تلنگر: انتشار انحصاری اسناد ویکیلیکس در مورد پاکستان در خود پاکستان

چند وقت قبل تصمیم گرفتم برای یک دوره دو ماهه کار برم پاکستان. جالبه که تقریبا به هر کس که می‌گم عکس العمل غیرمعمول نشون می‌ده و می گه چرا پاکستان و این داستان‌ها. همکارهای پاکستانی هم تجربیات مشابهی اینجا دارن. ما احساس می‌کنیم پاکستان یک کشور داغونه با حکومت دیکتاتوری و مردم متحجر.

مطمئنا بخشی از برداشت ما صحیحه ولی به جای تکرار همیشگی اینکه «ما از همه بهتریم ولی دارن به زور ما رو بد می‌کنن» بهتره دنیا رو نگاه کنیم و فکر کنیم و برنامه بهتر شدن برنامه ریزی و تلاش کنیم.

بهانه این نوشته این خبره:

در یک قرارداد با موسسه انتشاراتی داون پاکستان، تمام اسناد درز پیدا کرده آمریکایی در مورد پاکستان، به شکل انحصاری اول به این انتشاراتی داده می‌شه تا قبل از هر جا در خود پاکستان چاپ بشه. دقت کنید که اونجا پاکستانه و این‌ها همون اسنادی هستن که در ایران کسی حق نداره حتی ازشون حرف بزنه بدون اینکه بگه «همه خوب هاش واقعی است و همه بدهاش جعلی و دروغ»

نمی‌خوام زیاد داستان بگم ولی برای تلنگر یک نگاه هم به سایت داون بندازین یا به صفحه ویژه اسناد درز کرده آمریکا برین و ببینین کشور همسایمون چقدر توش آزادی بیان جلوتر از کشور ما است.

می‌دونم اکثرمون هزار جور دفاع و استدلال و غیره داریم ولی به نظر من در کنار همه اون حرف‌ها، واقعا هم به اینجور تلنگرها نیاز داریم (:

چرا در مورد اتفاقات اخیر نمی نویسم

راستش من گاهی در مورد یک چیزهایی می نویسم و در مورد یک چیزهایی نه. معمولا دوستان ایمیل می زنن که چرا مثلا فلان چیز رو ننوشتی یا چرا فلان چیز رو تحلیل نکردی. حتی این اواخر یکی ایمیل زده بود که چون فلان مطلب – به قول خودش بی اهمیت – رو در حالتی که یک جریان مهم دیگه داشت اتفاق می افتاد نوشتم، پیام خیلی خوبی منتقل کردم!

به خاطر این جریان‌ها لازمه چند تا توضیح بدم:

  • من اصولا ایدئولوژی خیلی پیچیده ای ندارم. اینجوری نیست که مثلا بگم انقلاب در هر صورتی خوبه و از تحول حتما استقبال می کنم. دوستان انقلابی هستن که از هر انقلابی هر جای دنیا خوشحال می شن. من اینطوری نیستم. بعضی‌ها هم می‌گن هر چیزی که هست خوبه و بهتره جلوی شلوغی گرفته بشه. من اونطوری هم نیستم.
  • من در مورد چیزهایی که بهشون علاقه دارم، اگر در موردشون چیز جالبی یا قابل گفتنی بدونم، می نویسم. مثلا الان واقعا برام جالبه که توی تونس یا مصر چه خبره ولی چون وقت نمی کنم در موردش بخونم، چیزی هم نمی نویسم. اگر هم می خوندم و چیز مستقلی برای گفتن نداشتم، باز هم نمی‌نوشتم.
  • به شکل عمومی اهل شعار دادن در گروه‌های بزرگ نیستم. اگر همه دارن از یک چیزی می گن، خب چه نیازیه من هم تکرار کنم اگر حرف جدیدی ندارم؟ موضع گیری مال اونها است که ازش پول در می یارن یا از طریقش زنده می مونن.
  • من برای خودم ارزش های پایه ای ساده ای دارم. مثل آزادی بیان و عدم خودفروشی به خاطر قدرت. اگر این فاکتورها در جامعه ای بالاتر بره خوشحال می شم و اگر پایین بیاد ناراحت می شم. اما الزامی هم ندارم در موردشون بنویسم
  • و در نهایت اینکه کیبرد آزاد وبلاگ شخصی یک گیک است که علاقه شدید به سیستم عامل و آزادی بیان داره. اینجا خبرگزاری نیست که رفقا (: هیچ پیام پنهانی هم نداره. همونی است که هست

هاها راستی بگم که:

  • آزادی بیان این نیست که هر کس هر جایی هر چیزی بگه. آزادی بیان اینه که آدم ها حق آزادی عقیده و تبلیغ اون رو داشته باشن. هر کس اجازه داشته باشه وبلاگ خودش رو داشته باشه و هر کس بتونه بر رسانه‌‌ای که توسط پول خودش اداره می‌شه کنترل داشته باشه. اگر کسی دغدغه آزادی بیان در این کشور رو داره، جای مبارزه زیاده (:

این رو گفتم چون کامنت یکی از دوستان به عنوان اسپم حذف شده بود و من هم باید بخونم و اگر واقعا اسپم باشه تاییدش نمی کنم. ربط زیادی به بحث بالا نداشت ولی خب گفتم حالا که بحث شخصیه اینم همین لا ما ها بگنجونم.

تبلیغ ویکی‌لیکس و نواربهداشتی در پاکستان

احتمالا من و شما فکر می‌کنیم هنوز هم وضع ما از پاکستانی‌ها بهتر است. عکس زیر نمی‌گه وضعمون بدتره ولی می گه بیشتر باید فکر کنیم.


این تابلوی تبلیغاتی عظیم در پاکستان می‌گه «ویکی‌لیکس (ویکی نشت میکنه)… اما باترفلای نه!» و عکس عظیم نواربهداشتی و بحث‌های مرتبط با بهداشت زنان، به شما می‌گه که جریان در واقع اینه که این تولید کننده نواربهداشتی، بر خلاف ویکی که اطلاعات توش چکه می‌کنه، هیچ نشتی‌ای‌ نداره. نکته بامزه برای من اینه که در جامعه‌ای مثل پاکستان که بدون شک از ما نیروهای سنتی بیشتری داره، چنین بیلبوردی اینقدر واضح و با اون عظمت نصب می شه و البته اینقدر راحت می تونن با ویکی لیکس شوخی کنن بدون اینکه تولید کننده نوار بهداشتی عامل اسرائیل و آمریکا معرفی بشه (:

مسترکارد علیه ویکی‌لیکز، ناشناس علیه مسترکارد

به من بگن چند تا چیز در اینترنت رو نام ببرم که عاشقشون هستم، چهارمی‌اش مفهوم ۴چن و ناشناس خواهد بود. یک گروه عجیب، بی‌ربط، بیمار، باهوش و کاملا آنارشیستی که از عجیب‌ترین فتیش‌های انسانی تا جذاب‌ترین عملیات چریکی توی سایبراسپیس فعال هستن.

مدت‌ها بودن منتظر فرصتی برای نوشتن در مورد عملیات جدیدشون بودم: Operatoin Payback یا عملیات بازپس‌گیری پول. این عملیات سایت‌ها و گروه‌هایی رو هدف قرار می‌ده که زیادی از حقوق مولف دفاع می کنن (: می‌دونم که اگر باهاشون آشنا نباشین، مفهوم زیادی دفاع کردن کمی سخته.

حالا در یک خبر عالی خوندم که ناشناس که حتی در طول سرکوب‌های خیابانی ایران هم وارد عمل شده بود، یکبار دیگه وارد عمل شده و اینبار به نفع آسانژ، ویکی‌لیکز و آزادی بیان و در مخالفت با سایت مسترکارت که اعلام کرده امکان کمک مالی به ویکی‌لیکز رو قطع کرده. این گروه آنارشیستی بدون مرکز، با حملات DDOS الان چند ساعت است که سایت MasterCard.com رو پایین نگه داشته‌اند و به راحتی می‌شه حدس زد که پایین بودن یک سایت مربوط به بخش عظیمی از کارت‌های اعتباری جهان، چه ضرر هنگفتی بهش می‌زنه. گفته شه که این عملیات بخشی از عملیات پی‌بک است با شعار

جنگ شروع شده. زمان انتخاب است. آزادی بیان یا دولت پلیسی؟ تاریخ قضاوت خواهد کرد.

آپدیت: سایت بانک سوییس که حساب آسانژ رو بسته و سایت قاضی سوئدی که حکم تعقیب رو صادر کرده هم داون است.

آسانگ دستگیر شد

پلیس انگلیس می‌گوید که جولین آسانگ، موسس ویکی‌لیکز را بر اساس حکم بازداشت پلیس سوئد به اتهام تجاوز دستگیر کرده.

دستیاران آسانگ گفته‌اند که حتی دستگیری آسانگ روند انتشار اطلاعات دولت آمریکا در وبسایت ویکی‌لیکز را متوقف نخواهد کرد. یک توییت از اکانت توییتر ویکی‌لیکز می‌گوید که «عملیات امروز بر خلاف ادیتور ما جولین آسانگ کارهای ما را متوقف نخواهد کرد:‌ ما امشب مدارک لو رفته بیشتری از هر شب منتشر خواهیم کرد.»

آقای آسانگ ۳۹ ساله که شهروند استرالیا است بر اساس یک قرار قبلی، به اداره پلیس مرکزی لندن مراجعه کرده و خودش را تسیلم اسکاتلند یارد کرده. او از طرف سوئد متهم به تجاوز جنسی است. این اتهام مربوط است به یک «مهمانی خصوصی آسانگ و دو زن» که یکی از آن‌ها مدعی شده به هنگام بروز اختلاف در مورد استفاده یا عدم استفاده از کاندوم، آسانگ به زور متوسل شده. آسانگ این اتهام را رد می‌کند و با اشاره به همزمانی تعقیب قضایی آن و افشای اطلاعات محرمانه دولت آمریکا توسط وب‌سایت او، آن‌ها را سیاسی می‌داند.

جولیان آسانگ – موسس ویکی لیکس – تحت تعقیب پلیس بین الملل به خاطر «جرایم جنسی»

هاها (: وایرد نوشته که جولیان آسانگ که موسس سایت ویکی لیکس است به خاطر جرایم جنسی تحت تعقیب پلیس بین الملل (اینترپل)‌ قرار گرفته و کشورهای عضو موظف هستند اون رو تحویل بدن.

آسانگ مدیر ویکیلیکس تحت تعقیب پلیس بین الملل

این عنوان «جرایم جنسی» احتمالا مرتبطه با تلاش‌های قبلی برای دستگیری اون به جرم تجاوز و بعد رابطه با کودکان. این دو اتهام دفعه قبل رد شدند و حکم تعقیب لغو شد. البته کاملا قابل درکه که در کشوری مثل آمریکا، آزادی بیان هست و به راحتی نمی‌شه حتی کسی که اسناد محرمانه دولتی رو گذاشته روی سایتش رو به جرم اینکار تحت تعقیب بین المللی قرار داد اما معلومه که به راحتی می‌شه آدم‌ها رو متهم به «جرایم جنسی» کرد و حکم جلبشون رو گرفت (: این شک وقتی قوی‌تر می‌شه که این اتفاق درست بعد از افشای اسناد و مکالمات محرمانه کاخ سفید اتفاق بیافته. شاید هم آسانگ شانس آورده. احتمالا اگر سری بعدی اسناد (مربوط به بانک‌های آمریکا) رو افشا می‌کرد الان به جرم «آدم خواری» تحت تعقیب بود (:

طبق آخرین گزارش‌ها آسانگ در حال حاضر جایی مخفی در حوالی لندن با چند هکر و طرفداران سرسخت ویکی لیکس زندگی می‌کنه.

دستگیری وبلاگنویس بحرینی

علی عبدالامام،‌ وبلاگنویس بحرینی که در گلوبال ویسز هم می‌نویسد توسط حاکمان بحرین دستگیر شده. ادعا؟ انتشار «اخبار دروغ» در سایت بحرین آنلاین. این سایت یک سایت طرفدار دموکراسی در بحرین است که در داخل کشور، سانسور شده.

اطلاعات بیشتر درباره علی و ده دستگیر شده حقوق بشری دیگر را در اینجا بخوانید.

زنده باد شفافیت: ویکی لیکز، اطلاعات محرمانه جنگ افغانستان را لو داد

آرشیو اطلاعات محرمانه نظامی آمریکا در شش سال گذشته روی ویکی لیکز است. این چیزیه که من دوست دارم (: از دروغ مسخره بدم می یاد ولی مدرک درست و حسابی که شفافیت رو ببره بالا بهترین چیز در دنیا است برام. ویکی لیکز رو قبلا هم معرفی کرده بودم: سایتی که اسناد محرمانه ای که به دست می یاره رو منتشر می کنه.

اگر می‌خواید بدونید چرا آمریکا شش سال است که در افغانستان «شکست خورده» می‌تونید به این ۹۱ هزار صفحه سند و ۲۰۰ هزار صفحه مراجعه کنید و به تاریخ جنگ نگاهی بندازید:

می‌دونید چی این برای من قشنگه؟ شفافیت. چیزی که در کشور ما اصلا وجود نداره و دروغ توش عادی شده و دولت اصلا احساس نمی کنه که باید به مردم اطلاعات بده (البته وقتی انتخاب دولت و حکومت ربط چندانی به نظر مردم نداشته باشه این طبیعی است). دولت‌های دیگه هم همیشه حجم‌های مختلفی اطلاعات رو برای خودشون نگاه می‌دارن. مثلا می‌گن اطلاعات جنگی محرمانه است یا اطلاعات ضد جاسوسی محرمانه است. البته کشورهای مدرن‌تر که بیشتر و بیشتر به خواست مردم وابسته هستن، قوانینی دارن مثل اینکه بعد از فلان قدر سال تمام اطلاعات باید در اختیار مردم و رسانه‌ها گذاشته بشن ولی من کیف می کنم وقتی می بینم ابرقدرت واقعی‌ای مثل آمریکا، چطور جلوی شفافیت یک سایت شکست می خوره (:

پی.نوشت. ایده برای ایران: اعلام کنن فرشاد امیری این اطلاعا ت رو سرقت کرده و آورده (: شهرام امیری