به مناسبت خرداد پر حادثه؛ اگر مقاومتی نبود، نیازی هم به روحانی نبود

توی خرداد پر حادثه هستیم. از زمانی که خاتمی رای آورد و همه رو شگفت زده کرد و بعد مردم مجلس رو هم به اصلاح طلبها سپردن، ۲۲ سال می‌گذره و در اطراف من که مردم از همیشه به اصلاحات ناامیدتر هستن. دلیل این چیه؟ دلیلش چیه که خاتمی با باقیمانده آبروش میاد و دور دوم رییس جمهور می شه یا کل آدم های مشهور به اصلاحات می ایستن که روحانی رای بیاره و به اینجا برسیم؟

من نه کارشناس سیاسی هستم نه این تیپ چیزها رو زیاد دنبال می کنم ولی حس می‌کنم اصلی ترین مشکل اینه که این آدم ها فراموش می کنن قدرتشون رو از آدم ها گرفتن و سعی می کنن وارد یک بازی سیاسی بشن به این امید که توش با مصالحه بتونن حقوق حداقلی رو بگیرن. این کار باعث می شه در مراحلی خوب پیش برن ولی قدم به قدم از بدنه مردم جدا بشن. مثلا خاتمی می رسه به جایی که سر دانشجوها داد می‌کشه که می ده از سالن بیرونشون کنن یا روحانی به جایی می رسه که می گه مردم براشون سفره مهم نیست و علاقمندی‌شون پشت نظام ایستادنه.

شکی نیست که هر دو کارهایی هم کردن و در هر دو مورد خوشحالتر بودم که این آدم انتخاب شده تا رقیبش. خاتمی مجله و روزنامه رو به ما نشون داد و روحانی هم برجام رو پیش برد. همه اش رو هم دوست داشتیم ولی مشکل اصلی این شد که این آدم ها یادشون رفت که قرار بود به پشتوانه آدم ها، کارهایی رو بکنن که آدم ها ازشون می خواستن: اصلاح.

مستقل از اینکه اصولا چیزی که بهش می گفتیم جنبش اصلاحات دیگه دیده نمی شه و از تلاش هایی برای تغییر به نفع مردم رسیده ایم به کسانی که برای منافع گروهی شون می جنگن، مشکل اینجاست که این آدم ها شروع می کنن به مصالحه و قدم به قدم از تقوایی که باهاش شروع کرده بودن پرت می‌شن و بعد از ۵ سال جایی هستن که دیگه مثل قبلی ها فکر می کنن مردم نفهم هستن و حداکثر حرفشون می شه اینکه «قدرت هایی هستن که نمی ذارن». خب ما هم می دونیم قدرت هایی هستن که نمی ذارن و برای همین هم به شما رای می دیم تا حتی اگر نمی تونین جلوی اون قدرت ها بایستین، کمی فضا رو شفاف تر کنین و از این قدرت‌ها بی پرده حرف بزنین.

به نظرم اگر چیزی به اسم جنبش اصلاحات می خواد ادامه حیات بده، باید چند تا کار مهم بکنه. اول اینکه باید شفاف باشه و شفافیت رو بیشتر کنه. مثلا اگر فشاری هست برای فیلتر شدن فلان چیز، کار درست یک اصلاح‌طلب اینه که بگه فلان سازمان و فلان نهاد و فلان گروه دارن فشار میارن فلان چیز فیلتر بشه و ما به فلان شیوه جلوشون ایستادیم و می خوایم از طریق فلان ساز و کار قانونی، جلوشون رو بگیریم و در آینده هم نذاریم این گروه‌ها منظورشون رو پیش ببرن. متاسفانه الان اینجوری نیست و حداکثر یک نفر در نقش پطروس فداکار، انگشتش رو می کنه توی فلان گروه و می گه «من دارم مقاومت می کنم». و فردا هم که مقاومتش تموم بشه انگشتش رو می کشه بیرون و خلاص.

اینجا می رسیم به قدم دوم این دوستان. قدم دوم باید ساخت یا حداقل حفاظت از قانون‌ باشه. خاتمی و مجلسش حتی نتونستن پشت لوایح دوقلوشون بایستن یا روحانی حتی نگفت چه بر سر ادعاهای منشور حقوق شهروندی اومد. از رییس جمهور به عنوان پاسدار قانون اساسی انتظار می ره نهادهای داخل این قانون رو تقویت کنه و جلوی موازی کاری رو بگیره و غیره و غیره اما می بینیم که در این سال های دولت اصلاحات هیچ وقت این اتفاق نیافتاده. اگر هم واقعا قدرت اینکار رو ندارن بهتره به بخش قبلی رجوع کنیم: شفاف سازی کنن که چرا و چطوری نمی شه اینکار رو پیش برد و اگر واقعا امکانش نیست و اگر رییس جمهور کارپردازی بیش نیست، خب برای چی تکرار می کنیم؟

در واقع اگر قرار بود یا حتی هنوزم قراره اصلاحاتی در این کشور پیش بره، از طریق جدا شدن از مردم و تلاش برای مصالحه در لایه های بالا این اتفاق نخواهد افتاد. روحانی یا هر کس دیگه باید حداقل در یک موضع محکم می ایستادن و حقی که مال مردم است رو پیگیری می کردن تا ببینن مردم هم چطوری پشتشون می ایستن. این می تونست حتی مدل ریش ظریف باشه که اعلام شد مناسب نیست و عوضش کرد یا پیگیری حبس خانگی موسوی. اگر می گین امکان چنین چیزی نیست، ۱) یادتون می ندازم که احمدی نژاد پای انتخاب وزراش ایستاد و ۲) خب اگر نیست بیخود می کنین قول می دین (: اونم بعد از نفر قبلی که خودش رو پیشکاری بیش ندونست.

طولانی‌ترش نکنم چون خودتون بهتر از من می دونین وضعیت چیه. خلاصه اش اینه که اگر قراره اصلاحاتی باشه، باید قدم به قدم باشه و با ساختن نهاد و تکیه بر مردم. با جدا شدن از مردم و قهرمان ساختن از شخصیت ها فعلا که ۲۲ ساله فقط به اختلاس های بزرگ و بزرگتر و کارهای کوچیک و کوچیکتر رسیدیم. تو خانواده ما همیشه نقل می شه که حین اسباب کشی یه باربر خیلی غر می زد که «اینها سنگینن» تا اینکه آخرش خاله ام بهش گفت «چون سنگین هستن از شما خواستم بیاین. اگر سبک بودن که خودم می بردم». ماجرای ما و روحانی هم همینه: چون مقاومت می شه گفتیم شما بیاین، اگر مقاومت نمی شد و نظر ما اجرا می شد که شمایی هم نبودی (:

وقتی گزینه‌ها رو «این»‌ یا «اون» می کنن معمولا دارن گزینه سومی رو مخفی می کنن

اگر به یه بچه بگین «این کارتون آخره. بعدش تلویزیون خاموش» معمولا مقاومت می کنه اما اگر همین رو عوض کنین به اینکه «وقتی تموم شد خودت می پری خاموش می کنی یا من خاموش کنم» یکی از گزینه‌ها به نظرش جذاب‌تر میاد و انتخابش می‌کنه. این کلک توی دنیای آدم بزرگ‌ها هم تکرار می‌شه. البته منظورم انتخاب زوری بین «بد» و «بدتر» نیست، اونجا اکثرا می دونیم گزینه‌های دیگه (خوب، خوبتر، عالی) هم هستن ولی خب اصولا حق انتخابشون رو نداریم. در اینجا منظورم چیزی مثل «آیا با رقصیدن بچه ها با آهنگ ساسی مانکن موافق هستید» یا «قاتل رو اعدام کنیم یا آزاد کنیم؟» است. معمولا سیستم‌ها سعی می کنن ما رو سر دوراهی‌های مصنوعی ای بذارن که انگار مخالفت با یکیش باید تایید اون یکی تلقی بشه.

اکثر چیزهای اطراف ما اینطوری هستن و از همین طریق هم بقای خودشون رو تضمین می کنن. مثلا اگر بگیم با سرمایه داری مخالفیم می گن «شوروی هم که شکست خورده» یا اگر بگیم با حجاب اجباری مخالفیم جوابشون اینه که «از مسیج حقوق می گیرین؟». یا اگر راسل توضیح بده که «چرا مسیحی نیستم»، اینو به عنوان سند رد مسیحیت و تلویحا پذیرش اسلام نشون می دیم (:

قصدم کش دادن نیست، فقط یادآوری اینه که هر وقت جایی صحبت از «این یا اون» می شه لازمه فکر کنیم که کدوم گزینه سوم و چهارم و پنجم و .. از ماجرا حذف شدن. در داستان این روزها، من هم معتقدم که ساسی مانکن آهنگ مناسب رقص دانش آموزها نیست ولی معلومه که گزینه مقابلش «نرقصیدن» نیست. اتفاقا برای پرورش آدم سالم داشتن زنگ رقص و موزیک شاد احتمالا بسیار کاراتر از یکسری درس‌های ما است یا در بحث «طرفدار حمله آمریکا هستید یا ادامه وضع موجود» جواب من هیچ کدوم است – حتی اگر راه حل دقیق و لحظه ای ای نداشته باشم. حداقلش اینه که می دونم کشور باید بهتر بشه و با جنگ و وضع موجود این اتفاق نمی افته. حالا می تونم امیدوارم باشم که یک فشار داخلی این اصلاح رو ایجاد کنه یا یک نیروی داخل حکومت که فعلا اثری ازش نیست یا ترکیب هر دو یا فشار برای حفظ حداقل حقوق انسانی یا کلی چیز دیگه.

جواب «آیا با رقصیدن بچه هاتون با آهنگ ساسی مانکن موافق هستین»، برای من یک بله یا خیر ساده نیست بلکه چیزی شبیه اینه که «چرا باید به جایی برسیم که بچه ها برای شادی ساسی مانکن پخش کنن؟» یا «خاک بر سرتون که اینقدر همه رو از شادی و انتخاب محروم کردین که رسیدیم به اینجا» یا هر جواب مشابه (: همیشه به گزینه مخفی بین گزینه های ارائه شده فکر کنین.

چرا بلاک‌چین فعلا گزینه‌ مناسبی برای رای‌گیری‌های حکومت‌ نیست

وقتی دو سه سال قبل قیمت بیت کوین شروع به رشد کرد، یکهو سر و صدای بلاک چین هم زیاد شد و همه با هیجان ازش حرف می زدن. یکسری دنبال خرید بیت کوین و انواع رمزارزهای دیگه بودن و یکسری هم دنبال حل مشکلات جهان از طریق بلاک چین. البته بلاک چین که توی فارسی بهش زنجیره بلوکی می گیم واقعا هم ایده بدی نیست: یک دیتابیس غیرمتمرکز که انتظار می ره همه بتونن سلامتش رو چک کنن و از دیتاش مطمئن باشن. اما سوال اصلی اینه که واقعا ما کجا به یک دیتابیس غیرمتمرکز نیاز داریم؟ فعلا تنها جواب واقعا خوبی که داده شده، رمزارزها بودن و موارد معدودی ایده که اکثرا در مقیاس خیلی بزرگ عملیاتی نشدن.

این هیجان به دنیای سیاست هم رسید و یکی از نمودهای اصلیش در سطح سیاست گذارها *برگزاری انتخابات مبتنی بر بلاک چین** بود. مزیت اینکار چیه؟ اگر انتخابات روی بلاک چین اتفاق بیافته، دیگه یک سیستم متمرکز رای‌ها را شمارش و اعلام نمی کنه بلکه همه به تمام رای‌های داده شده دسترسی دارن و نتیجه هم برای همه قابل قبوله. بخصوص در کشوری فرضی که مردم معتقدن به زور اسلحه و چماق و حبس خانگی و … نتایج رو می شه عوض کرد، بودن بلاک چین به همه ثابت می کنه که نتیجه همونی بوده که اعلام شده چون هر «همه به نتایج دسترسی دارن». معلومه که این از نظر طرفداران دموکراسی خیلی هم هیجان انگیزه. منم مثل خیلی‌ها بلاک چین رو دوست دارم و ازش نمی‌ترسم که هیچ، دوستش هم دارم و در حد معقولی می فهممش و متاسفانه باید بگم که بلاک چین به هیچ وجه گزینه خوبی در انتخابات سیاسی یا حتی اجتماعی نیست. در واقع هر جا که قرار باشه رای مخفی باشه، اینکه چه کسی رای داده و چه کسی رای نداده مخفی باشه و اینکه چه کسی به چه کسی رای بده در اختیار خودش باشه، بلاک چین کارا نیست و معلومه که این می شه تقریبا همه انتخابات مرسوم دنیا.

مطمئنا من صلاحیت نظر دهی نهایی در این باره رو ندارم ولی باید بگم که این نظر، نظر بسیاری از متخصصین همین حوزه هم هست. از آکادمی ملی علوم تا [اساتید مهم رمزنگاری (۱ و ۲) و رمزنگار ارشد مایکروسافت و غیره و غیره معتقد هستن نه فقط بلاک چین گزینه خوبی برای رای‌گیری نیست که حتی رای گیری الکترونیک هم هنوز راه زیادی تا عملیاتی شدن داره؛ البته در کشوری که قرار باشه توش به رای مردم احترام گذاشته بشه. بذارین به شکل فشرده، مشکلات رو در دو بخش بگم. بخش اول مشکلات خود بلاک چین است و بخش دوم، مشکلات عمومی الکترونیک کردن رای گیری های مهم.

مشکلات خود بلاک چین

نیاز به شناسایی مرکزی افراد

اگر قرار باشه ما در یک زنجیره بلوکی رای بدیم، باید اول یک چیزی شبیه کد رای دهی دریافت کنیم که تقریبا معادل کیف پول های بیت کوین خواهد بود. در واقع شما باید از طرف یک مرکزی شناسایی بشین و به شما یک کد ویژه بدن که بعدا بتونین باهاش رای بدین. این اتفاق کل بحث «ناشناسی» و از اون بالاتر «بدون مرکز بودن» رو زیر سوال می‌بره. در دنیای بیت کوین، هر کس می تونه یک یا چند کیف پول بسازه ولی اگر قرار باشه رای دهی داشته باشیم باید دقیقا به هر آدم واجد شرایط یک آی دی داده بشه که بشه باهاش رای داد و خب اگر قراره یک مرکز کل اطلاعات «این آدم اجازه داره رای بده» رو بده، رای ها رو هم خودش بشمره دیگه چون دقیقا همین مرکز می تونه ۸ میلیون «این آدم می تونه رای بده» دیگه هم تولید کنه که شهروندی پشتش نیست و در دوره رای گیری باهاش رای بده.

پروسه دادن کلیدها، امن نگه داشتن اونها و ریوک کردن اونها

در مرحله قبل گفتم که یک مرکز مشخص باید تک تک آدم ها رو احراز هویت کنه و بعد از شناسایی بهشون یک کد بده. همون مرکز باید بررسی کنه کی ۱۸ سالش شده و بهش کد بده، بعد ببینه کی توی چه انتخاباتی می تونه رای بده و بهش کد اون انتخابات رو بده یا دسترسی فلان کد به فلان رای دهی رو باز کنه و وقتی کسی فوت کرد باید بتونن کدش رو حذف کنن که دیگه نتونه رای بده. بررسی، دادن و گرفتن این‌ها خودش یک ساز و کار بزرگ می شه که نیازمند سازمان تمام وقت مستقل خودشه و در آخر هم دقیقا نمی شه مطمئن بود دقیقا همه افراد واجد شرایط – و نه هیچ کس دیگه – در هر انتخابات حق رای دارن و من و شما هم نمی‌تونیم بدونیم تک تک رای دهنده ها واقعی هستن یا نه چون اگر قرار باشه ما بدونیم پشت هر کد چه کسی است، رای هر کسی رو هم تا ابد خواهیم دونست.

اجبار در رای

در دنیایی که رای دهی با بلاک چین انجام می‌شه، یک نفر می تونه بالا سر شما بایسته و نگاه کنه چطوری رای می دین و از شما بخواد که حتما به فلانی رای بدین. ایده رای گیری بلاک چین اینه که هر کس از خونه اش یا محل کارش رای بده و مدیر می تونه اعلام کنه که همه باید روز دوشنبه ساعت ۱۰ بشینن و به اونی که می گه رای بدن در غیراینصورت اخراج می شن. دلیلی که حتی اگر با همراه به صندوق رای می رین، موقع نوشتن رای می رین توی یک غرفه و تنهایی رای رو می نویسین و تا می کنین و می ندازین تو صندوق جلوگیری از این مساله است. در رای گیری دیجیتال جلوگیری از این ماجرا بسیار سختتره. بعضی مقاله‌ها دارن سعی می کنن راه‌هایی برای مقابله با این مساله پیدا کنن ولی جواب‌هاشون اونقدر پیچیده است که متخصصین به سختی می تونن مقاله رو دنبال کنن، چه برسه به اینکه عملیاتی در سطح کشور انجام بشن. اگر علاقمند هستین دنبال coercion free blockchain سرچ کنید.

خرید رای

الان اگر شما بخواین رای بخرین باید با یک گونی سیب زمینی برین به حوزه فلان و بگین هر کس اسم فلانی رو در صندوق بندازه، یک سیب زمینی جایزه می گیره و بعد امیدوار باشین که آدم ها به شما دروغ نگن و توی غرفه اسم مورد نظر شما رو بنویسن. یا باید شناسنامه ها رو جمع کنین و بعد با یکسری آدم دیگه برین باهاشون رای بدین و بعد شناسنامه ها رو برگردونین. در مکانیزم دیجیتال یا بلاک چین این دردسرها وجود نداره به سادگی می تونین برین در یک منطقه و بگین «نفری یک گونی سیب زمینی می دم ولی اون کد رای گیری تون رو بدین به من» و روز رای گیری چند صد هزار کد داشته باشین که می تونه توی این انتخابات یا تا ابد رای بده (: بامزه تر وقتی است که این کد بتونه تا آخر عمر اون آدم برای شما رای بده.

تاریخچه واضح هر رای

و البته در تمام طول تاریخ هم نه فقط مرکزی که کدها رو می ده و می گیره که هر کسی که کد شما رو داره می تونه چک کنه دقیقا در کدوم انتخابات به چه کسی رای دادین. اینکار الان از روی مهر شناسنامه در حد «فلانی در فلان انتخابات رای داده یا نه» عملی است ولی در سیستم بلاک چین یا حتی هر رای گیری دیجیتال، کسی که اون کد شما رو داره می تونه چک کنه که شما به چه کسانی رای دادین یا حتی بالاتر از اون، موقع استخدام، درخواست وام یا حتی خرید بلیت هواپیما کامپیوتر خودش یک عدد ۱ تا ۱۰ کنار عکس شما نشون بده که بر اساس رای های شما در جاهای مختلف بگه چقدر التزام عملی به انتخاب اول داشتین و چقدر با شیطنت سعی کردین به انتخاب دوم رای بدین (: اگر براتون عجیبه، این دقیقا اتفاقی است که در چین داره می افته.

حملات مستقیم به بلاک چین

بلاک چین شدیدا در مقابله حملات متنوعی ضربه پذیره. مثلا در حمله اکثریت، اگر شما قدرت پردازشی قوی ای رو داشته باشین یا حتی اجاره کنین می تونین نتایج رو به نفع خودتون تغییر بدین. این مکانیزم باعث شده بعضی ها بگن اصولا بلاک چین با ولت های آزاد در دنیای بزرگ و جدی مورد شک باشه. یعنی اگر روزی یک غول تصمیم بگیره بیت کوین رو از بین ببره، به راحتی می تونه اینکار رو بکنه. حالا کافیه یک نیم غول تصمیم بگیره ۵۱٪ توان پردازشی ای که در انتخابات فلان جا برگزار شده رو اختصاص بده تا کل انتخابات رو به نفع خودش عوض کنه، و اینکار رو بکنه (: فهرست نسبتا کاملی از حمله ها علیه زنجیره بلوکی رو اینجا ببینین.

مشکلات جانبی

تا اینجا مشکل عمومی سیستم بلاک چین رو دیدیم، ولی کلیت رای گیری دیجیتال هم در دنیا شدیدا با شک و تردید نگاه می شه و هنوز اکثر کشورها خودشون رو آماده اون نمی دونن. مهمترین سند هم مربوط به گزارش آمریکا در این مورد است که در نهایت تصمیم گرفتن فعلا رای گیری‌هاشون رو دیجیتال نکنن. اینها چند مشکل عمومی رای گیری غیرکاغذی هستن:

ابزارهای رای دهی

در دنیای دیجیتال به هرحال باید از یک ابزار دیجیتال رای بدین. این ابزار ممکنه اپلیکیشن روی یک گوشی باشه یا یک غرفه دیجیتال که می رین و دگمه ای رو توش فشار می دین یا یک سایت. امن کردن این ابزارها راحت نیست بخصوص وقتی سرنوشت کشور بهشون وابسته باشه. یک بدافزار می تونه در اولین لحظات رای دهی از طرف شما رای بده یا یک حمله دیجیتال میتونه نتایج اون ابزار رای شماری دیجیتال رو تغییر بده یا غیرمعتبر کنه. متخصصین امنیت زیادی روی این مساله کار کردن و ضعف های اونها رو نشون دادن.

عدم دسترسی / درک کافی

این روزها دولت در همه جا سعی می کنه با «الکترونیک کردن» کلی از کارهای خودش رو سبک کنه ولی مساله ای که فراموش می شه اینه که چقدر آدم از این بازی های الکترونیک بیرون می مونن. اگر رای گیری دیجیتال بشه احتمال داره گروهی که اسمارت فون ندارن یا با کامپیوترها راحت نیستن اشتیاق کمتری به رای دادن پیدا کنن. در واقع هر چقدر همه چیز رو تکنولوژیک تر کنیم (مثلا ثبت نام کنکور رو) احتمال بیشتری ساختیم که دهک‌های پایین جامعه از اون بازی بیرون گذاشته بشن. به بعدی هم نگاه کنین…

نفوذگرهای سایبری

حرفه‌ای‌ها، هکر به کسی می گن که از ابزارش خلاقانه استفاده می کنه ولی رسانه ها دوست دارن به نفوذگرها و خرابکارها بگن هکر. این آدم ها این روزها شخصی یا با حمایت انواع دولت ها و سازمان ها حسابی فعالن و اگر کشوری واقعا رای گیری اش رو دیجیتال کنه، اینها خطر بزرگی براش حساب می شن. از کل مکانیزم رای گیری تا سیستم های آماری یا سیستم های ذخیره سازی و .. ممکنه دچار مشکل بشن یا اصولا چیزی مثل قطعی عمومی اینترنت یا دی داس روی سیستم رای دهی در دوره رای گیری می تونه صدمه بزرگی به مفهوم دموکراسی در یک کشور بزنه، چه در واقع و چه در ذهن رای دهنده‌ها.

مفهوم دموکراسی وابسته به فهم ساز و کار دموکراتیک است

دموکراسی برای ما شده اینکه «تا الان ۴۰۰ تا رای گیری داشتیم پس خیلی دموکرات هستیم». در حالی که بخش‌های بسیار مهمی از دموکراسی اصولا فراموش شده (مثلا حقوق اقلیت). یکی از این فراموش شده‌ها فهم ساز و کار دموکراتیک است. اگر پروسه‌های انتخاباتی شفاف نباشه، اگر مردم نتونن دقیقا درک کنن که چی شد که فلانی انتخاب شد، اگر آدم‌ها نفهمن که قانون چطوری تصویب می شه، اگر ما ندونیم که برای اعتراض به فلان چیز چه روش دموکراتیکی هست، اگر روشی دیده نشه که بشه چیزی که نمی خوایم تغییر کنه و .. دموکراسی در حال ضعیف‌تر شدن است. یکی از دلایلی که کشورها هنوز سیستم کلاسیک و حتی عجیب برای امروز رفتن تو غرفه و نوشتن اسم رو کاغذ رو حفظ کردن اینه که می خوان این روند در ذهن همه آدم ها قابل درک و شفاف باشه. واقعا حس کنن دارن حزبی رو انتخاب می کنن و بعد اینقدر رای آورد و انتخاب شد یا نشد. درسته که در آینده احتمالا رای گیری دیجیتال مرسوم خواهد شد ولی فعلا از ذهن مردم دور است و نظر خیلی از دولت‌ها این بوده که بهتره برای امنیت رای گیری و استمرار تصور ذهنی مردم از دموکراسی شون فعلا سراغ رای گیری دیجیتال نرن.

جمع بندی

بلاک چین هیجان انگیزه ولی ابزار خوبی برای رای گیری هایی که قراره توش شروطی مثل
– مخفی بودن رای
– اطمینان از هویت رای دهنده ها مستقل از اینکه به کی رای دادن
حفظ بشه مناسب نیست. کشورهای کوچیک‌ با سطح امکانات و سواد تکنولوژیک بالا دارن در حوزه‌های مختلفی رای دهی دیجیتال رو تست می کنن ولی هیچ کشوری در جهان هنوز برای رای گیری سراغ بلاک چین نرفته. درسته که زنجیره بلوکی مد روز است/بود و هیجان انگیز و بفروش ولی حتی اگر در دهه آینده رای گیری الکترونیکی همه گیر بشه، تکنولوژی بر اساس دیتابیس مرکزی خواهد بود و بلاک چین گزینه مناسبی برای اینگونه رای گیری ها نیست.

رادیوگیک شماره ۸۴ – فونتت رو بپا

‏در این شماره کوتاه از رادیو گیک،‌ نگاهی داریم به اخبار تکنولوژی و زیر اونها. از ویروس هایی که کامپیوتر رو جاج می کنن تا دستیگری نواز شریف به خاطر فونت اشتباه! با ما باشین که جهان منتظر تغییره.

‏- دانلود نسخه ام پی تری
‏- دانلود نسخه او جی جی

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

‏- آر اس اس فید برنر
‏- کانال تلگرام
‏- گوگل موزیک
‏- پادکست در آیتونز
‏- ساوند کلاود
‏- فولدر دراپ باکس
آرشیو تحت وب رادیو گیک

اخبار

پروژکت لوم در کنیا

وزیر مخابرات کنیا اعلام کرده که این کشور قراره از پروجکت لوم گوگل برای رسوندن اینترنت پر سرعت به مناطق روستایی استفاده کنه. اگر یادتون باشه پروجکت لوم همون بالن‌های گوگل (یا ددرست تر بگیم آلفابت) بودن که می‌تونن اینترنت رو به سطح زیرین خودشون برسونن و سال گذشته هم دولت آمریکا باهاشون به ۲۵۰هزار پورتوریکویی بازمانده از طوفان، اینترنت فرستاد. مدیر پروژه لوم هم گفت که همیشه با کشورهای مختلف در حال مذاکره برای دادن اینترنت به مناطق محرومتر هستن و خوشحاله که توی کنیا این عملیاتی شده. وزیر مخابرات کنیا هم با اشاره به اینکه «اتصال به اینترنت حیاتیه و کسانی که وصل نباشن، از بازی بیرون موندن» این خبر رو اعلام کرده.

و البته مالیات بر شبکه اجتماعی اوگاندا
[ صحبت های خودم. 200 شیلینگ یا پنج سنت روزانه برای استفاده از شبکه های اجتماعی و بامزه است که رییس جمهوری اینو تو توییتر توضیح داده – بدتر از ما و تلاشمون برای زنده موندن از کارهای مردم ]

در اعماق

و محکومیت نواز شریف در پاکستان

این هفته نوازشریف – نخست وزیر – پاکستان هم به جرم فساد مالی از قدرت کنار گذاشته شده. اصل مساله سر چهار تا ملک بود که توی انگلیس خریده بودن (دکل نفتی نبود که بشه به سادگی ازش گذشت یا فلان میلیادر نبود که لازم نباشه کشش بدیم (: )). اما نکته بامزه برای رادیوگیک اینه که این نقطه عطفی در تاریخ فونت نگاری هم می شه (: ظاهرا داکیومنتی به دادگاه ارائه شده بود که نشون می داد این ملک متعلق به دختر نواز شریف (مریم) نبوده و اون فقط رابط قانونی ملک است. این سند تاریخ ۲۰۰۶ داره و با فونت کالیبری نوشته شده و مریم هم زیرش رو امضا کرده! ولی تیم بررسی اسناد که قاضی مسوول کرده بود تا در این مورد نظر بدن، در یک حرکت اعلام کرد سند بدون شک جعلیه (: چرا؟ چون برای پرینت داکیومنت به تاریخ ۲۰۰۶ از فونت Calibri استفاده شده در حالی که مایکروسافت در اون تاریخ هنوز این فونت رو بیرون نداده بود (: این فونت در س۲۰۰۷ به افیس اضافه شد یعنی یکسال بعد از تاریخ داکیومنت!

ویروسی که کامپیوتر شما رو جاج می کنه

خبر بسیار جالبه. محققین امنیتی یک بد افزار پیدا کردن که اول سیستم ها آلوده می کنه و بعد اونو جاج می کنه! این ویروس که بر اساس بدافزار راکنی ساخته شده، علاوه بر باج افزار بودن، امکان ماین کردن هم داره! راخنی کلاسیک با دلفی نوشته شده بود و با ایمیل و فیشینگ ام اس ورد پخش می شد. توی این داکیومنت یه آیکون پی دی اف بود که اگر روش کلیک می کردین برنامه اجرابی اصلا برارگزاری می شد و کامپیوتر شما رو رمز می کرد و بعد درخواست پول می کرد. اما خب خیلی ها پول نمی دن! و در نهایت بیخیال اطلاعاتشون می شن و کامپیوتر رو فرمت می کنن. پس باید چیکار کنیم؟ ((: حالا می شه کامپیوتر آلوده رو جاج کرد و اگر قدرتش به اندازه کافی بود شروع کرد روش بیت کوین ماین کردن و پول فرستاده برای ویروس نویس ولی اگر تعداد سی پی یو هاش کم بود، می شه چک کردن که آیا این یوزر برنامه یا اکانتی در مورد بیت کوین داره یا و نه اگر داشت،‌رفت سراغ باج افزار شدن‌(: البته یک حالت سوم هست. اگر سیستم تشخیص بده که کامپیوتر شما به درد ماین نمی خوره و از اونطرف شما هم به نظر می رسه چیز مهمی ندارین، به سادگی از کامپیوتر شما برای پخش شدن تو شبکه استفاده می کنه (:

به احتمال زیاد قیمت بیت کوین به شکل مصنوعی بالا برده شده بود

سال گذشته همه مون شاهد جهش عجیب و ناگهانی قیمت بیت کوین بودیم. خیلی ها رفتن خریدن به امید اینکه بازم بالاتر می ره ولی انگار حباب بود (: حداقلش یک مقداریش. بر اساس مقاله ای که اخیرا جان گریفین و امین شمس از دانشگاه تگزاش منتشر کردن نشون می دن که بخش بزرگی از بالا رفتن قیمت بیت کوین در سال گذشته، ناشی از اعمال چند بازیگر بزرگ بوده. اونها به جریان حرکت توکن ها در بیت فینکس نگاه کردن وظاهرا به الگوهای یکسانی در حرکت رسیدن که نشون می ده چند نفر با استفاده از یک پول مجازی دیگه (تتر) که دقیقا خود بیتفینکس معرفی اش کرده بود در مواقع لزوم هر پول مجازی ای که می خواستن رو می خریدن تا قیمتش رو بالا و پایین کنن. معلومه که این مقاله باعث افت مجدد قیمت شد ؛ تقریبا پنج درصد. البته از مدتی قبل کاربران توی فورم ها هم متوجه حرکت مشابه قیمت تتر و بیت کوین شده بودن و حالا تحقیقات آکادمیک مساله مشابهی رو نشون می ده.

وقتی روزنامه های مستقل بسته می شن، هزینه دولت بالا می ره

حالا که حرف از تحقیق آکادمیک زدیم این هم جالبه. کالج بیزنس نورتدام رابطه مستقیمی نشون داده بین روزنامه های محلی و کارایی دولت ها. این تحقیق، تحقیق دیگه ای رو تایید کرده که اونهم می گفت وقتی روزنامه های مستقل هستن، دولت ها ریخت و پاش کمتری دارن و بهتر کار می کنن. بررسی این مقاله روی ۱۶۰۰ روزنامه انگلیسی زبان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۵ بوده و مستقل از جزییاتش، اهمیتش برای ما تاکید روی رکن چهارم دموکراسی است.

قسمت آخر

ترامپ از کاندوم استفاده نمی‌کنه،‌ مثل ترامپ نباشین

LEFT – Adult film actress/director Stormy Daniels (Ethan Miller/Getty Images) RIGHT – Former Playboy playmate Karen McDougal (Dimitrios Kambouris/Getty Images)

با بالاگرفتن ماجرای رابطه جنسی ترامپ و کارن مک دوگال (پلی‌میت پلی‌بوی) و استورمی دنیل (پورن استار) یک نکته بهداشتی جدید هم مطرح شده: عدم استفاده ترامپ از کاندوم!

توی برنامه ۶۰ دقیقه، مجری از این خانم‌ها پرسیده آیا حین رابطه «protection» هم وجود داشته و جواب «نه» بوده. اعتراض‌های متنوعی به ماجرا شده از جمله اینکه مستقل از بحث سکس که شاید بشه باهاش کنار اومد، اینکه کسی سلامتی همسرش رو از طریق سکس بدون کاندوم با پورن‌استارها به خطر بندازه مطمئنا غیرقابل تحمل است. یک نظر دیگه هم اینه که اگر کسی بدون کاندوم با کسی به جز همسرش سکس می‌کنه یعنی به سلامت و‌ آینده اهمیت خاصی نمی‌ده و خب فعلا به نظر می‌رسه که چنین کسی رییس جمهور آمریکا است.

من و شما می‌دونیم که کاندوم وسیله‌ای برای پیشگیری و وسیله‌ای برای سلامت است و در رابطه جنسی با افرادی به جز همسر لازم. حتی خیلی وقت‌‌ها در سکس با همسر هم کاندوم بهترین وسیله پیشگیری است. جالبه که این نیاز رو حتی مک دوگال هم مطرح کرده و گفته که لازمه و قرار هم بوده باشه ولی در موقع عمل، ترامپ احتمالا به یکی از افسانه ای قدیمی آویزون شده و گفته که کاندوم نمی‌خواد.

داستان کامل رو اینجا بخونین و یادمون باشه که مثل ترامپ نباشیم و سلامت و شادی طولانی مدت رو در برنامه بذاریم.

سیاست‌های مقابله با آلودگی هوای چین، در ۴ سال هوا رو ۳۳٪ بهتر کرده؛ و اخبار مرتبط

از قدیم تصاویر شهرهای چین، نمادی از هوای بد شهری بود. آلودگی و دودی که ما الان در شهرهامون داریم بهش عادت می‌کنیم رو برای اولین بار در عکس‌های شهرهای چین دیده بودیم. این کشور چهار سال قبل علیه آلودگی ها اعلام جنگ کرد و به نظر می رسه در حال برنده شدنه.

فقط در چهار سال گذشته، آلودگی هوای اکثر شهرهای چین به طور متوسط ۳۲٪ کاهش داشته که این کاهش در بعضی شهرها بسیار بیشتر بوده. روش کاهش؟ خیلی ساده: چند قانون خوب و محدود کننده برای آلوده کنندگان. از جمله ممنوعیت ساخت نیروگاه‌های ذغالی جدید، کم کردن آلودگی سیستم‌های فعلی، کم کردن ترافیک خودروها و تعطیل کردن چند کارخونه و معدن.

بنا به گزارش نیویورک تایمز، اگر همین روند ادامه پیدا کنه، چین ۲.۴ سال به متوسط عمر شهروندانش اضافه کرده! از اونطرف همین امروز گزارشی داشتیم که توش میگفت آلودگی هوا حتی برای کارمندان دفتری هم باعث پایین اومدن کیفیت کار می‌شه و اگر بازم خبر می خواین سیستم اشتراک دوچرخه در چین با کم کردن ترافیک باعث صرفه جویی ۲.۶ میلیارد دلار شده و البته کشور خودمون که توش هنوز در حال بحثیم که بودجه خرید فیلتر اگزوز اتوبوس های شهری رو از کجا تامین کنیم اما انواع نهادها و گروه‌ها، میلیاردها پول میگیرن تا مهملترین کارها رو بکنن.

جوراب‌های نخست وزیر کانادا از باحالی‌اش است، و در دنیا آدم‌های باحال وجود دارن

نخست وزیر کانادا از روزی که انتخاب شد، خبرساز بود؛ بخصوص سر جوراب‌هاش. اگر می‌خواین بدونین چرا خبرساز بود می شه مثلا به دوتاش اشاره کرد. صحبتش در مورد آزاد شدن ماری جوانا در کانادا که خب از نظر پزشکی جدید چیز مضری که نیست هیچ، خیلی هم مفیده یا مثلا این تتو روی بازوی چپش:

و بله. دقیقا نخست وزیر کانادا است قبل از مسابقه بوکس به نفع خیریه! اما این باحالی به طور خاص توی جوراب‌ها دنبال شده و خیلی وقت‌ها آقای جاستین ترودو با جوراب‌های باحالش سعی کرده پیامی مرتبط برسونه. مثلا این جوراب‌ها رو در گی پراید کانادا پوشیده تا بگه طرفدار عشق بین آدم ها است و خود آدم ها هستن که انتخاب می کنن عاشق کی بشن:

یا مثلا در روز ۴ می، جورابی با عکس ربات های جنگ ستارگان (آر ۲ دی ۲ و سی ۳ پی او) پوشیده بود و غیره و غیره. این مساله در داووس امسال هم تکرار شد؛ با این جوراب:

و البته در حضور ملاله، برنده جایزه نوبل از افغانستان. با توجه به اینکه نخست وزیر کانادا سابقا هم مثلا در نشست حقوق زنان جوراب با لوگوی فمنیستی می‌پوشید و در ملاقات آمریکا جوراب با لوگو و عدد مرتبط، ربط این جوراب کودکانه هم احتمالا برمی‌گرده به حضور ملاله و حق تحصیل و آموزش که موضوع پنل بوده. اما توی ایران وقتی می‌خوایم از این خبر بسازیم می‌شه این:

چرا؟ چون فکر می‌کنیم حتما باید یک دلیل دراماتیک وجود داشته باشه تا کسی کار باحالی بکنه!

آدم های باحالی هستن که کارهایی می کنن که قرار نیست پاداش اخروی/به رخ کشیدن انسانیت/معنای عمیق پشتشون باشه. آدم ها باحال هستن و کارهای باحال می‌کنن به همین سادگی. تو این شرایط اتفاقا مایی که تلویزیونمون و پوسترهای شهری مون بهمون می گن هر کاری حتما باید پشتش یک دلیل خیلی خفن باشه، کسانی هستیم که کمتر کارهای خفن می کنیم. بازم غر بزنم؟ دقیقا مایی که اینهمه فحش می دیم و بد حرف می زنیم همین هایی هستیم که فکر می کنیم عبارت «اینترنت چیزها» بی ادبی است و باید اصطلاح غلط «اینترنت اشیاء» رو استفاده کنیم یا مثلا به «بازی کردن» بگیم «بازی رو انجام دادن» ((:

حالا که اینجا رسیدیم، بذارین در مورد معلولیت هم یک غر بزنم. من یک معلول رو میارم تلویزیون که همدلی جمع کنم یا یک شرکت می گه ساپورت می کنه که مشهور بشه. معلول هم مثل ما انسانه و اگر چیزی می سازه که خوبه من می خرم و استفاده می کنم و اگر چیزی می سازه که برای من خوب نیست، فقط چون معلوله ازش نمی خرم. با تبعیض مثبت موافقم و معتقدم همه حق دسترسی به نیازهای پایه‌ای رو دارن ولی اینکه بگم چون یکی معلوله من باید الکی ازش خرید کنم در نهایت اون آدم رو به سمت فروختن چیزهای غیرمفید می‌بره و اجازه نمی‌ده عضو مفیدی از جامعه باشه. واقعیت اینه که اتفاقا این شکل از کمک کردن جامعه رو تبدیل می‌کنه به جامعه‌ای طبقه طبقه که وظیفه طبقات پایین اینه که با گرفتن کمک از طبقه بالا، به اونها حس مثبت بدن. در چنین جامعه‌ای چیزی به شکل جدی حل نمی‌شه و پولدارها پولدارتر می‌شن اما گاه گداری سهمی به فقرا می‌دن تا حس خوبی بهشون دست بده. خلاصه من که هیچ خوشم نمیاد‌ (:

زلزله و جنبش های خیابانی، سه شباهت و یک تفاوت

این روزها ما با دو تا چیز درگیر هستیم: زلزله و آدم هایی که توی خیابون دارن با زندگی شون بازی می کنن تا بتونن فریاد بکشن که چی می خوان؛ از سقوط رژیم تا نان. این دو تا شباهت ها و تفاوت های زیاد دارن. بذارین یه نگاه بندازیم:

  • زلزله و جنبش خیابانی از این نظر شبیه هستن که امکان وقوع هر دو رو می شه سنجید ولی زمان دقیق وقوع هیچ کدوم رو نمی شه پیش بینی کرد. تو تهران بالاخره زلزله خواهد اومد چون روی گسل است و در ایران حتما جنبش های خیابانی خواهیم داشت چون شکاف هایی مثل فقر و نبود آزادی های مدنی و عدم دخیل بودن مردم در تصمیم گیری و فساد و … هست و دائما بزرگتر می شه. اما هیچ کس نمی تونه بگه دقیقا چه روزی زلزله اتفاق می افته؛ زلزله سورپریز می کنه؛ درست مثل جنبش خیابانی که یکهو اتفاق می افته و همه از خودشون می پرسن «اینها از کجا هماهنگ شدن؟»
  • یک شباهت دیگه هم اینه که وقتی علم پیش می ره، آدم ها می فهمن که جنبش زمین، نتیجه اتفاقات زمین شناسی است نه نفرین علیه مردم. علم هم که پیش بره آدم ها می فهمن جنبش خیابانی محصول شرایط محیط است نه دستور یک نفر یا یک گروه.
  • و در نهایت می رسیم به شباهت نهایی: برای مقابله با زلزله می شه برنامه داشت و هم برای مقابله با جنبش خیابانی هم همینطور. حالا در کشور ما برای یکیش میلیاردها خرج شده و کلی آدم پرورش پیدا کردن و حقوق گرفتن و وسیله خریداری شده و براش تو خیابون خط ویژه کشیدن و پادگان کنار جاهای مهم گذاشتن و … ولی برای یکیش بیشتر متمرکز بر دعا و تند به بیرون دویدن و رفتن زیر مثلث هستیم

اما فرق..

  • فرق زلزله و جنبش خیابانی اینه که وقتی روی گسل هستین، تقریبا هیچ کاری به جز آماده شدن برای زلزله احتمالی نمی تونین بکنین. اما وقتی بحث از جنبش خیابانی باشه، به راحتی امکان پیشگیری داریم. برای جلوگیری از جنبش خیابانی، کافیه شکاف ها رو کم کنیم یا اجازه ندیم شکاف های مختلف (مثلا فقر، نداشتن حقوق مدنی، نداشتن حقوق فردی، عدم مشارکت سیاسی، …) روی هم بیافته. مثلا الزاما خودی های هم فکر ما پولدار و غیرخودی ها فقیر نباشن. یا الزاما حق تحصیل و آزادی مدنی و آزادی بیان و کار رو از یک گروه خاص نگیرن و این شکاف ها رو تقسیم کنن بین افراد مختلف. حکومت با شعورتر هم برای غیرلازم کردن جنبش خیابانی،‌ می‌ره به این سمت که به همه اجازه مشارکت بده. مثلا یکی از رهبران جنبش خیابانی آلمان بعدها از طرف حزب سبز،‌ وارد مجلس می شه و خواسته هاش رو اونطوری پیگیری می کنه. وقتی در یک حکومت همه حق نظر دادن پیدا کنن – به اندازه رای شون – اصولا جنبش خیابانی غیرمحتمل می شه. «براندازی»‌ اصولا مربوط به شرایطی است که فقط یک ایده حق اظهار نظر داشته باشه؛ به فکرتون می رسه مثلا کسی بخواد حکومت آلمان رو براندازی کنه؟ نه؛ چون اگر رای داره حکومت رو برای مدتی که رای داره، می دن دستش. به این می گن دموکراسی که البته به ما گفتن ترسناکه و شبیه زلزله؛ ولی واقعیت اینه که خیلی فرق داره.