زن ها و مردها تفاوت هایی با هم دارن. تفاوتهای ظاهری رو اکثرا شکسته بسته بلدیم ولی تفاوتهای عمیقتر رو ظاهرا بعضی ها بلد نیستن. اولین آشنایی من با وی چت زمانی بود که یکسری پسر ۳۰ ساله نشسته بودن و تعریف می کردن که یک چیز عجیبی ظاهر شده که رو گوشی نصب می کنی و بعد تکونش می دی و بعد یک دختری پیدا می شه که تو می تونی باهاش بخوابی. ذهنیتی در حد دبیرستان.
در سطح بیولوژی تکاملی – روند توسعه نرم افزاری و سخت افزاری انسان در چند میلیون سال قبل تا حالا – یکی از فرقهای زنها با مردها شیوه انتخاب جفت است. مردها در طول این چند میلیون سال می تونستن در هفته با هفت نفر بخوابن و همه رو باردار کنن و ژنشون رو پخش. در مقابل زنهایی که در مقابل دریافت یک ژن، چند سال مسوول هستن براشون کاملا طبیعی است که موقع «انتخاب» جفت بسیار سخت گیر تر باشن و باید خیلی دقیق به این فکر کنن که وقتی در طول زندگی حداکثر می تونن ۱۰ انسان دیگه رو تحویل بدن (ژنشون رو ده بار پخش کنن) باید در این مورد که این شانس رو به کی می دن خیلی سخت گیر باشن.
در سطح اجتماعی هم زنها محدودیت های بیشتری دارن. تمام مفاهیمی مثل پاکدامنی، شرم، حیا، بکارت و .. برای زنها بار معنایی بیشتری پیدا کردن و از اونطرف هم اگر یک پسر و دختر با هم سکس داشته باشن، قضاوت عمومی جامعه به ضرر دختر خواهد بود – مفهومی شبیه Slut Shaming خارجیها.
حالا در این شرایط شما باید چند سالتون باشه و چقدر تجربه داشته باشید که این سناریو رو قبول کنید:
دختری هست که دنبال سکسه. برای سکس دنبال یک غریبه است. براش اوکی است که این غریبه یک همسایه نزدیک باشه و احتمالا اونو هم بعد از دیدن بشناسه یا فردا تو خیابون ببینه و شماره تماسش رو هم نگه داره
خب این آدم با افسانه دبیرستانی وی چت می خونه: دختری که موبایل رو برمیداره تکون می ده بعد می ره خونه یکی از همسایهها باهاش می خوابه.
ولی هزار و یک مدل مشکل ادراکی داره:
- دختری که سکس بخواد به راحتی می تونی از آدم های اطراف یکی رو پیدا کنه. نیازی به تست یک غریبه نیست.
- در جامعه ما کسی به راحتی به غریبه اعتماد نمی کنه. حتی در دنیای آدم های بالغتر هم برای تبدیل یک دوستی اینترنتی برای سکس به دیدن در دنیای واقعی کلی پیچیدگی وجود داره و هزار مدل احتیاط
- اگر دختری حتی یک سکس کژوال با یک غریبه بخواد، منطقا ترجیح می ده این سکس با همسایه یا همکار نباشه
- کلی افسانه در وی چت هست که درست مثل افسانه سیستم های هرمی (از گولدکوئست تا فلان و بهمان) هست: یک دوست دارم که با این کار کلی موفق شده. من حتی قصه کسایی رو شنیدم که سوار ماشین می شن می رن تو شهر می چرخن و وی چت رو تکون می دن تا بالاخره یکی بگه «بیا فلان کوچه فلان زنگ رو بزن»
- تو جمع پسرونه / مردونه که به جوابهاشون اطمینان هست مطرح که آیا کسی تا به حال از وی چت به سکس رسیده یا نه. جواب همه منفی بود.
- در جمع دخترهایی که انواع آسیبهای اجتماعی رو داشتن سوال شد که آیا با وی چت آشنا هستن. تقریبا همه بودن و داشتن ولی هیچ کس از این طریق کسی رو ندیده بود و به نظرشون یک چیز فان بود برای آشنایی و گپ.
- …
اما شکی نیست که وی چت ایران / دنیا رو برداشته. چرا؟ جوابش مطمئنا چند بعدی است و خارج از حوصله این مطلب که در مورد اشتباهات ادراکی سانسورچی در مورد جنسیت است. شاید نیاز به ارتباط یک دلیل اصلی باشه. آدم ها لازم دارن حرف بزنن، دوست پیدا کنن و درددل کنن و در جامعه ای که نه بار هست نه مدرسه مختلط و نه خیلی چیزهای دیگه و پلیس اخلاق سر کوچه واستاده تا بی اخلاقها از نظر خودش رو دستگیر کنه، چه روشی بهتر از یک روش ناشناس در اینترنت با کسی که مطمئن هستی الان می خواد با یکی حرف بزنه؟ من بارها در وی چت با آدمها گپ زدم. اونهم گپهای بسیار خوب و لذت بخش ولی هیچ وقت اون دختر فضایی که دلش سکس اتفاقی با یک همسایه ندیده و نشناخته می خواد رو ندیدم. وی چت تا جایی که من دیدم ابزاری بود برای گپ زدن با کسانی که اونها رو نمی شناسی. یک جور چت رولت و البته مشخصه که این می تونه منجر به دوستی و دیدنهای بیشتر بشه، مثل دوستی فیسبوک یا تو ایستگاه اتوبوس.
حالا وی چت احتمالا به دلیل همین اشتباهات ادراکی سانسورچی، سانسور شده و لازمه ما دو نکته رو فراموش نکنیم. اولی اینه که هیچ شکلی از سانسور کار نمی کنه و قفط مسائل رو عمیق تر، سرکوب شده تر و بیمارتر می کنه. سانسور وی چت، اخلاقیات رو به شیوه ای که سانسورچی دوست داره تنظیم نمی کنه. لرزوندن وی چت، «علت» نیست که با بستنش همه «سالم» بشن. لرزوندن وی چت معلول سانسورهای قبلی و سرکوبهای اجتماعی است و وی چت فقط یک روش برای رسیدن به هدفی که افراد دنبالش هستن است. دولت با بستن یک راه نمی تونه نیاز به رسیدن به یک مقصد رو از بین ببره. حکومت باید به جای بستن وی چت به این فکر کن که در طول سی و پنج سال حکومتش چیکار کرده که الان لازمه وی چت رو سانسور کنه. بستن راهها، مردم رو از رسیدن به مقاصد باز نمی داره بلکه فقط باعث می شه آدمها سر از زیرزمینهایی تاریکتر و دور از دسترس تر در بیارن.
نکته دوم هم اینه که سانسور وی چت درست مثل سانسور فیسبوک باعث سرازیر شدن جمعیتی بیشتری به دنیای برنامههای ضد سانسور خواهد بود. خاموش کردن چراغ یک اتاق ممکنه باعث بشه آدمها توی اون اتاق نرن ولی وقتی همه چراغهای خونه رو خاموش کردیم، هر کسی یک چراغ قوه دستش خواهد گرفت و به هر کجا که بتونه سر خواهد زد.