این کتاب روی کامپیوترم بود و بعد از چند صفحه خوندن از کتابی دیگه که جذبم نکرد، در قدم پنجم چالش کتابخوانی ۱۳۹۴ و به عنوان یک کتاب ایرانی که در ایران ممنوعه شروع به خوندنش کردم و باید بگم شدیدا توصیه می شه. البته اگر از کسی بت نساختین.
کتاب حول زندگی و خاطرات مجید امانی میچرخه. یک فعال چپگرا که در جریان انقلاب مجبور به فرار به آلمان میشه و کارش به یک آسایشگاه روانی میکشه. کتاب هم به خاطر نگاه انتقادیاش به افراد داخل انقلاب (از چپها تا اسلامیها تا فرصتطلبها) ارزش خوندن داره هم به خاطر بحثهاش در مورد وضعیت اپوزوسیون و قوای سیاسی فعلی. در ضمن نویسنده اونقدر با شعور است که کتاب رو به شکل آزاد روی اینترنت منتشر کرده.
کتابهایی کمی هستن که من موقع خوندن با خودم بگم «واقعا نویسنده چطوری اینو نوشته؟ چطوری اینقدر قوی نوشته؟» و گاهی باورش سخته که اینها تجربیات زیسته خود نویسنده نباشه – هرچند که به شکلی تجربیات مشابهی داشته. چنین کتاب هایی بخصوص در فارسی خیلی کم هستن و این یک دلیل دیگه است که خوبه کتاب فریدون سه پسر داشت از عباس معروفی رو بخونین و البته باید تکرار کنم که این کتاب برای آدم هایی که از بقیه آدمها تو ذهنشون بت دارن احتمالا جذاب نخواهد بود؛ در این کتاب همه آدمها، آدم هستن.
در شماره ۵۴ رادیو گیک، دور تا دور جهان رو می گردیم! از فرانسه و آمریکا در بخش اخبار می گذریم و به ایران می یام تا در مورد مذاکرات بگیم و پیشنهادهایی برای اینکه چطوری حکومت می تونه تا حدی باعث پیشرفت استارتاپ ها و شرکت های کوچیک بشه. بودن حسن روحانی در این شماره باعث نمی شه در مورد مدل موی عروس و لباس های کودکستان گپ نزنیم! در بخش آخر با یکی از بهترین متخصصین امنیت در جهان مرور می کنیم که «چرا رمزگذاری می کنیم؟»؛ جوابش خلاصه اش اینه: چون به نفع جامعه است.
خبر جالبیه و خب آمریکا هم توش داره دیگه… دوست و برادر و البته فعلا نه به دوست و برادری چین و روسیه (: ماجرا اینه که در یک کنفرانس خبری یک خبرنگار از دبیر دپارتمان امنیت داخلی آمریکا در مورد خبری که توش گفته می شه تعدادی از کارمندان دیزنی لند اخراج شدن ولی در ماه آخر مجبورن کاری که می کردن رو به مهاجرانی که با ویزای کار به آمریکا اومدن آموزش بدن جواب داده که «باید جلوی این اتفاق رو گرفت و اگر اینطوری ویزای h1b شکست خورده است». بحث پیچیدگی اقتصاد و سیاست (:
دولت فرانسه و حمایت از ODF و رد کردن فرمت مایکروسافت کلیت خبر که توضیح بیشتری از تیتر لازم نداره. توضیح اهمیت بحث. رد شدن فرمت داکیومنت مایکروسافت علی رغم اینکه ایزو گرفته بود و البته ایزو گرفتن فرمت ODF. اهمیت مالکیت بر محتوای داکیومنت ها و در قدم آخر آزاد بودنش برای کسانی که مالیات تولیدشون رو دادن.
در اعماق
خبری که شاید نشنیده باشین: مذاکرات تموم شد
نظرات خودم. بحث مهمل اینکه موفق می شه یا نه. موفقیت داخلی برای هر دو طرف. نشونه ای از جهت حرکت که حتی اگر خودش مهم نباشه حرکت و جهتش مهمه. علاقمندی همه به توافق – پیروز نشدیم و شکست هم نخوردیم حرف زدیم کنار اومدیم. آینده و ارتباط احتمالی با جهان.
و حالا که حرف دولته بحث قانون دسترسی آزاد به اطلاعات رو هم بگم که به شکل بی سر و صدایی به عنوان یک ابلاغیه از طرف دولت اعلام شده و حرکت بسیار خوبی است.. بحث استارتاپ ها حضور دولت در همه جا و حق دسترسی به اطلاعاتی که با پول من درست می شه. بحث رقابت رو هم بکنم.
ظاهرا وقتی همه مشغول اینترنت چیزها بودن، اوراکل درگیر خریدن شرکت های دیگه بوده و حالا تازه داره سعی می کنه به بقیه برسه و در ایونت آنلاین ۵ ساعته اش کلی چیز معرفی کرده: سرویس های ابری ۲۴ ساعته (اسمش منو یاد زمانی می ندازه که زیر خبرنامه ها می نوشتن «عضو خبرنامه رایگان ما بشین» یا «سایت ما ۲۴ ساعته قابل دسترسی است»). این سرویس IaaS، Pass, Saas و غیره رو به هم پیوند می ده و مدعی است که RDBMS و NoSQL و بیگ دیتا و سرویس های پروسس و اتصال داده هم داره! اما بخش متفاوت با دیگران Mobile Backend as a Service است. MBaaS. در این سیستم تلاش شده شما به عنوان توسعه دهنده موبایل با حجم بزرگی API سر و کار داشته باشین و به جای سر و کله زدن با اینفرااستراکچر، ای پی آی ها رو صدا بزنین. اکثر شرکتهای مبتنی بر MBaaS قبلی توسط شرکت های غول خریداری شدن و الان اوراکل نشون داده که اینبار به جای خرید می خواد بره سراغ ساختن. این پلتفرم همین الان امکانات مدیریت کاربران، پوش نوتیفیکیشن، ذخیره سازی آبجکت ها، دسترسی آفلاین، تحلیل، انواع دیتابیس رو داره و حتی می شه APIهای تردپارتی رو بهش وصل کرد و اس دی کی مناسب برای کوردوا، آی او اس و اندروید رو هم داده. [کمی بحث در مورد مدل توسعه موبایل]
وصل کردن مغز موشها به همدیگه و ساختن اینترنت مغزها اینترنت چیزها رو بیخیال بشین! اینترنت مغزها داره می یاد! از دانشگاه دوک هلند زیاد شنیدیم… اینبار هم محققی اونجا مغز چهار تا موش رو به هم شبکه کرده و نتیجه نهایی مغزی است که بهتر از مغز هر کدوم از موشها می تونه محاسبه کنه! این مغز که بهش brainet می گن حاصل اتصال مغز چند حیوان به همدیگه و انتقال اطلاعات در زمان واقعی بین اونها است – از طریق اجزایی که بهش «رابط مستقیم مغز به مغز» نام برده شده و نتیجه اش می شه یک کامپیوتر ارگانیک. در مقاله دیگه ای به سه میمون اشاره شده که مغزشون به هم وصل شده و می تونن یک بازوی رباتیک که به یک کنترل کننده سه بعدی وصل شده رو بعد از چند روز و بدون آموزش دیدن به خوبی کنترل کنن! دانشگاه دوک ظاهرا جایی که لازمه هم علمی ها هم علاقمندان علمی تخیلی زیر نظرش بگیرن!
تبریک و تقبیح
تبریک می گیم به شرکت عالی کمودور که به بازار برگشته، با یک گوشی بامزه و خوب اندرویدی. کمی توضیح در مورد نوستالژی و شبیه سازهای روی این گوشی
و تبریکی هم داریم به انگلیسی ها که یک دایناسور کامل با بافت غیراستخوانی فسیل شده پیدا کردن که اتفاق بزرگی است.
و تسلیت به گوگل به خاطر گم کردن یکی از هاردورهای شبکه اش! [ماجرا رو بگم]
رمزگذاری از دادههای ما حفاظت میکند؛ چه وقتی این داده ها روی کامپیوترهای ما نشستهاند یا داخل دیتاسنترها ذخیره شده اند یا زمانی که حال انتقال روی اینترنت هستند. رمزگذاری از صحبتهای ما حفاظت میکند، چه تصویر باشند، چه صدا و چه نوشته. رمزگذاری حافظ خلوت و حریم شخصی ما است. از ناشناس بودن ما حفاظت می کند و گاهی حتی از زندگی ما.
این حفاظت برای همگان اهمیت دارد. راحت است درک کنیم که رمزنگاری چگونه از روزنامهنگاران، مدافعان حقوق بشر و فعالان سیاسی در کشورهای تمامیت خواه حمایت میکند اما رمزگذاری از بقیه ما هم محافظت میکند. رمزگذاری از اطلاعات ما در مقابل جنایتکاران حفاظت میکند. از اطلاعات ما در مقابل رقبا، همسایهها و افراد خانواده هم حفاظت میکند. همچنین از حملهکنندگان بدخواه و از اتفاقها.
رمزگذاری زمانی بهترین نتیجه را می دهد که همیشه حاضر و خودکار باشد. دو شکل رمزگذاری که ما همیشه در حال استفاده از آن هستیم – آدرس های https و لینک بین گوشی همراه و دکلهای مخابراتی – کارکردی فوق العاده دارند چون همیشه حاضرند و به شکل خودکار انجام میشوند؛ حتی بدون اینکه متوجه حضورشان باشیم.
رمزگذاری باید همیشه به شکل پیشفرض فعال باشد و نه به شکل گزینهای که وقتی کار حساسی داریم میتوانیم آن را روشن کنیم.
این مهم است چون اگر از رمزگذاری فقط در مواقعی که با دادههای مهم کار می کنیم استفاده کنیم، آنگاه خود رمزگذاری نشان دهنده اهمیت کار در حال انجام خواهد بود. اگر فقط افراد ناراضی از حکومت در یک کشور از رمزگذاری استفاده کنند، حاکمان روشی ساده برای شناساییشان برای آنها خواهند داشت اما اگر همه همیشه از رمزگذاری استفاده کنند، رمز دیگر یک نشانه نخواهد بود و هیچ کس نمیتواند تفاوت یک چت ساده و یک بحث حساس را متوجه شود و دولتها نخواهند توانست مخالفان را از بقیه جمعیت تشخیص دهند. هر بار که شما از رمزگذاری استفاده میکنید، مشغول دفاع از کسی هستید که برای حفظ جانش به آن وابسته است.
مهم است فراموش نکنیم که رمزگذاری به شکلی جادویی تضمین کننده امنیت نیست. روشهای زیادی برای خنثی کردن رمزگذاری موجود است و معمولا هم درباره آنها در خبرها میخوانیم. رمزگذاری از کامپیوتر یا تلفن شما در مقابل هک شدن حفاظت نمیکند و نمیتواند متادیتای شما را مخفی کند – برای مثال آدرس ایمیل باید بدون رمز باشد تا بتوان ایمیل را به مقصد رساند.
اما رمزگذای مهمترین تکنولوژی حفاظت از خلوت شخصی است که در حال حاضر به آن دسترسی داریم و از قضا روشی دقیقا برای حفاظت علیه شنود همگانی از آن نوعی که دولتها از طریق آن در تلاش برای کنترل شهروندان و جنایتکاران در تلاش برای یافتن نقاط ضعف قربانیان هستند. با اجبار هر دوی این گروهها به تمرکز روی افراد به جای کلیت جامعه، ما در حال دفاع از کلیت جامعه خواهیم بود.
امروزه شاهد فشار دولتها علیه رمزگذاری هستیم. بسیاری کشورها – از دولتهایی مانند چین و روسیه تا کشورهای دموکراتیک تری مانند انگلستان و آمریکا – یا در حال صحبت در این مورد هستند که باید جلوی رمزگذاریهای قوی گرفته شود یا اصولا این قوانین را تصویب کردهاند. این خطرناک است چرا که از نظر فنی غیرممکن است و تلاش برای آن باعث صدمهای جدی به امنیت اینترنت خواهد شد.
از این بحث دو نتیجه نهایی گرفته می شود. اول اینکه باید شرکتها را به سمت پیشنهاد رمزگذاری به همگان به شکل پیشفرض سوق دهیم. دوم اینکه باید در مقابل فشار دولتها به منظور تضعیف رمزگذاری مقاومت کنیم. هر قدم به منظور ضعیف کردن رمزها، حتی اگر به اسم اعمال قانون صورت گیرد ریسک ما را بالا میبرد. حتی با وجودی که مجرمین هم ممکن است از رمزگذاریهای قوی استفاده کنند، در نهایت و در کل با بودن رمزگذاری قوی عمومی، امنیت بسیار بیشتری خواهیم داشت.
نکته: این یک بررسی جامع از طرف یک کارشناس نیست. این یک نگاه از یک جهت خاص است به یک اتفاق در زندگی یک آدمی که از قضا بخشی از عمرش در مکان زمانی طی می شه که احمدی نژادهایی که به انواع نیروهای ماوراء طبیعی متصل هستن برای زندگیش تصمیم می گیرن.
خب تیتر تقریبا همه چیز رو می گه. من نه تحلیلگر هسته ای هستم و نه «کارشناس خاورمیانه» و نه تاریخدان و نه حتی علاقمند خاص به یکی از این دو تا ولی تا جایی که می دونم در ماجرای مصدق چیزی که مشهوره اینه که مصدق رفت توی یک دادگاه و نفتی که قبلا دست انگلیس بود رو «ملی» کرد. یعنی در سطح جهان از یکی از حقوق ایران دفاع کرد و با نفی قرارداد قبلی، گفت نفت متعلق به مردم ایران است.
اما در این مورد ظریف و روحانی و دوستان مذاکره کردن و رسیدن به اینکه ما تا ده بیست سال آینده اجازه نداشته باشیم فعالیت خاصی در حوزه هستهای بکنیم و به جاش تحریمهای مرتبط با فعالیتهای نامشخص هسته ای که علیه ما وضع شده بود رفع بشه. در مقایس بچهها، مثل اینه که کاری کردیم که کسی که زورش بیشتره دوست نداشته و وسایل مورد علاقه ما رو گرفته و بعدش رفتیم قول دادیم دیگه بدون اطلاع دقیق اون با هسته بازی نمی کنیم و اونم گفته وسایل ما رو پس می ده که از نظر من خیلی هم خوبه.
اما واقعا به نظرم اینجوریه. نیست؟
نمیگم اینهمه تلاش و فشار و مذاکره و در نهایت توافق مشترک ایران و آمریکا و غیره ارزشمند و مهم نیست. اتفاقا منم به روحانی رای دادم و با توافق جشن گرفتم ولی جریان اصولا ربطی به حقوق ایران و پیروزی و اینها نداره و در نهایت مذاکره هم دقیقا رسیدیم به حرفی که از اولش هم مطرح شده بود: توقف فعالیت های هستهای و محدود کردنشون، انتقال سوخت سوخت مصرف شده به خارج و رفع تحریمهای مرتبط. مطمئنا اینهمه حرف زدن و جزییاتی به نفع ما شده و منم با این شرایط موافقم ولی فاز مصدق رو اصولا متوجه نمی شم (:
ما از اینکه برگشتیم به شرایط حقوقی (و نه اقتصادی) هشت نه سال قبل خوشحالیم و در عین حال هم این رو یک پیروزی بزرگ برای روحانی و ظریف می دونیم ولی نه در مقابل آمریکا و جهان بلکه در مقابل تندروهای داخلی که حاضر بودن و هستن در عین مخالفت مردم، کشور رو به فقر و تباهی بیشتر بکشن ولی برنامههای بی سر و ته اتمی که مشخص نیست آخرش قراره چه فایده ای داشته باشه رو دنبال کنن. همونطور که گفتم نتیجه مذاکرات دقیقا اون چیزی است که از اول هم انتظار می رفت: داریم قول می دیم کلی چیز – که از نظر من اصولا نباید درست می کردیم – رو جمع کنیم و دیگه هم روشون کار نکنیم تا تحریمهای مرتبط با اونها رفع بشن. این به خودی خود نتیجه عجیبی نیست ولی وقتی به یک پیروزی بزرگ تبدیل می شه که یادمون بیاد خاتمی می گفت رییس جمهور کارپرداز یا چنین چیزی بیش نیست و در این کشور هیچ قدرتی نداره. در ضمن! اگر یادمون باشه در این کشور صحبت درباره مذاکره با آمریکا یک تابو بود ولی دیروز هیچ کس براش صرف مذاکره کردن با آمریکا هیجان عجیبی نداشت و همه منتظر بودن که ببینن نتیجه این «مذاکره» چی می شه. چند لحظه به تمام «مرگ بر آمریکا»ها و «خط قرمز»ها فکر کنین و امیدوارم مثل من نتیجه بگیرین که مذاکره دیروز، پیروزی ظریف و روحانی و بقیه دوستانشون بر داخل بود نه پیروزی بر جهان.
جشن توافق برای من مستقل از امیدهایی برای تثبیت نسبی وضع اقتصادی، جشن قدم گذاشتن توی راهی است که انتظار می ره ما توش با دنیا حرف بزنیم، رییس جمهور رو آدمی توان مند بدونیم و حس کنیم ممکنه اتفاقاتی که ما دنبالش هستیم هم در این کشور بیافته – حتی توسط رییس جمهوری که در یک سیستم دموکراتیک حتی نزدیک به رییس جمهور دلخواه من هم نیست.
یک کامنت مهم هم اینه که گفتم اینجا نقلش کنم از سینا:
مخالفم.
چون وبسایتت پرطرفدار و خودت رو هم دوست دارم، ترجیح دادم اشتباهاتت رو گوشزد کنم:
۱- «رسیدن به اینکه ما تا ده بیست سال آینده اجازه نداشته باشیم فعالیت خاصی در حوزه هستهای بکنیم» <- کاملا اشتباه بود این حرفت! اتفاقا همونطور که توافق شده بود، تحقیقات و R&D قراره ادامه پیدا کنه، اونم با همکاریهای بینالمللی. فوردو هم تعطیل نمیشه و به جای تولید اورانیوم، تحقیقات که باارزشتره توش انجام میشه
۲- «توقف فعالیت های هستهای و محدود کردنشون» <- قرار نیست چیزی متوقف بشه، فقط نظارت کامل انجام میشه و اون قسمتهایی که پتانسیل نظامی دارن (یعنی تجهیزات مرتبط با پلوتونیوم) محدود میشن
۳- «انتقال سوخت به خارج» <- قرار نیست سوخت به خارج منتقل بشه، این تنها سوخت مصرف شده (که احتمالا حاوی پلوتونیوم و دیگر مواد به کار گرفته در بمبه) است که قراره منتقل بشه
۴- «برنامههای بی سر و ته اتمی که مشخص نیست آخرش قراره چه فایده ای داشته باشه» <- شاید در ابتدا برنامهی اتمی بیسر و ته بوده، ولی الان هدف اصلیش تولید انرژی، تولید دارو و تحقیقات برای کاربردهای غیر نظامی آینده است
۵- «قول می دیم کلی چیز – که از نظر من اصولا نباید درست می کردیم – رو جمع کنیم» <- بازم تاکید میکنم که کلی چیز رو از دست نمیدیم، و اتفاقا اورانیوم ۳.۷درصد برای تولید برق هستهای کاملا کافیه (و برق هستهای هم مهمه، مثلا کشوری مثل لیتوانی قبل از بستن آخرین رآکتورش در ۲۰۰۹، ۷۰٪ برقش هستهای بود؛ منبع)
۶- «مذاکره دیروز، پیروزی ظریف و روحانی و بقیه دوستانشون بر داخل بود نه پیروزی بر جهان» <- چارچوب توافق دیروز، راهی بود برای پیشگیری از ناآرامی بیشتر، پس اصطلاح «پیروزی بر جهان» کلا غلطه و از یک فکر دیکتاتوری نشأت میگیره. درستتره بگیم که این توافق، یک رابطهی برد-برد بود.
با رادیو گیکی با شما هستیم که به شکل عجیبی به پرایوسی پرداخته! اتفاق می افته و ما از هر اتهامی مبرا هستیم چون مطالب رادیو گیک در طول یک ماه گذشته جمع شدن. در این دم عیدی می خوایم سری به خونه خانم کلینتون بزنیم و از ایده قشنگشون برای داشتن سروری در گوشه خونه شاد بشیم. با ما باشین چون می خوایم همراه الکس به مایک مشت هایی کاری بزنیم!
نیاز به متخصصین لینوکس همینطور در حال افزایشه
بله! ظاهرا درخواست برای متخصصین لینوکس در بازار همینطور داره بالا می ره و در سال ۲۰۱۵ هم طبق گزارش های آماری از کارفرمایان و کسانی که دنبال نیروی متخصص هستن، حجم بسیار زیادی از شرکت های تکنولوژی گفتن که در طول ۶ ماه آینده علاقمند به استخدام متخصصین لینوکس هستن. این مساله از یکطرف به خاطر درخواست همیشگی و هر ساله متخصص لینوکس است که تقریبا همیشه همه شرکت های مرتبط علاقمند به استخدام هستن و از طرف دیگه ماجرای سرویس های ابری به مساله شتاب بسیار بزرگی داده. الان خیلی از شرکت ها سرویس های ابری استفاده می کنن یا حتی سرویس می دن تا جایی که ۴۲ درصد استخدام کننده ها گفتن اگر کسی مهارت های اوپن استک داشته باشه، شانس استخدامش بسیار بالاتره. همچنین ۴۴ درصد گفتن که ترجیحشون استخدام کسی است که مدرک معتبری در دنیای لینوکس داره.
کشف استخوان فک حلقه مفقوده
[کمی توضیح حلقه مفقوده] و حالا ظاهرا حداقل بخشی از استخون فک این حلقه مفقوده پیدا شده. این استخون احتمالا چیزی بین میمون انسان نما و گونه انسانی Homo sapiens است. پنج تا دندون روشه و تاریخش به حدود ۲.۸ میلیون سال قبل برمیگرده که حداقل ۴۰۰هزار سال عقب تر از چیزی است که فکر می کردیم باید باشه. بیل کیمبل می گه این قطعه کوچک و مهمی از پازلی است که به نوبه خودش سوال های جدیدی در علم رو مطرح می کنه که مهمترین چیزه. تا اینجا تحقیقات مدعی است که موجود صاحب جریان روی دو پا راه می رفته اما در مورد رژیم غذایی چیزی نگفتن. عجیبه که ما تعداد قابل قبولی فسیل قدیمی تر از ۳ میلیون سال و جدیدتر از ۲ میلیون سال داریم اما این وسط چیز چندانی پیدا نشده. مشهورترین فسیل بیشتر از سه میلیون ، جسد لوسی است که در ۱۹۷۴ پیدا شد و یک Australopithecus است
لینوکس کرنل ورژن چهار بدون ریبوت پچ می شه
یکی از چیزهایی که باعث شده آدم ها روی سرور عاشق لینوکس باشن، نیاز بسیار کمش به ریبوت شدن است.البته هنوزم گاه گداری پچ های خود کرنل نیاز به ریبوت درست می کنه ولی در دنیای سرورها اصلا عجیب نیست سرورهایی داشته باشیم که بالاتر از یکساله ریبوت نشدن. در سال ۲۰۰۹ یک برنامه به اسم Ksplice اومد که اجازه می داد کرنل بدون ریبوت شدن پچ بشه که خب تکنولوژی عجیبی است. اینطوری کار می کرد که تگ هایی به فانکشن های مختلف می زد و در نتیجه می تونست ببینه کدوم فانکشن کی در حال اجرا نیست و سریع پچش کنه! اوراکل در ۲۰۱۱ این تکنولوژی رو خرید و این قابلیت رو فقط روی اوراکل لینوکس خودش نگه داشت که تقریبا یک کپی از RHEL است ولی حالا برنامه kernelCare این اجازه رو به اکثر توزیع ها خواهد داد. این برنامه در حال حاضر بخشی از کد کرنل ۴ است و شاید هم دلیل بالا بردن این ورژن. البته بودن این کد قدم اوله چون قسمت اصلی اینه که توزیع ها وقتی کرنل جدید می دن پچ های مناسب رو هم برای به روز شدن کرنل فعلی به دست کرنل قبلی برسونن.
در خبری جالب مایکروسافت اعلام کرده که ویندوز ۱۰ یک آپگرید رایگان برای ویندوز ۷ و ۸ خواهد بود – نه فقط برای کسانی که لایسنس معتبر ۷ و ۸ رو دارن بلکه «برای هر کسی که یک پی سی سازگار داره که روش ویندوز هفت یا هشت هست می تونه رایگان به ویندوز ۱۰ آپگرید کنه». این یعنی صدها هزار یا میلیون ها کاربری که دارن از ویندوزهای کپی استفاده می کنن هم می تونن از ویندوز ۱۰، یک لایسنس معتبر داشته باشن. [تحلیل دور شدن تلاش مایکروسافت از درآمد زایی از طریق سیستم عامل و استفاده از سیستم عامل برای گسترش اکو سیستم و خب کلا هم ناتوانی یا نخواستن در قفل کردن بقیه و بحث ویندوز ایکس پی]
سی سال پیش بود که استالمن افسانه ای مانیفست گنو رو نوشت. این مانفیست چیزی است که به زندگی خیلی از شنونده های این رادیو، هر کسی که از هر سیستم مخابراتی استفاده می کنه و هر کسی که توی اینترنت کاری می کنه شکل داده. بخش عظیمی از زندگی اطراف ما محصول این مانفیست است [بحث تک علتی نبودن هیچ چیزی] و خوشحالیم که در دنیایی آزاد همراهش هستیم. متاسفانه این یکی از معدود بخش های مهم سایت گنو است که به فارسی ترجمه نشده و اگر اینکاره هستین، استین بالا بزنین. خیلی از حرفهایی که ما نقل می کنیم،از این مانیفست است. مثلا «Once GNU is written, everyone will be able to obtain good system software free, just like air» یا «I consider that the Golden Rule requires that if I like a program I must share it with other people who like it» و پاسخ به سوالاتی مثل اینکه پس از کجا پول در بیاریم که نمیریم و خیلی چیزهای دیگه. بخونینش. متن راحت و جذابیه.
محصولات جدید اپل
بعله.. بررسی خودم در مورد ساعت و سخت افزار. بحث جالبی در مورد الاکلنگ اینتل برای رسیدن به قانون مور و شیوه استفاده اون توسط اپل و در نهایت ایده فرید در مورد دوربین. اگر اینجا رو می خونین و پادکست رو گوش نمی دین دو تا ایده درجه یک رو از دست خواهید داد (((: [تبلیغ کردم!]
حالا حزب دزدهای دریایی بزرگترین حزب ایسلند است
در جدیدترین سرشماری های ایسلند، حزب دزدهای دریایی حالا بزرگترین حزب این کشور است. سرشماری حمایت از احزاب بین ۱۳ تا ۱۸ مارس انجام شده و نتیجه نشون می ده که حمایت این حزب بسیار بالا رفته و حالا با ۲۳.۹ درصد حمایت، در رتبه اول ایستاده. البته رقابت تنگ است و حزب دوم که حزب مستقل ایسلند است، حمایتی برابر ۲۳.۴ داشته. حزب دزدهای دریایی ایسلند در ۲۰۱۲ تاسیس شده و با عمر سه ساله اش ظاهرا خیلی محبوب است. راز موفقیت این حزب صداقت کاملش است. برژیت جونسدورت از رهبران حزب می گه که سیاست های قدیمی در کشور موفقیت چندانی نشون ندادن و خوبه که مردم در مقابله با فساد، سراغ احزاب جدید می یان. ریک فالوینگ که نظراتش رو روی ردیت دات کام می نویسه و از بنیانگذاران حزب است، می گه انتظار نداشته در ده سال اول به اینجا برسن ولی ظاهرا خیلی سریع رشد کردن و با خشوع باید حواسشون باشه که این پیام مردم به احزاب دیگه است. احزاب دزدهای دریایی الهام گرفته از ایده هایی هستن که معتقدن دولت ها به جای تلاش برای سرکوب آزادی های دیجیتال مردم باید به سمت حمایت از گردش اطلاعات و غیره حرکت کنن.
در اعماق
تکنولوژی شخصی سیاسی است
دن گیلمور نویسنده اصلی تکنولوژی سن خوزه مرکوری نیوز در سال های طلایی دات کام و یکی از اولین خبرنگارهایی است که به مک سوییچ کرد. اون حالا کاملا به نرم افزارهای آزاد سوییچ کرده. اوبونتو روی یک لپ تاپ تینک پد و سایانوژن مد روی گوشی. گیلمور در یک مقاله جریان رو توضیح داده و اشاره کرده به «سیاست تکنولوژی».
کنترل داره دوباره به مرکز حرکت می کنه. جایی که شرکت های قوی و دولت ها می تونن گلوش رو بگیرن و فشار بدن. شرکت ها و دولت ها از این قدرت برای از بین بردن پرایوسی / خلوت شخصی ما، محدود کردن آزادی بیان ما و در دست گرفتن فرهنگ و تجارت استفاده می کنند. در بسیار مواقع ما به اونها اجازه می دیم – آزادی خودمون رو با راحتی مبادله می کنیم – اما خیلی از این چیزها هم بر خلاف نظر و خواسته و آگاهی ما اتفاق می افتن.
ابزارهایی که من حالا استفاده می کنم، تا حد ممکن، مبتنی بر ارزش های اجتماعی هستن و نه ارزش های شرکت های بزرگ.
من از فانتزی های پارانویای حرف نمی زنم. من دارم فضای دنیای تکنولوژی رو به شما نشون می دم و مشکلی که من با این شرکت ها در دنیای تکنولوژی دارم دقیقا همون چیزی است که باعث می شه خیلی ها سراغ غذاهای آروم (در مقابل فست فود) یا گیاهخواری بیان و سعی کنن محیط زیست رو کمتر آلوده کنن یا فقط از شرکت هایی خرید کنن که مسوولیت های اجتماعی سرشون می شه.
نمی خوام موعظه کنم اما حتی اگر بتونم چند نفر رو متقاعد کنم که به دنیای آزاد بیان و از شرکت ها و دولت هایی که تلاششون کنترل ماست فاصله بگیرن، احساس موفقیت خواهم کرد.
گیلمور می گه مهمه که انسان ها غریزه آزادی و آگاهی نسبت به محیطشون رو تا جای ممکن به دنیای تکنولوژی های که از اون استفاده می کنن هم بیارن و سعی کنن با استفاده از تکنولوژی، برده و اسیر شرکت های بزرگ و دولت ها نشن.
نامه خداحافظی مدیر مالی گوگل
«بعد از تقریبا هفت سال با گوگل بودن، از این شرکت استعفا می دم تا وقت بیشتری با خانواده ام بگذرونم». این چیزیه که پاتریک پیچت یکی از بالاترین مدیرهای گوگل می گه. البته این جمله بین مدیرهایی که دارن استعفا می دن خیلی مرسومه اما سخنرانی پیچت فرقش اینه که در ادامه هم به همین موضوع پرداخته. [کمی بحث در مورد work/life balance]. پیچت می گه بحث از وقتی شروع شد که با همسرش به آفریقا رفته بودن و همسرش گفت بهتره بیشتر با هم مسافرت کنن و پیچت گفت چون مدیرمالی یکی از بزرگترین شرکت های جهان است، فرصت چندانی برای اینکار ندارن. اینجا بود که همسر پیچت سوال کوبنده رو مطرح کرد «پس کی وقت ما است؟» البته فکر نکنین همین الان باید کارتون رو ول کنین (: پیچت تقریبا ۳۰ سال کار کرده. اون می گه
د رنهایت زندگی چیزی فوق العاده است. ما در همه زندگی باید چیزهایی رو به نفع چیزهایی دیگه کنار بذاریم که شاید مهمترین هاش زندگی حرفه ای در مقابل زندگی خانوادگی و دوستان است. خوشبختانه فکر می کنم در این مرحله از زندگی من دیگه مجبور نیستم زندگی اجتماعی ام رو کنار بذارم تا به کارم برسم. لری پیچ مدیرعامل گوگل می گه این عجیبترین سخنرانی خداحافظی است از عجیبترین مدیر مالی و ادامه می ده که خوندن این سخنرانی باعث دلگرمی آدم می شه.
پیچت بعد از تعریف کردن داستان آفریقا و اینکه همسرش ازش خواسته در ادامه همین سفر بقیه آفریقا رو هم بچرخن و اون گفته وقت نداره و همسرش پرسیده پس چه زمانی ممکنه در زندگیش به این چیزها برسه، می گه که سه عامل باعث شده بتونه استعفا بده: بچه ها رفن سر کار و زندگی خودشون – ۲۵ یا ۳۰ سال بی وقفه کار کرده و امسال ۲۵مین سال ازدواجشه.
الان دیگه نمی تونه برای همسرم هیچ دلیل منطقی ای پیدا کنم که چرا باید برای تفریح و سفر و گردش بازهم منتظر بمونه و چرا نمی تونیم کوله پشتی ها رو ببندیم و به جاده بزنیم. من می خوام ۲۵مین سالگرد ازدواجم رو با ورق زدن صفحه قدیمی از کتاب زندگی جشن بگیرم و از یک زندگی همیشه در بحران به سمت آرامش حرکت کنم و امکان بودن مدیرهای جدید در گوگل رو هم فراهم کنم. کار کردن در گوگل یک افتخار است. من با بهترین ها کار کردم و دوستان بسیار خوبی پیدا کردم. لری، سرگئی، اریک۷ از دوستی شما ممنونم.
روشن کنم که هنوز اینجا خواهم بود و فقط بعد از اینکه یک مدیر مالی جدید پیدا کردیم و کارها منتقل شد پوزیشن رو ترک خواهم کرد.
د رنهایت زندگی چیزی فوق العاده است. ما در همه زندگی باید چیزهایی رو به نفع چیزهایی دیگه کنار بذاریم که شاید مهمترین هاش زندگی حرفه ای در مقابل زندگی خانوادگی و دوستان است. خوشبختانه فکر می کنم در این مرحله از زندگی من دیگه مجبور نیستم زندگی اجتماعی ام رو کنار بذارم تا به کارم برسم.
[یادتون باشه برای چی دارین کار می کنین]
کلینتون چیکار کرده؟!!!
وزیر خارجه آمریکا خانم کلینتون.. چیکار کرده؟! ایمیل سرور شخصی خودش رو داشته؟!! یوهاها…. خب دلایلی پشتش هست. مثلا اینکه در آمریکا خبرنگارها حق دارن درخواست آزادی اطلاعات بدن و حتی از محتوای ایمیل شما سر در بیارن – البته اگر شما وزیر امور خارجه باشین یا بعضی سازمان ها ممکنه سازمان های دیگه رو زیر نظر بگیرن (که بخشی از دموکراسی ات! دموکراسی هرم نیست، شبکه است!… قرار نیست من شاه چهار سال آینده رو پیدا کنم بلکه کلی سازمان باید رو همدیگه نظارت داشته باشن و …)… ولی واقعا راه مقابله شما چی می بود؟ راه مقابله وزیرامور خارجه آمریکا این بود که توی خونه اش یک سرور ایمیل راه بندازه و ازش استفاده کنه! چند تا دعوا است. اولیش اینکه این خلاف قوانین شفافیت و غیره در آمریکا است. مردم بالاخره یک زمانی حق خواهند داشت از محتوای این ایمیل های رسمی کشورشون مطلع بشن و سازمان ها باید بتونن رو کار وزیر امور خارجه نظارت کنن اما از اونطرف کلی سازمان جاسوسی خارجی و غیره هم هست که مطمئنا سیستم ادمین شخصی هیلاری کلینتون نمی تونه باهاشون رقابت کنه! مثلا پروژه ای به اسم انیشتین از ۲۰۰۸ با همکاری ان اس ای کل تلاش های حمله به سیستم های دولتی در این رده رو زیر نظر داره که ایمیل سرور شخصی انم کیلنتون جزوشون نبوده. حالا بازم اگر می رفت روی گوگل و یاهو می شد گفت احتمالا مهارت سیستم ادمین ها با دولت رقابت می کنه ولی گزارش APمی گه واقعا سرور تو خونه اش بوده! مساله حادتر بحث whois است! دومین خانم کلینتون در clintonEmail.com از یک دامین فروش مستقل یعنی نتورک سلوشنز خریداری شده بود که گوسیفر در ۲۰۱۳ هکش کرد. بدتر از هک هایجک است که اجازه می ده حمله کننده کلا ایمیل ها رو بخونه یا به اسم کیلنتون ایمیل بزنه یا هر چی. بحث خیلی عجیب و طولانی است و آدم اصلا نمی دونه چی بگه.. عیده.. بریم برای عید!
دیپ مایند چرا مهمه
توی سالن خیلی ها دارن می خندن. کنفرانس تکنولوژی های فردا است و فیلم یک سیستم هوش مصنوعی داره پخش می شه که سعی می کنه توپ و دیوار بازی کنه و دائم می بازه. فیلم قطع می شه. دویستمین بازی و سیستم هنوز بعضی توپ ها رو از دست می ده و مردم می خندن ولی کات بعدی صحنه هایی از بازی سیصدم رو نشون می ده و همه انگشت به دهن هستن. هیچ تپی به خطا نمی ره. مقاله اخیری که در نیچر منتشر شده مدعی است که این برنامه می تونه با یک شبکه عصبی و نودهاش کم کم بازی ها رو یاد بگیره. این برنامه تقریبا سی بازی مهم رو یاد گرفته و تو بعضی هاش از آدم ها هم بهتره. شرکت دیپ مایند که بازی رو نوشته بعد از یک دمو که از کارش داد، توسط گوگل به قیمت ۵۵ میلیون دلار خریده شد. ارزش چنین برنامه ای اینجاست که می تونه در تکرار کارهای تکراری، چیز یاد بگیره و در نتیجه اگر به سیری ای که به این سیستم مجهز است چند بار چیزی رو بگین، هر بار بهتر و بهتر عمل می کنه! این روند جلو زدن ماشین ها از انسان ها اولین بار از دیپ بلو شروع شد؛ کامپیوترشطرنج بازی که آی بی ام ساخت و تونست بهترین شطرنج باز جهان یعنی گری کاسپاروف رو شکست بده. محقق های بد بین هم هستن. مثلا زاخاری ماسون می گه با تکنیک فعلی یاد گرفتن بازی ای مثل استارکرفت یا کال آف دیوتی به ده یا بیست سال کار نیاز داره و سیستم کنترل یک درون جنگی به حداقل پنجاه سال تمرین و هیچ وقت هم نمی تونه به توانایی های عمومی یک کودک خردسال برسه. «کودکان می توانند در اتاق بچرخند و چیز یاد بگیرند. چزها را ببینند و مفهوم نور و سایه را بفهمند». این الگوریتم بدون شک تغییر بزرگی در یادگیری ماشینیه ولی هنوز تا رسیدن به سیستم هایی که به انسان برسن، حداقل دو سه جهش عظیم دیگه می خوایم.
تبریک و تقبیح
تری پراچت رو هم تسلیت می گیم.
به دی جی پاتیل هم تبریک می گیم که بر خلاف اسمش که می خوره یکی مثل دی جی علیگیتور باشه ولی با اسمی بامزه تر، دانشمند ارشد دیتای کاخ سفید است!د رمورد این شغل و اسم باید بیشتر حرف بزنیم چون خیلی باحاله و به زودی مد خواهد شد (:
و تبریکی هم داریم به فیزیکی ها که سعی کردم از زیست شناس ها عقب نمونن و برای اولین بار تو تاریخ عکسی گرفتن که به شکل همزمان هم نور رو به شکل ذره نشون می ده و هم به صورت موج! من که از عکس چیز خاصی نفهمیدم ولی شما نگاه کنین شاید بفهمین.
بخش آخر
در بخش آخر گپ کوتاهی رو می یاریم از کنفرانس واشنگتن دی سی با عنوان «سایبرسکیوریتی برای آمریکایی جدید» که توش الکس استاموس (مدیر اطلاعات یاهو) مدیر ان اس ای یعنی مایک راجر رو می بره گوشه رینگ و با دو سه تا بوکس محکم بهش می فهمونه که چرا شنود به نفع دیکتاتور نیست و چرا مردم باید حق داشته باشن پرایوسی داشته باشن!
الکس: دریاسالار. ممنونیم ارائه شما. من الکس استاموس هستم و CISO یاهو!. به نظر می رسه شما موافق رییس کامی هستین که می گه ما باید در نرم افزارهامون درهای پشتی و مراکز ورودی به این منظور درست کنیم که دولت آمریکا بتونه از طریق با بازکردن رمز….
مایک: البته این برداشت و جمله بندی شماست [خنده]
الکس: نه. من فکر می کنم بروس اشنیر و اد فلتون و همه جمع بهترین متخصصین رمزنگاری جهان با من موافق باشن که ما نمی تونیم توی سیستم های رمزنگاریمون در عقبی کار بذاریم. این مثل این می مونه که توی شیشه جلوی ماشینمون با دریل یک سوراخ درست کنیم.
مایک: من هم متخصصین رمزنگاری درجه یکی توی اژانس امنیت ملی دارم
الکس: اتفاقا من حتی با اونها هم حرف زدم و گروهی از اونها هم با من موافق هستن ولی…
مایک: بله مثل اینکه ما اصلا حرف همدیگه رو قبول نداریم [خنده]
الکس: ما به این نتیجه خواهیم رسید که توافق نداریم. در صورتی که ما بخوایم برای دولت آمریکا در پشتی یا کلید طلایی یا در واقع اشکالات امنیتی در الگوریتم های رمزنگاری مون بذاریم – آیا می پذیرین که برای بقیه هم – ما ۱.۳ میلیارد یوزر در جهان داریم – باید اینکار رو بکنیم؟ مثلا برای دولت چین؟ روسیه؟ یا عربستان سعودی و اسراییل و فرانسه؟ آیا این کشورها هم باید در عقبی داشته باشن؟
مایک: پس … من.. نه .. منظور من اینه که شیوه ای که شما سوال رو مطرح می کنین سعی کردین جواب هم توش باشه
الکس: خب اینطوری می پرسم: آیا شما می پذیرین که ما باید برای کشورهای دیگه هم در عقبی بذاریم؟
مایک: نظر من.. .. اومم. ببینین من می گم که اینکار از نظر فنی عملی نیست و ما باید براش چارچوب بذاریم. من این رو می پذیرم. من نمی گم که دقیقا اف بی آی یا ان اس ای باید تعیین کنه که کی به چه چیزی دسترسی داشته باشه ولی بالاخره می شه این رو در پروسه های قانونی مشخص کرد. ما باید با هم به نتیجه برسیم. و من می پذیرم که تبعات بین المللی هم خواهیم داشت اما معتقدم که می تونیم راهمون رو پیدا کنیم.
الکس: پس شما معتقد هستین که اگر کشورها قوانینی در این مورد تصویب کنن ما باید براشون در پشتی تعبیه کنیم؟
مایک: من فکر می کنم خواهیم تونست در این مورد به نتیجه برسیم.
الکس: و من معتقدم روس ها و چینین هم دقیقا نظری مشابه شما دارن.
مایک: یکبار گفتم که ما می تونیم در این مورد به نتیجه برسیم.
مهشاد برامون نوشته که داره سعی می کنه کل مجموعه تفسیر قرآن مهدس عبدلعلی بازرگان رو از سایت رسمی مهندس بازرگان دانلود کنه ولی چون ساختار سایت خیلی سنتی و صفحه صفحه طراحی شده، اینکار براش سخته و سایت هم جایی رو نذاشته که بتونیم کل جریان رو یکجا دانلود کنیم. با یک نگاه به صفحه مشخص می شه که از این لینک http://bazargan.com/abdolali/main0.html لینک شده به ۱۱۴ سوره و اونجا چندین فایل mp3 در صفحه هست که هر کدوم بخشی از درس های قرآن مربوط به تفسیر اون سوره هستن.
بذارین ماجرا رو پیچیده نکنیم و با دستور جذاب wget همه اش رو بگیریم. از اونجایی که احتمالا حجمش زیاده و اینترنت ما هم اسلامی (که حتی به درد قرآن دانلود کردن هم نمی خوره ظاهرا) وصل می شیم به یک سرور اینترنتی و اونجا این دستور رو می زنیم:
سوییچ ها مشخص هستن. r برای دانلود ریکرسیو (تو در توی صفحات) ولی فقط تا سه لایه داخلی (l3) چون لایه اول که همین صفحه است، لایه دوم می شه صفحه ای که سوره ها توش هست و لایه سوم می شه فایل های mp3 و یک c هم اضافه می کنیم به معنی continue که اگر قطع شد وسطش راحت ادامه بدیم و یک np یعنی از جایی که هستیم بالاتر نمی خوایم بریم (no parrent).
روی اون سرور تقریبا پنج دقیقه بعد همه چیز دانلود شده:
$ tree -d -L 3 #فقط دایرکتوری ها و فقط سه لایه
.
└── bazargan.com
└── abdolali
├── gifs
├── MP3
├── PDF
└── video
خیلی هم خوب. ما فقط دایرکتوری MP3 رو می خوایم. حجمش چقدره؟
$ du -hs bazargan.com/abdolali/MP3/
4.4G bazargan.com/abdolali/MP3/
$ du -hs bazargan.com/abdolali/PDF/
184M bazargan.com/abdolali/PDF/
پ.ن. بازرگان جزو آدم هایی است که هم در رژیم پهلوی زندان رفته و هم در رژیم فعلی و اتفاقا در اون رژیم همراه میرحسین موسوی زندان بوده. این تیپ آدم ها نشون می دن که دنبال قدرت نبودن و تلاش می کردن چیزی رو اصلاح کنن. علیرغم اینها، من این درسها رو نشنیدم و نمی دونم چیه و این مساله به عنوان یک سوال لینوکسی برام جالب بوده.
پ.ن.۲. به مهندس ایمیل زدم و پرسیدم آیا مشکلی نیست که من فایل هاش رو به صورت تورنت پخش کنم. جوابشون این بود:
جناب جادي، با سلام و تحيت و تشكر از اطلاع دادنتان و رعايت وجداني حقوق ديگران، اما در مورد قرآن، حق شخصي وجود ندارد و كتاب خدا متعلق به همه است و هرگونه تسهيلي كه هركس دراين زمينه فراهم كند، موجب خوشحالي و تشكر هم خواهد بود
موفق باشيد
بازرگان
اوباما با شرکت در برنامه «ساعت برنامه نویسی» تبدیل به اولین رییس جمهوری آمریکا شد که برنامه نویسی کرده. اوباما که برای افتتاح هفته آموزش علوم کامپیوتر ۲۰۱۴ سخنرانی کرده بود و از لزوم یاد گرفتن برنامه نویسی گفته بود، در یک برنامه یک ساعت برنامه نویسی شرکت کرد و ثابت کرد که حرفش در مورد خودش هم صدق می کنه.
هادی پرتوی از موسسین code.org به مجله وایرد گفته که رییس جمهوری آمریکا تکلیفها رو به طور کامل تموم نکرد ولی بعضی از تمرین های طراحی شده با زبان بلاکی گوگل رو پیش برد و با دقت این خط کد جاوا اسکریپت رو نوشت:
moveForward(100);
و باعث شد کاراکتر مورد نظر صد پیکسل به جلو بره! پرتوی ایرانی که احتمالا نخواسته بزنه تو ذوق رییس جمهوری آمریکا، گفته که «هیچ کس کارش رو با نوشتن کدهای پیچیده شروع نمی کنه» و البته لازمه اینم بگم که این برنامه «یک ساعت برنامه نویسی» به طور خاص برای رییس جمهوری و توی کاخ سفید برگزار شد که توش ۲۰ تا دانش آموز متوسطه هم شرکت داشتن.
اینم اضافه کنم که اوباما اصولا فضای برنامه نویسی رو دوست داره و تبلیغ می کنه و در یک ویدئو گفته بود که آمریکایی ها باید در اینکار پیشرفت کنن و به طور خاص این جمله اش خیلی مشهور شد که
فقط دانلود کننده آخرین نسخه اپ ها نباشید و به طراحی آنها کمک کنید. فقط با گوشی بازی نکنید، برنامه بنویسید.
خوشبختانه جواب این سوال هم مثل سوال قبلی بسیار ساده است: «آخه من از کجا بدونم؟» (: مگه من سانسورچی هستم؟ (:
البته واقعیت اینه که حتی اگر من مغزم نیمه-تعطیل بود و شغلم تعطیل کردن مغز بقیه و سانسورچی می شدم، بازم دقیق نمی دونستم که آیا در آینده وایبر قراره فیلتر بشه یا نه. حتی کمی قدیمتر که معاون اول قوه قضاییه به وزیر مخابرات اولتیماتوم بستن سرویس ها رو نمی داد حرف زدن از این بحث کمی راحتتر بود و همونطور که واتساپ و اسکایپ و غیره بسته شدن، می شد گفت وزارت مخابرات و دولت عزیز از سانسور شدن سرویس های مکالمه اینترنتی (چه مسیج چه صدا) خوشحال می شه؛ دلیلش هم اینه که این سرویسها پول بزرگی رو از جیب یک گروه که کل درآمدشون وابسته به انحصار مخابراتی است، خارج کردن.
اما حالا دیگه غول از چراغ آزاد شده و می دونیم که غولی که از چراغ آزاد بشه رو راحت نمی شه دوباره کرد تو بطری. الان دیگه مردم یاد گرفتن که برای سمس بازی شبانه با دوست دختر یا پسرشون لازم نیست برای هر ۱۴۰ کاراکتر ۱۰ تومن پول به حکومت بدن و پدر مادر ها هم یاد گرفتن که برای حرف زدن با بچهشون که به آرزوی بزرگ «خروج از ایران» رسیده، لازم نیست ماهانه شاهد صورتحسابهای چند صد هزار تومنی باشن. این رو دیگه با سانسور کردن یک سرویس و دو سرویس نمی شه برگردوند (: پس فاکتورها هم پیچیده تر می شن. در این مطلب به جای دادن یک جواب «نه» یا «آره» به این سوال که «آیا وایبر فیلتر می شه»، سوال رو عوض می کنیم به «نیروهای حکومتی موافق و مخالف سانسور شدن وایبر کیا هستن؟»
نیروهای موافق سانسور شدن
هر کی با ارتباط مردم با هم مخالفه
خب این که احتمالا اصلی ترین گروه موافق سانسور است. به هرحال هر جور ارتباط باعث شکل گیری افکار مشترک یا در سطحی بالاتر درک حضور افکار مشترک می شه. مطمئنا کلی آدم در سیستم هستن که دوست دارن تو پیاده روها میله بکشن، بر خلاف نص قانون اساسی هر تجمعی رو ممنوع بدونن، دانشگاهها رو از شهر بیرون ببرن و پراکنده کنن و پادگانها رو به شهرها بیارن و خوشحالها رو دستگیر کنن و آب بازی گروهی رو توطئه علیه خودشون بدونن (: اصلا عجیب نیست که این آدم ها از چیزی مثل وایبر که اجازه می ده گرهی بزرگتر از آدم ها با هم حرف بزنن و در رابطه باشن، منزجر باشن (:
نیروهایی که فرق محتوا و وسیله رو نمی فهمن
یکسری هم هستن که تفاوت بین وسیله و شکل استفاده رو نمی دونن. این گروه می گن اگر در وایبر چیزی به اشتراک گذاشته شد که اینها دوست نداشتن، پس خود وایبر باید تعطیل بشه (: درست همون گروهی که قبلا فکر می کردن دستگاه ویدئو باید ممنوع باشه و الان با ماهواره می جنگن و قبلا معتقد بودن بلندگو ابزار شیطانه. استدلال اینها در مقابل وایبر و نسل سوم موبایل درست مثل اینه که بگن چون یکی با تلفن حرف های بد می زنه باید دستگاه تلفن رو ممنوع کرد.
نیروهایی که از هر چیز جدید می ترسن
جامعه در حال تغییره و خیلی آدم ها نونشون در «وضع فعلی» است. در لایهای دیگه، آدم ها به شکلی بیولوژیک با تغییرات مقابله می کنن چون هر تغییر، تهدید است. فکر کنم حضرت علی می گه «مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند» و همین می شه که آدمها دشمن نسل سوم و وایبر و … می شن یا تلاش می کنن با ممنوع کردن و بلند کردن صدای بلندگو و … بهشون غلبه کنن.
گروهی که از مسیج پول در میارن و هنوز آپدیت نیستن که دنیا عوض شده
و در نهایت در بحث اقتصادی که این روزها مهمترین فاکتور گردش کشور و تحلیل وضعیت ماست، کسانی هستن که نونشون در اسمس است. اولین حضور برنامههای مسیجینگ یک شوک عظیم بود به کسانی که زمانی که حقوق در رده ۲۰۰ هزار تومن بود، سیم کارت ۴۰۰ هزارتومنی ثبت نام می کردن که سال دیگه با قرعه کشی تحویل بدن و با این پول بادآورده، خدایی می کردن. در آمد ثابت چند سال اخیر این آدمها اسمس بازی شبانه و تلفنهای راه دور و عشق و عاشقی بازی آدمها با تلفن بود. معلومه که هیچ نوجونی دوست نداره هر جمله اش ۱۰ تومن آب بخوره و هیچ پدر و مادری دوست نداره برای حرف زدن با بچه ای که توی آمریکا دنبال آرزوهاش می گرده ماهی ۲۰۰هزار تومن قبض تلفن بده. اینه که یکهو همه گوشی دست می گیریم و لاین و وایبر و واتساپ و .. نصب می کنیم و اینها می رن زیر حمله سانسورچی و … و این (چون مساله مالی است) به نظر من یکی از محکمترین فشارها برای سانسور این تیپ چیزها است.
اما…
غول آزاده شده و نیروهای مخالف سانسور شدن
کسانی که ماجراها رو با وایبر اوکی کردن
وقتی غول از چراغ آزاد شده، دیگه مردم در حال ارتباط با هم هستن و اگر هم مثل واتساپ و غیره سراغ فیلترکردنش بریم، مردم به یک چیز دیگه مهاجرت می کنن. یا باید کل اینترنت رو بست یا راهی برای حرف زدن پیدا می شه. خب در این شرایط حداقل بذاریم همه از یک چیز ثابت و شناخته شده استفاده کنن که ما هم بدونیم چیکارهایم. استدلال معقولی نیست؟ اگر من توی یک شهر دیگه نمی تونم قانون بذارم که «همه باید یک نسخه از کلید خونه شون رو تحویل حاکم شهر بدن» خب حداقل با همین راضی هستم که «به شرطی که از حسن آقا قفل خریده باشین، لازم نیست کلیدها رو به ما بدین». البته این فقط یک مثال است ولی مفهوم رو می رسونه: حق دارین آزادانه برین بچرخین ولی از گله جدا نشین.
کسانی که از دانلود اطلاعات توسط من و شما پول در میارن
این به نظرم یکی از مهمترین فاکتورها است. در حال حاضر کشور ما با سرعتی دیوانه وار در حال رفتن به سمت یک سرمایه داری است و تقریبا همه تناسبات کشور رو کشمکش اقتصادی نیروها تعیین می کنه. در این شرایط مطمئنا یکی از بزرگترین دیوارهای دفاعی سانسور نشدن سیستمی مثل وایبر، گروههایی هستن که پول عظیمی از قبل وایبر به جیب می زنن. مثلا همین ویدئوی لامپ رو مثال می زنم. من هرگز چنین چیزهایی رو نمی بینم ولی فرض کنیم حجم ویدئو یک مگ باشه. از اونجایی که هزینه ایرانسل برای gprs، پنج ریال برای هر کیلوبایت است، هربار دریافت این ویدئو توسط هر فرد در وایبر برای ایرانسل پونصد تومن درآمد داره (غیرقابل تصوره! اشتباه نمی کنم؟). یعنی کپی پیست این ویدئو در یک گروه وایبری با صد عضو، در لحظه برای ایرانسل پنجاه هزار تومن درآمد درست می کنه.
همین اتفاق در مورد همراه اول هم صادقه و هر روش دیگه ای که شما توی این میهن عزیز به اینترنت بسیار گرون دسترسی دارین. به گفته (احتمالا مهمل) یک نفر در حکومت، ۴۰ میلیون ایرانی وایبر دارن و فقط تصور کنین همین یک ویدئو چه پولی برای این شرکت ها جابجا می کنه. در اصل تمام چرندیاتی که داریم در طول روز می گیریم و می فرستیم منبع درآمد عظیمی برای شرکت هایی است که به پول خون پدر دارن اینترنت می فروشن و حسرت می خورن که چرا ما نمی تونیم پهنای باند رو توی یوتوب و هولو و ۹گگ و .. به فنا بدیم و احتمالا خوشحالن که هر نفر که تلفن هوشمند می خره بدون اینکه حتی یک کلیک برای عضویت هم بکنه ده بار هر عکس و ویدئوی مهملی رو از چند تا گروه مختلف دانلود می کنه (:
اینه که در نسل جدید سرویسهای مخابراتی، چیزی مثل وایبر به یک گاو شیرده عالی تبدیل می شه، بخصوص که این نرم افزار بر خلاف چیزی مثل لاین، هر ویدئو رو در هر بار آپلود و دانلود به تک تک افراد می فرسته و اصولا نمی فهمه که این همون ویدئو است و دیگه نفرستمش یا آپلودش کنم و به همون قبلی ارجاعشون بدم.
آدم های سالمی که مخالف هر شکلی از سانسور هستن
سانسورچی دو جور است:
– کسی که مطمئنه عقایدش اینقدر داغونن که تنها امید زنده موندنش سانسور کردن بقیه است
– کسی که فکر می کنه عقایدش شاید بدک هم نباشن ولی اینقدر کوته فکره که فکر می کنه سانسور کردن بقیه باعث رشد عقاید خودش می شه
امیدوارم توی حکومت واقعا کسی باشه که جزو دو گروه بالا نباشه و کلا مخالف سانسور باشه (:
نتیجه گیری
در کشور عزیز، احتمالا هیچ کس نمی دونه چی، چرا و در چه زمانی سانسور می شه. هر گوشه و کنار یکسری سانسورچی نشستن و سعی می کنن یک چیزهایی رو ببندن و یکسری هم سعی می کنن مقاومت کنن. احتمالا دو تا از اصلی ترین فاکتورها، امنیتچیها و اقتصادچیها هستن که نزدیک شدنشون به هم ماجراها رو پیچیده تر هم می کنه. در حال حاضر وایبر از نظر امنیتی خطر بزرگی نیست (حداقل در مقایسه با آلترناتیوها یا بدتر از اون پخش شدن آدم ها در سیستم های متنوع) و از نظر اقتصادی هم که شدیدا به نفع کسانی است که دارن التماس می کنن یک جوری ما اینترنت گرونشون رو مصرف کنیم (بخصوص روی موبایل و gprs). اما از اونطرف گروههای سنتی تر احتمالا شدیدا مخالف وایبر و دوستاش هستن و هنوز درست درک نکردن که وقتی خمیردندون از تیوپش بیرون میریزه، برگردوندنش به اون تو خیلی خیلی سخته.
در حال حاضر ظاهرا به خاطر آدم ربایی و کشتن سه اسراییلی و یکسری راکت رد و بدل شده اسراییل داره غزه رو بمباران می کنه و آدم ها رو راحت و آسوده می کشه و بی خانمان می کنه. دلیل اصلی اما چیزی جدی تر از این اتفاق است. واقعیت اینه که اسراییل لازم داره عربده بکشه «من لات ترم».
درسته که مالیات ما برای جنگ راه انداختن استفاده می شه، درسته که پولی که فقرا و مریضهای ما لازمش دارن رو می فرستن برای بقیه جاها و درسته که در حالی که هموطن من کنار بیمارستان میمیره، از کشورهایی مریض با هواپیما وارد می شه و درسته که تلاش می شه فلسطین برای من و شما تبدیل بشه به یار صمیمی حکومت ولی واقعیت چیزی بسیار متفاوت هم هست. ما با حکومت هایی طرف هستیم که از طریق بستن و کشتن و ارعاب می خوان همه رو به شیوه خودشون مجبور کنن و اتفاقا مردم فلسطین شباهتهای بسیاری ولی مطمئن باشین در مقیاسی حادتر.
مردم فلسطین مستحق زندگی ای شایسته هستن و شخصا هم پول من و شما رو نخوردن و رنج و بی خانمانی اونها رنج و بی خانمانی بشریت است و غصبی که نسبت بهشون اتفاق می افته، درست همون غصبی است که من و شما هم در لایههایی ملایمتر درگیرشیم. فلسطین نماد مبارزه در جهانه و اسراییل بهترین نماد اون حکومتهایی که اصلی ترین حرفشون اینه که «من از شما لات ترم» و معلومه که ما بهترین آدمها هستیم برای متنفر بودن از این تیپ حکومتها.