خروجی عجیب پایپ لاین یونیکس، این رو امتحان کنین و سوادتون رو عمیق تر کنین

اگر از یونیکس / لینوکس / مک و کامند لاین های مشابه استفاده می کنین خروجی این دستور رو چک کنین:

(echo red; echo green 1>&2) | echo blue

خروجی به شکل جالبی ممکنه هر کدوم از اینها باشه:

blue
green

یا

green
blue

یا

blue

حتی به شکلی جالبتر ممکنه روی یک کامپیوتر و یک شل، بعد از چند بار تکرار نتیجه دیگه ای بگیرین. می دونیم که رفتارهای عجیب کامپیوتر معمولا مربوط به درک ناقص ما از ماجرا مربوط هستن وگرنه تقریبا هیچ وقت هیچ چیز خیلی عجیب و غریبی اتفاق نمی‌افته (: بخصوص به شکل مستمر.

اما ببینیم اینجا وضع چیه. ما داریم دو تا کامند echo اجرا می کنیم و خروجی رو پایپ می کنیم به یک echo دیگه. مساله اینه که پرانتز یک شل جدید درست می کنه و اکو دستور داخلی شل است. پس ما دو تا اکو داریم که با هم مسابقه می ذارن.

توجه کنید که اگر echo red اجرا بشه، خروجی اش به عنوان ورودی به echo blue داده می شه که تاثیری نداره.

یک چیز دیگه رو هم اینجا باید بلد باشیم و اون SIGPIPE است. توی یونیکس پروسه رو با سیگنال ها کنترل می کنیم و وقتی می گیم kill -9 folan در واقع با فرستادن سیگنال ۹ به فلان، مجبورش کردیم سریعا قطع بشه. یک سیگنال SIGPIPE هم داریم که برابر عددی اش ۱۳ است و وقتی ارسال می شه که یک پروسه سعی کنه روی پایپی که بسته شده بنویسه. این کار باعث پایان کار اون پروسه می شه. این رو هم می دونیم که echo دستور داخلی است و وقتی در داخل یک شل اجرا می شه، تنها یک پروسه داره – حتی اگر دو بار اجرا بشه.

حالا برگردیم سر عبارت قشنگمون:

(echo red; echo green 1>&2) | echo blue

ما اینجا سه تا اکو داریم، که دو تاشون به هم وصل هستن، دو تاشون در یک گروه (فورک شل) و یکیشون در یک گروه دیگه (سمت چپ) که به خاطر وجود پایپ سعی می کنن موازی اجرا بشن و مسابقه می‌دادن برای سریعتر بودن: حالت های مختلف این هستن:

  1. هر دو اکوی سمت چپ تموم می شن و بعد اکوی سمت راست اجرا می شه. اینجا اول سبز چاپ می شه و بعد آبی
  2. اکوی قرمز چاپ می شه (و کاربردی نداره چون به ورودی اوکی بعدی تبدیل شده که بی معنیه) و بعد اکوی آبی تموم می شه و بعد اکوی سبز. در اینجا SIGPIPE نداریم چون اکوی سمت چپ در حال اجرا است و نتیجه «آبی سبز» خواهد بود.
  3. اول از همه اکوی آبی اتفاق می افته و قبل از اینکه اکوی قرمز تموم بشه و چیزی روی پایپ بیاد، SIGPIPE رو می فرسته. اینکار کل شل داخل پرانتز سمت چپ رو می بنده و نتیجه فقط آبی است

چنین چیزهایی در دنیای واقعی تقریبا کاربرد ندارن ولی باعث دانش و درک عمیقتر ما از یونیکس و سیستم عامل ها می شن. امیدوارم لذت برده باشین و امیدوارم با لذت بیشتر، بحث سیگنال های یونیکس رو از اینجا بخونین همچنین منبع اصلی رو هم نگاه کنین چون جواب های کاملتری هم داره.

«من بیل گیتس هستم، هر سوالی دارید بپرسید»

این مطلب ترجمه و کمی تلخیص چند بخش از جلسه AMA بیل گیتس است. چیزهایی که به نظرم جالب اومد رو ترجمه کردم تا با شخصیت گیتس بیشتر آشنا بشیم. اینکه می گیم بعضی محصولات مایکروسافت بد هستن معنی اش این نیست که بیل گیتس که قدیم ها مدیر عاملش بوده در همه زمینه ها باید بد باشه (: در واقع درس اصلی اینه «اگر یک جزء از چیزی خوبه معنی اش این نیست که همه اون چیز خوبه و اگر یک جزء از چیزی بده معنی اش این نیست که همه چیزش بده» (: اگر می گیم اینکه موسوی سر حرفش ایستاد و سر خم نکرد و فعلا ۱۰ ساله حبس خانگی است معنی اش این نیست که بهترین گزینه ما است یا در گذشته کار بد نکرده، چیزهای اجزای مختلفی دارن. مثلا بیل گیتس آدم خیلی خوبیه که ویندوزش بعد از ۳.۱ تا قبل از ۱۰ مشکلات بسیاری داشت (: یا مثلا در فلان سخنرانی در مورد لینوکس چرند گفته بود و … ولی معنی اش این نیست که آدم بدیه. دیدگاه های بیل گیتس پیشرو است و سوادش خوب و تلاشش برای بهتر کردن دنیا، خیلی قویه.

چه چیزی خوشحالت می کنه؟

یکی اخیرا گفت که وقتی وقتی موفقیت بچه‌ها رو می بین خیلی خاصه و خیلی خوشحال می شه و من باهاش موافقم. گاهی هم پیگیری کارها یا قول هایی که به خودم دادم خوشحالی ام رو افزایش می ده، مثلا ورزش.

هدفی که هنوز می خوای بهش برسی چیه؟

هدف موسسه اینه که همه کودکان سالم رشد کنن – مستقل از اینکه کجا به دنیا اومدن. این یعنی از دست مالاریا و خیلی بیماری‌های رایج دیگه در کشورهای فقیر خلاص بشیم. این باید در طول زندگی من قابل رسیدن باشه.

آخرین باری که نشستی پشت کامپیوتر و کد زدی کی بوده؟

من از تب استفاده می کنم. به سادگی می شه به اسپیس تبدیلش کرد و برعکس. سر این بحث نکنیم. من مدت‌ها است کدی که در یک محصول عرضه بشه ننوشتم اما کدهایی می نویسم برای اینکه ابزارهای جدید رو درک کنم. مثلا تایپ اسکریپت و گیت هاب.

شما رو به عنوان یک کتابخون جدی می‌شناسن. ممکنه پیشنهادهایی برای خوندن معرفی کنین که تاثیر روی زندگی ما داشته باشه – چه شخصی چه حرفه‌ای؟

من مقدار زیادی کتاب غیرتخیلی می خونم. کتاب هایی عالی ای هستن. اینجا نظراتم رو می نویسم: gatesnotes.com

در حال حاضر دارم Hacking Darwin رو می‌خونم – در مورد ادیت کردن ژن‌ها و اینکه شیوعش چه تاثیراتی داره و چه قواعدی باید روش بذاریم.

عاشق کتا‌ب‌هایی هستم که چیزهایی رو توضیح می دن مثل Smil’s Energy and Civilization یا همه کتاب‌های Pinker

کتاب Factfulness از Roslings بسیار خواندنی است – جایی خیلی خوب برای شروع ساختار پیشرفت بشریت.

چه تکنولوژی ای هست که اگر الان می تونستی عملی اش کنی، انکار رو می کردی؟

من شیفته این هستم که چقدر آموزش «خواندن» به ماشین‌ها سخته – به شکلی که محتوا رو بفهمن. مثلا خوندن یک کتاب درسی و قبول شدن در امتحانش. این سوالی است که مایکروسافت و خیلی‌های دیگه دارن روش کار می‌کنن.

البته اگر من فقط یک آرزوی برآوردنی داشتم، راه حل سوء تغذیه رو درخواست می‌کردم. تقریبا نیمی از بچه‌های کشورهای فقیر در شرایطی بزرگ می شن که بدن و مغزشون به طور کامل توسعه پیدا نمی کنه و پتانسیل زیادی رو از دست می‌دن. دومی‌اش هم واکسن HIV می‌بود.

سرگرمی‌هات چیه؟ به جز مسائل کاری

تنیس بازی می کنم و بریج. تنیس ورزش خوبیه. بریج هم بازی خوبیه اما جوون‌ها خیلی اقبالی بهش نشون نمی‌دن. زیاد هم می‌خونم ولی مطمئن نیستم جزو سرگرمی‌ها باشه.

اخیرا اینترنت از اینکه می دیدن شما کارهای «معمول» مثل همبرگر خریدن و اینها انجام می‌دین هیجان زده بود. ولی چه «حالی هست که به خودتون دادین؟»

من توی یه خونه قشنگ زندگی می‌کنم. شامل یه اتاق ترامپولین (از این فنرها که روش بالا پایین می پرن) که بچه‌هام دوست دارن انرژی‌شون رو روش خالی کنن. نمی دونم چقدر از اینکه توی یک خونه عالی هستم باید حس مجرم بودن بکنم.

چیز دیگه ای که گاهی استفاده می کنم یه جت شخصی است. کمکم می کنه به کارهای موسسه برسم ولی خب کماکان چیز خیلی خاصی است که یکی استفاده کنه.

عدد اول مورد علاقه ات چیه؟

۲

آیا میلیاردر بودن باعث شده خوشحالتر باشی؟ نسب به اینکه در طبقه متوسط می‌بودی؟

بله. لازم نیست در مورد هزینه سلامت یا دانشگاه فکر کنم. اینکه از فکرهای اقتصادی راحت باشین موهبت بزرگیه. البته لازم نیست میلیاردر باشین تا به این مرحله برسین. لازمه که خرج این حوزه‌ها رو کمتر کنیم تا در دسترس همه باشن.

اگر می تونستین در زمان عقب برین، چه نصیحتی به بیل گیتس جوان می کردین؟

من زیادی مشتاق روی کار و از نظر اجتماعی ناتوان بودم.

سعی می کردم خودم رو کمتر متمرکز نگاه دارم و بیشتر چیز یاد بگیرم.

فکر می کنید مهتمرین خطر برای بشریت چیه؟

چیزهایی هستن که خیلی محتمل نیستن ولی باید مواظبشون باشیم – بمب های اتمی و بیوتروریسم (از طرف دولت ملت ها یا تروریست ها) یا یک بیماری همه گیر بزرگ. از اینها که بگذریم اصلی‌ترین سوال همکاری بین المللی برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی و کم کردن خطر جنگ است. الان می بینیم که کشورهای زیادی توجه بیشتری روی خودشون دارن و از همکاری ای که باعث شده بعد از جنگ جهانی دوم بتونیم جلوی جنگ های بزرگ رو بگیریم غافل شدن.

آیا خوشحالی؟

بله. در دهه سوم زندگی فکر می‌کردم ۶۰ ساله‌ها خیلی باهوش نیستن یا لذت زیادی ندارن. الان نظرم عوض شده.

۲۰ سال بعد بپرسید و بهتون خواهم گفت که ۷۰ ساله ها چقدر باهوشن.

فکر می کنی خودت در سال باید چقدر مالیات بدی؟

فکر می کنم سیستم ما می تونه خیلی پیشرو تر باشه (یعنی آدم های پولدارتر مالیات بیشتری بدن). […] من ۱۰ میلیارد در سال گذشته مالیات دادم و بر اساس درآمدم باید بیشتر هم می دادم.

سیستم ماین رمزارز کوین هایو از هفته بعد غیرفعال می‌شه

قبلا در مورد اسکریپت های به دست آوردن کریپتو کرنسی از سی پی بازدید کنندگان وب‌سایت‌ها گفته بودم. مثلا در مورد مشکل نبود قانون عدم استفاده از منابع سیستم بدون اطلاع صاحب سیستم که خب اصلی ترینشون هم مربوط می‌شه به سایت کوین هایو که به شما اجازه می ده رمزارز مونرو ماین کنید. در عمل این سایت به شما یک اسکریپت می ده که اگر کاری کنین که بقیه لودش کنن، اونها برای کیف پولی که شما گفتین،‌ پول می فرستن. پولی خیلی کوچیک. اما اگر این رو مثلا در یک سایت بسیار پر بازدید بذارین، درآمد قابل توجه خواهد شد. اتفاقی که بارها در ایران افتاد و صدای هیچ مرجع قانونی هم در نیومد.

ایده اصلی کوین هایو این بود که بتونه جایگزینی برای تبلیغات توی سایت‌ها بشه. اما ظاهرا بیشترین استفاده اش رو کسانی کردن که یواشکی اکسریپت رو به صفحه هایی اضافه می کردن و سعی می کردن از سی پی یوی مراجعین از همه جا بیخبر، کمی پول در بیارن.

اما حالا سایت کوین هایو توی وبلاگش اعلام کرده که از یک هفته دیگه یعنی از ۸ مارس ۲۰۱۹، کل فعالیت‌هاش رو متوقف خواهد کرد. اونها می‌گن فعالیتشون دیگه از نظر اقتصادی به صرفه نیست و با توجه به سقوط هش ریت به حدود ۵۰٪ بعد از هارد فورک مونرو و با در نظر گرفتن سقوط عمومی بازار رمزارزها و پایین اومدن حدود ۸۵٪ ارزش مونرو و آپدیت الگوریتم مونرو و … اونها ترجیح می دن از یک هفته دیگه کل فعالیت‌هاشون رو متوقف کنن و افرادی توش اعتبار دارن هم تا ۳۰ آوریل وقت دارن این اعتبار رو خارج کنن.

وقتی اسلو تصمیم گرفت مرکز شهرش رو از ماشین خالی کنه

اگر در اسلو رانندگی کنین باید حواستون باشه: ماشین ها در مرکز شهر اجازه پارک در خیابون ندارن. این اتفاق وقتی افتاد که شهر تصمیم گرفت تمام پارکینگ های کنار خیابون رو حذف کنه و به جاشون مسیر دوچرخه، نیمکت برای نشستن و مسیرهایی برای عابران پیاده درست کنه تا قدم بزرگی برداشته باشه به سمت حذف خودرو از شهرش.

این تغییرات به همراه ممنوع شدن عبور خودروها از بعضی خیابون‌ها باعث شدن که عملا ماشینی در مرکز شهر نبینین و به جاش عابران پیاده یا دوچرخه سوار منظره شهر رو بسازن. این منظره متفاوت در کنار هوای پاک تر رو اضافه کنین به فضاهایی که قبلا ماشین ها اشغال کرده بودن و حالا می شه ازشون برای کارهای متفاوت مثل مکان های گپ و تجمع و تفریح استفاده کرد و احتمالا هوس می کنین تو مرکز اسلو قدم بزنین یا ساعت بیکاری تون رو خارج از خونه و با دوستاتون تو شهر بگذرونین.

این اتفاق ها در اسلو از احوالی ۱۹۷۰ شروع شدن و بعد با سرمایه گذاری زیاد روی حمل و نقل عمومی در ۱۹۸۰ ادامه پیدا کردن. البته هنوز هم چند جای پارک برای افراد با مشکلات حرکتی و شارژ خودروهای برقی موجود است اما خب شهر به وضوح داره از طراحی اولیه اش که مبتنی بر حرکت با خودرو بود فاصله می گیره. شکی نیست که این فاصله گرفتن نیازمند برنامه ریزی طولانی و گسترش حمل و نقل عمومی هم هست و تنها دوچرخه سواری مساله ای رو حل نمی کنه. از جمله سیستم اشتراک دوچرخه پیشرفته اوسلو، این اجازه رو به شهروندان داده که بتونن راحت با ترکیب کردن دوچرخه و حمل و نقل عمومی، سریعتر از هر خودرویی به مقصد برسن.

این رو مقایسه کنین با طراحی شهری ما که نه فقط مرکز که الان بخش عظیمی از شهر با دادن پول قابل استفاده است و ماشین چندانی رو کمتر نکرده بلکه فقط درآمد شهرداری رو بالاتر برده و سیستم حمل و نقل عمومی اش – حتی بعد از خط ویزه هایی که بعد از ۸۸ در مسیرهای اصلی شهر ساختن – تقریبا ناتوان از بر عهده گرفتن حمل و نقل عمومیه. در مورد دوچرخه هم نگرانی تهران اصولا سربالایی و سرپایینی بودنش نیست بلکه مشکل اصلی نبودن خطوط دوچرخه و قوانین حمایتی است و اولویت دادن به خودروها در مقابل انسان ها.

اگر در مورد دوچرخه اطلاعات بیشتری می خواین یا مثلا سوال هایی مثل اینکه «پس سربالایی چی می شه» یا «عرق کردن رو چیکار کنم» و «آخه تهران الوده است» و غیره دارین شاید کتاب راهنمای دوچرخه سواری شهری جواب هایی داشته باشه. حرف هیچ کس هم نیست که امروز باید خودرو ممنوع و دوچرخه اجباری بشه یا قراره در تهران کلا دوچرخه جای همه چیز رو بگیره (: حرف اینه که باید در برنامه ریزی به شیوه هایی که به شهرهایی سالمتر، شادتر، پاک تر و شهروندانی خندان تر و مرتبط تر به هم منجر می شه توجه بیشتری بشه. یادمون باشه که شهر و خیابان چیزی بیشتر از یک اجبار برای متصل کردن محل ها به همدیگه است، شهر باید بخشی از حیات اجتماعی باشه و نه یک اجبار در کنارش.

در مورد «به سرقت رفتن» آرشیو صدا و سیما

اخیرا یک توییت بامزه/گریه‌دار داشتیم. خلاصه اش این بود که احتمالا مسوولی می گفت در زمان ضرغامی کل آرشیو صدا و سیما دیجیتال شده و بعد احتمالا یک نفر اونها رو در مقابل پول به یک رسانه خارجی (احتمالا من و تو) فروخته. شاید جزییات رو اشتباه بگم ولی کلیت همین بود در نهایت.

این مساله اولا تایید کننده مطلب قبلی است: تنها چیزی امنه که تولید نشده، بخصوص در دنیای دیجیتال. اما مساله جدی تر از این حرف‌ها است. انگیزه اینکار منطقا مالی بوده و یک نفر به خاطر سود، چیزی که از نظر قانونی مال خودش نبوده رو تحویل کس دیگه داده. خیلی هم بده. ولی ماجرای اصلی یه چیز دیگه است: چیزی که با پول مردم تهیه شده باید متعلق به همه مردم باشه. این شامل پایان نامه های دانشگاهی، آمار جمع آوری شده در سرشماری ها، نتایج بررسی های دولتی و موارد مشابه می شه از جمله کل آرشیو و ویدئوهای ضبط شده در صدا و سیما در طول تاریخ.

با اینکه مبادله این آرشیو در مقابل پول، برای منفعت شخصی بوده ولی به این نگاه کنین که حداقل باعث شد کلی فیلم در مورد انقلاب دیده بشه که تا به حال دیده نشده بود. در واقع این اتفاق باعث شده انحصار صدا و سیما در روایت صحنه های انقلاب شکسته بشه. روایتی که هر سال و هر سال آدم ها و اتفاقات بیشتری ازش حذف می شن چون دیگه تو روایت رسمی جا نمی شن (: کاش این شکست انحصار در مورد اون فیلم ها، برای دیتاهای دیگه و رسانه ها و گروه‌های دیگه هم اتفاق می افتاد – بخصوص به روشی سیستماتیک و بدون نیاز به منفعت طلبی شخصی.

در بهترین حالت این می‌بود که دیتای تولید شده با پول مردم، در اختیار مردم باشه. چه با دسترسی عمومی با سیستمی دموکراتیک برای اداره این اطلاعات. حالت پایینتر اینه که آرشیو بعد از گذشت مثلا ۱۰ سال، برای دسترسی عموم باز بشه یا موارد مشابه ولی به هرحال مستقل از اینکه بهترین حالت چیه، باید بدونیم که چیزی که با پول مردم درست شده، باید در کنترل و خدمت مردم باشه.

ماجرای عکسهای زندگی خصوصی جف بزوس، مدیر آمازون

ماجرا در دنیا خیلی پر سر و صدا بود ولی نمی دونم تو ایران چقدر پوشش داده شد. خلاصه اش اینه که جف بزوس موسس و مدیر آمازون، اخیرا یه پست در مدیوم نوشته و گفته براش یه اتفاق عجیب افتاده. البته اتفاق عجیب نیست و فقط برای اون اولین مورد از این شکل اتفاق بوده: یه پیشنهاد غیرقابل رد؛ یا حداقل پیشنهادی که نشنال انکویرر فکر می کرده غیرقابل رده: متوقف کردن تحقیقات در مقابل عدم انتشار عکس های خصوصی.

اینجا خیلی نمی خوام سراغ اصل ماجرا برم ولی خلاصه اش اینه که یک مجله زرد چند وقت پیش چند مسیج شخصی از جف بزوس منتشر می کنه. جف بزوس برای اینکه بفهمه این نشریه اطلاعات رو از کجا آورده، یک نفر رو استخدام می کنه و بعد از مدتی به نتایج جالبی می رسه. مثلا اینکه مدیر این نشریه زرد (پکر) روابط بسیار نزدیکی با ترامپ داره از جمله اینکه ظاهرا رفته با یکی که مدعی بوده با ترامپ رابطه جنسی داره مصاحبه کرده و بعد انحصار انتشار اون رو ازش خریده اما بعد کلا مطلب رو چاپ نکرده. به عبارت دیگه اول گفته «پول می دم تا اینها رو فقط به من بگی» و بعد گفته «مال خودمه دلم نمی خواد چاپش کنم». ترامپ هم به اندازه کافی هوای ایشون و مجله اش رو داشته و ظاهرا پادرمیونی هایی کرده برای اینکه سعودی ها در نشریه اش پول بیارن.

اما ماجرا وقتی جالب شده که ای ننشریه زرد چند میسج خصوصی از جف بزوس منتشر کرده و بعد جف بزوس به این نتایج رسیده و حالا پکر یه ایمیل به بزوس زده و گفته «ما ازت عکس های خاصی هم داریم. اگر می خوای منتشرشون نکنیم، تحقیقات رو همین الان متوقف کن». چه عکس هایی؟ چیزهایی مثل یک سلفی از بزوس برای یه زن خبرنگار وسط جلسه کاری. یا عکس بزوس در حموم با یک حوله یا عکس بدون بلوز بزوس که در جواب عکس با سینه باز همون خانمش براش فرستاده و توش دولش سفت شده و از زیر شلوار مشخصه. تهدید هم واضح بوده: آبروت رو با اینها می بریم مگر اینکه بیخیال تحقیقات در مورد رابطه ما و ترامپ و سعودی ها بشی.

حالا بذارین چند نکته رو بگم:

  1. نشریه مدعی است حق داره این عکس ها رو منتشر کنه چون مدعی می شه که این چیزی است که سهام دارها باید بدونن.
  2. واکنش بزوس بهترینه. اینجور تهدیدها تا وقتی کار میکنه که تهدیده. اگر الان یکی به من بگه «عکست تو پارتی رو منتشر می کنم ها»‌ یا «عکس رابطه جنسی ات رو به همه ایمیل می کنم» جواب درستم اینه که «خب با اینکار که داری تبلیغش می کنی (:» یا «خب؟» یا حتی بهتر از اون جواب سوکارنو رییس جمهور اندونزی به اف بی آی و کا.گ.ب. در مقابل تهدید انتشار ویدئوی جنسی اش بود که گفت «ایول یه نسخه هم برای خودم بفرستین لطفا»
  3. شما بزوس هم که باشین رفتار طبیعی تون می تونه همین باشه که برای یک آدم دیگه عکس برهنه / نیمه برهنه بفرستین و بگیرین. آدم آدمه (:‌ این رو قبلا در ماجرای سبگیت ۲۰۱۴ هم دیده بودیم که مشهورترین هنرپیشه ها هم کارهای مشابهی می کنن.
  4. و یادمون باشه هر چیزی که دیجیتال می شه و از اون بالاتر ار هر چیزی که از اینترنت می گذره رو باید با این ایده دیجیتال کنیم که «ممکنه کسی ببینه». چیزی که امنه چیزیه که تولید نشده‌ (:

و ایول به بزوس و عکس العمل خوبش و البته فراموش نکنیم که آمازون شرکتی است که داره بیشتر و بیشتر دنیا رو تحت کنترل خودش می گیره و سیستمی درست می کنه که همیشه همه زیر نظرش باشن ولی خب رییسش در این مورد خوب عمل کرده.

از اینجا شروع کنید؛ نقشه راهی برای توسعه دهنده های وب شامل بک اند، فرانت اند و دواپس

یکی از سوال های دائمی اینه که «از کجا شروع کنم» یا «تا اینجا اومدم حالا کجا برم». جواب این سوال نیاز به یک نقشه داره؛ یک نقشه راه!

شخصی به اسم کامران احمد روی گیت هاب یک نقشه راه خوب درست کرده که برای مهارت های فراند اند، بک اند و دواپس پیشنهادهای خوبی به شما می ده. با اینکه خیلی نیازی به ترجمه فارسی نیست، فکر کردم ترجمه این می تونه باعث بشه چند جمله ای هم خودم بهش اضافه کنم و نتیجه شده نقشه راه تبدیل شدن به یک متخصص خوب فرانت اند، بک اند یا دواپس روی گیت هاب.

این نمودارها هم شدیدا به درد تازه کارها می خورن و هم به درد کسانی که کلی تجربه دارن و الان می خوان پیش‌تر برن. امیدوارم توش چیزهایی پیدا کنین که که بهتون بگه قدم بعدی رو بهتره چیکار کنین.

برای دیدن عکسهای بزرگتر، روی عکسها کلیک کنید




منبع در گیت هاب

شروع نظر سنجی بزرگ وضعیت کار و زندگی برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران در سال ۹۷

سلام دوستان. یکبار دیگه آخر سال شد و خوشحالم که سومین سال متوالی است که داریم نظر سنجی بزرگ وضعیت کار و زندگی خودمون رو برگزار می کنیم. این نظر سنجی طولانی است ولی امیدوارم بامزه هم باشه (:

در سال گذشته حدودا دو هزار نفر بهش جواب دادن و نتایج تجمیعی و البته ریز منتشر کردیم. اهمیت این نظر سنجی اینها است:

  • کاملا مستقل از هر سازمان و شرکتی برگزار می شه
  • خودمون برای خودمون برگزارش می کنیم و نتایجش صد در صد آزاده
  • با برگزاری چند ساله اش، خواهیم تونست خیلی چیزها رو در مورد خودمون بفهمیم
  • بهمون دید می ده که بقیه دوستامون چطوری کار می کنن
  • و بهمون هدف می ده که چیکار کنیم احتمالا بهتره و چه فرصت هایی هست
  • و البته ما رو با هم و جامعه مون آشنا می کنه

اینه که خیلی عالیه اگر امسال هم چند دقیقه ای وقت بذارین و با رفتن به http://bit.ly/irprogrammers یا لینک کاملش https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdntC_H6ySUvW9iQwn-cFmQCEb6vdX0e0MgIr7XscHeZXA31Q/viewform به سوال ها جواب بدین تا ببینیم با خودمون چند چندیم. احتمالا ترکیب نتایج با سال گذشته می تونه ایده خوبی به اکثر آدم ها بده سر حقوق باید چجوری چونه بزنن و چه تکنولوژی هایی رو باید یاد بگیرن.

برای دیدن نتایج سال گذشته به نتایج این سرچ نگاه کنید و بهترین مشارکت شما هم این خواهد بود که لینک و درخواست مشارکت در این نظر سنجی رو برای بقیه برنامه نویس ها بفرستین تا مخاطبین فقط محدود به خودمون نباشن و بچه هایی که تا حالا اسم جادی.نت رو هم نشنیدن هم توش شرکت کنن تا نتایج واقعی تر بشه.

برای شر کردن می تونین از این لینک ها استفاده کنید:

https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdntC_H6ySUvW9iQwn-cFmQCEb6vdX0e0MgIr7XscHeZXA31Q/viewform

http://bit.ly/irprogrammers

در نظر سنجی بزرگ برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران در سال ۹۷ با انتشار آزاد نتایج برای استفاده همگان شرکت کنید تا در مورد زنگدی خودمون بیشتر بدونیم و قدرت چونه زنی بهتری داشته باشیم.