سایت سیتو که من گاهی ازش خرید می کنم، فیلدی داره تحت عنوان «توضیحات سفارش» یا چنین چیزی. من برای فان توش نوشتم «لطفا همراه بسته برام عکس یک دایناسور هم بفرستین که داره با کامپیوتر کار می کنه» و نتیجه هیجان انگیز بود:
لاگها یکی از ستونهای مهم فرهنگ آزادی نرم افزار هستن. لاگ مخفف Linux User Group است و معمولا انتظار می ره هر شهری یک لاگی داشته باشه که بچههای لینوکسی و نرم افزار آزادی با برنامههای منظم دور هم جمع بشن و تبادلات علمی فرهنگی غیره کنن. ما همیشه می گیم «آزادی نرم افزار یک سیستم عامل نیست، یک فرهنگ و یک فلسفه و یک اندیشه است» و لاگ ها یکی از جاهای تلاقی این اندیشهها با هم هستن.
ماجرا این هست که از چند ماه پیش یه برنامه را استارت زدیم و از بچه ها خواستیم اگر تو خونه هاشون لوازم دیجیتالی و کامپیوتر های بازنشسته جالبی دارن و یا حتی فلاپی و وسیله های ذخیره اطلاعات قدیمی و حتی کتاب و … و هر چیزی که حتی نوستالژی (از نوع کامپیوتریش )داشته باشه) را توی یه روز مشخص با خودشون بیارن لاگ و اسم اون روز را هم گزاشتیم روز عتیقه. در این بین یه ادم های غیر لاگی و لینوکسی را هم پیدا کردیم که توی جوانی هاشون برا خودشون گیک و عشق کامپیوتری بودن و هنوز هم دستگاه هاشون را نگه داشته بودن و …. و انها را هم با عتیقه هاشون به لاگ دعوت کردیم.
و خلاصه پایان داستان تبدیل به یک روز خیلی عالی شد و بجز مرور خاطره ها و تاریخ کامپیوتر مقداری آتاری بازی و سگا و … هم به همراه داشت.
وقتی یک کلیه جدید به شما پیوند زده می شه، دکترها کلیههای قبلی رو دست نخورده باقی می ذارن و شما سه تا کلیه خواهید داشت
اگر کل برج ایفل رو آب کنیم و اونو تو حوضچه ای به اندازه پایه اش بریزیم، عمقش فقط هفت هشت سانت می شه
اختاپوس سه تا قلب داره
عربستان از استرالیا شتر وارد می کنه
اگر یک اتم رو به اندازه منظورمه شمسی بزرگ کنیم، یک نوترون به اندازه یک توپ گلف خواهد شد
اگر یک کاغذ رو ۴۲ بار روی خودش تا کنیم، فاصله زمین تا ماه رو پر می کنه
وقتی اهرام مصر ساخته می شدن، ماموتها هنوز روی زمین زندگی می کردن
فندک قبل از کبریت اختراع شده
اگر ۲۳ نفر در اتاق داشته باشین، به احتمال ۵۰٪ دوتاشون در یک روز به دنیا امدن. اگر ۷۰ نفر داشته باشین، به احتمال ۹۹ درصد
کدوم قاره بیشترین سطح متوسط سواد رو داره؟ قطب جنوب
حالا که بحث متوسط شد: احتمالا تعداد دست شما، از تعداد دست متوسط آدمهای کره زمین بیشتره
شما می تونین تا آخر عمرتون نفس نکشین (البته اگر مجبور بشین)
واقعه یازده سپتامبر به سقوط دیوار برلین نزدیکتره تا به این لحظه
ما مشکل هلیوم داریم. اکثر هلیوم موجود در حال رفتن به بالای جو با بالنها است
هادی لینکی داد که این احتمالا اشتباهه : چارلی چاپلین یکبار ناشناس در مسابقه «کی از همه بیشتر شبیه چارلی چاپلینه» شرکت کرد و باخت و عوضش دو تا فکت خوب اضافه کرد: بوسیدن آدمها بهمراتب بهداشتیتر از دست دادن با اونهاست و نروژ همسایهی شمالی، شرقی و غربی فنلانده
البته لازم به توجه است که نباید به هر چیزی تو اینترنت می خونین ایمان بیارین! اصولا داشتن یک نگاه منتقد در اینترنت حسابی به زنده ماندن شما کمک می کنه… شاید هم به کشته شدنتون توسط اکثریتی که هر چیزی که روی یک عکس قشنگ نوشته شده باشه رو باور می کنن.
در فرهنگ گیکها زامبی جای مهمی داره و حتی بعضی گیکها مجهز به کیتهای ضد زامبی هستن برای مقابله با روزی که یک بیماری، یک موجود غیرزمینی، یک نیروی مهیب یا هر چیز دیگه انسانها رو گروه گروه تبدیل به مرده-زندههای متحرکی می کنه که بدون استفاده از مغز خودشون و فقط برای گاز گرفتن و زامبی کردن انسانها دیگه در گلههای چند هزار تایی اما آروم و بدون فکر به اونها حمله می کنن و با دست خالی و با اتکا به حس نکردن درد و خطر به دژها نفوذ می کنن و وظیفه ما جنگیدن با اونهاست. اما ظاهرا یک مقاله کلا باید ذهن هر گیکی رو از خطر آخرالزمان زامبیها راحت کنه: حیوانات در برابر زامبیها.
انسانها به طور بیولوژیک برنامه ریزی شدن که از جسد خودشون بترسن. همینطور از زنده خورده شدن و همینطور از بیماریها. حالا معلومه که گونه انسان در مقابل یک گله جسد انسان که می خوان ما رو گاز بگیرن، بخورن و بیمار کنن کاملا فلج بشه. اما حیوانات این ترسها رو ندارن.
گلههای زامبی برای پرندهها (بخصوص کلاغها و لاشخورها) یک منبع عالی غذایی بدون مغز ولی پر گوشت هستن. همینطور پستاندارهای بزرگ و کوچیک (از خرس گریزلی ۵۰۰ کیلویی تا گرگها و حتی موشها) از دیدن یک گله زامبی خیلی خوشحال خواهند شد و حتی احتمالا دائما تعقیبشون خواهند کرد چه برسه به یوزپلنگها و بقیه گربه و سگ سانان.
حتی موجودات غیرگوشتخوار هم برای زامبیها خطرناکن چون علاقه شدیدی دارن به دفاع از محدودهشون و نابود کردن هر چیزی که وارد اونجا شده باشه. معلومه که وقتی یک بیسون بتونه اینطوری یک مینی ون رو خورد کنه، سه تا بیسون برای نابود کردن یک گله زامبی کافی خواهد بود.
اما اصلیترین زرادخانه طبیعت علیه زامبیها حشرهها هستن. از مگسها تا مورچهها. میلیونها میلیون مگس، شته، مورچه و … به کمک ما خواهند اومد تا بتونیم زامبیها رو قبل از اینکه اصولا به خطری تبدیل بشن از بین ببریم و این باید یک دلیل دیگه باشه که ما قبل از زامبی شدن، با طبیعت مهربون باشیم.
گیکهایی که زیاد توی اینترنت هستن، احتمالا چلنجهای اینترنتی رو میبینن؛ کارهایی که کمی سختن، یکهو مد می شن، آدمها در مقابلشون احساس ضعف نسبی می کنن و در نهایت حس می کنن خوبه اینو انجام بدن تا به خودشون ثابت بشه «من می تونم!». چیزی شبیه به ماجراهای دوستمون که می گفت «Challenge accepted!» و کارهای غیرمعمول می کرد تا خودش رو ثابت کنه.
معلومه که یک گیک کلاسیک، اکثر این چلنج ها رو انجام نمی ده (اشاره نمی کنم که کسی هم سراغش نره!) ولی یکیش برای هر گیک سالم توصیه می شه: چلنج ۲۵۰ اسکات.
و من الکی بهتون لینک نمی دم! من دیشب دویست و پنجاه تا حرکت اسکوات یا اسکات رفتم و می دونم که این سیستم کار می کنه! خیلی هم جالبه و ساخته شدن عضلات رون رو کاملا حس می کنین. به نظرم شروعش کنین – البته بعد از کمی تحقیق و اطمینان از اینکه درست انجام می دین. زانوها نباید درد بگیرن، نباید خیلی پایین برین (در حد عکس درسته) و تمام فشار باید روی عضلات بیافته نه روی مفاصل.
اگر خواستین شروع کنین روی عکس بالا کلیک کنین، پرینتش بگیرین و یک روز هم از تیک زدن برنامه عقب نیافتین. روز آخر که ۲۵۰تا می زنین فقط ده دقیقه وقت می گیره و احساس رضایت بسیار خوبی از خودتون دارین.
اما وقتی چند ریاضیدان توی یک پیک نیک باشن، احتمالا نسخهای پیشرفتهتر از این بازی رو کشف می کنن: ایکس اوی نسخه آلتیمیت.
جریان نسبتا ساده است… یک ایکس او که هر خونه اش خودش به خودی خود یک ایکس او است و برای اینکه شما بتونین توی یکی از خونه ها ایکس بزنین یا او، باید ایکس اوی داخل اون خونه رو بنده شده باشین:
و برنده نهایی کسی است که ایکس اوی بزرگ رو برنده بشه:
قواعد هم خیلی پیچیده نیست؛ تقریبا شبیه ایکس اوی معمولی. ولی ترتیب اینکه در کجا ضربدر می زنین یک قاعده خاص داره. مثل اگر شما شروع کننده باشین و این ایکس رو بزنین:
طرف حتما باید در اینجا بازی کنه:
واضحه؟ چون بازیکن در ایکس اوی کوچیک گوشه بالا سمت راست رو زده، بازیکن بعدی حتما باید در ایکس اوی گوشه بالا سمت راست بازی کنه. اینطوری یک مفهوم استراتژیک مهم به بازی اضافه می شه: حرکت شما است که تعیین می کنه نفر باید در کدوم خونه بازی کنه و حرکت اونه که می گه شما باید کجا بازی کنین.
قواعد ریزی هم هست. مثلا اگر یک کوچیک برنده اش مشخص شده باشه یا دیگه جا نداشته باشه، بازیکن می تونه هر خونه ای در هر جا که دوست داره رو بازی کنه یا مثلا اگر یک کوچیک مساوی بشه،در ایکس اوی بزرگ به نفع هیچ طرفی به حساب نمی یاد.
برای فردا یک مطلب نوشتم که مقدمه اش شاید این بازی سنگ کاغذ قیچی سوسمار اسپاک بود! گفتم شاید بعضی ها اینو ندیده باشن. این یک نسخه بهبود یافته از بازی قدیمی سنگ کاغذ قیچی است که سوسمار و کاپیتان اسپاک هم توش شرکت دارن. فلش نشون می ده که چی ، چی رو می بره، می پوشونه، می شکنه یا شکست میده.
تمرین کنین که در دیدار بعدی شاید لازم بشه مسابقه بدیم!