ترجمه «فقط برای تفریح» تمام شد! ناشر سراغ ندارید؟

نمی‌دونم بقیه مترجین وقتی ترجمه اولین کتابشون تموم می شد چه حسی داشتن ولی من که احساس عجیبی دارم. مثل یک کوه که در طول چند ماه قدم به قدم ازش بالا رفته باشیم و دقت کنین که می گم «باشیم» چون بخصوص در مراحل آخر احساس می کردم همه با هم داریم میریم جلو. البته کتاب فردا در فروشگاه‌ها نخواهد بود. من یک ناشر لازم دارم و یک ویراستار. اصلا نمی دونم روندش چیه. کسی اطلاعاتی / آشنایی داره؟ می‌خوام خوب چاپ بشه و می‌خوام این ژانر رو ادامه بدم.

کتاب بعدی رو هم با هم انتخاب می کنیم (: فعلا خوشحال می شم اگر کسی اطلاعاتی داره بهم بده:‌ ناشر؟ ویراستار؟ آیا ناشر و ویراستار با هم کار می کنند؟ چاپ چقدر طول می کشه؟ مجوز رو ناشر می گیره؟ چقدر حقوق می دن به من؟ باهاش چند کیلو استیک می تونم بخرم؟ چند کیلو هویج؟ ممنون.

فال تاروت با چینش جام دوستی برای مثلث عشقی


موضوع: دختری یک دوست پسر دارد ولی دوست پسر قبلی هم اصرار به رابطه و ادامه یافتن آن دارد.

کارت‌های مورد استفاده: کارت‌های هنر رازآلود
چینش مورد استفاده: جام دوستی

بعد از بر زدن، کارت‌ها را به شکل روبرو می‌چینیم. این چینش را اولین بار است که استفاده می‌کنم و اسمش «جام دوستی» است.

معنای کارت‌ها در این چینش اینگونه است:

ردیف پایین از چپ به راست:‌ مراجع، مبنای رابطه و طرف مقابل.

ردیف دوم پایین: گذشته نزدیک

سوم از پایین چپ به راست: وضعیت فعلی و بعد مشکل موجود

ردیف چهارم چپ به راست: دیدگاه مراجع به رابطه و دیدگاه طرف مقابل.

ردیف بالا چپ به راست: انتظارات مراجع، نهایت رابطه و انتظارات طرف مقابل.

این یکی از دفعاتی است که بر زدن و چیدن، ترکیب بسیار خوبی به وجود آورده و واقعا کارت‌ها نشان دهنده مشکل هستند.

تفسیر: کارتی که تو را نشان می‌دهد کارت قضاوت نهایی است و کارتی که برای طرف مقابل آمده شیطان. در هیمن ابتدای کار این باید خیلی چیزها را روشن کرده باشد. کارت تو کارت به آرامش رسیدن روحی است و برخاستن از یک اشتباه و کنار گذاشتن وسوسه و کارت طرف مقابل کارت شیطان که درست نقطه مقابل جادوگر و به هدر دهنده تلاش کارت «عشاق» (۶) است. کارت شیطان یعنی دربند بودن و مشکلی که تنها راه حلش و حتی گاهی تنها دلیلش خودت هستی.

مبنای این رابطه تعهد و یکجور مسوولیت پذیری است. انگار که احساس می‌کنیم در مقابل چیزی مسوولین و این را چهره غمگین زنی می‌گوید که آن وسط (ردیف پایین نشسته). انگار برای جلو رفتن در یک مسیر، بعضی پله‌ها را پریده‌ایم و حالا در مرحله‌ای هستیم که برایمان کمی غریب است. مسوولیت‌هایمان را نمی‌شناسیم و در نتیجه احساس پیچیدگی می‌کنیم.

در گذشته همه چیز خوب بوده. احساس می‌کردیم باید گرما می‌تواند وجودمان را پر کند و ترس‌ها را بزداید ولی انگار نتوانسته و حالا ما با مسوولیتی که شاید آمادگی‌اش را نداریم، درگیریم.

اما چرا این کشش را داریم؟ شاید برای یک جور آرامش گمشده. این را شوالیه جام می‌گوید که نماد وضعیت فعلی است. شوالیه جام از همه بیشتر ساعت‌های خوش را به یاد می‌آورد، لحظات استراحت، مرد جوانی که با عشقش می‌شود احساس امنیت کرد و با او حرف زد. وقتی می‌شود خیالبافی کرد چه کسی به دنبال زندگی حقیقی است؟ اما مشکل؟ واضح است: نمی‌شود همزمان عاشق دو نفر بود. این یکی از خطرناک‌ترین کارت‌ها است: قلبی که سه خنجر در آن فرو رفته یا زنی سوار بر اسبی شادمان که ظاهر شدن شمشیر سوم باعث مرگش شده. اوه! این کارت یک پیام مخفی هم دارد: بر خلاف احساس، تصمیم بگیر. بگذار اندیشه بر احساسات غالب شود. دردناک است ولی درست.

دو کارت بعدی قرار است دیدگاه شما دو نفر نسبت به همدیگر را بگوینذ. تو او را مثل شوالیه سکه می‌بینی و او تو را مثل ملکه چوب. شوالیه سکه نمایش امتداد ارزش‌ها است و مرتبط با زمین. اینها خلاصه می‌شود در اعتماد و اطمینان. شاید اطمینان بیشتری به این پسر داری تا شریک فعلی‌ات. شاید هم احساس می‌کنی این شوالیه، مزرعه بهتری برای احساساتت است ولی چیزی که در آن شک نیست کششی است که همیشه شوالیه‌ها داشته‌اند.

او هم ترا مانند ملکه چوب می‌بیند. چوب با آتش مرتبط است و شیطان همیشه علاقمند آتش بوده. بالاترین توانایی ملکه چوب، قابلیت تغییر و هماهنگ شدن به خاطر هوش بالایش است. پوست ببر، قدرت را به یاد می‌آورد و خود این فرد، نماد آرزوها. خیلی‌ها این فرد را با کارمن (Carmen) مقایسه می‌کنند.

فال دارد به انتها می‌رسد ولی خیلی از حرف‌ها گفته شده. به نظرم تصمیم را تا حالا باید بتونی بیگری ولی به هرحال هنوز مهمترین ردیف مانده است: ردیف آخر، انتظارات دو طرف و نتیجه نهایی.

انتظار تو بیشتر از آنکه انتظار باشد نگرانی است. نگرانی از تحقیر، ترس از شکست. دقت کن که شرایط برابر نیست. حتی احساس پیروزی هم طولانی نخواهد بود. شاید این اولین بار است که به راحتی از احتمال شکست حرف می‌زنم و نسبت به تحقیر شدن هشدار می‌دهم. این کارت، کارت بدی است.

انتظار طرف مقابل از تو ملکه شمشیر است. عنصر هوا، فکر و بازهم هوش. طرف احساس می‌کند تو می‌توانی خلایی را پر کنی یا مشکلی را حل کنی یا به درک بهتر فرد از خودش کمک کنی. می‌دانی؟ مشهور است که این کارت، نماینده یک زن بیوه است و بیوگی به معنای قدرت است. طرف از دست نیافتنی بودن تو انرژی می‌گیرد و قدرت تو در حفظ این حالت، برایش جذبه ایجاد می‌کند. این کارت ملکه یخ است که از دروازه زمین حفاظت می‌کند.

اما نهایت رابطه… دو چوب. شاید دقیقا کارتی است که اگر قرار بود من دستی انتخابش کنم و اینجا بگذارمش، این کار را می‌کردم. دو چوب وضعیت بی تفاوتی است. اینکه «راحت» نشسته‌ایم و هیچکدام از دو انتخاب را نمی‌کنیم و بعد احساس ناراحتی میکنیم. این کارت می‌گوید بلند شو و انتخاب کن. وضعیت بینابین بدترین وضعیت است.این کارت خیلی ساده است و نیازی به تفسیر ندارد: بلند شو و انتخاب کن، نشستن و منتظر ماندن سخت‌ترین وضعیت است. احتمالا انتخاب هر یک از دو راه، بهتر از «راحت نشستن» سر دوراهی است. این را هم اضافه کنم که این کارت یک معنای دیگر هم دارد: انتخابت را کرده‌ای ولی جرات عمل به آن را نداری و به همین دلیل خودت را زده‌ای به انتخاب نکردن. در هر دو صورت، انتخاب و عمل به آن راحت‌تر است از وضع فعلی.

ویستا برای حرفه‌ای‌ها


«ویستا برای حرفه‌ای‌ها»؟ نه تناقض نیست؛ اسم یک نرم افزار رایگان است. می‌دانیم که ویستا دائما سوال‌های آزار دهنده‌ای می‌کند که اکثر ما جوابش را از قبل داده‌ایم، اگر سریع نباشید بعد از به روز رسانی کامپیوتر را ریست می‌کند، جستجوگر پیش فرض مرورگرش گوگل نیست،‌ دگمه خاموشش به جای خاموش هایبرنیت می‌کند و …

خیلی ها اینها را دوست ندارند. این افراد کافی است به ویستا برای حرفه‌ای‌ها یک سر بزنند و نرم افزار vista4experts را دریافت کنند.

ثبت نام کاندیداهای نمایندگی مجلس هم اینترنتی شد، سایت داون است

این ثبت نام اینترنتی دیگه داره می شه یک معضل. به نظر می رسه هر سازمانی با اینترنتی کردن ثبت نام، کل مسوولیت هاش رو بیخیال می شه و سرویس رو فقط در اختیار اون ۱۰ درصدی قرار می ده که اینترنت دارند و بقیه ۹۰٪ جمعیت کشور رو با یکسری کاغذ و مدرک در دست در به در خونه دوست و آشنا و کافی نت می کنه برای ثبت نام.


سه چهار روز قبل مادرم کاغذهاش رو داد به من که براش ثبت نام مجوز کار یا همچین چیزی بکنم. اون خودش داستانی داره ولی بامزه ترینش اینه که جزو مدارک، ۲ قطعه عکس هم بود! اینترنت و دو با هم توی یک قوطی می رن مگه؟ مادر من که هنوز ده دقیقه هم اینترنت ندیده، درک می کرد که وقتی چیزی می ره توی کامپیوتر امکان بی نهایت تکثیر ازش وجود داره و نیازی به دو قطعه عکس نیست.

بگذریم. حالا هم آقایون اعلام کردن که انتخابات نمایندگی مجلس فقط از طریق اینترنت خواهد بود به آدرس election.moi.ir. بنا به علاقه رفتم به این سایت. از نمونه‌های قبلی یک کم بهتر است. حداقلش اینه که با فایرفاکس هم قابل پر کردن است ولی نکته وحشتناک اینه که طبق معمول ایران با aspx نوشته شده (به این فکر کنید که برنامه انتخابات یک کشور رو با نرم افزاری طراحی کنید که معلوم نیست توش چیه و چیکار می کنه!) و حالا هم داون است (: خوشبختانه قبل از داون شدن من ازش اسکرین شات گرفتم ولی به هرحال من هم از اون مرحله نتونستم جلوتر برم و سرور داون شد. حالا تصور کنید استرس کسانی که می خوان توی انتخابات ثبت نام کنن و رییس جمهور یک کشور بشن ولی سرور مربوطه داون هست. کیبرد آزاد من در کل این سه ماه اخیر داون نبوده (: اون وقت سایت ثبت نام مجلس یک کشور وضعش اینه (:

بحث من این نیست که اینترنت بده یا نباید مدرن شد. اتفاقا من طرفدار اینرتنت و مدرن شدن کارها هستم ولی ۱- کار رو باید به کاردان سپرد نه به پسرخاله و ۲- مدرن شدن نباید باعث سلب حقوق / برابری کسانی بشه که مدرن نیستند.

دولت الکترونیک به معنی پاسخگو شدن دولت است نه شانه خالی کردن از مسوولیت ها به بهانه اینترنت بودن همه چیز.

گشت روز تعطیل، وبلاگردی عصر جمعه برفی

هر هفته پنج تا وبلاگ رو معرفی می کنم. اگر می خواین جاتون رو برای هفته بعد رزرو کنید، ایمیل بزنید به JadiJadi روی جیمیل

 بامدادی یکی از اون وبلاگهای خوبی که من خواننده اش شده ام. مطالب علمی / کاربردی و دقیقی داره که باعث می شه هربار که از این وبلاگ خارج می‌شید، اطلاعاتتون اضافه شده باشه. بامدادی برای نوشتن مطالبش وقت می ذاره، براشون نمودار می کشه و واقعا مطلب تولید می کنه. اونهم درباره موضوعاتی مثل سیستم‌های پیشنهاد دهنده، آزادی نرم افزار و حتی بی نظیر بوتو.

 Vahidoo: یک چیزهایی، یک چیزهای خاصی رو یاد من می یارن. شیراز شعر رو. بلاگ اسپات، وبلاگ های خوب و پر سابقه رو و سبیل روشنفکری رو و همه اینها در وحیدو هست (: اگر یک وبلاگ با چهار پنج سال سابقه می خواید که شعرهای شاعر توش باشه، سری به به اینجا بزنید.

 آلاء همونطور که از اسمش هم معلومه یک وبلاگ مذهبی است که البته گاهی هم سرکی به کامپیوتر و موبایل می زنه. مطالب مفصل و جدی ای داره که البته اکثرا حول محور دین و مذهب هستند با نگاهی سنتی.

 اگر بخوایم سینما و رایانه و موبایل و فن آوری و داروسازی و فرهنگ و ادبیات رو با هم جمع کنیم به WriteAge می رسیم. وبلاگی با طراحی ای زیبا و چشمگیر که وزن نوشته‌های موبایلش به بقیه می چربه (:

 کی گفته وبلاگ هایی با نوشته‌های شخصی لینک داده نمی شن؟ یک نمونه اش
کانال ام.تی. است. وبلاگی که نویسنده اش بیشتر از احساساتش می نویسه و این چیزی است که باعث می شه بعضی وبلاگ ها منحصر به فرد بشن… پیشنهاد می کنم نگاهی بهش بندازین و اگر همه اش رو نمی خونین، با کمی اسکرول کردن به پایین من یک انسان مدرنم رو بخونید. خیلی جذابه.

آخر دنیا چه شکلیه؟

درباره آخر دنیا، روزی که یک جنگ جهان رو نابود کرده، روزی که انرژی اتم کار دست ما داده، روزی که موجودات فضایی به ما حمله کردن و … فیلم‌های زیادی ساخه شده. حالا یک وبلاگ علمی تخیلی‌نویس، جدولی تهیه کرده از مفاهیم این فیلم‌ها و طبقه بندی اونها. این وبلاگ، ۱۴ تا از مشهورترین فیلم‌های علمی تخیلی رو از لحاظ مفاهیمی مثل «کمبود منابع»، «حضور جنگ سالاران»، «آدم‌های تغییر یافته» و حتی «نوشیدن ادرار توسط آدم‌ها» طبقه بندی کرده و یک جدول در این باره کشیده.
به نظر من اون جدول خیلی جذاب نیست. نتیجه باید به شکل نموداری رسم بشه که تاثیر هر کدوم از این مفاهیم رو در کل فیلم‌ها نشون بده.

این نمودار به راحتی می تونه به ما نشون بده که در یک دید کلی، آخر دنیا در فیلم‌های هالیوود به چه شکل ترسیم می شه. مثلا مفهوم زمین‌های سوخته که برمی‌گرده به نابودی طبیعت و ناتوانی انسان از استثمار زمین، کاملا پر رنگه، ترس از حیوانات آدم‌خوار خیلی کمه و فرقه‌های مذهبی هم پر رنگ نخواهند بود. خطر بزرگ در نابودی طبیعت است (زمین‌های سوخته + کمبود منابع + تولید نسل اجباری) و جنگ انسان‌ها با یکدیگر (جنگ سالاران +‌ آدم‌های تغییر یافته (mutant) ). من که زمانه فعلی رو ترجیح می دم به اون موقع (:

کلی آدم تاریخی و مشهور در یک نقاشی، اینبار با ذکر اسامی

این عکس رو مدت ها پیش اکثر ما دیده ایم: یک نقاشی با حضور یک عالمه آدم مشهور در تاریخ. حالا در یکی از زیرزمین‌های اینترنت، یک نفر عکس رو فرستاده بود و به شوخی زیرش نوشته بود: اگر کسی بتونه اسم همه رو بگه، یک بلیط اینترنت برنده است. نکته جالب این بود که چند ساعت نگذشته، نفر اول عکس زیر رو فرستاد:


برای دیدن عکس در اندازه واقعی، روی آن کلیک کنید

واو… اسم همه به جز سه چهار نفر نوشته شده. واقعا فکر می کنید چرا کسی اینکار رو می کنه؟ خودشون می گن برای Lulz! ( که شکلی تحریف شده از lol است ) : برای خنده.

منبع: قانون اول:‌ همه ناشناس هستند