دیگه حساب از دستمون در رفته. فکر کنم نزدیک یا خود دویست روزه که سام رجبی با چندین آدم علاقمند محیط زیست دیگه تو زندان هستن و با اینکه وزارت کشور و وزارت اطلاعات بارها گفتن که از نظرشون اونها بیگناهن، هنوز هیچ کس پاسخگوی هیچ چیز نیست. قبلا بارها آدم ها رو دستگیر کردن و زندگی شون رو خراب کردن و بعد گفتن «به این نتیجه رسیدیم که چیزی نبود، [نیمه] آزادید» ولی اینبار شاید چون یکیشون تو زندان خودکشی شده، گفتن این براشون کمی سخته.
من سام رو تا دو سال پیش اصلا نمیشناختم. بعدش سر بازی های دی اند دی باهاش آشنا شدم و دیدم چه آدم فوق العاده ای است. با اینکه از همه ما بازی رو بهتر بلد بود، با حوصله با ما همراه می شد و توی بازی به همه کمک می کرد و حتی یکبار هم به مستر بازی ایراد نگرفت که فلان جا رو می شد فلان طور کرد. کاری که اگر من بودم، مطمئن هستم نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم و می کردم. سام توی اون سری بازی ها همیشه برای ما غذا پخت و با حوصله آورد. هر بار از یک کشور و یک سبک غذا.
بعدا که به دوچرخه علاقمند شدم، فهمیدم سام هم علاقمند است و برای اولین مسیر طولانی دوچرخه مون، گفت باهامون میاد. دوچرخه خسته اش رو آورده بود و وقتی دید واقعا قابل استفاده نیست با حوصله و دوستی بسیار مسیر رو رانندگی کرد تا بتونیم از دوچرخه سواری لذت ببریم و همزمان همراه هم باشیم. بعدش هم باربند دوچرخه اش رو به ما داد، که هنوزم دستمونه.
یکبار دیگه هم سام رو توی خیابون دیدم. من از ولیعصر پایین می رفتم و اون با ماشین از کنارم رد شد. جلوتر ایستاد و گپ زدیم و حال و احوال کردیم. حالا بارها هنگام رد شدن از اون نقطه ولیعصر و چند بار هنگام رد شدن از گردنه لواسون که عکس بالا اونجا گرفته شده یاد سام می کنم. یاد اینکه چقدر کم هستن آدم هایی که بتونی رو شرافتشون قسم بخوری و چقدر کم هستن کسانی که اینطوری دلشون برای محیط زیست بسوزه و بهترین دوستانشون شکاربانها باشن و تلاششون حفظ گونههای گیاهی و جانوری منطقه.
مسخره است که حینی که نمی دونم کی هنوز ایده اش اینه که سامها باید تو زندان باشن، اینهمه فساد و تباهی تو کشورمون دیدیم که هیچ کس هم کاری باهاشون نداره. از دزدیده شدن اسناد هسته ای مون توسط تیم اسراییل از دل تهران رو شنیدیم تا تجاوزها تا حقوق های میلیاردی تا بسته اعلام شدن پرونده اسید پاشها تا بی آبی و بی برقی و … و هنوز فلانی در کشور دغدغهاش اینه که از پاک ترین بچهها بدون حضور وکیل و حقوق متهم و در عین ادعای حتی وزارت کشور و اطلاعات خودش به بیگناهیشون، بالاخره یه چیزی در بیاره یا اگر لازم شد بسازه تا بتونه بگه «دیدین گفتم؟». مطمئن هستم اگر از من بپرسین که ۱۰ نفر از شریفترین آدمهایی که میشناسم رو نام ببریم، سام رجبی حتما بالاهای لیست است.
پ.ن.۱. شرمنده ام از خودم و وضع اطرافم
پ.ن.۲. من شخصا سام رو میشناسم. بچههای دیگه ای هم در همین شرایط زندان بی سر و ته هستن ولی من گفتم خاطره شخصی ام از سام رو بگم