شدو بروکر، پسورد فایل حاوی ابزارهای ان اس ای که قبلا به اشتراک گذاشته بود رو منتشر کرد

مدتی قبل خبری عجیب داشتیم. توش گروه هکری شدو بروکرز که پشت ماجرای سرقت ابزارهای آژانس امنیت ملی آمریکا بود اعلام کرده بود که اگر برابر ۷میلیون دلار به شکل بیت کوین بهشون داده بشه، این ابزارها رو می فروشن و گفته می شه حداکثر ۹۰۰۰ دلار بهشون رسید. حالا اونها ظاهرا از ماجرا بسیار شاکی هستن در پستی طولانی و جذاب رو مدیوم، پسورد فایلی که حاوی این ابزارهای جاسوسی بوده رو منتشر کردن. اونها می گن دلیل انتشار این ابزارها برای عموم، عدم رضایت اونها از عملکرد ترامپ و بخصوص بمباران سوریه است. پسورد طولانی و عجیب به آدم ها اجازه داده فایل رو باز کنن و به داخلش نگاه کنن.

محققین امنیت می گن بیشتر ابزارهای موجود مربوط به لینوکس و گاهی در حد ۱۹۹۰ قدیمی هستن. حتی یک نفر در مورد یکی از اکسپلویت ها می گه که احتمالا «خاص منظوره ترین اکسپلویتی است که تا حالا دیده ام، لینوکس روی ماشین های دی ای سی آلفا. احتمالا ده تا هدف در کل جهان». از اونطرف نظر اسنودن به اینه که این کاتالوگ منتشر شده فقط بخش کوچیکی از ماجرا است و به ما سرنخ هایی میده که کل ماجرا چطور باید باشه.

این اطلاعات در ادامه انتشار اکسپلویت های ویندوزی توی ژانویه است. بعد از اون ماجرا اف بی آی یک کانترکتور به اسم هارولد مارتین رو دستگیر کرد. به نظر می رسه هارولد در طول دو دهه کارش توی ان اس ای و دفتر مدیر اطلاعات ملی، بیشتر از ۵۰ ترابایت اطلاعات حساس خارج کرده باشه. اون اصلی ترین متهم ماجرای این انتشار هم هست.

منبع اصلی

ماراتن بی سر و ته تهران

خبر برگزاری ماراتن پارس در تهران کلی هیجان درست کرد. البته ماراتن چیز غریبی نیست و‌ ظاهرا چند هفته قبل هم یک ماراتن در شیراز بوده. شاید اینکه در تهران بود هیجان انگیزش کرد و شاید اینکه جوری تبلیغ شد که افراد معمولی هم می تونستن توش شرکت کنن. به هرحال تهران نه شهر آدم ها است و نه شهر آدم های معمولی. کلی تلاش می شه که آدم ها از سطح شهر جمع بشن برن توی تونل زیرزمینی که ماشین ها روی زمین راحت حرکت کنن و روی زمین هم کلی خط درست بشه فقط مخصوص کسانی که مجوز حاکم بزرگ رو دارن (:

حالا این وسط یک موسسه توریستی ظاهرا رفته از فدراسیون مجوز یک ماراتن گرفته تا یکسری آدم بیان تهران، برن هتل و یک روز هم بدون. و خب کلی آدم توی دنیا هستن که اینکار رو دوست دارن و براشون یک جور تفریح / برنامه زندگی است. اما اینبار ظاهرا گفتن آدم معمولی ها هم می تونن بیان (:

این شد که منم ثبت نام کردم – با دوستم. اما چشمتون روز بد نبینه. بی برنامگی از همه جای این برنامه می بارید. اولا که ثبت نام تقریبا چهار روز قبل از برگزاری بود. یکی دو شب وقت می شد تمرین کنیم. حالا این اشکال ما. ولی اصولا مشخص نبود که مسوول برنامه کیه و مسابقه چیه و کجاست و حتی چه ساعتی! من ترجیح دادم از سایت خود فدراسیون ثبت نام کنم ولی فدراسیون جایی برای ثبت نام نداشت و می فرستاد به یک آژانس مسافرتی. موقع ثبت نام خانم ها فقط می تونستن توی رشته ۱۰ کیلومتر ثبت نام کنن که اونم بعدا بسته شد! بعد ناگهان شب در حدود ساعت هشت و چهل دقیقه یک مسیج اومد که می گفت از ساعت ۹ تعداد محدودی از بانوان می تونن ثبت نام کنن.

کل جذابیت ایده مارتن شهری به اینه که آدم ها برای ساعت هایی در شهر باشن. چه برای دویدن،‌ چه برای تماشا و چه برای تفریحی به جز خوردن. اما برگزار کننده اعلام کرد که مسابقه ساعت ۶ صبح برگزار می شه و از مسیری خارج شهر. در مورد خانم ها مسابقه بعد از ظهر است .. و بعد از یکسری جابجا کردن مسیر،‌ الان می گن داخل خود مجموعه ورزشی! تا آخرین لحظه ساعت و شیوه دریافت کارت و وسایل شرکت تغییر می کرد و در لحظه انصراف من، باید با دوستم چهار بار جدا جدا شهر رو طی می کردیم. هر کدوم یکبار در یک ساعتی می رفتیم از جایی دور کارت می گرفتیم، من ۵ صبح بلند می شدم می رفتم مسابقه و اون ۴ بعد از ظهر همینکار رو می کرد. تباه کردن کامل یک پنجشنبه جمعه به جای گذروندن یک جمعه صبح ورزشی با همدیگه. دیگه انصراف دادیم. واین وسط یکهو به سایت اضافه شد که «باید گواهی سلامت داشته باشین» و پرسش ها که «کجا می شه گواهی سلامت گرفت» بی پاسخ بود تا فرداش که گفتن «از هر پزشکی،‌حتی عمومی».

خلاصه… وقتی اینهمه بی برنامگی، مخفی بودن مسیر مسابقه، ساعت بی ربط برگزاری و .. رو دیدن ظاهرا خودشون هم به این نتیجه رسیدن که عده زیادی بهتره انصراف بدن. و فرم انصراف رو فرستادن

اینجانب …………. ………… با کد رهگیری …………… و کد ملی …………… درخواست انصراف از مسابقه دو بین المللی تهران …………. کیلومتر را خواستارم. خواهشمند است مبلغ استردادی را به شماره کارت … واریز نمایید.

که خب پر است از اشتباه انشایی (: و بعد از پر کردن فرم هم با بی احترامی نسبی، پول رو پس دادن.

چرا اینطوری شد؟ ما که نمی دونیم و کل ماجرا غیرشفاف است ولی حدس من اینه که یک آژانس مسافرتی احتمالا گفته یک برنامه بذاره و چند نفر بیان ایران و مجوزی هم برای یک مسابقه گرفته. بعد اینو تو شبکه های اجتماعی گفته و خب کلی سوال پیش اومده: واقعا تو تهران آدم ها شاد و خندون بدو بدو کنن؟ واقعا خانم ها بیان تو خیابون مسابقه بدن؟ واقعا چند خیابون رو تعطیل کنیم که آدم ها ورزش کنن؟ اونم روز جمعه؟ اونهم توی مسیر انقلاب آزادی؟ (:

راستش حتی اگر با جداسازی نسبی هم بود به نظرم کاری رو به جلو برای شهر تهران بود ولی الان با این وضعیت برگزاری یک جور فلاکت است اگر بخواین به عنوان یک شهروند توش شرکت کنین. فکر کنم قبلا گفته بودم که قطر فقط ۳ روز تعطیل در سال داره که یکیش روز ورزش است که شامل یک مسابقه ۱۰ کیلومتر می شه که هر کس تمومش کنه جایزه می گیره یا مثلا نگاه کنین به سان ران کانادا یا پیچتری رود ریس که همه تلاش هایی هستن که حضور آدم ها در شهر رو پر رنگ تر کنن و مطمئنا هر دونه شون باعث کلی نشاط، همدلی و همبستگی می شه.

ادامه پروژه بستون؛ حرکت به سمت اخبار بهتر، ادیت و حذف موارد و ادامه مسیر

در ادامه پروژه بستون، سه تا ویدئوی جدید داریم. اصلی ترین تاخیر ویدئوی سوم بود. روی مک زمان می بره آدم حوصله کنه محیط توسعه رو آماده کنه. حالا انتظار دارم درست شده باشه و سریعتر پیش بریم.

بستون ۳۲ – به روز رسانی خبرها در هربار ورود به صفحه

یادتونه؟ یه بخش خبر راه انداختیم، حالا با هر بار ورود به صفحه، این بخش اخبار آپدیت می شه. یوتوب آپارات

بستون ۳۳ – اضافه کردن کلید ادیت و حذف به تاریخچه درآمدها و خرج ها

حالا توی برنامه اندروید، در صورتی که یکی از خرج ها یا درامدها رو به چپ بکشید، دگمه های ادیت و حذف ظاهر میشن. این از اون کارها است که من معمولا بلد نیستم ولی سخت هم نبود. نکته مهم برنامه نویسی اینه که نترسیم، کپی هم نکنیم. بخونیم، یاد بگیریم، اجرا کنیم (:
یوتوب آپارات

بستون ۳۴ – مرج یک پول ریکوئست و ستاپ محیط مک برای ادامه کار

همونطور که گفتم به دلایلی تصمیم گرفتم روی مک بمونم فعلا. هم تجربه است هم چند تا نیاز به یکی دو برنامه اش و هماهنگی کلی با شرکت. توی مک باید حوصله می کردم محیط توسعه ام رو راه بندازم. در این شماره تا حدی اینکار رو کردم و بعدش هم یک پول ریکوئست رو مرج کردم.
یوتوب آپارات

و معلومه که اگر علاقمند هستین حساب کتاب خودتون رو با پروژه بستون نگه دارین، بهتره به سایت بستون سربزنین و اکانت باز کنین و با اپ، کامند لاین یا هر روش دیگه که دوست دارین کار کنین.

برای نجات اینترنت آزاد، جلوی این پیشنهاد محدود کننده بایستید #DialUp

یازده روز دیگه قراره اتفاقی بسیار مهم در تاریخ اینترنت بیافته. ما بارها کنار هم ایستادیم و چیزهایی مثل پیپا رو کنار زدیم اما حالا در حرکتی جدید کنسرسیوم وب که تا امروز سعی کرده با استانداردسازی، وب رو به پیش ببره پشت پیشنهادی مخرب ایستاده.

یازده روی دیگه پیشنهاد فنی ای در دستور کار قرار می‌گیره که با اضافه کردن DRM به براوزرها، به توزیع کننده های ویدئو امکان ایجاد محدودیت های زیادی می ده. مشکل ما با DRM یا همون «جنبش محدود سازی»‌ که البته طرفدارهاش بهش می گن «مدیریت حقوق دیجیتال» در دو نکته است:

  1. اگر من چیزی رو می خرم، مالک اون چیز هستم. اگر یک کتاب خریدم حق دارم به دوستم قرضش بدم، اگر در اروپا فلان فیلم رو خریدم حق دارم توی آسیا هم نگاهش کنم و اگر یکبار چیزی رو خریدم، تا همیشه حق دارم نگهش دارم. در حالی که انواع سیستم های دی آر ام، جلوی اینها رو می گیره و در واقع من دیگه مالک چیزی که می خرم نیستم بلکه یک نفر دیگه مدیریت می کنه که من چه حقی روی محصولی که تهیه کردم دارم.
  2. در بحث دوم، حضور دی آر ام ها، امنیت و آزادی منو به خطر می ندازه. مثلا در مورد سونی دیده شده که دی آر ام به اجبار روت کیتی رو روی کامپیوتر نصب کرده، براوزرها مجبورن کدهای بسته اضافه کنن تا دی آر ام کار کنه و عملا دیگه نمی تونیم براوزرهای کاملا آزاد داشته باشیم و …

حالا این پروپوزال جدید کنسرسیوم به اسم EME (Encrypted Media Extensions) که از طرف نت فلیکس، اپل،‌ گوگل و مایکروسافت با دفاع سرسخت ازش در حال تصویبش هستن و خب در واقع هزینه های کنسرسیوم وب هم تا حد زیادی از پول همین شرکت ها می چرخه. راه های مقابله ما اعتراض به مساله است. تیم برنرز لی که مبدع وب است در کنسرسیوم است و مردم دارن تلاش می کنن در کمپین #DialUp ازش بخوان با این مساله مخالفت کنه. ماها از ایران می تونیم در کمپین ایمیلی شرکت کنیم و خارجی ها حتی تماس تلفنی هم می تونن بگیرن. یک راه قوی دیگه لغو اشتراک نتفلیکس در اعتراض است یا راهی عمومی تر، فرستادن یک سلفی با شعار مخالفت با ای ام ای.

درسته که چیزی که ما بهش تو ایران می گیم «وب» بسیار محدودتر از این حرف ها است ولی تفاوت این ماجرا و شرایط ما در اینه که شرایط ما، ویژه ما است و کاملا منطقه ای و دوره ای ولی مسائلی مثل EME و PIPA و غیره، کلیت وب در طولانی مدت رو دچار نقصی جدی خواهند کرد که بعدا رفع کردنش بسیار سخت خواهد بود.

نگاهی به دروغ‌های سیزده سایت های بزرگ و بخصوص کار فوق العاده ردیت

این غربی ها یه چیزی دارن به ا سم «اسکول کردن اول آوریل». راستش به نظرم fools day بیشتر نزدیک به روز اسکول کردن یا سر کار گذاشتن یا شوخی کردن است تا صرفا دروغ گفتن. البته خب خیلی وقت ها ما با دروغ ها / راست نگفتن ها همدیگه رو سر کار می ذاریم.

ما مفهوم مشابه رو برای سیزده فروردین دارین: دروغ سیزده. معمولا لینوکسی ها می گن از سیستم عامل خوبشون خسته شدن و می خوان برن سراغ یک چیز بسته و محدود، سیاسی ها از حرف مقابل تعریف می کنن و وبلاگنویس ها می گن دیگه می خوان نوشتن رو کنار بذارن. راستش به نظرم تو جامعه ما که اینهمه دروغ هست، بهتره روز سیزدهم رو روز بدون دروغ اعلام کنیم و حرف های دلمون رو بزنیم.. یا مثل خارجی ها به جای تمرکز روی دروغ، کارهای فانی رو بیشتر کنیم. بذارین یه نگاه بندازیم.

گوگل

که خب مثل همیشه ظاهرا یک تیم جدی داشته روی دروغ سیزدهشون کار می کرده و از مدت ها پیش هم اپ هاشون آماده بوده و آپدیت شده که امروز باحال بازی در بیاره. اگر از گوگل مپ استفاده می کنین، یک آیکون جدید گوشه اش بود که اگر روش می زدین، پک من و دشمن هاش روی نقشه ظاهر می شدن و بازی می کردین.

تی موبایل

شرکت تی موبایل هم برای کار فانی اول آپریل، اعلام کرد که یک لباس یکسره ساخته که پر است از گجت های پوشیدنی (که این قسمت چرت بود). اما لباس یکسره واقعی بود! شما می تونین با ۴۰ دلار لباس یکسره Onesie رو سفارش بدین که اسمش بسیار نزدیکه به سرویس جدید تی موبایل یعنی Mobile One. حالا اینکه چرا ممکنه شما بخواین یک لباس یکسره قرمز تی موبایل بخرین بحثش جداست؛ شاید مهندسی اجتماعی!

هولو

هولو هم کاری بامزه کرد که از یک ادعای صرف بیشتر بود. هولو گفت سرویسی به اسم «هو» راه انداخته که تلویزیون خلاصه شده است. این سرویس شوهای مشهور رو فقط در هشت ثانیه خلاصه کرده و نشون می ده. چرا می گیم از ادعای صرف بیشتر بود؟ چون بعضی شوهای مشهور واقعا در نسخه ۸ ثانیه ای ارائه شدن. مثلا سین‌فیلد که من دوستش دارم.

لیفت

لیفت که رقیب اوبر یا همون نمونه خارجی تپسی و اسنپ است هم همون راه رفت و به یک ادعای صرف بسنده نکرد و واقعا دیوایس رو ساخت: یک دستکش که اگر دستتون کنین می تونین برای «تاکسی گرفتن» به جای مراجعه به موبایل مثل شیوه کلاسیک فقط دستتون رو بالا ببرین! همونطور که توی خیابون تاکسی می گیریم! برای اطلاعات بیشتر اینجا رو ببینین.

نت‌فلیکس

درست نمی دونم می شه به این شوخی اول آپریل گفت یا نه. اما نت فلیکس در نت فلیکس لایو یک ویدئوی عجیب پخش کرد. ویل آرنت با صدای خاصش از چیزهای عادی روزمره می گه. از ماشین کپی، از مایکرویو،‌.. شاید در یک متلک یا رقابت با فیسبوک لایو. تصمیم عجیبی بود ولی بازم جالبه که کمپانی به این بزرگی از این فرصت استفاده کرد تا با ساده ترین کار و احتمالا پول دادن به یک آدم بسیار خاص (در حوزه صدا)، رمز و رازی به نت فلیکس لایو ببخشه که آدم هار و مشغول خودش کرد.

ردیت

اما! راستش این مطلب اصولا تیپ مطلب های من نیست. الان کلی سایت لحظه شماری می کنن که مطالب پر خواننده «بهترین دروغ های سیزده» و اینها رو منتشر کنن. من تا اینجاش رو نوشتم به دو دلیل:

  1. به کمپانی های ایرانی یادآوری کنم که ایده های جالبی می شه زد. یک مشارکت ساده در دروغ تا به جای دروغ گفتن، استفاده از فرصت برای مطرح کردن یک سرویس یا ایده یا به رخ کشیدن خلاقیتشون.
  2. در مورد پروژه اول آوریل ردیت حرف بزنم

ردیت سایتی است که ترکیبی می شه از فروم و لینک دونی و … با تمرکز روی متن و مشارکت عمومی. بر خلاف ایران که سانسور باعث شده به سراغ کانال هایی بریم که فقط یک نفر تشخیص می ده بقیه چی باید ببینن یا گروه هایی که توی تلگرام پر می شه از اسپم چون یک نفر فکر می کنه فلان مطلب برای همه مهمه، توی ردیت گروه های کوچیک شکل می گیرن که با هم بحث می کنن و تصمیم می گیرن چه چیزهایی خوبه دیده بشه یا چه چیزهایی خوبه در موردش گپ زده بشه. این سایت بامزه کلی «ساب ردیت» داره، مثلا در مورد شطرنج یا هر چیز دیگه.

حالا در آپریل فول امسال که عملا توی ردیت باید بهش بگیم «پروژه اول آوریل»، یک ایده فوق العاده زده شد. یک بوم / صفحه بزرگ که هر یوزر ردیت که از قبل عضو بوده باشه اجازه داره توش در هر پنج دقیقه یک پیکسل – هر جایی که می خواد – رو به یکی از شونزده رنگ – هر رنگی می خواد – در بیاره. در واقع هر یوزر می تونه هر پنج دقیقه فقط یک پیکسل از این بوم عظیم رو تغییر رنگ بده! معلومه که در لحظات اول با یکسری نقطه سردرگم مواجه هستین ولی بعد از چند لحظه چند نفر شروع می کنن به ایجاد یک نظم کلی و بقیه همراهشون می شن… مثلا اولین اتفاق ها این بود که مردم شروع کردن خط های همدیگه رو ادامه دادن. اگر من سه پیکسل کنار هم گذاشته بودم، بقیه در فرصت هر پنج دقیقه یکبارشون همون کار رو می کردن و خط من پیش می رفت و همه شاد می‌شدیم.

بعد از چند ساعت آدم ها شروع کردن به درست کردن گروه های بحث برای همکاری و مثلا سعی می کردن از سهمشون استفاده کنن و پرچم کشورشون رو بکشن و بعد نمادهایی که دوست دارن. معلومه که ترول ها خرابکاری می کردن، برنامه نویس ها سعی می کردن براش برنامه بنویسن، هکرها سعی می کردن خارج از نوبت رنگ کنن و دعوایی ها شروع می کردن به جایگزین کردن علامت هایی که دوست نداشتن با نمادهای خودشون. پروژه که اسمش Place است هنوز فعاله و در این لحظه صفحه اینه:

اگر بحث ها رو دنبال کنین می بینن که یک موزه در هلند نسخه آخر روز اول آوریل رو پرینت خواهد کرد و توی موزیه نصب (به عنوان یک اثر هنری) و گروهی هم سعی می کنن این رو توی سرچ های گوگل برای Art بالا بیارن، شکلی از یک هنر مدرن و بعضی ها اتوماتیک تغییرات رو منتقل می کنن به ماینکرفت و کسانی که سعی می کنن دگمه start ویندوز رو در گوشه پایین سمت چپ نگه دارن.

به نظرم این ایده بعد از ایده قبلی که بهش می گفتن The Button، نشون دهنده نگاه بسیار جالب ردیت به تجربه گرایی اجتماعی است. ایده قبلی هم بسیار جالب بود: یک صفحه که بالاش یک دگمه است که هر یوزر هر وقت بخواد میتونه فشارش بده – اما فقط و فقط یکبار! یعنی هیچ یوزری حق نداره دو بار دگمه رو کلیک کنه. هر کلیک باعث می شه یک تایمر شصت ثانیه ای ریست بشه. اگر این تایمر به صفر برسه، دگمه کلا غیرفعال خواهد شد.

د رواقع در تجربه «دگمه»، کاربران ردیت با یک دگمه طرف بودن که برای زنده نگه داشتنش مشارکت هزاران کاربر لازم بود. باید نگاه می کردین و اگر حس می کردین لازمه، فشارش می دادین. هر چقدر ثانیه ها به ۰ نزدیکتر بود مشارکت شما مفیدتر بود. گروه هایی تشکیل شد که وضعیت دگمه رو بررسی می کردن و تنظیم می کردیم در چه ساعتی و چه دقیقه ای و چه روزی کی باید دگمه رو فشار بده که بهینه ترین حالت زنده نگه داشتن دگمه باشه. هر کس کنار اسمش یک نقطه رنگی می گرفت که نشون می داد حق کلیک کردن دگمه رو در چند ثانیه مونده به پایان کانتر استفاده کرده و در نهایت بعد از اینکه بیشتر از یک میلیون کاربر حق یکبار کلیکشون برای زنده نگه داشتن دگمه رو استفاده کردن، کانتر به صفر رسید و تجربه گروهی تموم شد. خیلی ها براش اپ درست کردن و کلی کار جالب دیگه که احتمالا اگر کسی علاقمند به کار کردن روی مفهوم مشارکت باشه براش بسیار جالبه.

امسال هم پروژه مکان ایده ای مشابه داشت و تجربه ای بود از مشارکت آدم ها و شیوه های هماهنگ شدنشون برای تبدیل کردن یک حرکت انفرادی بی معنی به یک حرکت جمعی معنا بخش. تا جایی که آدم ها در گروه هایی مثلا فلان پیکسل آبی رو برای خودشون مهمترین نکته معرفی و تلاش می کن هر طور شده اونو زنده نگه دارن (:

من در کل طرفدار شوخی های اول آوریل نیستم ولی به نظرم حرکت کردنش به سمت اینکه شرکت ها و گروه ها خلاقیت به خرج بدن،‌ خارج از چارچوب فکر کنن و خلاقیت و تخیلشون رو به خصوص به شکل اجرا شده و عملی نشون بده، بهترین چیزی است که می تونه در موردش اتفاق بیافته. به نظرم از حالا تو ردیت دارن حرف می زنن که سال بعد ایده چی باشه؛ امیدوارم شرکت های ایرانی هم از حالا شروع کنن جدی گرفتن سیزده سال بعد.

فقط یک هفته تا انتشار نتایج نظر سنجی برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران / اگر شرکت نکردین الان وقتشه که کلیک کنین

همونطور که دو هفته قبل گفتم، نظر سنجی وضعیت شغلی و کاری برنامه نویس ها و مدیر سیستم های ایران برای سال ۹۵ شروع شده. هدف اصلی این نظر سنجی اینه که درک بهتری از بازار کاری مون داشته باشیم و بیخودی با یه قرون دو زار استخدام نشیم و از اونطرف بدونیم که بهتره چی یاد بگیریم و چی برامون مفیده. همچنین بخش های بامزه ای هم داره مثل سبک زندگی و اینها تا درکی از جامعه مدیر سیستمی مون داشته باشیم.

پیشنهاد می کنم اگر شرکت نکردین از لینک کوتاه شده http://bit.ly/irprogrammers یا لینک مستقیم https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdntC_H6ySUvW9iQwn-cFmQCEb6vdX0e0MgIr7XscHeZXA31Q/viewform توش شرکت کنین و توییت و ری توییت و هر کار دیگه که اهلشین هم بکنین تا بقیه هم شرکت کنن. داشتن اطلاعات درست از شرایط کاری همدیگه، بهترین چیزیه که ما رو توی استخدام، راه اندازی شغل و برنامه ریزی آموزشی کمک می کنه.

نتایج مثل سال قبل به شکل باز و آزاد برای همه خواهد بود تا هر کسی دوست داشت روش هر تحلیلی که لازم داشت بکنه؛ مستقل از هر شرکت تجاری.