۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

برام مهم نیست باهاش چیکار می شد کرد و کی دزدیده و غیره. من معتقدم دزدی توی کشورم کاملا طبیعی حساب می شه و تا وقتی کشمکش خاصی هم پیش نیاد و مثلا شعیب جریان انحرافی نشه و کروبی لازم نشه بره حبس خونگی، کسی دنبال اونیکی نیست چون خودش اینقدر گیر داره که چه کاریه با هم کشمکش کنن.

اما چیزی که خواستم خیلی کوتاه بگم اینه که اگر می خواین یک روز کشور آبادی رو ببینین، نیازمند قوه قضاییه مستقل هستیم و آزادی بیان و شفافیت که اونهم متاسفانه در شرایط فعلی ممکن نیست.

چرا؟ چون در فضای شفافی که آدم ها می بینن و حق سوال دارن کنن و نظر بدن و نقد کنن و در صورت وقوع جرم هم، جزایی هست متناسبش و مستقل از روابط قدرت اصولا این آدم ها باید جاشون رو بدن به یکی دیگه.

بد هم نیست. این هم می ره ور دست هزار تا چیز دیگه از نماز جماعت رییس پلیس تا حمایت از رژیم بعث سوریه در کشتار مردم مسلمونش تا ببینیم چقدر «ارزش» هست که حرف می زنه و چقدر «قدرت و سیاست».

شکاف دیجیتال

شرکت‌های بزرگ فن‌آوری اطلاعات با علاقه می‌خواهند در پروژه فاتح ترکیه سهیم شوند. وزیر اقتصاد ترکیه در آمریکا است و مشغول مذاکره با شرکت‌های خصوصی در سیاتل و سیلیکون‌ولی. تا اینجا او از مایکروسافت، اپل، اینتل و سیسکو دیدن کرده و با مدیران آن‌ها به گفتگو نشسته است. موضوع گفتگو پروژه فاتح است. طرح بلند پروازانه و پر خرجی که طی آن با همکاری بزرگترین شرکت‌های آی.تی. دنیا، تبلتی برای دانش‌آموزان ترکیه‌ای طراحی شده و در طول چهار سال آینده پانزده میلیون واحد از آن در تمام مدارس این کشور نیمه آسیایی و نیمه اروپایی توزیع خواهد شد.

فاتح که در زبان ترکی حروف اول کلمه «جنبش پیشبرد فرصت‌ها و توسعه تکنولوژی» است شکاف دیجیتال را هدف گرفته است؛ هم در داخل کشور و هم خارج از آن. شکاف دیجیتال به اختلاف سطحی گفته می‌شود که افراد، گروه‌ها و کشورها از نظر فرصت‌ و دسترسی به اطلاعات و تکنولوژی‌های اطلاعاتی دارند؛ از جمله دسترسی به اینترنت و توان استفاده از آن. در سطح داخلی، وزارت اقتصاد تلاش می‌کند با طرح فاتح به همه دانش‌آموزان فرصتی برابر برای آشنایی و استفاده از ابزارهای دیجیتال و دسترسی به اطلاعات فراهم کند و در سطح خارجی هم ترکیه می‌خواهد با تربیت نسلی آشنا به تکنولوژی و بومی کردن فن‌آور‌ی‌های نو، نقش پر رنگ تری در تولید اطلاعات در سطح جهان باشد و از این طریق شکاف دیجیتالی خود و کشورهای پیشروی جهان را کاهش دهد.

آمریکا روند مجهز کردن تمام مدارس به کامپیوتر و دسترسی دانش آموزان به آن را از اوایل دهه ۱۹۹۰ شروع کرد و تا پیش از چرخش هزاره، تلاش داشت تا تک تک مدارس و دانش آموزان را به اینترنت متصل کند. چند سال قبل هم پروژه‌ای تحت عنوان «هر کودک یک لپ‌تاپ» سعی کرد این امکان را فراهم کند که هر دولتی با سرمایه‌گذاری صد دلاری به ازای هر نفر، بتواند کودکان کشور را از ابتدا با فرصت‌های دیجیتال نسبتا برابر و آماده برای پذیرفتن نقش‌های دنیای تکنولوژیک آینده بزرگ کنند. نمونه‌های بعدی هند بودند و کره جنوبی. هند ابزارهای تکنولوژیک ارزان ساخت و اجازه داد قشر فقیر نیز با هزینه‌ای بسیار اندک و با استفاده از سوبسید دولتی به کامپیوتر دسترسی داشته باشد و کره جنوبی هم در برنامه‌ای بسیار بلندپروازانه اعلام کرد که تا سال ۲۰۱۵ تمام کتاب‌های درسی مدارس را با نسخه‌های دیجیتال جایگزین خواهد کرد و هر دانش‌آموز تنها با یک تبلت در کوله پشتی به مدرسه قدم خواهد گذاشت.

موضوع شکاف دیجیتال و نحوه غلبه بر آن دغدغه بسیاری از کشورها است. توان کار با کامپیوتر و فراهم بودن دسترسی به آزادراه‌های اطلاعاتی در ده سال آینده چیزی خواهد بود مثل داشتن سواد و حضور جاده‌های خوب در در دهه قبل. اگر کشوری می‌خواهد در آینده جهان نقش بازی کند و اگر انتظار می‌رود افراد یک سرزمین، شهروندی از دنیای آینده باشند، باید زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مورد لزوم توسعه پیدا کرده باشند. چنین کاری ادامه منطقی آموزش و پرورش ابتدایی در هر کشور است و وظیفه دولت‌ها – البته دولت‌هایی که می‌خواهند بخشی از جهان باشند.

لیبرالیسم برای برابری انسان ها

کشور ما ده سالی است که افتاده روی لیبرالیسم و همینطور داره می ره جلو. دوستان مصلحتاندیش و منفعتاندیش هم که هر چی بهشون بگن مثل بلندگو تکرار می کنن و تحلیلشون تعطیله. این دوستان یادشون نیست که یک زمانی عربده می کشیدن که بانک ها باید دولتی باشه، بیمارستان‌هایی که همان زمان هم رایگان بود باید مال دولت اسلامی باشه، تمام صنایع بزرگ باید در کنترل حکومت باشه، دولت مسوولیت داره به همه سوبسید بده و غیره و غیره. اون زمان حنجره ها پاره می شد تا فریاد زده بشه که کنترل دولتی بر همه چیز باعث رفاه همه است و خوشبختی عمومی و غیره و غیره.

کشور ما ده سالی است افتاده روی لیبرالیسم و همینطور داره می ره جلو. الان ده سالی است که به دوستان مصلحاندیش گفته شده حنجره شون رو پاره کنن که مالکیت خصوصی مهمترین چیز برای رفاه عمومی است و اصولا راه خوشبختی یک جامعه اینه که همه چیز توش خصوصی بشه و اقتصاد لیبرال. این دوستان مصلحاندیش حالا حنجره ها رو پاره می کنن تا بگن صندوق بین المللی پول ایران رو به عنوان سریعترین کشور در توسعه لیبرالیسم برنده اعلام کرده و ذوق می کنن که با حذف یارانه ها، خصوصی کردن بانک ها، پولی کردن بهداشت، پولی کردن تحصیلات و فروختن صنایع به آدم ها کشور داره در راه تعالی می ره و به زودی عدالت محور اساسی می شه (:

بده آدم مغزش رو تعطیل کنه و چشمش رو ببنده. ولی بدتر از اون اینه که اختلاف طبقاتی توی یک جامعه بسته بیشتر و بیشتر بشه. یادمه زمانی که آدم ها با دیدن یک بی ام و آخرین مدل ازش فیلم می گرفتن و به هم نشون می دادن. یادمه که من دو سال پیش از گداهای نیجریه فیلم می گرفتم و برام عجیب بود که توی صف پمپ بنزین دائما گدا از کنارم می گذره… الان هر دوی این صحنه ها طبیعی است و منفعاندیش‌ها هم فعلا قراره چشم هاشون رو ببندن روی دولت دهم و شعیب بن صالح سابقش.


نکته مهم: یکهو این توهم پیش نیاد که جمهوری اسلامی داره به یک سیستم لیبرال تبدیل می شه. آزادی بیان و عضوی از جهان بودن بخشی از لیبرالیسمه که اینجا نیست. چیزی که ما الان باهاش طرفیم، حکومتی است که بخش های توتالیتر اجتماعی چپ رو به ارث برده (بخونید سانسور و اعدام) و داره بخش های بد لیبرالیسم رو هم جذب می کنه (بخونید پولی شدن تمام سرویس هایی که باید حق هر شهروند باشه).

ناهار با ژیژک و آسانژ

ژیژک فیلسوف است و آسانژ بنیانگذار ویکیلیکس. این دو نفر برای جلب کمک مالی برای ویکیلیکس یک ایده عالی دارند: یک ناهار با حضور این دو نفر و هشت مهمان که صندلی‌شان را از طریق دادن پیشنهاد بالاتر در سایت حراج eBay رزرو کرده‌اند (:

برنامه اصلی در یکی از رستوران‌های لندن خواهد بود. دوم جولای از ساعت دوازده تا سه. این دو نفر هم هر دو خوش تیپ، خوش حرف و با ایده. فقط باید دعا کنید که هفت نفر دیگر بچه پولدار لعنتی نباشند.

در این لحظه بالاترین قیمت پیشنهادی حدود پونصد پوند است ولی به احتمال زیاد سریعا بالا و بالاتر خواهد رفت.

به نفع گرسنگان به رستوران بروید

ایده عجیبی نیست: برنامه جهانی غذا با چند رستوران قرارداد می‌بنده که اگر شنبه‌ عصرها به اونجا برین و غذا بخورین، صد در صد سود به برنامه جهانی غذا اهدا بشه تا برای حل موقت مشکل گرسنگی به کار گرفته بشه.

من در نهایت امر طرفدار خیریه نیستم و ترجیح می‌دم اگر انتخابی بین خیریه و یک کار ریشه‌ای داشته باشم دومی رو انتخاب کنم اما این رو هم درک می‌کنم که یک شام خوردن من اونجا ممکنه باعث بشه توی این کشور یک نفر شب رو گرسنه نخوابه و این بهتر از سخنرانی علیه گدایی است. در ایران مجموعه رستوران‌های مانسون اسپانسر این برنامه هستن و شنبه‌ها توشون شام خوردن، بهتر از جای دیگه شام خوردنه (: