‌شود هر چیزی را تست کرد، به هر جایی سر زد و برای آپدیت کردن یک عکس در فیس بوک نیازی به برنامه‌ریزی و صرف زمان خاص نیست؛ این عکس جالب است؟ پس برود در فیس‌بوک. در این سرعت با آدم‌ها چت صوتی تصویری می‌کنید بدون اینکه احساس صحبت کردن با مریخ را داشته باشید و وقتی می‌روید دوش بگیرید و برگردید، یک برنامه رادیویی را می‌گذارید از بلندگوی کامپیوتر پخش شود. این تجربه واقعا جذاب است و پیشنهاد می‌کنم اگر سفر رفتید، امتحانش کنید؛ شاید شما هم «توریست پهنای باند» شدن را به برنامه سفر اضافه کنید.

ایمنی ارتباطات در فرودگاه‌ها



روش متداول امن کردن شبکه‌های بی‌سیم یعنی WEP در
سال ۲۰۰۱ شکسته شده است و این

روزها شبکه‌ها باید WPA استفاده کند.

اولین بار این نکته رو در فرودگاه ترکیه متوجه شدم: بعضی آدم‌ها روی لپ تاپ هاشون شبکه‌های آزاد راه می‌ندازن و منتظر می‌مومن تا دیگران بهشون وصل بشن. وقتی کسی به آن‌ها وصل شد،‌ فایل‌های به اشتراک گذاشته شده یا ارتباط‌های اینترنتی قربانی در اختیار کسی خواهد بود که این شبکه تقلبی را راه انداخته. این همان چیزی که خارجی‌ها به آن Phishing می‌گویند و ما می‌توانیم به آن ماحی گیری بگوییم. یک قلاب برای شکار کسانی که حواسشان نیست. طعمه چیست؟ گذاشتن اسم‌های جذابی مثل Free Internet Access یا Airport Internet.

من به سادگی لپ‌تاپم را باز می‌کنم و می‌خواهم به رایگان با اینترنت کار کنم. دنبال شبکه‌های بی‌سیم می‌گردم و به اسم مثل «اینترنت مجانی» وصل می‌شوم و چند دقیقه‌ای برای دسترسی به اینترنت تلاش می‌کنم و بعد قطع می‌کنم و به یک شبکه دیگر وصل می‌شوم. در طول این چند دقیقه، کلی از اطلاعات شخصی من روی لپ تاپ مسافری که شبکه قلابی را راه انداخته، کپی شده است. این یک سناریوی تخیلی نیست. من در فرودگاه ترکیه حداقل سه شبکه تقلبی را پیدا کردم که مشغول اینکار بودند.

امروز این مطلب را هم دیدم که یک تحقیق تجاری در این باره است. یک شرکت فروشنده سرویس‌های امنیتی، بیش از صد هکر کلاه سفید را به فرودگاه‌های مختلف فرستاد تا این موضوع را بررسی کنند. آن‌ها فرودگاه‌ها را پر از این ماحی گیرها یافتند و از آن بدتر، بسیاری از ارتباطات اینترنتی را بدون حفاظت‌های لازم. به این معنی که یک هکر کلاه سیاه برای شنود مکالمات شما با شبکه واقعی فرودگاه هم مشکل خاصی ندارد.

بازار شرکت‌های فروشنده تجهیزات و مشاوره‌ ایمنی شبکه‌هیا بی‌سیم بازاری کوچک اما شدیدا در حال گسترش است. سال گذشته درآمد این شرکت‌های در کل جهان تقریبا ۱۶۸ میلیون دلار بوده اما باید توجه کرد که این رقم ۴۰٪ از رقم سال گذشته بیشتر است.