ماجراهای دیجی‌کالا و کالاهای دست دوم

digiktweet1

شرح ماجرا

چند ماه قبل من از دیجی‌کالا یک تبلت سامسونگ خریدم و حینی که داشتم بازش می کردم کاملا مشخص بود که قبلا باز و دوباره بسته شده. چسب‌های کج و کوله و کثیف و جای انگشت روی صفحه. این رو توییت کردم و خودشون تماس گرفتن و کمی پیگیری کردن ولی عملا ایده شون این نبود که «ببخشید که باز شده. حتما عوض می کنیم». منم حوصله پیگیری جدی نداشتم و گفتم با بددلی نسبی ازش استفاده می کنم.

مطمئنا هنوز خرید اینترنتی برای من جذاب‌تره و دیجی‌کالا هم یکی از معدود گزینه‌ها و بد هم کار نمی کنن در نتیجه دوباره دو هفته قبل فکر کردم برای رادیوگیک و جادی تی وی یک میکرووفن خوب بخرم و یک میکروفون و پایه که کلا می‌شدن حدود هشتصد تومن رو به دیجی کالا سفارش دادم.

بازم هر دو باز شده بودن ): میکرووفن کاملا باز شده و داخل جعبه اش پاره بود و پایه‌اش هم در شرایطی عجیب بود که برچسب دیجی‌کالا زیر شرینک خورده بود. یعنی منطقا توی دیجی کالا بسته بندی شده بود؟ این به نظرم غیرممکنه. شایدم یکی برگردونده بود به مغازه و همونجا دوباره دورش سلفون کشیده بودن و تحویل دیجی‌کالا داده بودن.

خوشبختانه این‌بار به توصیه یک نفر در مورد قبلی عمل کردم: «اینبار حین باز کردن فیلم بگیر که مدرک باشه».

زنگ زدم به دیجی کالا گفتم و گفتن پنجشنبه ظهر گذشته و شنبه تماس بگیرم برای پیگیری. توییت کردم که بازم کالا دست دوم است و منطقا دوباره تعداد زیادی تجربه‌های مشابه‌شون رو گفتن و همون موقع دیجی‌کالا ریپلای زد و بعدش هم زنگ برای پیگیری. فیلم ها رو فرستادم. گفتن شنبه کالا رو بفرستم. به نظرم معقول بود که پایه رو نگه دارم و فقط میکرووفن رو عوض کنم. شنبه پیک خودشون اومد و میکرووفن رو گرفت و برد و اعلام کردن باز شده بودن میکروفون قابل قبوله و میکروفون جدید رو ندارن و پول رو پس دادن.

نتیجه؟ من بعد از یک هفته که از سفارش گذشت، یک پایه دارم بدون میکرووفن و پولم برگشته به حسابم (: من ناراضی هستم چون چیزی که می خواستم رو نگرفتم، دیجی کالا ناراضی است چون برای برندش خوب نیست، پیک ناراضیه چون دو سه بار اومده و یک جایی یک نفر داره سعی می کنه یک میکرووفن باز شده رو به یکی دیگه بفروشه.

ولی حرف‌هایی هست که باید زده بشه

  • کسی از دیجی‌کالا انتظار نداره پرفکت باشه. همه جا اشتباه پیش می‌یاد. ما بازار رو درک می‌کنیم و پیچیدگی کاری مثل کار دیجی کالا در ایران رو. چیزی که حساس است دو تاست.
  1. اولی اینکه اتفاق افتادن دو بار پشت سر هم این مساله برای من (و در کل سه محصول) از نظر آماری خیلی عجیبه. بخصوص که همه در مورد چیزهایی بودن که نسبتا گرون حساب می شن، فروشنده های خاص مشخص دارن و منطقا باید نظم بیشتری داشته باشن.
  2. دومین نکته هم اینه که دیجی کالا باید در این موارد فعال، جوابگو و مثبت باشه. هر دو مکالمه من نکته های منفی داشت. در مورد اول طرف چیزی مثل این ازم پرسید که آیا حالا با کالا مشکلی دارم یا نه. خب منطقا وقتی من می گم کالا دست دوم است دیگه این سوال جایی برای پرسیدن نداره. در مورد دوم خیلی دوستانه سعی شد بهم بگه که بهتره از مراجع مرسوم پیگری کنم و ناراحتی تلویحی داشت از اینکه چرا در توییتر بحث مطرح شده. تکرار می کنم که طرف بسیار دوستانه و محترم بود اما خب سعی کرد این حرف رو بزنه. از معدود دفعاتی که من ممکنه عصبانی بشم. جدی و عصبانی بهش توضیح دادم که اگر نگران برند هستن باید در مورد تحویل کالا دقت بیشتری بکنن یا مثلا جبران کنن اشتباه رو (چیزی بیشتر از پس گرفتن کالا و برگردوندن پول). اینکه بد باشه و ما نگیم، باعث خوب شدن اونها نمی شه بلکه پذیرفتن اشتباه و اصلاح اون است که باعث می شه چهره شون نه فقط بد نشه که حتی بهتر هم بشه. این مورد پر رنگ تر است در مورد آدم هایی که شاید تو توییتر نباشن و سعی می کنن با تلفن پیگیری کنن – حداقل در مورد من که تلفن بسیار کندتر بود و در جواب توییت من هم خیلی ها مشکلاتشون رو گفتن که ظاهرا به اندازه مورد من بهشون توجه نشده بود. بهتر کردن این تاثیری فوق العاده در وجهه دیجی کالا یا هر فروشگاه دیگه خواهد داشت.
  • طبق قانون عجیب ایران که کسانی می‌نویسنش که سواد کافی در این حوزه ندارن، هر کالای خریداری شده از اینترنت رو می تونین تا هفت روز پس بدین! ای مساله نه ربطی به دیجیکالا داره نه لطفی است به خریدار از طرف فروشنده. این یک قانون اشتباهه. من حق دارم لباس رو بخرم، بپوشم و بعد بدون ارائه دلیل پس بدم پولم رو پس بگیرم!‌ این قانون بدی است ولی خب وجود داره پس اینکه کالایی پس گرفته می شه، حق منه نه لطف فروشنده. مشکل این قانون اینه که هیچ حقی به فروشنده نداده و من می تونم اگر می خوام برم کوه یکسری کوله و کفش بخرم برم کوه بیام و بعد پس بدم. این قانون اینقدر یکطرفه و ناکارا نوشته شده که عملا دیگه رعایت نمی شه و فروشگاه هایی که کالاها فقط در صورتی که بپذیرن مشکل اونها است پس می گیرن هم فکر می کنن دارن لطف می کنن – یا حداقل اینطوری مدعی می شن. یک قانون درست و خوب در چنین وضعیتی به نفع همه ما خواهد بود.
  • اما گره اصلی ماجرا اینجاست که در اکوسیستم ایران هستیم. بحث اینه که در نهایت هر کالایی که باز می شه باید به همراهش پولی هم رد و بدل بشه. اینو اضافه کنین به حق من در پس دادن هر چیزی بدون دلیل! در یک کشور درست و درمون اگر کالایی به دلیل منطقی پس داده بشه، در نهایت به کارخونه تولید کننده می رسه و «ضرر» رو کارخونه می ده ولی تو ایران چی؟ توی ایران این میکروفون باز شده و براش پولی داده نشده. این پول رو بالاخره یکی باید بده. منطقا دیجی کالا برای من می فرسته شاید غر نزدم و پولش رو دادم و از دستش راحت شدن. بعد شاید پس بده به فروشنده و فروشنده سعی کنه اونو به یکی که رفته توی مغازه اش غالب کنه – با تکنیک «باز کردن» شرینک در زیر میز و بعد اوردن کالا روی کانتر. اگر اون نتونه بفروشه احتمالا می ده به همکارش تو مغازه بغلی که دوباره بفرسته دیجی کالا و … و در نهایت یک نفر باید پول این کالای باز شده رو بده چون امکان پس دادن اون به کار خونه Rode وجود نداره و وارد کننده هم اینو وارد نکرده حتی روی یکش هم یک قرون ضرر کنه (: این اکو سیستم همه رو مجبور می کنه که در نهایت این رو مثل یک اسکناس پاره اینقدر بچرخونن تا بالاخره یکی قبولش کنه.
  • برای حل مساله بالا امثال دیجی کالا می تونن نگه دارن هر کالا رو از کجا گرفتن و حداقل تو قرارداد جریمه بذارن براشون در مقابل چنین کاری یا دیگه ازشون نخرن. احتمالا خیلی زیاد کار نمی کنه چون به هرحال فروشنده ها هم همین ها هستن ولی خب … شاید بهتر بشه.. یا مثلا در مورد چیزی مثل تبلت سامسونگ بعیده براش جای معتبر و غیر دروغگو پیدا نشه. احتمالا مساله بیشتر وابسته است به فاکتورهایی که کسی مثل مامور خرید برای محل خریدش انتخاب می کنه.
  • و در نهایت.. من از دیجی کالا خریدم می کردم / می کنم برای اینکه مطمئن باشم درگیر اون کلاه برداری های توی مغازه هایی که کالای باز شده رو خودشون باز می کنن می دن دستم نباشم. در واقع تنها دلیل من برای اینکه از دیجی کالا – علی رغم گرونتر بودن نسبی اش – می خرم مطمئن بودن از اصالت و نو بودن کالا است. اگر قرار باشه هر بار ریسک کنم و اگر نو نبود محبور بشم بعد از یک هفته تلفن و پیک پولم رو پس بگیرم و در جای قبلی باشم و ذوقم از بین رفته باشه، ترجیح می دم بازم برم مغازه و مواظب باشم که حتما نو می خرم. من بازم به دیجی کالا فرصت می دم چون حس می کنم تلاششون رو می کنن اما خب پروسه فیلم گرفتن از «آنباکسینگ» رو ادامه می دم و انتظار هم دارم اونها هم برای خودشون در قبال چنین «اشتباهاتی» جریمه هایی در نظر بگیرن.

اگر اعتبار می خواین، به جای تلاش برای مخفی کردن اشتباهات، جرات معذرت خواهی و اصلاح داشته باشین

یکی از مشکلاتی که این حوالی داریم اینه که آدم ها فکر می کنن اجازه ندارن اشتباه کنن. همه اشتباه می کنن و کسی که سعی می کنه بگه اشتباه نمی کنه باید یا شروع به دروغ گفتن کنه یا بقیه رو متهم کنه یا کلا سراغ پاک کردن تاریخ و بازنویسی‌اش به شیوه ای که دوست داره بره. مثلا به مناسبت این روزها ماجرای احمدی نژاد و ۸۸ رو ببینین و اینکه این روزها طرفدارها چطوری ازش فاصله می گیرن و کسایی که اون موقع می گفتن کشور رو دروغ گرفته چطوری هنوز توی حبس خونگی هستن چون گروهی که اشتباه می کردن جرات ندارن بگن «اشتباه می کردیم» و به جاش مجبورن بیشتر و بیشتر به بقیه حمله کنن و اعتبار اجتماعی خودشون رو پایین‌تر بیارن.

این مشکل متاسفانه همه جا جاری است. توی برنامه نویسی اشتباهاتمون رو قبول نمی کنیم و اصولا انگار تعریف نشده که همه آدم ها اشتباه می کنن و اینهمه کتاب در مورد اینکه چجوری باید باگ‌ها رو کشف کرد و اینها کلا فراموش می شه. کمی ترسناکه ولی باید پذیرفت که همه آدم هستیم. باید پذیرفت که همه اشتباه می کنیم و اتفاقا شجاعترین و مناسب ترین ما اونهایی هستن که به اشتباهاتشون اعتراف می کنن. یک نمونه دیگه اول انقلاب است و سرکوب‌های خونین مخالفان سیاسی توسط کسانی که امروز اصلاح طلب هستن. به نظرم این آدم ها اگر می خوان معتبر باشن باید جرات این رو داشته باشن که بگن «اشتباه کردیم» نه اینکه موضوع رو تئوریزه کنن یا کلا سعی کنن تاریخ رو پاک کنن. بدترین کار اینه که بخوایم روی اخلاق ماله بکشیم فقط چون نمی خوایم بپذیریم که کاری غیراخلاقی کرده ایم. اگر در دوره ای رفتیم سراغ چیزهایی مثل گولدکوئست اصلا لازم نیست توضیح بدیم که چرا اینکار بهترین انتخاب در شرایط فلان و فلان است بلکه کافیه بگیم «اشتباه کردم»‌ یا به شکلی ملایم تر «اون موقع فکر می کردم کار خوبیه ولی الان به نظرم اشتباه کرده بودم».

کل این نوشته کوتاه ولی مهم به بهانه یک توییت اکانت توییتر شهرداری تهران نوشته شد. اکانت رسمی شهرداری تهران صبح توییت کرده بود که کپمینی در جریان داره با عنوان کمپین اطلاع رسانی اجتماعی روز جهانی مقابله با کودکان کار و وقتی من بهش گفتم منطقا باید کمپین مقابله با کار کودک باشه نه مقابله با کودکان کار اول بهم جواب داد ولی بعد از چند دقیقه کلا توییت هاش رو پاک کرد. (با اینکه حضور اکانت رسمی شهرداری در توییتر مثبته و فعالیتش هم در مقایسه با سیستم های مشابه بهتره، ولی باید دونست که حضور در شبکه‌های اجتماعی حضوری برابر است که ما تو ادارات و سازمان های ایران خیلی بهش عادت نداریم، برای نمونه ای دیگه از برخورد نامناسب و بعد تلاش برای نفی کلی مساله، اینجا رو هم ببینین).

man

در چنین مواردی، کار حرفه ای اینه که آدم بگه فلان متن اشتباه بوده و معذرت خواهی کنه و بگه فلان جور بهتره. تجربه من می گه بر خلاف تصور خامی که فکر می کنه «اگر بگم ببخشید بقیه پر رو می شن»، آدم با صادق بودن و پذیرفتن اشتباهش، اعتبار و اعتماد به خودش رو افزایش میده. ماجراهای بقیه به کنار، ولی من و شما بهتره یادمون باشه که اگر می خوایم حرفه ای باشیم، از اشتباه کردن نترسیم و وقتی اشتباه می کنیم ازش درس بگیریم و بگیم کجای کارمون اشتباه بوده و اصلاحش کنیم. من واقعا دیده ام که این باعث افزایش اعتبار آدم می شه.

سعی و خطاهای ادمین سایت ریاست جمهوری برای حل مشکل سرچ

rohani

بله… آدم گاهی می مونه که واقعا چه خبره (: ابراهیم امامی روی توییتر توجهم رو به این جلب کرد که برنامه نویس / مدیر سیستم / ادمین سایت ریاست جمهوری احتمالا مشغول بررسی است که چرا سرچ سایت رییس جمهوری خوب کار نمی کنه و به این نتیجه رسیده که توی سایت لایو، کوئری رو نشون بده که از پنج تا قدم اول اینجکشن، چهار تاش رو برای هکرها برداشته باشه… حالا قشنگی و کلاس و نظم سایت ریاست جمهوری فدای سرمون و کلا هم جایی برای «تماس با ما» پیدا نکردم که شاید بشه بهشون خبر داد.

نکته: هر سیستم نیمه مهمی، چیزی داره به اسم Testbed؛ جایی برای امتحان کردن و کد زدن و بررسی کردن و … و فقط وقتی کد کاملا درست بود و کار می کرد، اونو از تست بِد می یاریم روی سیستم پروداکشن. تست‌بد می تونه مشخصاتی بسیار پایینتر از سیستم اصلی داشته باشه چون قرار نیست باری تحمل کنه و فقط توسعه دهنده ها و تسترها روش فانکشنالیتی سیستم رو چک می کنن. این نکته باعث می شه حتی اگر نهاد ریاست جمهوری پول کافی هم نداره، کماکان بتونه یک تست‌بد رو حتی روی یک لپ تاپ یا پی سی راه بندازه تا نیاز نباشه رو صفحه لایو، آزمایش و خطا کنه.

سایتی برای پیش شماره‌های استان‌های ایران

توی مطلب ساخت شرکت‌های ایرانی در کدوم پروسه به چه شرکت‌هایی داده می شه گفته بودم که صفحه چک کردن پیش شماره استان‌های سایت مخابرات استان تهران واقعا اسفناکه ؛ نه ازش می شه دید فلان پیش شماره مال کدوم استانه و خودش هم با لود کردن یکسری فایل متنی یا چنین چیزی کار می کنه! دوستان هم در کامنت ها نمونه‌های بیشتری گفته بودن و خب همه می دونیم که سایت های دولتی ایران اکثرا نمونه های وحشتناکی هستن.

اما فردا ظهرش بیکار بودم و گفتم یک نمونه درست از چیزی که برای چک کردن پیش شماره استان‌ها تو فکرمه رو و رسیدم به یک صفحه آنگولاری و گفتم چه کاریه، براش یک دامین هم می گیریم و روی گیت هاب هم هاستش می کنیم. پس این شماه و این هم پیش شماره دات آی آر:

PishShomare.ir

برنامه با آنگولار نوشته شده که به شما اجازه اپلیکیشن‌های تک صفحه‌ای بسازین و نه دیتا بیس داره نه هیچچی و فقط از یک آرایه، اسم استان ها و شماره ها رو برای شما فیلتر می کنه و با کمی افکت نشون می ده؛ سورسش هم روی گیت‌هاب هست. قابل توجه است که ظاهرا دیگه کد شهرستان نداریم و کلا همین کدها کل کشور رو اداره می کنن. برای بهتر کردن یا اضافه کردن کد می تونین توی گیت هاب پول ریکوئست بفرستین و اعمال می کنم.

ساخت سایت‌های دولتی در چه پروسه‌ای به کدوم شرکت‌ها داده می شه؟

ما که جوونتر بودیم خیلی چیزها در کشور در حد رایگان بود. آموزش، درمان، غذای اولیه، آب آشامیدنی، هوای پاک (این روزها اگر هوا در جایی پاک بخواین زمینش متری ده میلیون است)، حمل و نقل، آب و برق و گاز و خیلی از خدمات زیرساختی. بخشی از این جریان تاثیر چپ‌ها در انقلاب بود که معتقد هستن دولت اصولا دولته که این خدمات رو بده و بخشی هم باقی مانده از زمان شاه و بخشی هم فضای انقلابی ای که قرار بود آب و گاز و برق رو نه فقط نزدیک به رایگان، که کلا مجانی کنه (:

در اون دوران وقتی مشکلی بود هیچ کس صداش در نمی یود چون همه می گفتن «دولت پول نفت رو داره و هرکار بخواد می کنه. هر وقت مالیات می دادیم اون موقع دولت از ما حساب می بره» و اتفاقا خنده دارش هم همین ایده بود که دولت یک چیزی بیرون از ماست که قراره در شرایط خاصی از ما حساب ببره.. خوشبختانه ما هیچ وقت خودمون رو بخشی از دولت ندیده بودیم اصولا.

اما بعد مالیات ها شروع شدن. مالیات ارزش افزوده، مالیات خیابون، مالیات ماشین، مالیات فاضلاب، مالیات بر درآمد، مالیات علی الراس، مالیات شهرداری، مالیات واردات خودرو، مالیات خانه های خالی(؟!)، بیمارستان های خصوصی،‌ آموزش «غیرانتفاعی»، دوره های پولی آموزش عالی، و …. و پول همه چیز رو هم که دیگه خودمون دادیم.. از شیر نیمه واقعی که دیگه تو پلاستیک نمی فروختن تا پول بنزین که با کشورهای اروپایی مقایسه می شد و پول آب که با عربستان برابری می کرد (و کسی نمی گفت تو عربستان بنزین تقریبا مجانی است و تو ایرلند آب تقریبا مجانی). عملا دیگه دولت اون هنر «خرج کردن پول نفت برای راحتی مردم» رو هم نداشت و خودمون هر پولی که قرار بود برای راحتی مون خرج بشه رو باید می دادیم و حتی یک چیزی هم می ذاشتیم تو جیب دولت که بتونه هنرنمایی های مختلف کنه… مثلا ساخت سایت های کاربردی.

و از اینجاست که تازه بحث خلاصه ما شروع می شه. مثلا من دیروز داشتم تلاش می کردم کشف کنم پیش شماره ۴۳۱ که به من زنگ زده و جواب ندادم از کجاست. سرچ منو می رسونه به سایت مخابرات استان تهران و این صفحه مهمل:

tct118

که دقیقا برعکس چیزی است که من می خوام و صفحه معکوسی هم وجود نداره. چیزی که من لازم دارم چیه؟ این:

draft

که پایینش همه شهرها و شماره‌هاشون باشه و من بالا بتونم فیلتر کنم چی می خوام.. یا حداقل حداقل حداقل یک صفحه مشابه همونی که خودشون درست کردن ولی برعکس که توش بتونم پیش شماره رو انتخاب کنم (یا تایپ کنم) و اسم شهر / استان رو بگیرم یا اصولا یک صفحه ساده که همه رو نوشته باشه و من با سرچ خود براوزرم توش بگردم. جالبه که ساخت اچ تی ام ال پنجی این صفحه به شکل ریسپانسیو و هر مد روز و جینگولک بازی دیگه،‌ برای کسی که بلد باشه زیر سه چهار ساعت وقت می بره. بخشی از حرفم اینه که مخابرات استان تهران عزیز، همین الان به یکیت تو بخش آی تی بگو این صفحه رو به شکلی کاربردی تغییر بده و آخر روز هم اگه نه، آخر هفته ازش بپرس ببین تموم شده یا نه! ولی این همه حرف من نیست.

حرف اصلی من اینجا اینه که واقعا توی چه پروسه ای ساخت سایت مخابرات استان تهران داده شده به کسی که این حداقل درک از تجربه کاربری رو نداره. البته الان می شه دیگه مدعی بود که همه اینها شرکت های خصوصی هستن و هر کاری بخوان می کنن ولی کماکان می شه پرسید که چطوری در چه پروسه ای پولی که من دادم تا این شرکت ها تاسیس بشن به یک شرکت خصوصی واگذار شده و چرا هیچ کس دیگه حق نداره باهاشون رقابت کنه و سرویس بهتری بده؟

و البته خوشبختانه شهرداری هنوز شرک خصوصی نشده (: و این سایتشه که چالیست عزیز برام فرستاده:

metro_site

که اگر طراحی وب بلد باشین می بیینین طراح محترم حتی نمی دونسته که float رو نمی شه اینطوری به td داد و به گفته چالیست «خیلی خیلی غم انگیزه. حس می کنم شاید بشه تو یه مطلب در موردش نوشت و تذکر داد به مترو. پولی که میدن به هرحال از جیب من و شما می ره».

بله. امیدوارم حداقل با مالیاتی که می گیریم اجازه داشته باشیم بپرسیم طبق چه پروسه ای اینهمه برنامه نویس و طراح خوب باید له له پروژه بزنن و بعد پروژه های دولتی چنین کیفیتی داشته باشن. واقعا برام سواله که اینها با مناقصه داده می شن به شرکت ها؟ داخلی انجام می شن؟ یا چی؟ در یک کشور درست باید یک دولت کوچیک تصمیم بگیره که لازمه م یک سایت با فلان کیفیت داشته باشیم و بعد در یک مناقصه بهترین شرکتی که اونکار رو انجام می ده با حداقل هزینه اون کیفیت رو تحویل بده. مطمئن باشین در صورتی که چنین اتفاقی بیافته کلی از آدم هایی که فکر میکنن باید بذارن از ایران برن، فردا می رن شرکتشون رو ثبت و تو این مناقصه ها شرکت میکنن.

اسپم به سبک دکتر کامران شریفی

وقتی وبلاگ آدم تبدیل بشه به یکی از منابع گزارش ایمیل های اسپم و دادن اخطار که به فلان چیز توجه نکنید اسپم است، منطقا نمی شه توی وبلاگ حرفی از آقای دکتر کامران شریفی نزد. راستش من نمی دونم اصولا چنین کسی وجود داره یا نه ولی مدتی طولانی است که یک اسپمر خبیث داره با این ایمیل سعی می کنه من و شما رو گول بزنه:

با سلام

اینجانب تمایل به استفاده از خدمات شما را داشته و ارائه توضیحات تکمیلی در پاسخ به این ایمیل، مزید امتنان است.

با تقدیم احترامات
دکتر کامران شریفی

دوستی که این رو برام فرستاده گفته چون از طریق ایمیل شرکتی دریافتش کرده بودن بهش جواب دادن و از فردا کلی اسپم به سمتشون سرازیر شده و هر بار هم سعی می کردن دگمه Report Spam رو بزنن، با این سوال مواجه می شدن که «این که جزو دوستاتونه؟! واقعا اسپمه؟»

نکته اینه که در خیلی از سیستم ها اگر شما به ایمیل جواب بدین، اون آدرس ایمیل به شکل اتوماتیک وارد فهرست دوستان شما می شه و اسپم هاش دیگه صد در صد به داخل صندوق پستی شما می رسه.

قبول کنین که اسپمرها دارن خبیث تر و دزدتر می شن.. وقتی شرکت مخابراتی های عریض و طویل و با کلی ادعا اون دو تا باشن، اسپمر ایمیلیش هم این می شه دیگه لابد.

آیا کمپین هواپیمایی قطر واقعی است؟ چند تجربه

qatar

اگر در اینترنت ایران باشین به احتمال ده درصد، با کمپین هواپیمایی قطر برخورد کردین که از شما می خواد با ثبت نام یک فرم ساده سه بلیت بیزنس کلس به مقصد دلخواه با این هواپیمایی برنده بشین و شانس من رو هم زیاد کنین ([یا از اینجا برین و شانس منو اضافه نکنین (: [(http://winwithqatarairways.com)… و فراموش نشه که هواپیمایی قطر سال ها است که رتبه اول در رنکینگ بهترین هواییمایی های جهان رو داره.

اولش به شکل خلاصه بگم که من این کمپین رو از نزدیک می شناسم. مال خود هواپیمایی قطر است و بعد بحثی مفصل بکنم در مورد درس هایی که می تونیم از این کمپین یاد بگیریم برای بهتر و بهتر شدن کارهامون. این کمپین از نظر من بسیار خوب اجرا شده ولی این دلیل نمی شه مشکلاتش رو نبینیم.

مشکلات هویتی

مثل هر کار موفق و مثل هر کار مشکوک، تعداد زیادی آدم دارن تذکر می دن که آیا این کمپین واقعا مال هواپیمایی قطر است؟ اگر واقعا مال اون هواپیمایی است پس چرا اسم دامین به اسم کس دیگه ای ثبت شده بود؟ چرا از سایت رسمی هواپیمایی قطر هیچ لینکی به این کمپین داده نشده و …

درس: هویت رو تصدیق کنید

هر کمپین مشابه که از آدم ها اطلاعات می خواد باید به شکلی ثابت کنه که واقعا چیزی است که مدعی شده. روش سخت تر اینه که دامین توسط خود اون شرکت گرفته بشه و روش راحتتر اینکه از سایت هواپیمایی قطر، لینکی یا خبری به این سایت داده بشه. طبق تماس تلفنی من تازه امروز قرار بود سایت رونمایی رسمی بشه ولی خب از دیروز مردم کشفش کردن و شروع کردن به سمت نام (: خوشبختانه در حال حاضر دامین winwithqatarairways.com به اسم هواپیمایی قطر است که هر جور شبهه در مورد هویت این سایت رو از بین می بره:

jadi@funlife:~> whois winwithqatarairways.com

Whois Server Version 2.0
Domain Status: ok
Domain Status: clientTransferProhibited
Registry Registrant ID: 
Registrant Name: Azin Ebrahimian
Registrant Organization: Qatar Airways
Registrant Street: Sayeh Tower , Valiasr Ave
Registrant City: Tehran
Registrant State/Province: Tehran
Registrant Postal Code: 1967713639
Registrant Country: IR
Registrant Email: aebrahimian@ir.qatarairways.com

و احتمالا روش خوبتر اینه که اصولا قبل از افتتاح رسمی نشه ثبت نام کرد و حتی یک شمارنده معکوس باشه برای جو سازی بیشتر.

آپدیت: هواپیمایی قطر از سایت رسمی اش به کمپین لینک داد.

مشکلات فنی

در حال حاضر سایت فعال نیست. دلیلش احتمالا فشار خیلی زیاد حاصل از استقبال خیلی زیاد است. این مشکلی است که من در تعداد زیادی پروژه موفق دیدم و می بینم. زیرساخت های ما معمولا توان کافی برای فشار بالا رو ندارن و بخش فنی کمپین هایی که قراره در ایران پیش برن باید با دقت خاصی طراحی بشن که بتونه جلوی رشد ناگهانی مخاطب مقاومت کنه.

درس: برای حداکثر برنامه ریزی کنید و تست بار بگیرید

ما در ایران تجربه کمی روی استارتاپ های واقعی و رشدهای سریع و چنین کمپین هایی داریم. لازمه قبل از لانچ شدن کمپین و حین اون تیم فنی حداکثر تلاششون رو بکنن که بتونن پاسخگوی حجم تبلیغات باشن. متاسفانه این یک مساله مربوط به انباشت اطلاعات است که ما هنوز در اول راهشیم و مطمئن هستم به زودی بهتر می شه. لازمه از برنامه ها قبل از لانچ نهایی تست بار گرفته بشه تا ببینیم سیستم تا کجا ظرفیت استقبال رو داره و بعد سعی کنیم ورودی رو به اندازه ظرفیت محدود کنیم.

تجربه کاربری

تجربه کاربری یا همون UX یعنی شیوه رفتار و نگرش و احساسات یک کاربر نسبت به یک محصول. اپل مشهوره چون باز کردن جعبه اش لذت بخشه. مثلا من از اینکه یک باکس بهم بگه «کد معرف رو تایپ کنید» بدم می یاد. من در دنیای اینترنت هستن و منطقا کد معرف باید خود به خود اینجا باشه. شایدم اگر داشتم خودش اینجا تایپ می شد و لازم نبود من تایپش کنم. یا مثلا از من پرسیده می شه «آیا تا به حال با هواپیمایی قطر سفر کرده اید؟» و زیرش یک منوی باز شونده هست در حالی که من کافیه یک رادیو باتن «بله / خیر» داشته باشم یا اصولا یک تیک بزنم جلوی جمله «قبلا با هواپیمایی قطر سفر کرده ام» و خب معلومه که ترجیح می دم «بلیت» ببینم به جای «بلیط» (:

درس: تجربه کاربری یک تخصص است

تجربه کاربری هم مثل برنامه نویسی و گرافیک، تخصصی مستقل است. هنوز تو ایران نمی دونیم دقیقا چه کسی حرفه ای این حوزه است ولی افرادی هستن که می شه ازشون مشاوره گرفت. تجربه کاربری این سایت برای من قابل قبوله ولی چند نکته ریز می تونست بهترش کنه. همچنین تخصصی هست به اسم کپی رایتر که وظیفه اش نوشتن متن است. مثلا بهش می گین «در یک جمله بین هفت تا یازده کلمه ای بنویس که اگر طرف قبلا با هوایپمایی قطر سفر کرده، اینجا رو تیک بزنه» و براتون مفهوم ترین جمله و دقیق ترین جمله رو در می یاره. به نظرم آسونه ولی من تفاوتی جدی می بینم بین سایت هایی که کپی رایتر دارن و کپی رایتر ندارن. تا جای ممکن باید از این تخصص ها استفاده کرد.

جمع بندی

به شرکت و آدم های پشتش خسته نباشید می گم. حدس می زنم این کمپین یکی از بهترین طراحی های کمپین های اینترنتی رو داشته و حسابی امیدوارم که با حل کردن مشکلات فنی خیلی سریع به اینترنت برگرده چون منتظریم در کمپین شرکت کنیم و جایزه مون رو برنده بشیم – چون من از طرفدارهای هواپیمایی قطر هستم!

هک فیسنما و نکاتی برای شرکت ها، استارتاپ‌ها، برنامه نویس ها، مدیر پروژه ها و هکرها و بقیه

خبر بزرگ امروز، هک فیسنما بود. کپی پیست ایرانی فیسبوک. هک، ظاهرا یک هک کامل دیتابیس است که به کل اطلاعات دسترسی داره و هکر فایلی متنی حاوی یوزر و ایمیل و پسورد رو در اینترنت گذاشته و گفته دامپ دیتابیس رو هم بعدا منتشر می کنه که امیدوارم نکنه. راستش من نمی خوام خیلی توش دقیق بشم چون اولا امنیت آدم های دور و برمون است و بخصوص اون بخشی از صد هزار کاربر که واقعا با فیسنما کار می کردن و کسانی که پسورد ایمیل و فیس‌نما شون یکیه است و ثانیا در کشور عزیزمون، به جای دستگیری اسید پاش ها به معترضین به اسید پاشی سخت می گیرن و من هم در این موارد ترجیح می دم نظر تخصصی و بررسی دقیق ننویسم و خودم و شما و فیس نما و سانسورچی و هکر و بودجه بگیر و برنامه نویس و همه رو با ذکر همین نکات، به همدیگه بسپارم:

  • شرکت و استارتاپ ها باید پایه هاشون رو محکم بذارن. برنامه نویس این سایت بسیار داغون و بدون اطلاع از حداقل های برنامه نویسی ای بوده که هر کسی در این سطح باید بدونه. لازمه اگر واقعا سیستمی درست می کنین که دوست دارین بمونه از اول با آدم های حرفه ای کار رو شروع کنین نه با هر کس که دور و برتون است یا با کسانی که نمی دونین سطح کاریشون چقدره.
  • در صورتی که مدیر پروژه ای توان تشخیص مهارت های فنی نیرویی رو نداره، لازمه اینکار رو از یک متخصص بیرونی بخواد و حتما و حتما لازمه سیستمش از طریق یک سیستم بی طرف و مستقل کراس چک بشه.
  • برنامه نویس ها هم لازمه از همین الان عهد کنن که دیگه هیچ وقت در هیچ کجای از هیچ پسوردی، پسورد بدون هش و هش بدون سالت ندارن. md5 کردن یک پسورد در یک وبسایت فقط یک قدم مورچه ای بهتر از متن خالص است.
  • اعلام نیاز به چک کردن کیفیت پسورد وظیفه مدیر پروژه است ولی اگر هم بهتون نگفته، حتما کیفیت پسوردی که انتخاب شده رو تست کنید. حداقل هشت حرف و دارای حداقل یکی از حروف بزرگ و کوچیک یا عدد.

و اما هکرها:

  • ما قدرت شما رو می دونیم (: همیشه خوبه این قدرت در راه خوبی مصرف بشه و حداقل صدمه رو به آدم های نامرتبط بزنه. می شد همین دیتابیس رو با جایگزین کردن یک کاراکتر از هر هش منتشر کرد تا حداقل ایمیل های منتشر شده، هک نشن.
  • اینکارها جالبه و خیلی چیزها رو نشون می ده و حتی گاهی مفید ولی زندگی واقعی یک چیز دیگه است. ISMS بخونین و LPI و سیسکو و تو کار باحالی که می کنین «حرفه‌ای» بشین.. یعنی این بشه شغل معتبرتون (: الان کلی نیاز به آدم های حرفه ای هست که نداریم و مثلا همین فیسنما باید قبل از این اتفاق کلی از شما دعوت می کرد برین کمکشون.

و توصیه به همه کاربران وب

  • پسورد خوب سرمایه گذاری است! حتی در این دیتابیس منتشر شده هم اگر شما یک پسورد خوب (حروف کوچیک و بزرگ و عدد و علامت) داشته باشین، احتمالا امن خواهید بود! هنوزم که هنوزه اصلی ترین پسورد 123456 و 111111 و … است.
  • پسورد جاهایی که حدس می زنین در پیت باشن و جاهایی که فکر می کنین خوب هستن رو متفاوت بذارین. فیس نما کاملا بی تعهد نسبت به تمام پسوردهای شما عمل کرده پس عاقلانه اینه که در هر سایتی که بهشون مطمئن نیستین، پسوردی جدا از پسورد ایملیتون رو استفاده کنین.
  • اگر عضو فیسنما بودین، هین الان پسوردتون رو عوض کنین.

و در نهایت نکتاتی برای فیسنما:
– سری بعد از برنامه نویس خوب استفاده کنین
– اگر نمی تونین بسنجین از کسی خواهش کنین بسنجه
– کد رو بدین یک نفر که سر در میاره بررسی کنه
– تمام پسوردها رو غیر معتبر کنین و دوباره کاربر بگیرین
– برای پروژه ها مدیر بذارین. هر محصول باید یک مدیر داشته باشه که با مشورت حرفه ای ها، کار رو جلو ببره.

این بود توصیه هایی به تمام اقشار جامعه که البته بخش محوری اش اینه که خوش باشین و بخندین تا هک بعدی.