پنج پناهنده و من

پناهنده اول

اسم منشی مادر من پریسا بود. حدود یک میلیون در ماه حقوقش بود. ازدواج کرده بود و کارش این بود که نسخه مریض‌ها رو بگیره، بهشون نوبت بده، اگر لازمه بهشون بگه به اندازه کافی آب بخورن و به نوبت اونها رو بفرسته تو اتاق سونو و نتیجه رو روی کامپیوتر تایپ کنه بده دست مراجع. یک روز از مامان خواهش کرد بهش حقوق سه ماه رو پیش بده تا بتونه بره ایتالیا. روشش دادن پونزده میلیون به یک قاچاقچی بود که اونها رو می رسوند به مرز ایتالیا. شش ماه بعد مادرش با یک جعبه شیرینی اومد مطب و گفت که دخترش خیلی موفق و خوشبخت است و ماهی هزار یورو از دولت می گیره و زندگی راحت و خوبی داره.

پناهنده دوم

فرید در حوزه خودش یکی از متخصص های خوب ایران است. از افغانستان اومده و نمی تونه درس بخونه یا تو بانک حساب داشته باشه. مستقل از کار فنی اش گاهی در ماست بندی کار می کنه چون حقوقی که به خاطر اون کار فنی میگیره جوابگوی هیچ چیز نیست. تعریف می کنه که یکبار در راه قم-تهران مسافری کنار جاده ایستاده بوده و اتوبوس نگه می داره و اونو پیاده می کنه تا اون مسافر رو سوار کنه. استدلال اینکه «من بلیت دارم» در مقابل «تو افغانی هستی» برنده نشده.

پناهنده سوم

اسمش رضا بود و من توی عربستان همکارش بودم. از مرز ایران رفته بود پاکستان و به سازمان ملل گفته بود ایران براش خطرناکه چون «لر» است و دولت مرکزی با لرها خوب نیست و قبایل اونها امنیت ندارن. ازش چند سوال پرسیده بودن مثل اینکه از کدوم طایفه است و از کدوم کوه‌ها برای رسیدن به پاکستان گذشته و بهش کارتی داده بودن که می تونست خونه و غذا داشته باشه. کارش این بود که هر هفته بلیت هواپیما به مقصد کانادا بخره و سعی کنه با پاسپورت ایرانی که ویزای کانادا نداره، سوار هواپیما بشه. در نهایت از طریق یک کشور ثالت به کانادا رسیده بود و چون پناهنده ها هی داشتن بیشتر می شدن، یک جایی دولت اعلام کرد که هر کس قبل از فلان تاریخ به کانادا رسیده بیاد اقامت بگیره. دوستمون در این مدت از دانشگاه مدرک مهندسی اش رو گرفته بود و در یک شرکت معتبر بین المللی کار می کرد.

پناهنده چهارم

دوستی است که در کمپین یک میلیون امضا عضو بوده. یا شایدم یه دوست چپ. شایدم اصلاح طلب یا روزنامه نگار یا تازه مسیحی شده یا گی یا ترنس. این دوستمون توی ایران نمی تونسته زندگی کنه چون … نمی دونم چرا.. چون راحت نبوده احتمالا یا خارج رو بیشتر دوست داشته. خیلی ها با شرایط مشابه این دوستمون نه فقط زنده موندن که هنوزم دارن برای حقوق خودشون و دیگران تلاش می کنن ولی اون که یکبار تو خیابون امضا جمع کرده بود یا توی سایت سه مطلب منتشر کرده بود یا توی ۸۸ باتوم خورده بود یا تازه مسیح رو کشف کرده بود یا بلد بود زیرچشمش رو سیاه کنه رفت و الان افتخار می کنه که توی آلمان و ایتالیا و … کار نمی کنه و حتی زبان هم نمی خونه یا در خانه آزادی و بقیه جاها فعاله. این دوستمون گاهی تظاهرات می کنه چون معتقده شرایط زندگی اش در کشور میزبان انسانی نیست. این آدم خیلی فرق داره با اونی که واقعا نمی تونست تو ایران بمونه و خوشحالیم که تونسته بره ولی؛ این پناهنده چهارم، اون نیست.

پناهنده پنجم

هزارن آدم است، از جمله یک بچه سوری است که پدرش و مادرش دریا رو به بمب و گلوله ای که با پول ما رو سرشون ریخته می شد ترجیح دادن.

من

من گاهی پناهنده یک، سه یا چهار هستم و به حال پنجمی افسوس می خورم که چرا کشورها قبولش نکردن. گاهی خودم هستم و به پناهنده دو توهین می کنم و گاهی کاملا آدم مستقلی هستم که فکر میکنم کشورها حق دارن دیگه بگن «ما اصلا پناهنده نمی خوایم» یا همونی هستم که قبلا مرتضی پاشایی شر می کردم و بعدش غواص و بعدش کارشناس حفاظت در برابر زلزله شدم و الان مسوول لایک گرفتن از غرق شده ها. شایدم من اونی هستم که پول بمبی که روی سر پناهنده ها گرفته می‌شه رو ازم می گیرن و جرات ندارم بگم «نکن آقا نکن!». راستش من واقعا نمی دونم کی‌ هستم؛ امیدوارم شما بدونین.

فروهر (Faravahar یا Farohar)

من در سایت قدیمی‌ام مجموعه ای داشتم در مورد ادیان، اساطیر و نمادها که با پاک شدن سایت، اونم از دست رفت. حالا یکی از خواننده‌های قدیمی بخشی از اونها رو برام فرستاد که دارم بازنشرشون می کنم.

faravahar_web

فروهر یک نشان کاملا شناخته شده و دقیق زردشتی است. معنای لغوی آن در زبان پهلوی، «من انتخاب می کنم» است. این نماد، یادآور هدف زندگی در روی زمین است؛ زندگی به شیوه ای که روح تعالی معنوی پیدا کند و به اهورا-مزدا بپیوندد. این حالت را در اوستا Frasho-kereti می گویند.

این نشان، تعمیم یافته نماد «صفحه بالدار» مصری های باستان است که به عنوان نماد پادشاهی استفاده می شده و بعدها نیز به سرزمین آشور راه یافته است. به هرحال این نماد در دین زردشتی با هدف بازنمایی روح انسانی استفاده شده است.

در دین زردشت اعتقاد بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر (سپنتا مینو – اثر روشنی ) و شر (انگره مینو – اثر تاریکی) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگرند. روح انسان بین این دو نیرو گرفتار است و توسط هر یک از آن ها به سمت خوبی ها و بدی ها کشیده می شود. دو پای منحنی بلند پایین تصویر که به حلقه (روح فرد) متصل شده اند، نمایشگر این دو نیرو هستند.

در وسط فروهر یک حلقه وجود دارد که نمادی از روح فرد است. شکل دایره آن یادآور ابدی و ازلی بودن روح است و بال های دو طرف، وسیله روح هستند برای پیشرفت و رشد. هر یک از این بال ها سه لایه دارند که یادآور راه آشا یا آرتا (Asha) است: پندار نیک (Humata)، گفتار نیک (Hukhta) و کردار نیک (Hvarasta). روح از طریق توسل به این سه اصل خواهد توانست به سمت تعالی پرواز کند. دامن بسته پایین نشانگر «پندار شر»، «گفتار شر» و «کردار شر» است که روح را از پرواز باز می دارد.

بدن و سر انسانی این نماد، از یک طرف نشان دهنده انسانی است که می خواهد راه خود را انتخاب کند و از طرف دیگر نشان دهنده این موضوع است که اهورا مزدا، به هر روح انسانی اختیار داده است تا بین خیر و شر به انتخاب دست بزند. چهره نیم رخ است و این به آن معنا است که با استفاده از سکان آرتا،‌ به سمت پای خیر حرکت کرده است.

بدن بالای نماد، دو دست دارد. یک دست به نشانه عمل و تلاش در راه آرتا (پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک) به سمت بالا در حال حرکت است تا به ما یادآوری کند که برای پیشرفت، نیازمند کوشش هستیم. دست دیگر حلقه ای در دست دارد. بعضی گفته اند این حلقه نشانه قرارداد و سرسپردگی به راه خیر است و برخی دیگر گفته اند این حلقه نشان دهنده تناسخ انسان در راه رسیدن به خیر است.

البته لازم به ذکر است که برخی محققان، تفسیر متفاوتی از بال ها ودامن بسته پایین ارائه می دهند. آن ها مدعی می شوند که بال ها به پنج بخش تقسیم شده اند و این پنج لایه می توانند معرف سرودهای مقدس زردشت (Gathها)، پنج بخش روز (Gehها) و پنج حس انسان باشند. و جهت حرکت توسط باله پایینی که به سه بخش پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک تقسیم شده است، مشخص می شود.

این نماد در بنای پرسپولیس و دیگر بناهای زردشتی دیده می شود. البته در جاهایی که لازم بوده در یک فضای افقی بلند جای داده شود، عناصر انسان و پاها از نماد حذف شده اند. در دوران ساسانی حلقه به عنوان نماد پادشاهی به کار رفته و به شکل هاله تقدس، به بالای سر فرد انتقال یافته است.

رمضان امسال صفحه ویژه رمضان گوگل رو هم به خونه دعوت کنین

دوباره ماه رمضان شده. ماهی که تضادهای عجیبی توی خودش داره. به نظرم در باطن ماه رمضون می تونه قشنگ باشه بخصوص اگر تاکیدش رو روی مسواک، دئودورانت، دوش گرفتن قبل از اذان، مهربون بودن، انصاف، راستگویی و .. بیشتر کنه. اما خب متاسفانه این ماه که می‌تونست خیلی هم معنوی و زیبا باشه،‌ برای ما تبدیل شده به سیستمی که سعی می کنه آخرین بخش های طبیعی انسان ها (شامل غذا و آب) رو به زور پلیس و تعذیرات و ۷۴ ضربه شلاق و این تیپ چیزها ممنوع کنه و چیزی که در دنیای پیروان اسلام یک ماه شاد و پر انرژی و خوب است رو تبدیل کرده به یک فضای خسته، بی حوصله و عصبی در طول روز و البته با تفریح‌گاه‌هایی باز در طول شب (بخونین غذا و استخر و …) که برای مردهایی که در طول سال به دستور حاکم از تفریح شبانه محرومن، تجربه‌ای ناقص از شب‌زنده‌داری فراهم می‌کنن.

صفحه ماه رمضون گوگل

حالا امسال توی این فضای دو گانه،‌ گوگل حرکت بامزه‌ای زده که برای من یادآور فضای ماه رمضان توی کشورهای مسلمونه. گوگل امسال یک بخش مفصل مربوط به ماه رمضان در آدرس g.co/Ramadan داره که توش کلی چیز مرتبط هست؛ از زمان اذان به وقت محلی تا دستور پخت‌های غذاهای این ماه تا آدرس نزدیکترین خیریه و افطاری‌دهنده و ترافیک دم اذان و ویدئوهای یوتیوب مرتبط و نکات پزشکی و بهداشتی. به نظرم برای کسایی که روزه می گیرن سر زدن به بخش رمضان گوگل می تونه فضای معنوی این ماه و بخشی از یک فرهنگ جهانی بودن رو لذت‌بخش‌تر کنه.

چرا خارجی‌ها در ایران به دنبال قیمت کلیه هستن؟ چون ایران تنها کشوری است که …

مطلب قبلی در مورد آدم‌ها در گوگل در هر کشور به دنبال قیمت چه چیزی هستن برای ایران نتیجه‌ای عجیب داشت! در معادله «قیمت X در Y چند است؟» اگر Y‌ ایران باشه،‌ گوگل X رو «کلیه» پیشنهاد می ده. به عبارت دیگه در جهان مردم توی گوگل سرچ می کنن که کلیه تو ایران چنده؟.

اما چرا این نتیجه عجیب رو داریم؟ بعضی ها حتی معتقد بودن که گوگل حتما خباثتی در کار داره که این پیشنهاد رو می ده ولی آدم عاقل وقتی «نتیجه» ای رو می بینه باید حدس بزنه که حتما یک «علتی» بوده که این نتیجه به وجود اومده. یکی از دوستان که در بلاد خارجه حقوق می خونه گفت که پارسال این بخشی از کتابی بوده که برای Criminal Justice می خوندن:

قیمت کلیه در ایران

در این صفحه کتاب بحث جالبی مطرح می شه:

کلیه عضوی از بدن است که دو تا داریم و با یکی هم زندگی می مونیم. در هر لحظه حدود ۸۰هزار آمریکایی منتظر پیوند کلیه هستن که سالانه ۴۵۰۰ نفر از اونها به دلیل نرسیدن کلیه می‌میرن. حالا کشوری داریم به اسم ایران که تنها کشوری در جهان است که توش فروش کلیه قانونی و زیر نظر دولت انجام می شه. در این کشور شما می تونین با ۲ تا ۴ هزار دلار یک کلیه بخرین در حالی که طبق قانون آمریکا، خرید و فروش اعضای بدن تا ۵۰هزار دلار جریمه و پنج سال زندان داره چون به گفته یک استاد سلامت، حقوق، بیوتکنیک و حقوق بشر دانشگاه بوستون «ما نمی خواهیم در جامعه ای زندگی کنیم که در آن ثروتمندان با خرید اعضای بدن فقرا، به زندگی ادامه می‌دهند».

جالب نیست؟‌ ظاهرا ما تنها کشور جهان هستیم که توش می شه راحت و بی دردسر کلیه یک نفر رو خرید و زنده موند. این بحث رو توی شرکت می کردیم و یکی از دوستان مذهبی به این اشاره کرد که «هر انسان بر بدن خودش حق داره و ما باید اجازه داشته باشیم اجزای بدنمون رو بفروشیم». جواب‌ها ساده هستن:

۱- اگر ما به حق بدن معتقدیم نه اجازه داریم کسی رو به خاطر استفاده آزادنه از اون شلاق بزنیم و نه می تونیم خوردن و‌ آشامیدن بعضی چیزها یا همه چیزها در بعضی ساعت ها / روزها رو براش ممنوع کنیم و نه بهش بگیم در چه شرایطی چطوری مجازه از بدنش استفاده کنه. چه برسه به ختنه و قمه زدن برای بچه‌ها و …

۲- اصولا – در دیدگاه رایج ما – اسلام صدمه زدن به بدن رو جایز نمی دونه

۳- اگر معتقد باشیم که «یک کلیه اضافی است و برداشتنش صدمه زدن به بدن نیست» باید جوابگو باشیم که چطور بدن انسان یک چیز اضافی در خلقت خودش داره.

۴- اگر کسی اینقدر بیچاره است که قبول می کنه بخشی از بدنش رو بفروشه تا مقداری پول به دست بیاره، دولت موظفه یک کاری در این مورد بکنه

۵- جامعه ای که توش با پول می شه اعضای بدن یک نفر رو خرید، در عمیق ترین لایه پذیرفته که حق زندگی مال کسی است که پول داره.

البته مشخصه که من حقوق دان نیستم و نگاهم فلسفی است (: این مورد خاص هم برام از این نظر جالب شد که شواهدی دیدم در مورد اینکه واقعا در جهان به اینکه در ایران امکان «خریدن قانونی کلیه» هست توجه می شه و از اونطرف متاثر کننده است که مثلا به فرش، زعفران و … شهره نیستیم.

  • اون صفحه کتاب رو H2 برام فرستاده بود.

دانلود کل درس‌های صوتی و پی دی اف قرآن مهندس بازرگان

مهشاد برامون نوشته که داره سعی می کنه کل مجموعه تفسیر قرآن مهدس عبدلعلی بازرگان رو از سایت رسمی مهندس بازرگان دانلود کنه ولی چون ساختار سایت خیلی سنتی و صفحه صفحه طراحی شده، اینکار براش سخته و سایت هم جایی رو نذاشته که بتونیم کل جریان رو یکجا دانلود کنیم. با یک نگاه به صفحه مشخص می شه که از این لینک http://bazargan.com/abdolali/main0.html لینک شده به ۱۱۴ سوره و اونجا چندین فایل mp3 در صفحه هست که هر کدوم بخشی از درس های قرآن مربوط به تفسیر اون سوره هستن.

بذارین ماجرا رو پیچیده نکنیم و با دستور جذاب wget همه اش رو بگیریم. از اونجایی که احتمالا حجمش زیاده و اینترنت ما هم اسلامی (که حتی به درد قرآن دانلود کردن هم نمی خوره ظاهرا) وصل می شیم به یک سرور اینترنتی و اونجا این دستور رو می زنیم:

$ wget http://bazargan.com/abdolali/main0.html -r -l3 -c -np -k

سوییچ ها مشخص هستن. r برای دانلود ریکرسیو (تو در توی صفحات) ولی فقط تا سه لایه داخلی (l3) چون لایه اول که همین صفحه است، لایه دوم می شه صفحه ای که سوره ها توش هست و لایه سوم می شه فایل های mp3 و یک c هم اضافه می کنیم به معنی continue که اگر قطع شد وسطش راحت ادامه بدیم و یک np یعنی از جایی که هستیم بالاتر نمی خوایم بریم (no parrent).

روی اون سرور تقریبا پنج دقیقه بعد همه چیز دانلود شده:

$ tree -d -L 3 #فقط دایرکتوری ها و فقط سه لایه
.
└── bazargan.com
    └── abdolali
        ├── gifs
        ├── MP3
        ├── PDF
        └── video

خیلی هم خوب. ما فقط دایرکتوری MP3 رو می خوایم. حجمش چقدره؟

$ du -hs bazargan.com/abdolali/MP3/
4.4G    bazargan.com/abdolali/MP3/
$ du -hs bazargan.com/abdolali/PDF/
184M    bazargan.com/abdolali/PDF/

هوم.. حالا که صداها چهارگیگ هستن و پی دی اف ۱۸۴ مگ. تکرار همین کار روی کامپیوتر / سرور شما، همین نتیجه رو خواهد داد. البته اگر راحتتر هستین دوستان خوبم در aivivid که خدمات سرور، میزبانی و خیلی چیزهای دیگه می دن زحمت کشیدن و فایل مگنتی برای تورنت درست کردن و تا مدتی خودشون سید می کنن و بعدش هم اگر کسی دوست داشت، به سید کردن ادامه می ده. تورنت دانلود درس های (صوتی) قران مهندس عبدالعلی بازرگان در صورتی که سید داشته باشه، روشی راحتتر برای دانلود است.

پ.ن. بازرگان جزو آدم هایی است که هم در رژیم پهلوی زندان رفته و هم در رژیم فعلی و اتفاقا در اون رژیم همراه میرحسین موسوی زندان بوده. این تیپ آدم ها نشون می دن که دنبال قدرت نبودن و تلاش می کردن چیزی رو اصلاح کنن. علیرغم اینها، من این درسها رو نشنیدم و نمی دونم چیه و این مساله به عنوان یک سوال لینوکسی برام جالب بوده.

پ.ن.۲. به مهندس ایمیل زدم و پرسیدم آیا مشکلی نیست که من فایل هاش رو به صورت تورنت پخش کنم. جوابشون این بود:

جناب جادي، با سلام و تحيت و تشكر از اطلاع دادنتان و رعايت وجداني حقوق ديگران، اما در مورد قرآن، حق شخصي وجود ندارد و كتاب خدا متعلق به همه است و هرگونه تسهيلي كه هركس دراين زمينه فراهم كند، موجب خوشحالي و تشكر هم خواهد بود
موفق باشيد
بازرگان

سی تی اسکن مجسمه ۱۰۰۰ ساله بودایی، مومیایی داخلش رو آشکار کرد

mummy

محققین هلندی مرکز پزشکی میاندر، با سی تی اسکن مجسمه هزار ساله استاد بودایی چنینی لیوکوان، نشون دادن که تمام این سال‌ها، داخل این مجسمه یک مومیایی وجود داشته. اونها همچنین با اندوسکوپی، نمونه‌هایی از جسد رو برای آزمایش برداشتن.

هلندتایمز نوشته

در کنار همه نوع ماده فاسد شده در جایی که قبلا اعضای حیاتی بدن قرار داشتن، محققان تکه‌های کاغذی پیدا کردن که روشون کارکاکترهای قدیمی چینی نوشته شده بود. همچنین نمونه‌ای از استخوان برای تحلیل دی.ان.ای. برداشته شده.

رادیو گیک شماره ۴۸ – ریشه های بی ریشه قسمت دوم

ذن مکتبی از بودیسمه که توش تاکید می شه به تفکر لحظه به لحظه و نگاهی عمیق تر به ماهیت جهان. اونهم از طریق تجربه مستقیم. در ذن کوان هایی وجود دارن که مثل داستان های کوتاه هستن. این داستان ها موضوعی برای تفکر به شما می دن و تلنگری می شن برای رسیدن به روشنایی.

در کتاب ریشه های بی ریشه اریک ریموند که از خدایگان دنیای لینوکس است، کوان هایی رو برای ما نوشته که بتونیم باهاشون شاد باشیم، ازشون انرژی بگیریم و از همه مهمتر به روشنایی برسیم. چیزی بین طنز و جدی. بستگی داره نگاه شما چی باشه. این کوان ها رو احمد شریف پور عزیز به فارسی ترجمه کرده و من در پادکست ۳۲ (ریشه های بی ریشه) اکثرش رو خوندم. اما اون موقع چند کوان هنوز ترجمه نشده بودن که الان ترجمه شدن و در پادکست ۴۸ (مشهور به ۳۲ ممیز ۲) خونده می شن.

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

بالانیامدن لینوکس کامپیوتر تفریحی هواپیمایی ترکیه

linuxcrash

توضیح: اول عنوان رو نوشته بودم کرش ولی اصلاحش کردم به بالانیامدن. بنا به تعریف ها ظاهرا لینوکس سیستم های تفریحی هواپیما به خاطر یک مشکل خارجی بوت نمی شد و هی ری استارت می شد.

آیدین عکس بالا رو فرستاده از هواپیمایی ترکیه و منم براتون می ذارم که یادآوری ای باشه که اینها سیستم عامل هستن و بدون شک مثل هر برنامه دیگه (به جز qmail!) باگ دارن. سیستم عامل ها ابزار هستن و تعصب بیخودی به هرکدومشون کاملا اشتباه. من ممکنه معتقد باشم دریل بلک‌اند‌دکر بهتر از بقیه دریل ها است ولی دلیل نمی شه زندگی ام رو روی این کل کل بنا کنم (: