داستان اول: یک وبلاگنویس اسراییلی که به شکل گمنام در اسراییل مطلب می نویسد در وبلاگ بلاگ اسپات (متعلق به گوگل) مطلبی توهین آمیز نسبت به شورای منطقهای نوشته. شورا به دادگاه شکایت کرده و دادگاه اسراییلی با فراخواندن وکیل گوگل به دادگاه با آنها به توافقی رسیده مبنی بر اینکه شاکیان کامنتی
عمیقا معتقدم که همه ما باید از همه وقایع دنیا مطلع باشیم و نسبت به آنها عکسالعمل نشان دهیم. شکی
نیست که کار من در کشوری که فرهنگ و زباناش با من یکی است مفیدتر است
اما این به هیچ وجه سبب نمیشود چشمم را روی بقیه دنیا ببندم.
برای وبلاگنویس ناشناس بنویسند و اطلاع دهند که اگر با افشای هویت در دادگاه فلان تاریخ حاضر نشود، گوگل شماره اختصاصی IP او را در اختیار دادگاه قرار خواهد داد. به عبارت دیگر، گوگل دارد هویت یکی از کاربرانش که میخواسته ناشناس باشد را به قوه قضاییه اسراییل افشا میکند. جالب است که درخواست مشابهی به دولت آمریکا داده شده بود تا گوگل هویت وبلاگنویس ناشناسی را افشا کند ولی دادگاه رای داد که افراد حق دارند هویت خود را مخفی نگاه دارند.
داستان دوم: Wael Abbas (وائل عباس؟) وبلاگ نویس مصریای است که نمونههایی از شکنجه توسط پلیس کشورش را در یوتوب میگذاشت تا جهان را نسبت به این موضوع آگاه کند. یکی از ویدئوهای او باعث شده دو پلیس خاطی برای سه سال زندانی شوند. از دیروز دسترسی او توسط یوتوب بسته شده است. آنهم به دلیل «ترویج خشونت»!
داستان سوم: میدانید؛ یک وبلاگنویس ایرانی بدون دسترسی به حقوق اولیهای مثل تماس، وکیل، اخبار و … در زندان است چون خبری را نوشته که به مذاق حاکمان خوش نمیآمده.
و اما توضیح: در مطلبی که در مورد حمله پلیس کراچی به تجمع روزنامهنگاران و وبلاگنویسان نوشته بود، کسی کامنت گذاشته که:
yani vaghe’an mamlekate khodemoon inghad amne ke pakestan inghad mohem shode ? maa kam zendaanie seaasi darim?
لازم میدانم این را توضیح بدهم که همه دنیا برای من به یک اندازه مهم است؛ بخصوص وقتی که بحث اینترنت و دخالت شرکتهای تجاری در آن باشد (آنهم به منظور سرکوب حقوق بشر در مقابل کسب سود بیشتر)، عمیقا معتقدم که همه ما باید از همه وقایع دنیا مطلع باشیم و نسبت به آنها عکسالعمل نشان دهیم. شکی نیست که کار من در کشوری که فرهنگ و زباناش با من یکی است مفیدتر است اما این به هیچ وجه سبب نمیشود چشمم را روی بقیه دنیا ببندم. اگر گوگل با دولت اسراییل همکاری کند تا انتقادها را خفه کند، اگر یوتوب وائل عباس را از حق اظهار نظر محروم کند و اگر پلیس پاکستان، در دفاع از سرکوب مردم، وبلاگنویسان را کتک بزند و بازداشت کند و همه کشورهای دیگر در دنیا بگویند «به من چه! من من پاکستانی / عرب / سیاه پوست / ضد صهیونیست / زن / کمونیست / … هستم؟» مطمئن باشید که رضا و من و شما هم در زندان خواهیم بود و همه خواهند گفت: «به من چه! مگر من ایرانی / خبرنگار / کارمند فلان روزنامه / فعال فلان جا و … هستم؟».
پس من نسبت به نقض حقوق هر «انسان» عکس العمل نشان می دهم با این باور که هر انسان دیگری هم همینکار را خواهد کرد (: این اندیشه هیچ تناقضی با این ندارد که جایی کار کنم که مفیدترین بازدهی را دارم. خوش و خندان (: