یک میلیارد روباه آتشین

مقاله‌ام برای نشریه عصر ارتباط.

هفته گذشت، تعداد مجموع نسخه‌های دانلود شده فایرفاکس، از مرز یک میلیارد نسخه گذشت. یعنی به ازای هر ۶ نفری که روی کره زمین زندگی می‌کنند، یک نفر فایرفاکس را دانلود کرده است. یک میلیارد عدد عظیمی است. موزیلا در کمپین تبلیغاتی «یک میلیارد بعلاوه تو» تذکر می‌دهد که یک میلیارد ثانیه برابر ۳۱.۷ سال می‌شود و یک میلیارد کیلو برابر وزن ۲۵۰ هزار فیل. اما خود موزیلا خاطر نشان می‌کند که عدد یک میلیارد دانلود در طول تاریخ، به خودی خود معنی خاصی ندارد و آماری همچون داشتن سیصد میلیون کاربر فعال، شاخص بسیار مهمتری است.

این مرورگر بازمتن که از سال ۲۰۰۴ تا کنون حدود ۳۱٪ بازار مرورگرهای جهان را چنگ مایکروسافت بیرون کشیده، در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۸ هم با عرضه نسخه ۳ و دانلود ۸ میلیون نسخه از آن در بیست و چهار ساعت اول، رکورد جهانی گینس مربوط به بیشترین دانلود نرم‌افزار در یک روز به نام خود ثبت کرده. اما اینها همه مربوط به گذشته است. سوال اصلی این است که آیا فایرفاکس خواهد توانست از مرز میلیاردی بعدی هم رد شود؟‌ مایکروسافت اعلام کرده که اینترنت اکسپلورر ۸، از زمان معرفی تا کنون حدود ۲۰۰ میلیون بار توسط کاربران دانلود شده است. با داشتن این آمار و گذاشتن آن در کنار عرضه مرورگرهای جدیدی مثل گوگل کروم و رقبایی جدی مثل اوپرا، سوال در این باره که فایرفاکس چگونه می‌تواند به مرز یک میلیارد بعدی برسد جدی و جدی‌تر می‌شود.

نکته اول نوآوری است. فایرفاکس نوآور بوده و به همین دلیل محبوب شده است. داشتن تب‌های مختلف، قابلیت اضافه کردن پلاگین، پوسته‌های متنوع، بازیابی تب‌ها و حتی فرم‌های پر شده بعد از کرش، بازگرداندن تب‌ها و پنجره‌های به تازگی بسته شده، مرور امن و .. همه و همه چیزهایی هستند که افراد را به استفاده از فایرفاکس در مقابل آی.ای. تشویق کردند. ادامه نوآوری سخت است و نیازمند مشارکت همگانی و به اشتراک گذاشتن ایده‌های نو با برنامه‌نویسان.

نکته دوم، ایمنی است. یک نرم‌افزار بازمتن امن تر از یک نرم‌افزار بسته است و این قابلیت در طول سال‌های آینده هم برگ برنده پروژه‌های بازمتن خواهد بود.

به عنوان نکته سوم می‌شود به قابلیت اجرای فایرفاکس روی تمامی سیستم‌عامل‌های مطرح موجود نام برد. فایرفاکس هم روی لینوکس اجرا می‌شود و هم روی مک و این باعث شده که رشد مک و لینوکس، به معنی رشد فایرفاکس باشد.

اینها را بگذارید کنار این حکم اتحادیه اروپا که اخیرا اعلام کرد که در صورتی که مایکروسافت بخواهد ویندوز ۷ را در اروپا بفروشد، حق نخواهد داشت آی.ای. را به اجبار با آن همراه کند. به عبارت دیگر کاربران باید حق داشته باشند مرورگر خود را مستقل از سیستم‌عامل انتخاب کنند. چه این حکم، جلوی فروش ویندوز ۷ در اروپا را بگیرد و چه مایکروسافت نسخه‌ای از ویندوز را عرضه کند که به هنگام نصب، قابلیت انتخاب مرورگر در آن فراهم باشد، قدم بزرگی برای فایرفاکس و تمام نرم‌افزارهای بازمتن برداشته شده است. با در نظر گرفتن همه این شرایط، رسیدن به میلیارد دوم چندان دور به نظر نمی‌رسد.

گنجشکی کوچک، با آوازی به وسعت جهان

همونطور که حدس می‌زنید این رو برای هفته نامه عصرارتباط نوشته ام. حالا خوشبختانه گذاشتنش همزمان شده با رای گیری سورس فورج برای بهترین نرم‌افزارهای روش. در بخش نرم‌افزارهای تازه شروع شده، من به چغوک رای دادم. هرچند که بیلبو رو بیشتر دوست دارم (: اگر شما هم دوست دارین رای بدین:


چغوک به لهجه خراسانی به معنی گنجشک است و به لهجه لینوکس، به یک کلاینت مخصوص میکرو وبلاگ‌نویسی گفته می‌شود که توسط مهرداد مومنی نوشته شده. میکرو بلاگ‌ها پدیده دو سه سال اخیر اینترنت بوده‌اند. سایت‌هایی جمع و جور که هر پست شما در آن یکی دو خط بیشتر نبوده و اختصاص دارد به گفتن اینکه در همین لحظه مشغول چه کاری هستید، معرفی یک لینک خوب یا موارد مشابه. با چغوک می‌توانید از طریق یک برنامه رومیزی در میز کار کی.دی.ای.۴، در میکروبلاگ‌هایی همچون توییتر و آیدنتیکا، پست بفرستید و از نوشته‌های دوستانتان آگاه شوید.

نکته مهم در مورد چغوک، اضافه شدن رسمی آن به میزکار کی.دی.ای.۴ است. این پروژه که در choqok.gnufolks.org میزبانی می‌شود، حالا در حال تبدیل شدن به اصلی‌ترین ابزار میکروبلاگینگ در مشهورترین توزیع‌های لینوکس با میز کار کی.دی.ای. همچون کوبونتو است.

مهرداد که در دنیای بازمتن به نام ام.تاکس مشهور است می‌گوید که این پروژه را با احساس خلاء حضور یک کلاینت خوب برای میکروبلاگینگ شروع کرده. این دقیقا چیزی است در دنیای گنو، نقطه قوت نرم افزارها به حساب می‌آید: برنامه توسط مصرف کننده نوشته می‌شود. این برنامه که در حال حاضر نسخه ۰.۵ آن با اسم نوروز منتشر شده، با استفاده بهینه از منابع سیستم و رابط کاربری خوب، توانسته طرفداران زیادی در ایران و خارج جذب کند. این نه فقط برای نویسنده برنامه که برای جامعه اوپن سورس ایران هم بسیار مهم است چرا که ایران را از یک کشور مصرف کننده نرم‌افزارهای بازمتن، به یک کشور ارائه کننده نرم‌افزارهای به دیگران تبدیل می‌کند. این تبدیل هویت، تنها یک مساله اخلاقی نیست، بلکه می‌تواند پیامدهای مالی گسترده‌ای هم به دنبال داشته باشد.

همه از صنعت نرم‌افزار هند و تخمین ۲۲۵ میلیارد دلار درآمد این کشور در ۲۰۲۰ شنیده‌ایم. برای عقب نماندن از این قافله، نیاز داریم تا صدای نرم‌افزار ایران را هم به گوش دیگران برسانیم. به دلایل بسیار متنوع، جذب پروژه‌های خارجی در ایران کار سختی است اما با حضور در سیاره بازمتن جهان و به اشتراک گذاشتن کد در دنیا، می‌توان از پس اینکار برآمد. پروژه‌های بازمتن به راحتی در جهان پخش می‌شوند و در صورت دارا بودن کدی با کیفیت، می‌توانند پیام‌رسان توانایی برنامه‌نویسان ایرانی باشند. به همین دلیل، پروژه‌ای همچون چغوک نه فقط برای نویسنده و ایرانیان مایه افتخار است، که تبلیغی مستیقم و دائما در حال پخش است برای صنعت نرم‌افزار ایران.

در این میان دانشگاه‌ها، مراکز علمی و حتی شرکت‌های دولتی یا خصوصی، وظیفه دارند با حمایت از اینگونه پروژه‌ها و برنامه‌نویسان، به حضور هرچه قدرتمندتر برنامه‌نویسان ایرانی در صنعت جهانی نرم‌افزار کمک کنند.

آیا شبکه‌های اجتماعی نوعی از خبرنگاری هستند؟

واقعا نمی‌دونم این تیپ چیزها رو باید بذارم اینجا یا نه. ولی خب… مقاله در مورد شبکه‌های اجتماعی و اینکه فوایدشون چیه در صفحه رسانه روزنامه اعتماد. بدی این چیزها اینه که برای روزنامه نوشته شدن نه برای وبلاگ و خوبی گذاشتنشون اینه که به هرحال مطلب من هستن و وبلاگ امروز خالی بوده و بعدا هم در جستجوها، پیدا می‌شن (:


شبکه‌های اجتماعی، این روزها ورد زبان همه شده‌اند و روزنامه‌ها با علاقه صفحه‌ رسانه‌شان را به مقالات مرتبط با آن اختصاص می‌دهند. سایت‌های زیادی وجود دارند که امکانات یک شبکه اجتماعی را در اختیار کاربران اینترنت قرار می‌دهند. یک شبکه اجتماعی، سایتی است که در مرحله اول به افراد و سازمان‌ها اجازه می‌دهد صفحات خودشان را روی آن ایجاد کنند و در مرحله دوم اجازه می‌دهد که این صفحات بر اساس مشترکات گوناگون به هم متصل شوند.

فرض کنید من امروز صبح یک صفحه شخصی برای خودم در یکی از این شبکه‌ها ساخته‌ام. هدف اصلی من این است که دوستان دوران مدرسه و دانشگاه را پیدا کنم و ببینم هی کسی چکار می‌کند. بعد از ساختن صفحه، سعی می‌کنم با چند کار کوچک، صفحه‌ام را برای دیگران جذاب کنم. یک عکس از خودم به صفحه اضافه می‌کنم، به وبلاگم لینک می‌دهم، می‌نویسم که در کدام شرکت کار می‌کنم، هر چند ساعت یکبار چیزی که در فکرم است را روی «دیوار»‌ صفحه‌ام می‌نویسم و در نهایت برای هرچه جذاب‌تر کردن جریان، می‌نویسم که متاهلم و به صفحه همسرم هم لینک می‌دهم. حالا کافی است به دنبال دانشگاه محل تحصیلم جستجو کنم تا گروه دانشجویان آنجا را پیدا کنم. بعد هم عضو آن گروه می‌شوم و تمام کسانی که از دانشگاه می‌شناختم را به فهرست دوستانم اضافه می‌کنم. تقریبا ده ساعت بعدی زندگی من به این خواهد گذشت که به صفحه فرد فرد آن‌ها سر بزنم و خزه را در بیاورم که چه کسی با چه کسی ازدواج کرده، کجا کار می‌کند و هنوز در ایران است یا مهاجرت کرده با جایی دیگر. کافی است یک هفته دیگر هم شبانه روز جستجو کنم تا بتوانم اکثر همکاران، آشناها، فامیل، افراد مشهور و غیره را هم به فهرست دوستانم اضافه کنم. هفته بعد با ایمیل زدن به دوستان غایب در سایت و دعوت آن‌ها به پیوستن به شبکه اجتماعی جدید سپری خواهد شد.

تا چشم به هم بزنم، حدود صد تا دویست دوست به صفحه من اضافه شده‌اند و هر قدمی که در سایت بردارند، برای من هم قابل مشاهده است. حداقل دو سه ساعت در روز لازم است که عکس‌های تولد یکی را نگاه کنم و نظرم را در مورد کاری که یکی دیگر دارد می‌کند بنویسم و اگر عضو یکی از این سایت‌های جدید (مثل فیسبوک) باشم، به انواع و اقسام تفریحات و سرگرمی‌ها و بازی‌هایی که روزانه به من پیشنهاد می‌شود هم جواب مثبت یا منفی بدهم. هر چقدر هم که اهل بازی کردن نباشید، وسوسه جواب دادن به پنج سوال فارسی و کشف اینکه «چقدر بامرام هستید» جذاب است. اگر هم از این خوشتان نیامد، «چقدر از کامپیوتر سرتان می‌شود» را حتما جواب می‌دهید یا حداقل نگاهی به «همسر آینده شما چه شکلی خواهد بود می‌اندازید».

بنا بر یک تحقیق، شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک،‌ روزانه ۱۵۰ میلیون پوند به اقتصاد کشور انگلستان لطمه می‌زنند. بخش عمده این ضرر، مربوط به وقتی است که افراد صرف گشت زنی در این سایت‌ها می‌کنند. اما آیا این سایت‌ها کاملا بدون بازده هستند؟ مطمئنا اینطور نیست. اگر اینطور بود،‌ تعداد کاربران سایتی مثل فیسبوک نمی‌توانست از مرز غیرقابل صد میلیون کاربر بگذرد و بدون شک به خاطر یک نیاز است که بعد از رفع فیلتر از سایتی مثل فیسبوک، این سایت در کمتر از دو سه ماه به یکی از پر مشتری‌ترین سایت‌ها در ایران تبدیل نمی‌شد. اشتیاق شدید کاربران به عضویت در این سایت‌ها حتما دلیلی دارد.

مریم فاطمی، از کاربران فیسبوک، می‌گوید که از طریق شبکه‌های اجتماعی با همه دوستان و آشنایانش در ارتباط است. این دقیقا کاربرد اصلی شبکه‌های اجتماعی است. اما در ایران جنبه‌های دیگری هم مهم و ارزشمند قلمداد می‌شوند. در حالت معمول، صفحه شما تنها برای دوستانی که شما تایید کرده‌اید قابل نمایش است. اما در ایران اکثر افراد برای کسانی که حتی آن‌ها را نمی‌شناسند درخواست «دوستی» می‌فرستند و خودشان هم چنین درخواست‌های دوستی‌ای را قبول می‌کنند. چرا؟ این تمایل شدید به گسترش شبکه اجتماعی، حتی به بیرون از حوزه‌های آشنایی از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ بخشی از آن می‌تواند به بسته بودن نسبی جامعه ایران مربوط باشد. احتمال برخورد با آدم‌های جدید در کشور ما زیاد نیست و حوزه عمومی نیز از این نظر شدیدا کنترل می‌شود. در این شرایط شبکه‌های اجتماعی مجازی نه فقط وسیله‌ای هستند برای حذف مفهوم مکان از شبکه‌های موجود در جهان فیزیکی، که تبدیل می‌شوند به فرصتی برای ساخت شبکه‌های جدید اجتماعی.

در این شرایط آدم‌ها شبکه‌های دوستی جدیدی در محیط‌های مجازی ایجاد می‌کنند تا خلاء آن در دنیای واقعی را پوشش دهند. شبکه‌های اجتماعی دیگر فقط مجاری کسب خبر از وقایع خرد اطرافیان نیستند. این روزها سایت‌هایی مثل فیسبوک، توییتر و فرفر تبدیل شده‌اند به ابزاری جدید برای خبرنگاری شهروندی. افراد در این شبکه‌ها اخبار را گردآوری می‌کنند، گزارش و تحلیل می‌کنند و در نهایت بعد از به اشتراک گذاشتن آن با دیگران، بازخوردها شروع می‌شوند. کافی است یک نفر در بین دوستان شما علایق محیط زیستی داشته باشد تا در صفحه اول فیسبوکتان و در کنار عکس تولد فرزند فریبرز، بخوانید که امروز روز زمین پاک است و با کلیک روی پیوند ارائه شده، اطلاعات جامعی در مورد خطراتی که آینده زمین و محیط زیست را تهدید می‌کنند بخوانید. اگر شما از این مطلب خوشتان بیاید کلید «اشتراک» را فشار می‌دهید تا آن را در صفحه تمام دوستان دیگرتان هم قابل دیدن کنید. ممکن است شما و چند نفر دیگر دستی هم به دگمه «خوشم آمد» بزنند تا در صورت کافی بودن رای‌های مثبت، فیسبوک به این نتیجه برسد که این خبر مورد علاقه تعدادی زیادی آدم است و آن را در کنار همه صفحات به تمامی کاربران نشان دهد.

این جریان باعث شده شبکه‌های اجتماعی به عنوان نوعی جدید از رسانه‌ نیز مطرح شوند. همانطور که گفتیم، افراد در این شبکه‌ها بر اساس علایق مشترک به یکدیگر پیوند می‌خورند. بنا بر ادعای یکی از محققان فیسبوک به نام جاکوب نیلسن، تقریبا یک درصد اعضای هر گروه فیسبوک، در آن مشارکت فعال دارند. به عبارت دیگر، ۹۹٪ آدم‌ها به شکل غیرفعال عضو گروه‌هایی می‌شوند که انتظار دارند کس دیگری در آن فعالیت کند؛ خبر بفرستد، عکس به اشتراک بگذارد و لینک معرفی کند. مثلا ممکن است من علاقه‌ای ضمنی به آزادی بیان داشته باشم. به همین خاطر پیشنهاد دوستم برای پیوستن به گروه «آزادی بیان برای همه» را می‌پذیرم و مثل بقیه ۹۹٪ کاربران، منتظر می‌مانم تا آن ۱٪ فعال، برایم در این باره اخبار مهم را به اشتراک بگذارد. این وضعیت، باعث شده توجه خبرنگاران مستقل و رسانه‌ها بیشتر و بیشتر به این ابزار جدید جلب شود. در حال حاضر بسیاری از خبرنگاران مطرح، در فیسبوک حضور فعال دارند و حتی قبل از انتشار اخبار، آن را با «طرفداران» به اشتراک می‌گذارند و نظرخواهی می‌کنند. خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها هم صفحه‌های خود را دارند و علاقمندان می‌توانند اخبار آن‌ها را در صفحه اول خود نمایش دهند و در صورت علاقمندی به خبری خاص، آن را با دوستان خود به سهیم شوند. شبکه‌های اجتماعی واقعا در حال تبدیل شدن به یک رسانه هستند. البته افرادی مثل محبوبه حسین‌زاده – خبرنگار و عضو فیسبوک – استدلال می‌کنند که به خاطر محدود بودن وسعت پخش خبر در شبکه‌های اجتماعی به حلقه دوستانی، این سایت‌ها نمی‌توانند نقشی جدی در پخش اخبار ایفا کنند.

حتی اگر نتوان این سایت‌ها را به عنوان یک رسانه قلمداد کرد، نقش آن‌ها در پیشبرد کارزارهای اجتماعی و سیاسی را نمی‌توان نادیده گرفت. این سایت‌ها مخاطبان بسیار وسیعی دارند که هر روزه به آن‌ها مراجعه می‌کنند. صد میلیون مخاطب برای اکثر رسانه‌های جهان غیرقابل تصور است و رسیدن به بالاترین پله‌ها در بین تمام سایت‌های ایرانی، چیزی است که اکثر فعالان اینترنتی حتی فکرش را هم نمی‌کنند. این مخاطب عظیم توان جنبشی بالایی دارد. در حال حاضر برای اکثر کاندیداهای احتمالی انتخابات آینده، صفحه‌هایی ساخته شده و طرفداران این کاندیداها بعد از پیوستن به این گروه‌ها و صفحات، تبلیغات مربوط به فرد مورد نظر را با دوستان به اشتراک می‌گذارند و از آن‌ها نیز درخواست عضویت و گسترش آن می‌کنند.

چیزی که واضح است این است که شبکه‌های اجتماعی یک ابزار هستند. ابزاری آنقدر پیشرفته که بنا به نیاز کاربر تغییر شکل می‌دهد. فیسبوک بر خلاف دیگر شبکه‌های اجتماعی، خود را یک پلتفرم می‌نامد. مردم می‌توانند برنامه‌های مورد نظرشان را برای آن بنویسند و به هر نوعی که دوست دارند، از آن استفاده کنند. بنا به گفته یک کاربر دیگر فیسبوک به نام محمود، هرکس استفاده‌ای را از این ابزار می‌کند که ترجیح می‌دهد. او می‌نویسد فیسبوک «واسه هرکسی یه کاربردی داره، وقت تلف کردن، سرگرم شدن، پیدا کردن دوست، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، دنبال عشق یا همسر بودن ….» و پرهام دستغیب هم در تایید نظر او حرف آخر را می‌زند؛ «فیس بوک یعنی فیس بوک! یک سایت اجتماعی که مثل یک جامعه همه چیز توش پیدا میشه.»

کتابخانه‌های دیجیتال؛ یک ضرورت

خب انگار دارم کم توی وبلاگ می نویسم و مطالب ستون یکشنبه‌های ضمیمه اعتماد (که گاهی دوشنبه‌ها چاپ می شه) هی دارن به هم نزدیک‌تر می شن (: ولی مهم نیست چون قارت و قورت دارم اینطرف و اونطرف می‌نویسم و یکسری کار خوب هم می کنم که از همه باحالتر، ترجمه اخیر از یک انیم ژاپنی است (: به هرحال… فعلا این هم مقاله این هفته در ضمیمه اعتماد در مورد کتابخانه‌های دیجیتال


هفته قبل،‌ شاخه فرهنگی سازمان ملل متحد، پروژه جدیدش را افتتاح کرد:‌ کتابخانه جهانی دیجیتال. کتابخانه دیجیتال، کتابخانه‌ای است که اسناد را به جای شیوه‌های قدیمی همچون کاغذ و میکروفیلم،‌ بر روی کامپیوتر ذخیره می‌کند. پروژه کتابخانه جهانی دیجیتال قرار است فضایی رایگان در اینترنت را در اختیار دستنوشته‌ها، کتاب‌ها، فیلم‌ها و نقشه‌های نایابی قرار دهد که بخشی از تاریخ بشریت به شمار می‌روند. به گفته یونسکو، این کتابخانه دیجیتال به شناخت‌ فرهنگ‌ها از یکدیگر و فهم متقابل آن‌ها کمک خواهد کرد و باعث کاهش شکاف بین فقیر و غنی خواهد شد. هرچند در بین اسناد ارائه شده به این کتابخانه، رمان ۱۰۰۰ ساله ژاپنی و نقاشی ۸۰۰۰ ساله آفریقایی هم به چشم می‌خورند۷ اما تا به حال اکثر اسناد اضافه شده به این پروژه، ریشه اروپایی داشته‌اند. در بین آثار خاورمیانه، تا به حال تنها یک کتاب عربی به این کتابخانه اضافه شده. البته نباید فراموش کنیم که تاریخ راه‌اندازی این سایت، دو روز قبل بوده و راهی طولانی در پیش دارد.

این پروژه در سال ۲۰۰۵ و بر اساس ایده جیمز بیلینگتون مطرح شد. این کتابدار کتابخانه کنگره آمریکا، با ایده جمع آوری آثار ارزشمند جهان از ۳۰ کتابخانه جهان و دیجیتال کردن آن آثار و اضافه کردن آن‌ها به یک کتابخانه دیجیتال، می‌خواهد علاوه بر نزدیک کردن فرهنگ‌ها به یکدیگر، از شکاف بین کشورهای فقیر و غنی در دسترسی به این آثار نیز بکاهد.

همانطور که گفتیم، کتابخانه‌های دیجیتال، اسناد را روی کامپیوتر یا حتی از طریق اینترنت به «مراجعان» عرضه می‌کنند. این روش مزایای بی‌شماری دارد؛ از عدم محدودیت فضا گرفته تا فعالیت بیست و چهار ساعته و دسترسی همزمان افراد به یک کتاب واحد و امکان جستجوی راحت اسناد. در عین حال این کتابخانه‌ها در صورتی که به شکل یک سایت و بر روی اینترنت عرضه شوند، با دادن فرصت برابر به هر کسی که به اینترنت دسترسی دارد، به کاهش شکاف بین فقیر و غنی هم کمک خواهند کرد.

سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که کشور خود ما چقدر روی کتابخانه‌های دیجیتال کار کرده است؟ متاسفانه بسیار کم. البته خوشبختانه علاقمندان به شکل فردی و با صرف هزینه‌های سنگین و زحمات فنی فراوان، کتابخانه‌هایی را ایجاد کرده‌اند ولی حمایت دولتی از اینکار، بدون شک بسیار کم بوده است. اکثر کشورهای دنیا، طرح‌هایی دارند که بر اساس آن‌ها اسناد ملی، کتاب‌های قدیمی، فرهنگ‌نامه‌ها و غیره را به شکل دیجیتال روی اینترنت قرار می‌دهند تا از یک طرف برای علاقمندان قابل دسترسی باشند و از طرف دیگر به عنوان بخشی از سرمایه فرهنگی یک کشور، در رقابت با دیگر منابع، در موتورهای جستجو نمایان شوند. در کشور ما اینکار هنوز به شکل سیستماتیک صورت نگرفته. داوطلبان با سرمایه شخصی و صرف وقت بسیار، قدم‌های بزرگی برداشته‌اند. پروژه‌هایی مثل «گنجور» با همت افراد مستقل بخش بزرگی از اشعار کلاسیک را به شکل یک کتابخانه دیجیتال بر روی اینترنت قرار داده‌اند اما هنوز نسبت به آنچه باید انجام شود، در ابتدای راه ایستاده‌ایم. برای طی کردن این راه، نمی‌توان به داوطلبان مستقل اکتفا کرد. دولت باید اولا از پروژه‌های مستقل حمایت کند و ثانیا خودش نیز برای اضافه کردن آثار کلاسیک، دانشنامه‌ها و منابع ملی به کتابخانه‌های دیجیتال و قابل دسترس بر روی اینترنت، قدم‌های موثری بردارد.

اینترنت بسیار سریع، برای همه

اینهم مقاله امروز در اعتماد


شاید هیجان‌انگیزترین خبر برای علاقمندان اینترنت در هفته قبل، خبر تشکیل شرکت «شبکه باند وسیع ملی» توسط نخست وزیر استرالیا بود. این شرکت که ۵۱ درصد آن متعلق به دولت و ۴۹ درصد آن متعلق به شرکت‌های خصوصی خواهد بود وظیفه دارد در طول ۸ سال، ارتباط اینترنتی با سرعت ۱۰۰ مگابیت را برای نود درصد مدارس، شرکت‌ها و خانه‌های استرالیا فراهم کند. این سرعت هزاربرابر سریعتر از اینترنت موسوم به «پر سرعت» در ایران است. شکی نیست که هزینه چنین پروژه‌ای سرسام آور است. پیش‌بینی شده که این پروژه در طول عمر خود ۳۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت که دولت سهم ۴۹ درصدی خود را از ردیف بودجه اختصاص داده شده به بازسازی استرالیا و همکاری احتمالی شرکت‌های دیگر خواهد پرداخت.

پیش از این، کره جنوبی، ژاپن، کشورهای حوزه اسکاندیناوی، کانادا و چند کشور دیگر طرح‌های بزرگ برای برقراری ارتباط ارزان و قابل اتکای شهروندان به اینترنت را داشته‌اند اما ظاهرا استرالیا اولین کشوری است که هدفش دسترسی تک تک مردم کشور به اینترنت پر سرعت است. اما چرا؟ چرا در شرایطی که برخی کشورها، اینترنت را تهدیدی علیه خود می‌دانند و در دوره‌ای که پروژه‌ها و شرکت‌های عظیم به خاطر وضعیت بد اقتصادی در حال تعطیل شدن هستند، یک کشور برای رساندن اینترنت مافوق سریع به تک تک افراد کشور چنین هزینه‌ای را متقبل می‌شود؟ نخست وزیر استرالیا جواب می‌دهد که دلیل این سرمایه‌گذاری ملی، تبدیل اقتصاد استرالیا به اقتصاد سازگار با قرن بیست و یکم است. به نظر هیات کارشناسی او، اینترنت فوق سریع لازمه ارتباطات و کار و کسب در استرالیای دهه بعدی خواهد بود و نه فقط به پیشرفت اقتصاد، آموزش و بهداشت کمک خواهد کرد که عامل مهمی خواهد بود در اتصال شهرهای بزرگ و مناطق روستایی به یکدیگر.

این پروژه علاوه بر ایجاد بیست و پنج هزار شغل در سال، به مردم این فرصت را خواهد داد تا از روی اینترنت تلویزیون ببینند، رادیو گوش کنند، با هم حرف بزنند و کنفرانس ویدئویی داشته باشند. مردم خواهند توانست از خانه یا سفر کار کنند و پزشکان خواهند توانست با استفاده از ارتباط تصویری با کیفیت بالا، مریضان شهرهای دیگر را ویزیت نمایند. در این شرایط اینکه یک فرد از نظر فیزیکی کجاست دائما کم اهمیت‌تر خواهد شد و ابزارهای مختلف، از اسباب‌بازی‌ها گرفته تا ماشین‌های لباسشویی و خودروها به عضویت یک شبکه بزرگ در خواهند آمد که از یک طرف به صاحبانشان اجازه خواهد داد دائما به آن‌ها متصل باشند و از طرف دیگر خود این وسایل هم خواهند توانست با یکدیگر یا مراکز تعمیراتی یا هر جای مورد نیاز دیگر، تبادل اطلاعات نمایند. به گفته یک محقق ژاپنی، «وقتی عموم مردم به سرعت بالا دسترسی پیدا کنند، تضمین می‌کنم کاربردهایی برای آن کشف کنند که قبلا متصور نبوده.»

شکی نیست که در آینده‌ای نه چندان دور، اقتصاد، آموزش، تفریح، و هر چیز دیگر بیشتر و بیشتر به خطوط اینترنت و سرعت بالای آن وابسته خواهند شد و تا چشمانمان را باز کنیم، اینترنت با سرعت بالا، زیرساختی خواهد بود هم‌رده جاده و تلفن امروزی. در آن زمان کشورهایی که این روزها به فکر توسعه زیرساختشان نبوده‌اند، جایی در بین کشورهای پیشرفته نخواهند داشت؛ کشورهایی که «مصرف کنندگانشان – با دسترسی وسیع به اینترنت پر سرعت – ناگهان تبدیل به قدرتی عظیم خواهند شد و آینده جهان را شکل خواهند داد.»

بی‌طرفی شبکه: اصلی برای بقای دموکراسی در محیط دیجیتال

خب بازم یکشنبه و نوشته من در صفحه آخر ضمیمه اعتماد با عنوان بی‌طرفی شبکه: اصلی برای بقای دموکراسی در محیط دیجیتال



فرض کنید امروز عصر که در وبلاگستان مشغول گشت و گذار هستید،‌ متوجه شوید که برنامه اشتراک فایل شما دیگر کار نمی‌کند. به شرکت سرویس دهنده تلفن می‌زنید و جواب می‌شنوید که ترافیک دریافت فایل از طریق برنامه‌هایی همچون تورنت که به کاربران اجازه اشتراک نقطه به نقطه فایل را می‌دهند، بسیار زیاده بوده و در نتیجه مسوولین شرکت تصمیم گرفته‌اند آن را قطع کنند. این حرف در دیدگاه تجاری و در دنیای فروشندگان سرویس، قابل دفاع است اما آیا در دنیای دیجیتال، کسی حق دارد در این مورد که شما چه چیزی مصرف می‌کنید، تصمیم بگیرد؟ طرفداران مفهومی به نام «بی‌طرفی شبکه» جواب می‌دهند نه.

بنا به تعریف پذیرفته شده، شبکه بی‌طرف به شبکه‌ پر سرعتی می‌گویند که در مورد محتویات بسته‌ها و سایت‌ها محدودیتی قایل نشود و نسبت به نوع ابزاری که برای استفاده از شبکه به آن متصل می‌کنیم یا نوع ارتباط بی‌تفاوت باشد و بدون دلیل فنی، نوعی از ارتباط را مهمتر از نوعی دیگر تلقی نکند.

این عبارت از سال ۲۰۰۰ وارد واژه‌نامه حقوق دیجیتال شد و هر سال برد بیشتری پیدا کرد تا جایی که در انتخابات اخیر آمریکا به یکی از مباحث مورد جدال در بحث‌های اوباما و مک کین تبدیل شده بود و با انتخاب اوباما، انتظار می‌رود آمریکا هم مثل اروپا، امسال قوانینی را در دفاع از بی‌طرفی شبکه‌های کامپیوتری، تصویب کند.

بدون شک از نظر فنی در یک شبکه کامپیوتری بعضی از اطلاعات باید نسبت به دیگر اطلاعات اولویت داشته باشند. مثلا دیر رسیدن یک ثانیه از صدا، ناراحت‌کننده‌تر از دیر رسیدن یک نامه الکترونیکی است. در اینجا اولویت دادن به یک نوع از ارتباط،‌ تنها و تنها به ارتقاء کیفیت سرویس‌دهی مربوط می‌شود. در مقابل چیزی که در یک شبکه بی‌طرف تبلیغ می‌شود و دفاع از آن جزو برنامه‌های سال ۲۰۰۹ آمریکا و اتحادیه اروپا است، نجات اینترنت از دست سودانگاری بیش از حد شرکت‌های تجاری است. شرکت‌هایی که در صورت باز بودن دستشان، برای سود بیشتر، بسته‌های اطلاعاتی را دستکاری خواهند کرد و بنا به منبع بسته، محتوای آن و مقصد نهایی، اولویت‌های متفاوتی برای آن قایل خواهند شد.

طرفداران بی‌طرفی شبکه به دنبال تصویب قانون‌هایی هستند که تضمین کند شرکت‌های بزرگ بدون مجوز دولتی در نقش دروازه‌بانان اینترنت ظاهر نمی‌شوند و سر خود هیچ داده‌ای را بازرسی، کند، یا فیلتر نمی‌کنند. آن‌ها معتقد هستند که بدون چنین قوانینی، دموکرسی موجود در اینترنت از بین خواهد رفت. به گفته وین سرف – پدر پروتکل اینترنت و معاون ارشد گوگل در بررسی‌های آینده‌نگر، «اینترنت بدون دروازه‌بان طراحی شده و اجازه دادن به شرکت‌های ارائه کننده پهنای باند برای کنترل آنچه مردم می‌بینند یا در دنیای دیجیتال انجام می‌دهند، به شکلی ریشه‌ای مفاهیم بنیادینی که باعث موفقیت آن شده‌اند را از بین خواهد برد.»

قطعی دو سه ساعته جیمیل و تهدیدهای دیجیتال

بازم یکشنبه و مقاله توی صفحه آخر ضمیمه اعتماد. ایده من اینه که در مورد یکی از اتفاقات مهم هفته قبل در دنیای آی تی بنویسم (: به هرحال این هفته مهمترین اتفاق، بدون شک قطع شدن…

ما ضربه پذیریم: جیمیل دو ساعت و نیم قطع بود

قطع شدن دو ساعته و نیمه سرویس پست الکترونیکی گوگل در هفته گذشته یکبار دیگر ضربه پذیری ما در دنیای دیجیتال را به ما یادآوری کرد. ماجرا از این قرار است که روز سه‌شنبه هفته قبل، حوالی ساعت ۱ بعد از ظهر به وقت تهران، سرویس‌های جیمیل قطع می‌شود. شاید نوشته ۱ایرانی که «بعد از حداقل 5 سال این اولین باره که جیمیل داون شده …تا ساعت 1 سالم بودا خودم ایمیل رو چک کردم.» چندان دقیق نباشد چون به گزارش خود گوگل، سرویس جیمیل در ماه به طور متوسط ۱۰ تا ۱۵ دقیقه دچار مشکل می‌شود. اما اینبار همه چیز تفاوت دارد؛ ۱۱۳ میلیون در جهان برای دو ساعت و نیم کانال اصلی ارتباطی خود را از دست داده‌اند.

وبلاگ رسمی گوگل اعلام می‌کند که «ما از مشکل پیش‌آمده متاسفیم و اهمیت موضوع را برای شما درک می‌کنیم. خود گوگل هم با جیمیل اداره می‌شود و تمام تلاشمان برای بازگرداندن این سرویس را به کار بسته‌ایم». وابستگی خود گوگل به جیمیل تا به آن حد است که حتی بخش ارتباط با رسانه‌های شرکت به دلیل قطع بودن سرویس جیمیل نمی‌تواند اطلاعیه‌های مطبوعاتی را به موقع ارسال کند.

در نهایت بعد از نزدیک به سه ساعت، مشکل پیدا و حل می‌شود. مساله مربوط می‌شد به آزمایش یک برنامه که باعث از مدار خارج شدن یکی از سرویس‌دهنده‌ها شده و بار بیش از حدی به سرویس کننده بعدی وارد کرده و در نتیجه آن‌هم از کار افتاده و همین روند، یکی یکی سرویس‌دهنده‌ها و در نهایت کل سرویس ایمیل شرکت گوگل را از کار انداخته.

نکته قابل توجه در این میان، این بود که شرکت‌ها و حتی دولت‌ها یکبار دیگر دیدند که چقدر به دنیای دیجیتال وابسته شده‌‌اند و این دنیای دیجیتال تا چه حد تحت کنترل چند ابرشرکت درآمده‌ است. برای درک بهتر وسعت کنترل آن چند شرکت بزرگ، خبر بالا را بگذارید کنار خبر استفاده جک استرا (سیاستمدار انگلیسی) از سرویس هات‌میل به عنوان پست الکترونیک اصلی یا استفاده رییس جمهور جدید آمریکا از سرویس موبایل و ایمیل بلک‌بری تا ضربه پذیری دولت‌ها در مقابل قطع سرویس‌های یک شرکت خصوصی را بهتر ببینید. ما تا به حال شاهد یک جنگ تمام عیار در دنیای دیجیتال نبوده‌ایم ولی فکر می‌کنید اگر روزی شرکت‌های خصوصی اعلام شورش یا تحریم کنند، دولت‌ها تا چه حد توان مقابله خواهند داشت؟ یا در صورت بروز بحران احتمالی، قطع سرویس ساده‌ای مثل ایمیل، تا چه حد توان عملیاتی یک کشور را فلج خواهد کرد؟

قطع دو سه ساعته سرویس ایمیل در سه‌شنبه هفته قبل، به ما یادآوری می‌کند که از وابستگی بیش از حد به یک شرکت بپرهیزیم و تلاش کنیم تا حد ممکن از تکنولوژی مورد نیازمان سر در بیاوریم تا در مواقع لزوم امکان جایگزینی سرویس‌های یک شرکت تجاری با نمونه‌های مشابه را داشته باشیم.

فیس‌بوک می‌خواهد مالک اطلاعات شما باشد

مطلبم توی صفحه آخر ضمیمه روزنامه اعتماد امروز

فيس بوک، با بيش از 175 ميليون کاربر فعال، غول نوين دنياي اينترنت و يکي از سايت هاي محبوب اين روزهاي ايرانيان است. اين سايت که درسال 2005 و توسط يک دانشجوي دانشگاه هاروارد افتتاح شد ابتدا تنها به دانشجويان همان دانشگاه اجازه ورود مي داد ولي به سرعت صفحه ورودي خود را به روي دانشجويان ديگر دانشگاه ها و بعد دانش آموزان و در نهايت هر فرد بالاي 13 سال گشود. اين سايت يک شبکه اجتماعي خصوصي است. شبکه اجتماعي به اين معنا که افراد مي توانند با ورود به آن عضو گروه هاي مبتني بر محل زندگي، محل کار، محل تحصيل، دين، علايق موسيقي، تيم فوتبال مورد علاقه و… شوند و در هر لحظه وضعيت زندگي، کار در دست انجام، عکس و… خود را در اختيار هم گروه ها و دوستان خود قرار دهند. با بودن در فيس بوک هر لحظه خواهيد توانست بررسي کنيد فلان همکلاسي دوران دبيرستان با چه کسي ازدواج کرده است يا به عکس هاي سفر اخير همکارتان به لهستان نگاه کنيد. اين از شبکه اجتماعي بودن. اما خصوصي بودن به چه معناست؟ خصوصي بودن يعني اينکه اين اطلاعات توسط خود افراد به اشتراک گذاشته مي شوند و بنا بر خواست آنها تنها در اختيار دوستان مورد تاييد قرار خواهند گرفت. اما داستان به همين جا ختم نمي شود. يک نفر ديگر هم در تمام اطلاعاتي که در فيس بوک به اشتراک مي گذاريد شريک است؛ شرکت فيس بوک. و اين پايه اعتراض هاي عمده هفته قبل بسياري از فعالان فضاي مجازي و حقوق ديجيتال جهان بود.

متن کامل اینجاست .
البته من در فکر می‌کردم قراره توی صفحه تکنولوژی باشه ولی صفحه آخر بود. دفعه بعد سعی می کنم مرتبط تر به تیپ صفحه آخر ضمیمه بنوسیم (: