رای ندادنه که رای موسوی رو می‌شکنه

وقتی می‌گم به کروبی رای‌ می‌دم، دائم می‌شنوم که اینکار رای موسوی رو می‌شکنه و محمود رای می یاره. این حرف درست نیست.

اول باید بگم که انتخاب این چهار نفر به نوعی هوشمندانه بوده. از بین بیش از هزار نفر، فقط این چهار نفر رو به شبه‌انتخابات راه دادن. بعضی ها می‌گن جالبه که بینشون سه نفر می خوان تغییر ایجاد کنن و حتی رضایی هم تا حدی مخالف سیاست‌های فعلی است. در واقع احمدی نژاد یکه و تنها کل رای‌هایی که ممکنه به نفع نظام به صندوق ریخته بشه رو داره.

منظورم اینه که توی ایران یکسری آدم هستن با سواد پایین یا پیرو هر چی که فلان کس بگه یا طرفدار هر دروغی که توی تلویزیون بشنون. این آدم‌ها به محمود رای می‌دن و لاغیر. اگر مثل دفعه قبل دو سه تا کاندیدای اصطلاحا اصولگرای دیگه هم بودن،صد در صد می‌رفتیم دور دوم ولی در وضعیتی که احمدی‌نژاد تنها کاندیدای رسمی جناح حاکمه، اون همه رای‌ها رو داره.

در مقابل این تک کاندیدا، سه نفر هستن. من به کروبی رای می‌دم:

  • اگر احمدی نژاد ۵۱ درصد آرا رو بیاره، فرقی نداره من به کروبی رای داده باشم یا موسوی
  • اگر احمدی نژاد کمتر از ۵۱ درصد آرا رو بیاره، در دور بعد به موسوی رای می دم
  • اگر موسوی بیشتر از ۵۱ درصد آرا رو بیاره فرقی نداره من بهش رای داده باشم یا نه

به همین سادگی. اما طبق این استدلال، حالا که کروبی رای نمی‌یاره چرا بهش رای می‌دم؟

  1. شاید هم آورد
  2. به نظرم کروبی خودش هم نمی‌خواد رای بیاره. بحث دانشجوی ستاره دار و زندانی سیاسی کلا ممکنه براش صد هزار تا رای بیاره در حالی که فکوس کردن روی فقرا و این حرفها براش رای می خره. به نظرم کروبی و گروهش و حزبش و روزنامه‌اش توی این انتخابات یک سرمایه‌گذاری حقوق بشری خوب کردن برای آینده.
  3. اگر یک روز کسی گفت که ایرانی بود و کروبی ای اومد و گفت که در ایران زندانی سیاسی داریم و ازادی سبک زندگی مهمه و … خوشحال می شم تهش اضافه کنه که سه چهار میلیون آدم هم پشت این حرف ایستادن.

این رای ندادن من و شما است که باعث می‌شه احمدی نژاد رای بیاره. خلاص.

نظرم در مورد شبه انتخابات ریاست جمهوری

خب من هنوز تصمیم نگرفتم توی این شبه انتخابات شرکت کنم یا نه. می گم شبه انتخابات چون توش عقاید متنوع حق انتخاب شدن ندارن. انتخابات وقتی است که توش تنوع وجود داشته باشه.

  • به موسوی که نمی تونم رای بدم چون رسما دروغ می گه و از نظر حقوق بشری هم در دوران فعالیتش کارنامه خوبی نداره.
  • به احمدی نژاد رای نمی دم چون عقاید پوپولیستی داره و در این چهار سال هم واقعا ضعیف عمل کرده.
  • به رضایی رای نمی دم چون سپاهی است و رسما خارج از چارچوب های اخلاقی من.

تنها گزینه احتمالی که برای من باقی می مونه کروبی است. من نگاه می کنم که چه فاکتورهایی برام مهمه. حداقل چیزی که می خوام

  1. حمایت نسبی از حقوق بشر است
  2. به طور خاص تر دفاع از آزادی بیان
  3. و یک نکته دیگه برام داشتن اخلاق سیاسی است

توی اخلاق سیاسی، کروبی رای قبولی می‌یاره. رک و صریح است و می دونه که می خواد رییس جمهور بشه. تنها کسی است که چهار ساله می دونیم حتما کاندیدا می‌شه. یک حزب تشکیل داده و روزنامه داره. سمت های دولتی رو قبول نکرده و تصریح کرده که توی انتخابات تقلب هست و گفته که می خواد حزبش واقعی و مستقل از دولت باشه. در عین حال تنها کسی است که ایده ای از کابینه اش داده. در واقع تنها کسی است که چیزی بیشتر از یک اسم و قسم و آیه که «فلانی خوبه» است. این دلایل برای من کافیه که به کسی مثل کروبی فکر کنم.

نکته دوم برام اینه که کروبی تلویحا از خیلی چیزها دفاع کرده. در مورد دستگیری ها همیشه پیگیری کرده. درباره حقوق زنان ساکت نمونده و درباره آزادی بیان هم عملا قدم برداشته. همینکه معاون اول کروبی معرفی بشه و در یک مصاحبه تلفنی با بی بی سی صحبت کنه، به نظر من دفاع عملی از آزادی بیان است. این کار بزرگی نیست اما وقتی آدم‌ها به خاطر مصاحبه با رادیوهای بیگانه تهدید به شکنجه و زندان می شن، صحبت کردن آدمی در این سطح از دولت (معاون رییس جمهور احتمالی)‌ با یک رسانه خارجی برای من جذابه.

البته نکات منفی هم هست. مثلا اینکه کروبی دیروز گفته که «در این دوره حساس تاریخی باید تحمل وب‌سایت‌ها را داشت». فقط در این دوره حساس تاریخی؟ می‌تونست به شکل عمومی بگه که فیلتر کردن این سایت درست نبوده. حداقلش این بود که روی اینکه فقط الان بده تاکید نمی‌کرد.

به هرحال در طول روزهای آینده به شکل کلی اخبار رو دنبال می کنم و داستان‌ها رو می‌بینم و تصمیم می‌گیرم. اگر موسوی از دروغ و برخی کارهاش پشیمون بشه، ممکنه بهش رای بدم ولی احتمال نمی دم اینکار رو بکنه.

تکمله: بدون شک ترجیح می دم موسوی بیاد تا احمدی نژاد. الان بحث سر چهار تا کاندیدا است (:

شجاعت، مقاومت و پایداری

دیشب احمدی نژاد بعد از تعریف دم به دقیقه از ملت بزرگ ایران (که یک زمانی فحش حساب می‌شد و قرار بود نوروز از بین بره و تخت جمشید با خاک یکسان بشه و …) گفت:

برخلاف تصور برخي که تهديد را با سازش مي توان رفع کرد ملت ايران نشان داد که تنها با شجاعت ، مقاومت و پايداري مي توان با تهديد مقابله کرد.

راستش این رو که خوندم به فکرم رسید که یک جایی کم آوردیم. خانم صابری که به جرم جاسوسی قرار شده بود بره هشت سال زندان، یک شبه رفت دادگاه تجدید نظر و قرار شد دو سال حبس تعلیقی داشته باشه و دو سه روز بعدش هم با دست خالی ایران رو ترک کرد! به نظرم اینجا یک کم بوی سازش می‌یاد. در واقع برای حفظ شجاعت و مقاومت و پایداری، باید هنگام رفتن از کشور، رییس جمهوری شخصا به خانم صابری یک دست کت و دامن و یک سری صنایع دستی تقدیم می‌کرد. آخه مگه چی خانم صابری از ملوان‌های انگلیسی کمتره؟

خوشحالم! احتمال داره رای بدهم

من معمولا رای نمی‌دم. نه به اسم مسخره تحریم. به نظرم تحریم معنی نداره چون حکومت وابسته به رای ما نیست که بدون رای ما چیزی ازش کم بشه. در عین حال اهل انقلاب هم نیستم و منطقیه که تغییر آهسته و طولانی مدت رو بهترین راه حل می دونم که یکی از راه هاش رای‌گیری است.

اما خودم شخصا معمولا رای نمی‌دم. به یک دلیل ساده. انتخابات یعنی انتخاب نماینده. یعنی کسی بره مجلس یا کسی رییس جمهور بشه که افکار من رو نمایندگی کنه و وقتی اون هست، تا حدی حس کنم که خودم اون سمت رو دارم. حالا مشکل من همیشه اینه که هیچ کدوم از کاندیداها حتی یک کوچولو هم من رو نمایندگی نمی‌کنن. رفسنجانی ۱۸۰ درجه برعکس افکار من فکر و عمل می‌کنه و احمدی‌نژاد هم دقیقا ۱۸۰ درجه. من اهل انتخاب بین بد و بدتر نیستم. راستش رو بگم ترجیح می‌دم دوستام شرکت کنن و بد رو انتخاب کنن تا از شر بدتر کمی در امان باشم اما خودم ترجیح می‌دم به کسی رای بدم که بتونه تو بعضی چیزها تا یک حدودی نماینده من باشه.

چند ساعت قبل این خبر رو شنیدم که ژیلا شریعت پناهی به عنوان کاندیدا ثبت نام کرده. من ژیلا رو رو در رو نمی‌شناسم ولی می‌دونم که آدم شریف و شجاعیه که بخشی از عقایدش با من مشترکه. این برای من جذابه (: بسیار بسیار خوشحالم که در این انتخابات – تا اینجا – یک کاندیدا دارم و شدیدا اعلام می‌کنم که در صورت حضور ایشون، با تمام قوا رای خواهم داد و با تمام قوا براش تبلیغ خواهم کرد.

می‌گین به احتمال زیاد رد صلاحیت می‌شه؟ خب در اون صورت کاری نمی‌شه کرد (: اگر نماینده‌ای که یک کمی به من نزدیکه و اهداف من رو حمایت می‌کنه حتی حق نداره کاندیدا باشه، شرکت من توی انتخابات کمی مسخره نیست؟ به شکل منطقی اگر کسی که یک کوچولو همفکر من باشه حق نداشته باشه انتخاب بشه، خب دیگه انتظار دارین من به کی رای بدم؟ من قراره نماینده انتخاب کنم. اگر من به خاطر عقایدم حق کاندیدا بودن ندارم، به شکل منطقی کسی هم حق نداره من رو اونجا نمایندگی کنه (: اینطور نیست؟ استدلال – به بد رای بدیم که بدتر نیاد – رو درک می‌کنم و کاملا خوشحال می شم بد در مقابل بدتر رای بیاره ولی برای رای دادن من لازمه، کسی کاندیدا باشه که حداقلی از افکار من رو پشتیبانی کنه.

در زمین‌های حوالی ما…

خبرگزاری رسمی نامه رسمی سرمربی تیم ملی رو می‌ذاره روی خبرگزاری‌اش و وقتی مردم می‌بینن که طرف چقدر بی‌ادبه، خبرگزاری رسمی مملکت، نامه رسمی سرمربی تیم ملی رو از روی سایتش حذف می‌کنه. یعنی که چی؟ یعنی اصلا نه خانی اومده نه خانی رفته؟

فدراسیون رسما اعلام می‌کنه استعفای سرمربی کذبه اما چند ساعت بعد خبر قبول استعفا رسما منتشر می‌شه. دروغ طبیعیه.

توی دادگستری که دنبال کارهای پرونده هستیم، دروغ رسمیه. سردفتر قاضی مملکت می‌گه که قاضی امروز نیومده و وقتی اصرار می‌کنیم می‌گه باشه بیاین بالا! نمی‌دونم موقع استخدام به اینها می‌گن باید هر روز دروغ بگن یا کم کم بهشون یاد می‌دن و مقامشون رو ارتقاء می‌دن تا در چنین مقامی دیگه راحت بتونن وقیحانه دروغ بگن. اونم توی سیستم قضایی.

طرف سهام بانک ملت که تا دیروز متعلق به دولت و منطقا مردم بوده رو می‌فروشه به بخش خصوصی و حتی مثل بانک رفاه کارگران لازم نمی‌بینه اسم بانک خصوصی جدید رو از «ملت» به یک چیز دیگه تغییر بده.

رییس جمهور از قوه قضاییه درخواست می‌کنه که دو نفر آمریکایی ایرانی که مدت‌های مدیدی است غیرقانونی دستگیر و بازداشت هستن و احتمالا محاکمه هم شدن و محکومیتشون صادر شده، حق دفاع بر اساس قانون داشته باشن. ما که شناسنامه آمریکایی نداریم ولی کاش حق وکیل و رفتار قانونی، در مورد ما هم مهم بود.

پلیس برای یک پارک ۸ ساعته، ماشین رو دوبار در یک جا جریمه کرده با دو قیمت مختلف. جریمه برای بهبود شرایط عمومی است نه یک روش کسب درآمد از نبودن جای پارک. اینجا که من پارک بودم همه هر روز پارک می‌کنن و جریمه می‌شن. یک جور کنار اومدن مردم با پلیس و کسب درآمد پلیس از یک وضعیت طبیعی.

بانک می‌گه بیا وام بگیر. ۷ میلیون بذار پیش من و من ۷ میلیون از پول خودم بهت می‌دم به شرطی که اون ۷ تومن تو پیش من بمونه. بعدش سه سال قسط بده و وقتی قسط‌هات تموم شد، من ۳ تومن می‌ذارم روی ۷ میلیون خودت و بهت برمی‌گردونم.

خونه دیدم. سال ۸۴ بوده متری ۸۵۰ تومن. ۸۶ شده ۱۵۰۰ تومن. ۸۷ شده ۳۴۰۰ تومن. ۸۸ شده ۱۶۰۰ تومن.

خیلی وقت‌ها فکر می‌کنم اگر این خط‌ها که با مسلسل و تانک رو زمین کشیدن، زوریه؛ خب حداقل چرا… از این جا به بعد ترجیح می‌دم فکر نکنم و شاد باشم.

سایت محمد خاتمی توسط طرفدارانش هک شد

در همین لحظه سایت محمد خاتمی به آدرس khatami.ir هک شد (: سایت قبلا این شکلی بود


و حالا این شکلی شده:


بامزه است. هکرها که گروه IBH یا همون Iran Black Hat Hackers هستن، در پیامی که روی سایت DeFace شده گذاشتن از خاتمی خواستن که توی انتخابات شرکت کنه (:
فکر کنم اگر تا این لحظه خاتمی شک داشت که در انتخابات شرکت کنه یا نه، حالا تصمیمش قطعی شده باشه (:


الان با اینکه کمتر از ۵ دقیقه از زمان هک گذشته، سایت برگشته (: به این می گن هکر با اخلاق که نه فایل ها رو پاک کرده بود و نه چیزی رو خراب.
در عین حال به این می گن مدیر سیستم خوب که به این سرعت عکس العمل نشون داد. ده دقیقه همه خوشحال بودیم (:

خیلی خسته‌ام خیلی

اشاره: من این متن رو با الهام از یک متن نسبتا مشابه (که الان لینکش رو ندارم) حدود چند سال پیش به عنوان یکی از اولین متون وبلاگ سابقم که فیلتر شده نوشته بودم. از اون موقع فکر کنم بیشترین متن کپی / پیست شده و دزدیده شده در فضای اینترنتی ایران باشه. الان بعد از چندین سال دیدم که همکارها دارن دست به دستش می کنن (: این شد که گفتم اینجا بنویسمش تا حداقل یک جایی روی وبلاگم باشه (:


لان حدود ۱ سال است که خيلي خسته ام و اين هفته آخر هم که ديگه دارم از پا مي افتم. چرا ؟ هميشه فکر مي کردم کمي تنبل ام اما حالا دقيقا حساب کرده ام و متوجه شده ام که خيلي کار مي کنم. ببينيد ما توي ايران ۷۲ ميليون جمعيت داريم که ۱۳ ميليون اونها بازنشسته هستند. پس مي مونه ۵۹ ميليون نفر. از اين تعداد، ۲۴ ميليون دانش آموز و دانشجو هستند يعني براي انجام کارها فقط ۳۵ ميليون نفر باقي ميمونند. توي کشور ۱۰ ميليون نفر هم توي ادارات دولتي شاغل هستند که خب عملا کاري انجام نمي دن. پس براي پيش بردن کارها تنها ۲۵ ميليون نفر باقي مي مونند. از اين ۲۵ ميليون نفر هم تقريبا ۴ ميليون نفر آخوند و ملا و سانسورچي اينترنت و نماينده مجلس هستند پس فقط ۲۱ ميليون باقي مي مونن و اگر بدونيم که تقريبا ۱۷ ميليون آدم جوياي کار داريم، معنيش اين خواهد بود که کل کارهاي مملکت رو ۴ ميليون نفر دارن انجام ميدن. اما حدود ۲ ميليون نفر هم نيروهاي مسلح داريم و اين يعني فقط ۲ ميليون نفر نيروي کار باقي ميمونن. از بين اين دو ميليون نفر، ۶۴۶۹۰۰ عضو پليس و وزارت اطلاعات و نيروهاي سرکوب هستند پس کلا مي مونيم ۱۳۵۳۱۰۰. حالا اين وسط ۶۴۹۸۷۶ نفر بيمار داريم که قدرت کار ندارند و بار کارهاي کشور افتاده روي دوش ۸۰۶۲۰۰ نفر از جمعيت. فراموش کردم بگم که ما دقیقا ۸۰۶۱۸۶ نفر هم ممنوع القلم، ممنوع التصوير، ممنوع الصدا و ديگر انواع زنداني داريم پس کل کارهاي کشور افتاده روي دوش ۱۴ نفر! از اين چهار ده نفر ۱۲ تاشون عضو شوراي نگهبان هستند و پس متوجه مي شيم که کل کارهاي کشور افتاده روي دوش دو نفر: من و تو ! و تو هم که داري وبلاگ ميخوني.

به لایحه حمایت از خانواده اجازه ظهور ندهید!

هاها چند روز قبل صحبت از کاربرد بازی در فعالیت‌های اجتماعی شد. این هم یک نمونه بانمک برای اظهار مخالفت با لایحه ای که این روزها در مجلس در حال تصویب است و هیچ رسانه آزادی نیست که با آن مخالفت کند. لایحه ای به اسم لایحه حمایت از خانواده که تنها کاری که می کند، جلوگیری از طلاق است به قیمت زندگی همراه با بدبختی طرفین و چیزهایی مثل حذف نیاز به اجازه زن اول برای ازدواج دوم مرد. طبق این لایحه تنها چیزی که برای رفتن زن دوم و سوم و چهارم لازم است، داشتن استطاعت مالی است. پس من با آن مخالفم:


ما به دلایل بسیار متنوع

با لایحه حمایت از خانواده مخالفیم.

شما چطور؟ بیایید با هم روی Play کلیک کنیم و به لایحه اجازه ظهور ندهیم.


شما هم دوست دارید این بازی را در سایتتان بگذارید؟ کد زیر را پست کنید:


این رو هم یکی از دوستان وردپرسی فرستاده

کسانی که توی وردپرس میخوان پست بزنن میتونن با این کد، بازی رو به راحتی
داخل پست بزارن!

و البته ذکر کرده که این رو باید در مد HTML بفرستید

— 
.:Come and see what GNU creates for You:.

http://mtux.wordpress.com