یک تجربه رو به رشد: هفته‌هایی با چهار روز کاری

اینکه ساعت های کاری ما محدود به حدود ۴۰ ساعت در هفته است، اینکه روزهای مشخص تعطیل داریم، اینکه حق مرخصی داریم، اینکه بیمه بیکاری داریم و غیره و غیره همه حاصل دهه‌ها مبارزه نیروهای چپ در جهان است. اما اینجایی که الان هستیم هم بس نیست. بخصوص که توی ایران هنوز خیلی جاها در هفته ۶ روز کاری دارن که عملا زمانی برای زندگی باقی نمی‌ذاره. از نظر من حداقل دو روز تعطیل لازمه، یک روز برای استراحت و یک روز برای تفریح و کارها. اما نظر خیلی‌ها فرق داره؛ از جمله نظر نیوزلندی‌ها.

یک ترند جدید دنیای برنامه نویسی پیشنهاد می‌ده که به جای ۵ روز کار و ۲ روز تعطیل، ۴ روز کار و ۳ روز تعطیل داشته باشیم و برای حفظ تعادل، توی هر کدوم از اون ۴ روز، ۱۰ ساعت کار کنیم. اینجوری هم کماکان ۴۰ ساعت کار خواهیم کرد، هم زمانی که تمرکز کردیم و کار رو شروع کردیم می تونیم طولانی‌تر از تمرکز و جریان سیال ذهن استفاده کنیم و بهتر پیش بریم و هم ۳ روز تعطیل خواهیم داشت که به نفع استراحتمون است و در نهایت هم منابع کمتری رو در شرکت تلف می‌کنه (مثلا نور و سرمایش و گرمایش).

احتمالا این روش به درد تمام صنایع نمی خوره ولی توی نیوزلند شرکت پرپچوال گاردین با ۲۵۰ کارمند این رو تست کرده و نتایجش رو مبثت ارزیابی کرده. کسانی که این آزمایش رو زیر نظر داشتن می‌گن که سطح استرس در دفاتر این شرکت در همه کشور پایینتر بوده، کارمندان رضایت شغلی بیشتری داشتن و برداشتشون از تعادل کار و زندگی شون، بهتر بوده.

البته معلومه که این تیپ کار، ممکنه برای بعضی ها مناسب نباشه و در نتیجه فعلا این شرکت به آدم‌ها اجازه انتخاب داده و شما می تونین به شکل سنتی ۵ روز در هفته کنین. مدیر این شرکت گفته که هدف از برنامه رسیدن به بهره‌وری بیشتر است و در طول برنامه نکته منفی‌ای مشاهده نشده. وزیر روابط محیط کار نیوزلند گفته که یافته‌های این تحقیق بسیار قابل توجه است و این وزارتخانه علاقمنده با شرکت هایی که می‌خوان این مفهوم جدید رو تست کنن، همکاری کنه.

همونطور که گفتم ایده هفته با ۴ روز کاری بخصوص توی دنیای کامپیوتر که کارشون نیازمند یک جور تمرکز دقیق است در حال رایج‌تر شدنه چون به دست آوردن اون تمرکز ممکنه به تنهایی ۲ ساعت از وقت روز رو بگیره و منطقی‌تره که با هر بار به دست آوردن این تمرکز، ۸ ساعت کار کنیم تا ۶ ساعت. و البته یک روز بیشتر به خودمون و زندگیمون اختصاص بدیم. این ایده از ۲۰۰۸ توی ادارات دولتی یوتا تست شده تا هزینه‌های اداره دفاتر دولتی کمتر بشه یا حتی در مواردی واقعا یک روز کم شده و ساعت‌های کار هفتگی به ۳۲ رسیده به این امید که آدم ها اون ۳۲ ساعت رو عالی کار کنن. نمی‌دونم در ایران چنین تجربه‌ای داریم یا نه ولی اگر چنین چیزی رو تجربه کردین خوشحال می‌شم تجربه‌تون رو بدونم.

رادیوگیک ۸۶ – حالا یه هاهاهاهایی شده

در شماره ۸۶ رادیوگیک، خبرهایی کمی متفاوت داریم. یعنی از شجریان می گیم و اشتراک دوچرخه و متلک خیابونی! عوضش اینبار بخش آخر داریم که توش نگاهی به زندگی ۱۳ نفر می ندازیم که در رویای برنامه نویس شدن، چپیدن تو یه خونه؛ اونم تو سانفرانسیسکو.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

شکایت شجریان از صدا و سیما رد شد
محمدحسین آقاسی عصر سه شنبه در گفت وگو با خبرنگار قضایی ایرنا درباره شکایت محمدرضا شجریان از صدا و سیما به خاطر پخش بدون رضایت آثار وی اظهار داشت: تیر سال 88 به خاطر پخش بدون رضایت آثار موکلم در صدا و سیما، شکایتی را مستند به ماده 23 قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان از این سازمان در دادسرای کارکنان دولت مطرح کردم.
این وکیل دادگستری اضافه کرد: در این قانون صراحتاً آمده که اگر آثار کسی را بدون اجازه انتشار، پخش یا نشر دهند، مجازاتش 6 ماه تا دو سال حبس است.
مرور زمان و … در نهایت هم موجب شهرت شده پس مشکلی نیست

داستان های استخدام

رفتن و داغون بوده بر خلاف ادعا و بعد هم تهدید و …
علیرضا اسکندر پور از آپادانا نوشته
یک سمیرا هم به داستان مشابهی اشاره کرده و که کم کم کارش ۲۴ ساعته شد و …
درست شرکت رو سرچ کنین و با همکارها گپ بزنین و سفته ندین و …

بایک شیرینگ!

خودم بگم کمی از چین و آلمان و اسکوتر و ایران و بیدود و انتظارمون و بودجه دولتی احتمالی.

ممنوعیت ترکرهای جی پی اس دار ورزشی برای سربازان آمریکایی

قبلا انواع این ماجراها رو داشتیم ولی اینبار دیگه جدی شد! ماجرا هم به اپ ورزشی خودمون یعنی استراوا بر می گرده. استراوا یک هیت مپ از فعالیت های جهان منتشر کرد (کمی توضیح در مورد کاربرد خوبش در تهران) ولی مساله وقتی بالا گرفت که این نقشه از حرکت ها چند تا مسیر دویدن رو مشخص کرد که ساکنان شهر شروع کردن به سمتش رفتن و دیدن اینکه اجازه ورود بهش رو ندارن و در نهایت کشف اینکه این مربوط می شه به مکان های نظامی که سربازها توش تمرین می کنن. بعد از یک ماه از این جریان حالا یادداشتی از وزارت دفاع که برای همه سازمان های نظامی رفته می گه که استفاده از هر جور وسیله سنجش ورزش و فعالیت که به جی پی اس مجهز باشه برای سربازها ممنوعه. البته اجراش کار راحتی نیست چون امروز تمام موبایل های ما هم جی پی اس دارن و خیلی ها مسیرهای دویدنشون رو با چنین ابزارهایی می سنجن و ذخیره می کنن و کلی پیچیدگی دیگه.

حالا برنامه نویس ها برای شرکت ها بیشتر از پول می ارزن

بر اساس یک گزارش جدید، اکثریت شرکت ها معتقد هستن که نداشتن دسترسی به برنامه نویس خوب براشون مشکل بزرگتری است تا نداشتن دسترسی به پول. برنامه نویس بد هم ظاهرا بزرگترین مشکل است. گفته می شه حدود ۸۵ میلیارد دلار هزینه سالانه شرکت ها است برای حل مساله «کد بد». مشکل اینجاست که هنوز صنعت نرم افزار بسیار جدیده و با ریختن پول و مدیریت نمی شه مساله اش رو حل کرد. کاری که تقریبا در بیشتر صنایع دیگه، عملی است. تحقیق استرایپ و هاریس می گه که ۶۱٪ مدیران رده بالا، معتقدن که نداشتن دسترسی به توسعه دهنده های با استعداد، اصلی ترین تهدید شرکت اونها است. گفته می شه در حال حاضر technical debt کمپانی ها حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است و دسترسی نداشتن به برنامه نویسان خوب، هی هم این رقم رو بالاتر می بره. راه حل هایی که این گزارش برای این مساله داشته سه تا است: ۱. درک هزینه ها و فرصت های توسعه دهنده ها و مهمتر دونستن اونها از دلار بخصوص در بحث اختصاص دادن اونها به پروژه ها ۲. آوت سورس کردن بخصوص در تمام بخش هایی که یونیک بیزنس ما نیستن. از استوریج تا پیمنت تا سی آر ام تا مسیجینگ تا بتونیم توسعه دهنده هامون رو درگیر چیزهای مهمتر بکنیم و مهمتر دونستن خرید از ساختن و ۳. درگیر کردن متخصصین فنی در تصمیم گیرهای رده بالا و اصولا انتخاب لیدرهایی که درک فنی هم دارن.

در اعماق

سانسور مطلبی، می تونه باعث دسترسی بیشتر مردم به اون بشه

مارگارت روبرتز و ویلیام هابز در مقاله ای نشون می دن که چطوری سانسور ناگهانی مطلبی، می تونه باعث دسترسی بیشتر مردم به اون بشه. اونها روی سانسور اینستاگرام در چین کار کردن و صفحات ویکیپدیا که سانسور هستن (که البته بعد از ۲۰۱۵ و سوییچ کامل ویکپیدا به https غیر ممکن شد). اونها می گن کسانی که شروع می کنن از فیلتر رد شند، اتفاقا دقیقا به چیزهایی دسترسی بیشتری دارن که سانسور بودن. الگوی مصرف این آدم ها نسبت به کاربران قدیمی گرایش بیشتری به مطالب سانسور شده داره. اونها اسم این پدیده رو «تاثیر دروازه» گذاشتن و اینکه وقتی کسی از دروازه می گذره، تمرکز بیشتری روی چیزهای سانسور شده داره تا مطالب مرسوم. اونها می گن کسی که تازه از فیلتر گذشته حس قوی تری برای مشارکت در مسائلی داره که ممنوع بودن و حتی اگر در طولانی مدت به اونها علاقه نشون نمی داده، در این وضعیت تمرکز بیشتری در این بحث می ذاره.

فرانسه قانون ضد متلک گفتن رو تصویب کرد

فرانسه در یک قانون جدید، سعی می کنه با مزاحمت های خیابانی مبارزه کنه. الان اگر کسی در خیابون به کسی متلک بگه و پای پلیس به میون کشیده بشه، ممکنه ماجرا در همونجا به ۷۵۰ یورو جریمه منتج بشه! این قانون تلاشی جدید توی جلوگیری از آزار جنسی است. همچنین بخش دیگه ای از این قانون سعی می کنهحمایت قویتری از کودکان زیر ۱۵ سال بکنه و جای دیگه ای هم مجازات زندان برای چیزی تعیین کرده که این روزها بهش می گن upskirting یا همون عکس گرفتن از زیر دامن بدون اینکه سوژه متوجه بشه!این قانون بخشی از کمپین مکرون بود و البته یک ویدئوی وایرال از یک مزاحمت خیابونی، باعث تصویب سریعترش شد. به این می گن قدرت اینترنت و البته تلاش حکومت ها برای مبارزه با چیزی بد.

کامپیوترهای کوانتومی تقریبا آماده بازار هستند

مدت ها است که داریم از کامپیوترهای کوانتومی می گیم؛ استفاده از مفاهیم و قواعد مکانیک کوانتوم برای ساخت کامپیوترها و حل مسائل. در تقابل با مفهوم ۰ و ۱ فعلی. حالا شرکتی به اسم ریگتی مدعی شده که با محصولی به اسم کوانتوم کلاود سرویسز می تونه خدمات کامپیوتری کوانتومی رو به شرکت های دیگه بگه. مشتریان اولی هم که نام برده اکثرا در حوزه شیمی و بیوتکنولوژی هستن که برای منطقا قابلیت های کامپیوترهای کوانتومی برای کارشون خوبه: کنار هم چیدن حالت های مختلف ملکولی و کشف داروهای جدید. بازدید از مرکز اونها، برابر دیدن سیلندرهای فوق سرد نگهدارنده کامپیوترهای کوانتومی است که کنارشون رک های سرور های سنتی ارتباط با جهان بیرون رو برقرار می کنن. اونها هنوز از کامپیوترهای سنتی کندتر عمل می کنن و بخشی از مساله که توسط کامپیوترهای کوانتومی حل می شه هنوز پر مشکل و اشتباه است اما پیش بینی مدیر عامل اینه که در ۶ تا ۳۶ ماه، به چیزی به اسم «برتری کوانتومی» برسیم که توش بخش حل شونده توسط کامپیوترهای کوانتومی، زمان کمتری از حل مساله روی کامپیوترهای سنتی خواهد گرفت. معلومه که در حال حاضر حل مسائل روی این سیستم ها نیازمند الگوریتم های هیبرید هم هست تا بتونه مشکلات و اشتباه ها رو ببینه و اصلاح کنه.

بخش آخر

زندگی با ۱۲ برنامه نویس، ۲ اتاق و ارزوی قرن ۲۱ی

یه مطلب خوب اسلیت است از یک نفر که آرزوی برنامه نویس خفن شدن در سان فرانسسیکو رو داشته. ماجرای کسی است که برای رسیدن به لانژ باحال دارای جیم و جای کار و غیره در برج ۱۹ طبقه اش، باید قاچاقی از جلوی نگهبان ها رد می شده چون از ساکنان رسمی برج نبوده و ۱۷ طبقه پایینتر، در یک ایر بی اند بی غیرقانونی زندگی می کرده و البته در خونه ای ۲ اتاقه که توی هر اتاقش ۶ نفر زندگی می کردن، بدون شمردن اون یه نفر که تو کمد لباس زندگی می کرد. تخت های سه طبقه ، هوای خفه و اتاق همیشه تاریک رو اضافه کنین به اشپزخونه ای که توسط ۱۳ نفر استفاده می شد و همیشه پر ظرف کثیف و بوی موندگی بود. دوستمون می گه آگهی اتاق می گفت با ۱۲۰۰ دلار می تونن از جیم، هات تاب، سالن بسکتبال و حتی دیواره صخره نوردی استفاده کنن ولی ظرفیت رو فقط ۴ نفر اعلام کرده بود. اما حالا ۱۳ نفر اینجا زندگی می کردن که خب معلومه باعث شده بود همه نظرات هم «عالی» و ۵ ستاره باشه ولی خب هیچکدوم از نظرات نگفته بودن که حتی کلید ورودی اصلی رو هم به یارو نخواهند داد و باید منتظر بمونه تا یکی وارد یا خارج بشه و پشتش بدوه و از لای در رد بشه و یواشکی از آسانسورها بالا بره تا نگهبان ها اونو نبینن و یواشکی کلید بالای در رو برداره چون اون کلید بین ۱۳ نفر مشترکه! داستان دوستمون داستان یک نفر است که برای یک دوره ۱۲ هفته ای برنامه نویسی ثبت نام کرده تا بتونه خودش رو بین جمعیت عظیم برنامه نویس ها بالا بکشه. تصور رویایی این شغل اینه که همه اش استراحت و کارهای خفن است با حقوق بالا و سفر خوب و زندگی جذاب د رکنار کد زدن روی پروژه های جالب. اما شوک اصلی وقتی بود که فهمید هم اتاق هاش اکثرا برنامه نویس هستن و دنبال پیدا کردن «شرکتی بهتر» با اتکار به استارتاپ فعلی شون یا مدارک شون از استنفورد و ام آی ةی. می گه همکارهای آینده اش رو می دید که روزی حدود ۱۵ ساعت کار می کردن و البته استراحت آخر هفته این بود که کار به ۱۰ ساعت کاهش پیدا کنه. از این می گه که دوست نداشت مثل اونها بشه که از ۱۵ ساعت کار می اومدن و تا جایی که می تونستن بیدار بمونن هم روی کاناپه می نشستن و رو کدها بالا پایین می رفتن. کسی که کمد رو به عنوان «اتاق خصوصی» اجاره کرده بود، ۱۴۰۰ تا در ماه می داد تا ساعت ۹ بیاد خونه، سریال با شیر بخوره و بعد به کمدش بره و کد بزنه. اون ۱۶ ماه بود که در همین وضع بود. و باور بکنین یا نه، برای پین ترست برنامه می نوشت!

نویسنده مون می گه شاید کلی هم برنامه نویس باشن که زندگی رویایی ما رو زندگی کنن ولی به نظرم تعداد این آدم ها که اون میدید هم بعیده کم باشه. و اکثرشون رویاشون رو از دست داده بودن. طبق آمار ۹۲٪ استارتاپ ها در کمتر از سه سال از بین می رن و این یعنی افرادی که برای اونها کار می کنن دارن دنبال کارهای جدید می گردن – برنامه نویس هایی با استعدادتر و پر تلاشتر از اون. می گفت باید مواظب باشیم که شبیه اونی نشسم که تو اون اتاق می خوابه و موقع چونه زنی، به جای حقوق سهام برداشته و حالا روزی ۱۲ ساعت کار می کنه تا شاید کشتی در حال غرق کمپانی رو نجات بده و در نتیجه سهامش با معنی بشه. یا شبیه اونی که تخت بالایی نویسنده می خوابه و دو ماه است دچار افسردگی شده و اکثر روز رو سر کار نمی ره و بقیه مواقع هم معلومه که فعالیتی جدی نداره. می گه مشکل اصلی شهر استارتاپی اینه که کمبودی توی آدم های صفر کیلومتری که حاضرن جونشون رو برای کار بدن نیست و در نتیجه هیچ کس احترامی نداره. هرکسی که اخراج بشه یا اعتراض کنه، یک ارتش هست که جاش رو پر کنه و خیلی هم ذوق داشته باشه که داره فلان جا کار می کنه یا با فلان چی زکد می زنه یا شب نمی خوابه و کار میکنه و خاطره های باحالش این باشه که فلان موقع ۲ روز بودن که نخوابیده بودن و کار می کردن.. به این ارتش می گن ارتش ذخیره کار.

نویسنده می گه از برنامه نویسی برای استارتاپ بیرون اومده ولی ارزشمنده آدم یواشکی بره اون جای بالکاس طبقه ۱۹ام و از پنجره به بیرون نگاه کنه. فضای استارتاپی از دور بیسار زیبا و هیجان انگیز است. لوگوهای درخشان و زیبا ولی چیزی که توش دیده نمی شه، رنج آدم ها است و امیدهایی که از هر صد نفر، یکیشون هم بهش نمی رسن. اسم باکلاس «هکر هاوس» همه جا دیده می شه و کسانی که در بوت کمپ ها و آموزشگاه ها و دارن رویایی زیبای شهر استارتاپی رو می فروشن ولی نویسنده می گه حالا که از نزدیک فضا رو دیده، چیزی نیست که دوستش داشته.

[اشاره به ایران و فیلم پازلی ها و موندنشون توی مسافرخونه و ..]

قانون هفته

قانون هفته؟ بتریج ‌Betteridge’s law که می گه اگر عنوان یک مقاله با علامت سوال تموم می شد، جواب معمولا «نه» است. معلومه که بیشتر شوخی است ولی در عمل هم می شه هی بهش اشاره کرد مثلا «آیا فلان چیز واقعا فلان کار رو کرده؟» یا «آیا شما به یک آیپد احتیاج دارید؟» و …

رفتم دانشگاه تهران پایتون درس بدم، و شوک شدم…

من معمولا درس دادن فیزیکی رو قبول نمی‌کنم ولی هفته قبل قبول کردم برای ۶ جلسه برم به بچه‌های دانشگاه تهران پایتون درس بدم. دلایل قبول کردنم این بود که دوست داشتم محیط دانشگاه رو ببینم،‌ پایتون درس دادن برام فان بود، مسیر دوچرخه‌سواری اش خوب بود و پرهام با حوصله و قانع کننده بحث رو مطرح کرده بود. اینجوری شد که قرار شد دانشکده مکانیک در انجمن مکاترونیک، ۶ جلسه پایتون درس بدم.

تصور من یک اتاق نسبتا بزرگ بود که توش تعداد نسبتا زیادی آدم نشستن و گوش می دن یا با لب‌تاپشون کار می‌کنن ولی فضا این شکلی نبود. یک کلاس با در قفل شده که سر جلسه من قفل رو باز کردن و اومدیم تو. حدود ۱۵ نفر دانشجو از دانشکده‌های مختلف و کلاس شروع شد. من به سبک خودم تاریخچه بامزه گفتم و بحث فلسفی کردم و خاطره گفتم و فرهنگ رو قاطی پایتون کردم و پیش رفتیم. به نظر من که کلاس بدی نبود. تا اینکه مسوولی اومد و اصرار کرد که حاضر غایب کنم. گفتم اهلش نیستم و بعدا اگر می‌خواد خودش بیاد حاضر غایب کنه. بعدا اومد و حاضر غیاب کرد ولی موند توی فکرم که «چرا؟ خب هر کس دوست داره میاد هر کس دوست نداره نمیاد دیگه!».

و من درس رو ادامه دادم. بعد یکهو به خنده گفتم «من داستان متفرقه می‌گم احساس ضرر نمی کنین که؟ اصلا چقدر پول دادین برای این کلاس؟» و … و شوک شدم! ظاهرا هزینه بر اساس اینکه دانشکده مکانیک باشین یا نه فرق می کنه،‌همینطور اینکه دانشگاه تهران باشین یا نه. ولی در نهایت حدود پولی که هر نفر برای نشستن سر کلاس پایتون توی دانشگاه داده بود، ۲۰۰ تومن بود! من حدس می‌زدم اگر هم بحث ثبت نام پولی باشه، حداکثر ۲۰ یا ۳۰ تومن باشه؛ پولی که هر کسی بالاخره ممکنه بتونه بده. ولی ۲۰۰ تومن پولی است که باعث می شه خیلی ها نتونن سر کلاس بشینن. خوشبختانه انتخابم درست بود و برگزار کننده کاملا شفاف رفتار کرد:

ظاهرا دوستان زیادتری ثبت نام کردن و محاسبه اینطوری است که از کل ۵ میلیون درآمد کلاس برای ۶ جلسه ۲۵ نفره،‌ ۵۴۰ تومن به من می‌رسه، ۱۲۰۰ به انجمن برگزار کننده و ۳۲۰۰ به دانشگاه! این دانشگاهی است که با پول ما درست شده، قرار بوده آموزش رایگان رو در اختیار دانشجوهایی که قبول می شن بذاره و الان مجبور شده تا حدی خودگردان باشه و درآمد زایی کنه. در کلاس‌هاش قفل است و باید برای اینکه بریم بشینیم توش شش جلسه به هم درس بدیم ۳۲۰۰ پول بدیم! وسطش حاضر غایب می کنن که اگر کسی پول نداده نتونه بیاد سر کلاس و … و باعث شرمندگی است فضا.

من قولم رو دادم و ادامه می دم ولی بعیده تکرارش کنم. اگر من دارم ۶ جلسه وقت می ذارم ترجیح می دم تا جای ممکن آدم بیشتری اونجا باشه و من هم رایگان درس بدم و دانشجو هم رایگان بیاد. در واقع ما فقط داریم از یک کلاس / سالن دانشگاه استفاده می کنیم و به نظرم وظیفه دانشگاه است که شرایطی رو فراهم کنه که حداکثر بهره آموزشی از این دوره برده بشه؛ الان تمرکز روی حداکثر کردن بهره مالی برای دانشگاه است.

نمی دونم.. ولی شوک آور بود و یادآور اینکه چقدر از آرمان‌هایی مثل آموزش عالی و اینها فاصله گرفتیم و واقعا غصه آور. تصورش خیلی بده که کسی بوده که دوست داشته پایتون یاد بگیره ولی چون این کلاس ۲۰۰ تومن پولش بوده، منصرف شده. البته به بچه های کلاس گفتم که ویدئوهای رایگان هم موجودن و اگر می خوان می‌تونن برن سراغ اونها.

راستی! اگر مرکز یا دانشگاهی هست که می‌تونه این ایده من رو برآورده کنه خیلی خوشحال می شم گپ بزنیم: برگزاری یک کلاس پایتون یا لینوکس رایگان در یک جای نسبتا بزرگ معقول غیرانتفاعی واقعی که توش امکان حضور افراد مختلف باشه. در واقع انتظار من از این کلاس این بود که یک کلاس بزرگ باشه و هرکس در دانشکده مکانیک نسبت به پایتون کنجکاوه یا دوست داره یاد بگیره بتونه بیاد. اگر پیشنهادی داشتین به jadijadi@gmail.com بگین (:
نکته ۱: خوبی دانشگاه اینه که می تونه سالن بزرگتر داشته باشه و تبلیغاتی برای یه جای خاص هم نمی شه
نکته ۲: البته منطقا می شه بعد از مهر مثلا.

به بهانه شارژ یک ماهه شوهر از طریق بوسیدن پا: فتیش شما منحصر به شما نیست، ولی همه هم ندارنش

فتیش کلمه بسیار جالبیه و در جاهای مختلف کاربردهای فوق العاده داره. مثلا توی انسان‌شناسی، فتیش شیئی است که تصور می شه قدرت‌های فوق طبیعی داره. توی خیلی از ادیان و باورها، چیزهایی که انسان‌ها ساختن رو طوری نگاه می‌کنیم که انگار نیروی ماورای انسان‌ها پیدا کرده. همین کلمه فتیش توی اقتصاد سیاسی به شکل فتیشیم کالایی دیده می‌شه. مفهومی که به یک پدیده عجیب اشاره می‌کنه: اینکه حین تولید یک کالا، ما کم کم فراموش می کنیم که کاربرد اون کارا برای انسان‌ها چیه یا چطوری انسان‌ها دست به دست هم می دن تا کالا رو برای مصرف تولید کنن و می ریم به سمت اینکه انگار اون کالا یه چیز مستقل است که خودش ارزشی مستقل داره؛ حتی شروع می کنیم به جای «حسین» می‌گیم «اونی که آیفون ایکس خریده».

اما این کلمه توی دنیای سکس هم هست. فتیش توی دنیای سکس هم تعریفی تقریبا مشابه داره: چیزی که ارزشی خاص پیدا می کنه. مثلا در حالت عادی بوسیدن پا یک بوسیدن ساده است ولی ممکنه این برای یک نفر فتیش جنسی باشه: بوسیدن پا تبدیل بشه به بخش خیلی مهمی از سکس یا یک علاقمندی که سکس رو خیلی جذابتر می‌کنه. آدم ها فتیش‌های متنوعی دارن و کسی هم دقیقا نمی دونه چرا. مثلا اینها بعضی از فتیش‌های مرسوم هستن:

  1. علاقمندی خاص به پا
  2. علاقمندی خاص به چرم
  3. بازی با ادرار
  4. فیلم‌گرفتن از رابطه
  5. تظاهر به تفاوت سنی

روانشناس‌ها برای اشاره به این ماجرا از پارافیلی استفاده می‌کنن که جزو بیماری‌ها هم نیست و شرایط هر کس است. البته اگر از حد خاصی بگذره یا ناتوانی در رابطه غیرفتیش ایجاد کنه و غیره و غیره ممکنه نیازمند کمک گرفتنی جدی‌تر باشه.

اما برگردیم به فیلم. در این هفته فیلمی دست به دست می‌شه که توش خانمی در تلویزیون جمهوری اسلامی توضیح می ده که زن اگر می‌خواد مردی رو تا یک ماه شارژ کنه خوبه پاهای اون مرد رو ببوسه. اینکه این بحث ضد زن و زشت و مسخره است به کنار. اینها همه هست چون از تلویزیون رسمی به همه زن ها از طرف یک کارشناس توصیه می شه. اما نکته جالب این است که:

اگر شما فتیشی دارین، مطمئن باشین که اون فتیش منحصر به شما نیست. اما این رو هم بدونین که اون فتیش همه نیست. هر چقدر هم شما فکر کنین بهترین چیز دنیا است، از نظر بقیه ممکنه کاملا غیر سکسی و بیمزه و حتی توهین آمیز باشه.

در واقع کاملا ممکنه این خانم و شوهرش از اینکه خانم پای همسرش رو می بوسه به اوج لذت برسن و بینشون لینکی برقرار بشه که هیچ چیز دیگه نتونه باهاش رقابت کنه. اما مشکل اینجا ست که این خانم همین رو به همه توصیه می‌کنه، حتی به عنوان راه حل کسی که کتک می خوره. مشکل اصلی اینجاست که این خانم نمی دونه که این رابطه خاص خودش و شوهرش مربوط به خودشون دو تا است و ظاهرا غافل است از اینکه فتیش هر کس یه مساله شخصیه. این عمومی دونستن فتیش جنسی رو در جاهای دیگه هم می‌بینیم. مثلا یک زمانی رییس بگیر و ببند حجاب گفت که اگر خانمی چکمه بپوشه یعنی خیلی سعی کرده سکسی بشه و باید دستگیر بشه (همین ایشون بود که بعدا در حال نماز جماعت برگزار کردن با زنان برهنه دستگیر شد؟). یا حتی خارج از فضاهای سکسی، مثلا در جایی که یکی فکر می کنه اگر مثل سگ رفتار کنه، ارج و قرب زیادی پیدا می‌کنه و این رو به بقیه هم توصیه می‌کنه.

من و شما باید بدونیم که هر چقدر هم فتیش عجیبی داشته باشیم، حتما یکی دیگه هست که همون فتیش رو داره و ما هیچ وقت تو فتیشمون تنها نیستیم. اما بایدیادمون هم باشه که اگر چیزی برای ما به شکل خاص برانگیزاننده است، معنی اش این نیست که برای بقیه آدم‌ها هم اینطوره. باید خودمون رو بشناسیم و با پارتنرمون یا شرایطمون هماهنگ بشیم؛ بدون تعمیم دادن علاقمندی شخصی‌مون به کل بشریت.

رادیو گیک شماره ۷۹ – آراش بالاخره آزاد

گاهی اینقدر حرف زدن عقب افتاده که دیگه حرفی برای زدن نمی مونه. این از اون رادیوها است. آرش آزاده. کلی آدم کشته شدن. کمی از حرف‌هامون رو می زنیم تا بتونیم برگردیم روی مسیر مرسوم. ظاهرا اگر کلی حرف نزده بمونه، حرفی برای زدن نمی مونه

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

ایالت های آمریکا قانون کردن بی طرفی شبکه رو در دستور کار قرار می دن

[ اف سی سی رای به حذف بی طرفی داد. توضیح بی طرفی. اینکه چند ایالت از جمله کالیفرنیا و نویورک دارن قانونی می ذارن که طبق اون هیچ ارائه دهنده ای حق نداره سرویسی رو بلاک کنه یا کندتر کنه ]

صحبت های وزیر ارتباطات در مورد سرمایه گذاری روی استارتاپ ها

بپرسیم آیا آمریکا هم وزارت ارتباطات داره که با وزارت اقتصاد با وزارت کار هماهنگ کنن سعی کنن گوگل بسازن؟ یا چیزهای دیگه (آزادی/ زیرساخت/ حقوق فردی / ..) باعث شده؟
و جا داره اشاره کنیم به فیلتر جابینجا که استارتاپ موفق بود
و البته بحث اینکه چرا شرکت هایی کها از سوراخی شروع به پول درآوردن می کنن رو سریعا می دوشیم تا جایی که بتونیم؟ چرا مخابرات می گه باید ۳۰٪ سهام شرکت هایی که با زیرساخت های مخابرات پول در میارن به اون منتقل بشه و کلی سوال دیگه.
و البته حین این بحث های من و شما ترامپ با همه عجیبی اش فرمانی رو امضا کرد که توش شرکت ها اجبار می شن به مکان های دور افتاده آمریکا هم اینترنت پر سرعت برسونن. چون حق هر آدم و پیش نیاز پیشرفت است.

سوتی های مسوولین رو داشتیم که گریه داره نشستن رییس ما شدن (: از اون که مسوول پرورش کودکان است و صبح می گه زن ها که می رن سر کار ناراحتش می کنه تا اون که می گه بیت کوین یعنی ملکه بیت ها تا اون که می گه می گه بچه ده ساله اش رو تسلا می خواد استخدام کنه تا اونکه پول می گیره ما رو دارای فرهنگ کنه بعد توضیح یم ده که استارتاپ ویکند یعنی استارتاپ آزاد تا اون احمقی … لعنت به همه اینهمه بی سواد و بخصوص اونهایی که با این سوادهاشون برای ما تصمیم می گیرن. برو شیرازی رو که خنده بر لبانمان بنشانی.

در اعماق

باگ سخت افزاری عمیق اینتل: ملت داون و اسپکتره
که البته این دو تا هم نبودن. بیشتر هم شد. ماجرا این بود که در سطح سخت افزاری (سی پی یو) می شد بخشی دیگه از حافظه رو خوند. چه توی آرم چه توی ای ام دی و چه توی اینتل. توضیح خودم. بحث بامزه که گوگل کشف کرد و به مدیر عامل اینتل گفت و اونم ۲۴میلیون سهامش رو فروخت. یعنی صد در صد چیزی که می تونست بفروشه ((:

بیت کوین رو داشتیم
چند بحث باید بشه
۱- شما احتمالا پولدار نمی شدین: ۱- فقط اونی که مشهور شد رو می بینیم ۲- از دست می دادیمش
۲- ارزش معامله داره ولی ارزش مصرفی نداره +‌ پیچیدگی های نقد کردن اگر پولدار بودین
۳- وقتی یک چیزی مد می شه دیگه خوب نیست. نمی شه اکثریت سود کنن
۴- تکنولوژی رو بچسبین
۵- زندگی رو فروختن یک بحث است و هزار دلار خریدنش یک بحث دیگه

روبات ها علیه بیخانمان ها

شرکت کینگ اسکوپ این ربات ها رو می سازه. این ربات های تخم مرغی که شغلشون نگهبانی توی پارکینگ ها و مکان های ورزشی و محوطه شرکت های تکنولوژیک است اخیرا شروع کردن به مقابله با آدم های بیخانمانی که سعی می کنن اینجاها استراحت کنن. مثلا اخیرا شرکت SPCA که از عجب روزگار یک شرکت حمایت از حقوق حیوانات است یکی از این ربات ها رو استخدام کرده تا مواظب باشن که نکنه آدمی بدون خونه توی محوطه اونها اطراق کنه. درست یک هفته قبلتر شورای شهر سانفرانسیسکو اعلام کرد که این ربات ها حق ندارن در سطح شهر راه برن و هر روز راه رفتن اونها ۱۰۰۰ دلار جریمه داره. ادعای SPCA اینه که کارمدانش نمی تونن به خاطر بی خانمان ها رفت و‌آمد کنن و در نتیجه این شرکت مجبوره جلوی اونها رو بگیره. این ربات (مشهور به کی ۹)عکس یک سگ قشنگ جلوش داره و یه گربه ملوس پشتش و با لیزر و چشم الکترونیک اگر کسی رو ببینه که مشکوک به هوم لس بودنه، به مسوولین اطلاع می ده. اجاره چنین رباتی ساعتی ۷ دلار است که پایینتر از حداقل حقوق یک نگهبان انسانیه و به اوبر و مایکروسافت و جونیپر فروخته شده. البته معمولا عکس العمل آدم ها به این ربات ها خیلی مثبت نیست. تا اینجا موارد زیادی بوده که بهشون لگد زد. سنسورهاشون رو خراب کردن و اینجور چیزها. کسی دوست نداره همیشه یک پلیس بالا سرش باشه. پرایوسی آدم ها مهمه بخصوص و ظاهرا خیلی ها علاقمند هستن ازش دفاع کنن.

قسمت آخر

تلگرام

بحث رفتن همه ایران به سمت تلگرام و اشکالاتش (مهمترین اینکه نمی شه سرچش کرد)
بحث فیلتر شدن و ارتباط به خیزش مردمی (دلیلش فقر است و نارضایتی از شما نه تلگرام (: ))
اما یک خبر مهم بلاک چین بود و اینها. ماجرا چیه؟
اولا که در چند توییت بالاخره فیلتر شد. تلگرام گفت که حضار نیست سانسور رو قبول کنه و اگر کانالی با قوانینش (شامل عدم تبلیغ خشونت و نفرت و ..) تضاد داشته باشه اونو می بنده نه فقط با درخواست یک دولت. در این حین توییتی هم اومد که توش Durov می گفت به زودی بلاک چین به تلگرام اضافه می شه و این تکنولوژی قابل فیلتر شدن نیست.
اما ماجرا چیه! بذارین بریم سراغش. تلگرام می گه یک شبکه به اسم Telegram Open Network راه می ندازه که بلاکچینی با قابلیت های پیشرتفه تر است. به قول خوش نسل سوم! (بعد از بیت کوین و اتر). برای شروع هم ICO داره یا همون Initial Coin Offering که توش گروه ها / شرکت ها یا سازمان ها ها حاضر می شن پول بدن برای خریدن سکه ها. از اونجایی که در حال حاضر این برنامه حدود ۱۶۰میلیون کاربر داره و یکی از ابزارهای دست همه کسانی است که توی دنیای کریپتوکرنسی هستن، احتمالا اینجا هم موفق خواهد بود. راه انداختن این شبکه به تلگرام اجازه می ده سیستم پولی خودش رو راه بندازه و سکه هاش (که بهش می گه گرام) رو دست به دست کنه. این ممکنه به شکل پول سنتی باشه (یک مرکز که توش می گه هر کس چقدر پول داره) یا یک بلاک چین.. یا ادعایی که تلگرام کرده: ترکیبی از هر دو که البته توش بلاک چین می تونه چند شاخته هم بشه. احتمالا اینه که تحت عنوان «غیرقابل فیلتر» ازش حرف می زنن.

شایعات می گن که احتمالا تلگرام دنبال حدود ۵۰۰میلون دلار درآمد از فروش اولیه است و احتمالا ارزش کل سکه هاش سریعا به حدود ۳ تا ۵ میلیارد می رسه. این اتفاق احتمالا در حدود عید بیافته و ممکنه واقعا بزرگترین آی سی اوی تاریخ باشه. کسی که وارد این پروسه می شه، برای سرمایه گذاری اولیه احتمالا حداقل به ۲۰ میلیون دلار نیاز داره.

کاربردها احتمالا این می شه که من بتونم تو کانالم یک دگمه دریافت پول بذارم یا برای شما پیام رسمی «یک صدم سکه به من بده» بفرستم و شما بتونین اگر تو حسابتون این هست به من بدین. بحث بلاک چین هم در کنار سیستم مرکزی مطرح می شه [ایده خودم از این دو تا کنار هم رو بگم و در عین حال ۲ به توان ۹۲ بلاک چین ممکن رو].

تمام اینها در یک وایت پیپر ۱۳۲ صفحه ای تشریح شده که در چهار بخش توضیحات رو می ده:
۱. تون سرویس: پلتفرم 3rd partyها از هر نوعی که بتونن اپ های غیرمتمرکز یا قراردادهای هوشمند بنویسن
۲. تون دی ان اس: که بتونه به حساب ها و قراردادها و نود های شبکه اسم های آدم فهم بده
۳. تون پیمنت: پلتفرمی که انتقال پول رو ممکن کنه – چه بین آدم ها چه بین ربات ها
۴- تون بلاک چین: که ازش حرف زدیم و می تونه در سطحی بسیار گسترده حساب ها رو نگه داره که شامل چیزی به اسم تن هایپرکیوبت روتینگ هم هست که تضمین می کنه در صورت رشد زیاد، سیستم به مشکل نخوره.

همچنین این سیستم به جای پروف آو ورک از چیزی به اسم پروف آو استیک استفاده می کنه و می گه می تونه به یک میلیون تراکنش در ثانیه برسه! اوه.. و یادمون باشه که ۴ درصد کل سکه ها قراره به تیم توسعه تلگرام اختصاص پیدا کنه و کل سیستم هم حدود ۵۲درصد رو دستش نگه می داره تا مطمئن باشه که سیستم امن است و هیچ گروهی نمی تونه توش دستکاری کنه. انتظار می ره اواخر سال ۲۰۱۸ آدم ها بتونن ولت هاشون رو بسازن و واقعا پول جابجا کنن.

راستی! برادران دورف سایتی رو ساختن که به فیسبوک روسیه تبدیل شد اما بعدا با فشار آدم های متصل به پوتین مجبور شدن اونو خیلی ارزونتر از قیمت اصلی بفروشن و از روسیه تقریبا در برن. دورف ما با ۳۰۰میلیون دلار و ۲۰۰۰ بیت کوین اومد بیرون و پاسپورت سنت کیتس و نویس رو خرید که تو ماهواره تبلیغ می کنه (: الان در دوبی و لندن زندگی می کنن و گاهی روسیه و احتمالا این ماجرای بلاک چین و پول در تلگرام، سود سرشار دومی بهشون خواهد رسوند.

تبریک ها و تقبیح ها

تقبیح برای سانسورچی که از همیشه هارتر داره هر چی به دستش می رسه رو سانسور می کنه. امروز جابینجا فیلتر شد! قبلش تلگرام و اینستاگرام و سوتی های پی در پی دوستی که رییس شورایی است که حقوق می گیره برای ما فرهنگ سازی کنه و می گه ویکند یعنی باز (:
ابراز خوشحالی از آزادی آرش زاد مون و امید به آزادش دن هر کس که به خاطر عقیده و تبلیغ عقیده و دین و گرایش و هر چیز مشابه در بند است
ناراحتی از اینکه اینهمه آدم خوبی از پوینده تا مختاری بعد از مثله شدن راهی اون دنیا شدن و ابراز ناراحتی از کشوری که آدم هاش از زور خفقان و گرسنگی باید حرفشون رو با فریاد توی خیابون بزنن و بمیرن
و تسلیت به همه مون که بازم آدم هامون مردن. اینبار نه تو خیابون که تو نفتکشی که پنج روز سوخت تا بالاخره ظریف با چین صحبت کنه که اونها جعبه سیاه رو بردارن.. و البته با یک کشتی چینی تصادف کرده بودیم
و تسلیتی هم به تلگرام به معنی اون سیستم قدیم یارسال پیام با کاغذ چون بلژیک بالاخره تصمیم گرفت کلا سرویس تلاگرام دولتی اش رو جمع کنه (:
و گفتم ظریف.. تبریک به زنان عربستان که بعد از مبارزات طولانی حالا حق رانندگی دارن و حق استادیوم رفتن و یادآوری متلک ظریف که «زنان شما حتی حق ندارن رانندگی کنن» و یادآوری اینکه اصلاحات یعنی امسال از پارسال بهتر باشیم. یه چیز نام ببرین که بهتر شده؟ [کمی توضیح]

موسیقی

  • ۲۵بند – انقد بخند
  • درنگ – سنت رباتیک
  • علی سورنا – طوفان
  • ترانه شیرازی ‘زیر پیرهنو’ – منتجم شیرازی

تاثیرات زیست محیطی بیت کوین:‌ هر تبادل پول برقی به اندازه یک هفته یک خونه آمریکایی مصرف می کنه

بیت کوین که دیگه نیاز به توضیح نداره (+ و + و +) ولی اکثر مایی که از بیت کوین حرف می زنیم، حواسمون نیست که تاثیر این حجم از پردازش روی محیط زیست، مصرف انرژی و توسعه چیه. در حال حاضر قیمت بیت کوین در حوالی ۷هزار دلار می چرخه و میدونیم که روش به دست آوردن سکه حل یک معمای ریاضی بسیار سخت است. آدم ها برای اینکه بتونین معما رو حل کنن و یک سکه ۷هزار دلاری به دست بیارن دائما دارن کامپیوترهای قوی یتری می خرن و قوی تر و قوی تر. و وقتی می گیم قوی، یعنی پر مصرف تر و پر مصرف تر.

الکس وریس (که عنوان مد روز دیجیکونومیست رو برای خودش استفاده می کنه) محاسبه می کنه که با قیمت های فعلی برای افراد به صرفه است تا توانی برابر ۲۴ تراوات ساعت رو مصرف کنن؛ عددی تقریبا برابر مصرف سالانه کل کشور نیجریه با ۱۸۶ میلیون نفر جمعیت.

همین محاسبه نشون می ده که برای هر یک تراکنش مالی در زنجیره بیت کوین،‌نیاز به ۲۱۵ کیلووات ساعت برق است (با توجه به تقریبا ۳۰۰هزار تراکنش روزانه) که برابر عددی نزدیک به مصرف یک هفته هر خونه در آمریکا می شه.

بیت کوین طراحی شده که ناکارا باشه چون لازم داریم که با شروع از بی اعتمادی، به اعتماد برسیم. در صورتی که تنها به خودتون و چند قانون (نرم افزار) اعتماد داشته باشین، لازمه هر چیزی که اتفاق می افته رو خودتون هم بررسی کنین و این دقیقا کاری است که هر نود بلاک چین بیت کوین می کنه.

این شیوه ساخت اعتماد بر پایه بی اعتمادی به همگان، بسیار انرزی بر است و در دوران مسائلی مثل تلاش برای صرفه جویی در مصرف انرژی و مشکلات زیست محیطی متنوع و گرمایش زمین و غیره، انتخابی عجیب. ولی فعلا که داره کار می کنه چون به آدم ها پول می رسونه و اونها رو کمی از دست دولت ها نجات می ده ولی لازمه هزینه های زیست محیطی اش هم درک بشه.

راستی.. همونطور که عکس بالای مطلب می گه، این چهارشنبه از ساعت ۶ تا ۸ در گیک‌آپس مرتبط با بیت کوین من هم جزو پنل هستم. ۲۴ آبان ۹۶، ساعت ۱۸ تا ۲۰، تهران – یوسف آباد – میدان سلماس – خیابان فتحی شقاقی – نرسیده به بیستون – پلاک ۸۶ – سرای محله جهاد.

تبلیغ ها دارن هدف‌مندتر می‌شن؛ آماده باشین!

یوتوب داره ابزار جدید تبلیغش رو فعال می کنه: «دایرکتور میکس». این ابزار به تبلیغ دهنده ها اجازه می ده بر اساس مکان، سرچ ها، علاقمندی ها و اطلاعات دموگرافیک آدم‌ها، هزاران نسخه مختلف از هر تبلیغ رو نمایش بدن.

در حال حاضر تبلیغ سازها، عملا با اینترنت هم مثل تلویزیون برخورد می کنن و در نهایت یک فایل تبلیغ چند ثانیه ای می سازن که قبل از ویدئو پخش می شه اما حالا دایرکتور میکس اجازه می ده شرکت تولید کننده تبلیغ، بخش های مختلف اون رو جدا جدا آپلود کنه. مثلا صداهای مختلف، نوشته های مختلف در لحظات مختلف، حتی قطعات تصویری مختل و در نهایت تصمیم بگیره که بر اساس سن و جنس و سرچ و مکان و غیره، کدوم ها باید ترکیب شده، نمایش داده بشن. این یک قدم جدید توی مسابقه جلب توجه در اینترنت است.

مثلا ممکنه اگر یک مغازه آنلاین داره خودش رو تبلیغ می کنه به یکی لپ تاپ نشون بده و به یکی دیگه دوچرخه یا برای یک پسر نوجوون یک خانم حرف بزنه و برای یک مرد مسن که قبلا دنبال مطالب بخصوصی گشته، یک صدای رباتیک. همچنین با این ابزار جدید این امکان هست که یک تبلیغ دهنده چندین ترکیب مختلف رو تعیین کنه تا یکی یکی به شخصی با شرایط خاص نمایش داده بشن تا تبلیغ در طول چندین روز، نه فقط تکراری نباشه که یک خط منطقی رو هم دنبال کنه.

این کار در واقع داره هدف دقیق تری رو به افراد می گیره و فشار بیشتری بریا خریدن ایجاد می کنه. توی کشورهای درست و حسابی تر تبلیغ ها قواعدی دارن. مثلا گاهی شما نمی تونین به یک کودک بگین «فلان چیز رو که بخری خیلی خوشحال می شی» چون توان تصمیم گیری اش در این مورد خیلی کمتره یا در کشورهای دیگه تبلیغ کردن به شکلی که افراد ناخوداگاه تصمیم به خرید بگیرن غیرقانونیه. حالا این اسلحه جدید، هدفگیری دقیق تری داره که شاید حتی ازش خوشمون هم بیاد ولی یک هل دیگه است به انگولک کردن بخشهای ضعیف آدم ها به نفع خریدن.

مرتبط: اگر گوش نکردین، داستان انسان ناخودآگاه رو حتما گوش بدین.

رادیو گیک شماره ۶۸ – جوراب شلواری ۲ – نگاهی به تاریخچه اصلاح بدن زنان

زن‌ها از چه زمانی شروع کردن شیو کردن زیربغل، پاها و بعد بقیه بدن؟ چرا الان اگر از اکثریت آدم ها بپرسین چرا باید موهای بین پاها رو اصلاح کرد در مورد بهداشت حرف می‌زنن در حالی که پزشک ها می‌گن که بودن موها بهداشتی تر از زدن اونها است؟ مردها کی به این بازی وارد خواهند شد این بازی رو واگذار خواهند کرد؟ اینها چیزهایی هستن که توی رادیو گیک شماره ۶۸ که دومین جوراب شلواری است بهش می‌پردازیم. سری های جوراب شلواری دوست دارن در حوزه‌هایی که کمتر ازشون حرف میزنیم وارد بشن و یادآور کنن که چطوری این چیزها ساخته جامعه هستن، چطوری جالب هستن و چطوری باید حواسمون بهشون باشه که فکر نکنیم همیشه در همه همینطوری است که ما فکر میکنیم. اگر از این شماره از جوراب شلواری براتون عصبانی کننده یا غیرقابل باور بود، به همه آدم‌هایی فکر کنین که به چیزی باور داشتن و وقتی باهاشون حرف می زدین، حاضر نبودن برعکسش رو بشنون و جوری رفتار می کردن انگار اصلا نمی فهمن شما چی می گین.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

در مورد شیوینگ حرف می زنیم. تاریخچه و اینها و در جوراب شلواری هستیم! جایی که قراره در مورد چیزهایی حرف بزنیم که برامون راحت نیست و چیزهایی رو یادآوری کنیم که مدت ها بود فکر می کردیم بدیهی هستن و همیشه تاریخ این شکلی بودن! با ما باشین

sophia

در دنیای جدید اصولا با پاها شروع نشد. یکی از بهترین منابع تاریچه ای کتابی است از ۱۹۸۲ به اسم Caucasian Female Body Hair and American Culture Christine Hope http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/j.1542-734X.1982.0501_93.x/abstract

در شروع می گه اولین تبلیغات در مورد زیر بغل است.

البته پیش از این در بعضی جاهای دیگه رواج داشت. مثلا در اسلام می گفتن موی میان پاها رو باید کوتاه کرد یا در مصر باستان با استفاده از چیزی شبیه وکس یا صدف های تیز شده یا شکسته و تیز، موها رو اصلاح می کردن یا در حوالی ۱۵۰۰ انگلستان به پیروی از ملکه موی بدن رو می زدن و البته موی پیشونی رو هم می کندن تا صورت بلندتر به نظر برسه.

اما در مورد دنیای جدید ژیلت مساله رو شروع کرد. تیغ های یکبار مصرف شدیدا خوب می فروختن ولی لازم بود روشی پیدا بشه که همون محصول رو بشه به زن ها هم فروخت. و چه چیزی بهتر از تبلیغ تغییرات مد؟

sahve1

۱۹۱۵ تازه اصلاح زیر بغل شروع شد.. در ادامه مدهای مرتبط با مد لباس که آستین نداشت یا آستین های خیلی کوتاه داشت که باهاشون موهای زیر بغل قابل دیده شدن بود. در آمریکا مجلات با مخاطب آدم های پولدار تبلیغات بزرگی بود تحت عنوان Great Underarm Campaign که تبلیغ بزرگی می گفت summer dress and modern dancing combined to make nessesary the removel of objectionable hair و منظور زیر بغل بود ۰> در یکسال ژیلت حدود ۱ میلیون تیغ فروخت! تا ۱۹۲۲ بازار پر شده بود از کرم های موبر و غیره و الان که یک قرن گذشته، ۹۶ زنان آمریکایی و کانادایی به شکل منظم زیر بغل و پاهاشون رو مو زدایی می کنن.

۱۹۱۷ بالاخره تبلیغ های ضد موی زیر بغل و اصلاح و غیره به مجله های ارزونتر و با مخاطب های معمولی هم می رسن. محتوای تبلیغات چیزهایی مثل اینه: «مد می گوید پوست زیر بغل شما باید به نرمی پوست صورتتان باشد». یک احتمال که سراغ زیر بغل رفتن و پاها رو کار گذاشتن این بود که «پاها» در زن ها هنوز چیزهای سکسی حساب می شد و حتی اولین تبلیغ ها که به اصلاح پا اشاره می کنن هم از کلمه leg استفاده نکردن و از limb استفاده شده. این تبلیغ ها شدیدا مبتنی بر دلایلی بود که باید زیر بغل رو اصلاح کرد و حتی روش اصلاح اونها! (: چون کسی عادت نداشت بهشون. ما در جنگ اول جهانی بودیم! اگر به تلیغات نگاه کنیم در مورد «عدم بهداشت» و «نامناسب بودن برای مد» اشاره می شه و در نهایت فشار روی اینکه «هر زن مدرن این کارها رو می کنه؛ مگه شما مدرن نیستین؟»

shave2

البته در همین کلی محصول بهداشتی هم اومده ولی در همه موارد هم به مردها فروخته می شه هم به زن ها. از دئودورانت تا محلول های شستشوی بدن و خمیردندون های جدید اما این یکی فقط مخصوص خانم ها است: تیغی که آقایون دارن می خرن تا صورتشون رو اصلاح کنن رو شما هم لازم دارین… چون.. آهان موی زیر بغل هست (:

همونطور که گفتیم بالاخره در ۱۹۲۲ است که شرکت های مد خودشون شروع می کنن کرم های موبر می فروشن و تیغ.

اولین تبلیغات مربوط به اصلاح پاها ۱۹۱۸ است و همونطور که گفتیم به پاها هم اشاره نمی کنه. نمودار تعداد تبلیغات و فروش نشون می ده که فروش موبرها/زنهای زیر بغل بسیار بالاتر از وسایل و تبلیغات اصلاح پاها است.

برای اصلاح پاها باید منتظر جنگ جهانی دوم باشیم. از یکطرف مدها و پین آپ گرل ها و از همه مهمتر کمبود مواد اولیه ای مثل ابریشم باعث شد جوراب های نازک کمیاب بشن و آدم ها با پاهای بی جوراب رفت و آمد کنن و چی بهتر از این برای حمله تبلیغات دوم ژیلت؟ تا ۱۹۵۰ وسایل اصلاح پا به جزوی از وسایل آرایشی خانم ها تبدیل شده بود.

اما بذارین از پاها کمی بالاتر بریم.. و از زیر بغل خیلی پایینتر!

شاید فکر کنیم این چیزها خیلی قدیمی است ولی واقعیت اینه که در دنیای مدرن اولین اصلاح های بدن زنان، در زیر بغل حوالی ۱۹۲۰ و در پاها در حوالی ۱۹۴۰ شروع شد. اما خب دیدیم که اینطور نیست. در مورد موی بین پاها که مساله جدی تر / جدیدتر هم هست. یک محقق به مجلات پلی بوی نگاه کرده (ببین چه شغل های بامزه ای هست! حالا هی بریم مهندس بشیم!) توی بررسی مجلات پلی بوی می بینیم که تا ۱۹۷۰ که اصولا اثری از عکس های کمر به پایین در وسط مجله نیست اما از ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ تقریبا تمام عکس ها یا اصولا شیو نشده هستن یا تا حدی اصلاح شدن ولی از ۲۰۰۰ به بعد یکهو میزان مو خیلی کم می شه یا اصولا نیست.

در مورد وکس برزیلی هم اولین … منطقا الان به وکس تمام موها برزیلی می گیم… اولین تبلیغ مال ۱۹۸۷ است که معلوم نیست البته چقدر اقبال داشته. از نظر سنی در آمریکا یک تحقیق این رو می گه:
Full bush (nothing removed)

18–24: 12%
25–29: 16%
30–39: 19%
40–49: 28%
50+: 52%

Trimmed with scissors

18–24: 29%
25–29: 39%
30–39: 50%
40–49: 50%
50+: 37%

Some removal (shaving, waxing, electrolysis)

18–24: 38%
25–29: 32%
30–39: 23%
40–49: 16%
50+: 9%

Bald (no hair at all)

18–24: 21%
25–29: 12%
30–39: 9%
40–49: 7%
50+: 2%

به طور دقیق هرچقدر سن پایینتر است علاقمندی به اصلاح کامل بیشتره و اصلاح با تیغ مرسوم ترین. همین تحقیق بررسی می کنه که ارتباط سکس و وضعیت موی بین پاها چطوره و به این نتیجه می رسه که ربط قابل توجهی ندارن و همدیگه رو پیش بینی نیم کنن. همچنین محقق ها نمی تونن ربطی بین تحصیلات، ملیت، استفاده از کاندوم و چیزهای دیگه با وضعیت مو نشون بدن.

944182744

اما چرا اصلاح می کنیم؟ تحقیقی روی ۶۰۰ زن، به ترتیب به این دلایل رسید:
– با لباس های باز بهتر دیده می شه
– حس می کنم جذابم
– حس می کنم زنونه تر است و راحتترم
– تمیزتر حسش می کنم
و جواب های مربوط به سکس مثلا اینکه پارتنرم دوست داره یا مردها اینجوری دوست دارن کمتر بود. البته در آمریکای جنایتکار (:

البته در این مورد خاص که پزشک ها نظر خیلی جدی دارن که شیو کردن به ضرر بهداشت است. یک تحقیق در آمریکا نشون می ده که پنجاه درصد از زنانی که موی بین پا رو کاملا حذف می کنن به عنوان یکی از دلایلشون به بهداشت اشاره می کنن. این مساله از نظر پزشکی درست نیست و یک سرچ ساده در ژورنال های علمی کلی منبع نشون می ده که موی بین پا رو عامل دفاعی بدن برای یکی از حساسترین نقاط آسیب پذیرش در برابر باکتری ها و ویروس ها می دونن. تنها مشکل بهداشتی موهای بین پا، شپش است که خب در ۲۰۱۶ برای شنونده های ما و خواننده های اون مقالات مشکل به حساب نمی‌یاد.

جواب ها

گروه هایی هستن که این مساله رو سرکوب زنان می دونن یا فشار مردسالار به اونها. تا حدی شاید درست بگن ولی تاریخ نشون می ده که نقش سرمایه داری مستقیم بیشتر از مردسالاری مستقیم بوده (حالا می شه بحث کرد که این دو به هم ربط دارن). از اونطرف زنان هم نقش داشتن در شکل تعامل با این فشار. تحقیقی در دهه ۹۰ روی دلایل هم جالبه. یک محقق دیگه کار کرده تا ببینه چرا زن ها پاهاشون رو شیو می کنن یا نمی کنن و در نهایت رسیده به اینکه ایده های فمنیستی نقش بزرگی نداره و افراد به دلایل شخصی متنوع شیو می کنن یا نمی کنن. البته این تحقیق می گه شیوه ای زن ها خودشون رو از نظر جنسی طبقه بندی می کنن نقش پر رنگ تری روی دلایل شیو کردنشون داره. کسانی که خودشون رو لزبین طبقه بندی می کنن می گن شیو می کنن تا از نظر اجتماعی فشار کمتری روشون باشه. [ مثال بزنم؟ ] در حالی که زنان هتروسکشوال معتقد هستن با شیو کردن جذاب تر هستن و داشتن یک پارتنر می تونه پیش بینی کننده خوبی برای شیو کردن منظم باشه [مثال].

در دوران ویکتوریایی موی بدن غیرتمیز برداشت می شد در حالی که الان دیگه جزو دلایل شیو کردن پا نیست. شاهد دیگه این مساله اینه که در زمستان شیو کمتری داریم فقط چون دیده نمی شه. اگر نگرانی از دیگران نبود منطقا شیو در تابستان هم به اندازه زمستان می بود.

هراصلاحی باعث صدمه به پوست و باز موندن منافذ می شه و همه تجربه حساسیت هاش رو داریم. گاردین به فهرست بزرگی از ویروس ها اشاره می کنه که تحقیقات نشون می دن در صورت شیو کردن احتمال انتقال بالاتری دارن؛ حتی به سلولیتی که ناشی از اونها است و خب البته رهبر ویروس های خطرناک HPV که منجر به تبخال های تناسلی می شه. کارکرد دیگه این موها کم کردن اصطکاک پوست با پوست و حفاظت بیشتر از پوست در حین مالیده شدن به بخش های دیگه بدن یا بدن کس دیگه هستن. در نهایت پیشنهاد مقاله گاردین اینه که به جنگ با موها خاتمه بدیم و حداقل تصمیم آگاهانه تری نسبت بهشون بگیریم.

چند نکته بگم و خلاص!

noshave2

رابین ویز می گه انسان تنها موجودی است که در بین پاهاش موی مشخصی داره. در واقع گونه های مشابه ما (مثلا میمون های بزرگ و پرایمت ها) اصولا موی کمتری در اون ناحیه دارن. نظریه ویز اینه که این مو نشون دهنده بلوغ است و نمادی از توان باروری که موجب تحریک جنس نر می شه.

مفهوم موی زائد در اسلام

تحقیقی در آمریکا می گه زن ها در طول عمرشون تقریبا ۱۰هزار دلار خرج موها می کنن و تقریبا ۴ ماه از زندگی رو براش صرف می کنن

خیلی ها جبهه می گیرن که زشته و غیره ولی چطور برای مردها نیست؟ در واقع مساله اینه که ما به یک چیز عادت کردیم و هر چیزی که شبیه عادت / تبلیغ ما نباشه رو منفی می بینیم.

اگر بحث بو است چرا مردها بوی بد نمی دن پس؟ بحث اصلی بهداشت است که مستقل از مو اتفاق میافته. اشاره به آزمایش میمون ها و تفاوت بو و گریز به روش مبارزه با بوی بد (تمیز نگه داشتن و ۲ ساعت فرصت برای باکتری ها)

نکته بامزه اینه که توی ایران خیلی عادی تر حساب می شه که مردها زیر بغل رو شیو کنن در حالی که در مثلا آمریکا این اتفاق کمتر است و موی زیر بغل مرد، مردانه حساب می شه.

و البته هزاران شکر داریم که ما در دوره ای هستیم که هنوز مردها قرار نیست اپیلاسیون کنن! احتمالا دو نسل دیگه لازم خواهد بود و همه می گن چقدر برای بهداشت خوبه و چقدر قشنگتره و …

و حالا که البته بازی شد.. بگم که یک جوکی بود قدیم ها در مورد روش های شناختن اینکه دوست دختر شما ایرانی است… اصرار به آشپزی، آرایش، نوز جاب، … آخریش: وکسینگ وکسینگ وکسینگ!

cruz

حرف آخر

اینه که اینم چیز جدیدی است و برساخته فشارهای دیگران. حداقلش اینه که باید بدونیم حق انتخاب داریم و فشار به دیگران رو کم کنیم. شاید یکی بخواد آیرون من ۳ بگه «مدل دهه ۱۹۷۰ رو برای بیکینی ام ترجیح می دم» یا یکی مثل لیدی گاگا ترجیح بده با موی کامل روی جله کندی ظاهر بشه یا گپی هافمن بدون شیو کردن توی فیلم برهنه باشه. هر کس حق انتخاب داره. بهتره همدیگه رو قضاوت نکنیم و همه تلاشمون رو نذاریم روی شبیه کردن همه به هم. شاید یکی دوست داشته باشه مثل بچه نوزاد باشه ویکی بخواد تمام بدنش رو طبیعی نگه داره. اشتباه ترین کار ما اینه که سعی کنیم همه رو مثل هم کنیم چون در واقع خیلی جاها در حال صدمه زدن هستیم. هر چقدر خط مرزها پر رنگ تر باش دنیا بدتر می شه.

در واقع مشکل اینجاست که ما یک خط مرز محکم می کشیم و هر کی توش نیست رو دشمن تصور می کنیم می جنگیم. در واقع دائما دنبال «ما» و «شما» یا «خوب ها» و «بدها» هستیم و اتفاقا خودمون می شیم سیبل همدیگه. هر کس سلیقه ای داره (سلیقه من معلومه؟ (: )) و احمقانه ترین کار سرکوب همدیگه است. یادمون باشه که هر جا شروع کنیم به سرکوب دیگران، یک جا داریم خودمون رو سرکوب می کنیم.

اینستاگرام در ۲۰۱۳ عکس پترا کالیز که دختری بود که شورت پوشیده بود ولی موهاش کمی از شورت بیرون زده بود رو حذف کرد و گفت «این خلاف قواعد ما است». بعد در توییتر کلی سوال شد که اگر موها رو زده بود و مویی از شورت بیرون نمی زد این خلاف قوانین نبود؟ اینستاگرام اینقدر شجاع بود که معذرت خواهی کرد و منطق آدم ها رو پذیرفت. برند لباس زیر اند آدرز در کمپین جدید «توسط زنان برای زنان» از مدل هایی استفاده کرد که گاهی موی زیر بغل دارن، گاهی تتو دارن، گاهی جای زخم روی بدنشون هست و موارد مشابه. خیلی چیزها داره عوض می شه و آدم ها نسبت به خودشون حق پیدا می کنن. پورن مین استریم دائم داره می گه هر مویی روی بدن زشته اما من و شما هستیم که اجازه داریم خودمون تصمیم بگیریم و سلیقه هامون رو دوست داشته باشیم و ابراز کنیم – حتی اگر خلاف نظر جمع باشه. حداقلش اینه که باید یاد بگیریم با کسی که علاقه سالمش رو ابراز می کنه نجنگیم و به عنوان یک دشمن آسون بهش حمله نکنیم تا خودمون احساس امنیت کنیم. از نظر یکی موی بدن قشنگه، از نظر یکی زشته، از نظر یکی دیگه که سالمتره.. اصلا به من و اون ربطی نداره که زشته یا قشنگه. هر کی خودش تصمیم می گیره! اصولا به ما چه که هرکس در مورد بدنش چه تصمیمی می گیره.. بدن هر کس حق اونه سهم اونه.. عشق اونه و اگر کسی اینقدر شجاعه که در چنین موضوع پایه ای ای بتونه در مقابل کل جامعه مقاومت کنه من و شما کی باشیم که بخوایم … این حرفها چیه؟ شاد و خندون… می ریم موزیک آخر!

موسیقی

  • شعر اول از بیداد است
  • 15 – Madmazel Ashkan- Sokoote Ejbari
  • دروغ‌هات – ناصر صبوری
  • زود زودی – دیر دیرم
  • شیدا و مسعود جاهد – گل خزان ندیده
  • Chacarron

بعضی از منابع