درسنامه امکان آموزش از طریق ایمیل را به صورت رایگان برای علاقمندان به یادگیری فراهم می کند. کافی است دوره آموزشی مورد نظرتان را انتخاب کنید و یک ایمیل خالی به آدرس همان دوره ارسال کنید تا ثبت نام شما انجام شود.
درسنامه یکی از گوشه کنارهای خوب اینترنت فاریس است. سایتی آنلاین برای یادگرفتن. کافیه موضوع چیزی که می خواین یاد بگیرین رو انتخاب کنین (از بک آپ گرفتن تا وبلاگنویسی) و فقط با ارسال یک ایمیل درس ها رو در ایمیل خودتون دریافت کنین و حتی امتحان ها رو بگذرونین و چیز جدیدی یاد بگیرین.
سامسونگ توی ایران داره خوب کار می کنه. پول نسبتا خوبی داره خرج می کنه تا کارهایی که توی ایران نشده بود رو بکنه. از جمله دادن سخت افزار به وبلاگنویسها برای تست. خرج کردن پول برای داشتن مطالب (نه الزاما تاییدی) توی وبلاگ ها و مجلات و غیره و برگزاری سمینار و مسابقه و اینطور چیزها.
جایزه نفر اول در هر سیستم عامل ۵ میلیون تومن است که به نظرم رقم کاملا خوبیه و محصول نهایی هم چندین و چند برنامه جذاب خواهد بود برای اندروید و بادا. من که از همین لحظه شروع کردم ((: البته نه در نقش برنامه نویس. قرار شد با دو تا از دوستان با ایده کار کنیم. اگر برنده شدیم نود درصد برای برنامه نویس. پنج درصد برای من به عنوان همراه، دوست، نشون دهنده لینک، بحث کننده در مورد ایده ها و غیره و پنج درصد هم برای تیم توی شرکت که خرج تفریح و شادی می شه!
به نظرم شما هم سری بزنید…
پی.نوشت. به دلیل مشکلات فنی، سایت بادا او اس دات آی آر از بعضی دی ان اس ها قابل ریزالو شدن نیست. امیدوارم بتونن حلش کنن.
مشخصه که من اگر خودم با چیزی موافق نباشم براش تبلیغ نمی کنم. من این پادکست رو از روی درخواست تبلیغش شناختم. تا به حال ۴۱ شماره ازش منتشر شده و توی سفر اخیر به دوبی، اکثر اوقات بیکاری و تنهایی من به گوش کردن چندین و چند باره بعضی قسمت های این پادکست گذشت. من شعر دوست دارم. پادکست هم دوست دارم. اینجا به هم می رسن. یک نکته مهم و جذابش برای من فرصتی بود که بهم میداد برای آشنایی با شعرایی که نمیشناسمشون.
پیشنهاد میکنم حتما سری به سایت پادکست سرایه بزنید، اگر شعر دوست دارید عضوش بشین و اگر خوشتون اومد صفحه فیسبوکش رو لایک کنید. مستقل از علاقه به این پادکست، چون می دونم درست کردن پادکست سخته، برای هر کسی که بیشتر از ده قسمت مستمر از یک پادکست رو منتشر کرده باشه ارزش قائلم و ترکیب این دو تا بعث می شه در یکسال آینده، لوگوی تبلیغی پادکست رو کنار وبلاگ من ببینین.
برای خیلی وبلاگنویسها این میتونه روحیه بخش و جذاب باشه و برای خیلی از تبلیغ دهندگان، یک فرصت عالی.
دلیلی که میگم فرصت خوبیه اینه که تبلیغات در اینجا ارزون است و شدیدا هدفمند. مثلا به وبلاگ من نگاه کنید: وبلاگ من یک وبلاگ قدیمی است توی بحث گنو/لینوکس ، فرهنگ سایبر، آزادیهای دیجیتالی، گیکها و هکرها و اتفاقات تکنولوژیک مرتبط با حقوق بشر و اینطور چیزها (و البته گاهی تاروت ). در واقع اگر کسی بخواد چیزی مرتبط با لینوکس رو تبلیغ کنه، بهتره اونو بذاره تو وبلاگ من یا یک لینوکسنویس دیگه تا اینکه توی صفحه اول همشهری براش آگهی بده ((:
من تعرفه خاص تبلیغاتی ندارم و در قبول آگهی هم خیلی سختگیر هستم. اگر شما آگهیای دارین که مرتبط با حقوق بشر است، مرتبط با آزادیهای دیجیتال است یا در مورد لینوکس است و امنیت ملی رو هم به خطر نمیندازه، بهم خبر بدین تا براتون تبلیغش کنم (: دائمیترین جای تبلیغ ستون کناری است و جای پر بینندهتر ولی کوتاهتر، زیر پستهایی است که بیشتر از صد لایک میخورند و بارها ریشیر میشوند.
راستش اول که دعوت صادق جم به شادنویسی رو دیدم، فکر کردم ربط داره به شادخواری؛ شراب خوردن با بهترین دوستان که البته احتمالا برای خیلی ها، با شب یلدا هم ارتباط تنگاتنگ داره.
اما بازی یلدایی قشنگتر بود
ایده این است که در شب یلدا، هر کس که وبلاگ دارد، مطلبی شاد بنویسد. این مطلب میتواند هر چیزی مثل یک خاطره شاد، یک حکایت شاد، یک لطیفه شاد، یک آرزوی شاد، یک تصویر شاد، یک فید فرفری شاد و هر چیز شاد دیگری باشد!
هاها… خب من بخوام به لحظات شاد زندگی ام فکر کنم، دوستانم در مرکزش هستن. چه کنارم باشن چه کنارم نباشن. چه بهشون دسترسی داشته باشن چه بهشون دسترسی نداشته باشم. من بهترین لحظات زندگی ام لحظاتی است که در باز می شه و بهترین دوستم از در می یاد تو. وقتی منتظرم، وقتی می شینم و حرف میزنم، وقتی شعر می خونم، وقتی می خندم و وقتی بحث های شیرین می کنم و وقتی لحظاتی دارم که فکر می کنم توی همه زندگیام ارزشمندترینشون بودن و هستن.
من کلا آدم شادی هستم. شادی رو دوست دارم و شاید یکی از اهداف زندگی ام است. شادی راحت. شادی شاد. شادی عمیق. شادی منتج از دیدگاه راحت به دنیا. نمی دونم. شادنویسی برای من راحته. تقریبا هر روزم. شاید مدتی باشه کم شده ولی به هرحال توی زندگی ام شادترین چیزها رو دارم و می دونم که باید خودم رو یکی از خوشبخت ترین آدم ها بدونم برای همه این منابع شادی… نمی دونم… شاید مطلبم بی سر و ته شد ولی خلاصه اش اینه که شادم.
من علاقمند شدم این نظریه رو روی سایت نارنجی تست کنم. پس نیاز دارم به همه مطالبش تا به امروز تا از اونها تیترها رو بیرون بیارم. با یک گشت توی سایت معلوم می شه که در هر صفحه ۶ مطلب قابل مشاهده است و مثلا برای دیدن مطالب ۷ تا ۱۲ باید این صفحه رو دانلود کنیم:
http://narenji.ir/index.php?start=6
پس در قدم اول باید برنامه بنویسیم که تمام مطالب رو دانلود و توی فایلها ذخیره کنه. برنامه به پرل و با استفاده از ابزار wget، میشه:
حالا من صدها فایل دارم که مطالب نارنجی به شکل تاریخی توشون است. قدم بعدی اینه که تیترها و تاریخهای هر مطلب رو جدا کنم.
برای اینکار، اچ تی ام ال رو نگاه می کنیم و پیدا میکنم کجاها تیتر و تاریخ گفته شده. یک خط قبل از خطی که تیتر توش گفته باشه، یک contentpagetitle در اچ تی ام ال هست و یک خط قبل از تاریخ هم یک createdate. پس کافیه گرپ کنم برای یکی از این دو عبارت و خط بعدی اش رو نمایش بدم و خود خطوط دارای اون عبارت رو هم حذف کنم:
اینکار باعث می شه من یک فایل داشته باشم با کلی (در اصل ۱۶۳۸ که تعداد مطالب است ضربدر ۴) خط خواهم داشت به این شکل:
یک حافظه یو اس بی با ظرفیت نامحدود</a>
--
Friday, 26 November 2010 08:23 </td>
تمامش رو کپی پیست میکنم به یک فایل و بخشهای اضافی رو با Replace All حذف میکنم.
حالا کافیه اینها رو از هم جدا کنم. خطوط فرد تیترها هستن و خطوط زوج، تاریخ ها. پس با ابزار قوی awk خط های زوج رو میریزم توی فایل تاریخها و خط های فرد رو توی فایل تیترها.
و خلاص… اینها رو کپی پیست می کنیم توی اوپن آفیس و نمودارهایی که دوست داریم رو میکشیم… اوه! ما الان تیترها رو داریم در حالی که تعداد کلمات توی هر تیتر رو میخوایم. پس چنین دو سه خط دیگه پرل می نویسیم و روی فایل تیترها اجرا می کنیم:
open FILE, "titrs.out" or die $!;
while () {
print scalar (split(" ", $_)) "\n";
}
و تمام. البته الان فایلها سر و ته هستن. یعنی جدیدترین اطلاعات در بالا هستن در حالی که باید در پایین باشن تا سمت راست نمودار قرار بگیرن. حل این مشکل راحته، ابزار tac می تونه یک فایل متنی رو برعکس کنه (اسمش بر عکس cat هست که یک فایل رو به حالت عادی نمایش می ده (: )). حالا دوباره محتویات هر فایل رو توی یک ستون از صفحه گسترده کپی می کنم و نمودار رو میکشم.
و خب تئوری اولیه ما رد می شه. ظاهرا در سایت نارنجی تعداد کلمات تیتر هر مطلب در طول زمان تغییر چندانی نداشته (: ولی یکبار دیگه لذت بردیم از کار کردن با گنو/لینوکس و ابزارهای بسیار قدرتمندی که زیرانگشتامون می ذاره.
پی.نوشت. قبل از انتشار، در مورد مطلب با دوستانم در نارنجی حرف زدم. علی اصغر هنرمند که سردبیر نارنجی است توضیح داد که تیم نارنجی از سه سال قبل تا الان، بر اساس این نمودار
۱فتحی مشهور به شروین فتحی از مشهورهای وبلاگستان بود. میگم بود چون سه ماه است پیداش نیست. سیاسی نبود که بگیم دستگیر شد. تو وبلاگش از آزادی نمینوشت که بگیم غیب شده. ۱فتحی از اینترنت مینوشت و تکنولوژی و برای من همیشه سمبل هیجان نسل نو در مقابل تکنولوژی خیره کنندهای بود که جلوشون پهن شده. حالا یکهو سه ماه میشه که خبری از یک فتحی نیست. نه توی وبلاگش، نه توی توییترش، نه هیچ جای دیگه… هیچ جا.
من اول که نگرانی پرهام و وبلاگ ژست مثبت رو دیدم جدیاش نگرفتم. آدمها یک روز عاشق تکنولوژی میشن و یک روز عاشق زیباترین دخترجهان. درک میکردم که ممکنه یک بحران روحی [که میتونه مثبت هم باشه] باعث بشه کسی مثل یک فتحی سه ماه چیزی به اینترنت اضافه نکنه (مگه سینا نکرد؟) ولی پرهام یک چیزی گفت که شوک شدم: هاست ۱فتحی اکسپایر شده و شروین تمدیدش نکرده… در واقع سایت 1fathi.com دیگه وجود نداره.
راستش این برای من فقط یک معنی می تونه داشته باشه: ۱فتحی به هیچ چیز دسترسی نداره، ضربه مغزی شده یا مرده. این واقعا یک شوک است. نه به تلفن جواب می ده و نه به ایمیل…. من خیلی کم دست به تلفن میشم.. این یعنی… یعنی چی؟ شما نمیدونین؟ یعنی هیچ کس در این وبلاگستان دوست غیراینترنتی شروین فتحی نیست؟
قرار بود یک روز ناهار، نزدیک شرکت، شروین یک پیتزای خوب مهمون من باشه… اگر پیداش کردین بگین که یادمه و بگین که خبر بده. اگر زنده بود بگین با دوست دخترش بیاد (:
یکی از دوستان بسیار عزیز، از من خواسته بود یک مجموعه سایت خوب فارسی برای مادرش معرفی کنم. بامزه اینه که مادرش هم جزو دوستای خوب من حساب می شه (:
بدون شک کار سختی است. کی می تونه یکسری سایت خوب به یکی دیگه معرفی کنه؟ همونطور هم که سولوژن گفت، فاکتورهایی مثل زن بودن و مادر دوستم بودن و اینها چیزی به اطلاعات ما اضافه نمیکنن. خب.. یک کاری که کردم این بود که از دوستام پرسیدم. توی فرفر و فیسبوک و البته جاهایی که خودم دوست داشتم. نتایج این پست شد که شاید بعدا آپدیت بشه. البته نکته مهم این وسط اینه که کلا اینترنت ایران رو باید با ضد فیلتر چرخید (:
ابزارهای عمومی
ویکی پدیای فارسی. که یک دانشنامه عظیم است. پر از اطلاعات مفید. صفحه اولش مثل صفحه اول یک سایت است و بیش از صد هزار صفحهاش، توضیحات دانشنامهای در مورد چیزهای مختلف. در هر حوزهای. کافیه در سرچ بالا سمت چپ، کلمهای که میخواهید را تایپ کنید یا با کلیک کردن، اینطرف وآنطرف بروید.
یوتیوب . یک مجموعه عظیم فیلمهای زیر ده دقیقه. از کسی که برای خودش خبر میگه تا کسی که راهنمای پختن املت رو منتشر میکنه تا مونولوگ عالی بهمن مفید در فیلم قیصر. تقریبا هر تصویری که تصور کنید، اینجا قابل پیدا کردنه. اگر نیست، خودتون اضافه کنید.
و صد البته گوگل! گوگل اصلی ترین موتور جستجو در اینترنت است. یک کلمه یا عبارت بهش بدین و هزاران سایت بهتون معرفی میکنه که در اون مورد هستن. مثلا این جستجوی گوگل است به دنبال شیوه نگداری گل
و البته به نویس – تا اگر هنوز نوشتن فارسی براتون سخته، توش پینگلیش (فارسی با حروف انگلیسی) بنویسید و فارسی واقعی تحویل بگیرید.
دیکشنری فارسی. خدا رو چه دیدین؟ یکهو دیدین به درد خورد: دیکشنری فارسی به انگلیسی
کارهای خانه
این رو اینجا نذاشتم چون خانم هستید یا چون مادر. گذاشتم چون هر روز با اینها درگیریم.
همینطور سایت آشپزی آنلاین که اونهم مجموعه بزرگی است از اطلاعات مربوط به آشپزی
نینی سایت هم حتی اگر موضوعیت نداشته باشه، دیدنش بامزه است (: یک سایت در مورد شروع بارداری تا بچههای پیشدبیستانی. جالبیش اینه که این سایت با فرومها (اتاقهای گفتگو) و مقالات، بسیار فعاله
اشعار طنز ارمغان. یکی از دوستان پیشنهاد داده. شاید فتح بابی باشه برای سایتهای شعر دیگه. کلا شعر و شاعری در اینترنت و وبلاگهای فارسی واقعا فعاله.
مملکته داریم؟ یک وبلاگ مینیمال (با پستهای کوتاه). چیزهایی که با مملکته داریم؟ تموم میشن. مثلا «هر بلای طبیعی که سر خارجیها بیاد عذاب الهیه، ولی هر بلای طبیعی که سر ایرانیها بیاد امتحان الهی! مملکته داریم؟»
ادبیات
جدا کردنش از طنز سخته ولی بخش بزرگی در وبلاگستان فارسی است.
سایت گنجور که مجموعه اشعار کلاسیک ایران است. مثل یک کتابخونه برزگ با آثار شاعران قدیم
مجله ادبی ۳پنج. یک مجله ادبی جذاب. با کارهایی از جوانهای و مشاهیر (:
شبکههای اجتماعی
مد روز. سایتهایی که محتواش توسط کاربرها درست می شه. توش آدمها با هم دوست میشن. لینک هاشون رو به اشتراک می ذارن و … یک نکته جذابشون اینه که اکثرشون رو می شه با تغییر زبان، فارسی هم کرد.
فیسبوک. مشهورترین شبکه اجتماعی این روزها برای پیدا کردن دوستان قدیمی، دیدن عکسهایشان. فعالیتهاشون و غیره و غیره. تقریبا جایی که اگر نباشین، ممکنه بخش بزرگی از خزه (مخفف مودبانه و غیرجنسیتی خاله زنک) رو از دست بدین
فریندفید. توش دوستانتون رو اد می کنید و باهاشون بحث می کنید و چیزهایی که می فرستن رو می بینین و جواب می دین یا رد می شین. بدک نیست.
اینترنت در حال حاضر اصلیترین محل کسب خبر خیلی خیلی از آدمها است. من سه نمونه ملایم مییارم و خودتون برین جلو. اخبار چیزی است که هر کس بهتره منبع خودش رو انتخاب کنه و نگاهی هم به منابع دیگه داشته باشه:
بالاترین. یک سایت که اخبارش رو مردم می فرستن. در واقع بخشی از کاربران اینترنت چیزهایی که به نظرشون مهم می یاد رو اینجا پست می کنن و وقتی بقیه هم توافق می کنن که مهمه، در صفحه اول به نمایش در می یاد. معتاد کننده.
این رو هم دقت کنید که توی این فهرست ترتیب معنی نداره. در عین حال فقط مجموعه ای از نظرات دوستانی که جواب دادن و سایتهایی که در اون لحظه توی ذهن من بودن (: احتمالا اگر کامنتها رو دو سه روز بعد ببینین، آدمهای بیشتری سایتهای بیشتری رو معرفی کردن. راستی! بچهها اگر کسی خواست توی کامنتها سایتی رو معرفی کنه، یک توضیح کوچیک هم در موردش بنویسه (: