امروز بلومبرگ یک گزارش جالب / عجیب داشت؛ ادعای هک سخت افزاری که احتمالا یکی از بزرگترین خرابکاریهای سخت افزاری است که بین دولتها گزارش شده. این گزارش میگه که چیپی رو سرورهای سوپرمیکرو پیدا شده، سرورهایی که که توسط آمازون، اپل و سی شرکت دیگه آمرکایی و حتی در مواردی در ارتش آمریکا و سازمانهای جاسوسی اون کشور استفاده شدن. این چیپ اضافه که در طراحی اولیه نبوده، اندازه یک دونه برنج است و کشفش به سال ۲۰۱۵ برمیگرده که «اپل بعد از بررسی چند مشکل در شبکه و ایرادهای مربوط به فرمور، یک چیپ مشکوک بر روی سرورهای سوپرمیکرو پیدا کرد». این چیپ بخشی از طراحی اولیهای که سوپرمیکرو برای ساخت به چین سفارش بود نبود و این مساله تحقیق بسیار سری ۲ سالهای رو شروع کرد.
گزارش فعلی میگه که «از اونجایی که چیپ بسیار کوچک است، کدی که روی اون ذخیره هم بسیار کوتاهه. این کد میتونه دو کار اصلی روانجام بده: به دستگاه بگه تا با کامپیوتری ناشناس ارتباط برقرار کنه که حاوی کدهای مفصل تر است و به سیستم عامل بگه که این کدها رو روی سیستم بپذیره». این گزارش مدعی است که افراد مرتبط با دولت چین تونستن به محل ساخت مادربردها نفوذ کنن و چیپها رو به طراحی مدارها اضافه کنن.
این چیپها بر اساس مدل مادربردها مختلف هستن و این گزارش می گه که از طرف آمازون هم به دولت آمریکا گزارش شدهاند و اگر واقعیت داشته باشن، یک هک سخت افزاری لایه پایین بسیار خطرناک هستن که البته سالها است در مورد احتمال وقوعش صحبت میشه. شاید جالب باشه اضافه کنم که دولت آمریکا با وجود همه ایدههای سرمایه دارانهاش، کارخونه چیپسازی خودش رو داره چون معتقده چیپهایی هست که نمیشه در مورد ساختشون به چینیها اعتماد کرد.
اینکه این مساله واقعی است یا نه پیچیده است. بخصوص که اپل و آمازون هر دو گفتن که چنین چیزی و چنین کشفی حقیقت نداره و احتمالا بلومبرگ در مورد کشف یک بدافزار در فرمور یک سرور سوپرمیکرو در ۲۰۱۶ صحبت میکنه و اضافه میکنه که از سال ۲۰۱۵، اپل از سرورهای سوپرمیکرو استفاده نمیکنه.
ما هم نمیتونیم نظر قطعی بدیم. از یک طرف طراحی یک چیپ که به شبکه و سیستم عامل فرمان بده ولی در مدار دیده نشه، کار بسیار سختی است و از اونطرف وقتی پول کشورها پشت چنین کارهایی است، مساله آسونتر میشه. از طرف دیگه، اگر بخوان چنین کاری بکنن احتمالا راههای ساده تری است ولی همزمان قطع ارتباط اپل و سوپرمیکرو از ۲۰۱۵، موضوع رو مشکوک تر می کنه.
به هرحال چه واقعی باشه چه نه، چیزی است که به زودی بیشتر و بیشتر شاهدش خواهیم بود. این پیچیدگی و عدم اطمینان، با پیچیده شدن سیستمها، بیشتر هم خواهند شد. یادمون باشه سفارت خانههای شوروی تا همین چند وقت پیش هنوز از ماشین تایپ کلاسیک استفاده میکردن چون نمیخواستن آمریکاییها، کل ارتباطاتشون رو بخونن.
در شماره ۸۶ رادیوگیک، خبرهایی کمی متفاوت داریم. یعنی از شجریان می گیم و اشتراک دوچرخه و متلک خیابونی! عوضش اینبار بخش آخر داریم که توش نگاهی به زندگی ۱۳ نفر می ندازیم که در رویای برنامه نویس شدن، چپیدن تو یه خونه؛ اونم تو سانفرانسیسکو.
شکایت شجریان از صدا و سیما رد شد
محمدحسین آقاسی عصر سه شنبه در گفت وگو با خبرنگار قضایی ایرنا درباره شکایت محمدرضا شجریان از صدا و سیما به خاطر پخش بدون رضایت آثار وی اظهار داشت: تیر سال 88 به خاطر پخش بدون رضایت آثار موکلم در صدا و سیما، شکایتی را مستند به ماده 23 قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان از این سازمان در دادسرای کارکنان دولت مطرح کردم.
این وکیل دادگستری اضافه کرد: در این قانون صراحتاً آمده که اگر آثار کسی را بدون اجازه انتشار، پخش یا نشر دهند، مجازاتش 6 ماه تا دو سال حبس است.
مرور زمان و … در نهایت هم موجب شهرت شده پس مشکلی نیست
رفتن و داغون بوده بر خلاف ادعا و بعد هم تهدید و …
علیرضا اسکندر پور از آپادانا نوشته
یک سمیرا هم به داستان مشابهی اشاره کرده و که کم کم کارش ۲۴ ساعته شد و …
درست شرکت رو سرچ کنین و با همکارها گپ بزنین و سفته ندین و …
بایک شیرینگ!
خودم بگم کمی از چین و آلمان و اسکوتر و ایران و بیدود و انتظارمون و بودجه دولتی احتمالی.
قبلا انواع این ماجراها رو داشتیم ولی اینبار دیگه جدی شد! ماجرا هم به اپ ورزشی خودمون یعنی استراوا بر می گرده. استراوا یک هیت مپ از فعالیت های جهان منتشر کرد (کمی توضیح در مورد کاربرد خوبش در تهران) ولی مساله وقتی بالا گرفت که این نقشه از حرکت ها چند تا مسیر دویدن رو مشخص کرد که ساکنان شهر شروع کردن به سمتش رفتن و دیدن اینکه اجازه ورود بهش رو ندارن و در نهایت کشف اینکه این مربوط می شه به مکان های نظامی که سربازها توش تمرین می کنن. بعد از یک ماه از این جریان حالا یادداشتی از وزارت دفاع که برای همه سازمان های نظامی رفته می گه که استفاده از هر جور وسیله سنجش ورزش و فعالیت که به جی پی اس مجهز باشه برای سربازها ممنوعه. البته اجراش کار راحتی نیست چون امروز تمام موبایل های ما هم جی پی اس دارن و خیلی ها مسیرهای دویدنشون رو با چنین ابزارهایی می سنجن و ذخیره می کنن و کلی پیچیدگی دیگه.
بر اساس یک گزارش جدید، اکثریت شرکت ها معتقد هستن که نداشتن دسترسی به برنامه نویس خوب براشون مشکل بزرگتری است تا نداشتن دسترسی به پول. برنامه نویس بد هم ظاهرا بزرگترین مشکل است. گفته می شه حدود ۸۵ میلیارد دلار هزینه سالانه شرکت ها است برای حل مساله «کد بد». مشکل اینجاست که هنوز صنعت نرم افزار بسیار جدیده و با ریختن پول و مدیریت نمی شه مساله اش رو حل کرد. کاری که تقریبا در بیشتر صنایع دیگه، عملی است. تحقیق استرایپ و هاریس می گه که ۶۱٪ مدیران رده بالا، معتقدن که نداشتن دسترسی به توسعه دهنده های با استعداد، اصلی ترین تهدید شرکت اونها است. گفته می شه در حال حاضر technical debt کمپانی ها حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است و دسترسی نداشتن به برنامه نویسان خوب، هی هم این رقم رو بالاتر می بره. راه حل هایی که این گزارش برای این مساله داشته سه تا است: ۱. درک هزینه ها و فرصت های توسعه دهنده ها و مهمتر دونستن اونها از دلار بخصوص در بحث اختصاص دادن اونها به پروژه ها ۲. آوت سورس کردن بخصوص در تمام بخش هایی که یونیک بیزنس ما نیستن. از استوریج تا پیمنت تا سی آر ام تا مسیجینگ تا بتونیم توسعه دهنده هامون رو درگیر چیزهای مهمتر بکنیم و مهمتر دونستن خرید از ساختن و ۳. درگیر کردن متخصصین فنی در تصمیم گیرهای رده بالا و اصولا انتخاب لیدرهایی که درک فنی هم دارن.
مارگارت روبرتز و ویلیام هابز در مقاله ای نشون می دن که چطوری سانسور ناگهانی مطلبی، می تونه باعث دسترسی بیشتر مردم به اون بشه. اونها روی سانسور اینستاگرام در چین کار کردن و صفحات ویکیپدیا که سانسور هستن (که البته بعد از ۲۰۱۵ و سوییچ کامل ویکپیدا به https غیر ممکن شد). اونها می گن کسانی که شروع می کنن از فیلتر رد شند، اتفاقا دقیقا به چیزهایی دسترسی بیشتری دارن که سانسور بودن. الگوی مصرف این آدم ها نسبت به کاربران قدیمی گرایش بیشتری به مطالب سانسور شده داره. اونها اسم این پدیده رو «تاثیر دروازه» گذاشتن و اینکه وقتی کسی از دروازه می گذره، تمرکز بیشتری روی چیزهای سانسور شده داره تا مطالب مرسوم. اونها می گن کسی که تازه از فیلتر گذشته حس قوی تری برای مشارکت در مسائلی داره که ممنوع بودن و حتی اگر در طولانی مدت به اونها علاقه نشون نمی داده، در این وضعیت تمرکز بیشتری در این بحث می ذاره.
فرانسه در یک قانون جدید، سعی می کنه با مزاحمت های خیابانی مبارزه کنه. الان اگر کسی در خیابون به کسی متلک بگه و پای پلیس به میون کشیده بشه، ممکنه ماجرا در همونجا به ۷۵۰ یورو جریمه منتج بشه! این قانون تلاشی جدید توی جلوگیری از آزار جنسی است. همچنین بخش دیگه ای از این قانون سعی می کنهحمایت قویتری از کودکان زیر ۱۵ سال بکنه و جای دیگه ای هم مجازات زندان برای چیزی تعیین کرده که این روزها بهش می گن upskirting یا همون عکس گرفتن از زیر دامن بدون اینکه سوژه متوجه بشه!این قانون بخشی از کمپین مکرون بود و البته یک ویدئوی وایرال از یک مزاحمت خیابونی، باعث تصویب سریعترش شد. به این می گن قدرت اینترنت و البته تلاش حکومت ها برای مبارزه با چیزی بد.
کامپیوترهای کوانتومی تقریبا آماده بازار هستند
مدت ها است که داریم از کامپیوترهای کوانتومی می گیم؛ استفاده از مفاهیم و قواعد مکانیک کوانتوم برای ساخت کامپیوترها و حل مسائل. در تقابل با مفهوم ۰ و ۱ فعلی. حالا شرکتی به اسم ریگتی مدعی شده که با محصولی به اسم کوانتوم کلاود سرویسز می تونه خدمات کامپیوتری کوانتومی رو به شرکت های دیگه بگه. مشتریان اولی هم که نام برده اکثرا در حوزه شیمی و بیوتکنولوژی هستن که برای منطقا قابلیت های کامپیوترهای کوانتومی برای کارشون خوبه: کنار هم چیدن حالت های مختلف ملکولی و کشف داروهای جدید. بازدید از مرکز اونها، برابر دیدن سیلندرهای فوق سرد نگهدارنده کامپیوترهای کوانتومی است که کنارشون رک های سرور های سنتی ارتباط با جهان بیرون رو برقرار می کنن. اونها هنوز از کامپیوترهای سنتی کندتر عمل می کنن و بخشی از مساله که توسط کامپیوترهای کوانتومی حل می شه هنوز پر مشکل و اشتباه است اما پیش بینی مدیر عامل اینه که در ۶ تا ۳۶ ماه، به چیزی به اسم «برتری کوانتومی» برسیم که توش بخش حل شونده توسط کامپیوترهای کوانتومی، زمان کمتری از حل مساله روی کامپیوترهای سنتی خواهد گرفت. معلومه که در حال حاضر حل مسائل روی این سیستم ها نیازمند الگوریتم های هیبرید هم هست تا بتونه مشکلات و اشتباه ها رو ببینه و اصلاح کنه.
یه مطلب خوب اسلیت است از یک نفر که آرزوی برنامه نویس خفن شدن در سان فرانسسیکو رو داشته. ماجرای کسی است که برای رسیدن به لانژ باحال دارای جیم و جای کار و غیره در برج ۱۹ طبقه اش، باید قاچاقی از جلوی نگهبان ها رد می شده چون از ساکنان رسمی برج نبوده و ۱۷ طبقه پایینتر، در یک ایر بی اند بی غیرقانونی زندگی می کرده و البته در خونه ای ۲ اتاقه که توی هر اتاقش ۶ نفر زندگی می کردن، بدون شمردن اون یه نفر که تو کمد لباس زندگی می کرد. تخت های سه طبقه ، هوای خفه و اتاق همیشه تاریک رو اضافه کنین به اشپزخونه ای که توسط ۱۳ نفر استفاده می شد و همیشه پر ظرف کثیف و بوی موندگی بود. دوستمون می گه آگهی اتاق می گفت با ۱۲۰۰ دلار می تونن از جیم، هات تاب، سالن بسکتبال و حتی دیواره صخره نوردی استفاده کنن ولی ظرفیت رو فقط ۴ نفر اعلام کرده بود. اما حالا ۱۳ نفر اینجا زندگی می کردن که خب معلومه باعث شده بود همه نظرات هم «عالی» و ۵ ستاره باشه ولی خب هیچکدوم از نظرات نگفته بودن که حتی کلید ورودی اصلی رو هم به یارو نخواهند داد و باید منتظر بمونه تا یکی وارد یا خارج بشه و پشتش بدوه و از لای در رد بشه و یواشکی از آسانسورها بالا بره تا نگهبان ها اونو نبینن و یواشکی کلید بالای در رو برداره چون اون کلید بین ۱۳ نفر مشترکه! داستان دوستمون داستان یک نفر است که برای یک دوره ۱۲ هفته ای برنامه نویسی ثبت نام کرده تا بتونه خودش رو بین جمعیت عظیم برنامه نویس ها بالا بکشه. تصور رویایی این شغل اینه که همه اش استراحت و کارهای خفن است با حقوق بالا و سفر خوب و زندگی جذاب د رکنار کد زدن روی پروژه های جالب. اما شوک اصلی وقتی بود که فهمید هم اتاق هاش اکثرا برنامه نویس هستن و دنبال پیدا کردن «شرکتی بهتر» با اتکار به استارتاپ فعلی شون یا مدارک شون از استنفورد و ام آی ةی. می گه همکارهای آینده اش رو می دید که روزی حدود ۱۵ ساعت کار می کردن و البته استراحت آخر هفته این بود که کار به ۱۰ ساعت کاهش پیدا کنه. از این می گه که دوست نداشت مثل اونها بشه که از ۱۵ ساعت کار می اومدن و تا جایی که می تونستن بیدار بمونن هم روی کاناپه می نشستن و رو کدها بالا پایین می رفتن. کسی که کمد رو به عنوان «اتاق خصوصی» اجاره کرده بود، ۱۴۰۰ تا در ماه می داد تا ساعت ۹ بیاد خونه، سریال با شیر بخوره و بعد به کمدش بره و کد بزنه. اون ۱۶ ماه بود که در همین وضع بود. و باور بکنین یا نه، برای پین ترست برنامه می نوشت!
نویسنده مون می گه شاید کلی هم برنامه نویس باشن که زندگی رویایی ما رو زندگی کنن ولی به نظرم تعداد این آدم ها که اون میدید هم بعیده کم باشه. و اکثرشون رویاشون رو از دست داده بودن. طبق آمار ۹۲٪ استارتاپ ها در کمتر از سه سال از بین می رن و این یعنی افرادی که برای اونها کار می کنن دارن دنبال کارهای جدید می گردن – برنامه نویس هایی با استعدادتر و پر تلاشتر از اون. می گفت باید مواظب باشیم که شبیه اونی نشسم که تو اون اتاق می خوابه و موقع چونه زنی، به جای حقوق سهام برداشته و حالا روزی ۱۲ ساعت کار می کنه تا شاید کشتی در حال غرق کمپانی رو نجات بده و در نتیجه سهامش با معنی بشه. یا شبیه اونی که تخت بالایی نویسنده می خوابه و دو ماه است دچار افسردگی شده و اکثر روز رو سر کار نمی ره و بقیه مواقع هم معلومه که فعالیتی جدی نداره. می گه مشکل اصلی شهر استارتاپی اینه که کمبودی توی آدم های صفر کیلومتری که حاضرن جونشون رو برای کار بدن نیست و در نتیجه هیچ کس احترامی نداره. هرکسی که اخراج بشه یا اعتراض کنه، یک ارتش هست که جاش رو پر کنه و خیلی هم ذوق داشته باشه که داره فلان جا کار می کنه یا با فلان چی زکد می زنه یا شب نمی خوابه و کار میکنه و خاطره های باحالش این باشه که فلان موقع ۲ روز بودن که نخوابیده بودن و کار می کردن.. به این ارتش می گن ارتش ذخیره کار.
نویسنده می گه از برنامه نویسی برای استارتاپ بیرون اومده ولی ارزشمنده آدم یواشکی بره اون جای بالکاس طبقه ۱۹ام و از پنجره به بیرون نگاه کنه. فضای استارتاپی از دور بیسار زیبا و هیجان انگیز است. لوگوهای درخشان و زیبا ولی چیزی که توش دیده نمی شه، رنج آدم ها است و امیدهایی که از هر صد نفر، یکیشون هم بهش نمی رسن. اسم باکلاس «هکر هاوس» همه جا دیده می شه و کسانی که در بوت کمپ ها و آموزشگاه ها و دارن رویایی زیبای شهر استارتاپی رو می فروشن ولی نویسنده می گه حالا که از نزدیک فضا رو دیده، چیزی نیست که دوستش داشته.
[اشاره به ایران و فیلم پازلی ها و موندنشون توی مسافرخونه و ..]
قانون هفته
قانون هفته؟ بتریج Betteridge’s law که می گه اگر عنوان یک مقاله با علامت سوال تموم می شد، جواب معمولا «نه» است. معلومه که بیشتر شوخی است ولی در عمل هم می شه هی بهش اشاره کرد مثلا «آیا فلان چیز واقعا فلان کار رو کرده؟» یا «آیا شما به یک آیپد احتیاج دارید؟» و …
گیت کمی پیچیده است! آدم ها توش اشتباه های زیادی می کنن و یکی از هک های مشهور این روزها اینه که آدم ها توی رپوزیتوریهای گیت، دنبال پسوردها، دامپ اطلاعات و خیلی چیزهای دیگه میگردن. حتی چند وقت پیش رسم شده بود که آدم ها توی گیت هاب دنبال کسانی میگشتن که اشتباهی کل هاردشون یا یک دایرکتوری عظیم رو کامیت کردن و بعد با دانلود اون عملا کل هارد طرف رو می گرفتن! نکته بامزه هم اینجاست که اگر یکبار این اشتباه رو بکنین و مثلا یک فایل حاوی پسورد یا دامپ رمزنگاری نشده دیتابیس رو کامیت کنید و مثلا روی گیت هاب بفرستید، حذف کردنش کار راحتی نیست. یعنی حداقل با تکنیکهای مرسوم فایل واقعا پاک نمیشه؛ چون این خصوصیت گیت است که قراره توش همه چیز قابل برگشت به حالت قبلی باشه!
این ابزار خیلی کوچیک، می تونه هر کامیت یا کل لاگ کامیتهای شما رو در مقابل یک دیتابیس از اشتباهات احتمالی که آدم ها می کنن بررسی کنه و اگر خطری دید بگه. مثلا در مورد یک پروژه شخصی من این خطر ای نبود که اول کار، فایل تنظیمات اصلی سرور رو روی کل پروژه کامیت کرده بودم. برای استفاده از این ابزار چک کردن امنیت کامیت های گیت کافیه از اینجا فایل مرتبط با سیستم خودتون رو دانلود کنید و بعد از باز کردن، فایل scanrepo رو جایی کپی کنین (مثلا /usr/bin) و برای چک کردن کل لاگ های کامیت های قبلی در دایرکتوری گیت اینو بزنین:
$ git log -p | scanrepo
و مشکلات احتمالی رو ببینین (: اگر هم دوست دارین به قواعد اشکال یابی نگاهی بندازین چون نسبتا جالبه. امن باشین و خوش.
در این شماره کوتاه از رادیو گیک، نگاهی داریم به اخبار تکنولوژی و زیر اونها. از ویروس هایی که کامپیوتر رو جاج می کنن تا دستیگری نواز شریف به خاطر فونت اشتباه! با ما باشین که جهان منتظر تغییره.
وزیر مخابرات کنیا اعلام کرده که این کشور قراره از پروجکت لوم گوگل برای رسوندن اینترنت پر سرعت به مناطق روستایی استفاده کنه. اگر یادتون باشه پروجکت لوم همون بالنهای گوگل (یا ددرست تر بگیم آلفابت) بودن که میتونن اینترنت رو به سطح زیرین خودشون برسونن و سال گذشته هم دولت آمریکا باهاشون به ۲۵۰هزار پورتوریکویی بازمانده از طوفان، اینترنت فرستاد. مدیر پروژه لوم هم گفت که همیشه با کشورهای مختلف در حال مذاکره برای دادن اینترنت به مناطق محرومتر هستن و خوشحاله که توی کنیا این عملیاتی شده. وزیر مخابرات کنیا هم با اشاره به اینکه «اتصال به اینترنت حیاتیه و کسانی که وصل نباشن، از بازی بیرون موندن» این خبر رو اعلام کرده.
و البته مالیات بر شبکه اجتماعی اوگاندا
[ صحبت های خودم. 200 شیلینگ یا پنج سنت روزانه برای استفاده از شبکه های اجتماعی و بامزه است که رییس جمهوری اینو تو توییتر توضیح داده – بدتر از ما و تلاشمون برای زنده موندن از کارهای مردم ]
این هفته نوازشریف – نخست وزیر – پاکستان هم به جرم فساد مالی از قدرت کنار گذاشته شده. اصل مساله سر چهار تا ملک بود که توی انگلیس خریده بودن (دکل نفتی نبود که بشه به سادگی ازش گذشت یا فلان میلیادر نبود که لازم نباشه کشش بدیم (: )). اما نکته بامزه برای رادیوگیک اینه که این نقطه عطفی در تاریخ فونت نگاری هم می شه (: ظاهرا داکیومنتی به دادگاه ارائه شده بود که نشون می داد این ملک متعلق به دختر نواز شریف (مریم) نبوده و اون فقط رابط قانونی ملک است. این سند تاریخ ۲۰۰۶ داره و با فونت کالیبری نوشته شده و مریم هم زیرش رو امضا کرده! ولی تیم بررسی اسناد که قاضی مسوول کرده بود تا در این مورد نظر بدن، در یک حرکت اعلام کرد سند بدون شک جعلیه (: چرا؟ چون برای پرینت داکیومنت به تاریخ ۲۰۰۶ از فونت Calibri استفاده شده در حالی که مایکروسافت در اون تاریخ هنوز این فونت رو بیرون نداده بود (: این فونت در س۲۰۰۷ به افیس اضافه شد یعنی یکسال بعد از تاریخ داکیومنت!
ویروسی که کامپیوتر شما رو جاج می کنه
خبر بسیار جالبه. محققین امنیتی یک بد افزار پیدا کردن که اول سیستم ها آلوده می کنه و بعد اونو جاج می کنه! این ویروس که بر اساس بدافزار راکنی ساخته شده، علاوه بر باج افزار بودن، امکان ماین کردن هم داره! راخنی کلاسیک با دلفی نوشته شده بود و با ایمیل و فیشینگ ام اس ورد پخش می شد. توی این داکیومنت یه آیکون پی دی اف بود که اگر روش کلیک می کردین برنامه اجرابی اصلا برارگزاری می شد و کامپیوتر شما رو رمز می کرد و بعد درخواست پول می کرد. اما خب خیلی ها پول نمی دن! و در نهایت بیخیال اطلاعاتشون می شن و کامپیوتر رو فرمت می کنن. پس باید چیکار کنیم؟ ((: حالا می شه کامپیوتر آلوده رو جاج کرد و اگر قدرتش به اندازه کافی بود شروع کرد روش بیت کوین ماین کردن و پول فرستاده برای ویروس نویس ولی اگر تعداد سی پی یو هاش کم بود، می شه چک کردن که آیا این یوزر برنامه یا اکانتی در مورد بیت کوین داره یا و نه اگر داشت،رفت سراغ باج افزار شدن(: البته یک حالت سوم هست. اگر سیستم تشخیص بده که کامپیوتر شما به درد ماین نمی خوره و از اونطرف شما هم به نظر می رسه چیز مهمی ندارین، به سادگی از کامپیوتر شما برای پخش شدن تو شبکه استفاده می کنه (:
سال گذشته همه مون شاهد جهش عجیب و ناگهانی قیمت بیت کوین بودیم. خیلی ها رفتن خریدن به امید اینکه بازم بالاتر می ره ولی انگار حباب بود (: حداقلش یک مقداریش. بر اساس مقاله ای که اخیرا جان گریفین و امین شمس از دانشگاه تگزاش منتشر کردن نشون می دن که بخش بزرگی از بالا رفتن قیمت بیت کوین در سال گذشته، ناشی از اعمال چند بازیگر بزرگ بوده. اونها به جریان حرکت توکن ها در بیت فینکس نگاه کردن وظاهرا به الگوهای یکسانی در حرکت رسیدن که نشون می ده چند نفر با استفاده از یک پول مجازی دیگه (تتر) که دقیقا خود بیتفینکس معرفی اش کرده بود در مواقع لزوم هر پول مجازی ای که می خواستن رو می خریدن تا قیمتش رو بالا و پایین کنن. معلومه که این مقاله باعث افت مجدد قیمت شد ؛ تقریبا پنج درصد. البته از مدتی قبل کاربران توی فورم ها هم متوجه حرکت مشابه قیمت تتر و بیت کوین شده بودن و حالا تحقیقات آکادمیک مساله مشابهی رو نشون می ده.
حالا که حرف از تحقیق آکادمیک زدیم این هم جالبه. کالج بیزنس نورتدام رابطه مستقیمی نشون داده بین روزنامه های محلی و کارایی دولت ها. این تحقیق، تحقیق دیگه ای رو تایید کرده که اونهم می گفت وقتی روزنامه های مستقل هستن، دولت ها ریخت و پاش کمتری دارن و بهتر کار می کنن. بررسی این مقاله روی ۱۶۰۰ روزنامه انگلیسی زبان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۵ بوده و مستقل از جزییاتش، اهمیتش برای ما تاکید روی رکن چهارم دموکراسی است.
تکنولوژیهای جدید که میان، کسی به فکر امنیت اونها نیست. اولش همه جو گیرن که فلان چیز اومده و وقتی دنیا رو برداشت، تازه یادشون میافته که «اوه این که امن نیست». زندگی اکثر هکرهای امروزی از همین ماجرا می گذره (: یکی از قهرمانهای این موضوع، وایفای بود. رمزگذاری اولیه WEP اونقدر داغون بود که اصولا باعث خنده و شوخی دائمی شد و هنوزم اگر کسی اشتباه کنه و سیستمش رو WEP بذاره، احتمالا یکی در همسایگی اش هست که روی لپ تاپ خونگی اش چند ساعته پسورد رو بشکنه. بعد WPA و WPA2 اومدن و کلی وضع رو بهتر کردن ولی در بهترین وضعیت نبودیم و نیستیم. بخصوص با اینهمه دیوایس وای فای دار که این روزها میبینیم، از اسباب بازی و در خونه تا سکس توی و خودرو.
حالا WPA3 اومده و از امروز، Wifi Alliance شروع کرده به گواهی دادن به دستگاههایی که ازش استفاده کنن. این پروتکل جدید، دو تغییر عمده داره:
مکانیزم ضد حدس زدن پسورد، حملات مبتنی بر دیکشنری (اینکه تمام کلمات یا ترکیبهای دیکشنری رو یکی یکی تست کنین) رو بسیار سختتر کرده چون دیگه نمیشه پسورد رو آفلاین چک کرد و برای بررسی پسورد حتما باید با روتر حرف زد.
حالا forward Secrecy داریم (محرمانگی رو به جلو؟) به این معنی که اگر الان اطلاعات رو رمزنگاری کنیم ولی در آینده یکی بتونه سیستم رو هک کنه، به اطلاعات الان دسترسی نخواهد داشت. این هم مطمئنا برای سیستمهای شبکهای و اینترنت چیزها بسیار مهمه.
البته همونطور که گفتم تازه از امروز دستگاههایی با این مشخصه اجازه انتشار پیدا کردن و اولین شرکتها احتمالا مدتی وقت لازم دارن تا اولین مجوزهاشون رو بگیرن و دستگاهها رو به بازار بدن. نکته مثبت هم سازگاری رو به عقب است که باعث میشه بتونیم شبکههایی ترکیبی از WPA2 و WPA3 داشته باشیم و بی دردسر خورد خورد از قابلیتهای WPA3 استفاده کنیم.
اکانت @LockPickingLawyer که در مواقع بیکاریاش مشکلا امنیتی قفلها رو بررسی میکنه، به یک مورد جالب برخورد کرده. یک شرکت یک قفل فیزیکی که با اثر انگشت باز میشه رو فرستاده تا اون بررسی کنه و اون براشون نوشته «حین بررسی قفل متوجه شدم که اگر کسی با یک پیچگوشی سه تا پیچ اطراف قفل رو باز کنه، میتونه بعد از باز کردن کل بدنه، قفل رو باز و بسته کنه و هر وقت لازم شد، دوباره پیچها رو ببنده و همه چیز مثل روز اولش باشه».
فکر میکنین جواب تولید کننده چی بوده؟ «ولی قفل ما برای هر کسی که پیچ گوشتی نداشته باشه بسیار مطمئن عمل میکنه».
ماجرای خنده داری است که دائما در اطرافمون می بینیم. سیستمهای امنیتی شرکتها ده تا قفل مختلف دارن ولی یک مدیر سیستم به بانک اطلاعاتی دسترسی داره. یک شرکت دیگه هشت جور وی پی ان و ریموت دسکتاپ جلوی سرورهاش گذاشته ولی اطلاعات اونها توی یک ویکی روی وب نگهداری میشه و از اونطرف کشوری که معتقده امنیت کامل توش حکمفرما است ولی هیچ خبری از مبارزه با متجاوزها و دزدها توش نیست یا شما در مقابل پلیس یا بدتر از اون قوه قضاییه خود اون کشور هیچ امنیت/حقی حس نمیکنین. مثال دیگه کشوری است که فکر میکنه امنه ولی اقتصادش همینطور در حال بدتر شدن است بدون اینکه کسی براش کاری کنه.
این ایجاد یک توهم از امنیت چیزی است که دائما در اطرافمون میبینمش. در هر لایهای که نگاه کنیم. اگر میخواین امن باشین، لازمه سیستمهامون در مقابل شکلهای مختلف نفوذ امن باشن و اجزای مختلفش امن باشن. توی دنیای کامپیوتر حتی این امنیت به امنیت فیزیکی هم میرسه. اگر قراره کامپیوترها امن باشن باید پنجرههای ورودی به سالن کامپیوترها هم امن باشن و اتفاقا این تستها بخشی از هر تست نفوذ کامل هستن. خلاصه اینکه حواستون به همه امنیت باشه نه فقط یک گوشهاش.
شرکت گِلِگ در مسکو، شرکت کوچیکی است که کارش ساختن، جمع کردن و فروختن اکسپلویتها است. اونم نه اکسپلویتها و زیرو دی های معمولی بلکه پکهایی برای نرمافزارهای نظامی، نرم افزارهای پزشکی، اسکادا و غیره. یعنی حساسترین برنامههای ممکن. اولین پک این شرکت در ۲۰۰۴ منتشر شد و حالا طبق ادعای خودشون بیشتر از ۵۰ تا دیتابیس ماجول رو میفروشن و محصولی که بخرین هم هر ماه آپدیت می شه، با ماجولهای Zero Day جدید.
البته معلومه که خود شرکت مدعی میشه این پک رو برای کسانی که میخوان تست نفوذ انجام بدن میفروشه و مدعی است مشتریانش بین فورچون ۵۰۰ هستن اما کاملا می شه مطمئن بود که یکسری خریدار همیشگی هم کسانی هستن که اینها رو برای مقاصد مخفیترین میخوان و برای من و شما دو تا نکته جالب هست:
چقدر راحت یک نفر می تونه مشکلات امنیتی بیمارستانی که من توش بستری هستم رو بخره (:
خیلی از کسانی که مدعی هک و غیره هستن، عملا کارشون دلالی این اطلاعات است
و البته کسانی که مساله رو بررسی کردن می گن بیشترین اکسپلویت ها مربوط به سیستم عاملها و نرمافزارهای لایه پایینی این سیستمها هستن و به شکل عمومی در دسترس اما خب این شرکت همه رو یکجا جمع کرده و کار هکرها رو راحت کرده.
گروهی از متخصصین امنیت سایبری جهان، برای خودشون اولین پنجشنبه ماه می رو روز جهانی پسورد نامگذاری کردن و چند سالی است که به این بهانه یاد آدمها میندازن که:
پسورد مثل مسواکه! مال خودتون رو به هیچ کس ندین و هر چند وقت یکبار هم عوضش کنین
روند این سالها به سمت کم شدن پسوردها و استفاده از یک سرویس برای لاگین به سرویس های دیگه است (مثلا با گوگل وارد همه چیز بشیم). توی این مکانیزمها سایتی که قراره بهش لاگین کنیم ما رو می فرسته به گوگل، گوگل هم بهش می گه «این واقعا صاحب ایمیل jadijadi@gmail.com است» و اون سایت با این اعتماد، به کارش ادامه میده. اما با وجود گسترده تر شدن این مکانیزم، ما هنوزم پسوردهای زیادی داریم و تجربه نشون داده که آدمها:
پسوردهای خوبی انتخاب نمی کنن
پسوردهاشون رو جایی می نویسن یا به کسی می دن
پسوردها رو بعد از عوض کردن فراموش می کنن!
پس این سه تا رو توی ذهتنون مرور کنین و همین الان چند تا پسورد مهم زندگی تون رو تغییر بدین، با چیزی که:
بیشتر از ۸ حرف باشه، توش عدد و حروف کوچیک و بزرگ باشه و در دیکشنری پیدا نشه
و امن باشین و خندون… فراموش نکنین: «پسوردم یادم رفته» یکی از دردسرهای امروز است؛ چیزی رو پسورد بذارین که واقعا تو مغزتون بمونه و بعد با یک قهوه یا شکلات یا فرستادن این مطلب یا موضوع به بقیه، روز جهانی پسورد رو جشن بگیرین.