نقل قول برنامه نویسی (بیل گیتس درباره اسپم)

اسپم در طول دو سال آینده به یک خاطره دور تبدیل خواهد شد.

بیل گیتس، ۲۴ ژانویه ۲۰۰۴

(منبع: بی بی سی)

الگوریتم حل مشکل

کار شما جایی گیر کرده ؟ زدین چیزی رو خراب کردین؟ قراره برای کسی کاری بکنین ولی بلد نیستین؟ مشکلی نیست. این راهنما به شما نشون می ده که دقیقا در چه وضعیتی هستید و ممکنه توی حل مشکل هم به شما کمک کنه.


منبع

طول حداقل پسورد از نظر مایکروسافت: ۱۸۷۷۰ حرف

من از علاقمندان ایمنی کامپیوتر هستم و معمولا به بقیه در مورد حداقل طول پسورد تذکر می دهم (حداقل ۸ حرف متشکل از حروف بزرگ و کوچیک و عدد!). مایکروسافت هم انگار از دیروز طرفدار ایمنی شده و توصیه خاص خودش رو داره. نگاهی به صفحه دانش نامه مایکروسافت نشون می ده که حداقل طول پسوردش برای MIT Realm، ۱۸۷۷۰ حرف است و علاوه بر این،‌ شما اجازه ندارید از ۳۰۶۸۹ پسورد آخر خود استفاده کنید و باید یک پسورد جدید به سیستم بدهید!.

این اشتباه بامزه تا از این لحظه که اصلاح نشده ولی محض احتیاط فعلا یک اسکرین شات از این سوتی عظیم می ذارم این پایین تا اگر‌ اصلاح شد، اصل جریان باقی بمونه.


نکته : عبارت عبور، مثل مسواک است: فقط متعلق به شما است و نباید آن را به کس دیگری بدهید و هر دو شش ماه یکبار هم حتما باید عوضش کنید.

فلیتر ابلهانه: جیمز جویس

یکی از خوانندگان خوب (حسن) برام نوشته که یک فیلتر ابلهانه کشف کرده. مشخصه که هر فیلتری احمقانه است چون می خواد جلوی دانستن رو بگیره ولی بعضی هاش دیگه واقعا ابلهانه هستند چون در هیچ منطق (حتی منطق مریض) قابل استدلال نیستند.

این فلیتر ابلهانه، سانسور بودن جستجوی گوگلی به دنبال James Joyce (البته گشتن به دنبال جیمز جویس در یاهو هم فیلتر است) است!

جیمز جویس نه چریک است، نه نه فعال حقوق بشر، نه طرفدار خاص حقوق زنان، نه معترض به سنگسار و نه چیزی در این باره که نوشته پلیس نباید لات بازی در بیاورد. نگاهی بندازیم به صفحه ویکیپدیای فارسی مربوط به جیمز جویس:

نویسنده ایرلندی (۱۸۸۲-۱۹۴۱) و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۲۳. گروهی رمان اولیس وی را بزرگترین رمان قرن بیستم خوانده‌اند. اولین اثرش دوبلینی‌ها مجموعه داستانهای کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با مضمونی واحد تلقی می‌کنند

حالا من و حسن مانده ایم که اینها چه پدر کشتگی با جیمز جویس دارند.

میز کار گنوم ۱۰ ساله شد

امروز، میز کار گنوم ۱۰ ساله شد. این میز کار محبوب، فراهم کننده محیط پنجره ای و گرافیکی تحت لینوکس است. مثل همیشه لینوکس امکان این را به شما می دهد تا از بین تعداد زیادی گزینه، آنی که ترجیح می دهید را انتخاب کنید. انتخاب من بین میزهای کار، گنوم بوده است.

گنوم دقیقا ده سال پیش با این ایده شروع به کار کرد که برای کاربران، یک میز کار آزاد با مجموعه زیادی از ابزارهای جانبی فراهم کند. این تصویر اولین نسخه های این محیط کار است:


اما در طول این ده سال، پیشرفت بسیار زیاد بوده. حالا گنوم (روی کامپیوتر من) اینگونه است:


یک نوار در بالا حاوی کلیدهای میانبر، منوها، هوای حال حاضر تهران، تاریخ شمسی و میلادی، وضعیت فعالیت حافظه، پردازنده و شبکه کامپیوتر و دیکشنری و برنامه یادداشت برداری و … است. یک ماهی هم دارم که هر وقت اراده کنم یک حرف جذاب می زند (مثلا حالا! گفت: «با مجلسی که ما داریم، هر بار که جک تعریف کنند قانون می شود و هر بار که قانون درست کنند، جک می شود – ویل راجرز» ).

آن پایین هم پنجره های باز شده را می بینم و در گوشه پایین سمت راست هم، چهار مونیتور مجازی ام را. من در گنوم چهار صفحه دارم انگار کنار هم هستند (تصور کنید چهار مانیتور کنار هم دارم که در هر لحظه می توانم انتخاب کنم که مشغول نگاه کردن به کدام باشم).

نکته زیبا این است که در سولاریس هم من از همین میز کار استفاده می کنم. به عبارت دیگر فرقی نمی کند، سیستم عامل من چه چیزی باشد، من ترجیح می دهم صفحه گرافیکی ام را با گنوم ببینم.

صفحه گنوم در ویکیپدیا

پروژه گنوم

پرشین بلاگ و دخالت سرخود ISPها در درخواست های کاربران

مشکلات پرشین بلاگ رو زیاد شنیده ایم و حس کرده ایم. اولین سرویس دهنده بزرگ وبلاگ فارسی که باعث شد خیلی ها دستشون به وبلاگ نویسی باز بشه و حتی کشورهای همسایه رو به این وادی کشوند ولی بعد از چند سال کار خوب، با تغییرات مدیریتی و حرف و حدیث های پشتش و همینطور اضافه شدن رقبایی مثل بلاگفا با سرویس بهتر و جدیدتر، شروع به از دست دادن بازار کرد.

مساله ای که یکبار دیگر پرشین بلاگ را سر زبان ها انداخت، هک شدن هایش بود و در آخرین بار این مساله کلا منجر به از دست دادن دامین این سرویس دهنده بزرگ شد به شکلی که بسیاری از افراد تصور می کردند وبلاگ های خود را برای همیشه از دست داده اند.

در این وضعیت مدیریت پرشین بلاگ راه حل های مختلفی پیش رو داشت که به نظر من بدترین آن ها را انتخاب کرد: عدم اعتماد به کاربران و جامعه ایرانی و سعی در فریب آن ها. روش کار آن ها این بود که هیچ اطلاع رسانی شفافی درباره مشکل پیش آمده نکنند و با وجود نوشتن سه خبر در بخش اخبار سایت، هیچ چیزی جز اینکه مشکل را پیگیری می کنند، منتقل نکنند. در ادامه این روند و در یک اقدام غیرمنتظره و غیرقانونی و غیرقابل پذیرش در سطح جهان، احتمالا با یک لابی، سرویس دهنده هایی مثل پارس آنلاین (در خطوط IN و DialUP) به شکل سرخود تمام درخواست های به سمت persianblog.com را به سمت persianblog.ir تغییر مسیر می دهند که به نظر من بدعتی بسیار زشت در فضای وب فارسی است.

تغییر درخواست یک کاربر بدون رضایت و درخواست خود او از یک طرف به ضرر پرشین بلاگ است چون با اینکار مشغول دور زدن مشکل است، هم به ضرر ISP است چون اعتماد به آن را پایین می آورد و باعث می شود افراد DNSهای خود را بیشتر و بیشتر روی سرویس دهنده های قابل اتکای خارجی تنظیم کنند و در نهایت به ضرر کل وب فارسی است چون باعث می شود محتوای آن از جاهای مختلف، متفاوت به نظر برسند.

اثر این بی اعتمادی را می توانید در توماری که پرشین بلاگ در اعتراض به هک شدن دامنه اش ترتیب داده ببینید. این تومار در حمایت از سرویس دهنده ای که دائما خودش را در اطلاعیه ها دارای ۸۰۰ هزار وبلاگ و ۴ میلیون بازدیده کننده و … می‌خواند، تا این لحظه فقط و فقط ۲۶۲ امضا دارد. من این را حاصل بی اعتمادی و عدم شفافیت می بینم. برای من هک شدن پرشین بلاگ مشکوک است. دزدی دامنه چیز خیلی پیچیده ای نیست که بعد از این همه مدت مسوولین نتوانند آن را بپگیری و حل کنند. برای من این جریان بیشتر نشان دهنده بی کفایتی مسوولین فعلی پرشین بلاگ است. حتی اگر دامنه را از دست داده اند می توانند دوستانه و راحت این را مطرح کنند و من همه لینک های به سمت persianblog.com خودم را به به persianblog.ir بر می گردم. اما تا وقتی می خوانم که «این اختلالات برای تمامی کاربران قابل مشاهده نیست ولی اکثریتی از چهار میلیون مخاطب روزانه پرشین بلاگ با آن مواجه هستند که با همکاری شرکت خارجی عرضه خدمات دامین در حال پیگیری و رفع میباشد» به سراغ اینکار نخواهم رفت.

عملیاتی شدن قانون علیه ابزار هکری در آلمان


علی رغم مخالفت‌های گسترده، از امروز قانون ضد «ابزار هکری» در آلمان به اجرا در می آید. شماره رسمی این قانون 202C است و می‌گوید که داشتن، ساختن و پخش ابزار هکری (hacker tool) غیرقانونی است.

در عکس گروهی از افرادی را می بینید که اطلاعاتی درباره کامپیوتر دارند و می فهند که این قانون باعث می شود پلیس بتواند تقریبا به در خانه هر کسی بیاید و او را دستگیر کند. هکرها برای یک سال علیه این قانون نوشتند و دربرابر آن مقاومت کردند و امروز با تصویب آن،‌ شگفت زده اند.

عبارت «ابزار هکری» بسیار ناواضح است و باعث شده طیف وسیعی از ابزارهای مربوط به شبکه و کامپیوتر جزو ابزار مجرمانه به حساب بیایند. مثلا ابزاری مثل nmap که کاربرد وسیعی در بررسی شبکه دارد بنا به این تعریف یک «ابزار هکری» است و داشتن و توزیع آن جرم محسوب می شود (یعنی هر سی دی حاوی لینوکس می تواند شما را به زندان بیاندازد!).

در پی این قانون نرم افزاری مثل Kismac که برای یافتن شبکه های بی سیم بکار می رود سایت خود در آلمان را تعطیل کرده اند و گروه هکری فنوالیت هم با تعطیل کردن فروشگاه شان گفته اند که از آلمان بیرون خواهند رفت.

دروغ هایی که می شنویم: ابررایانه ایران

امیدوارم ۱۹۸۴ را خوانده باشید. حکومتی فاشیستی که با زور دشمن دشمن کردن زنده است و دائما به مردم خودش دروغ می گوید که در حال پیشرفتیم ولی وقتی مردم به زندگی شان نگاه می کنند، فقیرتر و فقیرتر شده اند. تا چند روز پیش پس‌زمینه لپ تاپ من عکسی بود که می گفت «قرار نبود ۱۹۸۴ یک راهنما باشد».

دیروز خبر را خواندم که ايران به جمع كشورهاي پيشرفته سازنده قويترين ابررايانه هاي فوق سريع پيوست. در شرح خبر دکتر احمد معتمدی می گفت که ایران ۲۱۶ CPU را با استفاده از لینوکس موازی کرده و با ساخت یک «ابرکامپیوتر» به جمع معدود کشورهایی پیوسته که این تکنولوژی را دارند. خنده دار است و مسخره (: و یکی از دروغ هایی که لازم است هر روز گفته شود تا احساس کنیم علی رغم فقیرتر شدن و منزوی شدن، در حال پیشرفت دائمی و جلوزدن از جهان هستیم.

به قول دوستی ایران یک میکروپروسسور ۸ بیتی هم نساخته و مدعی ساختن «سوپرکامپیوتر» است (: ماجرا از این قرار است که شما هر چند تا کامپیوتر با سیستم عامل لینوکس که داشته باشید، می توانید در یک شبکه و فقط با استفاده از دو نرم افزار رایگان آزاد قابل دریافت از اینترنت آن ها را با هم موازی (از نظر فنی کلاستر) کنید و قدرت پردازشی بالاتری به دست بیاورید. عملا ما با این هیاهو پیوسته ایم به آدم هایی که برای کارهایی مثل رندر تصاویر در خانه شان از اینترنت این برنامه ها را دانلود می کنند و استفاده.

البته به نفسه، ساخت این کلاستر دوست داشتنی است و یک قدم به جلو و من خوشحالم ولی وقتی بحث می کشد به دروغ گفتن و مساله را جوری جلوه دادن که انگار ما چیزی به علم اضافه کرده ایم، بدم می آید. این خبر می توانست این گونه باشد «ایران با کلاستر کردن فلان قدر میکروپروسسور، قدرت پردازشی فلان را به دست آورد که در خاور میانه منحصر به فرد است (که البته من شک دارم). از این کامپیوتر در کارهای هواشناسی استفاده خواهد شد.» ولی وقتی به دروغ جوری جلوه داده می شود که ما قهرمان جهان هستیم (با تقلید تکنولوژی ای که هندی ها حدود ده سال قبل اختراع کردند و در اختیار همه گذاشتند)، حالت تهوع به آدم دست می دهد (:‌