این نوشته از مجموعه نوشتههایی است که من برای بخش کتاب نارنجی سایت خوب نارنجی می نوشتم که قرا بود تبدیل بشه به کتابی در مورد فرهنگ اینترنت… حالا که دوست نداشتن نارنجی باشه، اینجا تکرارشون می کنم
خوانندههای دائمی نارنجی میدانند ترول کیست. ترول یا Troll به دنبال توجه است و تنها راهی که برای اینکار پیدا میکند، دعوا راه انداختن است. معنی Patent هم روشن است. به گفته ویکیپدیای فارسی، پتنت یا حق انحصار، حق امتیاز (پتنت) حق انحصاری است که در قبال اختراع ثبت شده به مخترع یا نماینده قانونی او اعطا میشود.
ترکیب این دو مورد با هم، ما را به معنی پتنت ترول میرساند: شرکتی که از طریق داشتن پتنتها برای دیگران مزاحمت و برای خود توجه (پول) تولید میکند.
پتنتها ساخته شدند تا در حین پیشرفت علم و تکنولوژی، به مخترعین فرصت بهرهوری از اختراعشان را بدهند. پانصد سال قبل از مبدا تاریخ فعلی، شهر سیباریس در یونان باستان قانونی تصویب کرد که به موجب آن «هر کس اختراعی کند که باعث بهبود آسایش دیگران شود، میتواند برای یکسال به طور انحصاری از منافع آن استفاده کند». در صورتی که چنین قوانینی وجود نداشتند، مخترین باید اختراعات خود را از بقیه مخفی میکردند اما با بودن قانون «حق انحصاری»، مخترعین میتوانستند اطمینان خاطر داشته باشند که در صورت اختراع چیزی و اطلاع رسانی در مورد آن به عموم مردم، تا زمان معقولی خواهند توانست از آن سود کسب کنند.
اما این مفهوم با دنیای دیجیتالی امروز به مشکلاتی برخورده. این روزها پتنت به طور متوسط بیست ساله است. یعنی سود یک اختراع برای بیست سال در انحصار صاحب حق انحصاری آن اختراع خواهد بود. اما اولا تکنولوژی امروز عمری بسیار کوتاهتر از بیست سال دارد و دوم اینکه مشکل اصلی این است که چه چیزی قابل پتنت شدن است؟
در قانون آمریکا، چیزهایی قابل پتنت شدن هستند که تازگی داشته باشند و بدیهی هم نباشند. مثلا کسی نمیتواند یک شکل خاص از ابر را پتنت کند چون ابر چیزی طبیعی و بدیهی است. یا مثلا کسی نمیتواند در حال حاضر چرخ را پتنت کند چون جدید نیست.
اما وقتی بحث از نرمافزار و تکنولوژیهای جدید باشد، بحث پیچیدهتر است.مثلا در حال حاضر شرکتهای زیادی در حال پتنت کردن چیزهایی غیرقابل باور هستند. مثلا یک شرکت هر آیکونی که اطرافش به جای مربع کامل، کمی گرد باشد را در اختیار گرفته، یک شرکت دیگر هر جلسهای که چهل دقیقه طول بکشد را و چند هزار شرکت دیگر تک تک ژنهای کشف شده بشر را!
اینجا بحث احمقانه میشود. جدا کردن چیزهای بدیهی از «اختراع» سختتر شده و در عین حال پتنت که ساخته شده بود تا باعث پیشرفت علم بشود، دارد مانند یک ترمز همه را عقب نگه میدارد.
اما در این میان پتنت ترولها بدترین چیز هستند. این شرکتها بر خلاف مثالهای بالا بدون اینکه هیچ اختراعی بکنند و بدون اینکه هیچ تولیدی داشته باشند و در اکثر موارد حتی بدون اینکه کوچکترین ایدهای در مورد تکنولوژی داشته باشند، پنتهای قدیمی که بعضا هیچ گاه هم استفاده نشدهاند را از شرکتها و مخترعین دیگر میخرند و با بردن آنها به دادگاه، ادعای خسارتهای عظیم از شرکتهای بزرگ میکنند.
مثلا در موردی جدید، شرکتی به نام دیجیتود شکایتی علیه آمازون، بلکبری (ریم)، ال.جی.، سونی، سامسونگ، نوکیا، موتورولا و اچ.تی.سی. پر کرده است مبتنی بر پتنتی درباره اجرای دستورات از راه دور.
این شرکت بیشتر از ۵۵۰ پتنت از دیگران خریده. تقریبا تمام این پتنتها قبلا توسط هیچ کسی استفاده نشدهاند و فقط ایدهای هستند که زمانی کسی داشته و حالا به یک ترول پتنت فروخته. این ترول با ادعای در اختیار داشتن حق انحصاری این ایدهها، شروع به شکایت از انواع و اقسام شرکتها میکند. شرکتهای مورد شکایت حتی در صورت پیروزی در دادگاه، بین پانصد هزار تا دو میلیون دلار خرج وکیل و غیره خواهند کرد و حتی ممکن است در زمانی که دادگاه جریان دارد، فروش دستگاههای مورد شکایت قانونا ممنوع شود. پس این شرکتها ترجیح میدهند تا به جای رفتن به دادگاه، پولی به شرکت شکایت کننده بدهند و بحث را بیرون دادگاه خاتمه دهند.
این جریان حتی در شرکتهای بزرگ هم جریان دارد. مثلا در حال حاضر مایکروسافت ادعاهایی در مورد اندروید دارد. گوگل میگوید این ادعاها باطل هستند اما خیلی از شرکتها که حوصله رفتن به دادگاه را ندارند و آن را از نظر مالی به ضرر خود میبینند، قبول کردهاند که به ازای هر گوشی کمی پول به مایکروسافت بدهند تا از آنها شکایت نکند. مشکلی اصلی این جریان، پول در آوردن یک شرکت نیست بلکه درگیر شدن شرکتها در بحثهای حقوقی است و صرف شدن منابع در دادگاهها و در نهایت سودآوری بیشتر یک شرکت بسیار کوچک متشکل از ده کارمند و پنجاه وکیل نسبت به یک شرکت نویسنده نرم افزار و تولید کننده.
بازار پتنت ترولها در حاضر شدیدا داغ است. با «کشف شدن» ژنوم انسانی، چند هزار شرکت مشغول ثبت کردن انواع و اقسام ژنومهای قابل تصور هستند. مثلا یک شرکت «نواختن سریعتر موسیقی از طریق تحریک یک ژن خاص» را پتنت میکند و تا بیست سال آینده اگر کسی به این تکنولوژی دست پیدا کند، باید به این شرکت پول بدهد. یا شرکت دیگری «فرمولی برای کشف اینکه دو نفر تا چه حد ممکن است به هم علاقمند باشند» پتنت میکند و از این به بعد تمام سایتهای دوستیابی که آدمها را به همدیگر معرفی میکنند باید به آن باج بدهند.
مشکل عمیقتر وقتی است که حتی این شرکتها ایده را هم نداشته باشند و تنها کاری که می کنند خریدن پتنت از دارندگان آنها و دادن آن به بخش حقوقی خود است. اگر قرار است تکنولوژی کماکان به جلو برود و اختراع هنوز مهمتر از دلالی باشد، این مشکل باید حل شود. در حال حاضر هم گفتگوهای زیادی در این مورد در جریان است تا قانون جدیدی تصویب شود که بتواند در عین حفظ حقوق مخترع، جلوی دلالان ایدههایی که حتی به اجرا در نیامدهاند را هم بگیرد.