پایین بروشور نوشته:
آهنگها و ترانهها ساخته خود ما هستند. البته گاه گداری از ملودیها و ابیات آشنا استفاده میکنیم، آن هم فقط به این دلیل که خیلی خیلی دوستشان داریم. مضامین و سازبندی کارهای ما ترکیبی هستند از عناصر دنیای درندشت راک و دنیای ناشناختهی یک ایرانی. از این رو شاید بتوان گفت سبک موسیقی ما در جرگهی راک عامیانه (Folk Rock) قرار میگیرد. امیدواریم به مذاقتان خوش بیاید.
توی زیرزمین یک مرکز موسیقی هستیم. اجرای پژوهشی فضانوردان طهران و حومه. ردیف ۷ صندلی ۵. شروع ساعت ۱۸.
هفته قبل با اشتباه گرفتن تاریخ همینجا بودهایم و یک گروه سنتی-طوری برنامه داشتهاند. مسوول سالن ما رو میشناسه و اشاره میکنه که فقط من می دونم چه اسکولهایی هستن که هفته قبل هم با همین بلیت اینجا بودین. بلیت رو پونزده تومن خریدهایم و سالن تقریبا صد نفر ظرفیت داره. صندلیها بیش از حد به هم چسبیدن، سالن مسطح است (در نتیجه از ردیف وسط به بعد چیز خاصی از سن نمیبینن) و فاصله ردیفها از هم کمه. نفر جلویی من صندلیاش رو هل میده عقب که جای پاش راحت باشه. یک خانم تقریبا ۵۰ ساله.
بیست دقیقهای طول میکشه تا سالن کاملا پر بشه. جای سوزن انداختن نیست. سن قشنگه. بیس، پرکاشن، گیتار، میکروفون برای دو نفر خواننده و کمانچه. بعله. کمانچه به نوازندگی آوا که فکر کنم در حد استادی است اما متاسفانه اونقدر پایین نشسته که اصولا از ردیف سه و چهار به بعد نه فقط درست دیده نمیشه که حتی متوجه حضور فیزیکی اش شدن هم سخته. حیفه.
تیپ آدمها هم توی فاز فضانوردی است. موهای فر مدل لامپی، موهای بلند، کلاههای هنری و ریش. مسوولین صدا ته سالن نشستن. با مک بوکی که لوگوی سیب گاز زده پشتش رو به علامت صلح ( ☮ ) تبدیل کردن.
خوانندههای که مییان روی صحنه عــــالی هستن. در فضا و تیپهای باحال. بخصوص ممدو خواننده دوم (بک وکال؟) که مسوول جو سازی تصویری هم هست؛ از کلاهش گرفته تا عکسهایی که در می یاره و با گیره لباس وصل میکنه به کتی که پشت صحنه آویزون شده.
خواننده اصلی بهرنگ است که با پرفمنس عالی کلی به صداش اضافه میکنه – بعدا هم به من گفته شد که خوش تیپ و جذابه. آرش گیتار آکوستیک و در یک آهنگ هارمونیکا میزنه و همزمان هم میخونه (یک سولو هم اجرا میکنه به نام همشهریها). مهرداد پرکاشن که من تقریبا نمیبینمش از جایی که نشستم ولی معلومه که تلاش میکنه صدا رو خیلی بالا نبره و توی آهنگ Me Dustas tu یک تیکه سولوی عالی هم میره. البته تمرکز اصلی من روی امید است که با گیتار بیس فوق العاده است (: در فضای واقعی و مشخصه که تمرکز خاصی هم به مهرداد و نادی داره که اونم گیتار میزنه با عینک استکانی و جدیت خاص. نفر آخر هم که چون پایینتر نشسته من نمیبینمش، نوازنده کمانچه است. آوا از یک نظر نقطه عطف گروه است چون هم واقعا تو نوازندگی کمانچه حرفه ای به نظر می رسه و هم و هم این گروه راک رو با بقیه گروهها متفاوت میکنه و به گفته خودشون نزدیکش میکنه به راک عامیانه یا فولک راک (Folk Rock). ناگفته نمونه که اولین دفعهای است که احساس میکنم یک گروه موسیقی سبک غربی، به خوبی و به اندازه جریان رو با ابیات کلاسیک ایرانی ترکیب کرده.
اما همه این بچههای عالی یکطرف، آهنگها یکطرف. آهنگها عالی هستن. به نظرم ضعیفترین آهنگ اولی است: دوره گرد. شعر به خوبی بقیه نیست هرچند که ایده فوق العاده خوبی داره اما به نظرم چند تا بیت دیگه میخواد که اول و آخرش قرص و محکمتر به بقیهاش بچسبه. البته به قول رها، همیشه آهنگ اول ضعیفتر به نظر مییاد چون فضا هنوز گرم نشده. اما آهنگ دوم میترکونه جمع رو: فضانوردان. با محوریت فضانوردی. از این حرف میزنه که چند تا فضانورد اومدن باهامون دوست بشن. سفینهشون دود بالای سرمونه و غیره و غیره. برای اهل دل است و تشویق اهل دل و خندههاشون کلا فضا رو آماده میکنه برای یازده تا آهنگ بعدی که یکی از یکی بهتر هستن.
برامون آهنگ آنارشیسم (عالی)، من و خودم و دوستم، انزوای ما (که به نظرم یکی از بهترینها بود)، مش حسین (با تم اسپانیولیش کلی فضا سازی کرد) رو میخونن. بعد به قول خودشون مثلا برای آنتراکت، آرش همشهریها رو میخونه؛ بامزه است ولی من کلا از لغات کثیف توی هنر معمولا خوشم نمییاد و به نظرم شعر خوب هنرش اینه که بدون کمک از کلمات رکیک بتونه ضربهاش رو بزنه اما به هرحال بد هم نبود. در ادامه هم آهنگ جاماییکا خنده و تشویق و لذت و فضانوردی برای اونهایی که فعلا توی فضا هستن رو به اوج میرسونه. آهنگ دلت هیچی نمیخواد کمی آرومتر است و اتوبوس یک دکلمه کوچیک بامزه داره با خط اصلی یک نفر که ساعتش زنگ زده و بدو بدو جوراب به دست داره میره که برسه به اتوبوس و سعی می کنه خوابی که داشته میدیده یادش بیاد. سه آهنگ آخر، مخکُشی هستن و دنیای دیوونه (برای دوستشون یاشار که زنده است ولی بین ما نیست و توی شعرش کاملا به جا و مناسب کلمه کثیف / رکیک داشت به اون چیزی که باید) و در نهایت Me Gustats Tu (که به اسپانیایی یعنی «من از تو خوشم مییاد» و توش از ابیات کهن فارسی هم استفاده شده و نمیدونم به ناین.گگ اشاره داره یا نه). مشخصه که آخرش کلی دست میزنیم. اونهایی که فشردگی صندلیها بهشون اجازه میده بلند میشن و دست زدن اونقدر ادامه پیدا میکنه که مطمئن بشیم گروه موسیقی راک زیرزمینی فضانوردان طهران و حومه یکبار دیگه آهنگ فضانوردان رو برامون اجرا میکنن.
سالن کمی گرم بود و نداشتن شیب باعث میشد چیزی نبینیم. میکروفونها گاهی سوت میکشیدن و یکبار هم صندلی – یا جای نشستن یا هر چی که بود – گیتار آکوستیک در رفت و آرش خورد زمین اما فدای سرمون، همینها بود که موسیقی رو تبدیل کرده بود به یک موسیقی هیجان انگیز جذاب. امیدوارم چند تا ترکشون بیرون بیاد و اگر یک نتیجهگیری از این متن بخواین بکنین اینه: اگر جایی اسم گروه موسیقی فولک راک فضانوردان رو شنیدین، در خریدن بلیت یک لحظه هم شک نکنین!