جواب به یک سوال (ناتاشا کامپوش)

این مطلب توی کامنت ها بود :

Natascha Kampusch

سلام جادی جان ، آیا به نظر تو وقتی ناتاشا کامپوش از مرگ کسی که اون رو 8 سال زندانی کرده ناراحته ،این یه بیماریه یا کاملا مثبته؟
مدیا این رو غیر عادی و بیماری می دونن ولی از طرفی خیلی با حکم اعدام برای صدام حسین مخالفت میشه به عنوان اولین اقدام برای داشتن قواین انسانی در عراق !
ممنون میشم اگه نظرت رو بنویسی

جواب من : جون هر کی دوست دارید کامنت ها رو مربوط به مطالب ذارید. مطالب متفرقه رو از «تماس» بالای صفحه بگویید.
جواب اصلی: ناتاشا همین دختر اتریشی است ؟ من دنبال نمی کردم ولی به نظر می یاد یک نفر است که هشت سال اسیر کسی بوده و حالا اون مرده یا اعدام می شه یا همچین چیزی و طرف ناراحت است. حالا این بیماریه ؟ در مورد صدام حسین هم که حرف اینه که اعدامش نکنن تا نشون بدن که دیگه قرار نیست توی عراق کسی شکنجه بشه یا اعدام بشه یا شلاق بخوره یا …

خب ؟ عقاید من که معلومه. صدام نباید اعدام بشه چون مثل هر اعدام دیگه ای باهاش مخالفم. به نظر من انسان ها حق ندارند همدیگر رو بکشند. همونطوری که من حق ندارم همسایه ام رو بکشم، دولت هم حق نداره من رو بکشه. به همین سادگی.

در مورد ناتاشا هم اطلاعاتی ندارم ولی به نظرم اگر من هم بودم و هشت سال فقط یک انسان رو می دیدم از کشتن اش بیشتر از اینی که الان ناراحت می شم ناراحت می شدم. به نظرم منطقی است که الان ناتاشا اصولا تعادل روانی کافی نداشته باشه. درست مثل اون جریانی که می گویند آدم به بازجو یا حتی شکنجه گرش وابسته می شه. وضعیت ناتاشا هم ممکنه همین باشه. به هرحال من اطلاعات کافی ندارم و اگر هم داشتم مشکل می شد این که من تخصص کافی ندارم (:

در مورد رسانه ها هم که اصولا علاقمند به رسانه های عمومی (مثل سی ان ان، صدا و سیمای خودمون و … ) نیستم چون دنبال خبر واقعی نیستند بلکه دنبال اهداف بی مزه خودشون هستند.

گوگل در چین روز معلم را جشن می گیرد، البته با سانسور

اگر در چین باشید و مثل هر کس دیگری در هر کجای دنیا وب گردی خود را با گوگل شروع کنید، لوگوی زیر را در Google.cn خواهید دید:

این شمع قرمز به افتخار معلم ها و روز معلم در چین روشن شده است. مثل همیشه اگر روی لوگو کلیک کنید، گوگل نتیجه جستجو درباره موضوع آن روز را به شما نشان خواهد دید. یعنی اگر در چین باشید و روی لوگو کلیک کنید گوگل این جستجو به زبان چینی را انجام می دهد ولی نتیجه یک نفر چینی با نتیجه ای که من و شما می گیریم فرق دارد. من و شما این خانم معلم کره ای را می بینیم که در یک حرکت اعتراضی به تحریف تاریخ توسط دولت چین مشغول خواندن دعا برای آگاهی انسان ها است ولی یک چینی هیچ وقت این تصویر را در گوگل پیدا نخواهد کرد چرا که گوگل و دولت چین با هم قراردادی بسته اند که گوگل در قبال دسترسی به بازار یک میلیاد نفری چین، مسایلی که مورد علاقه دولت چین نیستند را از نتایج جستجوی چینی خود سانسور کند.

پیچیدگی تکنولوژی

من همیشه آرزو داشته ام که استفاده از کامپیوتر برایم به سادگی استفاده از تلفن باشد. آرزوی من بر آورده شده است. دیگر از تلفن هم بلد نیستم استفاده کنم.

به هیچ وجه فایل ناشناس Word را باز نکنید

امروز یک مشکل امنیتی حاد جدید در برنامه مایکروسافت Word کشف شده که می تواند از طریق باز کردن یک فایل doc آلوده، کدهایی را روی کامپیوتر شما اجرا کند. استفاده از این مشکل امنیتی جدید به گستردگی در حال افزایش است پس مواظب باشید این یکی دو هفته (و تا وقتی از word استفاده می کنید) هیچ فایل docی که خودتان درخواست دریافتش را نداده اید را باز نکنید.

برنامه پیتون برای حل سودوکو

دوستی این جدول سودوکو را برام فرستاده بود تا اگر فرصت کردم براش حل کنم. احتمالا به خاطر اینکه قبلا مقاله ای نوشته بودم با عنوان «سودوکو را بدون لحظه ای فکر حل کنید». چون این دوست عزیز بود، و چون مدتی بود که می خواستم یک سورس حل سودوکو هم اینجا بذارم گفتم این یکی رو حل کنم و جواب رو بذارم اینجا.

این برنامه پیتون، یک فایل به شکل زیر را به عنوان پارامتر می گیرد و راه حل های ممکن را پیدا می کند. فایل ورودی به این شکل است:


1 _ 8 _ _ _ _ _
_ 7 _ 1 4 5 _ _ 3 _ _ _ _ _ _ 9 6
_ _ _ _ 2 _ _ 9
_ 2 _ _ _ 8 _ _ 5 _ _ 7 _ _ _ _ _ 7 6 _ _ _ _ _ _ 8
_ 3 6 2 _ 7 _ _
_ _ _ _ 9 _ 6 _

و خروجی چیزی شبیه شکل زیر:

سورس برنامه حل کننده سودوکو را از اینجا برداشتم.

بازی ایفای نقش چندین نفره آنلاین/طرح تظاهرات مجازی جنبش زنان

وسوسه هایی هست که بین بسیاری افراد مشترک است. مثلا وسوسه مطالعه دین. وسوسه مشابهی بین برنامه نویسان وجود دارد: نوشتن بازی و برای من نوشتن یک MMORPG. نوشتن یک Massive Multiplayer Online Game یا بازی ای که در آن بازیکن نقش موجودی زنده را ایفا کند. تعداد بسیار زیادی انسان در یک محیط مجازی (مثلا یک شهر، یک جهان، یک کشتی یا …) مشغول بازی با یکدیگر باشند و حضور و حرکت و اعمال آن ها از طریق اینترنت بر روی محیط تاثیر بگذارد.

بنا به شرایط محیطی، شغلی و بخصوص کتابی که مشغول خواندن اش هستم (Snow Crash) این وسوسه دوباره تقویت شده. برای من اینکار غیرممکن است چون کارهای گرافیکی و همچنین نوشتن Clientش کار من نیست (: این بازی ها معمولا اهداف خیلی خاصی ندارند ولی همین حضور تعداد بسیار زیادی انسان که کنترل کاراکترهای مختلفی را در اختیار دارند ذاتا مولد یکسری هدف است. در خیلی از آن ها هم پیشرفت یک بازیکن باعث به دست آوردن توانایی های جالبتر (مثلا جادو) و شهرت می شود که مورد علاقه افراد است. در نمونه های جدیدتر (مثلا SecondLife) پول هم وارد جریان شده و واقعا یک جهان مجازی به سبک رمان های علمی / تخیلی در حال تولد است. (صفحه MMORPG در ویکیپدیا / عکس را هم از همینجا برداشته ام)

البته نمونه های متنی این بازی ها هم وجود دارند ولی به خاطر وجود کلی بازی مجانی چند دی وی دی در بازار و دسترسی بچه های ایرانی به آن ها بعید می دانم کسی شروع به بازی با یک بازی متنی کند. بخصوص کسی که عاشق دیدن خون و اره برقی و شات گان شده است. اگر قرار باشد اینگونه بازی ای نوشته شود، باید جمعیت هدف دیگری داشته باشد. جمعیت هدفی که می خواهد از این محیط مجازی جدید برای پر کردن یک خلاء استفاده کند. این بازی باید گروه هدفی داشته باشد که به دنبال گرافیک عجیب نیست. به دنبال خون و سرعت نیست. گروهی آرام ولی آگاه: منطقا یکی از نیروهای اجتماعی موجود. مثلا دانش آموزان یک مدرسه که در محیط مجازی کنترل مدرسه را در دست دارند. گروهی از جوانان که می خواهند چت کنند را می توان به راحتی جذب یک بازی جالب کرد که هدف خاصی جز گپ زدن و شروع دوستی ندارد. شاید هم جنبش زنان. بگذارید طرح بزنیم. این طرح فعلا که قرار نیست به بازی تبدیل شود پس دست مان باز است. شما اگر نظری داشتید بدهید.

طرح تظاهرات مجازی برای جنبش زنان. سال هزار و ششصد و نود و پنج است و تعدادی از زنان و مردان که به آزادی های فردی و تساوی انسان ها اعتقاد دارند می خواهند تظاهرات کنند. مشخص نیست تعداد آن ها چند نفر است ولی کاملا مشخص است که این افراد به حرفشان اعتقاد دارند. آن ها تصمیم می گیرند در تهران صدایشان به گوش دیگران برسانند. هر کس از خانه اش بیرون می آید و روی یک پلاکارد متن سخنرانی یا شعارش را می نویسد و می ایستد. دیگران که در این شهر قدم می زنند شعارها را می بینند و سخنرانی ها را می خوانند و اگر با کسی موافق بودند روی «حمایت» کلیک می کنند. حالا این فرد هر وقت حرف جدیدی بزند، حرف هایش برای تمام حامیان اش ارسال خواهد شد. علاوه بر این حامیان هر کس در اطرافش تجمع می کنند و در نتیجه تظاهرات آرام آرام شکل می گیرد.

من به عنوان یک بازیکن به سیستم وارد می شوم، یک شخصیت انتخاب می کنم یا می سازم (مثلا من این شخصیت را که تقریبا شبیه خودم است انتخاب کرده ام / شما می توانید شخصیت های فضایی یا کارتونی یا جدی انتخاب کنید – جدید:به خاطر شبهه شباهت آواتار من و بیل گیتس، آواتارم رو عوض کردم) و بعد از دادن اطلاعات پلاکارد و متن سخنرانی ام در جایی از ظهر مستقر می شوم. بعد می توانم در بقیه شهر گشت بزنم و پلاکارد دیگران را ببینم و سخنرانی هایشان را بخوانم و از هر کدام که خوشم آمد حمایت کنم تا هم در جمعیت اطرافش دیده شوم و هم تغییرات صحبت ها یا سخنرانی هایش برایم بیاید.

جالب اینجاست که من یک کد دریافت می کنم که می توانم آن را وبلاگ یا سایت یا حتی امضای ایمیلم اضافه کنم. این کد شخصیت (آواتار) من را نشان می دهد که شعاری که انتخاب کرده ام را در دست دارد و هر کس روی آن کلیک کند با صفحه ای از تظاهرات مجازی زنان مواجه می شود که من در آن در خیابان مورد نظر ایستاده ام و شعارم را در دست دارم و اطرافیانم به حرفهایم گوش می دهند. راستی من هم با علاقه هر روز یکبار به شخصیت ام سر می زنم و در خیابان های اطراف کمی می گردم تا بدانم که چند نفر در همسایگی من هستند که آن ها هم معتقد هستند اگر مردی درگذشت همسرش باید از «زمین» او ارث ببرد یا اگر ماشین به مادر حامله ای زد که جنین پسری در شکم داشت، دیه مادر نباید نصف دیه جنین اش باشد. من دائما به خیابان های شهر سر خواهم زد و با هر نفری که به حاضران در خیابان اضافه شود، دلگرمتر خواهم شد.

جالب نیست ؟ اگر جریان پیشرفت کند خیلی چیزها می شود اضافه کرد: امکان ارسال عکس دلخواه فرد، امکان تغییر مکان شخصیت ها برای برگزاری مراسم مختلف، امکان ارسال پیام برای یکدیگر، ارتباط با دیگر شهرها، راهپیمایی و … شما ایده ای ندارید ؟

کتاب «مهندسی ایمنی» – راس اندرسن

اگر حتی به انجام کاری در زمینه مهندسی امنیت فکر کرده اید، لازم است این کتاب را بخوانید (بروس اشنایدر).

حتی بعد از دو سال که «مهندسی ایمنی» روی قفسه ها است، این کتاب مهمترین کتاب مرجع ایمنی است که در چند سال اخیر منتشر شده. (مجله ایمنی اطلاعات).

مقدمه این کتاب که توسط Ross Anderson نوشته شده و عنوان فرعی آن «راهنمایی برای ساخت سیستم های توزیع شده قابل اتکا» است را یکی از آدم هایی نوشته که من دوستشان دارم: بروس اشنایدر. بروس اشنایدر یک متخصص ایمنی کامپیوتر و اطلاعات است که البته وبلاگش بنا به دستور مقامات قضایی سانسور است.

او امروز در وبلاگش درباره این کتاب نوشته بود و خبر خوشی داده بود: به شکل قانونی و رسمی و رایگان روی اینترنت قرار گرفته است. به لطف نویسنده و انتشارات Wiley.

پ.ن. من داونلود کرده ام ولی هنوز شروع نکرده ام خواندن. فعلا دارم Snow Crash نوشته استنفنسن را می خوانم. فوق العاده است و اولین کتابی که کلمه Avatar را جا انداخت. داستانی از هکرها،‌ جامعه فاسد سرمایه داری آمریکای آینده، شمشیربازی و فضاهای مجازی.