جواب ساده است (: همون آقایی که بقیه سایت ها رو فیلتر کرده.
آدرس: www.IranChess.com
سرویس دهنده ها: داتک / مروا / شما بگین (:
با تشر از هر چه می خواهم که فیلتر بودن این سایت رو بهم گفت.
در دفاع از آزادی کیبرد
جواب ساده است (: همون آقایی که بقیه سایت ها رو فیلتر کرده.
آدرس: www.IranChess.com
سرویس دهنده ها: داتک / مروا / شما بگین (:
با تشر از هر چه می خواهم که فیلتر بودن این سایت رو بهم گفت.
![]() |
![]() |
||
![]() |
|
![]() |
|
![]() |
![]() |
![]() |
خلوت یا Privacy حق افراد و گروهها است برای خصوصی نگاه داشتن بخشی از زندگیشان و همچنین حق انتخاب آنها در مورد چرخش اطلاعات مربوط به آنها.
بسیاری از دولتها، از جمله ایران، این حق را به رسمیت شناختهاند و از افراد دربرابر شنود و تجاوز به حریم شخصی، حمایت میکنند. کشور ما نیز طی قوانین مختلفی از جمله قانون اساسی که طی اصل ۲۵ آن «هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون» بر این حق تاکید کرده است. علاوه بر آن، اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز تاکیدی جدی بر این حق داشته و اصل ۱۲ خود را به آن اختصاص داده است.
اما ظهور رسانههای دیجیتال و امکان شنود بسیار ساده و ارزان آنها برخی کشورها را به این سمت رانده که به شنود سراسری اطلاعات شهروندان خود دست بزنند و خلوت را در دنیای دیجیتال به آرزویی دست نیافتنی تبدیل کنند. در این وضعیت، همه حرکات تمامی شهروندان در تک تک لحظات ثبت میشود تا برای بررسی «در موقع لزوم» در دسترس باشد. از نمونههای اصلی این کشورها میتوان به ایران و آمریکا اشاره کرد. درایران تمام فعالیتهای اینترنتی شهروندان ذخیره میشود و در آمریکا نیز بر اساس قانونی که اخیرا تصویب شده، دولت حق دارد ارتباطات اینترنتی خارجیان را زیر نظر بگیرد. گروههای مختلفی نسبت به این جریان اعتراض کرده اند که مشهورترین آنها در آمریکا سازمان EFF است. در اروپا نیز شهروندان بیکار نبودهاند و بر اساس فشار آنها، اتحادیه اروپا قانونی را به تصویب رسانده که کشورهای ذخیره کننده این اطلاعات شخصی را مجبور میکند تا در صورت عضویت در اتحادیه، حق نداشته باشند بیش از دو سال این اطلاعات را نگهداری کنند.
فیلترینگ دربرابر خلوت
کشورهای معدودی هستند که دولت بر کل اینترنت ورودی و خروجی کشور نظارت دارد. در این حالت تمام ترافیک در حال گذر از کوچکترین کاربر تا بزرگترین موسسه، زیر نظر دولت است و تک به تک برای تطبیق با «موازین» بررسی میشود. بنا به قانون ایران، تمام سرویسدهندههای اینترنت موظف هستند این ترافیک را به شکل کامل ذخیره و در اختیار حکومت قرار دهند. این به معنای نقض مطلق حریم شخصی و خلوت افراد و زیر نظر داشتن همیشگی آنها است. به عبارت دیگر تک تک فعالیتهای شهروندان میتواند زیر نظر دولت قرار داشته باشد. از نامههایی که میفرستند گرفته تا سایتهایی که میبینند و حتی پیامهای خصوصیشان در پیامرسانهایی مانند یاهو و گوگل.
چرا باید شهروندان را زیر نظر گرفت؟
بهانه اصلی تبلیغکنندگان شنود دائمی کلیه ارتباطات اینترنتی، مقابله با تهدیدها و بخصوص تهدیدهای امنیت ملی است. آنها از یکسو تبلیغ میکنند که «امنیت» مهمتر از هر چیز است و شنود همه افراد میتواند به ایمن شدن فضای جامعه بیانجامد و از سوی دیگر این مغلطه را مطرح میکنند که «مگر چیزی برای مخفی کردن دارید که از ذخیره شدن فعالیتهایتان نگرانید؟»
پاسخ مساله «امنیت» بسیار ساده است. امنیت از طریق سرکوب به وجود نمیآید. سرکوب فقط میتواند سکوت و خاموشی بیافریند؛ نه امنیت. به همین دلیل است که حکومتهای سرکوبگری مانند اسراییل و آمریکا آماج بیشترین ناامنیها هستند. علاوه بر این بر اساس اندیشههای امروزی، آزادی فردی و حق انتخاب، بسیار محترم است. یعنی من به عنوان یک فرد حق دارم انتخاب کنم و کسی نباید با ادعای ایجاد «امنیت» (که اکثرا نیز «امنیت گروهی خاص» مد نظر است)، آزادی من را سلب کند.
اما پاسخ به ادعای «مگر چیزی برای مخفی کردن دارید؟» نیازمند بحث دقیقتری است. معمولا حین این استدلال میشنوید که اگر کسی چیزی غیرقانونی یا خجالتآور یا مجرمانه نداشته باشد، از زیرنظر گفته شدن هم باکی نخواهد داشت. من هم کاملا میپذیرم که یک مجرم بسیار نگران زیرنظر گفته شدن است اما معکوس کردن این استدلال (به این نحو که هر کس مجرم نیست، ابایی از زیرنظرگرفته شدن ندارد)، آن را از درجه اعتبار ساقط میکند.
نکته مهمی که در این مورد باید در نظرگرفته شود، درک مفهومی خلوت است. وقتی کسی میخواهد به این حق تجاوز کند، بحث این را پیش کشید که مردم میخواهند چیزهایی را مخفی کنند. مشکل این استدلال هم در همین تصور کردن «مخی کردن» به عنوان کارکرد اصلی «خلوت» است. یکی از بهترین کارشناسان ایمنی دیجیتال جهان، بروس اشنیر، در مقالهای در نشریه wired دقیقا همین را میگوید: «استدلال اشتباه «مگر چیزی برای مخفی کردن داری؟» منبعث از این پیش فرض اشتباه است که کارکرد خلوت، مخفی کردن چیزهای بد است.»
در عین حال این مبحث هم باید اضافه شود که شنود، در دنیای دیجیتال به انباشت اطلاعات میانجامد. با زیر نظر گفتن یک هفتهای هر فردی و خواندن ایمیلها و بررسی سایتها و شنود کلیه مکالماتش در پیامرسانهای اینترنتی، شما میتوانید چهره بسیار کامل و دقیقی از شخصیت آن فرد ترسیم کنید. حالا کافی است بدانید که کل این اطلاعات در جایی ذخیره شدهاند و «در صورت لزوم» در اختیار کسانی که آن را لازم داشته باشند قرار خواهند گرفت. چه احساسی خواهید داشت؟ همانگونه که دانیل سولوو میگوید، دلمشغولی فعالان مدنی از شنود دائمی دولت، فقط ترس از یک جامعه پلیسی و امنیتی که اورول در رمان ۱۹۸۴ ترسیم کرده نیست. ترس مضاعف، از جامعهای است که در رمان «محاکمه» کافکا میبینیم. جامعهای که در آن اطلاعات جمع آوری شده از افراد در روندهایی بروکراتیک علیه آنها استفاده میشود بدون اینکه سیستم پلیس یا قاضی یا هر سازمان مسلط دیگر، درکی از مفاهیم پشت رفتارها داشته باشد یا حتی به «محکوم» اجازه دخیل شدن در روند تصمیم گیری را بدهد.
در جامعه اطلاعاتی/پلیسی، توازن قوای حکومت و جامعه به هم میخورد. شهروندان احساس ناتوانی میکنند و کم کم کنترل خود بر دولت را از دست میدهند. دولت به نظامی بروکراتیک و خارج از افراد تبدیل میشود که به دلیل داشتن کلیه اطلاعات تمامی افراد جامعه، خود را دانای کل احساس کرده و اندیشه توانای کل شدن هم در سر میپروراند. اینجاست که اصلیترین ضربالمثل دنیای ایمنی پررنگتر از قبل خودنمایی میکند: «چه کسی قرار است مراقب مراقبین باشد؟»
جادی اسعدی [1]
جدید: فعلا متوجه این اشتباه ابلهانه شدن و فعلا گوگل بازه (:
به نظرم موضوع جالبی برای شرط بندی و حدس و گمان است: فیلتر جیمیل و گوگل و بلاگفا اشتباه یک ابله است یا تصمیم یک ابله.
اما هر کدام که باشه، فعلا بعضی دوستان نمی تونن سرچ کنن (بدونن) و حتی ایمیلهاشون رو بخونن. برای رد شدن از این سه فیل ترسو، این کارها رو بکنید.
گوگل: به سایت Google.co.uk بروید.
جیمیل: اون S دوست داشتنی رو به http اضافه کنید: httpS://gmail.com
بلاگفا: یک راه استفاده از پسوند .ir است ولی با اینکه مسوولینش رو دوست دارم و سرویسشون خیلی به ایران خدمت کرده، اگر وبلاگتون رو دوست دارید، به وردپرس سوییچ کنید. هم قرص و محکم تر است و هم اون S دوست داشتنی رو داره. درباره سوییچ بعدا بیشتر می نویسم.
جدید: فعلا متوجه این اشتباه ابلهانه شدن و فعلا گوگل بازه (:
ساعت هشت و نیم صبح بیشت و ششم. هنوز جیمیل، گوگل و بلاگفا فیلتر هستند
کس دیگه ای بهم می گفت تا نمی دیدم باور نمی کردم. به هرحال الان که بیست و پنجم شهریور ساعت یازده شب است، شرکت معظم داتک تله کام، شرکت معظم گوگل رو فیلتر کرده:
البته احتمالش نزدیک به صفر است که عمدی باشه. از روی بی سوادی یا حماقت است (: ولی تصور کنین وقتی گوگل به این عظمت و شهرت فیلتر می شه، من بدبخت که جادی.نت ام فیلتره باید چیکار کنم و به کدوم گوش کری حالی کنم که سایتم بیخود فیلتره چون اصولا روش هاستی نیست که بشه روش حرف حقی زد (:
فردا صبح هم دنبال می کنم ببینم هنوز فیلتره یا نه (: شب به خیر.
واو…. همین الان یکی توی IRC بهم گفت که Gmail.com هم فیلتره ! امتحان کردم اون هم فیلتر بود.
جدید… می گن خیلی از سرویس دهنده های دیگه هم فیلتر کردن.
این اسباب بازی جالب، دو کاربرد دارد:
۱- سرگرم کردن بچهها
۲- تمیز کردن ساحل
برای شناور شدن این اسباب بازی بر روی دریا، شش بطری پلاستیکی لازم است. بچهها باید از روی ساحل شش بطری دور انداخته شده پیدا کنند و آنها را به مفاصل پای اختاپوس متصل کنند و اختاپوسشان را از غرق شدن نجات دهند. دربازگشت به خانه، میشود بطریها را باز کرد و در سطل زباله (یا محل بازیافت) انداخت.
یک ایده جذاب برای تمیزتر شدن هر چه بیشتر ساحل از جائهیونگ هونگ
![]() |
![]() |
||
![]() |
|
![]() |
|
![]() |
![]() |
![]() |
مطلب قبلی که در مورد دزدی مطلب در اینترنت نوشته بودم (دستور آشپزی: چگونه برای چاپ در همشهری آنلاین، مقاله بدزدیم )، بازخورد خوبی داشت اما نکته قابل توجهاش این بود که یکی گفته بود یکی دیگه از مطالب اخیر (نمودار مقایسه سرعت اینترنت «پر سرعت» در جهان و ایران) را هم همشری کاغذی دزدیده و چاپ کرده.
خب ما چیکار می تونیم بکنیم ؟ این قبلا برای دوستان خیلی خوبی مثل سینا و کسوف و راز و … هم افتاده و مطمئن هستم خیلی های دیگه هم تجربههای مشابهی داشته اند.
ما چیکار می تونیم بکنیم ؟ اولین چیزی که به فکر من رسید این بود که «مهم نیست. روزنامه ای که شروع کنه دزدیدن مطالب از دیگران، اصولا در حال مرگه» (و آمار همشهری آنلاین هم همین رو نشون می ده). ولی مشکل اونجا است که این کار رسم بشه. «مدیر روزنامه» فکر کنه اینترنت و وبلاگستان یک منبع مجانی مطلب است که هر وقت کم آورد میتونه بهترین مطالب رو ازش انتخاب کنه و چاپ کنه. به نظرم جلوی این رو باید بگیریم. من یکی دو تا ایده دارم و دوست دارم قبل از اجرا، نظرات دیگران رو هم بدونم.
یک نظر این است که در هر مورد اگر دیدیم و اگر حوصله و وقت کافی داشتیم برویم پیگیری کنیم تا احتمالا آخرش یک منتی هم سرمان بگذارند که «باید خیلی هم افتخار کنین که مطلبتون رو چاپ کردهایم»! این راه حل من نیست. نه وقت اضافی دارم که با همشهری سر و کله بزنم و نه این سرو کله زدن من جلوی دزدی رو می گیره.
ایده من اینه که یک سایت درست کنیم. یک سایت که موارد دزدی مطلب رو مستند کنه و در دوره های مثلا سه ماهه، یکسری جایزه دزدترین ها به روزنامه ها و جاهایی بده که مطالب دیگران رو دزدیدهاند. با اینکار کسانی که مطالبشون به شکل غیراخلاقی کپی شده هم میتونن جایی داشته باشن برای «شکایت».
میشه یکسری قواعد گذاشت برای «ثبت یک دزدی». مثلا ارائه یک تصویر از روزنامه یا سایت دزد و یک لینک هم به مطلب اصلی و شکایت نویسنده اصلی. این «موارد» رو میشه بر اساس «نوع جرم» و «نام دزد» برچسب زد و همیشه ابری از دزدترینها داشت (:
نظرتون چیه؟ پیشنهادی دارین؟ برای اسم دامین چی خوبه ؟ یک چیزهایی در مایه copypaste یا dozdi ؟ پیشنهادی دارین؟
وقتی در اینترنت مشغول جستجو به دنبال «گرامافون» بودم، دو نتیجه عجیب توجهم را جلب کرد: هم همشهری آنلاین و هم بیبیسی فارسی
نوشته بودند «فقط در صفحه های گرامافون قابل شنیدن بود» ! شباهت عجیب و غیرطبیعیای بود.
نگاهی به صفحات انداختم. بعله! جناب همشهری آنلاین مقالهای دارد درباره ۲۵ ساله شدن سیدیها همه چیز در یک روز کهنه میشود که کپی مسخرهای از مقاله ۲۵ ساله شدن سیدیها بیبیسی فارسی است. نکته بامزه این است که همشهری آنلاین، ۲۰ روز بعد از ۲۵ ساله شدن سیدی این خبر را کشف کرده است (:
روش پخت مقاله چاپ شده در همشهری آنلاین به این شیوه است:
یک متن مقدماتی تهیه کنید. این متن میتواند از یک منبع دیگر کپی و پیست شده باشد.
یک مقاله با اطلات خوب پیدا کنید (مثلا از بیبیسی فارسی)
مقاله بیبیسی را پارگراف پاراگراف کپی کنید
پاراگرافهای انتخاب شده را به شکل اتفاقی در متن پیست کنید
باور نمیکنید که حتی نظم منطقی پاراگرافها مهم نیست ؟ (: من هم نمیکنم ولی خب واقعیت دارد.
نکته داغ: تازه الان دیدم که سایت آفتاب عین مطلب بیبیسی را کپی کرده! به اندازه کافی مسخره نیست ؟ پس این را هم اضافه کنم که منبعی که آفتاب ذکر کرده، جام جم است ! به این میگویند خر تو خر واقعی نشریاتی. اگر به دوست مطبوعاتیای توهین شده، به مدیر مسوول نشریههایش اعتراض کند نه به من (:
متاسفانهعرض نمودارها زیاد است و صفحه کمی به هم می ریزه. ترجیح دادم عرض نمودارها را کم نکنم تا اطلاعات از دست نره.
![]() |
![]() |
||
![]() |
|
![]() |
|
![]() |
![]() |
![]() |
چند وقت پیش برای جواب به این سوال که نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی چه کسانی هستند، نوشتم (بررسی نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی). در کامنتها دوستی این سوال جالب را مطرح کرده بود که زمانبدی ویرایشهای یک مقاله چگونه است به عبارت دیگر میخواهیم ببینیم که یک مدخل (مثلا احمدینژاد) در یک دوره یکساله هر روز چند ویرایش داشته.
برای اینکار کافی است به مدخل مورد نظر برویم (در اینجا احمدینژاد) و صفحه تاریخچه را مشاهده کنیم و سپس با کلیک کردن روی ۵۰۰، ۵۰۰ تغییر اخیر یک صفحه مثلا صفحه احمدینژاد را ببینیم. حالا صفحه صفحه به عقب میرویم و کل تغییرات مقاله را در یک فایل ذخیره میکنیم.
با دادن این فایل به برنامهای که برای اینکار با پرل نوشتهام، میتوانیم نمودارهایی رسم کنیم که نشان دهنده تعداد ادیت هر عنوان در هر روز باشند.
تعداد ادیت شاید نشان دهنده «داغ» بودن موضوع باشد. مقاله قبلی میگفت که احمدینژاد داغترین موضوع ویکیپدای فارسی است. حالا بگذارید نگاهی به نمودار حاصل از این برنامه بیندازیم:
واقعا هم احمدينژاد این روزها موضوع داغی در ویکیپدیا است. در هفتههای اخیر زیاد ادیت شده و دو سه باری هم موضوع جنگهای ادیتی بوده است (۷۵ ادیت در یکروز). البته در بدو پیدایش(!) هم موضوع خیلی خیلی داغی بوده ولی بعد از ثبات نسبی مقاله مربوط به او، فقط در روزهای خاصی مورد بحث شدید (جنگ ویرایشی؟) بوده.
یک کاربرد جالب میتواند تطبیق این نمودار با وقایع سیاسی روزهای پر ادیت باشد. مثلا اینکه چک کنیم آیا در حوالی بیستم ماه چهار سال ۲۰۰۷، خبر خاصی بوده یا نه ؟ همینطور در هفتههای اول ماه دهم میلادی و … نمودار حاصل از این اخبار میتواند جریان را بسیار جذاب تر کند.
حالا که ایده اصلی را گرفتید، نمودارهای بعدی را ببینید و خودتان تحلیل کنید. چون احمدینژاد پر ادیتترین بوده، اول سری زدهام به شخصیتهای مشهور دیگر. مثل
شاید بشود استدلال کرد که هر چقدر ادیت یک موضوع کمتر پالسی باشد و روند دامنهدارتری داشته باشد، بحث بهتر پیش میرود. البته شاید هم اشتباه کنم. به هرحال چیزی که دیده میشود این است که در بین سه شخصیت بالا، بیشترین بحث در مورد روح الله خمینی در جریان است.
اما بنا به سنت مقالههای ویکیپدیا، نگاه هم انداختم به ادیان. نتیجه این بود:
و مزدیسنا (زرتستی)
دو چیز برای من معنادار است. اول دعوای مقطعی و بسیار شدید در مورد دین بهایی و بعد بحث دائمی در مورد اسلام و دستکاری دائمی مقاله. آن را مقایسه کنید با نمودار مربوط به مدخل ایران:
به نظر من الگوها نزدیک هستند: ویرایشهای دائمی و باحوصله. به نظر من این الگوی موضوعی است که آدمها به شکل روزمره با آن درگیر باشند. افراد بیشتری دخیل هستند و نتیجه این میشود که بحث دائمی است و غیرپالسی.
اصرار!: بسیار ارزشمند خواهد بود اگر کسی که از وقایع سیاسی و جهانی مطلع است، نمودارها را با وقایع جاری در تاریخهای پالس تطبیق کند تا ببینیم آیا اتفاقات جهان واقعی تاثیر خود را سریعا در ویکیپدیا نشان میدهند یا خیر و آیا مثلا اعدام کودکان، در افکار عمومی ساکنان ویکیپدیا، علیه اسلام عمل میکند یا نه.
در نهایت اینکه برنامه را آن بالا گذاشتهام ولی استفاده از آن کمی توان فنی میخواهد. اگر کسی میخواست بدون سر و کله زدن با برنامه غیر کاربرپسندی که من نوشتهام، نتایج مشابهی در مورد مدخل خاصی را مشاهده کند، در کامنتها خبر بدهد تا در عرض دو دقیقه نمودار را ایجاد کنم و برایش بفرستم (: