بازم برنامه آخر هفته: چهارشنبه پنجشنبه جمعه با حیوانات آسیب دیده

دو تای قبلی رو که نوشتم، اینم حتما باید اضافه کنم. چهارشنبه ، پنحشنبه و جمعه همین هفته (۱۶ و ۱۷ و ۱۸ اسفند ۹۱) یک برنامه عالی دیگه هم برگزار می شه. من مدت های خیلی طولانی است که خواننده پست های یاران حیوانات توی فیسبوک هستم. گروهی که سعی می کنن با کلی هزینه و سختی به حیوون های آسیب دیده (گربه و سگ و غیره) کمک کنن و رنجشون رو کمتر کنن.

بازارچه خیریه به نفع حیوانات آسیب دیده

خوشحالم که احتمالا روز پنجشنبه سری هم به این دوستان می زنم تا از بازارچه خیریه‌شون خریدی بکنم که شاید کمک حداقلی باشه برای این دوستان و لذتی هم برای خودم.

برنامه خوب برای این پنجشنبه: بازارچه خیریه امید

بازارچه خیریه مفید ونک سه

آخر ساله و بازار بازارچه‌های خیریه داغ. من هم مثل خیلی از شما طرفدار «خیریه» نیستم چون رهایی بخش و تغییر ایجاد کننده نمیدونمش ولی بازم بحث این سواله:

اگر یکسری آدم جمع شدن تو مدرسه‌شون به شکل یک بازارچه جذاب که چیزهایی که من می تونم بخرم داره (مثلا خوراکی، تابلو، چیزای کامپیوتری، امیدوارم استیکر، …) برای بچه‌های بی سرپرست پول جمع می‌کنن من ترجیح می دم برم و کمک کنم و چند ساعت شاد رو اونجا بگذرونم یا هیچ کاری نکنم و بگم اینکارها «رهایی بخش» نیست؟

من با علاقه و هیجان روز پنجشنبه (احتمالا حوالی ساعت یازده) این بازارچه رو هم می رم:


View Larger Map

  • پنجشبه همین هفته ۱۷ اسفند ۱۳۹۱
  • نه صبح تا هفت شب
  • دبیرستان مفید ونک: میدان ونک خیابان ملاصدرا خیابان پردیس پ ۴
  • عکس های بازارچه سال پیش

معرفی برنامه لذتبخش این پنجشنبه جمعه: بازارچه خیریه وفا

حیوون ها که خیلی خوبن، سگ ها عالی. من خونه وفا رو دوست دارم و جزو طرفدارهاش حساب می شم. این «خانه امن سگ ها»، سگ های بی سرپرست رو جمع می کنه، بهشون غذا و امکانات پزشکی می ده و عقیمشون می کنه تا سگ های بی سرپرست جدید درست نکنن (:

همیشه می شه نقد کرد که «اقا حالا تو این جامعه چرا ما باید به سگ ها کمک کنیم» و قصه های دیگه ولی حرف درست از نظر من اینه: یک گروه با سابق داره کاری که براش مهمه رو به شکل کاملا شفاف از نظر مالی به خوبی انجام می ده. من هم به اینکار علاقه دارم پس کمکشون می کنم. شما به شکل شفاف و مستمر یک کار بهتر بکن، حامی شما هم باشم (((:

من برای حمایت و دیدن این گروه عالی، روز پنجشنبه بعد از ظهر سری می زنم به بازارچه خیریه‌شون به آدرسی که توی پوستر اومده و می دونم مستقل از خوب بودنش، این برام یک برنامه تفریحی هم به حساب می یاد توی این سیستم ضد تفریح.

پوستر بازارچه خیریه خانه وفا سگها

(برای سایز بزرگتر روی عکس کلیک کنید)

پیشنهاد برنامه برای پنجشنبه همین هفته: کوچه بهتر

خونه رویایی من یک برج بلنده که با اینکه توی مرکز یک شهر شلوغ واقع شده، پنجره‌های بلندش به اندازه کافی با خیابون‌ها و کوچه‌ها فاصله دارن. من برای این رویا، دلایل زیادی دارم و یکیش ناامنی و دوست نداشتنی بودن اون خیابون‌ها و کوچه‌ها است. متاسفانه توی کشور / شهر من، خیابون‌ها مال مردم نیستن و جایی شدن برای پلیسی که منو به خاطر شکل لباسم دستگیر می‌کنه و ازم پول می‌گیره و تحقیرم می‌کنه یا مردم فقیری که تنها امیدشون از «پیشرفت» دزدین پول و لپ تاپ و غیره از منه.

استاد جامعه شناسی شهری ما که از با یک تفکر پر هیجان اروپایی بزرگ شده بود و بعد برای «خدمت» به ایران اومده بود تعریف می‌کرد که وقتی با شهردارهای مناطق و شهردار تهران ملاقات داشته حتی نتونسته این مفهوم رو به اونها توضیح بده که خیابون و شهر چیزی بیشتر از روشی برای اتصال مکان‌های خونه و خرید و کار و مجموعه‌ای از مکان‌های مورد نیاز سربسته است. می‌گفت خیلی متعجبه از اینکه حتی شهردار تهران هم درک دقیقی از این نداره که «خیابون» یک مفهومه که توش کنش‌های اجتماعی اتفاق می‌افته و می‌تونه به شهر یا حتی محله‌ای که توش واقع شده نه فقط هویت که فرصتی بده برای رشد.

اون خونه رویایی من رو خیلی ها ندارن و اون استاد اینقدر اینجا اذیت شد که از ایران فرار کرد اما دارم دوستانی که می‌فهمن خیابون چیه و می‌فهمن یک بچه حق داره توی کوچه‌اش بازی کنه و یک آدم بزرگ حق داره توی خیابون «قدم بزنه». این دوستانم توی گروه «باهمستان» نگران این هستن که چرا وقتی توی خیابون به آدم‌ها نگاه می‌کنیم کسی رو نمی‌بینیم که بخواد بعد از ظهر رو فقط توی خیابون باشه و خیابون و کوچه و پیاده رو براش فقط یک روش دوست نداشتنی برای رسیدن به مقصدی دیگه نباشه. استاد می گفت مسیرهای شهری فقط یک وسیله ناچار برای استفاده شدن به منظور رسیدن به یک مقصد نیستن بلکه خیابون، پیاده رو و کوچه یک موجود زنده است که به شهر حیات می‌ده. اینو وقتی واقعا باور کردم که دیدم کشور امارات برای امارات شدنی که ما رو انگشت به دهن کرده چقدر سرمایه گذاشت روی تعریض پیاده روهای مکان‌های تفریحی و برگزاری کارنوال و چیزهای متنوع توی کوچه‌هاش و غصه خوردم که کشورم چطوری خیابون رو برای آدم‌های کشورش مخوف تر و مخوف تر می کنه و چطوری کشورم عقب و عقبتر می‌مونه از بقیه دنیا.

توی این شرایط غنیمته دوستانی مثل این دوستان:

stand_kooche_behtar

راستش چند ماهی است که من به همراهی عده ای از دوستان دیگر که همشون شهرساز هستند، گروهی راه انداخته ایم به نام “:باهمستان” که می خواهیم آن را ثبت کنیم.

این گروه با ایده حق شهر فعالیت می کند و در حال حاضر محور فعالیت های آن حق کودک در شهر است.

ما از سه ماه پیش به صورت مستمر برای برگزاری یک رویداد یک روزه در محله سلسبیل جنوبی برنامه ریزی و فعالیت کرده ایم. با گروه های مختلف محلی جلسات هفتگی داشته ایم و با گروه ها و افراد خارج از محله نیز همفکری کرده ایم و آنها را به مشارکت در رویداد فرا خوانده ایم.

اسم این رویداد “کوچه بهتر” است و قرار است کوی فرهنگیان -بین مرتضوی و کمیل- توسط اهالی و دیگر شهروندان تبدیل به کوچه بهتری بشه. ما فکر می کنیم که این می تواند تجربه متفاوتی از مشارکت گروه های محلی و متخصصین برای تبدیل یک فضا به فضای بهتری باشه.

این رویداد در روز پنجشنبه 10 اسفند از صبح تا شب در این کوچه برگزار می شه.

من که اگر بتونم حوالی ظهر این اینجا هستم:


View Larger Map

و به شما هم پیشنهاد می کنم از این فرصت استفاده کنین و یکی از کوچه‌های شهرتون که تا دیروز احتمالا نگران می‌شدین اگر قرار بود ازش بگذرین رو، شاد و پر انرژی و پر از بچه و بدون ترس ببینین.

تراکت برنامه کوچه بهتر

صفحه برنامه کوچه بهتر با همستان در فیسبوک

پرشین استایل: گنگنام استایل ایرانی

این روزها حتما همه گانگنام استایل رو می شناسین. پر بیننده ترین ویدئوی یوتیوب و خب کلی آدم هم اجراهای متفاوتی ازش دادن از جمله دانشگاه ام آی تی. ایرانی ها هم چندین اجرای بامزه ازش داشتن ولی به نظرم بهترینش اینه که اگر سانسورچی اجازه بده،‌ حسابی دیدنش رو توصیه می کنم. هم بامزه است هم واقعا ایرانی و هم با اجرایی عالی.

لینک مرتبط: گانگنام استایل به سبک دانشگاه ام آی تی با حضور نوام چامسکی

نکته: ظاهرا این ویدئو خیلی از ایده‌هاش رو از ویدئویی به اسم ویدئوی افغان استایل برداشته. البته در کل وقتی همه کپی یک چیز دیگه هستن تاثیر پذیری از همدیگه هم طبیعیه (: افغان استایل رو هم ببین که باحاله (:

معرفی برنامه: قلعه آرزوها

ghaleganj

برنامه قلعه آرزوها که قراره توی قلعه گنج (که نه گنج داره نه قلعه) برگزار بشه رو من تازه دیدم. به نظرم برنامه خوبیه و ارزش حمایت داره. من نمی شناسمشون و دقیق هم نگفتن دقیقا چه کمکی می خوان ولی به نظرم حداقل آشنا شدن باهاش برای همه لذت بخش و خوبه.

قرار اول این بود: آرزوهای هیچ کودکی نباید فراموشش شود، حتی بچه‌هایی که در روستایی دور زندگی می‌کنند. سر این موضوع هم‌نظر و یک‌صدا شدیم و چه اتفاق‌های عجیبی می‌افتد وقتی جماعتی سر هدفی یک‌دل می‌شوند. نشانه‌ها یکی یکی از راه می‌رسند و از جایی به بعد دیگر متوجه نیستی کنترل این روند دست کیست. جریان، تو را با خودش همراه می‌کند. با بنیاد رایحه آشنا شدیم که مدت‌هاست در مناطق محروم مدرسه‌سازی می کند، اینطور شد که قلعه‌گنج را شناختیم. هدف اول ما تصویر آرزوهای کودکان بود و آشنایی با رایحه سمت و سویمان را مشخص کرد. حالا ما به کرمان سفر می‌کنیم تا کمک کنیم دختران آنجا آرزو‌هایشان را روی دیوار مدرسۀ خودشان نقاشی کنند.

این اولین مواجهه شما با قلعه آرزوهاست، جدید و بکر است. یک فرصت تازه برای شروع از اول‌ِاول. بیایید با هم فکر کنیم می‌خواهیم چطور پرورشش بدهیم و بزرگش کنیم. ما کمک می‌کنیم تا بچه‌ها آرزو‌هایشان را نقاشی کنند و مطمئن‌ایم همۀ اتفاق‌های خوب نتیجۀ برآورده شدن آرزوها هستند. همراهی‌مان کنید و به ما ایده بدهید تا تازه بمانیم.

بش اسکریپت برای تبریک ولنتاین

تبریک گیکی ولنتاین

امسال ولنتاین جالب بود. من تا حالا ندیده بودم که اینقدر دختر و پسر دست تو دست توی خیابون باشن… از کوچه‌های فرعی تا رستوران‌ها. بعضی‌ها هم این روز رو با برنامه‌نویسی و لپ‌تاپ‌هاشون گذروندن (: در صدرشون هم

افشین مهربانی و سالار کابلی که یک اسکریپت بامزه نوشتن که تو یک زمان مکان خیلی خوب منتشر شد و تونست توی هکرنیوز ترند بشه… ولنتاینشون با مک‌بوکشون مبارک (:

مجموعه ای از کارت تبریک‌های گیکی ولنتاین
پروژه روی گیت هاب

پیشنهادهای اصلاحی به سینما آزادی: رفع دو باگ در هنگام خرید آنلاین بلیت

دیروز تصمیم گرفتم دو تا بلیت سینما آزادی رزرو کنم. کلیت کار راحته و سایتتون هم خوبه اما دو تا باگ توی سایت، روند خرید رو با مشکل مواجه می‌کنه.

مشکل انتخاب صندلی بعد از پرداخت پول

انتخاب صندلی بعد از پرداخت پول اتفاق می افته. این کار خیلی عجیبی است. چی می‌شه اگر یک صندلی خالی وجود داشته باشه، دو نفر همزمان پول پرداخت کنن و بعد در روند انتخاب صندلی فقط برای یکی صندلی موجود باشه؟ و اصولا حتی در شرایط عادی هم اینکه من اول بگم فلان فیلم و فلان ساعت رو می خوام و بهم گفته بشه که باید وجود صندلی رو چک کنم و بعد پول بانک رو پرداخت کنم و بعد بهم گفته بشه «حالا برو صندلی انتخاب کن» به نظر مشکلدار می‌یاد و احتمالا بی حوصلگی برنامه نویس رو می ‌رسونه. روند طبیعی باید اینطوری باشه:

من فیلم و سانس رو انتخاب کنم. بعد صندلی مورد نظرم رو انتخاب کنم. بعد اون صندلی برای من رزرو بشه تا ده دقیقه و اگر من به شکل موفق رفتم بانک و پول دادم و برگشتم صندلی مال من بشه. در غیر اینصورت – مثلا بعد از پنج دقیقه که از رزرو من گذشت – صندلی آزاد بشه برای انتخاب شدن توسط یک نفر دیگه.

مشکل انتخاب صندلی آخر ردیف

به تصویر زیر نگاه کنین:

cinema_azad_bugs

من می‌خواستم دو تا بلیت بخرم و آخر ردیف بالای تصویر هم دو تا جای خالی هست. اما من نمی تونم این دو تا رو بخرم! چرا؟ چون اگر صندلی راستی رو انتخاب کنم سیستم بهم می گه حق ندارم یک صندلی با نفر کناری جای خالی ایجاد کنم و اگر صندلی سمت چپی رو اول انتخاب کنم سیستم بهم می گه نمی تونم با سر ردیف یک صندلی خالی فاصله بندازم. بامزه نیست؟ در اصل من نمی تونم هیچ کدوم از این دو صندلی رو رزرو کنم به این دلیل که در هر حالت کنارم یک جای خالی می مونه: شما دو تا جای خالی درست کردین تا یکهو یک جای خالی نمونه (:

قواعدی که در مورد «پیشگیری از ایجاد سوراخ خالی بین دو گروه یا با سر ردیف» گذاشتین معقوله ولی در این حالت خاص که دو تا صندلی با سر ردیف داشته باشیم، باعث می شه هیچ کدوم رو نشه خرید.

پیشنهاد به سینما آزادی (:

اگر از یک زبون پراستفاده و مرسوم مثل پی اچ پی یا پرل یا پایتون برای ساخت سایتتون استفاده شده، من چهار میلیون تومن می گیرم که توی یک هفته این دو تا رو درست کنم (: اگر نیاز به اعتبار سنجی من هست با افتخار منابع و رزومه‌ام رو براتون می فرستم. وقت پیشنهادی هم تقریبا یک هفته است: یک روز برای آشنا شدن با سیستم و برنامه ریزی برای محیط توسعه، دو سه روز برای خوندن کد، دو سه روز برای اصلاح کد که این دو تا باگ توشون برطرف بشه و یکی دو روز برای آزمایش سیستم.

اگر هم از ای اس پی و دات و نت این چیزها استفاده شده که مورد علاقه ایرانی ها است، من با شش میلیون و دو هفته تعهدات بالا رو قبول می کنم (:

گرونه؟

منم علاقه ای خاصی به گرفتن این پروژه ندارم مگر اینکه اصرار کنین (: خوشحال می شم خودتون با هر کس ارزونتر می گیره – اما کارش رو بلده – کار کنین ولی لطفا مطمئن بشین که این دو تا باگ نامناسب برای سینمای شما، از سیستم حذف بشن (:

سخنی با خوانندگان


دیدین چه راحته؟ همین رو می شه خیلی مرتب و منظم و فنی تر نوشت و واقعا داد به سینما به عنوان یک پروپوزال کاری. یا به جاهای دیگه. نگین شغل نیست (: کلی کار هست ولی تلاش می خواد.