اعمال فشار بر شرکت‌های سرویس‌دهنده اینترنت برای حذف سایت‌های «نامطلوب»

از دیروز اخباری در جریانه مبنی بر اینکه دولت و به طور خاص «دادسرای وزارت ارشاد» (که من نمی فهمم جزو قوه مجریه است یا مقننه یا قضاییه) با احضار مسوولین شرکت‌های سرویس دهنده اینترنت، به اونها دستور می‌ده تا سرویس‌های ارائه شده به سایت‌هایی که به نظر دولت «نامطلوب» هستند رو مسدود کنه.

این اتفاق تا به حال برای سایت‌های زنستان (فمنیستی) و ساغر (بهایی) افتاده و هر دو سایت هم فعلا با خطای دسترسی به دلیل نبودن هاست، مواجه هستند.

به نظر می‌رسه این روند ادامه روند فیلترینگ باشه. به نظر می‌رسه حکومت از فیلتر کردن چند باره سایت‌ها ناامید شده و اومده به سراغ فشار به هاست ها. این بدون شک استراتژی بسیار ضعیفی است چون سایت‌ها به راحتی می‌تونن هاست‌هاشون رو از خارج خریداری کنن و این فشار هم صد در صد بی ‌اثر بشه.

به نظرم مشکل اصلی الان اینجاست که دولت حاضر نیست قبول کنه که افرادی هستند که نظری مخالف اون دارند. تلاش برای ساکت کردن سایت‌هایی مثل زنستان از طریق فشار غیرقانونی، فقط و فقط به این معنی است که دولت نمی‌خواد تکثر در جامعه وجود داشته باشه. زنستان صدای بخش فعالی از جامعه است. راه حل هم قبول کردن حضور اونه نه تلاش برای خفه کردنش. اتفاقا حضور زنستان و ساغر و هزاران سایت دیگه خیلی هم به نفع دولته چون می تونه بشنوه حرف بقیه چیه و می تونه جواب بده – اگر جوابی داشته باشه -. ولی خب اگر جواب منطقی نباشه بحث سانسور است و قطع کردن صدا و خارج کردن از دسترس و …

این رو قبلا گفتم حالا هم می نویسم: ‌وقتی کسی برسه به جایی که نوشته شدن اخبار واقعی (و نه حتی عقاید) رو برای خودش خطرناک قلمداد کنه،‌ باید بیشتر فکر کنه. البته ترجیحا در آرامش و با لبخند.

خرید یک باشگاه فوتبال توسط ۵۰۰۰۰ نفر عضو یک سایت اینترنتی

من عاشق کارهایی هستم که آدم‌های منفرد دارای ایده انجامش می‌دن. همینطور عاشق کار جمعی و همینطور عاشق سینا و نوشته‌های فوتبالی‌اش. همه اینها رو که بذارید کنار هم متوجه می‌شید چرا در این مورد می‌نویسم که:

اوایل امسال سایت MyFootballClub.co.uk تشکیل شد تا کسانی که دوست دارند یک تیم فوتبال را مدیریت کنند، پول‌هایشان را روی هم بگذارند و یک تیم کوچک بخرند. چند روز قبل این سایت اعلام کرد که با داشتن حدود ۵۰۰۰۰ کاربر که هر کدام ۳۵ پوند (تقریبا ۷۰ هزار تومان) پول داده‌اند، توانسته بخش عمده سهام تیم Ebbsfleet United را بخرد. از امروز، کاربران سایت که دیگر سهام‌داران اصلی این تیم هستند می‌توانند در مورد خرید و فروش بازیکنان و مربیان و دیگر مسوولیت‌ها، در رای‌گیری‌ها و بحث‌ها شرکت کنند. (منبع

من از دست به دست هم دادن آدم‌ها خوشم می‌یاد و همینطور احساس می‌کنم با اینکار یک تیم دارای ۵۰ هزار طرفدار پر و پا قرص شده که در یک حرکت کوچک (مثلا با دادن نفری ۵۰ هزارتومان به تیم خودشان) می‌توانند دو میلیارد و پانصد میلیون تومان پول برای باشگاه فراهم کنند. از طزف دیگر پنجاه هزار نفر در دنیا از امشب احساس جدیدی خواهند داشت: احساس خواهند کرد در مهمترین امر زندگی‌شان حق تصمیم دارند. حوصله‌شان سر نمی‌رود. با هم حرف می‌زنند و نقشه می‌کشند و … زندگی این پنجاه هزار نفر بدون شک جذاب تر است و من این خبر را هم دوست دارم (:‌

مژده مژده: جلد دوم گیک مافیا رسید، به شکل قانونی از اینترنت دانلود کنید

الان که سایتم رو می‌گردم می‌بینم که در کمال تعجب هیچ چیزی در مورد Geek Mafia ننوشته‌ام.
«مافیای گیک» اولین رمان کامل علمی تخیلی است که من به انگلیسی پرینت کردم و خوندم و بعد از اون دیگه از این کار دست برنداشتم.

مشوق اصلی من برای خوندن این کتاب، دو موضوع بود:

 لیسانس آزاد اون. این کتاب بر اساس لیسانس CC منتشر شده بود یعنی من حق داشتم بدون هیچ دردسری اون رو از اینترنت و از سایت اصلی دانلود کنم و با رضایت نویسنده و ناشر پرینت بگیرم و بخونم.

 محتوای مرتبط با گیکها و فرهنگ اونها.

این کتاب داستان یکسری خوره کامپیوتر و مجلات کارتونی است که ایده‌های فوق‌العاده خود را دستاویز کسب درآمدهای «کلاهبردارانه»‌ می‌کنند ولی کلاهبرداری آن‌ها فقط برای پول نیست. اصل مهم لذت بردن است و خلاقیت.

حالا نویسنده دوست داشتنی این رمان (ریک داکان) جلد دوم را نوشته و بازهم به شکل CC بر روی اینترنت منتشر کرده است. این یکی از بهترین خبرهایی است که این چند وقت شنیده‌ام. چاپ یک کتاب CC جدید یعنی نویسنده و ناشر از انتشار تحت لیسانس آزاد کتاب قبلی راضی بوده‌اند و G33k MAFIA: MILE ZERO را هم با همان لیسانس منتشر کرده‌اند. من و شما می‌توانیم آن را از اینجا بخریم یا از اینجا دانلودش کنیم.

اما چرا یک ناشر حاضر می‌شود کتاب را به رایگان در اینترنت هم قرار دهد؟ چون اینکار برایش تبلیغ است. به هرحال اکثر افراد ترجیح می‌دهند کتاب را از روی اینترنت بخرند و مثل آدم در دست بگیرند و بخوانند. موجود بودن کتاب روی اینترنت فقط به درد کسانی می‌خورد که در ایران و گینه زندگی می‌کنند و امکان خرید آنلاین ندارند و به درد کسانی که مشکوکند کتاب را بخرند یا نه و نگاهی به محتوای آن می‌اندازند تا مطمئن شوند که ارزش خواندن دارد.

من رفتم که پرینتر را روشن کنم…. الان دیدم که یک ابلهی سایت کتاب را فیلتر کرده! هم سایت خرید را و هم سایت دانلود را که کاملا دو دامنه مستقل هستند!


خیلی ها پرسیدند چجوری دانلود کنیم و این حرفها. به خاطر اینهمه سوال و فیلتر بودن سایت‌ها، کتاب رو همین زیر گذاشتم تا از همنیجا دانلود کنید.

کاریکاتور: نامه عاشقانه برای انتقام

xkcd
هم یکی از آن سایت‌هایی است که من عاشقشم. هر هفته پنج کاریکاتور بسیار ساده از نظر ظاهری ولی بسیار پر محتوا از نظر مفهومی. این کاریکاتورها بارها و بارها باعث شده‌اند تا آٔدم‌ها موضوع کاریکاتور رادر جهان فیزیکی هم تکرار کنند. از جمله این کاریکاتور فوق العاده که نشان دهنده انتقام یک معشوق است


در طول یکی دو روز بعد از انتشار این کاریکاتور، افراد زیادی مشابه این نامه را نوشته اند (: برای شهرت، برای خنده یا به عنوان تجربه.

 مرتبط: دستور از بالا

گالری تصاویر کامپیوترهای قدیمی

یک گالری جدید هست از کامپیوترها. البته در اصل چیزهایی که سابقا به آن‌ها کامپیوتر و سوپرکامپیوتر می‌گفتند. مطمئن باشید چند ده سال دیگه، کامپیوترهای امروزی ما هم همینقدر خنده‌دار خواهند بود:‌ «واو… واقعا یک قوطی به این گندگی رو می ذاشتین روی میز؟»، «هه هه! یک میز داشتید در خونه به اسم میز کامپیوتر ؟‌ (: » و حتی «لپ تاپ دو کیلو بود و یک کیف مخصوص داشت؟ غش غش هر هر!»

تصاویر زیاد هستند ولی من فقط دو تا رو براتو اینجا می‌ذارم. بقیه رو خودتون برید در پست Vintage Computers ببینید

اولی سوپرکامپیوتر CDC 6600 است که در سال ۱۹۶۹ ساخته شد.

و دومی جونیاک است که در سال ۱۹۵۴ ساخته شد.

جونیاک دقیقا ۴۷۰ هزار دلار قیمت داشت ولی می‌ارزید چون با داشتن ۴ کیلوبایت حافظه یک کامپیوتر عظیم به حساب می‌آمد.

کاغذ دیواری برنامه نویسی ۲

خب تصمیم گرفتم یک کاغذ دیواری دیگه هم درست کنم.این بار هم از کتاب تائوی برنامه نویسی. کتاب هفتم، بند اول.


کاغذ دیواری تائوی برنامه نویسی ۲

با چینش صفحه کلید دووراک آشنا شوید


اگر دارید این مقاله رو می‌خونید یعنی توانایی تایپ دارید. حالا ممکنه ده کلمه در دقیقه تایپ کنید یا ۱۲۰ کلمه یا حتی بیشتر ولی چیزی که احتمال شک توش کمه، اینه که شما هم مثل من از یک صفحه کلید مطابق با استاندارد QWERTY استفاده می‌کنید. درست مثل صفحه کلید سمت چپ این نوشته‌ها که اگر به سمت چپ ردیف بالایی آن نگاه کنید، ترتیب کلیدها را به شکل QWERTY خواهید دید. من و شما با این صفحه کلید آشنا هستیم و با آن بزرگ شده ایم و معمولا به جز آن چیزی ندیده‌ایم. حتی اگر صفحه کلید ما انگلیسی «معمولی» نباشد، سیستم عامل خودمان را جوری تنظیم می‌کنیم که QWERTY تایپ کند.

اما «کوئرتی» تنها انتخاب ما نیست. جالب است که در عین همه‌گیر بودن، بهترین هم نیست. کوئرتی در حدود ۱۵۰ سال قبل درست شده و دلیل قرارگیری کلیدها در آن «سخت تر کردن تایپ بوده»! عجیب است؟‌ شاید اغراق کردم!‌ دلیل قرارگیری کلیدهای کوئرتی این بوده که یک تاپیست خوب نتواند خیلی خیلی سریع تایپ کند تا اهرم‌هایی که قرار بود تق و تق روی کاغذ بخورند، به هم گیر نکنند (: بعضی ها هم می‌گویند که بحث سرعت مطرح نبوده و فقط می‌خواسته‌اند جلوی گیرکردن اهرم‌ها را از طریق دور کردن اهرم‌های پر تکرار از هم بگیرند. به هرحال هر کدام که باشد فرقی نمی‌کند چون در هر صورت کلیدها در بهترین جاهای ممکن نیستند ! شاید سرعت تایپ برای من و شما خیلی خیلی مهم نباشد ولی چیزی که برام من ارزش زیادی دارد سلامت دستم است: کوئرتی شدیدا به مچ صدمه می‌زند چون باید دائما حروف صدادار را با حرکات عجیب انگشت تایپ کنید: e و i و o و u همه در جاهای ناراحت هستند و راحت‌ترین جاهای تایپ به j و f اختصاص داده‌ شده که چندان هم جالب نیست (در فارسی بهترین جا را به ت و ب داده‌اند!).

برای حل این مشکلات، در سال ۱۹۳۶ یک دانشمند به نام دووراک تصمیم گرفت کیبرد بهتری طراحی کند. این کیبرد این روزها «چینش دووراک»‌ نام دارد و تصویر آن را در کنار متن می‌بینید. چینش دووراک با این ایده‌ها طراحی شده:

 خوب است حروف یکی درمیان با دست چپ و راست تایپ شوند

 پر کاربردترین حروف باید در ساده‌ترین جاها باشند

 کم کاربردترین حروف باید در ردیف پایین باشند که سخت‌ترین جا است

 بیشتر تایپ را باید دست راست انجام دهد چون اکثر آدم‌ها راست دست هستند

 ترکیب‌های دوتایی حروف (مثلا sh یا ou) باید با انگشت‌های کنار هم تایپ شوند

 بهتر است ضرب دست از انگشت کوچک به سمت انگشت اشاره باشد. به راحتی قابل درک است که ضرب گرفتن روی میز به این شیوه بسیار راحت‌تر از ضرب گرفتن در جهت معکوس است.

این ایده‌‌ها خیلی ساده و بدیهی است؟‌ دقیقا! و جای تعجب اینجاست که شما و من فقط چون با QWERTY سخت و صدمه زننده بزرگ شده‌ایم، آن را «ترجیح» می‌دهیم. صفحه کلید دووراک این روزها در تمام سیستم‌ عامل‌های جدید قابل انتخاب است ولی خب چند مشکل پیش خواهد آمد:

 باید تایپ را دوباره کمی تمرین کنید تا جای کلمات جدید را یاد بگیرید

 چون چاپ کلیدهای صفحه کلید شما کوئرتی است،‌ چیزی که کلید نشان می‌دهد و چیزی که تایپ می‌کنید فرق دارد مگر اینکه یک صفحه کلید دووراک بخرید

 بقیه تعجب خواهند کرد!

 دستتان سلامت خواهد ماند. البته اگر مقدار زیادی تایپ انگلیسی می‌کنید

 سرعت تایپ انگلیسی شما هم بالا خواهد رفت

هرچند دووراک صفحه منتخب بعضی از برنامه‌نویس‌‌های کامپیوتر است، اما راستش را بخواهید من خودم سوییچ نمی‌کنم چون حجم تایپ انگلیسی‌ام کم است و لینوکس کار هم هستم که خودش به اندازه کافی جذاب است (: در غیر اینصورت شاید سوییچ کردن به دووراک یا لااقل یاد گرفتن آن را به یک تجربه جدید و نمک زندگی تبدیل می‌کردم‌ و می‌پیوستم به افراد زیر که جزو استفاده کنندگان دووراک هستند:

 باربارا بلکبرن: رکوردار سرعت تایپ در جهان (۷۵۰۰ کلمه در ۵۰ دقیقه و ۲۱۲ کلمه در دقیقه در پیک)

 برام کوهن: مخترع Bittorrent

 مت مولنوگ: برنامه‌نویسی اصلی وردپرس ( مزیدی فردا سوییچ می‌کنه؟ (: ))

دووراک در ویکیپدیای انگلیسی

در انگلیس به ازای هر ۱۰ نفر، یک دوربین مشغول به کار است

خب، بخش‌هایی از رمان ۱۹۸۴ و V for Vendetta در حال وقوع است. بر اساس یکسری تحقیقات غیررسمی، در انگلستان ۶ میلیون دوربین مدار بسته فروخته و نصب شده است یعنی یک دوربین به ازای هر ده نفر انگلیسی! بر اساس این آمار، تصویر هر فرد در طول یک روز فعالیت معمول خود در ۴۰۰ دوربین دیده و ضبط می‌شود. این روزها دوربین‌های مدار بسته کالایی شده‌اند که در سوپرمارکت‌ها به فروش می‌روند؛ شکی نیست که برادر بزرگ در حال نگاه کردن ما است.

ترجمه از CCTV systems have become ubiquitous