و چه کسانی باید در این اطاقکهای مربعی [Cubicles. به اتاقکهای ساخته شده از پارتیشنی می گویند که معمولا شرکتهای تکنولوژی به افراد فنی می دهند تا هم فضایی شخصی داشته باشند و هم از یکدیگر جدا باشند] فشرده باشند؟ ما فکر می کنیم به طور خاص برای تیمهای مهم است که از نظر عملیاتی مجتمع و در کنار یکدیگر باشند. در بسیاری جاها، کارمندان بر اساس اینکه چه کاری میکنند از هم جدا میشوند و مدیران محصولات ممکن است در یکجا بنشینند و مهندسان در ساختمانی آنطرف خیابان نگهداری شوند. این معمولا برای مدیران محصول سنتی که اکثرا با PERT [تکنیکی مرسوم برای بررسی و بازبینی پروژهها یا برنامهها کاربرد دارد] و گانتچارت کار میکنند (ابزارهایی پیچیده و شدیدا مفید برای تجارت مدیریت پروژه) و بلد هستند خودشان را مجری سرسخت «برنامه رسمی»ای که مدیران بعد از دیدن چند اسلاید زیبای پاورپوینت که مدعی میشود بازدهی سود این برنامه بیشتر از هزینه capital hurdle rate شرکت خواهد بود تصویب کردهاند، مناسب است. این تیپ مدیرها آنجا هستند تا شانه به شانه برنامه تعریف شده، محصول را تحویل دهند و هر مشکلی را رفع کنند و «خارج از چارچوب فکر کنند [Think outside the box] (که اتفاقا به داخل چارچوبترین اصطلاح همیشگی تبدیل شده) و چاپلوسانه به درخواستهای دیرهنگام مدیرعامل پاسخ مثبت دهند و کشف کنند که چطور باید به تیمشان فشار بیاورند تا آنها را انجام دهد. این یعنی مشکلی نیست و حتی گاهی خوب است که مدیران محصول در جایی جدا از مهندسان بنشینند، حداقل تا وقتی که میتوانند درجریان به روزرسانیهای وضعیت پروژه باشند و نبض محصول را در دست بگیرند. نه اینکه ما مخالف جدی این روش باشیم اما اجازه بدهید بگوییم که این شیوه کار یک مدیرمحصول قرن بیستمی است، نه مدیری از قرن بیست و یکم.
در قرن اینترنت، وظیفه یک مدیر محصول این است که با آدمهایی که طراحی میکنند، با مهندسها و توسعه دهندگان چیزها برای ساخت محصولاتی فوق العاده همکاری کند. بخشی از این مساله مستلزم کارهای سنتی مدیریتی مرتبط با مالکیت چرخه تولید محصول، تعریف نقشه راه محصول، نمایندگی صدای مشتری و انتقال این مفاهیم به تیم و مدیران است. به هرحال اصلیترین نیاز یک مدیرمحصول خلاق هوشمند یافتن بصیرت فنی لازم برای بهبود محصول است. این منتج از آشنایی با شیوه استفاده مردم از این محصول است (و اینکه این الگوهای مصرف چگونه روند تکنولوژی را تغییر خواهند داد) و همچنین ناشی از درک و تحلیل دادهها و مشتق از نگاه کردن به روندهای تکنولوژیک و پیشبینی کردن اینکه چگونه این تغییرات باعث تغییر در صنایع خواهند شد. برای انجام صحیح اینکار، مدیران سیستم باید با مهندسها کار کنند، غذا بخورند و زندگی کنند (یا با شیمیدانها، زیستشناسها، طراحان یا هر شکل دیگری از خلاقان باهوشی که شرکت برای طراحی و تولید محصولاتش استخدام میکند).
وقتی جوانتر بودم و تازه شروع به فکر کردن در مورد آیندهام کرده بودم، تصمیمم این بود که یا پروفسور دانشگاه شوم یا یک شرکت راه بیاندازم. فکر می کردم هر کدام از این دو گزینه امکان استقلال را برایم فراهم میکنند – آزادی فکر کردن به پایههای اندیشه و اندیشیدن به فیزیک جهان واقعی به جای اجبار به پذیرش «خرد» متداول.
همانگونه که اریک و جاناتان در گوگل چگونه کار میکند گفتهاند ما سعی کردهایم این استقلال اندیشه را در گوگل به همه کارهایی که در گوگل انجام میشود تسری دهیم. این مساله موتور محرکه بزرگترین موفقیتهای ما و چند شکست بوده. در واقع شروع از پایهها چیزی بود که باعث شد گوگل راه بیافتد و به مسیر ادامه دهد. یک شب رویایی دیدم (به معنی واقعی) و بعد با خیال آن از خواب بیدار شدم… چه میشد اگر میتوانستیم کل وب را دانلود کنیم و فقط لینکها را نگهداریم؟ پس یک خودکار برداشتم و طرحی از جزییات به روی کاغذ آوردم تا ببینم اینکار واقعا عملی هست یا نه. فکر ساختن یک موتور جستجو حتی در حوالی رادار فکری من هم نبود. کمی بعدتر بود که با سرگئی به این نتیجه رسیدیم که طبقه بندی سایتها بر اساس لینکهای ورودی، روش خوبی برای یک موتور جستجو است. جیمیل هم اول از یک خط رویایی شروع شد و وقتی اندی رابین (Andy Rubin) یک دهه قبل اندروید را شروع کرد، اکثر مردم فکر میکردند شکل دادن صنعت موبایل در اطراف یک سیستم عامل اوپن سورس ایدهای دیوانهوار است.
در طول زمان به شکلی شگفتآور آموختم که داشتن تیمهای کاری فوق بلندپرواز وحشتناک مشکل است. معلوم شد که اکثر مردم یاد نگرفتهاند که برای پرواز به ماه نقشه بکشند. آدمها به جای شروع از فیزیک دنیای واقعی و کشف مسیر برای رسیدن به هدف، کارها را غیرممکن تصور میکنند و کنار میکشند. به همین دلیل است که اینقدر انرژی میگذاریم تا متفکران مستقل را به استخدام گوگل دربیاوریم و هدفهای بزرگ داشته باشیم. اگر شما آدمهای صحیح را استخدام کنید و هدفهای بزرگ مشخص کنید، معمولا به مقصد میرسید. و حتی اگر شکست بخورید، احتمالا چیزی بسیار مهم یاد میگیرید.
این هم درست است که بسیاری شرکت ها با ادامه کارهایی که همیشه میکرده اند و ایجاد چند تغییر کوچک در آنها را، راحتتر هستند. چنین افزایشگراییای در طول زمان به بیربط شدن میانجامند، بخصوص در تکنولوژی چون تغییرات در اینجا باید انقلابی باشند و نه آرام آرام. پس باید خودتان را مجبور به شرط بندیهای بزرگ در موردآینده بکنید. به همین دلیل است که ما در جاهایی خاص مانند ماشینهایی که خودشان رانندگی میکنند یا اینترنت بالنی سرمایهگذاری میکنیم. درست است که تصور این سیستمها در این لحظه بسیار عجیب است اما وقتی ما گوگل مپ را هم شروع کردیم، مردم میگفتند هدف نقشه برداری تمام جهان، شامل عکس گرفتن از هر خیابان، غیرممکن است. اگر گذشته قرار است راهنمای آینده باشد، قمارهای عجیب امروز در چند سال آینده دیگر غیرمعقول به نظر نخواهند رسید.
این بعضی از اصولی است که فکر می کنم مهم هستند و در صفحات بعدی به موارد دیگری نیز اشاره خواهد شد. امیدوارم بتوانید این ایدهها را بگیرید و خودتان کارهایی غیرممکن بکنید.
اگر موقع جستجو در گوگل، صفحه کلید رو انگلیسی نکرده باشید، گوگل می فهمه که چیزی که گفتید در فارسی احتمالا بی معنی است و سعی می کنه ببینه منظورتون به انگلیسی چی بوده و آیا اون معنی کاملتری از فارسی داره یا نه. دقت کنین که این پروسه به سادگی ای که فکر می کنیم نیست چون قسمت سختش اینه که درک کنیم این کلمه در فارسی جواب زیادی بر نمی گردونه و بعد کشف کنیم که آیا در انگلیسی نتایج کافی می ده و تصمیم بگیریم کدوم رو نشون بدیم.
پ.ن. جیبریش گیبریش یا gibberish یعنی چیزهای نامفهوم و نوشته های قاطی پاتی.
پ.ن. محمد تو کامنت ها می گه که داک داک گو هم همین کار رو می کنه البته تا جایی که من یادم بود داک داک گو از گوگل استفاده می کرد و کوکی ها رو حذف می کرد… الان مستقل سرچ می کنه؟
گوگل ظاهرا از امروز داره در نتایج جستجوی آهنگها، متن رو مستقیما در خروجی اش نشون می ده. احتمالا ضربه بزرگی است به سایتهایی که اصولا دلیل وچودی شون گذاشتن متن آهنگ ها است و برای ما یادآور روزهای اول اینترنت در ایران. شاید یادتون باشه که اولین ماه های ورود اینترنت به ایران، یکی از بزرگترین کاربردهاش برای عموم، پیدا کردن متن آهنگ هایی بود که در همه زندگی شنیده بودن ولی هیچوقت دقیق کلماتش رو نفهمیده بودن و از همون موقع کلمه لیریک / Lyrics یکی از اولین لغات انگلیسی مرتبط با اینترنتی بود که همه یاد گرفتیم. حوالی سال ۷۴ و ۷۵.
در رادیوگیک شماره ۴۷، شب یلدا دور هم جمع می شیم تا در میان دو شعر، از پایرت بی بگیم، از هکرها بگیم، از هوش مصنوعی ای بگیم که مواظبه رفتار ماست و در مورد آیپاد حرف می زنیم: از تلاشش برای انحصار تا فازهای رترو و هیپستر . با ما باشین چون جهان باید تکون بخوره!
““
با عشق طلسم گرگ را می شکنیم
شب این قفس سترگ را می شکنیم
هرچند تبر به دوشمان نیست ولی
یک روز بت بزرگ را می شکنیم
(جلیل صفر بیگی)
““`
اون آیپاد کلاسیک باحالها یادتونه؟ که یک صفحه نمایش کوچیک داشت و یک کلید لمسی دایره ای ؟ ظاهرا مردم خیلی دوستش دارن و دوست ندارن کنارش بذارن یا داشتنش یک تیریپ باکلاس پیدا کرده و همه می خوان بگن رترو هستن! یک گزارش جالب می گه که این دستگاه ۱۲ ساله که چند وقت است بدون سر و صدا حتی از سایت اپل هم حذف شده هنوز طرفدارهایی داره که حاضرن سه باربر قیمت واقعی داستگاه پول بدن تا یکیش رو بخرن. اگر مغازه دار هستین و ته انبارتون چند تا از اینها مونده، رو ای بی بذارین چون بیشتر از ۵۰۰ دلار دارن خرید و فروش می شن!
اچ پی که مثل همه غولهای تکنولوژی قدیمیتر در غول موندش با مشکل مواجهه، گفته در ۲۰۱۵ قدم بزرگی بر خواهد داشت. با ارائه یک سیستم عامل جدید برای کامپیوترهاش! بخش تحقیقاتی این شرکت گفته اچ پی کامپویتری به اسم The Machine ساخته که نمونه جدیدی از نسل کامپیوترهای بهینه از نظر مصرف است و یکی ازتفاوت های جدی اش در حافظه ای است که استفاده می کنه. کرک برسنیکر (معمار ارشد د ماشین) می گه که مدل فعلی حافظه کامپیوتر که دائما اطلاعات رو بین دو مدل حافظه جابجا می کنه از ۱۹۴۰ با ماست و لازمه تغییر کنه. این پروژه تقریبا یک سوم تیم تحقیقاتی اچ پی رو درگیر خودش کرده و این حافظه ها از یک قطعه الکترونیک به اسم memristor استفاده می کنن. گفته شده نمونه اولیه د ماشین در ۲۰۱۶ ساخته می شه ولی در جون ۲۰۱۵، سیستم عاملش به اسم Linux++ آماده خواهد بود و شبیه ساز سخت افزارنهایی هم منتشر می شه تا برنامه نویس ها بتونن پیشاپیش برنامه هاشون رو برای د ماشین آماده کنن. البته در نهایت لینوکس پلاس پلاس هم با سیستم عامل اختصاصی د ماشین که اچ پی بهش می گه کربن جایگزین خواهد شد. تفاوت اصلی هم اینه که د ماشین فقط یک حافظه خواهد داشت: هم برای کارهای بلند مدت و هم کوتاه مدت (برابر هارد و رم فعلی) و از اونطرف از فیبرنوری به جای مدارهای مسی در اون استفاده شده… اچ پی مدعی است که د ماشینی که بر اساس طراحی یک کامپیوتر کلاسیک ساخته شده باشه، تقریبا شش برابر قوی تر و ده برابر کوچیکتر است و فقط ۱.۲۵٪ کامپیوتر کلاسیک برق مصرف می کنه و معلومه که چنین چیزی حسابی مورد توجه شرکت هایی مثل فیسبوک و گوگل خواهد بود. یا اسمان های بالای سر!
و خب فایرفاکس ۳۴ رو هم داشتیم که دیفالت سرچ انجینش یاهو است
توضیحات خودم. مدل درآمدی گوگل. فایرفاکس و کروم و ..
تبلیغ وسط برای کمپین فونت فارسی
چرا به فونت نیاز داریم. چرا فونت آزاد نداریم؟ کی باید پولش رو بده؟ با اینهمه سازمان عریض و طویل ظاهرا خودمون باید بدیم (: و می دیم! ترس نداره که.. من که حمایت کردم شما هم بکنین
وال استریت ژورنال گزارش می ده که گوگل داره دفترهاش در روسیه رو می بنده . به طور خاص به خاطر سرکوب اینترنت در این کشور و قوانینی که می گن شرکت ها باید اطلاعاتشون رو به دولت بدن. این گزارش می گه که گوگل بعضی کارمندها رو که مرتبط با فروش ، ساپورت و ارتباطات و این تیپ چیزها هستن د رکشور نگه می داره. در ماه جولای که می شه تقریبا شش ماه قبل، پارلمان روسیه قانونی تصویب کرد که سایت های اینترنتی که اطلاعات شهروندان روسی رو نگه می دارن باید داخل روسیه باشن.. که حمله ای است علیه آزادی های شهروندان در اینترنت. همچنین قانون دیگه ای می گه سایت هایی که بیتر از ۳ هزار بازدیدکننده روزانه دارن باید خودشون رو ثبت کنن و دولت هم می تونه تعطیلشون کنه – حتی بدون رای دادگاه.
جمعه، یک مهندس سابق اپل که روی آیتونز کار می کرد در دادگاهی علیه این شرکت شهادت داد که شغلش «block 100% of non-itunes clients» بوده و «keep out third party players»ی که با آیپاد اپل رقابت می کردن. راد شولتز گفته که اپل سعی می کرده رقبا رو تضعیف کنه و پایین آوردن قیمت از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ باعث شده انتظار ضرری ۳۵۰میلیون دلاری داشته باشن ولی اینکار رو کردن. اون که با لباس چرم و بلوز با دگمه های باز تو دادگاه حاضر شده بود گفت که دوست نداشته جزو پروژه «آبنبات» باشه ولی خب اونجا بوده. اپل اما می گه هدف این نبوده و تغییرات آیتونز و پروژه ای که شولتز روش کار میکرده مرتبط با امنیت بیشتر اپل و کاربران بوده تا سیستم ها ها توسط پخش کننده های دیگه یا فرمت های متفرقه دستکاری نشن. [توضیحات خودم در مورد آنتی تراست]
فیسبوک می گه با ترکیب هوش مصنوعی و image recognition، می تونه بین عکس های مستی و غیرمستی فرق بذاره و از شما بپرسه «آیا مطمئن هستین که رییس و مادرتون هم این عکس رو ببینن مشکلی نیست؟». این خبر رو مدیر تیم هوش مصنوعی فیسبوک گفته. یان لکان Yann LeCun گفته که فیسبوک به دنبال ساخت یک پیشکار شخصی است و حتی در آینده ممکنه تشخیص بده عکسی که داره آپلود می شه رو شما آپلود نکردین و یکی داره از اکانت شما سوء استفاده می کنه. الان اصلی ترین استفاده فیسبوک از هوش مصنوعی، تشخیص چهره و کمک به شما در تگ کردن عکس ها است یا پیشنهاد هشتگ های صحیح بر اساس متن وارد شده یا حتی mediate کردن رابطه شما با دوستانتون. معلومه که خیلی ها نگران هستن و می گن این مسیر خوبی نیست و اگر هم کسی اینها رو می خواد باید خودش اونها رو فعال کنه.
تبریک و تقبیح
یک تسلیت هم داریم به Blake Benthall، موسس سیلک رود ۲ [کمی توضیح] که سرورها رو با ایمیل Blake@benthall.net سفارش داده بود! آخه قاچاقچی اینقدر داغون؟
تبریک هم به جادی داریم برای اینکه تلاش می کنه تلویزیونش رو جدی کنه.
و یک خنده هم برای سونی که بار پنجم ششم هک شد.. اینبار از طریق یک فایل متنی که پسوردها توش بود و اسمش بود پسورد تی اکس تی! آخه چرا سونی؟!
و یک تقدیر خوب از آقامون ابی! که لینک دانلود آلبومش رو توییت کرده و گفته برای عزیزانی است که در ایران امکان خرید ندارن.
نامه ها
آیتک
امیدوارم که حالت خوب باشد. در مورد اون مطلبی که راجع به گارانتی ایسوس توی رادیو گیک گفتی، خواستم تجربه خودم رو بگم اگه این موضوع اخیر هست شاید بتونی به اون شخصی که برات نامه نوشته اطلاع بدی و شاید کارش راه بیوفتد. من یه لپ تاپ ایسوس داشتم 2-3 سال پیش، وقتی برای مشکلی که داشت با شرکت پشتیبانی (فکر کنم اسمش * * * * * * بود.) پیگیری کردم اونا گفتن که گارانتی دستگاه من تموم شده و حاضرنشدن حتی با دریافت هزینه لپ تاپ رو تعمیر کنند و قطعه لازم رو براش سفارش بدهند.
خلاصه من هم ازشعبه ایران نا امید شدم و با پشتیبانی ایسوس توی دوبی تماس گرفتم. اونا بهم گفتن که همون شعبه ایران این کارو باید انجام بده و وقتی گفتم که چه برخوردی باهام شده ، گفتن که پیگیری می کنند و بهم اطلاع می دهند.
2-3 روز بعد یکی فکر کنم به نام آقای * * * بهم زنگ زد و گفت که یکی از مدیران اون شرکت ایرانیه و شخصا مشکل منو پیگیری کرد و همه چیز حل شد . البته من چون گارانتی ام تموم شده بود هزینه رو دادم ولی خوب لاقل لپ تاپم درست شد و توی کل این پروسه خیلی محترمانه با من برخورد شد.
در مورد گارانتی خب هم سپهر از دیجی کالا گفته که یک نقص خیلی ریز توی هدفون گرون قیمتش رو پذیرفتن و کل هدفون رو عوض کردن. آیتک از ایران رهجو گفته که محترمانه و خوب پیگیری کردن و سپهر هم در مورد سازگار ارقام نوشته که با اینکه هارد مشکل دار بهش فروخته بودن که شماره سریالش با شماره سریال روی گارانتی نمی خوند ولی سازگار مشکل رو پذیرفت و هارد رو عوض کرد
امیر
شاید من یک هکر و گیک باشم!
شاید این را تعریف از خود بدونی ولی بیش از 10 سال هست توی دنیای وب هستم و کار تجاری میکنم.
گیک و هکر بودنم را با توجه به تعاریف خودت متوجه شدم. چون روی نکات ریز و مواردی که بقیه اهمیت نمیدن فوکوس میکنم و یا وقتی به مسئله یا
موردی مواجه میشم، تا از توش یک آدم همه جیز دان بیارم نیام دست بر دار نیستم. دوستانم من را ویکی آفلاین صدا میکنند :)
مسعود
در ادامه اون پست های وایبرت: من چند وقت پیش توی یکی از گروه های واتس اپ عضو شدم که مربوط به همکارهای یکی از جاهایی بود که کار میکردم. یک موسسه آموزشی بزرگ و مشهور. توی این گروه از اساتید عضو بودن تا مسولین اداری و آبدارچی و . . . و این گروه فقط برای یک هدف تشکیل شده بود: اشتراک ویدیوهای پورن.
من به این که آدم ها بخوان پورن ببینن یا نبینن کاری ندارم و از دید من یک مساله شخصی و طبیعیه. اما آیا این که طیف وسیعی افراد متاهل توش باشن و ویدیوهایی هم که توش گذاشته میشن بیشتر انواع اکستریم باشن تا پورن معمولی هیچ نشونه جامعه شناسی محسوب نمیشه؟ من می دونم که خیلی ها به سادگی و با استفاده از فیلترشکن های متعدد و سرعت بالایی که امروز به هر حال بیشتر از قبل هست، به راحتی به محتوای پورن حتی به صورت استریم هم دسترسی دارن. همون طور که گفتم نگاه کردنش هم از دید من چیز بدی نیست. ولی این که بخوای این موضوع خصوصی رو با بقیه هم شیر کنی چی؟ طبیعیه؟ این که تمام تلاشت این باشه که با آپلود ویدیوی خفن تر جلب توجه کنی چی؟ آیا جاهای دیگه هم که محدودیت های شرعی و مدنی ما رو ندارند چنین چیزهایی عرف و طبیعی محسوب میشن؟
بخش آخر
توضیحات خودم در مورد پایرت بی تو پادکست بی نام.
موسیقی
پیشنهاد مایند فکتوری Papa Roach – Broken As Me ولی احتمالا چیزی مرتبط تر با یلدا (:
فوربس گزارش جالبی داره از اینکه گوگل و فیسبوک چطور دارن سعی می کنن اینترنت رو به نفع خودشون مهندسی کنن. مقاله می گه شرکت های بزرگ شبیه زیردریایی هستن که آروم و بی صدا یک جاهایی می چرخن و گاهی فقط رادار یک جایی اونها رو می بینه و مردم خبر دار می شن فلان چیز فلان جا بوده و بعد دوباره غیب می شه. حالا این رادار بخش شغلیابی گوگل است. مثلا یک شغل مربوط به «معمار آی پی» می گه دنبال مهندس هایی هست که بتونن شبکههایی رو مدیریت کنن که بیشترین حجم ترافیک جهان قراره از اون عبور کنه و تحلیل این شبکه رو بر عهده داشته باشن. همچنین توی یک شغل دیگه «مدیران شهری» قراره استخدام بشن که بتونن فیبرهای گوگل رو به شهرهای مختلف ببرن و در رابطه با منابع شهرهای مختلف باشن تا بتونن بهترین سرویس رو به مردم بدن. و همزمان فیسبوک هم دنبال چند «نتورک پلنر» است که بتونه توجیه های تجاری برای گسترش شبکه تهیه کنه و اینترنت اج فیسبوک رو به داخل آی اس پی ها گسترش بده و به مدیران محصولات کمک کنه که با همکاری آی اس پی ها و فیسبوک، سیستم های توزیع محتوا ایجاد کنن».
ماجرا کلاسیک است دیگه.. یک دولت تمامیت خواه که حاضر نیست دموکراسی رو بپذیره و با رای مردم کنار بره، کشف کرده خیلی فاسده و حتی می گه که بقای حزب کمونیست چین رو فساد تهدید به فروپاشی می کنه ولی … یک سایت درست کرده برای گزارش فسادها و مردم معترض هستن که درمواردی که فساد مقامات رو گزارش کردن دچار مشکلات فردی و اداری شدن و حالا دولت می گه که مواظبه کسی رو به خاطر گزارش اذیت نکنن ولی در عین حال هیچ کس حق نداره به جز اینجا، در جای دیگه به فساد اعتراض کنه یا فاسدها رو افشا کنه (: خسته نباشین (:
یکسال قبل بزرگترین سایت زیرزمینی جهان یعنی سیلک رود با عملیات پلیسی عجیب و هیجان انگیزی – در حد فیلم های هالیوود – توسط اف بی آی نابود شد و حالا همین اتفاق سر پسر خلف این سایت، یعنی سیلک رود ۲ اومده. اف بی آی در اطلاعیه گفته که «دفکان» ۲۶ ساله رو در سانفرانسیسکو دستگیر کرده که اداره کننده سیلک رود ۲ بوده. این در حالی است که مدیر سایت قبلی هم هنوز منتظر دادگاهش است. این اتفاق همزمان بود با بسته شدن حدود چهارصد سایت دیپ وب دیگه (کمی توضیح) که حتی بعضی ها رو به شک انداخت که شاید مشکلی در تور کشف شده باشه که باعث این دستگیری های گسترده شده. اف بی آی می گه سیلک رود دو در این یکسال باعث شده ۱۰۰هزار معامله غیرقانونی مواد مخدر صورت بگیره و تقریبا ماهانه ۸ میلیون دلار درآمد نصیب مدیرش کنه. بنتال ۲۶ ساله متهم است به چندین مورد قاچاق، یک مورد توطئه، یک مورد هک کامپیوتری و یک مورد جعل مدارک شناسایی و چندین پرونده پولشویی که حداقل زندان برای این جرایم ۱۰ تا بیست سال زندان خواهد بود.
یک گزارش جدید پنتاگون در مورد وضعیت زیرساخت جنگ افزارهای هسته ای آمریکا یک نکته جالب توش داره: مشکلات سیستماتیک. گزارش به نظر کمدی است ولی توش نوشته «مسوولان مجبور هستند ۴۵۰ موشک قاره پیمای بالستیک را تنها با یک آچار که به کلاهک می خورد، تعمیر می کنند. آنها شروع به پست کردن این آچار به پایگاه های مختلف کردند و در این چند سال هیچ کس بررسی نکرده که آیا آچار مشابهی در تجهیزات ذخیره وجود دارد یا خیر.» اونوقت گیر می دن به ما (: خبیث ها!
و حالا که بحث به خنده و شوخی کشیده شد این خبر رو هم ببینین که توش مردی با یک دوچرخه راکت دار تونسته به 330 کیلومتر در ساعت سرعت برسه! به قول خارجی ها شما آخر هفته چیکار می کردین؟ (گفتن ماجرای یاروی گوگل)
دو سال قبل همه با خبرهای CERN در مورد کشف ذره هیگز بوسون که به ذره خدا مشهور شده بود هیجان زده شدن و دو موسسه مستقل دیگه هم این کشفیات رو تایید کردن. اما حالا بعضی دانشمندها به محاسبات و دقت اونها شک می کنن و می گن ممکنه ذره کشف شده همون هیگز بوسون افسانه ای نباشه.
یه خوبی این خارجی های خبیث اینه که از اول یاد می گیرن چی کلاه برداری است! یعنی یکسری پترن بهشون نشون می دن می گن هر وقت اینو دیدین بدونین که فلان مدل از کلاه برداری است. (توضیح هرمی). یک مدل از این الگوهای کلاه برداری هم کلاه برداری پانزی است. این یوزر که با پایرتیت۴۰ توی فروم های بیت کوین فعالیت می کرد، وعده می داد که اگر بیت کوینتون رو بهش منتقل کنین، هفته ای ۷٪ بهتون سود می ده! دقیقا نمونه هاش رو اطرافمون هم می بینیم.. (توضیح اطرافمون و سودهای مطمئن و دیده شده ماهیانه عجیب غریب و بعد پانزی). حداقل شده بود ۱۰۰ دلار و می تونستین سود رو دوباره سرمایه گذاری کنین. ماجرا ادامه داشت تا ۲۰۱۲ که پایرتیت۴۰ اعلام کرد به دلایل مشکل در شرایط سود کمی کمتر شده و ۳.۹ درصد سود خواهد داد و بعد هی بدقولی کرد تا بالاخره شکایت ها زیاد شد و شکایت کلاهبرداری و بعد از دستگیری مقامات می گن یک پانزی کلاسیک بوده: گذاشتن یک سرمایه اولیه برای دادن سودهای خوب و بعد گرفتن ۷۰۰هزار بیت کوین از مردم به خاطر اعتماد اولیه و بعد بالا کشیدن پول ها. برای ما هم مهمه که این الگوهای کلاه براری رو یاد بگیریم و بشناسیم: پانزی و هرمی.
شماره قبل رادیو گیک در مورد برج های مخابراتی ای گفتیم که کسی نمی دونه کی نصبشون کرده و این هفته وال استریت ژورنال خبری داره در مورد تجهیزاتی که در هواپیماها نصب شدن تا حین عبور از آسمون با تظاهر کردن به اینکه یک برج مخابراتی هستن، اطلاعات هزاران گوشی همراه رو جمع آوری کنن. این مقاله مدعی شده که از سال ۲۰۰۷، چندین هواپیمای کوچیک سسنا با تجهیزاتی مشابه تجهیزات برج های مخابراتی در اسمان شهرهای مختلف آمریکا پرواز کردن تا بتونن مشخصات گوشی مظنونهای جنایتکار رو جمع کنن ولی مشخصه که در این روند اطلاعات خیلی از شهروندان غیرمتهم هم جمع آوری شده. نهادهای آمریکا این اخبار رو نه نقض کردن نه قبول. گفته شده که این دستگاه که سطح مقطعی حدود نیم متر مربع داره، می تونه خودش رو به جای یک دکل خیلی نزدیک / قوی هر کدوم از شرکت های مخابراتی بزرگ جا بزنه و از گوشی ها بخواد که اطلاعات شناسایی شون رو به اون بفرستن و این اطلاعات رو ذخیره کنه و اینکار بسیار دقیق تر و سریعتر از درخواست دادن به شرکت های مخابراتی برای در اختیار گذاشتن اطلاعات کاربران عمل کرده.
قاضی فدرال آمریکا رایی داده که می گه عموم باید اجازه داشته باشن به دیتابیس تشخیص چهره اف بی آی دسترسی پیدا کنن. این یک موقیت بزرگ است برای مبلغان Open-Government. دلیل رای این عنوان شده که با توجه به عظمت این پروزه و توان خیلی بالاش در زیر نظر گرفتن کل جمعیت، لازمه مردم به شکلی روش کنترل داشته باشن و بدونن چه چهره ها / افرادی در دیتابیس هستن و چگونه داره از دیتابیس استفاده می شه. بحث اینه که اگر دولتی واقعا دنبال امنیت است باید بخشی از مردم باشه وکلا مفهوم «دولت /مردم» نباید چیزی خیلی جدا از هم باشه و اگر مردم کاملا خارج از پروسه کنترلی بر چنین دیتابیس هایی باشن، کسانی که قدرت دارند همیشه در قدرت خواهند موند. در ضمن یک تحقیق مستقل ۲۰هزار دلاری روی این سیستم می گه که احتمال اشتباه این سیستم تقریبا یک پنجم موارد است که عدد کمی نیست. اسناد اسنودن نشون می دادن که NSA روزانه میلیون ها تصویر رو شنود می کرده و تقریبا روزی ۵۵هزار تصویر برای تشخیص چهره جدا می کرده. در حین شهادت دادگاه، مسوول سیستم این گزاره که «اطلاعات جمع آوری شده توسط این تصویر به سازمان های دیگه هم داده می شوند» رو رد نکرد.
امروز EFF که سازمان مدافع آزادی های دیجیتال است پروژه ای رو معرفی کرد به اسم Lets Encrypt! در این پروژه یک CA جدید با همکاری موزیلا، سیسکو، آکامای، ایدن تراست و مرکز تحقیقاتی دانشگاه میشگیان ثبت می شه که تلاش می کنه کل وب رو از HTTP به HTTPS منتقل کنه. با اینکه http بسیار موفق بوده ولی مشکل ذاتی اش اینه که امن نیست و می شه راحت توش اطلاعات اینجکت کرد یا شنودش کرد و … و بهترین راه هم انتقال به https است و این CA جدید قراره خود به خود برای وبسایت ها مجوز رایگان منتشر کنه و با یک کلیک یا یک دستور بشه اونو فعال کرد چون در حال حاضر اصلی ترین دلیلی که خیلی سایت ها اچ تی تی پی اس ندارن، روند پیچیده و هزینه بالا و کارهای اداری حقوقی است (مثال از ایران و شیراز).
و توضیحاتی جالب و فشرده و منظم از امین در مورد ورود دو مرحله ای گوگل در مورد بحثی که شماره قبل داشتیم در این مورد که آیا خوبه ورود دو مرحله ای رو فعال کنیم یا نه.
باز هم سازمان خوب EFF امروز درخواستی رو به دادگاه عالی آمریکا داده که با امضا و مشارکت ۷۷ دانشمند علوم کامپیوتر، سعی می کنه توضیح بده که چرا APIها باید غیرقابل کپی رایت شدن باشن. امضا کننده ها بسیار قابل توجه هستن از جمله پنج برنده جایزه تورینگ، چهار برنده مدال ملی تکنولوژی و تعداد زیادی آکادمیسینها، هنرمندها و دانشمندهای مطرح. این داکیومنت همچنین حاوی کدهایی به سی پلاس پلاس، داس، لوتوس ۱-۲-۳، جاوا، هسکل، AWK، TCP?/PI، اسمال تاک، پایتون، اپل اسکریپت و … است و سعی می کنه توضیح بده تصمیمی که باعث شده یک ای پی آی کپی رایت داشته باشه اشتباه است و رابط های برنامه نویسی باید از شمول انحصار خارج باشن. نکته اینه که ای پی آی ها روشی هستن که برنام ها بتونن با هم و با دنیای خارج حرف بزنن و نیاز پیشرفت تکنولوژی اینه که ای پی آی ها بتونن توسط افراد دیگه توسعه داده بشن یا جایگزین بشن. درست همونطور که در همه این سال ها باعث شدن علم کامپیوتر پیش بره و مثلا هنوزم ما بتونیم با نوشتن یک کلمه در وردپرسوسسو و زدن کلید پرینت، به درایور پرینتری که یکی دیگه نوشته خبر بدیم که می خوایم فلان چیز از فلان داکیومنت رو پرینت کنیم. چند وقت قبل با شکایت اوراکل از گوگل برای استفاده از ای پی آی های جاوا در اندروید بحث بالا گرفت و در ۲۰۱۲ قاضی ویلیام آلپوس رای داد که چون دادن کپی رایت ای پی آی های جاوا به اوراکل به معنی محدود کردن مجموعه ای از علامت های کاربردی به یک شرکت است، این مجموعه نباید کپی رایت داشته باشن ولی دادگاه بالاتری این رای رو شکست و گفت باید مساله دوباره بررسی بشه چون اوراکل شاید حق داشته باشه مالکیت ای پی آی هایی که خودش نوشته رو حفظ کنه و مساله رو به دادگاه عالی آمریکا ارجاع داد. حالا این داکیومنت مفصل و دقیق سعی می کنه برای رای مهم بعدی، از نظر درست دفاع کنه و به گفته متخصص حقوقی ای اف اف، «امیدواریم دادگاه عالی رای اول را تایید کند و باعث ادامه پایه هایی شود که چندین دهه باعث پیشرفت و گسترش دنیای تکنولوژی شده است».
تبریک و تقبیح
یکسری تقبیح ها که همیشگی هستن و فراموش نشدنی.. مثلا به عاملان اسید. به اعدام کننده های انسان ها به خاطر عقاید و نظراتشون و به کسانی که نارنجی رو از هم پاشیدن… اما … رشتههای شبکه و امنیت از آی-تی به مهندسی کامپیوتر منتقل شده. یه درس حذف شده و ۵ تا درس بی ربط اضافه شده !!!! و همهی اینها به جای اینکه مثلا یک سال قبل اعلام بشه، سه ماه قبل از آزمون اعلام شده !
یادآوری ۲۵ نوامبر که روز جهانی حذف خشونت علیه زنان است و کل ماه نوامبر و سرطان های مردانه توش بعضی مردها اصلاح نمی کنن تا هر کس پرسید «چرا ریش / سبیل گذاشتی؟» بگن به خاطر آگاهی بخشی در مورد سرطان های مردانه.. اگر مرد هستین حواستون باشه که لازمه در مورد سرطان های مردانه اطلاعات داشته باشین. دنبال « خود آزمایی برای سرطان بیضه» بگردین و تست کنین.. بخصوص اگر بین چهارده تا سی و پنج سال هستین.
یک خسته نباشید هم می گین به کدشکنهای انیگما که الان بعد از کلی سال تعریف کرد نکه در زمستون های سرد لندن جنگ جهانی، لباس زیرهاشون رو روی کامپیوترهای جنگ جهانی که کارشون شکستن کدهای انیگما بود خشک می کردن
تبریکی هم داریم به حسین درخشان که آزاد شده با همه حرف و حدیث هاش و همزمانی همه ای که در زندان هستن یا حتی محکوم به اعدام ولی خب معتقدیم هیچ کس نباید به خاطر نظر و عقیده اش مجازات بشه.
و البته تبریک خوبی هم به حسین علیزاده که فرانسه خواسته بهش نشان شوالیه بده (که مثلا لیلا حاتمی، لیلی گلستان، شجریان و شهرام ناظری و … گرفتن) واولی علی رهبری آهنگساز و رهبر ارکستر گفت تامل بیشتری داشته باشن در دریافت این نشان دلیلش هم این بود: “افرادی کاملا استثنایی هستند که تجلی نامشان چنان جلوه و شکوهی دارد که لقب شوالیه نمیتواند به درخشش نامشان کمکی بکند.” و بعد هم خود علیزاده گفت «به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود.»
نامه ها
کلی نامه داریم درباره ایرانسل عزیز و کیلو کیلو اسپم که می فرسته.. با فلش اسمس و هر تکنولوژی کشف شده و نشده دیگه حتی وقتی بعد از تماس می گه اینقدر مصرف داشتین تهش می نویسه به فلان اسمس بزنین که فلان (: آقا چه وضعیه؟! ((: پول گوشی رو کامل دادیم پول هر ثانیه مکالمه رو هم به خون پدر حساب می کنیم و هر سیم کارت رو هم خریدیم و آخرش هم این فیلم ها آخه؟
حسین هم خاطره اش رو از گارانتی نوشته. یک سیستم ایسوس آل این وان خریده نزدیک چهار میلیون که یک مشکل داره و بعد از همه پیگیری هاش یا بوق آزاد تلفن های مرسوم به پشتیبانی رو شنیده که هیچکس جواب نمی ده، یا به ۱۱۸ و اینترنت شماره های اصلی رو پیدا کرده و داد و بیداد شنیده یا داخلی گرفته و مغازه هم که فقط می ندازه و فرار می کنه. در نهایت با شرکت پر اهن و تلپ فلان «برای گارانتی تماس گرفتم اما تمام واحد ها بجز فروش تعطیلبودن و کار نمیکردن، اون خانمی هم که از تیم فروش جواب تلفن رو داده بود در کمال بی احترامی صداش رو برد بالا کلی بد و بیراه گفت و بعدم گوشی رو قطع کرد.
یه دوستی حرف قشنگی بهم زد، گفت: “تو انگار معنی گارانتی رو تو ایران نمیدونی ؟!”
این شرح دقیق اتفاقاتی بود که افتاد، هیچ توضیح اضافه ای نمیدم، دیگه قضاوت با خودت.
خواهش اولی که ازت دارم اینه که اگه خواستی این مطلبو منتشر کنی اسم شرکت *** رو حذف نکنی. خواهش دومم اینه که این نکته رو یادآوری کنی: دزدی فقط از دیوار مردم بالا رفتن نیست!
[کمی توضیح از خودم]
پوریا هم پیگیری خوبی داره از پارس آنلاین که گفته از ۱۰ آذر تعرفه های شبانه اش یک سوم بهای ساعت های عادی خواهد بود یا چنین چیزی و گفته پارس آنلاین مدعی است که اینکار برای جلب رضایت مشتریان است (: قبلا هم اتفاق مشابهی در مبین افتاده بود که در وسط قراردادها اعلام شد قیمت شبانه به شرطی رایگان است که مصرف بیشتر از فلان مقدار نباشه. خوشبختانه پوریا تلاش می کنه ماجرا رو پیگیری کنه. درسته که قرارداد ترکمانچای است و هیچ سیستم رگولاتوری یا حمایت از مصرف کننده های دولتی که درست شدن طرف مردم رو نمی گیرن و از نظر قانونی شرکت ها حق دارن اینکار رو بکنن، ولی این قانون ها اشتباهن. قراردادی که من می بندم تا وقتی تموم نشده باید کلیاتش ثابت بمونه. نمی شه من سرویسی بخرم و طرف حق داشته باشه هر وقت خواست بدون هیچ دلیلی سرویس رو عوض کنه یا اصلا قطع کنه (مثلا الان پارس آنلاین بخش رایگانی سرویس شبانه رو کلا قطع کرده). امیدواریم روزی چیزی به اسم اتحادیه مصرف کنندگان هم ایجاد بشه و واقعا مردمی باشه نه ادای حمایت در بیاره و مشخصا اگر شرکتی می خواد چنین تغییری بده باید در قراردادهای جدید بده. دقیقا پوریا هم میگه «من تو لحظه بستن قرار داد با شرابطی سرویس های شما انتخاب کردم که در حال حاضر این شرایط وجود نداره !!!»
بخش آخر
خبری بود در مورد بوزون هیگز که سعی کردم بگم بعد دیدم بهتره به یک فیزیکدان زنگ بزنم… آرش بدیع مدیری برامون خود بوزون هیگز و خبری که الان اومده رو توضیح می ده و به این دو ویدئو هم اشاره می کنه و در مورد کنفرانسی حرف می زنه که روز سه شنبه در همین مورد برای عموم برگزار می شه. پوسترش اینه و اگر فیزیک دوست دارین و وقت می کنین، احتمالا بهتون خوش خواهد گذشت. متاسفانه من نمی تونم برنامه ام رو برای شرکت تنظیم کنم ولی اگر رفتین بهتون خوش بگذره (:
موسیقی
یک پیشنهاد آهنگ Mike Oldfield به نام Nuclear که ویراکس درخواست کرد و پیشنهاد دیگه از طرف سلمان، The Handsome Family Far From Any Road است. بنا به حال و هوای لحظه ادیت یکی از این دو تا رو انتخاب می کنیم که شانس با The Handsome Family بود.
«گوگل چگونه کار می کند» یا How Google Works کتابی عالیه که مدیرعامل گوگل اریک اشمیت نوشته. دارم می خونمش و بعدا ازش بیشتر خواهم نوشت. اسلایدهای زیر فلسفه کتاب رو به شکلی فشرده توضیح می دن و شدیدا توصیه می شه با دقت نگاهشون کنین؛ شاید باعث شد گوگل بعدی بشین.
بعضی ها می گن شماره ۴۲ برای هر گیکی مقدس است و بعضی ها می گن هیچ چیز برای گیک ها مقدس نیست چون هر چیز با علم امکان تغییر. ما بدون اینکه وارد این دعوا بشیم وارد شماره ۴۲ می شیم و پته همه خبیث ها رو آب می ریزیم.. آخرش هم عاشق می شیم. با ما باشین.
پتنت ترول ها رو می شناسیم (توضیح) و با وجودی که دولت ها دارن سعی می کنن قوانینی تصویب کنن که جلوی این مسخره بازی گرفته باشه، این ترول ها هنوز هم زنده هستن و طبق تحقیق اخیر موسسه پرینسواترهاوسکوپرز هی هم دارن بد و بدتر می شن. این تحقیق می گه در پروندههای جدید، ۶۷ پرونده ها از طرف پتنت ترول ها مطرح شده که خیلی هاشون بیرون دادگاه حل می شن (بخونین یک پولی می گیره از طرف تا بیخیال پرونده بشه و اذیتش نکنه یا بخونین هر شرکت باید یک پولی به زورگوها / لات ها / .. بده تا بتونه کار کنه و بخونین هر محصولی که من و شما قراره بخریم باید یک باجی به یک کله گنده داده شده باشه که البته ما بهش عادت کردیم دیگه (: ولی اینبار پتنت ترول است که علم رو هم داره کند می کنه) بگذریم بحث قاطی شد (:
شرکت مایکروسافت در یکی از بزرگترین اخراج های این سال ها داره ۱۸هزار کارمندش رو اخراج می کنه که ۱۲۵۰۰ تاش کسانی هستن که از طریق خریدن شرکت نوکیا وارد این کمپانی شده بودن. عملا یعنی نوکیا داره خیلی خیلی کوچیکتر می شه. معلومه که ایمیل همیشگی هم زده شده که «با اینکار داریم تلاش می کنیم خیلی خوب بشیم و فعال باشیم و اصلا نگران نباشین و …» ولی اگر کسی نوکیا رو دوست داشته باید خیلی نگران باشه و اگر کسی در مایکروسافت کار می کرده باید خیلی نگران باشه. [صحبت در مورد شرکت ها و اینکه زندگی ما نباید به شرکت ها تقلیل پیدا کنه یا هیچ چیزی امن نیست و چند بعدی بودن و بحث یخچال ]
[توضیح روز صفر] . حالا فرض کنین.. فرض که نه.. بدونین که هکری هست به اسم جرج هوتز Hotz که وقتی ۱۷ سالش بود اولین کسی شد که ای فون ای تی اند تی رو در ۲۰۰۷ کرک کرد و لاکش رو باز کرد ولی هیچ کس بهش توجه کرد و همه تمرکز رو گذاشتن روی اینکه چیکار کنن که دیگه کسی نتونه آنلاک کنه (که موفق هم نشدن). همین آقای ایشون یکی دو سال بعد پلی استیشن سونی ۳ رو مهندسی معکوس کرد و تنها هنری که از سونی بر اومد این بود که ازش شکایت کنه و در آخر با گرفتن تعهد که دیگه هیچ محصول سونی رو هک نخواهد کرد از شکایتش صرف نظر کنه! ولی ماجرای گوگل فرق می کنه. وقتی هوتز تونست سیستم عامل گوگل کرم رو در اوایل امسال هک کنه، گوگل بهش جایزه ای ۱۵۰هزار دلاری داد و از اینکه کمک کرده سیستم عامل امن تر بشه تشکر کرد. دو ماه بعد هوتز ایمیلی از کریس اوانز – مهندس امنیت گوگل – دریافت کرد که دعوتش می کرد به کار.. کار تمام وقت روی امنیت هر محصولی که گوگل قراره بده بیرون. گوگل حالا هم اعلام کرده ک پروژه ای به اسم پروژه روز صفر رو داره که اکسپلویت های روز صفر رو کشف می کنه و حل می کنه چون مردم باید حق داشته باشن بدون ترس، از اینترنت استفاده کنن.
پایرت بی رو حتما همه می شناسیم.. سایت تورنت و بعد فعال آزادی در اینترنت و بعد تشکیل دهنده احزاب طرفدار اینترنت در کشورهای متنوع و حتی عکس العمل نشون دهنده نسبت به وقایع هشتاد و هشت ایران و .. خلاصه یک گروه عالی. سایت اعلام کرده آخر تابستون براوزر جدیدی می دن که با تکنولوژی پی۲پی می تونه فیلترینگ رو رد کنه و معلومه که کمک جالبی خواهد بود برای ما. این برنامه کاملا اوپن سورس است (که امیدوارم باعث نشه مثل سایفون بپکه) و از لیب تورنت، وب کیت، اسکولایت و نود جی اس استفاده می کنه و حتی سیستم دی ان اس خودش رو هم خواهد داشت. چشم به راهیم استاد!
دوست و همسایه و برادر و همکیش عزیز چین هم وی چت رو سانسور کرد. این برنامه در چین برای گردش اخبار و اطلاعات استفاده می شد. حداقل اینقدر شرف داشتن که اینو بگن «بعضی از مردم از این برنامه برای پخش اطلاعات مضر برای عامه و غیرقانونی استفاده می کردند و از این طریق به سیستم اینترنت و رضایت مردم اسیب می رساندند». خلاص (:
تحقیق ا ز۱۹۶۹ شروع شد. زمانی که دو روانشناس دانشگاه ایلینویز بعد از مطالعه فرهنگ های مختلف گفتن که انسان ها گرایش دارن به استفاده از کلمات مثبت و حالا کامپیوتر تونسته به کمکون بیاد تا در مقیاسی خیلی بزرگتر همین رو تکرار کنیم. یک برنامه، ۱۰۰ هزار کلمه در ۲۴ زبون از فرهنگ های مختلف رو بررسی کرده و به این نتیجه انسان ها مستقل از فرهنگشون گرایش دارن به مثبت بودن در استفاده از کلمات. به عبارت دقیق تر «کلمات زبان طبیعی انسان در تمام جهان بایاسی مثبت دارد». اونها اول ده هزار کلمه پر مصرف زبان هایی مثل چینی، روسی، انگلیسی، پرتغالی برزیلی، کره ای ، عربی و .. رو انتخاب کردن و بعد به کمک صحبت کنندگان این زبون ها اونها رو روی مقیاس خیلی منفی تا خیلی مثبت جا دادن ودر نهایت کافی بود به کتاب ها و شعرها و موسیقی و توییتر و .. نگاه بشه تا ببینیم مردم بیشتر کلمات منفی استفاده می کنن یا مثبت و نتیجه این بود: مثبت! یک دلیل دیگه برای مثبت و امیدوار بودن (:
یک خانمی هم هست که وقتی تصمیم گرفت کرنل لینوکس رو درک کنه و شروع کرد به خوندن کتاب هایی مثل understanding the linux kernel، به جای نوت برداشتن شعر گفت! اگر برین به http://www.linux-poetry.com/ شعرهایی در وصف و توصیف و تشریح بخش های مختلفی از کد می بینین. مثلا الان بالاترین شعر اینه که : رشته بیکار. هیچ کاری نکردن پیچیده است – برای یک سیستم عامل. اجرای حلقه ای بی نهایت، پاسخ دادن به اینتراپت ها که در وصف فایل process.c است (: اگر هیچ آشنایی با کرنل ندارین و تا حالا نگاهش نکردین شاید نقطه شروع خوبی بشه (:
ترکیبی از محققین دانشگاه های پرینستون و Kuleuven بلژیک نشون دادن که از ۱۰هزار سایت اول اینترنت، ۵.۵٪ سایت ها اسکریپت هایی دارن که از کامپیوتر شما اثر انگشتی می گیرن و می تونن بعدا تو اینترنت تشخیصش بدن! من صد در صد موضوع رو نفهمیدم ولی ظاهرا یکسری دستور باعث می شه کامپیوتر عکسی بکشه که در هر کامپیوتر متفاوت از بقیه در می یاد و این رو استفاده می کنن برای تشخیص این که شما همونآدمی هستین که فلان جا هم بودین. چند وقت پیش اروپا تلاش کرد با محدود کردن cookie ها و اینجور چیزها کمی پرایوسی به وب بیاره ولی این روش که عملا هم نمی شه جلوش رو گرفت نشون می ده که پرایوسی کامل در وب تقریبا غیرممکن است.
دزدین پسورد یک کامپیوتر از روش های فنی کار راحتی نیست ولی دزدهایی که دنبال پسورد شما هستن معمولا دنبال راه حل های پیچیده فنی نمی رن – مهندسی اجتماعی -. یک محقق امنیتی در آفریقای جنوبی با کتابخونه آزاد تشخیص تصویر OpenCV یک برنامه نوشته که می تونه رو گوشی های آیفون و غیره ران بشه و پسورد هر کسی که در اطراف شما مشغول زدن پسوردش روی آی پد است رو بدزده. ماجرا اینه که با زدن هر کلید، یک لحظه مربعی آبی ظاهر می شه که می گه چه حرفی رو فشار دادین و اگر از دور گوشی رو به سمت کسی بگیرین که داره پسوردی رو وارد می کنه، برنامه صفحه رو می بینه و از مربع های آبی ای که ظاهر می شن حروف رو می خونه. به همین سادگی. انگار خودتون خیره شدین به صفحه و مربع ها رو مثل گرگ تند تند می خونین .. که برای یک برنامه کار راحتیه. حالا فرض کنین همین رو نصب کنیم روی عینک گوگل و فاتحه مع الصلوات!
توی اسلش دات که سایت خبری گیک ها است یک بحث جالب درگرفته: اینترنت چیزها و سازمان های بیمه [توضیحات خودم در مورد اینترنت چیزها، بیمه، وصل شدن دو تا به هم و بالا پایین رفتن هزینه ها و زیر نظر بودن همیشگی ]
اگر به عنوان یک گیک خواننده بویینگ بویینگ یا لینوکس ژورنال دات کام باشین، از نظر ان اس ای لازمه بیشتر از بقیه زیر نظر باشین. مطلب رو اول یک سایت آلمانی نوشت و بعد بقیه. بحث سر برنامه ای است به اسم XKEYSCORE که با شنود بخشی از ترافیک اینترنت سعی می کنه حدس بزنه چه کسانی باید زیر نظر باشن و یکی از این فاکتورها جستجو به دنبال TOR و Tails است و طبق گفته اون سایت آلمانی، خود لینوکس ژورنال هم که در این موارد نوشته جزو «فروم تندروها» طبقه بندی شده! کسی هنوز نمی دونه چرا و این چه حماقتی است و برمیگردیم به داستان قدیمی که وقتی حکومت شروع کرد به زیر نظر گرفتن آدم ها کسی نمی تونه ماجرا رو به موقع متوقف کنه و اونها هم اینقدر داده جمع می کنن که توش گم میشن! خلاصه احتمالا من و شما هم از نظر ان اس ای اکستریمیست شدیم رفت (:
کریستوفر میمز پسورد اکانت توییترش رو گذاشته کریستوفر میمز و اونو توی یک مقاله در وال استریت ژورنال منتشر کرده. این اکانت توییتر از ۲۰۰۷ فعاله و ۵۱هزار توییت داره ولی اون می گه اینکار خطری نداره. بحث اینه که دوران پسوردها داره به سر می رسه. گوگل الان روی یک پروتکل جدید کار می کنه که هنوز هم اسمی نداره. انتظار می ره این پروتکل به شما اجازه بده با داشتن گوشی موبایلتون، هر چیزی رو انلاک کنین یا وارد هر چیزی بشین (معلومه چیزهایی که مجوزش رو دارین). اول به نظر احمقانه می یاد که ما اینو جایگزین پسوردی بکنیم که تو ذهنمون است ولی فرقش اینه که پسورد توی ذهن رو می شه دزدید یا شنود کرد ولی تلفن قابل تکثیر نیست و اگر هم گم شد سریعا می شه غیرفعالش کرد. از اونطرف ما همیشه پسوردهای تکراری استفاده می کنیم و یک مشکل امنیتی در یکجا، بقیه جاها رو هم به خاطر می ندازه.
چستر نز آخرین فرد زنده از ۲۹ سرخپوست ناواجویی ناواهویی بود که در جنگ جهانی دوم هنرنمایی ای کردن که از دست هیچ کدوم ز ریاضی دان های متفقین بر نیومده بود: ساختن رمزی برای مکالمه. افراد زیادی از جمله تورینگ افسانه ای تلاش کرده بودن شکلی از رمزنگاری رو درست کنن که .. [توضیحات خودم – علیه ژاپن – ۳۰ غیر ناواجو ناواهو فقط بلد بودن حرف بزننش و شکل نوشتاری هم نداشت – فیلم ویندتاکر – سرخپوست ها بلینکر (نوری) و مورس یاد گرفتن و کلمات نظامی رو جایگزین کردن (مثلا لاک پشت برای تانک و NEHEMAH که برابر مادر بود برای آمریکا و …۱۳ کشته دادن]
قرار شد اوباما به شکل سرزده با سربازهای آمریکایی دیدار بکنه و بعدش فهرستی به رسانه ها داده شد از افرادی که در این دیدار حضور داشتن. در این فهرست یک اسم بود و یک لقب عجیب: رییس دایره جاسوسی آمریکا در افغانستان! اسمی که انتظار می ره هیچ کس ندونه (برای امنیت و دردسرهای بعدی). کاخ سفید سریعا اعلام کرد که اشتباه شده و این اسم نباید هیچ جا منتشر بشه و همینطور هم شد ولی این فهرست رو ۶۰۰۰ نفر دریافت کرده اند و مطمئنا دیگه چیز مخفی ای توش نیست. یکی می گه اگر اسنودن یک اسم رده بالا منتشر کرده بود الان با درون بهش حمله کرده بودیم و یکی دیگه می گه وقتی کاخ سفید چنین اسمی رو افشا می کنه فقط یک «اوپسسس» است ولی افراد رده پایین برای چیزهایی بسیار ساده تر تو زندان هستن. خلاصه منینگ چشمش رو باز کنه ببینه (:
تبریکها، تقبیحهاَ و تعجبها
تعجب ! تعجب می کنیم از نویسندگان راهنماهای زبون برنامه نویسی هسکل که توش گفتن «writing programs that do not require comments is the better choice» و حرفشون هم اینه که کد هسکل قراره تمیز، خوانا و خود معرف باشه و با انتخاب متغیرهای خوب و اسم های درست، برنامه نویس باید تلاش کنه نیاز به توضیح رو به صفر برسونه! ایده عجیبی است ولی در متن خودش، منطقی.
تبریک هم داریم از استاد دانشگاه آریزونا که گفته اگر دانشجوهای دختر موی زیربغل و پاشون رو برای ده هفته نزنن و از ماجرا یک ژورنال درست کنن بهشون نمره مثبت می ده (: هاها.. در مورد دلایل و اینها شاید یک پادکست مستقل بدم یک روزی و مقایسه با دانشگاه ما هم باحاله که مثل مدرسه است و همه چیزش از قبل مشخص.
تبریک ملایم هم به برنامه نویس های شرکتی که Yo رو نوشتن [کمی توضیح] منتظر «هوی» وطنی هستیم (:
تبریک محکمی هم به گوگل به خاطر کمپین «چیزهایی که دوستشون دارین با کد درست شدن» تا بپردازه به خانمها، حضورشون در تکنولوژی و تکرار این مفهوم که ما خیلی از چیزهایی که می سازیم یا استفاده می کنیم با کد کار می کنن و اتفاقا خیلی ها با این کد نویسی هست که هویت خودشون رو شکل دادن. و تبریک مرکبی هم داریم به خانم های ایرانی که مطمئن هستم یکی از بالاترین سطوح فنی در تمام جهان رو دارن.. چه برنامه نویس چه طراح چه متخصص رادیو و چه هر تخصص فنی دیگه. باعث افتخارمه همیشه.
چه خبره این هفته.. با اینهمه تبریک به نظرم باید یک پارتی می افتادیم! ((: تبریک بعدی مال بیل گیتس که جایزه اش برای کشف یک کاندوم بهتر ظاهرا داره به نتیجه می رسه. گروهی یک ماده به اسم هیدروژل-قوی ساختن که می گن حس نزدیکتری به پوست داره ولی تا به بازار نیومده یادمون باشه که حس ایدز و هپاتیت و استرس بچه هی ناخواسته بسیار وحشتناک تر از حس کاندوم هستن (:
و البته بزرگترین تسلیت به به اصطلاح کشور اسراییل و هر کس دیگه که راه حلش در جهان، کشتن آدم ها است و هر ایده احمقی که فکر می کنه اگر آدم ها رو بکشه، مشکلات حل می شن.
نامه ها
از فاطمه هم تشکر می کنیم برای ایمیل خیلی طولانی ولی بسیار دقیقش در مورد کلی از شماره های رادیو گیک و بحث هاش در مورد رمزنگاری.
عجیبترین این هفته مال بهداد است:
کاوه عزیز هم دردنامه ای نوشته که در نهایت می رسه به اینکه نیاز به کمی نمره بیشتر در امتحان ورودی دانشگاهی داره که در یکی از کشورهای خارج داده و درخواست کرده من با هک کردن این مشکل رو حل کنم.. توضیحات خودم
جواد
سلام جادی عزیز
راستش مشکلی پیش اومده که امیدوارم بتونی کمکم کنی
همایون
جدیدا اپ پارس هاب رو نصب کرده بودم (مارکت ایرانیه اندرویده)
علی به دو نکته مهم اشاره کرده:
یه اتفاق برام این هفته افتاد گفتم بد نیست برات بگم .
بخش آخر
به افتخار شماره ۴۲ در موردش حرف می زنیم.. ۴۲ عدد بسیار مهمی در دنیای گیک ها است: مثلا شماره اسکی * است که وایلد کارته. دومین ورد ۱۶ بیتی هر فایل تیف همیشه ۴۲ است، توی فایل سیستم ریزر ۴، آی نود دایرکتوری روت ۴۲ است، توی لایبری سی گنو یک تابع داریم به اسم memfrob که هر چیزی بهش بدین رو با ۴۲ ایکس اور می کنه و حتی الان می تونین حدس بزنین تعداد روزهای دیفالت برای اکسپایری پسورد دامین توی مایکروسافت ویندوز چقدره: ۴۲ روز (: در نهایت Answer to The Ultimate Question of Life, the Universe, and Everything
۲۵ می روز حوله چون
A towel, it says, is about the most massively useful thing an interstellar hitchhiker can have. Partly it has great practical value. You can wrap it around you for warmth as you bound across the cold moons of Jaglan Beta; you can lie on it on the brilliant marble-sanded beaches of Santraginus V, inhaling the heady sea vapours; you can sleep under it beneath the stars which shine so redly on the desert world of Kakrafoon; use it to sail a miniraft down the slow heavy River Moth; wet it for use in hand-to-hand-combat; wrap it round your head to ward off noxious fumes or avoid the gaze of the Ravenous Bugblatter Beast of Traal (such a mind-bogglingly stupid animal, it assumes that if you can’t see it, it can’t see you); you can wave your towel in emergencies as a distress signal, and of course dry yourself off with it if it still seems to be clean enough.
More importantly, a towel has immense psychological value. For some reason, if a strag (strag: non-hitch hiker) discovers that a hitchhiker has his towel with him, he will automatically assume that he is also in possession of a toothbrush, face flannel, soap, tin of biscuits, flask, compass, map, ball of string, gnat spray, wet weather gear, space suit etc., etc. Furthermore, the strag will then happily lend the hitch hiker any of these or a dozen other items that the hitch hiker might accidentally have “lost.” What the strag will think is that any man who can hitch the length and breadth of the galaxy, rough it, slum it, struggle against terrible odds, win through, and still knows where his towel is, is clearly a man to be reckoned with.
Hence a phrase that has passed into hitchhiking slang, as in “Hey, you sass that hoopy Ford Prefect? There’s a frood who really knows where his towel is.” (Sass: know, be aware of, meet, have sex with; hoopy: really together guy; frood: really amazingly together guy.)[3]
موسیقی
محمد رضا باب دیلن رو پیشنهاد کرده بود و گوش کردم و عالیه ولی در این لحظه با توجه به حال و هوا از روزبه نعمت اللهی، د دیوونه رو می ذاریم برای اون بخشی که می گه با رد شدن تو از خیابون، تمام اونایی که عاشق بودن واسه چند لحظه مردد شدن و حتی از اینم سنگین تر اونجا که با دیدن زنی مو شرابی که موهاش از بالا روی صورتش ریخته می گه می گه «یه زن زیر یک ابشار شراب، یک کم کمترین صحنه رو فکر کن. ببین جای این صحنه تو شهر نیست… به من نه… به مردم یه کم فکر کن» به سلامتی همه اونهایی که می دونن هر روز که بدون عشق بگذره… شدیدا ضرره.