بدترین کرم‌های کامپیوتری در طول تاریخ

کرم‌ها را همه می‌شناسیم؛ برنامه‌هایی که از طریق حفره‌های امنیتی ویندوز می‌خزند و پیش‌ می‌روند و کم کم همه اینترنت را تسخیر می‌کنند. یک روز ویندوز را ری استارت می‌کنند و یک روز مسیریاب‌های بزرگ را فلج. کرم‌ها بر خلاف ویروس‌ها به دیگر برنامه‌ها نمی‌چسبند و فقط از طریق تکثیر خود، به پیش می‌روند. هر کرم شاید میلیاردها دلار به اقتصاد جهانی ضرر بزند و در این مقاله می‌خواهیم ده تا از این دشمنان اینترنت را به شما معرفی کنیم:

۱. اورشلیم (مشهور به BlackBox)

در سال ۱۹۸۷ کشف شد و یکی از اولین کرم‌ها بود. این کرم هر فایلی که در روز جمعه ۱۳ام اجرا می‌شد را پاک می‌کرد و اسمش را هم از شهری گرفته بود که اولین بار در آن دیده شده بود.

این کرم که به فایل‌های داس (پدر جد ویندوز) حمله می‌کرد، اندازه همه فایل‌های اجرایی را تغییر می‌داد (به جز command.com)

هرچند که این کرم مدت‌ها قدرت خودش را حفظ کرد ولی با مرسوم شدن ویندوز، کم کم از خاطره‌ها پاک شد.

۹. میکلانژ

در سال ۱۹۹۱ هزاران کامپیوتر مبتنی بر داس با یک کرم جدید مواجه شدند که در روز تولد میکلانژ (۱۶ مارس)‌ فعال شده بود. در آن روز هارد دیسک کامپیوترهای آلوده پاک شد.

بعد از مشهور شدن این کرم، از آن به عنوان یک خطر واقعی یاد شد و میلیون‌ها نفر نگران آن شدند. اما در عمل شاید فقط ۱۰ یا ۲۰ هزار کامپیوتر دچار مشکل شد. آن تاریخ خاص در دنیای کامپیوتر به «جنون میکلانژ» مشهور شد؛ مردم آنتی ویروس می‌خریدند، به پشتیبانی مایکروسافت زنگ می‌زدند و حتی تعداد زیادی از شرکت‌ها در آن روز خاص کامپیوتر خود را اصلا روشن نکردند.

۸. Storm Worm

یکی از جدیدترین کرم‌های اینترنتی است که در ژانویه ۲۰۰۷ ظاهر شد. ویروس اولین بار ۱۹ ژانویه دیده شد و سه روز بعد بنا به آمار ۸٪ کل آلودگی‌های دنیا به آن مربوط بود.

کامپیوتر آلوده به این کرم به شکل خودکار بخشی از یک حمله DDOS می‌شد که تلاش می‌کرد بعضی از وب‌سایت‌ها را با ارسال درخواست مداوم از کار بیاندازد. بنا به گمانه‌زنی‌ها این کرم تا ماه سپتامبر بین ۱ تا ۱۰ میلیون کامپیوتر را آلوده کرده بود. پاک کردن این کرم بسیار مشکل است چون شبکه بدون سر آن دائما خودش را به روز می‌کند و برای پاک کردن هر کامپیوتر باید آن را کاملا از شبکه ایزوله و سپس پاک کرد.

۷. Sobing

این کرم در سال ۲۰۰۳ میلیون‌ها کامپیوتر را آلوده کرد. روش پخش ایمیلی بود که فایل‌های pif یا scr به آن پیوست شده بود و در صورت اجرا، کامپیوتر یا میزبان را آلوده می‌کرد. کامپیوترهای آلوده به سرورهای SMTP تبدیل می‌شدند و شروع به ارسال مجدد ویروس می‌کردند.

این کرم برای پخش شدیدا به وب‌سایت‌های آلوده‌ای وابسته بود که خوشبختانه حتی قبل از کشف کرم، بسته شده بودند.

نتیجه؟ ضرری تقریبا ۱ میلیارد دلاری از طریق آلوده شدن نیم میلیون کامپیوتر.

۶. MSBlast

تابستان ۲۰۰۳ سال سختی برای نویسندگان برنامه‌های ضد ویروس بود. در جولای مایکروسافت اعلام کرد که یک حفره امنیتی جدی در ویندوز وجود دارد و یک ماه بعد این حفره برای نوشتن یک کرم استفاده شده بود. این ویروس نام خود را توسط نویسنده‌اش گرفته بود و حاوی یک پیام برای بیل گیتس بود. این پیام این بود «بیلی گیتس! چرا اجازه دادی این اتفاق بیافتد؟ پول درست کردن را ول کن و نرم‌افزارت را درست کن!»

ویروس ام.اس.بلست بعد از فعال شدن یک TFTP ایجاد می‌کرد و کد آلوده را به کامپیوتر قربانی منتقل می‌کرد و فقط چند ساعت بعداز کشف، ۷۰۰۰ کامپیوتر را آلوده کرده بود. فقط شش ماه بعد، ۲۵ میلیون سرور آلوده شناسایی شدند. یک سال طول کشید تا مایکروسافت یک کد برای متوقف کردن ویروس بلستر معرفی کند.

بعدها یک پسر نوجوان ۱۹ ساله به جرم نوشتن این کرم دستگیر و به ۱۸ ماه زندان و ۱۰ ماه کار عام المنفعه محکوم شد.


گاهی به من ایراد می‌گیرند که چرا درباره ویندوز نمی‌نویسم. به همین خاطر تصمیم گرفتم این مقاله را ترجمه کنم تا
درباره ویندوز و مایکروسافت هم نوشته باشم. ۹ مورد از ۱۰ کرم بزرگ جهان مربوط به مایکروسافت هستند

(: و تنها کرم غیرویندوزی مربوط به سیستم‌عامل‌های ۲۰ سال قبل است (:

۵. ملیسا

دنبال پـو‌‌رن هستید ولی پیدایش نمی‌کنید؟ اگر در ۱۹۹۹ بودید احتمالا شما هم فایل List.DOC را دانلود می‌کردید تا به ۸۰ سایت دسترسی رایگان پیدا کنید؛ غافل از اینکه با اینکار شما هم به شبکه ارسال هزاران ایمیل ناخواسته‌ای پیوسته‌اید که در نهایت تقریبا کل اینترنت را از کار خواهند انداخت.

ملیسا از طریق ورد ۹۷ و ۲۰۰۰ منقل می‌شد و به شکل خودکار برای ۵۰ نفر اول آدرس بوک، ایمیل می‌فرستاد و بعضی فایل‌های مهم ویندوز را پاک می‌کرد.

ضرر ملیسا هم حدود ۱ میلیارد دلار تخمین زده شده و دیوید اسمیت (نویسنده آن) اسم ملیسا را از یک رقاص شـهوانی گرفته است که در فلوریدا برایش رقصید بوده. او به ۲۰ ماه زندان و ۵۰۰۰ دلار جریمه محکوم شد.

۴. کد قرمز

جولای ۲۰۰۱ و جمعه سیزدهم. کد قرمز فعال شده است که از حفره امنیتی وب سرور ویندوز به خاطر سرریز بافر استفاده می‌کند. وب سرورهایی که به این کرم آلوده می‌شوند این پیام را نشان می‌دهند:

سلام. به http://www.worm.com خوش آمدید! چینی‌ها اینجا را هک کرده‌اند

بعد از بیست تا بیست و هفت روز ماشین‌های آلوده شروع می‌کنند به حمله‌های DOS به یکسری آی پی از جمله آی پی کاخ سفید.

این کرم و کرم بعدی به نام کد قرمز ۲، گران‌ترین کرم‌های تاریخ هستند و ضرر آن‌ها ۲۰۰ میلیون دلار در روز محاسبه شده.

۳.نیمدا

در پایییز ۲۰۰۱ این کرم که نامش را از معکوس ادمین گرفته بود، با استفاده از اکسپلویت‌های ایمیل، تعداد زیادی از کامپیوترهای ویندوزی را آلوده کرد. این کرم به آدرس‌های ایمیل درون فایل‌های html کش شده نگاه می‌کرد و سرویس‌های MAPI را هم زیر نظر می‌گرفت و بعد کل هارد دیسک و اطلاعات درون آن را به اشتراک همگان می‌گذاشت.

بنا به تخمین، این کرم هم حدود ۵۳۰ میلیون دلار در طول یک هفته به اقتصاد جهانی ضرر زد.

۲. دوستت دارم یا ILOVEYOU

شاید یادتان باشد که در سال ۲۰۰۰ چقدر از ایمیلی با موضوع ILOVEYOU می‌ترسیدید و اگر آن را پاک می‌کردید، از یکی از پرضررترین کرم‌های تاریخ در امان بودید. فایل پیوست به نام LOVE-LETTER-FOR-YOU.txt.vbs باعث شد تا این کرم مثل آتش در جنگل خشک بین فهرست کل دوستان شما در برنامه مایکروسافت آوت‌کوک پخش شود.

نتیجه نهایی ضرری حداقل ۵.۵ میلیارد دلاری بود و حداقل ده درصد از کل اینترنت درگیر آن شدند.

اونل گوزمن، نویسنده ویروس و ساکن فیلیپین بدون هیچ مشکلی به زندگی ادامه داد چون قانونی در این مورد در فیلیپین وجود نداشت. بعد از این حادثه، دولت فیلیپین این قانون را در اولویت قرار داد و برای نوشتن کرم و ویروس بین ۶ ماه تا یک سال زندان و حداقل ۲۰۰۰ دلار جریمه در نظر گرفت.

۱. کرم موریس (مشهور به کرم اعظم)

اینترنت چقدر بزرگ است؟ این سوالی است که یک دانشجوی دانشگاه کورنل به نام روبرت تپمن در ۱۹۸۸ از خودش پرسید و برای جواب به آن یک برنامه ۹۹ خطی نوشت. او قصد هیچ آزاری نداشت ولی باگ برنامه باعث شد تا برای سرورهای بین راه مشکلاتی پیش بیاید و در نهایت داون شوند. نتیجه داون شدن ۶۰۰۰ سرور یونیکس (چون ویندوز هنوز به نسخه ۳.۱ هم نرسیده بود) در آمریکا و ضرری بین ۱۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار بود.


این مطلب ترجمه آزادی بود از Top 10 Worst Computer Worms of All Time

چرا لینوکس رو دوست دارم؟ به خاطر convert و montage

لینوکس دوست داشتنی است چون در طول تاریخ توسط آدم‌ها برای نیازهای آدم‌ها بهینه شده و شما به عنوان یک آدم وقتی نیازی دارید یا بهش پاسخ داده شده یا کسی هست که اگر احساس کنه این نیاز منطقی است، بهش پاسخ بده.

مثلا من امروز ۷۸ تا عکس داشتم که می‌خواستم اونها رو در یک صفحه به ابعاد بزرگ کنار هم بچینم. اول باید ارتفاع هر ۷۸ تا عکس تبدیل می شد به ۹۰۰ پیکسل (مستقل از اینکه عرضشون چقدر می شه) پس تایپ کردم:‌

convert * -resize x900 resizedfiles/

و همه فایل ها تغییر اندازه پیدا کردند و رفتند توی دایرکتوری resized. حالا باید یک برنامه گرافیکی باز کنم و یکی یکی فایل‌ها رو توش لود کنم و با دقت بچینم کنار همدیگه؟ نه! این روش زیادی ویندوزی است (: بیاین بزنیم:

montage * -geometry +0+0 page1.png

به فارسی: مونتاژ کن. فاصله بین هر دو عکس رو بذار صفر و اسم نهایی رو بذار page1.png. ساده و سرراست.

نکته دوست داشتنی اینکه یکی از بهترین کتاب‌های انگلیسی مجموعه نرم‌افزارهای بازمتن ImageMagic رو آقای سهیل صالحی نوشته که یک ایرانی است (: به این می گن افتخاری که من رو خوشحال می کنه. کار واقعی و مفید و تقدیر شده در سطح جهانی. دستورات convert و montage از دستوران این ابزار فوق العاده دوست داشتنی هستند.

مرتبط

چرا لینوکس برام جالبه

چرا لینوکس برام جالبه ۲

چرا گنو/لینوکس برام جالبه ۳

با شکست انحصار آمریکا و ایران، جادی دو کامپیوتر را به ابررایانه تبدیل کرد

طبق خبری خزعبل در ایسنا، دکتر شریفی در دروغی تبلیغاتی ادعا کرده که:

با شكست انحصار آمريكاايران به فن‌آوري افزايش نرم‌افزاري سرعت رايانه‌هاي معمولي تا حد ابررايانه‌ها دست
دكتر محسن شريفي، رييس دانشكده مهندسي كامپيوتر دانشگاه علم و صنعت …. اظهار كرد: اين نرم‌افزار تحت نام «سي-شريفي» (C-Sharifi) اين امكان را فراهم مي‌كند تا يك سيستم عامل شبكه‌يي متداول به يك سيستم عامل مديريت كلاستر تبديل شده و اين امكان را فراهم مي‌كند كه داده‌هاي حجيم به سرعت مورد پردازش موازي و توزيع شده قرار گيرند …

وي در پايان با اشاره به وجود تنها دو نمونه خارجي اين نرم‌افزار كه در انحصار آمريكا و كشوري ديگر است، ايران را سومين كشور دارنده اين فن‌آوري معرفي كرد كه كشورهاي اروپايي با وجود شروع همزمان نتوانسته‌اند‌ به آن دست يابد، گفت: اين تكنولوژي كاملا حساس و استراتژيك براي اولين بار در سال 1980 توسط كشور آمريكا طراحي و پس از آن در سال 1986 من پروژه آن را آغاز كردم و طي دو سال اخير به صورت صنعتي به بازار راه يافته است.

البته دوستان اخیرا مقدار زیادی مطالب جالب در این مورد نوشته‌اند ولی گفتم من هم از قافله عقب نمانم. در حقیقت برای پر کردن عقده خودکم‌بینی و تلاش برای ایجاد توهم پیشرفت در خوانندگان، تصمیم گرفتم من بعد از آمریکا و ایران نفر بعدی باشم که به این تکنولوژی پیچیده دست پیدا می‌کنم. به همین دلیل حین وبلاگ‌نویسی توی یک پنجره دیگه راهنمای کلاستر سازی سایت فارسی تکنوتاکس رو باز کردم و تااین مقاله تموم بشه، گذاشتم کلاسترم روی یک کامپیوتر دسکتاپم، نصب بشه!

خلاصه این رو بگم که حالا که شما دارید این رو می‌خونید بعد از آمریکا و ایران، جادی هم به غول‌های دارای این تکنولوژی پیوسته. تنها اشکالش اینه که من دروغکی نمی‌گم ۲۱ سال این پروژه طول کشیده یا بیخودی کلمه‌های قلمبه سلمبه استفاده نمی‌کنم و در نتیجه نه توی اخبار هستم و نه توی دانشگاه بهم حقوق ریاست می‌دن (:

در عین حال حالا که بحث کلاستر شد بد نیست یادی هم بکنیم از دکتر احمد معتمدی از دانشگاه امیرکبیر. چرا که اون هم شش ماه قبل همین اختراع عظیم رو از طریق دانلود یک نرم افزار آزاد و رایگان به میهن اسلامی غالب کرده بود. و به این هم اشاره کنم که این نرم‌افزارهای آزاد ورایگان از قدرت‌های لینوکس هستند و قابل استفاده برای هر کسی که دوست داشته باشه.

پ.ن. ای بابا!‌ ما رو مسخره کردن! آقای دکتر جوادپور رییس چی چی دانشگاه شیراز هم چهار سال قبل همین برنامه رو دانلود و در نتیجه سـو پرکامپیوتر رو اختراع کرده بود پس من فعلا پنجمین نفر هستم: آمریکا، دکتر شریفی، دکتر احمد معتمدی، دکتر جوادپور، مهندس جادی.

نکته انحرافی: خوشبختانه در ایران اسلامی نمی‌تونید در گوگل به دنبال کلمه وقیح «سو‌‌‌‌پـر کامپیوتر» جستجو کنید.

معرفی سایت: مولا

آپدیت سال ۹۳: مولا دیگه دامین رو تمدید نکرده و لینک ها دیگه معتبر نیستن ):

مولا، دوست خوب من است و یکی از لینوکس‌کارهای حرفه‌ای ایران. مولا شروع کرده است به نوشتن وبلاگش: www.molaora.com. سایتی که به نظر می‌رسد تمرکز اصلی‌اش روی لینوکس فدورا و نرم‌افزار گیمپ باشد.

من تصمیم گرفته‌ام تا شروع کنم به معرفی وبلاگ‌های جدید ایران تا افسانه قدیمی حلقه مرکزی وبلاگ‌نویسانی که فقط به هم لینک می‌دهند کم‌رنگ‌تر شود و جزو قواعدم هم این بود که وبلاگ مورد معرفی حداقل سه ماه عمر مفید داشته باشد.

وبلاگ جدید مولا هنوز ده روز هم عمر مفید ندارد ولی به سه دلیل عظیم باید معرفی‌اش کنم:

 مولا فوق العاده است. یکی از بچه‌هایی که مشارکت‌های عظیمی در پروژه‌های لینوکسی داشته ولی همیشه بی سر و صدا زندگی کرده است. در اخبار ساعت ۹ برای بالا رفتن دز افتخار ایرانی (که قبلا گفتن لفظ ایرانی و افتخار ایرانی مخالفت با اسلام و انقلاب بود!)، گاهی آدم‌هایی را می‌بینیم که اختراعات ساده‌ای انجام داده اند که در سطح جهان هیچ ارزشی ندارد. مولا کاری کرده که همه جهان رای داده‌اند بهترین در نوع خود است: بخش مهمی از گرافیک توزیع فدورا طراحی مولا است.

 مولا متخصص Gimp است: نرم‌افزار آزاد ویرایش تصاویر؛ برابر آزاد و رایگان فتوشاپ. یکی از مطالب جدید سایتش بررسی نسخه جدید یعنی نسخه ۲.۴ این نرم‌افزار فوق العاده است. به نظر من این مطلب واقعا خواندنی است (: بخصوص برای کسانی که از نقطه ضعف‌های گیمپ نسخه قبلی،‌ شاکی بوده‌اند.

 و در نهایت، جدیدترین مطلب مولا [صفحه‌ای است که در آن زیباترین «بسمه الله الرحمان الرحیم» های نوشته شده را با فرمت آزاد svg تکرار می‌کند تا بتوانیم از آن‌ها در اول پایان نامه‌ها استفاده کنیم (: فعلا یک نمونه بیشتر در این صفحه نیست ولی مطمئن هستم همت بالای www.molaora.com کار را پیش خواهد برد (:

همه اینها باعث می‌شوند تا من مولا را به فهرست وبلاگ‌هایی که هر روز می‌خوانم اضافه کنم. شکی نیست که هر عکس جدید در بخش تصاویر ساخته شده توسط او هم شدیدا توجه من جلب می‌کند.

بالن آماتور مجهز به لینوکس در ۳۰ کیلومتری زمین

احمدی‌نژاد چند وقت گفت که به زودی قرار است خبر موفقیت هوافضای کشور را هم بدهد. من عشق هوافضا نیستم. عشق خریدن دست چندم تکنولوژی و قالب کردن آن به عنوان پیشرفت هم نیستم ولی عشق کارهایی هستم که آماتورها با حداقل هزینه انجام می‌دهند و با دیگران به اشتراک می‌گذارند. امروز وبلاگ بویینگ بویینگ یک نمونه را لینک داده بود که برایم لذت بخش بود.

یک آقای دوست داشتنی، این مجموعه جذاب را به یک بالن بسته و به فضا فرستاده:

اگر دقیق نگاه کنید یک کامپیوتر ارزان ۱۵۰ دلاری کوچک و مبتنی بر لینوکس می‌بینید که بزرگتر از یک کارت گرافیک نیست. به همراه یک فرستنده و گیرنده موبایل (برای ارتباطات و کنترل SMSی) و یک دوربین برای گرفتن بیش از سیصد عکس و فیلم و یک برنامه پیتون برای کنترل کل سخت‌افزار و یک یو اس بی چهار گیگی برای ذخیره کامل عکس ها و در نهایت یک سیستم مکان یاب ماهواره ای (GPS) و یکسری سیم.

زیبا نیست؟‌ طرف همه اینها را به یک بالن متصل کرده مجهز به یک کامپیوتر روی زمین و یک چتر نجات،‌ به هوا فرستاده و بعد از یک ساعت و پنجاه و نه دقیقه آن را روی زمین تحویل گرفته. سیستم با داشتن GPS و سرویس
gpsd
لینوکس و برنامه GooPs توانسته بعد از یک ساعت و پنجاه و نه دقیقه بگوید که دقیقا اینجاست:

و بعد از برداشتن عکس‌ها در USB منتظر بوده اند تا زیباترین خاطره زندگی این آدم را نقل کنند. تصور کنید من و شما به جای زندگی روزمره‌مان، یک سال را صرف اینکار می‌کردیم. چه لذتی داشت (: طرف از همین حالا مشغول نوشتن درباره پرواز بعدی و بهبودهای تکنیکی است. این بالن حدود ۲۵۰ عکس و ۵۰ فیلم گرفته که قابل رویت روی سایت هستند. مثلا این عکس از ۸ کیلومتری زمین برداشته شده:

و این تصویر در ارتفاع ۲۹ کیلومتری:

برای دیدن بقیه عکس‌ها و فیلم‌ها و خواندن ماجرا و سوال و جواب‌ها و کامنت ها و شریک شدن در این لذت، به این صفحه بروید.

کمربندها را ببندید،‌ همین امروز اوبونتو را ارتقاء می دهیم


همانطور که آن بالا هم دیده می‌شود، حدود یک روز به ارتقاء اوبونتوی ۷.۱۰ یا همان میمون شجاع مانده است ولی با یک راه جالب می توانیم یک روز از تاریخ جلو بیافتیم و با ترافیک فردا هم مواجه نشویم.

برای اینکار کافی است در خط فرمان تایپ کنید:

 update-manager -d

همین! آن گزینه d به سیستم می‌گوید که به جای نسخه پایدار فعلی، کاندیدای انتشار را نصب کند و این کاندیدا چیزی نیست به جز «میمون شجاع» ما که البته بعد از فشردن Check ظاهر می‌شود. کافی است Update را فشار بدهم تا آخرین نسخه سیستم‌عامل دانلود شود. تصور کنید می‌شد ویندوز XP را با یک کلیک ویندوز Vista کرد و ویستا هم واقعا بهتر از XP می‌بود.

اضافه کنم که این نسخه نهایی نیست ولی فقط یک روز با نسخه نهایی فاصله دارد و احتمالا مشکلی نخواهیم داشت. اگر هم بسته ای مشکل داشت، یک آپدیت دیگر در فردا همه مشکلات را حل خواهد کرد. در عوض به ترافیک فردا نمی خوریم. آن‌ هم با خطوط کندی که اینجا داریم. وقتی نصب تمام شد، خبر می‌دهم. شما هم اگر کاربر اوبونتو هستید، به ۷.۱۰ آپگرید کنید: همین امروز!

میزکار کی‌دی‌ای یازده ساله شد: با آن آشنا شویم


اگر یادتان باشند، چندی قبل تولد ده سالگی گنوم را تبریک گفته بودم و نوشته بودم که از آن استفاده می‌کنم. حالا وضع فرق کرده.

میز کار به آن بخشی از سیستم عامل می‌گویند که به شکل گرافیکی ارتباط شما و لایه‌های پایین سیستم‌عامل را فراهم می‌کند. من تقریبا یک ماه است که با خوشحالی زایدالوصف(!) از KDE به عنوان میزکار گنو/لینوکس استفاده می کنم و بسیار بسیار راضی و خوشحالم و زیباتر از‌ آن اینکه امروز کی دی ای یازده ساله شد.

برای خواندن تاریخچه و اطلاعات پایه‌ای تر مربوط به کی‌دی‌ای به صفحه ویکیپدیا مراجعه کنید چون چیزی که من اینجا می‌نویسم، الزاما بحث فنی نیست.

آن بالایی لوگوی کی دی ای است و یک اژدها نماد خوش‌شانس ما که این روزها منتظر رسیدن ۱۱ دسامبر و دیدن نسخه چهار این میز کار فوق العاده هستیم که علاوه بر قابلیت‌های زیبا و جدید، بر خلاف سیستم‌های دیگه قول داده شده، سریعتر هم عمل کنه.

خب! اجازه بدهید چرخی در کی دی ای بزنیم تا ببنیم چرا اینقدر برای من دوست داشتنی است.

اول اینکه صفحه کار من این شکلی است:


زیبا و قدرتمند. منوها و میانبرها و نشانگرها رو سمت راست صفحه گذاشته‌ام. اون بالا منوی اصلی و زیرشون برنامه‌های در حال اجرا (ازجمله سبد دوست داشتنی‌ای که هر چیزی لازمه توشه: یادداشت، لینک، فهرست کارها، برنامه‌ها و ..) و Kopete که پیام رسان من است و ساعتی که قراره عصر زنگ بزنه تا من یک میل مهم رو بزنم. زیر اینها هم فهرست پنجره‌ها هستند. اون پایین سطل آشغاله (که هر چقدر پرتر بشه، لبریزتر می‌شه) و بالاش چهار تا مونیتور مجازی ات و بالاش ساعت و تقویم به هجری شمسی و در نهایت هم میانبر برنامه‌های پر استفاده من.

اما هنوز هیچ چیز اونقدرها هم عجیب نیست که من رو عاشق یک سیستم عامل بکنه. چیزی که من رو عاشق KDE کرده ساختار بسیار حرفه‌ای اونه. به دو نمونه اشاره می‌کنم: KParts و شفاف بودن شبکه.

KParts

به این معنا است که KDE از بخش‌های کوچیکی استفاده می‌کند که کارهای کوچک(؟) انجام می‌دهند. مثلا نرم‌افزاری
مثل Konqueror یک مدیرفایل است که همین که لازم شود چیزی را ادیت کنید با احضار یک KPart برایم ادیتور می‌شود و اگر روی عکسی کلیک کنم، نمایشگر عکس می‌شود و … .

در حالت عادی این ایده خوبی نیست که یک نرم افزار همه چیز باشد ولی وقتی KParts حضور داشته باشند، این ایده فوق العاده است. هر تنظیمی که من در نمایشگر عکسم بکنم، هرجایی در KDE که بخواهد به من عکس نشان بدهد، آن تنظیم را استفاده خواهد کرد. عملا من چند برنامه ریز و مهم دارم که بقیه برنامه‌های میزکارم از آن‌ها تشکیل شده‌اند. حالا اگر KPart مربوط به نوشتن (Kate؟)‌ راست به چپ را پشتیبانی کند، همه نرم‌افزارهای KDE که از آن استفاده کرده‌اند هم قابلیت راست به چپ نوشتن را پیدا می‌کنند.

شفافیت شبکه

شاید از این به بعد بدون KParts زنده بمانم ولی بدون شافیت شبکه هرگز. این بخش از KDE با نام KIO Slave، باعث می‌شود برنامه‌های KDE من بدون هیچ مشکلی بتوانند با فایل‌هایی که روی شبکه هستند کار کنند (انواع و اقسام پروتکل‌ها،از HTTP گرفته تا FTP و SMB و SSH و FISH و ..). ساده‌تر؟ من مدیر کلی سایت هستم. یک روز مسوول یک سایت (مثلا کیبرد آزاد!) تصمیم می‌گیرد تا تغییری در یکی از صفحاتش بدهد و لازم است من یک فایل را روی سرور ادیت کنم. باید چکار کنم؟ با یک برنامه FTP به سرور وصل شوم، فایل مورد نظر را دریافت کنم. آن را در یک ادیتور باز کنم و تغییر دهم و ذخیره کنم و در نهایت با استفاده از FTP آن را به سرور منتقل کنم و نتیجه را بسنجم و اگر اشتباه بود کارها از اول.

اما ما در KDE‌ هستیم با شبکه شفافش! من فقط یک قدم دارم: فایل را در ادیتور باز کنم و تغییر دهم!


جذاب نیست؟ کار من را حداقل دو سه برابر ساده‌تر کرده است. وارد ادیتور می‌شوم و در جعبه open می نویسم: ftp://jadi.net/squelettes/rubrique.html و شروع به ادیت آن می‌کنم و بعد از ذخیره کردم صفحه را می‌بینم.

شکی نیست که همه برنامه‌های دیگر مبتنی بر KDEهم همین قابلیت را دارند. می‌توانم با word یک فایل را مستقیما روی شبکه ادیت کنم یا خروجی تصویری برنامه‌ام را مستقیما در یک صفحه وب قرار دهم.

در نهایت این را هم اضافه کنم که KDE در حال حاضر در نسخه 3.5 است و ظاهر پیش فرض آن چندان جذاب نیست اما در عوض فوق العاده قابل شخصی سازی و تنظیم است و عملا می‌توانید آن را هرطور که دوست دارید شکل بدهید. این داستان بسیار بسیار ادامه دارد ولی من قرار نیست همه چیز KDE را بگویم.

همین الان یکی دوستان خیلی خوب و کسی که باعث شد من بیام توی دنیای KDE و متعجب باشم از اینکه چرا اینهمه مدت با گنوم کار کرده‌ام، برام اسکرین‌شات زیر را فرستاد:


برنامه Konqueror یا همان مدیرفایل KDE که پنجره‌اش به سه قسمت شده و در قسمت‌های متفاوت وب، عکس و دایرکتوری باز شده‌اند.

فونت تیتر اوبونتو رو به کامپیوترتان اضافه کنید

تا جایی که من می‌دونم فونت‌های لینوکس با فونت‌های ویندوز فرقی ندارند. فونت‌ فونته! حالا ممکنه یک فونت آزاد باشه و یکی دیگه انحصاری. این رو برای این می‌گم که همین الان یکی ازم پرسید که فونتی که باهاش عنوان اوبونتو رو می‌نویسند چیه. منظورش این فونت است:

خب چون در یک دنیای آزاد زندگی می‌کنیم (لااقل تا وقتی توی لینوکس‌ هستیم) مطمئن هستم که این فونت قابل دسترسی است، یک سرچ کوچیک توی گوگل حرفم رو تایید می‌کنه: فونت تیتر اوبونتو رو دریافت و نصب کنید. حالا کافیه هرجا که دوست دارید هر چیزی که دوست دارید رو مدل اوبونتو بنویسید. مثلا:


نکته حاشیه‌ای: اگر لینوکس دارین کافیه توی خط فرمان بنویسین:

sudo apt-get install ttf-ubuntu-title

و فونت خود به خود دانلود و نصب و آماده استفاده می‌شه.