درس‌هایی از استیج: وقتی سندی می گه پانیدا غربیه ولی ما ایرانی ها ریتم شرقی دوست داریم

sandy

پانیدا این هفته از توی یه قفس دراومد و وسط دودها چیزی در مورد «جدایی» و «مرداب حقیقت» خوند؛ نزدیک به راک. به نظر من قشنگ هم بود. سندی هم بعد از اینکه اضافه می کنه که پانیدا تنها کسی است که کمی پیشرفت کرده، چیزی در این مضمون بهش می گه:

ما ایرانی ها ملودی های شرقی دوست داریم. حالا اگر ما موسیقی راک گوش بدیم و برگردیم تو خونه و شجریان بخونه دلمون آرامش پیدا می کنه و شاید اشک بریزیم. موسیقی شما ایرانی نیست و غربیه و برای جامعه ایرانی زیاد کار نخواهد کرد. ممکنه یکی دو آهنگ کار کنه ولی مثل حباب از بین می ره.

این بحث مستقیم خطاب به سندی نیست بلکه سندی مثالی است برای شکل استدلال اشتباه که خودم هم بارها درگیرش می شم. مطمئنا سندی منظور دقیقش اینه که «احتمال موفقیت این موسیقی در ایران پایین است» ولی خب جمله بندی «ما ایرانی ها ملودی شرقی دوست داریم. […] موسیقی شما ایرانی نیست و غربیه و برای جامعه ایرانی زیاد کار نخوهد کرد […] مثل حباب از بین می ره»؛ مستقل از اینکه اصولا سندی چقدر از جامعه امروز ایران درک داره، این سوالات رو به پیش می کشه:

  • آیا همه ایرانی ها یک جور هستن؟ ایرانی ای نداریم که از شجریان یا موسیقی شرقی خوشش نیاد؟
  • اگر همه هم موسیقی و ملودی شرقی بخوان ولی یک نفر بخواد راک پانیدا رو گوش بده، مشکلی هست؟ آیا همه باید مثل هم باشن؟
  • اگر «همه ملودی شرقی می خوان» منتج بشه به اینکه «ملودی غربی کار نمی کنه پس نباشه» که خب اصولا «همه ملودی شرقی می خوان» رو بی معنی می کنه. من نمی تونم کل مخالفانم رو خاموش کنم و بعد بگم «دیدین همه با من موافقن؟» (:
  • آیا من باید سعی کنم مثل همه باشم؟ ده تا مثل شجریان داریم و مطمئنا پانیدا نمی تونه رقابت زیادی باهاشون بکنه اما یک خواننده راک ممکنه تو گروه علاقمندان راک کلی هم مشهور بشه.

استدلال های بالا عملا در دو قسمت هستن:

استدلال اشتباه «جامعه ما فلان است پس…»

هر استدلال به شکل «جامعه ما فلان است پس فلان فرد باید …» اشتباهه. وضع وقتی بدتر می شه که کل قدرت از فلان حمایت کنه و هیچ کس نتونه نسبت به بهمان تبلغ مثبت کنه یا بسنجه که چند درصد مردم واقعا ایکس رو می خوان.

بهترش رو می شه اینجوری گفت که لازمه حساس باشیم اگر جایی دیدیم که بدون آمار و ارقام همه جامعه رو یکی می کنن و میگن همه جامعه ایکس رو می خوان – بخصوص اگر خودشون مدعی نمایندگی ایکس باشن. بایدحساس باشیم اگر جایی دیدیم سر چهارراه پلیس اخلاق با هر انحراف از ایکس مبارزه می کنه. اگر جایی دیدیم کل سیستم آموزش و پرورش در دفاع از ایکس بنا شده. اگر دیدین هیچ رسانه ای در مخالفت با ایکس آزاد نیست. اگر به شما گفتن هر انحراف از ایکس مجازات های وحشتناک و عیجب غریب داره و غیره و غیره و از همه مهمتر تا وقتی هیچ کس حق نداره بسنجه که اصولا مردم ایکس رو می خوان یا نه. در این شکل احتمالا ایکس خودش می دونه که ایگرگ در بحث آزاد برنده است (:

نمی شه من ادعای مبهمی بکنم که همه طرفدار من هستن و بعد به هیچ مخالفی اجازه حرف زدن ندم. سندی اینکار رو نکرده ولی در جامعه خیلی زیاد می بینیمش. اگر قراره از عرف حرف بزنیم باید مردم آزاد باشن که چیزی که می خوان رو انتخاب کنن و بعد عرف رو مشاهده کنیم نه اینجا بسازیم. عرف یک چیز دستوری نیست بلکه با مشاهده نمونه ها عرف رو تشخیص می دیم.

‌ نمی شه گفت هیچ کس حق نداره آیفون استفاده کنه و هر کس اسم از آیفون بیاره می ره زندان، بعد توی رسانه اندرویدی و انحصاری خودم مدعی بشم که «توجه کنید که هر جامعه ای در جهان مختصاتی داره و جامعه ما یک جامعه اندرویدی است و در این جامعه که مردمش همه اندروید دارن، استفاده از آیفون بخشی از عرف پذیرفته مردم نیست و طبیعتا مخالفت با عرف، تبعاتی رو برای فرد منحرف داره.»

استدلال اشتباه «مثل همه باش»

و آیا حتی اگر «اکثریت ایکس رو دوست دارن» من برای موفقیت تجاری باید برم سراغ «ایکس»؟ اگر هم فرض کنیم سندی از جامعه ایران نظرسنجی کرده یا بررسی انجام داده و دیده در سال ۱۳۹۵ هنوزم اکثریت قریب به اتفاق دنبال ملودی های شرقی هستن، آیا پانیدا برای موفقیت باید شرقی بخونه؟ این بستگی داره هر کس بخواد کجا بایسته و چکار کنه. توی همین مسابقات چند نفر شرقی یا پاپ های مرسوم رو می خونن؟ چقدر ممکنه مردم شجریان، چاوشی، یگانه، … رو ول کنن و پانیدا گوش بدن؟ به جاش اگر پانیدا سبک خیلی خاصی از راک رو بخونه احتمالا تک تک طرفدارهای اون شاخه از راک پانیدا رو خواهند شناخت و گوش خواهند کرد و کنسرت خواهند رفت (حالا به فرض کشور آزاد). متوسط و مرسوم و مثل همه بودن هیچ وقت برای کسانی که می خوان موفقیت جدی کسب کنن توصیه نمیشه. مطمئنا نکته بسیار کوچکتری نسبت به نکته قبلی است ولی خوب بود گفته بشه.

نکته جایزه: هیچ اسکاتلندی واقعی…

حالا که ا اینجا با ما هستین به این مکالمه هم گوش بدین:

توی یک بار یک اسکاتلندی خبری در مورد یک انگلستانی می خونه که سه تا بچه رو کشته. این مرد به بغل دستی اش می گه:
– مردم انگلیس خیلی عجیبن… یک اسکاتلندی هیچ وقت چنین کاری نمی کنه!
فرد بغل دستی بهش جواب می ده:
– واقعا؟ همین پارسال نبود که تو اخبار بود که یک اسکاتلندی سه تا بچه رو کشته بود؟
– بله بله.. منظورم اینه که «یک اسکاتلندی واقعی» هیچ وقت چنین کاری نمی کنه.

این سبکی از مغالطه منطقی است که بهش می گن هیچ اسکاتلندی واقعی. وقتی فقط ایکس حق داره تبلیغ کنه و ایگرگ همیشه حذف و زندان می شه و من می گم «همه جامعه ایکس رو می خواد»، معمولا صدایی هم اگر از ایگرگ ها به گوش برسه سریع می گم «همه اعضای اصیل، شریف، بینا، پاک، … جامعه این رو می خوان» و عملا با مبهم کردن گروهم، هر مخالفی رو کلا از گروه بیرون می ذارم.

مرتبط:
وقتی امین می گه «حالا ببین اگر من تو ایران بودم…»