همین لحظه سایت موسسه بانکداری ایران به آدرس
http://www.ibi.ac.ir/index.php هک شد.
هکر در یک خط نوشته:
جدید: همین الان بنا به کامنت رسیده، هکر پیامش رو عوض کرد. البته اسمش رو هم عوض کرده. شاید یکی دیگه باشه. به هرحال الان صفحه اینه:
در دفاع از آزادی کیبرد
همین لحظه سایت موسسه بانکداری ایران به آدرس
http://www.ibi.ac.ir/index.php هک شد.
هکر در یک خط نوشته:
جدید: همین الان بنا به کامنت رسیده، هکر پیامش رو عوض کرد. البته اسمش رو هم عوض کرده. شاید یکی دیگه باشه. به هرحال الان صفحه اینه:
دوست خیلی خوبی ایمیل زده و خواسته [احتمالا فهرست وار] مشکلات آی تی از نظر خودم رو بنویسم. به نظرم خیلی خوبه این رو به شکل یک پست همینجا بنویسم تا دوستان دیگه بتونن کاملش کنن تا در نهایت این دوستمون مجموعه خوبی از مشکلات آتی رو در دست داشته باشه.
به نظر منطقی است که مشکلات آی تی رو دو سه بخش کنیم:
۱. سخت افزار
۲. نرم افزار
۳. شبکه
من تخصصی در سخت افزار و نرم افزار کشور ندارم و فقط نظراتم را میگویم که ممکن است اصولا از نظر فنی هم اشتباه باشد. ولی در مورد شبکه نظرم کمی تخصصیتر است.
شاید مشکل اصلی من و شما سخت افزار نباشه ولی اگر بخواهیم درباره وضعیت کشور حرف بزنیم، سخت افزار فاکتور بسیار مهمی است. ضریب نفوذ کامپیوتر در کشور حدود ۵۰ است یعنی تقریبا نصف خانوارهای کشور به کامپیوتر دسترسی دارن ولی از این تعداد فقط ده درصد به اینترنت متصل هستند.
شاید اول ۵۰ به نظر رقم بالایی برسه ولی فراموش نکنید که کارت سوخت با اینترنت داده میشه، ثبت نام کنکور ارشد فقط اینترنتی است و .. و این به معنی است که عملا ۵۰ درصد کشور از همون ابتدا کنار گذاشته شده اند و بعد هم اون ۴۰ درصدی که مودم ندارند، امکان دسترسی به این «خدمات» رو بسیار به سختی خواهند داشت.
درعین حال به یک روستا بروید و ببینید چند خانواده کامپیوتر دارند؟ در یک شهرک مهاجرنشین چطور؟ در یک خانواده کارگری توی هفت تپه چطور؟ اینها مشکلات آی تی کشور است. اون مشکلاتی که من شما راحت نمی بینیم و فکر می کنیم مهمترین مشکل نبودن ADSL است (:
سیستم عامل ما چیست؟ ویندوز. تک و توکی که لپ تاپ داریم ویندوز رجیستر شده هم داریم اما شاید اگر تمام ایران را بگردید، صد تا آفیس مایکروسافت رجیستر شده هم پیدا نکنید. کشوری که پشتوانهاش روی دزدی نرمافزار بنا میشه، امکان رشد در زمینه آی تی رو نخواهد داشت. شاید تلخ باشه ولی واقعیته. تا وقتی قوانین کپی رایت به ما تحمیل نشدهاند، امکان رشد یا صادرات نرم افزار نداریم و وقتی هم این قوانین به ما تحمیل شدند تا چندین سال باید بودجه کشور رو بدهیم به مایکروسافت تا برای تک تک ادارهها و مدرسه ها و آدم ها لیسانس استفاده بخریم (: اگر هم آن روز به یاد مهاجرت به نرم افزارهای آزاد بیافتیم، خیلی دیر شده است و کلی طول می کشد تا مهاجرت کامل شود. به عبارت دیگر سالهایی که میشود صرف توسعه نرم افزار و آی تی در کشور کرد را مشغول سر و کله زدن با سیستم عامل هستیم.
از طرف دیگر زبان ما فارسی است و اینکار باعث میشود تمام نرمافزارهای وارداتی نیازمند بومی سازی شدید باشند (تقویم و زبان و راست به چپ و …). این مساله در دنیای بازمتن با استانداردهای مختلفی مشغول حل شدن است و برای بهتر شدن، نیازمند حمایت دولتی است. دولت باید (بخوانید وظیفه دارد) از پروژههای فارسی سازی بلند مدت اضافه کردن امکانات راست به چپ و utf-8 و کلا i18n حمایت کند تا اطمینان کسب کنیم که در آینده هم مثل امروز کار ما فقط پشت پروژههای جهانی حرکت کردن و فارسی کردن آنها نیست. شکی نیست که خروجی این پروژهها باید وسیع باشند. مثلا فارسی کردن نسخه فلان، فلان نرمافزار به هیچ دردی نمیخورد.
این روزها داشتن کامپیوتر بدون اینترنت عملا بی معنا است. ضریب نفوذ اینترنت هم بر خلاف دروغهایی که جدیدا ادعا میشود بعید است بیشتر از ده، پانزده درصد باشد. این یعنی عملا هشتاد و پنج درصد کسانی که کامپیوتر دارند از آن استفاده نمی کنند (این روزها کامپیوتر باید یک رسانه دو طرفه باشد نه یک ایستگاه بازی یا ماشین تایپ) اول باید ضریب نفوذ اینترنت در شهرستانها بالا برود.
اینترنتی که ما داریم عملا فیلترنت است. فیلترینگ باید کم شود. از نظر من باید محو شود ولی به راحتی می شود استدلال کرد که فیلتر بودن کلی سایت تخصصی و مفید، جلوی توسعه آی تی را کند میکند. از یک طرف اطلاعات مورد نیاز در دسترس نیست و از طرف دیگر فعالیت روزمره ایرانیان در اینترنت تبدیل شده به پیدا کردن راههای عبور از فیلترینگ. این وقت میتوانست در جاهای بسیار مفیدتری سرمایهگذاری شود.
اینترنت ذاتا رسانهای آزاد است و مثل نرمافزارهای آزاد، دلیل پیشرفت آن هم همین امکان آزاد حرکت است. اضافه کردن مقررات دست و پاگیر به اینترنت، کارایی آن را کم میکند و در عین حال هزینه و انرژی کشور را صرف مبارزه با تکنولوژی میکند. مجلس به جای آنکه درگیر گسترش شبکه اینترنت شود، مشغول وضع این قانون میشود که مسوولین وبسایت ها و حتی وبلاگها را هم مثل روزنامهنگاران به زندان بفرستد و هزینههای میلیاردی را برای مسدود کردن اینترنت تصویب میکند. در این وضعیت اینترنت پیشرفت نمیکند.
هزینه اینترنت در ایران بسیار بالا است. سرعت دانشگاهها بسیار پایین است و در یک کلام آنهایی هم که مثلا به اینترنت دسترسی دارند، هنگام کار دردسرهای خیلی زیادی دارند. منتظر ماندن در صف اتاق کامپیوتر خوابگاه و دانشگاه تجربه عجیبی نیست.
مشکلات شبکهای بسیار زیاد است ولی آخرین چیزی که اینجا اشاره میکنم، سرعت است. سرعت ایران چند صدهم سرعت کشورهای پیشرفته هم نیست. درست است که این روزها دیگر هیچ چیز ایران شبیه کشورهای پیشرفته نیست ولی دولت اگر بخواهد با هزینهای بسیار بسیار کم میتواند این سرعت را به حد قابل قبولی برساند اما اظهار نظرهایی مثل اینکه «سرعت ۱۲۸ کیلوبایت برای کاربران خانگی کافی است» فقط نشان دهنده این است که دولت نگران جریان آزاد اطلاعات است و وقتی شما نگران جریان آزاد اطلاعات باشید، توسعه اتفاق نمیافتد (نگاهی هم بیاندازید به نامه سرگشاده به وزیر فن آوری اطلاعات درباره «سرعت ۱۲۸ برای کاربران خانگی کافی است».
دوستان بسیار خوشحال میشم اگر در کامنتهای چیزهایی که ذهنتون میرسه رو بگید. بخصوص مسایلی که من بشهون اشاره نکردم ولی روی وضعیت IT کشور تاثیر میگذارند را.
الان دیگه میشه گفت سالها است که بحث
دیتاسنتر ملی و اینترنت ملی و اینجور مزخرفات در جریانه؟ چرا میگم مزخرفات؟ چون همین الان شرکت معظم البرز خدمات هاستینگاش رو بدون هیچ توضیحی تعطیل کرده و ما مطمئن و مطمئن تر شدیم که از هیچ سرویس دهنده داخلی، هیچ چیزی نگیریم.
درک میکنید؟ خودم نمیکنم! مدیری که سه سال قبل من براش یک سایت دینامیک عظیم نوشته ام زنگ زده که سایت کار نمی کنه و وقتی نگاه می کنم میبینم اصلا هاستی روی این آدرس نیست. زنگ میزنم به شرکت البرز و معلوم میشه این سرویس دهنده بزرگ ایرانی که کلی ادعای اینترنت داره و به شرکتهای غولی مثل بیمه وصله، یک شبه یکسری حکم صادر کرده برای کارمندانش که اخراج هستند و قراردادها تعطیله و اونها هم سرورها رو خاموش کردن و رفتن خونه!
لطفی که مهربانیهای شخصی برای ما کردند، اینه که کرم میکنند و یک سی دی حاوی فایلهای ما روی سرور و یک نامه حاوی پسورد دامین به ما میدن.
جالبه که اگر مدیر من متوجه داونبودن سرور نمیشد یا یک هفته دیرتر زنگ میزدیم البرز، کل اطلاعات سایت به همراه دامین و بقیه داستانها از بین میرفت که میرفت!
به درخواست دوست عزیزی، برای چاپ در روزنامه اعتماد نوشتم و همونجا چاپ شد (:
اینترنت، همانگونه که از نام آن بر میآید، شبکهای است از دیگر شبکهها. این ابرشبکه، حاوی تقریبا تمامی شبکههای دانشگاهی، دولتی، تحقیقاتی، تجاری و شخصی جهان است. اما «اینترنت ملی» چیست؟ اگر در گوگل به دنبال معنای این واژه (چه به انگلیسی و چه به فارسی) بگردید جواب این است: واژه مورد نظر پیدا نشد.
اگر این روزها پیگیر اخبار آی تی در کشور باشید، عبارت «اینترنت ملی» یکی از آن عبارتهای نامفهومی است که هر روز به گوشتان خواهد خورد و تا به حال هم هیچ مسوولی توضیحی درباره معنا و مفهوم و چیستی آن به هیچ خبرنگاری نداده است. اگر بخواهیم با توجه به مصاحبهها و نظرات مختلف، اینترنت ملی را معنا کنیم، دو مفهوم به ذهن خواهد رسید. مفهوم اول عبارت است از ایجاد یک زیرساخت قوی در سطح کشور برای ارتقاء سرعت و کاهش قیمت پهنای باند و هدایت بهینه اطلاعات. مفهوم دوم متاسفانه چیزی نخواهد بود به جز سیستمی متشکل از یک شبکه داخلی برای محدود کردن دسترسی کاربران شبکه به سایتهای درون کشور و قطع ارتباط با اینترنت.
مورد اول همان چیزی است که اکثر کشورهای جهان در طول سالهای اخیر آن را در کشور خود پیاده کردهاند. حتی میتوان گفت که پیدایش اینترنت به مفهوم امروزی، حاصل به هم پیوستن این شبکههای وسیع کشوری بوده است. شکی نیست که این شبکه کمک خواهد
کرد تا ترافیک داخلی، نیازی به دور زدن در مسیرهای خارج از کشور نداشته باشد، دسترسی به اینترنت همگانیتر و ارزانتر شود، کیفیت خدمات بالا رود و ایمنی فعالیتهای کشوری افزایش یابد. این سیستم ترکیبی است از ستون فقرات یا Backbone و «نقاط تبادل کشوری» یا IXP. ستون فقرات عبارت است از یک زیرساخت انتقال اطلاعات در سطح کشور و نقاط تبادل کشوری هم سوییچهایی هستند که داده را به شکل بهینه در کشور جابجا میکنند. در بسیاری از کشورها، از ژاپن و فرانسه گرفته تا بوتسوانا و زیمباوه این سوییچها نصب شده و در حال استفاده شدن هستند. راه اندازی اینگونه سیستمها موضوعی شناخته شده و سرراست است و نه نیازی به اسمهای ابتکاری مانند «اینترنت ملی» دارد و نه نیازی به بودجههای کلان و کارهای کارشناسی چندین ساله.
فرض دوم برای معنا کردن واژه «اینترنت ملی»، شبکهای است محدود در یک کشور که در آن امکان دسترسی به اطلاعات خارج از این شبکه فراهم نیست. در این حالت پهنای باندی در داخل کشور ارائه میشود که به پهنای باند جهانی اینترنت متصل نیست و به شکل کامل توسط دولت کنترل شده است. در این شبکه میتوانید وبلاگ بنویسید، میتوانید سایت داشته باشید، میتوانید ایمیل بفرستید و میتوانید هر کاری که روی «اینترنت» انجام میدهید را بکنید؛ مادامی که طرف مقابل شما، سایت مورد نظر شما، خواننده وبلاگ شما و … فقط و فقط در داخل کشور و دارای مجوز استفاده باشد. اگر «اینترنت ملی» به معنای «شبکه محدود به داخل ایران» باشد، هر کاری هم که بتوان در آن کرد، نمیتوان آن را «شبکهای از شبکهها» یا «اینترنت» نامید.
به این نکته توجه کنید که وب یا به شکل کاملتر «شبکهای به وسعت جهان» ترکیبی است از لینکهای متقابل سایتها به یکدیگر. اگر شروع به حذف سایتها از این شبکه بکنید، مشغول حذف معنای شبکه از اینترنت هستید. روزهای نخست وب، هنوز سایتها ارتباط چندانی با هم نداشتند و به همین دلیل برای استفاده از اینترنت باید کتابچهای را سفارش میدادید که نام، موضوع و آدرس هر سایت در آن نوشته شده بود. این کتابچه، کتابچه زرد اینترنت خوانده میشد ولی هیچ وقت فروش چندانی پیدا نکرد چرا که اینترنت واقعا به سمت «شبکه» شدن رفت و همین که وارد بخشی از این تار عنکبوت بزرگ میشدید، هر سایت، شما را به سایت بعدی راهنمایی میکرد. هنوز هم بزرگترین مزیت وب نسبت به کتابهای کاغذی همین پیوندهای بسیار به سایتهای مختلف است. ایجاد چیزی مثل «اینترنت ملی» یعنی پارهکردن این تارعنکبوت بزرگ و پیشنهاد اینکه مردم فقط از یک نخ آویزان باشند.
اگر قرار است ایران به مرحله تولید علم برسد و سهمی در جهان مجازی ایفا کند، باید پیوندهای خود را با جهان گسترش دهد. اگر وبسایتهای فارسی و ایرانی پیوند خود را با جهان قطع کنند، عملا خود را منزوی کردهاند. قانون جدید «ساماندهی» وبسایتهای ایرانی که بنا بر آن اگر سایتی به سایتهای سانسور شده لینک دهد، سانسور میشود عمیقا مخالف روح اینترنت است و مثل همان «اینترنت ملی» حذف کننده ایران از شبکه جهانی است. فرض کنید من مطلبی بنویسم درباره یک فرد مشهور و لینکی بدهم به صفحه MySpace وی. بعد از مدتی دولت تصمیم میگیرد MySpace را فیلتر کند و من که پیش از این به آن سایت لینکهای زیادی دادهام هم فیلتر میشوم. ده نفر هم هستند که به سایت من لینک دادهاند و سانسور میشوند. کافی است به هر یک از آن ده نفر هم ده نفر لینک داده باشند تا هزار نفر فیلتر شوند و در تلاش چهارم یا پنجم «ربات هوشمند» همه اینترنت فارسی، سانسور خواهد بود جز آنهایی که تا به حال به هیچ کس لینک ندادهاند و در نتیجه کسی هم آنها را نمیشناسد. این سناریو شاید غیرمنطقی به نظر برسد ولی فراموش نکنید که گوگل، سه چهار روز قبل سانسور بود. شاید فقط و فقط به این خاطر که به همه صفحات موجود در اینترنت لینک داده بود.
جادی اسعدی
![]() |
![]() |
||
![]() |
|
![]() |
|
![]() |
![]() |
![]() |
مطلب قبلی که در مورد دزدی مطلب در اینترنت نوشته بودم (دستور آشپزی: چگونه برای چاپ در همشهری آنلاین، مقاله بدزدیم )، بازخورد خوبی داشت اما نکته قابل توجهاش این بود که یکی گفته بود یکی دیگه از مطالب اخیر (نمودار مقایسه سرعت اینترنت «پر سرعت» در جهان و ایران) را هم همشری کاغذی دزدیده و چاپ کرده.
خب ما چیکار می تونیم بکنیم ؟ این قبلا برای دوستان خیلی خوبی مثل سینا و کسوف و راز و … هم افتاده و مطمئن هستم خیلی های دیگه هم تجربههای مشابهی داشته اند.
ما چیکار می تونیم بکنیم ؟ اولین چیزی که به فکر من رسید این بود که «مهم نیست. روزنامه ای که شروع کنه دزدیدن مطالب از دیگران، اصولا در حال مرگه» (و آمار همشهری آنلاین هم همین رو نشون می ده). ولی مشکل اونجا است که این کار رسم بشه. «مدیر روزنامه» فکر کنه اینترنت و وبلاگستان یک منبع مجانی مطلب است که هر وقت کم آورد میتونه بهترین مطالب رو ازش انتخاب کنه و چاپ کنه. به نظرم جلوی این رو باید بگیریم. من یکی دو تا ایده دارم و دوست دارم قبل از اجرا، نظرات دیگران رو هم بدونم.
یک نظر این است که در هر مورد اگر دیدیم و اگر حوصله و وقت کافی داشتیم برویم پیگیری کنیم تا احتمالا آخرش یک منتی هم سرمان بگذارند که «باید خیلی هم افتخار کنین که مطلبتون رو چاپ کردهایم»! این راه حل من نیست. نه وقت اضافی دارم که با همشهری سر و کله بزنم و نه این سرو کله زدن من جلوی دزدی رو می گیره.
ایده من اینه که یک سایت درست کنیم. یک سایت که موارد دزدی مطلب رو مستند کنه و در دوره های مثلا سه ماهه، یکسری جایزه دزدترین ها به روزنامه ها و جاهایی بده که مطالب دیگران رو دزدیدهاند. با اینکار کسانی که مطالبشون به شکل غیراخلاقی کپی شده هم میتونن جایی داشته باشن برای «شکایت».
میشه یکسری قواعد گذاشت برای «ثبت یک دزدی». مثلا ارائه یک تصویر از روزنامه یا سایت دزد و یک لینک هم به مطلب اصلی و شکایت نویسنده اصلی. این «موارد» رو میشه بر اساس «نوع جرم» و «نام دزد» برچسب زد و همیشه ابری از دزدترینها داشت (:
نظرتون چیه؟ پیشنهادی دارین؟ برای اسم دامین چی خوبه ؟ یک چیزهایی در مایه copypaste یا dozdi ؟ پیشنهادی دارین؟
وقتی در اینترنت مشغول جستجو به دنبال «گرامافون» بودم، دو نتیجه عجیب توجهم را جلب کرد: هم همشهری آنلاین و هم بیبیسی فارسی
نوشته بودند «فقط در صفحه های گرامافون قابل شنیدن بود» ! شباهت عجیب و غیرطبیعیای بود.
نگاهی به صفحات انداختم. بعله! جناب همشهری آنلاین مقالهای دارد درباره ۲۵ ساله شدن سیدیها همه چیز در یک روز کهنه میشود که کپی مسخرهای از مقاله ۲۵ ساله شدن سیدیها بیبیسی فارسی است. نکته بامزه این است که همشهری آنلاین، ۲۰ روز بعد از ۲۵ ساله شدن سیدی این خبر را کشف کرده است (:
روش پخت مقاله چاپ شده در همشهری آنلاین به این شیوه است:
یک متن مقدماتی تهیه کنید. این متن میتواند از یک منبع دیگر کپی و پیست شده باشد.
یک مقاله با اطلات خوب پیدا کنید (مثلا از بیبیسی فارسی)
مقاله بیبیسی را پارگراف پاراگراف کپی کنید
پاراگرافهای انتخاب شده را به شکل اتفاقی در متن پیست کنید
باور نمیکنید که حتی نظم منطقی پاراگرافها مهم نیست ؟ (: من هم نمیکنم ولی خب واقعیت دارد.
نکته داغ: تازه الان دیدم که سایت آفتاب عین مطلب بیبیسی را کپی کرده! به اندازه کافی مسخره نیست ؟ پس این را هم اضافه کنم که منبعی که آفتاب ذکر کرده، جام جم است ! به این میگویند خر تو خر واقعی نشریاتی. اگر به دوست مطبوعاتیای توهین شده، به مدیر مسوول نشریههایش اعتراض کند نه به من (:
دیروز نموداری در اینترنت منتشر شد تحت عنوان «مقایسه سرعت اینترنت پر سرعت در کشورهای مختلف جهان» و خب بالطبع ایران ما – احتمالا به خاطر عقاید حاکمان اش – در این نمودار جزو کشورهای جهان به حساب نیامده بود.
نمودار رو که باز کردم، دلیل نبودن ایران واضح تر شد. اصولا مقیاس اینترنت پر سرعت با «مگابیت در ثانیه» سنجیده شده بود در حالی که در ایران کاربرانی که خوش شانس باشند و حاضر باشند یک دهم درآمد حداقل رو برای اینترنت بدهند، دسترسی ای بیشتر از ۱۲۸ کیلوبیت در ثانیه نخواهند داشت.
فقط برای نشون دادن وضعیت، ایران رو هم به این نمودار اضافه کردم اما اونقدر کوچیک شدیم که حتی به چشم نمی یومد. سرعت ما ۱۲۸ است که با مقایس مگابیتی این نمودار می شود 0.128 ! برای اینکه حداقلی دیده شود، قسمت کندترین کشورها را تقریبا چهار برابر بزرگ کردم تا بتوانیم ایرانی که تقریبا یک هشتم کندترین کشور «جهان» است را ببینیم. اینهم نتیجه:
می دونیم که گارانتی چیز مهمی است. برای خیلی ها (البته در بخش هایی از دنیا که حقوق مشتری توسط دولت حمایت می شه) کیفیت گارانتی ارزشی برابر یا حتی بیتشر از کیفیت خود کالا داره.
در ایران هم جنگ گارانتی جنگ مهمی است و به همین خاطر شرکت معتبر و مهم صبا راهبر تلاش کرده با اضافه کردن این عکس، نشون بده که چقدر گارانتی اش ارزشمنده و قابل اتکا است.
البته من مشکلی با فتیش [1] ندارم ولی به نظرم استفاده از تصویر یک هنرپیشه پوزنو که در حال اجرای نقش فتیش به صورت یک پرستار است، چیزی به اعتبار یا قابلیت اتکای پشتیبانی اضافه نمی کند (: مگر اینکه جریان چیز دیگری باشه (مثلا به این صورت: اگر از ما بخرید، این خانم پشت تلفن جوابگوی شما خواهد بود).
ببینم تا حالا کسی به بخش پشتیبانی این شرکت زنگ زده ؟