هویت دیجیتالی

مقاله‌ام برای اعتماد ملی

هرکسی هویتی دارد. هویت انسان وابسته است به برداشت از او به عنوان یک موجود مستقل. در جوامع کوچک این هویت برای همگان قابل درک است اما در جوامع بزرگ مثل کشورهای امروزی، این هویت بیشتر و بیشتر در حال وابسته شدن به مدارک و سوابق است. هر قدمی هم که به سوی عصر اطلاعات و محیط‌های دیجیتالی برمی‌داریم، این هویت انتزاعی‌تر و انتزاعی‌تر می‌شود و دزدی هویت، ساده و ساده‌تر. دزدی هویت در محیط‌های دیجیتال، به معنی ادعای هویت غیر واقعی است. در ساده‌ترین حالت ممکن است یک نفر ایمیلی به نام شما درست کند و به دوستانتان – به نام شما – ایمیل بزند یا وبلاگی به اسم شما درست کند و در آن مطلبی بنویسد که همگان تصور کنند شما نوشته‌اید. این وضعیت جذابی نیست اما وضع می‌تواند بدتر هم بشود.

دولت انگلیس قصد دارد تا سال ۲۰۱۲، به تمام شهروندان خود کارت شهروندی الکترونیک بدهد. به عنوان مرحله آزمایشی این طرح، روز چهارشنبه گذشته دولت انگلیس کارت‌های اولیه را برای تعدادی از خارجی‌های مقیم انگلیس صادر کرد. اما ماجرا ادامه دارد.

روزنامه دیلی میل، از یک متخصص ایمنی به نام آدام لاوری خواست که امنیت این کارت‌ها را آزمایش کند. او با استفاده از یک گوشی موبایل و یک لپ‌تاپ، در عرض چند دقیقه اطلاعات یکی از این کارت‌ها را به کامپیوترش کپی کرد. بعد با کمک یک متخصص تکنولوژی دیگر، تمام اطلاعات کارت را تغییر داد؛ از ظاهر دارنده کارت گرفته تا نام و اثر انگشت و مابقی قضایا.

مرحله آخر، نوشتن این اطلاعات جدید روی کارت بود. او کل اطلاعات را روی کارت نوشت و در بخش توضیحات هم اضافه کرد «من یک تروریستم، به محض دیدن شلیک کنید.». حالا هر پلیسی که در مرز یا هر جای دیگر از او کارت هویت می‌خواست، با این هویت جدید مواجه می‌شد و آن جمله مشکوک.

اقدام این روزنامه و عرضه کارت جدید به پلیس‌، اقدامی است برای نشان دادن ضعف موجود در کارت‌های هویت دیجیتالی. این کارت در کمتر از ۱۲ دقیقه، کپی و تغییر داده شد تا ثابت کند که این تکنولوژی هنوز توان عملیاتی شدن ندارد. هرچند ماموران پلیس انگلیس اعلام کرده‌اند که به زودی به این مقاله پاسخ خواهند داد، اما احتمال زیادی وجود ندارد که برای بخش دوم مقاله پاسخ درخوری داشته باشند. بخش دوم مقاله به این مبحث اشاره دارد که هدف اصلی راه‌اندازی چنین طرح‌هایی، ایجاد بانکی اطلاعاتی از تک تک شهروندان است. بانک اطلاعاتی‌ای که کاربرد اصلی‌اش در اعمال سلطه هرچه بیشتر بر مردم خواهد بود.

دیجیتالی شدن حتی اگر خوب نباشد، ناگریز است اما نکته‌ای که در این میان معمولا مغفول واقع می‌شود، ایمنی شهروندان است. ابهام در شیوه اجرای پروژه‌هایی مانند پاسپورت دیجیتال و انحصار غیرشفاف بانک‌های اطلاعاتی شهروندان، تهدید مستقیم هویت انسان‌ها و حرکتی علیه حریم خصوصی آن‌ها است. اجرای چنین پروژه‌هایی باید به طور کامل شفاف، امن و با اطلاع همگان از جزییات فنی باشد.

کتابخانه‌های دیجیتال؛ یک ضرورت

خب انگار دارم کم توی وبلاگ می نویسم و مطالب ستون یکشنبه‌های ضمیمه اعتماد (که گاهی دوشنبه‌ها چاپ می شه) هی دارن به هم نزدیک‌تر می شن (: ولی مهم نیست چون قارت و قورت دارم اینطرف و اونطرف می‌نویسم و یکسری کار خوب هم می کنم که از همه باحالتر، ترجمه اخیر از یک انیم ژاپنی است (: به هرحال… فعلا این هم مقاله این هفته در ضمیمه اعتماد در مورد کتابخانه‌های دیجیتال


هفته قبل،‌ شاخه فرهنگی سازمان ملل متحد، پروژه جدیدش را افتتاح کرد:‌ کتابخانه جهانی دیجیتال. کتابخانه دیجیتال، کتابخانه‌ای است که اسناد را به جای شیوه‌های قدیمی همچون کاغذ و میکروفیلم،‌ بر روی کامپیوتر ذخیره می‌کند. پروژه کتابخانه جهانی دیجیتال قرار است فضایی رایگان در اینترنت را در اختیار دستنوشته‌ها، کتاب‌ها، فیلم‌ها و نقشه‌های نایابی قرار دهد که بخشی از تاریخ بشریت به شمار می‌روند. به گفته یونسکو، این کتابخانه دیجیتال به شناخت‌ فرهنگ‌ها از یکدیگر و فهم متقابل آن‌ها کمک خواهد کرد و باعث کاهش شکاف بین فقیر و غنی خواهد شد. هرچند در بین اسناد ارائه شده به این کتابخانه، رمان ۱۰۰۰ ساله ژاپنی و نقاشی ۸۰۰۰ ساله آفریقایی هم به چشم می‌خورند۷ اما تا به حال اکثر اسناد اضافه شده به این پروژه، ریشه اروپایی داشته‌اند. در بین آثار خاورمیانه، تا به حال تنها یک کتاب عربی به این کتابخانه اضافه شده. البته نباید فراموش کنیم که تاریخ راه‌اندازی این سایت، دو روز قبل بوده و راهی طولانی در پیش دارد.

این پروژه در سال ۲۰۰۵ و بر اساس ایده جیمز بیلینگتون مطرح شد. این کتابدار کتابخانه کنگره آمریکا، با ایده جمع آوری آثار ارزشمند جهان از ۳۰ کتابخانه جهان و دیجیتال کردن آن آثار و اضافه کردن آن‌ها به یک کتابخانه دیجیتال، می‌خواهد علاوه بر نزدیک کردن فرهنگ‌ها به یکدیگر، از شکاف بین کشورهای فقیر و غنی در دسترسی به این آثار نیز بکاهد.

همانطور که گفتیم، کتابخانه‌های دیجیتال، اسناد را روی کامپیوتر یا حتی از طریق اینترنت به «مراجعان» عرضه می‌کنند. این روش مزایای بی‌شماری دارد؛ از عدم محدودیت فضا گرفته تا فعالیت بیست و چهار ساعته و دسترسی همزمان افراد به یک کتاب واحد و امکان جستجوی راحت اسناد. در عین حال این کتابخانه‌ها در صورتی که به شکل یک سایت و بر روی اینترنت عرضه شوند، با دادن فرصت برابر به هر کسی که به اینترنت دسترسی دارد، به کاهش شکاف بین فقیر و غنی هم کمک خواهند کرد.

سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که کشور خود ما چقدر روی کتابخانه‌های دیجیتال کار کرده است؟ متاسفانه بسیار کم. البته خوشبختانه علاقمندان به شکل فردی و با صرف هزینه‌های سنگین و زحمات فنی فراوان، کتابخانه‌هایی را ایجاد کرده‌اند ولی حمایت دولتی از اینکار، بدون شک بسیار کم بوده است. اکثر کشورهای دنیا، طرح‌هایی دارند که بر اساس آن‌ها اسناد ملی، کتاب‌های قدیمی، فرهنگ‌نامه‌ها و غیره را به شکل دیجیتال روی اینترنت قرار می‌دهند تا از یک طرف برای علاقمندان قابل دسترسی باشند و از طرف دیگر به عنوان بخشی از سرمایه فرهنگی یک کشور، در رقابت با دیگر منابع، در موتورهای جستجو نمایان شوند. در کشور ما اینکار هنوز به شکل سیستماتیک صورت نگرفته. داوطلبان با سرمایه شخصی و صرف وقت بسیار، قدم‌های بزرگی برداشته‌اند. پروژه‌هایی مثل «گنجور» با همت افراد مستقل بخش بزرگی از اشعار کلاسیک را به شکل یک کتابخانه دیجیتال بر روی اینترنت قرار داده‌اند اما هنوز نسبت به آنچه باید انجام شود، در ابتدای راه ایستاده‌ایم. برای طی کردن این راه، نمی‌توان به داوطلبان مستقل اکتفا کرد. دولت باید اولا از پروژه‌های مستقل حمایت کند و ثانیا خودش نیز برای اضافه کردن آثار کلاسیک، دانشنامه‌ها و منابع ملی به کتابخانه‌های دیجیتال و قابل دسترس بر روی اینترنت، قدم‌های موثری بردارد.