این روزها خیلی چیزها به زمان خیلی خیلی دقیق نیاز دارن و به نظر ما کامپیوترها هم خیلی خیلی دقیقن. ولی نگهداری زمان برای اونها کار راحتی نیست، بخصوص که گاهی خاموش می شن و کلا از برق قطعن! توی این ویدئوی ۱۰ دقیقه ای نگاهی می کنیم به اینکه اینکار چطوری اتفاق می افته و تشویقتون می کنم به خوندن یا حداقل مرور پایه ای ترین داکیومنت های اینترنت یعنی RFCها که خیلی هم قشنگن.
مشتری طراحی سایت پولتون رو نمی ده؟ با این کد خورد خورد سایتش رو غیب کنین
امروز یک رپوزیتوری دیدم که واقعا حیفه بهتون معرفی نکنم: kleampa/not-paid. بهتون این جاوااسکریپت رو می ده:
(function(){ /* change these variables as you wish */ var due_date = new Date('2017-02-27'); var days_deadline = 60; /* stop changing here */ var current_date = new Date(); var utc1 = Date.UTC(due_date.getFullYear(), due_date.getMonth(), due_date.getDate()); var utc2 = Date.UTC(current_date.getFullYear(), current_date.getMonth(), current_date.getDate()); var days = Math.floor((utc2 - utc1) / (1000 * 60 * 60 * 24)); if(days > 0) { var days_late = days_deadline-days; var opacity = (days_late*100/days_deadline)/100; opacity = (opacity < 0) ? 0 : opacity; opacity = (opacity > 1) ? 1 : opacity; if(opacity >= 0 && opacity <= 1) { document.getElementsByTagName("BODY")[0].style.opacity = opacity; } } })()
که کافیه بعد از تنظیم دو تا متغیربالاییش به اسم not-paid.js ذخیرش کنین و تو بخش
صداش بزنین. حالا یک میزان opacity به body اضافه می شه و هر روز که بگذره بیشتر می شه و سایت رو کم رنگ و کم رنگ تر می کنه تا بالاخره بعد از گذشتن مهلت مقرر (مثلا ۶۰ روز) سایت مشتری کاملا محو بشه (:ایده از این خنده دار تر نمیشد واقعا. البته در مورد استفاده اش حواستون باشه چون ما قوانین خیلی درست و حسابی نداریم و کارهای خیلی خنده دار تر باعث به زندان رفته برنامه نویس هایی شده که فقط یک جایی تو برنامه نویسی اشتباه کرده بودن و کارفرمایی که پولشون رو نداده مدعی بوده که با اینکار بهش میلیونها ضرر هم وارد اومده و قاضی هم که از این چیزها سر در نمیاورده، رای رو به کارفرما داده.
اما خب... می تونین بخندین یا اگر سرویس رایگانی می دین ازش استفاده کنین (:
آپدیت ها
- عرفان در کامنت ها فورک خودش که تاریخ شمسی می پذیره رو گذاشته.
- سعید هم در ایمیل تذکر داده که «با توجه به ماده ۷۳۸ قانون در نظر داشته باش و هشدار بده که این کار به معنی ممانعت از دسترسی افراد مجاز به اطلاعاتشون هست! و این یعنی ۱ سال زندان و ۲ میلیون هم جریمه» است. منم تو متن تذکر دادم که این مطلب برای فان است و در قوانین ایران بهتره هیچ شوخی این شکلی نکنین. آدم هایی می شناسم که سر چیزهای خیلی خیلی کوچیکتر دردسرهای بسیار عجیبی متحمل شدن در قوانین عجیب ما
رادیوگیک ۹۰ – وقتی تبر، مدافع حق صنوبر است
در رادیوگیک شماره ۹۰ مفهوم زندگی رو مجددا مرورم می کنیم چون ظاهرا دانشمندان تونستن مغز خوک رو مستقل از بقیه بدن خوک زنده نگه دارن؛ توی همین شماره به هکرها سر می زنیم و از حقوقمون در برابر پلیس آمریکا می گیم و کامپیوتر پوکربازی که حالا به پنتاگون رفته تا در جنگ ها کمک دستشون باشه رو مرور می کنیم و کی چیز دیگه. با ما باشین که قراره سیاره مون رو هک کنیم.
- دانلود نسخه ام پی تری
برای او جی جی، فقط پسوند فایل رو عوض کنید (:
با این لینکها مشترک رادیوگیک بشین
اخبار
قیمت پنل های خورشیدی چین در حال برگشتن به وضعیت قبله
در حال حاضر سریعترین سکتور انرژی پاک و قابل تجدید جهان، پنل های خورشیدی هستن. تولید کننده های عظیمی در چین هستن که سال گذشته دولت چین سوبسیدشون رو قطع کرد و چی شد… ارزون شدن (: چرا؟ چون برای زنده موندن مجبور بودن دائما پول تولید کنن و برای رسیدن به پول مجبور بودن بفروشن و در نتیجه هی ارزونتر شد. [ پترنی ناآشنا برای ما] اما حالا در کنفرانس داووس سوییس، شرکت های چینی اعلام کردن که «پارتی تموم شده» و قیمت ها قراره به حدود قیمت های گذشته برگرده. از اونجایی که در سولار فارم ها تقریبا ۵۰ درصد هزینه مربوط به پنل است، این خبر بدیه برای کسانی که روش سرمایه گذاری کرده بودن (بحث بیت کوین)شاید هم براتون جالب باشه که آمریکا ورود این سولار پنل های بسیار ارزون رو به کشورش ممنوع کرده بود تا دامپینگ اتفاق نیافته.
گوگل با افتخار علام کرده که توییتر دیتاش رو روی گوگل آورد. کلی هم پز داده که مدت ها بررسی کردن و همه گزینه ها رو نگاه کردن و … و بالاخره کل ۳۰۰ پتابایت دیتاشون رو روی گوگل منتقل کردن. البته معلومه که یک کپی ساده نیست و چنین کاری کلی کار مهندسی و برنامه ریزی می خواد ولی در نهایت اتفاق می افته. مهمترین دلیل ها منعطف بودن شیوه های انتقال و سرعت بالای اینترنت عنوان شده.
قیمت بیت کوین به سمت صفر خواهد رفت
البته این ادعای پنلیست داووس است که خیلی سر و صدا کرده. جف شوماخر که موسس BCG Digital ventures است در پنلی که به همراه موسس ریپل برگزار می شد اینو گفته. گفته که معتقده که بلاک چین تکنولوژی خوبی است ولی در نهایت بیت کوین و غیره پول واقعی نیستن و سوار بر چیزی نیستن و در طولانی مدت از بین خواهند رفت. [یادآوری اینکه اگر طرفدار هستین هول نشین و گوش بدین. منم کلی جواب دارم ولی طرف پنلیست داووس است]. مساله هم اینه که در طول ۲۰۱۸، ارزش کل ارزشهای دیجیتال ۴۸۰ میلیارد دلار سقوط داشته. تقریبا همه پنل شامل موسس ریپل اعتقاد داشتن که چیزی که مهمتری از سرمایه گذاری است خود تکنولوژی بلاک چین است – حتی نه الزاما به عنوان دفتر حساب کتاب بلکه به عنوان یک پروتکل. به گفته شوماخر چیزی که مهمه کشف پروتکل های زیرساختی باز و گسترده شده است و نه یک مدل خاص از اونها با یک کاربرد خاص. البته هنوزم کاربردهای پولی در حال گسترش هستن بخصوص توی چین و کشورهای در حال توسعه ای که هنوز کردیت کارت توشون غالب نشده. به عنوان روشی برای انتقال پول.
مایکروسافت به دارندگان گوشی ویندوز ۱۰ می گه سراغ اپل یا اندروید برن
و خب دلیلش هم مشخصه، ویندوز ۱۰ موبایل تنها تا دسامبر ۲۰۱۹ ساپورت خواهند شد و بعدش هیچ پچ امنیتی یا بهبود دریافت نخواهید کرد. این سیستم عامل بیشتر از یکساله که دیگه توسعه پیدا نمی کنه ولی خب هنوز مشکلات امنیتی اش رفع می شن. تو کامنت های مطلب هم شوخی های بامزه ای جریان داره، مثلا یکی گفته «بهتر نبود به جای اطلاع رسانی عمومی، به اون دو نفری که گوشی ویندوز ۱۰ دارن زنگ می زدن و خبر رو بهشون می گفتن؟» ((:
پلیس آلمان به دنبال مک آدرس یک تروریست
فردی بود که از سال ۲۰۱۷ به بعد به دی اچ ال بسته هایی حاوی بمب می فرستاد و بعد سعی می کرد از اونها اخاذی کنه و پول بگیره تا مشخصات بسته رو بده. ماجرا هم واقعی بوده و در دو مورد بمب ها کشف شدن، خشوبختانه بدون عملکردن صحیح. اما پلیس بالاخره موفق شد با این آدم سه ایمیل رد و بدل کنه و از روی یکی از ایمیلها تونستن مک آدرسی که ایمیل از روش ارسال شده بود رو کشف کنن که اینه: f8:e0:79:af:57:eb. از نظر تئوری این مک آدرس باید متعلق به یک گوشی موتورولا باشه. البته از نظر فنی که امکان مک اسپوفینگ هست ولی در نهایت این تنها سرنخ پلیس است. حالا چیکار کردن؟ در یک بیانیه از کل مردم و مدیر سیستم ها خواستن در صورت دیدن این مک در سیستم هاشون یا ردی از اون در شبکه شون به پلیس خبر بدن (: یادآور تکنیک کلاسیک چاپ کردن و پخش عکس ولی اینبار با مک آدرس
دنیای خودرو داره دنیای لینوکس می شه
می دونیم که لینوکس دیگه تقریبا همه جا هست ولی ظاهرا تو خودرو دیگه داره غلبه خاصی پیدا می کنه. Automotive Grade Linux تلاش ۱۴۰ شرکت مختلف است برای رسیدن به یک لینوکس قابل استفاده در خودرو که خب ارتباط نزدیکی هم با linux foundation داره. شرکت هایی مثل آئوی، فورد، هوندا، مزدها، نیسان، مرسدس،سوزوکی و تویوتا عضوش هستن چون اینطوری که به نظر می رسه، شرکت های اتوموبیل سریعا در حال تبدیل شدن به شرکت های نرم افزار هستن و اینها نیاز دارن بتونن با هم ارتباط برقرار کنن. حتی به زودی بین اتوموبیل های شرکت های مختلف باید گفتگو صورت بگیره و AGL این وسط داره تلاش می کنه تبدیل به استاندارد صنعت بشه. اولین سیستم اطلاعاتی ای جل ای در ۲۰۱۸ اومد (روی تویوتا کمری) و حالا پیروس ها ازش استفاده می کنن و همچنین لکسوس های تویوتا.
در اعماق
ربات پوکر باز به پنتاگون پیوست
توماس ساندهولم و نوام براون یه ربات پوکر ساز نوشتن. یه برنامه کامپیوتری به اسم لیبراتوس که پارسال تونست توی یه بازی تگزاس هولدم چهار تا بازیکن درجه یک پوکر رو شکست بده.. حالا این ربات به ارتش آمریکا پیوسته! کار اصلی این ربات، تصمیم گیری مستقل بر اساس شرایط و قواعد تئوری بازی ها است و از دانشگاه کارنگی ملون بیرون میاد. ساندهولم که پروفسور طراح ربات بوده حالا یه استارتاپ داره به اسم استراتژی روبوت که توش سعی می کنه ربات پوکربازش رو به شرایط واقعی مثل تصمیم گیری ها در جنگ و غیره آشنا کنه. این شرکت تا حالا تقریبا ۱۰ میلیون دلار از ارتش آمریکا کمک دریافت کرده.. از صندوقی که در ۲۰۱۵ تشکیل شد تا از رسیدن تکنولوژی های جدید به ارتش آمریکا حمایت کنه. باید بگم که اون برد از پوکر بازها چیزی به ارزشمندی برنده شدن در گو یا شطرنج بود؛ شایدم بیشتر. چون پوکر خواصی داره که توی هیچ کدوم از اون بازی ها نیست. بلوف زدن، مهم بودن یاد گرفتن از حرکات حریف و .. و در واقع اینجوری نیست که در هر لحظه یک کاری «بهترین کار» باشه و بشه اونو مستقل از سابقه بازی پیدا کرد. بازیکن ها می گن این ربات رفتار عجیب و غیرقابل درکی داره چون حین بازی حس نمی کنین از شما بهتره ولی با حملات ناگهانی و بعد آروم بازی کردن باعث می شه شما فکر کنین دارین کنترلش می کنین اما وقتی به امتیازها نگاه می کنین، می بینین که در حال باختین.
کمی برگزیت رو توضیح بدم. بگم که سیاسی درکش نمی کنم و جنبه ها رو نمی دونم ولی تازه فهمیدن که چقدر مشکلات جدید درست شده. مثلا الان یک کمیته تشکیل شده که دومین های eu که در اختیار شرکت ها یا حتی افراد UK هستن ازشون گرفته خواهد شد! بر اساس توافق، این اتفاق از ۱ ژانویه ۲۰۲۱ خواهد افتاد. می تونین درک کنین این چقدر دردسر است.
اوراکل به شکش سیستماتیک به زنان حقوق کمتری می داده
به نظر می رسه هزاران زن که در اوراکل کار می کردن، به شکل سیستماتیک کمتر از مردهایی که همون کار رو می کردن حقوق می گرفتن، اونم در حدود ۱۳هزار دلار در سال – که می شه کل حقوق خیلی های ما ((: ببخشید.. خیلی بیشتر از کل حقوق سال ما (: وکیلی که شکایت class action رو مطرح کرده می گه ۴۲۰۰ زن در پرونده هستن که تقریبا ۳.۸ درصد کمتر حقوق می گرفتن، ۱۳.۲٪ کمتر پاداش می گرفتن و ۳۳.۱ ٪ کمتر سهام گرفتن. در بعضی موارد این زن ها کسانی بودن که مردهایی که تازه وارد کمپانی شدن رو با کارشون آشنا می کردن ولی از اونها کمتر حقوق می گرفتن. چون حقوق خیلی جاها مخفی است این مساله همیشه پیش میاد. موارد مشابهی هم در مورد گوگل اتفاق افتاده بود و در ایران هم که بدون شک وضع همینه. حتی اگر نمی تونیم حقوقمون رو دقیقا به هم بگیم خوبه محدوده هاش رو بدونیم و از اونطرف داشتن چیزی مثل سندیکای برنامه نویسی می تونه باعث دفاع از حقوق گروهی بشه. یادمون هم باشه که هر چقدر همه بیشتر بگیرن به نفع ما است.
پلیسها نمی تونن شما رو مجبور به باز کردن گوشی توسط انگشت یا چهره بکنن
البته در کشوری که قانون داشته باشه.. حتی تو کشور قانون جنگلی آمریکا (: یک قاضی کالیفرنیایی گفته که پلیس آمریکا نمی تونه مردم رو مجبور کنه که با چهره یا انگشت گوشی شون رو آنلاک کنن. این بحث رو خیلی وقته تو رادیو می شنویم و قبلا هم یه قانون میگفت پسورد رو نمی شه گرفت ولی در مورد چهره و انگشت اوکی بود اما قانون جدید می گه همه شکل های ورود، مشابه هستن و نمی شه اجباری نسبت به اونها داشت. [دلیل رو توضیح بدم و اینکه شهروندان آزاد هستن که یک کشور رو می سازن و اهمیت زندگی شخصی و …]. البته قانون حتی از این هم بالاتر رفته و می گه مشخصات بیولوژیک یک فرد نباید علیه اون آدم شهادت بدن. پسورد در این قانون نوعی شهادت در نظر گرفته شده ولی استفاده از مشخصات بیولوژیک برای اثبات گناهکاری خودمون، ممنوعه. البته پیچیدگی رو خود قاضی هم درک می کنه و بهش اشاره کرده اما می گه که تکنولوژی در حال پیشی گرفتن از قانون است و باید برای این مساله فکری بکنیم. اون می گه مشخصات بیولوژیک مثل پالس های دستگاه دروغ سنج هستن که طرف روشون کنترلی نداره پس نباید از اونها به عنوان اقرار استفاده کرد. [بحث شعور قاضی و تفکیک قوا و اشاره به محیط زیستی ها]
آمازون اوونها رو مشهور کرد: دش باتن ها از ۲۰۱۵ معرفی شدن و اول همه فکر کردن شوخیه ولی نبود. دش باتن ها روشی هستن برای آسون کردن فوق العاده خرید و به قول خیلی ها مظهر سرمایه داری مصرف گرایانه. یک دگمه که مثلا روش نوشته شده صابون گلنار و هر بار فشارش بدین یه صابون گلنار به فهرست خرید آمازون شما اضافه می کنه. فرض کنین اینو می ذارین تو حموم و هر وقت صابون تموم شد فقط دگمه رو فشار می دین. آمازون اینها رو می فروشه یا میده. کلیدهای متصل به وای فای در حد یه جاسوییچی کوچیک که مثلا روشون لوگوی لباس زیر هست و هر بار فشارش بدین یک دونه لباس زیر دقیقا از اون مدل به فهرست خرید اضافه می شه. حالا توی آلمان یک گروه مدافع حقوق مصرف کننده شکایت کرده که اینها اونقدر به آمازون وصل هستن که حق انتخاب یا حق بررسی جنس و غیره رو می گیرن. از اونطرف این هم هست که چنین چیزی سریعا امکان رقابت رو از شرکت های کوچیکتر حذف می کنه چون دیگه عملا کسی که این دگمه رو تو حمومش داره، به جز گلنار چیز دیگه سفارش نمی ده [کمی توضیح در مورد شوخی]
محققین مغز خوک رو خارج از بدنش زنده نگه داشتن
در بحثی که شاید اصولا تعریف مرگ رو تغییر بده، محققین آلمانی تونستن مغز خوک رو ۳۶ ساعت بعد از مرگ بدنش زنده نگه دارن. یکی از جذابترین بخش های این ماجرا هم اینه که شیوه ای فوق العاده به ما مید ه تا بتونیم در مورد عملکرد مغز تحقیق کنیم و از اونطرف هم شاید شیوه ای عجیب به ما بده که توش بتونم مغز رو بعد از مرگ بدن با رسوندن خون و اکسیژن، زنده نگه داریم. آزمایش در دانشگاه ییل اتفاق افتاده و عصب شناس ها بعد از دریافت حدود ۱۰۰ مغز خوک از کشتارگاه، دما و گردش خون اونها رو تنظیم کردن و مغزها سالم موندن. البته مشخصه که ما نمی دونیم آیا واقعا این مغزها داشتن فکر می کردن یا فقط جلوی فسادشون گرفته شده اما به هرحال نتیجه تحقیق شدیدا شوکه کننده است. محققین هنوز چیز بیشتری نگفتن چون منتظر چاپ شدن مقاله شون هستن. اونها در کنفرانس گفتن که ممکنه سلول ها تخریب شده باشن ولی اگر زنده مونده باشن، ما واقعا با یک ارگان زنده طرف بوده ایم. اونها می گن شاید دوران «بدنم رو فریز کنین تا …» گذشته و به زودی خواهیم گفت «مغزم رو وصل کنین به یه سیستم و بعد براش دنبال یه بدن مناسب بگردین».
بخش آخر
وقتی تبر مدافع حق صنوبر است
تبریک ها و تقبیح ها
تبریکی داریم به ال جی که دستگاه آبجو ساز خونگی ساخته و می فروشه (: تقبیحی برای چین که هکر بانکش رو محکوم به اعدام کرده (نه برای مجازات هکر که برای اعدام)، تبریک یا تقبیح برای خودمون که کرنل ورژن ۵ هم داره میاد و قراره ترمینوس جزو فیچرهاش باشه ((: فونت ترمینال! هاها.. البته واقعا کار خیلی زیادی نمونده. ایده ای هم نیست دیگه. به اوج رسیدیم (:
نامه ها
ناصر افشین برامون نوشته:
توی رادیوگیک اخیر (۸۶) در مورد ورژن های هسته لینوکس صحبت کردی و اینکه ورژن ۵ موضوع خیلی مهمی رو ارائه نخواهد کرد که سزاوار افزایش Major Version Number باشه. خواستم ضمن تایید این موضوع بگم این موضوع جدیدی نیست و چند تا نکته که به نظرم جالب هستن رو بهشون اضافه کنم:
هسته لینوکس از v2.6 به بعد واقعا چیز خیلی اساسی رو به خودش اضافه نکرده. ورژن v2.6 با معرفی Linux Device Model یک قدم بسیار مهم در جهت پایداری و اضافه کردن ویژگی های جدید با یک نرخ ثابت برداشت. همین باعث شد که دیگه development branch v2.7 رو مثل روال قبل نداشته باشیم. به بهانه ۲۰ امین سالگرد ارائه کرنل در سال ۲۰۰۱ نحوه ورژن بندی عوض شد، یک عدد از ورژن گذاری حذف شد و ورژن v3.0 ارائه شد. به بیان خود لینوس:
As already mentioned several times, there are no special landmark
features or incompatibilities related to the version number change,
it’s simply a way to drop an inconvenient numbering system in honor of
twenty years of Linux.ورژن v4.0 هم بیشتر از نظر پایداری مورد توجه بود. تغییر ورژن اینطوری اتفاق افتاد که در این خصوص یک نظر سنجی (علمی!!) برگزار شد. دو گزینه داشت:
1. I like big versions, and I can not lie
2. v4.0, ’cause I get confused easilyجالب اینکه ۵۶٪ گزینه دو رو انتخاب کردند. به این ترتیب با این پیشنهاد شماره گذاری با تغییر Major Version Number از نو شروع شد تا اعداد شماره گذاری از تعداد انگشت ها بیشتر نشه!
“So, I made noises some time ago about how I don’t want another 2.6.39 where the numbers are big enough that you can’t really distinguish them. We’re slowly getting up there again, with 3.20 being imminent, and I’m once more close to running out of fingers and toes.”
و به قول خودش توسعه دهنده ها رو خوشحال کرد.
در همین موقع البته آقای توروالدز از تعداد کامیت ها و اشیا مخزن git کرنل هم آمارهایی ارائه داد. ویژگی خاص این ورژن، امکان Live Patch بود که البته به قول خودش دلیل کافی برای ارتقا ورژن نبود.
Feature-wise, 4.0 doesn’t have all that much special. Much have been
made of the new kernel patching infrastructure, but realistically,
that not only wasn’t the reason for the version number change, we’ve
had much bigger changes in other versions. So this is very much a
“solid code progress” release.تغییر جالب و مهم، همون ورژن v2.6 بود و ارائه مدل عمومی دیوایس و درایور. این مدل امکان استفاده مجدد از کدها (مخصوصا درایور ها) رو بسیار بیشتر کرد فایل سیستم مجازی sysfs ارائه شد و امکان استفاده udev به این شکل رو هم ارائه داد و مفهوم شی گرایی رو با C به این شکلی که امروز توی کرنل میبینیم ارتقا داد و … این کار با همکاری آقای Hartman (نگهدارنده شاخه -stable و چند زیر بخش دیگه مثل USB و …) و دوستاش ممکن شد. پروژه ای که اونقدر پیچیدگی طراحی داشت که طراحی و پیاده سازیش چند بار از اول انجام شد و ایشون سال ۲۰۱۶ (شاید به شوخی!) گفت این کار اونقدر سخت بود که هرگز حاضر نیست مشابهش رو انجام بده.
از اون به بعد تغییر شگرفی ایجاد نشده (یا یهتر بگم: نیاز نبوده که ایجاد بشه). در مورد ورژن بعدی هم احتمالا همینطوره. همونطور که خود لینوس اشاره می کنه، با اینکه ورژن های v3.0 و v4.0 در زمانی ارائه شدن که تعداد اشیا مخزن git به ترتیب دو و چهار میلیون شده بود، این اتفاق برای ورژن v5.0 نمی افته:The version numbers are meaningless, which should mean
that they don’t even follow silly numerological rules – even if v3.0
and v4.0 happened to be at the 2M and 4M mark respectively.اما نکته فنی جالب در پس این موضوع اینه که اصولا مردم انتظار دارن با تغییر ماژور ورژن یک نرم افزار، سازگاری با ورژن های قبلی از بین بره (مثل کتابخونه ها و قضیه SONAME) و از اون به بعد، برنامه های قبلی نتونن بدون تغییر ازش استفاده کنن. اما در مورد هسته لینوکس این هرگز اتفاق نمی افته چون در لینوکس ما با اینکه اصلا دنبال Internal ABI/API Compatibility نیستیم و اون رو بی معنی می دونیم، در مورد Kernet-User space API compatibility کاملا پافشاری می کنیم. بنابراین ناسازگاری با ورژن های قبلی هرگز اتفاق نخواهد افتاد. تمام نرم افزار های قدیمی فضای کاربر(User space)، تا همیشه امکان استفاده از API کرنل های بعدی رو خواهند داشت و این شامل System Call ها، sysfs entries و Device Tree و … میشه. پس میشه انتظار داشت که هیچ کدوم از ورژن های آینده لینوکس هم قرار نیست سازگاری API رو بهم بزنن.
همین!
کلا به نظر من قشنگی دنیای نرم افزار های آزاد، از جمله جامعه توسعه دهنده های هسته لینوکس، وجود آدم های باحالی مثل شما هستن که از یاد دادن و به اشتراک گذاشتن اطلاعاتشون لذت می برن.
من هم صرفا خواستم اندک اطلاعاتی که تو این حوزه دارم رو با شما به اشتراک بذارم. و تو این لذت با شما شریک بشم.من یک شرکت توی حوزه سیستم های امبدد دارم که در زمینه طراحی و ساخت سخت افزار های پردازش سیگنال کار میکنه و تقریبا اکثر محصولاتمون مبتنی بر لینوکس هستن بنابراین کار نرم افزاری هم به همون مقدار داریم. توی خانه لینوکس تدریس هم دارم و کارم رو خیلی دوست دارم.
این بهانه ای بود واسه اینکه ازت بابت همه مطالب خوبت از گذشته تا حالا تشکر کنم. از اینکه طولانی شد عذر می خوام. امیدوارم با همین انرژی ادامه بدی.
موسیقی
- ماکان بند – هر بار این درو
- بالگرد – روانشناس
- شعرخوانی از بیداد
- موزیک آخر سیجل و نسیم. سهم منی
مقدمه ای بر اینکه برنامه هایی با رابط گرافیکی، چطور نوشته می شن: کیوت + پایتون
خیلی زیاد از من می پرسن که چطوری توی لینوکس یا توی پایتون باید برنامه ای نوشت که گویی (پنجره و دگمه و کلیک و ..) داشته باشه. جواب در دنیای آزاد تقریبا همیشه همینه: هر طوری که دوست دارین (: در واقع راه های زیادی هست برای تولید یک برنامه با رابط گرافیکی و انتخاب با شماست. یکی از این انتخاب ها فریم ورک Qt است که کیوت تلفظ می شه. مزایای کیوت که باعث می شه من در صورت لزوم سراغش برم اینها است:
- در تمام سیستم عامل های مرسوم کار میکنه
- با اکثر زبان های مرسوم می شه درستش کرد
- قشنگه و کارا
- سر راست است و راحت
- منابع منظم و زیادی داره و خوب هم آپدیت می شه
البته شکی نیست که اگر شما گزینه های دیگه (مثلا تی کی اینتر) رو ترجیح می دین می تونین برین سراغ اونها و خبر خوب اینه که کلیت ماجرا هم تقریبا ثابت خواهد بود.
توی این سه تا ویدئو، من که اصولا نه رابط گرافیکی می نویسم نه دوست ندارم نه کیوت بلدم نه حتی بهترین شیوه های استفاده ازش رو می دونم، یک رابط گرافیکی (گویی) به یک برنامه بامزه که برای استفاده شخصی در کامند لاین نوشته بودم اضافه میکنم. اصل برنامه رو تو این ویدئوها نمی نویسیم ولی اگر ویدئوهای قبلی منو دنبال کرده باشین، چیز عجیبی نیست. این برنامه می ره و توی دیجیکالا لاگین می کنه و درمیاره که من تا حالا چقدر پول توی دیجیکالا چیز خریده ام! عدد من اعجاب آوره ولی خب به اینم مربوطه که گاهی اطرافیان هم خریدهاشون رو می دن من بکنم (:
ویدئو در سه قسمت کوتاه ضبط شده ولی خیلی چیزها ناگفته مونده. مهمترین مبحث که باید بریم سراغش (شاید در ویدئوی چهارم)، مالتی ترد کردن سیستم است ولی راستش یه چیز جالب به ذهنم رسید که بعضی کارها رو نکردم: سورس رو بذارم روی گیت هاب که اگر کسی خواست چیزی بهش اضافه کنه و پول ریکوئست بفرسته (: در ایشوها نوشته ام که چه تغییراتی می تونین بدین و یک هشتگ «باگ_اولی» هم معرفی کردم که انتظار می ره باگ های بسیار آسون باشه برای کسانی که می خوان اولین باگشون رو اصلاح کنن. رپوزیتوری خواندن و پروسس تاریخچه دیجی کالا به شکل اپ دسکتاپ با کیوت و پاینون اینجاست. کسی چه می دونه.. شاید یه زمانی دست و پای باحالتری درآورد و مثلا نمودار داشت و تاریخه و …
و دو نکته آخر:
- این رو گذاشته ام در درک برنامه نویسی. دلیلش اینه که می تونین نگاه کنین ببینین مفهوم کلی نوشتن یک برنامه در محیط گرافیکی چیه. لازم نیست کل جزییات قابل درک باشن
- یادم رفته بود ویدئوی اول رو ادیت کنم و اطلاعاتی مثل شماره ملی و تلفنم توش بود. یکی از دوستان تذکر داد و ادیت کردم و دوباره آپلود.
چرا بلاکچین فعلا گزینه مناسبی برای رایگیریهای حکومت نیست
وقتی دو سه سال قبل قیمت بیت کوین شروع به رشد کرد، یکهو سر و صدای بلاک چین هم زیاد شد و همه با هیجان ازش حرف می زدن. یکسری دنبال خرید بیت کوین و انواع رمزارزهای دیگه بودن و یکسری هم دنبال حل مشکلات جهان از طریق بلاک چین. البته بلاک چین که توی فارسی بهش زنجیره بلوکی می گیم واقعا هم ایده بدی نیست: یک دیتابیس غیرمتمرکز که انتظار می ره همه بتونن سلامتش رو چک کنن و از دیتاش مطمئن باشن. اما سوال اصلی اینه که واقعا ما کجا به یک دیتابیس غیرمتمرکز نیاز داریم؟ فعلا تنها جواب واقعا خوبی که داده شده، رمزارزها بودن و موارد معدودی ایده که اکثرا در مقیاس خیلی بزرگ عملیاتی نشدن.
این هیجان به دنیای سیاست هم رسید و یکی از نمودهای اصلیش در سطح سیاست گذارها *برگزاری انتخابات مبتنی بر بلاک چین** بود. مزیت اینکار چیه؟ اگر انتخابات روی بلاک چین اتفاق بیافته، دیگه یک سیستم متمرکز رایها را شمارش و اعلام نمی کنه بلکه همه به تمام رایهای داده شده دسترسی دارن و نتیجه هم برای همه قابل قبوله. بخصوص در کشوری فرضی که مردم معتقدن به زور اسلحه و چماق و حبس خانگی و … نتایج رو می شه عوض کرد، بودن بلاک چین به همه ثابت می کنه که نتیجه همونی بوده که اعلام شده چون هر «همه به نتایج دسترسی دارن». معلومه که این از نظر طرفداران دموکراسی خیلی هم هیجان انگیزه. منم مثل خیلیها بلاک چین رو دوست دارم و ازش نمیترسم که هیچ، دوستش هم دارم و در حد معقولی می فهممش و متاسفانه باید بگم که بلاک چین به هیچ وجه گزینه خوبی در انتخابات سیاسی یا حتی اجتماعی نیست. در واقع هر جا که قرار باشه رای مخفی باشه، اینکه چه کسی رای داده و چه کسی رای نداده مخفی باشه و اینکه چه کسی به چه کسی رای بده در اختیار خودش باشه، بلاک چین کارا نیست و معلومه که این می شه تقریبا همه انتخابات مرسوم دنیا.
مطمئنا من صلاحیت نظر دهی نهایی در این باره رو ندارم ولی باید بگم که این نظر، نظر بسیاری از متخصصین همین حوزه هم هست. از آکادمی ملی علوم تا [اساتید مهم رمزنگاری (۱ و ۲) و رمزنگار ارشد مایکروسافت و غیره و غیره معتقد هستن نه فقط بلاک چین گزینه خوبی برای رایگیری نیست که حتی رای گیری الکترونیک هم هنوز راه زیادی تا عملیاتی شدن داره؛ البته در کشوری که قرار باشه توش به رای مردم احترام گذاشته بشه. بذارین به شکل فشرده، مشکلات رو در دو بخش بگم. بخش اول مشکلات خود بلاک چین است و بخش دوم، مشکلات عمومی الکترونیک کردن رای گیری های مهم.
مشکلات خود بلاک چین
نیاز به شناسایی مرکزی افراد
اگر قرار باشه ما در یک زنجیره بلوکی رای بدیم، باید اول یک چیزی شبیه کد رای دهی دریافت کنیم که تقریبا معادل کیف پول های بیت کوین خواهد بود. در واقع شما باید از طرف یک مرکزی شناسایی بشین و به شما یک کد ویژه بدن که بعدا بتونین باهاش رای بدین. این اتفاق کل بحث «ناشناسی» و از اون بالاتر «بدون مرکز بودن» رو زیر سوال میبره. در دنیای بیت کوین، هر کس می تونه یک یا چند کیف پول بسازه ولی اگر قرار باشه رای دهی داشته باشیم باید دقیقا به هر آدم واجد شرایط یک آی دی داده بشه که بشه باهاش رای داد و خب اگر قراره یک مرکز کل اطلاعات «این آدم اجازه داره رای بده» رو بده، رای ها رو هم خودش بشمره دیگه چون دقیقا همین مرکز می تونه ۸ میلیون «این آدم می تونه رای بده» دیگه هم تولید کنه که شهروندی پشتش نیست و در دوره رای گیری باهاش رای بده.
پروسه دادن کلیدها، امن نگه داشتن اونها و ریوک کردن اونها
در مرحله قبل گفتم که یک مرکز مشخص باید تک تک آدم ها رو احراز هویت کنه و بعد از شناسایی بهشون یک کد بده. همون مرکز باید بررسی کنه کی ۱۸ سالش شده و بهش کد بده، بعد ببینه کی توی چه انتخاباتی می تونه رای بده و بهش کد اون انتخابات رو بده یا دسترسی فلان کد به فلان رای دهی رو باز کنه و وقتی کسی فوت کرد باید بتونن کدش رو حذف کنن که دیگه نتونه رای بده. بررسی، دادن و گرفتن اینها خودش یک ساز و کار بزرگ می شه که نیازمند سازمان تمام وقت مستقل خودشه و در آخر هم دقیقا نمی شه مطمئن بود دقیقا همه افراد واجد شرایط – و نه هیچ کس دیگه – در هر انتخابات حق رای دارن و من و شما هم نمیتونیم بدونیم تک تک رای دهنده ها واقعی هستن یا نه چون اگر قرار باشه ما بدونیم پشت هر کد چه کسی است، رای هر کسی رو هم تا ابد خواهیم دونست.
اجبار در رای
در دنیایی که رای دهی با بلاک چین انجام میشه، یک نفر می تونه بالا سر شما بایسته و نگاه کنه چطوری رای می دین و از شما بخواد که حتما به فلانی رای بدین. ایده رای گیری بلاک چین اینه که هر کس از خونه اش یا محل کارش رای بده و مدیر می تونه اعلام کنه که همه باید روز دوشنبه ساعت ۱۰ بشینن و به اونی که می گه رای بدن در غیراینصورت اخراج می شن. دلیلی که حتی اگر با همراه به صندوق رای می رین، موقع نوشتن رای می رین توی یک غرفه و تنهایی رای رو می نویسین و تا می کنین و می ندازین تو صندوق جلوگیری از این مساله است. در رای گیری دیجیتال جلوگیری از این ماجرا بسیار سختتره. بعضی مقالهها دارن سعی می کنن راههایی برای مقابله با این مساله پیدا کنن ولی جوابهاشون اونقدر پیچیده است که متخصصین به سختی می تونن مقاله رو دنبال کنن، چه برسه به اینکه عملیاتی در سطح کشور انجام بشن. اگر علاقمند هستین دنبال coercion free blockchain سرچ کنید.
خرید رای
الان اگر شما بخواین رای بخرین باید با یک گونی سیب زمینی برین به حوزه فلان و بگین هر کس اسم فلانی رو در صندوق بندازه، یک سیب زمینی جایزه می گیره و بعد امیدوار باشین که آدم ها به شما دروغ نگن و توی غرفه اسم مورد نظر شما رو بنویسن. یا باید شناسنامه ها رو جمع کنین و بعد با یکسری آدم دیگه برین باهاشون رای بدین و بعد شناسنامه ها رو برگردونین. در مکانیزم دیجیتال یا بلاک چین این دردسرها وجود نداره به سادگی می تونین برین در یک منطقه و بگین «نفری یک گونی سیب زمینی می دم ولی اون کد رای گیری تون رو بدین به من» و روز رای گیری چند صد هزار کد داشته باشین که می تونه توی این انتخابات یا تا ابد رای بده (: بامزه تر وقتی است که این کد بتونه تا آخر عمر اون آدم برای شما رای بده.
تاریخچه واضح هر رای
و البته در تمام طول تاریخ هم نه فقط مرکزی که کدها رو می ده و می گیره که هر کسی که کد شما رو داره می تونه چک کنه دقیقا در کدوم انتخابات به چه کسی رای دادین. اینکار الان از روی مهر شناسنامه در حد «فلانی در فلان انتخابات رای داده یا نه» عملی است ولی در سیستم بلاک چین یا حتی هر رای گیری دیجیتال، کسی که اون کد شما رو داره می تونه چک کنه که شما به چه کسانی رای دادین یا حتی بالاتر از اون، موقع استخدام، درخواست وام یا حتی خرید بلیت هواپیما کامپیوتر خودش یک عدد ۱ تا ۱۰ کنار عکس شما نشون بده که بر اساس رای های شما در جاهای مختلف بگه چقدر التزام عملی به انتخاب اول داشتین و چقدر با شیطنت سعی کردین به انتخاب دوم رای بدین (: اگر براتون عجیبه، این دقیقا اتفاقی است که در چین داره می افته.
حملات مستقیم به بلاک چین
بلاک چین شدیدا در مقابله حملات متنوعی ضربه پذیره. مثلا در حمله اکثریت، اگر شما قدرت پردازشی قوی ای رو داشته باشین یا حتی اجاره کنین می تونین نتایج رو به نفع خودتون تغییر بدین. این مکانیزم باعث شده بعضی ها بگن اصولا بلاک چین با ولت های آزاد در دنیای بزرگ و جدی مورد شک باشه. یعنی اگر روزی یک غول تصمیم بگیره بیت کوین رو از بین ببره، به راحتی می تونه اینکار رو بکنه. حالا کافیه یک نیم غول تصمیم بگیره ۵۱٪ توان پردازشی ای که در انتخابات فلان جا برگزار شده رو اختصاص بده تا کل انتخابات رو به نفع خودش عوض کنه، و اینکار رو بکنه (: فهرست نسبتا کاملی از حمله ها علیه زنجیره بلوکی رو اینجا ببینین.
مشکلات جانبی
تا اینجا مشکل عمومی سیستم بلاک چین رو دیدیم، ولی کلیت رای گیری دیجیتال هم در دنیا شدیدا با شک و تردید نگاه می شه و هنوز اکثر کشورها خودشون رو آماده اون نمی دونن. مهمترین سند هم مربوط به گزارش آمریکا در این مورد است که در نهایت تصمیم گرفتن فعلا رای گیریهاشون رو دیجیتال نکنن. اینها چند مشکل عمومی رای گیری غیرکاغذی هستن:
ابزارهای رای دهی
در دنیای دیجیتال به هرحال باید از یک ابزار دیجیتال رای بدین. این ابزار ممکنه اپلیکیشن روی یک گوشی باشه یا یک غرفه دیجیتال که می رین و دگمه ای رو توش فشار می دین یا یک سایت. امن کردن این ابزارها راحت نیست بخصوص وقتی سرنوشت کشور بهشون وابسته باشه. یک بدافزار می تونه در اولین لحظات رای دهی از طرف شما رای بده یا یک حمله دیجیتال میتونه نتایج اون ابزار رای شماری دیجیتال رو تغییر بده یا غیرمعتبر کنه. متخصصین امنیت زیادی روی این مساله کار کردن و ضعف های اونها رو نشون دادن.
عدم دسترسی / درک کافی
این روزها دولت در همه جا سعی می کنه با «الکترونیک کردن» کلی از کارهای خودش رو سبک کنه ولی مساله ای که فراموش می شه اینه که چقدر آدم از این بازی های الکترونیک بیرون می مونن. اگر رای گیری دیجیتال بشه احتمال داره گروهی که اسمارت فون ندارن یا با کامپیوترها راحت نیستن اشتیاق کمتری به رای دادن پیدا کنن. در واقع هر چقدر همه چیز رو تکنولوژیک تر کنیم (مثلا ثبت نام کنکور رو) احتمال بیشتری ساختیم که دهکهای پایین جامعه از اون بازی بیرون گذاشته بشن. به بعدی هم نگاه کنین…
نفوذگرهای سایبری
حرفهایها، هکر به کسی می گن که از ابزارش خلاقانه استفاده می کنه ولی رسانه ها دوست دارن به نفوذگرها و خرابکارها بگن هکر. این آدم ها این روزها شخصی یا با حمایت انواع دولت ها و سازمان ها حسابی فعالن و اگر کشوری واقعا رای گیری اش رو دیجیتال کنه، اینها خطر بزرگی براش حساب می شن. از کل مکانیزم رای گیری تا سیستم های آماری یا سیستم های ذخیره سازی و .. ممکنه دچار مشکل بشن یا اصولا چیزی مثل قطعی عمومی اینترنت یا دی داس روی سیستم رای دهی در دوره رای گیری می تونه صدمه بزرگی به مفهوم دموکراسی در یک کشور بزنه، چه در واقع و چه در ذهن رای دهندهها.
مفهوم دموکراسی وابسته به فهم ساز و کار دموکراتیک است
دموکراسی برای ما شده اینکه «تا الان ۴۰۰ تا رای گیری داشتیم پس خیلی دموکرات هستیم». در حالی که بخشهای بسیار مهمی از دموکراسی اصولا فراموش شده (مثلا حقوق اقلیت). یکی از این فراموش شدهها فهم ساز و کار دموکراتیک است. اگر پروسههای انتخاباتی شفاف نباشه، اگر مردم نتونن دقیقا درک کنن که چی شد که فلانی انتخاب شد، اگر آدمها نفهمن که قانون چطوری تصویب می شه، اگر ما ندونیم که برای اعتراض به فلان چیز چه روش دموکراتیکی هست، اگر روشی دیده نشه که بشه چیزی که نمی خوایم تغییر کنه و .. دموکراسی در حال ضعیفتر شدن است. یکی از دلایلی که کشورها هنوز سیستم کلاسیک و حتی عجیب برای امروز رفتن تو غرفه و نوشتن اسم رو کاغذ رو حفظ کردن اینه که می خوان این روند در ذهن همه آدم ها قابل درک و شفاف باشه. واقعا حس کنن دارن حزبی رو انتخاب می کنن و بعد اینقدر رای آورد و انتخاب شد یا نشد. درسته که در آینده احتمالا رای گیری دیجیتال مرسوم خواهد شد ولی فعلا از ذهن مردم دور است و نظر خیلی از دولتها این بوده که بهتره برای امنیت رای گیری و استمرار تصور ذهنی مردم از دموکراسی شون فعلا سراغ رای گیری دیجیتال نرن.
جمع بندی
بلاک چین هیجان انگیزه ولی ابزار خوبی برای رای گیری هایی که قراره توش شروطی مثل
– مخفی بودن رای
– اطمینان از هویت رای دهنده ها مستقل از اینکه به کی رای دادن
حفظ بشه مناسب نیست. کشورهای کوچیک با سطح امکانات و سواد تکنولوژیک بالا دارن در حوزههای مختلفی رای دهی دیجیتال رو تست می کنن ولی هیچ کشوری در جهان هنوز برای رای گیری سراغ بلاک چین نرفته. درسته که زنجیره بلوکی مد روز است/بود و هیجان انگیز و بفروش ولی حتی اگر در دهه آینده رای گیری الکترونیکی همه گیر بشه، تکنولوژی بر اساس دیتابیس مرکزی خواهد بود و بلاک چین گزینه مناسبی برای اینگونه رای گیری ها نیست.
توزیع پنجاه نسخه رایگان از «کتاب مدیریت محصول چابک با اسکرام اثر رومن پیچلر» برای دنبال کنندهها
آپدیت: فرصت شرکت در این قرعه کشی تموم شد. نتایج قرعه کشی در سایت پارسکدرز
این روزها اسکرام یکی از شیوههای رایج تیمهای تولید محصول نرم افزاریه و یکی از درگیرهای ما اینه که محصولی که تولید می کنیم هم با اسکرام سازگار باشه یا بهتر بگم شکل طراحی اش مناسب با شکل پیاده سازی اش باشه و ظاهرا کتاب «مدیریت محصول چابک با اسکرام» در همین مورده. منم هنوز این کتاب رو نخوندم ولی حدس می زنم در این مورد است که مدیریت محصول اجایل چطوری باید باشه. مدیر محصولی شغلی است که تو ایران خیلی مرسوم نیست و آدم های حرفه ای زیادی هم براش نداریم و در نتیجه به نظرم اومد که این کتاب و معرفی اش مفیده. حالا اگر به خودم هم یکی جایزه دادن و خوندم در مورد محتوای کتاب دقیقتر حرف می زنم. اگر شما هم با کلیت اسکرام آشنا هستین یا در سیتمی کار می کنین که اسکرامی است یا مدیر محصول هستین یا می خواین بشین، این کتاب احتمالا به دردتون میخوره.
و خبر خوب؟ تیم پارسکدرز تصمیم گرفته ۵۰ جلد از این کتاب رو به رایگان بین مخاطبهای جادی.نت نوزیع کنه (: اگر شما هم می خواین توی این قرعه کشی شرکت کنین کافیه بعد از فالو کردن من و گفتن به دویست تا از دوستاتون و تگ کردن و ریتوییت و چاپ و نصب در میدون شهر و. … این فرم آنلاین رو پر کنین و خب معلومه که بخش فالو و تگ و اینها شوخی بود (:
سعی می کنم هفته آینده یکشنبه قرعه کشی رو انجام بدم و برنده های خوش شانس ما از بین دنبال کنندههای وبلاگ، توییتر، اینستاگرام و جاهای دیگه مشخص بشن (:
اگر بخوایم خیلی راحت می شه جلوی اسمسهای تبلیغاتی رو گرفت؛ اینطوری
تقریبا همه از اسمسهای تبلیغاتی مینالیم. دقیقا هم مثل بقیه چیزهای کشور، دقیقا کسانی که مسوولیت اصلی بر عهدهشون هست و می تونن در این مورد کاری بکنن هم به جای عمل، تبدیل شدن به سردسته ناراضی ها و هی می گن اینطوری که هست، خوب نیست و سوال باقیه که آیا مردم باید در این مورد کاری بکنن؟ (: در اتفاقی مرتبط امروز وزیر مخابرات از مردم پرسیده بود برای حل مشکل اسپم اسمسی باید چکار کرد، خیلی از راه حل هاش هم مربوط می شد به گرون کردن چیزها (:
واقعیت اینه که «پرسیدن از مردم» فیگور خوبیه ولی اصولا مفهوم دولت اینه که ما یک گروه رو چون کاری رو بلدن انتخاب می کنیم تا دیگه خودمون درگیر مدیریت کشور نباشیم و به کارهای دیگه برسیم. اونها هم بخشی از بودجه رو می گیرن و کارها رو می کنن. ما هم اگر ناراضی بودیم، دیگه به حزبشون رای نمیدیم. ولی خب اینجا کشور بدون حزب است و هر بار به یک آدم رای می دیم بدون اینکه بدونیم مثلا نظرش در مورد سیاست خارجی چیه یا سیاست وزارت کشاورزی اش در مورد تقسیم آب چگونه خواهد بود. در مورد اسپم اسمسی هم ماجرا همینه. وزیر باید راه حل رو از کارشناس ها بگیره و بعد بودجه مناسب رو بده تا مشکلات حل بشن. البته در این مورد با توجه به سابقه وزارت اطلاعاتش، منطقا بهتر از من می دونه که در ایران تمام اسمسها از سرورهایی فرستاده و رد میشن که محتواشون رو به دلایل مختلف بررسی میکنه و هر لحظهای هم که نیاز هست، می شه کل اسمسهای فرستاده شده توسط هر شمارهای یا دریافت شده توسط هر شمارهای رو چک کرد و حالا که ما این سیستم شنود و نظارت یکطرفه رو داریم، می تونیم حداقل ازش در جای مثبت دیگهای هم استفاده کنیم: جلوگیری از اسپم اسمسی.
اسپم یعنی پیامی که به گروه بزرگی از مردم فرستاده میشه، بدون اینکه اونو درخواست کرده باشن. در دنیای اسمس، تمام این اسمسهای اسپم باید از شمارههایی ارسال بشن که شرکتهای مخابراتی (مثل ایرانسل و همراه اول) اونها رو واگذار کردن. این شمارهها دو گروه میشن: سرشمارههای ویژه اسمس و سیمکارتهای معمولی.
سرشمارهها که هزار و یک مدل تشخیص هویت و غیره دارن و عملا اگر سرویس دهنده نخواد، نمیتونن اسمس تبلیغاتی بفرستن چون به راحتی قابل پیگیری هستن و میشه به اون شرکت یا فرد هیچ سرویس دیگهای نداد و جریمهاش هم کرد.
اما در مورد شمارههایی که افراد دارن و برای اسپم فرستادن استفاده میشه، یک راه حل ساده در کشور ما هست: کافیه محتوای هر اسمس در کنار شماره فرستنده هش بشه ازش یک کلید دیتابیس ساخته بشه. حالا کافیه یک دیتابیس تعداد دیده شدن هر کلید در مثلا ۱ ساعت گذشته رو نگه داره و اگر از یک عددی (مثلا ۱۰۰) تجاوز کرد، اون شماره دیگه نتونه اون متن رو بفرسته. اینطوری هیچ کس نمیتونه در یک ساعت متن مشابهی رو به بیشتر از ۱۰۰ نفر بفرسته. این عدد شاید نیاز به بالا و پایین شدن داشته باشه ولی مطمئنا میشه به چیزی رسید که برای هر فرد عادی کافی باشه و برای هر کس که میخواد با گوشی معمولیش اسپم بفرسته، ناکارا.
برای تکمیل این سیستم، کافیه مکانیزمی برای شکایت هم تعبیه بشه. اگر من اسپمی دریافت کردم باید بتونم به راحتی به مخابرات گزارش بدم که فلان روز اسمسی با فلان متن رو گرفتم و به نظرم اسپم بوده. حالا کافیه مخابرات یک درخواست به شرکتهای مخابراتی بفرسته و با بررسی محتوا، تعداد کل پیام و تعداد گیرنده، معلوم میشه که اسپم بوده یا نه و اگر اسپم بوده، از طریق قوه قضاییه اقدام میشه. جریمه میتونه سلب حق داشتن بیش از یک سیم کارت تا مدتی مشخص و جریمه باشه. برای جدیتر کردن بحث، جریمه میتونه متناسب با تعداد اسپم فرستاده شده باشه.
آیا از این هم بهتر میشه؟ بله. همین که بیش از چند نفر از یک شماره مشخص اعلام اسپم کردن، به شکل اتوماتیک امکان ارسال اسمس توسط اون شماره تراتل میشه تا مساله بررسی بشه. اینجوری حتی جلوی اسمسهایی که یکی دو کلمهاش برای افراد مختلف عوض میشه هم گرفته خواهد شد و جریمه ارسال چنین اسمسی که تلاشی است برای فرار از موتورهای تشخیص اسپم، می تونه سنگینتر از اسپمهای کلاسیک باشه.
معلومه که یه طرح مهندسی واقعی نیازمند شناخت دقیین سیستم بسیار ساده، در هر کشوری میتونه جلوی اسپم اسمسی رو بگیره چه برسه به کشور ما که هر سیم کارت مثل یک ابزار امنیتی، هم به هویت افراد متصله هم به انواع سیستمهای نظارتی – البته اگر شرکت های سرویس دهنده حاضر بشن از سود کلانی که خودشون از اسمسهای تبلیغاتی میبرن بگذرن.
مرتبط
رادیوگیک ۰۸۹ – مصاحبه با بهمن قندچی در مورد کامپیوترهای کوانتومی
در شماره قبلی رادیو گیک، از کامپیوترهای کوانتومی گفتیم و تاثیرشون در آینده تکنولوژی، تاکید من بر نقل قول فاینمن بود که کسی کوانتوم رو نمی فهمه ولی معنی این نقل قول نیست که همه ما نفهم هستیم (: بعضی از ما کمتر می فهمیم و بعضی ها بیشتر. دو سه نفری بهم ایمیل زدن و توضیحاتی تکمیلی دادن و توی این شماره مصاحبه ای تقریبا ۴۰ دقیقه ای رو با بهمن قندچی می شنوین. بهمن با پشتوانه ریاضی در این رشته است و در کنار اصلاح و تکمیل و تدقیق بحث های قبلی من، از دکترا خوندن و پروژه اش هم صحبت می کنه. با رادیو گیک باشین که جهان نیاز به دانش و شادی بیشتری داره.
با این لینکها مشترک رادیوگیک بشین
منابع برای مطالعه بیشتر در مورد کوانتوم کامپیوتینگ
- اولیش IBM Q experience که هم آنلاین میشه برنامه کوانتومی رو کلاود آیبیام نوشت و اجرا کرد هم راهنمای مصور مبتدی و پیشرفته کوانتوم دار
- پراجکت کیو از ETH زوریخ – یه پروژه پایتون برای نوشتن و کامپایل برنامه های کوانتومی – من خودم در حال حاضر دارم روی این کار میکنم و دولوپ میکنم
- لکچر نوت یکی از استادای آمستردام برای درس کوانتوم کامپیوتینگ – مناسب برای کسانیکه با ریاضی و علوم کامپیوتر آشنا هستند
- یه مقاله نسبتا جدید درباره شبکه های عصبی کوانتومی
- Nielsen, M., & Chuang, I. (2010). Quantum Computation and Quantum Information: 10th Anniversary Edition. Cambridge: Cambridge University Press. doi:10.1017/CBO9780511976667 – کتاب مرجع نیلسن چانگ مناسب برای کساییکه پایهی ریاضی دارن و خیلی عمیقتر از منبع قبلی



موسیقی های این شماره
- هومن اژدری – ممنوعه