دستگیری وبلاگنویس بحرینی

علی عبدالامام،‌ وبلاگنویس بحرینی که در گلوبال ویسز هم می‌نویسد توسط حاکمان بحرین دستگیر شده. ادعا؟ انتشار «اخبار دروغ» در سایت بحرین آنلاین. این سایت یک سایت طرفدار دموکراسی در بحرین است که در داخل کشور، سانسور شده.

اطلاعات بیشتر درباره علی و ده دستگیر شده حقوق بشری دیگر را در اینجا بخوانید.

خروج گوگل از چین

هرچند ما در این گوشه دنیا عادت کرده‌ایم به خراب‌تر شدن هر روزه دنیا، گاهی هم چیزهای مثبتی اتفاق می‌افتن. یکیش این خروج گوگل از چین. البته کلیت جریان فوق العاده نیست ولی همینی که یک شرکت تجاری به خاطر آبروش و همچنین فشارهای احمقانه دولتی بالاخره به ستوه می‌یاد و سانسور رو کنار می‌ذاره خودش خوبه. از دیروز هر کس توی چین وارد گوگل می‌شه و سرچ می‌کنه، به جای نسخه سانسور شده و بدون هیچ منبع حقوق بشری و بدون هیچ رد پایی از دیکتاتوری‌ دولت، با یک گوگل «معمولی» روبرو می‌شه که در هنگ کنگ، جواب‌هایی که همه مردم دنیا می‌گیرن رو به چینی‌ها هم نشون می‌ده.

این اتفاق بعد از این افتاد که گوگل ادعا کرد گوگل یکسری حمله پیچیده سایبری از طرف چین داشته و چین هم گوگل رو متهم کرد که به «قرارداد نوشته شده» در مورد سانسور درست عمل نمی‌کنه. چین کشوری است که توش هزاران پلیس و حقوق بگیر دولت وظیفه بررسی دائمی اینترنت و کامنت گذاشتن توی وبلاگ‌ها رو دارن و نرم افزارهای مختلف اتاق های چت و سایت‌ها رو زیر نظر گرفتن. من واقعا خوشحالم که گوگل در این شرایط خودش رو از سیستم خارج کرده… حتی اگر به خاطر منافع تجاری اش در جاهای دیگه دنیا باشه.

در نهایت هم خوبه اشاره کنم به نامه‌ای که عده‌ای از دانشمندان چینی نوشته بودند در این مورد که اگر گوگل سانسورش در چین رو متوقف کنه و در نتیجه دولت کل گوگل رو سانسور کنه، رشد علمی چین کندتر خواهد شد چرا که گوگل در حال حاضر یکی از اصلی ترین منابع شروع هر تحقیق علمی و غیرعلمی است (:

لینوکس در هفته سوم ۲۰۱۰

خب یک هفته داریم پر از خبر…

رییس جمهور پاکستان جک‌هایی که او را دست بیاندازند را ممنوع کرد

رییس جمهور احتمالا محبوب پاکستان بر اساس قانون جدید، کسانی که درباره او جوک اس ام اس کنند یا در اینترنت پخش کنند را به چهارده سال زندان محکوم خواهد کرد (:

اگر متن اصلی خبر را بخوانید داستان‌هایی دارند دقیقا شبیه ما. «تهمت به رهبری سیاسی کشور» از وقتی به جرایم پیوست که مردم شروع کردند به ارسال جوک‌ها به ایمیل‌های رسمی رییس جمهور.

سه نمونه از جک‌هایی که در مقاله آمده‌اند عبارتند از:

تروریست‌ها رییس جمهور محبوب ما را دستگیر کرده و گفته‌اند که یا باید پنج میلیون دلار پول برایشان بفرستیم یا او را آتش خواهند زد. لطفا هر چقدر که می‌توانید کمک کنید. من شخصا پنج لیتر بنزین برایشان فرستاده‌ام.

برای بزرگداشت انتخاب رییس جمهور محبوب به ریاست جمهوری کشور، وزارت پست تمبری با تصویر وی چاپ کرده‌است. تنها مشکل این است که مردم دقیقا نمی‌دانند که به کدام طرف تمبر باید تف بزنند.

دزد: همه پولهایت را به من بده

رییس جمهور: مگه من را نمی‌شناسی؟ من زرداری هستم! رییس جمهور.

دزد: پس همه پولهای خودم را به من بده!

بیانیه‌ی جمعی از وبلاگ‌نویسان در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری و وقایع پس از آن

۱) ما، گروهی از وبلاگ‌نویسان ایرانی، برخوردهای خشونت‌آمیز و سرکوب‌گرانه‌ی حکومت ایران در مواجهه با راه‌پیمایی‌ها و گردهم‌آیی‌های مسالمت‌آمیز و به‌حق مردم ایران را به شدت محکوم می‌کنیم و از مقامات و مسوولان حکومتی می‌خواهیم تا اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را -که بیان می‌دارد «تشكيل‏ اجتماعات‏ و راه‌ پيمايی‌ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏‌که‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ نباشد، آزاد است» رعایت کنند.

۲) ما قانون‌ شکنی‌های پیش‌آمده در انتخابات ریاست جمهوری و وقایع غم‌انگیز پس از آن را آفتی بزرگ بر جمهوریت نظام می‌دانیم و با توجه به شواهد و دلایل متعددی که برخی از نامزدهای محترم و دیگران ارائه داده‌اند، تخلف‌های عمده و بی‌سابقه‌ی انتخاباتی را محرز دانسته، خواستار ابطال نتایج و برگزاری‌ی مجدد انتخابات هستیم.

۳) حرکت‌هایی چون اخراج خبرنگاران خارجی و دستگیری روزنامه‌نگاران داخلی، سانسور اخبار و وارونه جلوه دادن آن‌ها، قطع شبکه‌ی پیام کوتاه و فیلترینگ شدید اینترنت نمی‌تواند صدای مردم ایران را خاموش کند که تاریکی و خفقان ابدی نخواهد بود. ما حکومت ایران را به شفافیت و تعامل دوستانه با مردم آن سرزمین دعوت کرده، امید داریم در آینده شکاف عظیم بین مردم و حکومت کم‌تر شود.

پنجم تیرماه ۱۳۸۸ خورشیدی

بخشی از جامعه‌ی بزرگ وبلاگ‌نویسان ایرانی





	

سانسور در چین، یک قدم احمقانه‌تر شد

چین هم یکی از معدود کشورهای دنیا است که اینترنت رو فیلتر می‌کنه. اگر سرکوب اخیر اینترنت در ایران رو در نظر نگیریم و به شرایط «طبیعی» نگاه کنیم، چین کشور فعلا پرچمدار سانسور در دنیای دیجیتال است. طبق یک قانون جدید، قرار شده که از تاریخ اول جولای، همه عرضه کنندگان پی.سی. در این کشور، در کنار سیستم عامل، برنامه فیلتر کردن اینرنت رو هم روی کامپیوترها نصب کنند.

در حالی که در اون کشور هم خیلی‌ها جوابشون به این محدودیت‌ها، یاد گرفتن روش رد شدن از اونها است، یکسری هنرمند جواب دیگه‌ای به این محدودیت جدید دادن. اونها اعلام اعتصاب عمومی اینترنتی کردن؛ عدم استفاده از اینترنت برای گشت‌زنی در اینترنت، بازی، چت یا هر کار دیگه به مدت ۲۴ ساعت.

بدون شک، این اعتصاب، فایده چندانی نداره. نه کسی ضرر خاصی می‌کنه و نه سرکوب‌های دولت چین کم می‌شه، اما حداقل چیزی که هست اینه که آدم‌ها خودشون یادشون می مونه که سانسور در حال شدیدتر شدن است و به دولت و بقیه هم می گن که این رو می‌فهمن، حتی اگر نتونن کار چندانی بکنن.

آیا برق را ادیسون اختراع کرد؟ پس متهم کیست؟

خب بله! ولی سوال اصلی این است که «آیا اگر ادیسون نبود برق اختراع نمی‌شد؟»

همین الان دیدن مجموعه مربوط به شبکه ضداخلاقی اینترنتی از شبکه سه رو تموم کردم. یک عده جوون رو دستگیر کردن و بدون حضور وکیل یا هیات منصفه یا ناظر و بدون شک در سلول‌های انفرادی و تهدید ازشون جلوی دوربین اعتراف گرفتن که از آمریکا و اسراییل و احتمالا کلی جای ضد ایرانی دیگه پول می‌گرفتن تا هرزه‌نگاری در اینترنت منتشر کنن و جوون‌های مملکت رو به باد بدن.

دو تا چیز رو لازم می‌دونم بگم:

یاد دایی‌جان ناپلئون به خیر باد و روحش شاد (: اسدالله میرزا در جواب دایی‌جان که می‌گفت انگلیس‌ها یکی رو فرستادن که قمر رو حامله کنه تا آبروی دایی جان بره می‌گفت «پس لابد کل کارخونه‌های اسلحه‌سازی انگلیس باید تعطیل بشه و به جاش قرص کمر بسازن!». شکی نیست که کشورها با برنامه‌های فرهنگی هم علیه هم می‌جنگن ولی به هرحال یاد اسدالله میرزا به خیر (:

فراموش نکنیم که اگر ادیسون نبود هم برق اختراع می‌شد. چیزی که وزارت محترم اطلاعات باید دنبالش بگرده یک جوون ۲۰ ساله نیست که سایت پورنو می‌زنه و لابه‌لاش فحش رکیک سیاسی هم می‌ده، بلکه سیستم و اندیشه‌ای است که کشوری ساخته که جوون‌هاش توی سایت‌های پورنو دنبال عقاید سیاسی و مذهبی‌شون می‌گردن و همونی که می‌گه با چه فیلم/عکسی استمناء کنن، براشون راه و رسم سیاسی هم تبلیغ می‌کنه.

قتل امید رضا میر‌ صیافی در زندان

آدم برای زنده موندن به یکسری چیز احتیاج داره. چیزهایی مثل هوا و غذا و آب برای همه در هر لحظه ضروری هستن و چیزهایی مثل آزادی بیان و پزشک برای بعضی‌ها در بعضی‌ مواقع ضروری. به نظر من چه هوا رو با طناب قطع کنند و چه گردش خون رو با کارد و چه جلوی مراقبت‌های بهداشتی برای یک بیمار قلبی رو بگیرن، قتل انجام دادن و نه فقط باید خجالت بکشن، که باید جواب هم بدن و فکر هم بکنن به اینکه کجان و دارن چیکار می کنن.

من بدون اینترنت در سفر بودم و خبر وبلاگ‌نویس ایرانی در زندان اوین درگذشت رو دیر دیدم. بودم هم قدرتی برای کاری نداشتم ولی هنوز هم برای ثبت خبرها دیر نیست. یک وبلاگنویس ایرانی که به خاطر بیان نسبی عقایدش در زندان جمهوری اسلامی ایران بود، به خاطر امتناع از مراقبت‌های بهداشتی و از عارضه قلبی درگذشت. مایه خجالت است. اولین مورد از چنین مرگی نیست. می‌گویند ۹ مورد دیگر مرگ مشابه در چند سال اخیر رخ داده است. بیشتر و بیشتر مایه خجالت است و مایه ترس. ترس من و شما نه. ترس حکومتی که برای انتقادهای گسترده، جوابی ندارد. مایه ترس است و امیدوارم که مایه تفکر طرفدارانش که جایزه طرفداری شان، بیشتر از دانشگاه و مدرک و شغل و آسودگی نسبی فکر نیست، آنهم از اینکه تلویزیون هر روز برایشان تکرار می‌کند که عقیده شان درست است.