چجوری شروع کردن – ۴۰ عکس کلاسیک از شرکت‌های تکنولوژی که خوشحالتون خواهد کرد – قسمت دوم

در قسمت قبلی این پست، ۲۰ عکس کلاسیک رو دیدیم از روزهای اولیه شرکت‌های بزرگ تکنولوژی. اونجا گفتیم که این عکس‌ها به ما می گه باید تلاش کنیم و قدم به قدم رشد کنیم و البته یادآوری می کنه که ایده رشد باید از اول در شرکت‌ها باشه.

اونجا گفتم و اینجا هم می گم که عبارت «هر کس تلاش کنه بزرگ/موفق/پولدار می شه» اشتباهه. پیروزی شدیدا وابسته به کلی زیرساخت و شرایط اجتماعی است و دنیا مثل یک مسابقه برابر بین آدم‌هایی با شرایط برابر نیست ولی به هرحال می شه این تیکه رو واقعی دونست که هیچ کس بدون تلاش، موفق نخواهد شد. پس خوبه اگر کاری رو شروع می کنیم توش تلاش کنیم.

این شما و این سری دوم عکس شرکت‌های بزرگ دور و اطراف ما، در روزهای اولیه شون.

موسسین اینتل و اولین استخدامشان، ۱۹۷۸. اندی گروو اولین استخدام اینتل بود که اینجا در سمت چپ ایستاده. روبرت نویس و گوردون مور هم در عکس هستن و از اونها مهمتر یک طراح از پردازنده ۸۰۸۰ اینتل که یکی از اولین کامپیوترهای پی سی بر اساس اون ساخته شد. گروو شنیده بود که این دو نفر از شرکت فیرچایلد سمی‌کونداکتور (جایی که هر سه شون با هم کار می کردن) جدا شدن و اونم تصمیم گرفت بهشون بپیونده. در این لحظه بزرگترین درسش برای من اینه که از جدا شدن از شرکت ها و تاسیس شرکت خودم نترسم!

intel

مرکز سانتاکلارای اینتل، ۱۹۷۰. کارمندان بیرون مرکز سانتار کلارای اینتل ایستاده اند. جایی که اینتل ۴۰۰۴ که یک سی پی یوی ۴ بیتی بود ساخته شد. در ۱۹۷۲ پروسسور هشت بینی ۸۰۰۸ ساخته شد. این پروسسور برای استفاده در ماشین حساب ها ساخته شده بود و در دهه ۱۹۹۰ برای ساخت کنسول های بازی مورد استفاده گرفت و بعد در ساخت کامپیوترهای شخصی.

intel-employees

رییس و نایب رییس IBM در کنار یک آی بی ام ۳۶۰، حوالی ۱۹۷۰. آی بی ام به ناسا کمک کرد انسان را به ماه بفرستد و در ۱۹۷۱ واتسن که در تصویر زیر در سمت چپ ایستاده استعفا داد و نیم قرن ریاست خانواده واتسن پایان یافت. رییس بعدی فرانک. ت. کری بود.

ibm

کامپیوتر آی بی ام ۷۰۹۰، ۱۹۶۱.‌ آی بی ام ۷۰۹۰ یک مین‌فریم بود با قیمت ۲.۹ میلیون دلار (اگر می خواهید به قیمت امروز برسید باید با توجه به تورم عدد را ده برابر کنید). این کامپیوتر سریعتر از قبلی‌ها بود و نسبت به آن‌ها ارزان به حساب می‌آمد. آی بی ام ۷۰۹۴ حین فرود به روی ماه در ۱۹۶۹ استفاده شد.

ibm-computer

موسسین اچ پی، ۱۹۶۳. این تصویر بیل هیولت و دیو پاکارد را نشان می دهد – در کارخانه‌شان. هیولت پاکارد یا همان HP برای ساخت انواع وسایل الکترونیک تاسیس شد ولی بعد تمرکزش را بیشتر به سمت کامپیوتر سوق داد.

hp

دفتر مرکزی سامسونگ، دهه ۱۹۳۰. سامسونگ در ۱۹۳۸ توسط لی بیونگ چول تاسیس شد. این شرکت که در آن زمان سامسونگ شونگوی نامیده می شد تجارت مواد غذایی انجام می داد و نودل خودش را می‌ساخت. شرکت بعد از جنگ کره به سراغ عرضه پشم رفت و بعد از مدتی خدماتی مثل بیمه، پارچه و حتی سرویس‌های امنیتی را هم به محصولات خود افزود. از ۱۹۶۰ سامسونگ به سراغ الکترونیک، نیمه رساناها، نمایشگرهای ال سی دی و گوشی‌های موبایل رفت و در ۲۰۱۲ به بزرگترین عرضه کننده گوشی موبایل جهان تبدیل شد).

samsung-hq

لی بیونگ چول موسس سامسونگ، ۱۹۷۶. لی بیونگ چول که در مرکز تصویر دیده می شود در حال گوش دادن به توضیحات یک کارمند در مورد سیستم کامپیوتری است. عکس در ۱۹۷۶ گرفته شده و فرزند لی در سمت چپ تصویر ناظر ماجراست. سامسونگ امروزه توسط بسیاری از ورثه لی اداره می شود و می گویند که شخص لی در مصاحبه استخدام بسیاری از صد هزار کارمند سامسونگ شخصا حضور داشته. لی در ۱۹۸۷ در سن ۷۷ سالگی درگذشت.

samsung-founder

پنج میلیون‌مین تلویزیون سامسونگ، ۱۹۷۸. امروز سامسونگ هنوز هم در حال رکورد شکستن است. این عکس در ۱۹۷۸ برداشته شده؛ زمانی که سامسونگ رکورد ساخت پنج میلیون تلویزیون را شکسته بود. این روزها این شرکت از ۸۰ شرکت دیگر تشکیل شده و تقریبا ۴۲۷هزار کارمند دارد. درآمد سامسونگ تشکیل دهنده ۱۷٪ تولید ناخالص ملی کل کره است.

samsung-1

موسسین اوراکل در جشن یکسالگی این شرکت، ۱۹۷۸. در این تصویر موسسین اوراکل یعنی اد اوتز، باب ماینر و لری الیسون اولین سال تاسیس شرکتشان را به همراه اولین کارمند جشن گرفته‌اند. اد اوتز و این کارمند بعدا شرکت را ترک کردند و در ۱۹۹۳ باب ماینر از سرطان ریه درگذشت. اوراکل در حال حاضر دومین شرکت نرم افزاری بزرگ جهان بعد از مایکروسافت است و مدیر عامل آن یعنی لری الیسون به یکی از پولدارترین افراد دنیا تبدیل شده.

oracle-founders

مایکل دل، حوالی ۱۹۸۷. مایکل دل سر هم کردن و فروختن کامپیوترهای پی سی را در ۱۹۸۴ شروع کرد؛ آنهم در اتاقش در دانشگاه تگزاس. او سریعا دانشگاه را ترک کرد تا به فروختن کامپیوترهای شخصی ادامه بدهد. در ۱۹۸۵ «توربو پی سی» اختراع شد و ارزش شرکت را تا پایان سال به ۷۳ میلیون دلار رساند. در ۱۹۸۸ بود که کمپانی به نام دل نامگذاری شد.

dell

کارخانه دل، حوالی ۱۹۸۹. در اینجا مایکل دل را در شرکتش مشاهده می‌کنید. شرکت در ۱۹۸۸ سهامی عام شد و سریعا تبدیل به یک شرکت چند میلیارد دلاری شد. مایکل دل که شرکت را در ۱۹ سالگی شروع کرده بود در نهایت در سال ۱۹۹۲ به عنوان جوانترین مدیرعامل یک شرکت فورچون ۵۰۰ شناخته شد.

michael-dell

موسسین گوگل، کالیفرنیا، ۱۹۹۹. پدر و مادر لری پیج هر دو علوم کامپیوتر خوانده بودند و در دانشگاه میشیگان تدریس می‌کردند پس عجیب نیست که پسرشان راه آن‌ها را ادامه داد و دکترایش را در کامپیوتر ساینس گرفت. او و سرگئی برین که دانشجوی دکترا بود روی بک‌راب کارمی کنند که پروژه ای تحقیقاتی بود برای «شمردن و ارزشدهی به بک‌لینک‌های اینترنت». در این عکس این دو را در منلو پارک می‌بینید که دفتر اول آن‌ها بود تا بعد در همان سال به پائو آلتو نقل مکان کنند.

google

سرورهای اصلی گوگل، ۱۹۹۸. این جایی است که گوگل آغاز شد؛ چند کامپیوتر سطح پایین در دانشگاه استنفورد. برین و پیچ الگوریتم امتیازدهی به صفحه‌ها (پیج رنک) را اختراع کرده بودند که می توانست به هر صفحه وب بر اساس لینک‌هایی که دریافت کرده امتیاز بدهد. این سیستم در نهایت تبدیل به مغز متفکر سیستم جستجوی وب آن‌ها شد و گوگل به دنیا آمد.

google-original-setup

تیم گوگل، کالیفرنیا ۱۹۹۹. این عکس اولین گروه کارمندان گوگل در دفتر پالو آلتو را نشان می دهد. ماریسا مایر می‌گوید که آن بنر گوگل توسط او و پاول بوچیت نصب شده. از این گروه تنها ۷ نفر در شرکت مانده‌اند: لری پیج و سرگئی برین، امید کردستانی، خوان بردی، سوزان وجین، اورس هولزله و سالار کمانگر.

google-employees

مایر به گوگل می پیوندد، ۱۹۹۹. ماریسا مایر قبل از اینکه به مدیرعاملی یاهو انتخاب شود، برای ۱۳ سال در گوگل بود. او حالا در حال ایجاد تغییرات عمده در یاهو و خریدن چیزهای جدید برای شرکت است از جمله تامبلر به قیمت ۱.۱ میلیارد و ساملی به قیمت ۳۰ میلیون دلار. این زن توسط نشریه فوربس به عنوان یکی از قوی‌ترین زنان دنیای تکنولوژی شناخته شده و در حال حاضر ۳۸ سال دارد.

marissa-mayer

موسسین یاهو، حوالی ۱۹۹۴. «راهنمای جری برای شبکه جهانی وب» عملا چیزی شبیه دفترچه تلفن سایت‌های اینترنتی بود و نه یک موتور جستجو. اما این سیستم سریعا محبوبیت به دست آورد و در مدتی کوتاه همه برای رسیدن به وبسایت‌های مورد نظر و حتی به عنوان اولین صفحه ورود به اینترنت از یاهو استفاده می کردند. در ۲۰۰۸ مایکروسافت به یاهو پیشنهاد ۴۴.۶ میلیارد دلار برای خرید داد که رد شد. امروزه ارزش سهام یاهو در حدود ۳۴ میلیارد دلار برآورد می‌شود.

david-filo-jerry-yang2

جف بزوس، موسس آمازون، ۱۹۹۴. در ۱۹۹۴ جف بزوس شغلش را به عنوان نایب رییس یک شرکت وال استریت ترک کرد تا سعی کند آنلاین چیز بفروشد. او فهرست اولیه فروشش را از بیست مورد به پنج مورد تقلیل داد: سی دی، سخت افزار کامپیوتر، نرم افزار، فیلم و کتاب. در ۱۹۹۵ آمازون دات کام شروع به فروش کتاب کرد و در نظریه ای عجیب در تجارت اعلام کرد که تا نیمه چهارم سال ۲۰۱۱ به دنبال سود کلان نیست! امروزه آمازن ۶۰ میلیارد دلار در سال سوددهی درآمد دارد و بیشتر از ۱۰۰هزار کارمند در سراسر دنیا را مدیریت می کند.

amazon

موسس و مدیر عامل اول eBay، حوالی ۱۹۹۸. eBay که اول AuctionBay نامیده می شد سایت شخصی یک ایرانی آمریکایی به نام پیر امیدیار بود. قبل از اینکه سرویس دهنده هاست از امیدیار بخواهد به خاطر درخواست زیاد وبسایتش به اکانت سطح بالاتری سوییچ کند ، امیدیار مجبور شده بود یک نفر را استخدام کند تا به چک‌هایی که به آدرسش می‌رسید رسیدگی کند. در ۱۹۹۸ شرکت سهامی عام اعلام شد و در ۲۰۰۲ پی‌پل را خرید و بعد در ۲۰۰۵ اسکایپ را. شرکت در ۲۰۱۲ چهارده میلیارد دلار سود داشته و تقریبا ۲۷هزار کارمند دارد.

ebay

موسسین فیسبوک، ۲۰۰۴. داستین موسکویتز، کریس هاگز و مارک زوکربرگ سه هم اتاقی در دانشگاه هاروارد بودند که فیسبوک را در همان اتاق ساختند. سایت اول تنها برای دانشجویان هاروارد طراحی شده بود ولی بعد در سپتامبر ۲۰۰۶ برای همه در دسترس قرار گرفت. گفته می‌شود تا ۲۰۱۲، فیسبوک حدود یک میلیارد کاربر فعال دارد. موسکویتز فیسبوک را ترک کرد تا آسانا را راه اندازی کند و هاگز در حال حاضر ادیتور نیو ریپابلیک است.

facebook-founders

موسسین یوتیوب، ۲۰۰۵. چاد هارلی، استیو چن و جاوید کریم اول کارمند پی‌پل بودند اما از آن‌جا جدا شدند تا سایت اشتراک ویدئو در وبی به نام یوتوب بسازند. اولین ویدئوی یوتوب با نام من در باغ وحش توسط جاوید کریم در ۲۳ آوریل ۲۰۰۵ آپلود شد. تا جولای همان سال سایت روزانه به ۱۰۰ میلیون بازدید صفحه رسیده بود و چهار ماه بعد گوگل یوتوب را به قیمت ۱.۶۵ میلیارد دلار خرید.

youtube

روند جستجوی مردم به دنبال «یارانه» و کمی حرف

yaraneh_trends

ما کشور عجیبی داریم. اول انقلاب گفتن همه چیز دولتی است و دولت مواظب همه مردم هست. بعد چیزها کم اومدن و یکسری کاغذ دادن دست مردم که ببرین بدین بقال به شما چیزهای لازم رو بده. بعد دیدن این سخته و دردسر داره و مسوولیت درست می کنه، گفتن دولت که رییس همه است، سهم پولش از کالاها رو می ده و شما خودتون هر چی خواستین رو ارزونتر بخرین. اما خب حیف اون پول نیست؟ پس بعدا گفتن ما سهم پولش رو نمی دیم و اتفاقا دولتی بودن خیلی بده و ما خصوصی می کنیم کشور رو و چیزها گرون می شن اما هر کی دوست داره بیاد ماهانه از دولت یک پولی بگیره و حالا هم رسیدیم به جایی که می گن اون پول رو شاید ندیم ولی به جاش یک کارت بگیرین دستتون برین بقالی هر چی ما فکر می کنیم لازمه و براتون بسه رو بگیرین (:

البته اگر فکر می کنین یک حلقه است اشتباه می کنین. سری اول دولت موظف بود به همه مردم یک کالا بده ولی الان شرکت های خصوصی به مردمی که پول دارن چیزهای بهتر رو می دن و دولت به کسایی که پول ندارن یک کالای بی کیفیت می ده یا یک پولی می ذاره تو دستشون می ذاره که بتونن شاید یک دهم چیزی که پولدارها می خرن رو بخرن و برای بقیه زندگی هم دیگه خودشون مسوولن.

به هرحال… نمودار بالا رو محمد برامون فرستاده و نشون می ده چطوری مردم عزیز میهن اسلامی مون هر ماه تو اینترنت سرچ می کنن ببینن یارانه اومده و نیومده و چه ماجراهای دیگه ای داره. سیستان و بلوچستان و ایلام و بقیه استان‌های فقیر هم بالاخره سهمی در «رده های بالا» پیدا کردن و در صدر جستجوی کردن «یارانه» ایستادن و سوال ما هنوز اینه که چرا در کشوری که قرار بود عادل باشه و همه به سطح معقولی از زندگی برسن،‌ سرمایه داری ای حاکم شده که برای پولدارهاش بوگاتی و پورش وارد می کنه و اکثریت دیگه باید ماهانه دستشون رو برای ۴۰ هزار تومن دراز کنن و تو صف‌هایی بجنگن که قراره توش یک وعده مرغ بهشون داده بشه.

درسته که توافق شده که آغوشمون برای سرمایه داری باز باشه اما حداقل درخواستمون اینه که مزایای سرمایه‌داری مثل اینترنت و آزادی بیان و عضو جهان بودن و حق زندگی شخصی داشتن رو هم برامون قایل بشن.

المپیک دوست و برادر روسیه، فساد مالی،‌ حقوق همجنسگرایان و دستشویی‌های دو نفره

المپیک زمستانی در روسیه در حال برگزاری است و آمریکا ورزشکارهایی که رسما اعلام کردن گی هستن رو در صدر رژه گذاشته و گوگل به مناسبت این المپیک صفحه‌اش رو در روسیه با پرچم رنگین کمان گی‌ها، لزبین‌ها و دیگر اقلیت‌های جنسی طراحی کرده:

google_sochi

این حرکت‌ها در جواب به گفته‌های مقامات بلندپایه روسیه است که ورزشکارها و حاضران رو از هر طور تبلیغ به نفع حقوق همجنسگرایان بازداشته – فعالیت هایی که حدس زده می شه در واکنش به قانون ضد همجنسگرایی که کمی قبل توی روسیه تصویب شد انجام بشن.

مستقل از این حرکت‌های ضد حقوق بشری، این المپیک فاسدترین المپیک تاریخ هم لقب گرفته. خبرنگارها و ورزشکارها در عکس ها و توییت ها امکانات بسیار کم (مثلا دستشویی های دو نفره، پنجره‌های بدون پرده، هتل‌های بدون گرمای کافی و ..) رو مسخره می کنن و سایت‌های دیگه در حال گزارش کردن هزینه‌های این المپیک هستن. برای نمونه:

  • هزینه این المپیک ۵۱ میلیارد دلار تخمین زده شده، پنج برابر هزینه المپیک قبلی در ونکوور کانادا
  • سه تا از دوستای قدیمی پوتین جمعا ۱۵ میلیارد دلار از قراردادها رو برداشتن
  • معلم اسکی رییس جمهور روسیه، ۲.۵ میلیارد دلار قرارداد برداشته
  • مسوول محلی، ۱۵ میلیون دلار هزینه هلیکوپتر شخصی داده
  • پیست اسکی سرعت، هفت برابر بودجه پیش بینی شده و ۱۳۰میلیون دلار بیشتر از هزینه بقیه سازنده‌ها، بودجه مصرف کرده

خب می دونین که وبلاگ من در مورد هر چیزی ممکنه باشه به جز ورزش.. پس چیزی که خوندین احتمالا مربوطه به سیاست، فساد، اقتصاد، دیکتاتوری و خیمه زدن یکسری آدم روی پول مردم و در دست گرفتن رسانه به شکل انحصاری و حدسم هم اینه که بعد از مسابقات یکسری جایزه هم به خودشون بدن که چقدر با موفقیت این المپیک به بهترین المپیک تاریخ بدل شده – حداقل آفرین به گوگل (:

البته من می تونم درک کنم که یک حکومت دیکتاتوری باید بنا به یک چیزی حکومت کنه. این چیز در خیلی جاها این بود و هست که «خدا گفته من باید رییس شما باشم» و خب حالا که توی روسیه این دیگه کار نمی کنه حکومت‌های تمامیت خواه باید برن سراغ چیزهایی مثل «دشمن» و خطرات عظیمی مثل از بین رفتن «بنیان مقدس خانواده». این قابل درکه و راحت نشون می ده که چرا این تیپ حکومت ها باید با همجنسگرایی و تجرد و طلاق و .. بجنگن و تلاش کنن همه رو به شکل سنتی خانواده وابسته نگه دارن تا شکل سنتی حکومت هم حفظ بشه. اینها قبول! اما چیزی که نمی فهمم اینه که این حکومت ها دیگه چرا باید دستشویی بی‌ناموسی بسازن؟

sochi_toliet

و آخره چرا همیشه دقیقا همین حکومت ها هستن که عرضه جلو بردن یک پروژه با پول overt رو هم ندارن؟ چون آدم های خوب باهاشون نیستن؟ چه می دونم.. به هرحال.. اینم این جمعه با شما !

اسکروچ ها بشتابن: فرصت خرید گاوصندوقی پر از سکه‌های طلایی

swiss_bank

اگر مثل اسکروچ دوست دارین تو پول شنا کنین، الان وقتشه! بانک سوییس داره یک گاوصندوق عظیم رو با پول‌های توش می فروشه. این گاوصندوق اصل که در ۱۹۱۲ ساخته شده الان در باسل سوییس است اما بعد از فروش به هر جایی که شما بخواین منتقل خواهد شد. گاوصندوق کاملا سالمه و احتمالا چون در سوییس بوده، کلید تک تک ۱۶۱۹ صندوق امانتش هم موجوده. این گاوصندوق همچنین دارای ۸ میلیون سکه ۵ سنتی سوییس است که فضایی به حجم ۶ متر مکعب رو پر کردن. این سکه‌ها سه ماه قبل به عنوان یک حرکت فرهنگی در میدون ملی باسل ریخته شدن بدون اینکه هیچ کسی ازشون حفاظت کنه یا هیچ چیزی جلوی پخش شدنشون رو بگیره.

swiss_bank_closer

برای عکس ها و اطلاعات بیشتر به صفحه مرتبط در سایت JamesEdition که بازار اشیای لوکس جهانه سر بزنین.

بازار سرمایه به ضرر بازار ایده؛ بحثی اقتصادی در مورد استارتاپ‌ها

استارتاپ ورد زبون همه است. از استارتاپ ویکندهایی مثل استارتاپ ویکند تبریز تا اخبار جهان . این لغت قبلا اصولا در زبون ما نبود ولی یکهو ظاهر شد و دنیا رو برداشت و این روزها از هر کس بپرسی یک ایده استارتاپی داره:

قبل از بحث باید از خودمون بپرسیم که آیا تفاوت استارتاپ و شرکت معمولی رو می دونیم یا نه؟ استارتاپ فرق اصلی اش با بقیه شرکت ها اینه که قراره یک بیزنس مدل قابل تکرار و مقیاس پذیر باشه. این استارتاپ‌ها در دوره حباب دات کام خیلی مشهور شدن که توش هر کس یک بیزنس اینترنتی می زد و سریع به قیمت فوق العاده بالا می فروختنش یا نگه‌اش می داشت و ازش پول در می آورد. اما چقدر پول؟ این چیزیه که کل مفهوم استارتاپ در ایران رو با یک استرس خاص مواجه می کنه.

ما با شرکت‌های استارتاپی هیجان زده می شیم که بسیار پولدار شدن مثل فروشگاه چاره یا تخفیفان یا دی جی کالا یا … و در طرف دیگه هیجان زده می شیم از استارتاپ یک نفره ای که توش مثلا طرف بیست میلیون تومن پول در آورده از یک ایده. یا یک بازی نوشته که ده میلیون فروش داشته یا اسمس های بامزه رو جمع کرده و گذاشته تو یک اپلیکیشن و گذاشته رو بازار و ده هزار تا فروخته و مثلا ۶ میلیون سود خالص داشته.

نکته مهم اینه که گروه اول کپی از ایده‌های خارجی هستن. این ذاتا مشکلی نداره ولی این شرکت ها رو نباید شرکت‌های استارتاپی بر مبنای یک ایده دونست بلکه این شرکت ها کپی هایی هستن از شرکت‌های خارجی که اتفاقا اجراشون خارج از توان یک استارتاپ تمام کامپیوتری است و نیازمند کلی کار لجستیک و بازاریابی. پیچیدگی تخفیفان اصلا توی سیستم کامپیوتری اش نیست، ایده هم که تکراریه. پس چیزی که تخفیفان رو یک سیستم درآمد زا می کنه اون آدمی است که شروع می کنه به زدن این چونه با شرکت‌ها و شناسوندن (فهموندن) موضوع به شرکت‌هایی که قراره اولین تخفیفان‌ها رو بدن.

گروه دوم اما مشکلشون یک اشتباه محاسباتی است. اینکه من با سه ماه کار ده میلیون پول در بیارم اصلا یک موفقیت تجاری نیست. همین آدم می تونست با برنامه نویسی خوب همین پول رو در یک ماه به دست بیاره و بیزنسش هم پایدار باشه. الان یک مهندس خوب منطقا باید در سال چیزی حدود سی چهل میلیون تومن در آمد داشته باشه و این رو به شکل ثابت و پایدار دریافت کنه پس اگر شرکت استارتاپی کمتر از مثلا صد تومن به دست بیاره، موفقیت تجاری نداشته.

آخرین نکته که لازمه بگم، کلیت چرخش پول در یک صنعت است. در صنعت آی تی مستقل ما اصولا چرخش پول چندانی وجود نداره. اینجوری نیست که یک آدم پولدار بیاد روی ایده من سرمایه گذاری به این امید که این ایده ده برابر پول اون پول تولید کنه. در خارج ماجرا این شکلی نیست… در خارج (به قول سینا به معنی خاص اروپای غربی و آمریکا و دوستاشون) ممکنه صد نفر زندگیشون رو بذارن و برن سراغ ایده‌هاشون، بعد ده نفر از اینها تا حدی امیدوار کننده باشن و یکسری پولدار روشون مثلا نیم میلیارد تومن سرمایه بذارن تا شاید به پول برسه و در نهایت دوتاشون چند ده میلیارد سود کنه. یک جور قمار برای آدم‌ها با شانس یک به ده و یک جور قمار برای پولدارها با شانس یک به پنج. ولی در ایران ما چرخه دوم (سرمایه گذار) رو نداریم و این مفهوم استارتاپ می شه یک ایده با احتمال پیروزی مثلا یک به پنجاه و چون این احتمال خیلی پایینه آدم‌ها جرات نمی کنن واقعا زندگی رو کنار بذارن و برن سراغ استارتاپ‌هاشون و در نتیجه استارتاپی که باید در ۶ ماه اول کل قوای طرف روش باشه، تبدیل می شه به یک سرگرمی جانبی که عملا احتمال پیروزیش به سمت صفر میل می کنه.

معلومه که این مطلب با عینک بدبینی نوشته شده. در آینده در مورد استارتاپ‌های موفق و ایده‌های خوب و دلایل خروج از شرکت‌های بزرگ خواهم نوشت ولی تا اونوقت خوشحال می شم اگر این نظریه رو اشتباه می دونین سعی کنین ده تا استارتاپ ایده محور موفق ایرانی رو نام ببرین… یا حتی به قول شیخمون ده تاش رو نه، پنج تاش رو.. پنج تاش رو هم نه دو تاش رو نام ببرین.

کیا پایه‌ان یه جزیره بخریم؟

اگر این مفهوم عجیب که ما حق داریم به یک سطحی از کره زمین ادعای مالیک کنیم و بگیم «این تیکه خاص از این سیاره خاص مال شخص بنده است» و به هر کس هم اعتراض کرد بگیم «اینم سندش» و اگر اعتراض رو ادامه داد بدیم پلیس بندازتش زندان، براتون یک پیشنهاد خوب دارم: خرید یک جزیره.

ماجرا اینه که این جزیره رو می فروشن – تمیز دست دو، قیمت کف بازار و دور رنگ برای رخ بهتر:

cimage_a4d666ed01-thumbb

قیمت؟ ناقابل ۷۵هزار دلار کانادا. واقعا ناقابل. یعنی اگر ده نفر دور هم جمع بشیم و برای فان نفری ۲۰ میلیون بذاریم صاحب این جزیره می شیم. مساحتش ۱۲هزار متر مربع است، اسمش فعلا جزیره روباهه و با ده دقیقه قایقرانی از نزدیکترین اسکله می شه بهش رسید (حالا اینکه چطوری برسیم به اون اسکله رو یک جوری باید حل کنیم بعدا). بعدا هم اسم رو عوض می کنیم هم براش پرچم طراحی می کنیم.

خب… نظرتون چیه؟ من شاید اگر واقعا توی کانادا بودم یک ایمیل به پنجاه نفر از دوستام می زدم ببینم کی پایه است جزیره داشته باشیم (: بیست تومن واقعا چیز زیادی نیست. پول یه پراید سفید (:

همین الان هم اگر از نظر قانونی بشه پایه ام. تازه می تونیم بیزنیس های جانبی بزنیم. مثلا مواد جاساز کنیم توش یا قایق بگیریم بریم کانادا با دوستامون و مطمئن هم باشیم که پلیس مرزی حوصله نمی کنه بیاد تا اینجا ما رو بیرون کنه و کم کم هم می تونیم به بهانه رفتن به بقالی به سرزمین اصلی سر بزنیم. ایده های دیگه می تونه درست کردن یک بهشت برای گیمرها باشه (البته بدون اینترنت) یا درست کردن محیط فانتزی جنگ ستارگانی یا یک مجموعه تفریحی خانوادگی یا حتی یک کمپ کمونیستی اشتراکی برای کسایی که دوست دارن تجربه اش کنن (و خودمون که بهمون خوش می گذره).

شما پایه بودین یکی از ده نفر باشین؟ شکل ادراه اش باید چی می بود؟ چه برنامه ای براش داشتین؟

ایده اصلی از این نوشته اومده که یک گروه اینکار رو کردن و دربارش نوشتن

قاعده بزرگتر: پول الکی از هیچ جا تولید نمی شه

بهیز برامون نوشته:

جادی امروز توی یکی از فروم ها در مورد این وبسایت مطلبی دیدم coingeneration.com که برام جالب به نظر اومد .
نوشته بود که سایت یه برنامه میده که روی سیستم نصب کنی .برای یک دوره زمانی یک کانکشن رایگان برای اتصال ۱ thread سی پی یو به سیستم میده که مینیمم درامد ۱ دلار در روز میده که ظاهرا پرداخت هم کرده …..

– اولین چیزی که ذهنم به طرفش رفت بیت کوین بود اما یک ترد سی پی یو که نمی تونه اینقدر درآمد برای سایت داشته باشه
– خود سایت گفته از قدرت سی پی یو ها می خواهیم یک ابر کامپیوتر بسازیم تا برای پیش بینی وضع هوا و اینجور چیزا استفاده کنیم
– لوگوی سایت هم که مشخصه

می خواستم ببینم اطلاعاتی در موردش داری ؟ واقعا قصد جاسوسی داره ؟

اصل اول جادی رو یادتونه؟ می گفت اگر در قرعه کشی ای شرکت نکردین، توش برنده نمی شین. این اصل تابع یک قاعده بزرگتره: پول الکی تولید نمی شه. این قاعده به شکل پایه ای هم در مورد انواع کلاه‌برداری‌های هرمی کار می کنه و هم در مورد این تبلیغات که در روز نیم ساعت کار کنین و ماهی چهارصد دلار بگیرین یا یک برنامه نصب کنین که تبلیغ نشون می‌ده و دیگه لازم نیست کار کنین و فلان برنامه رو نصب کنین و ماهی صد هزار تومن بگیرین.

نکته: صد هزار تومن در ماه پولی نیست که بخوایم باهاش کل اطلاعات زندگی و حتی هویتمون رو به کسی که نمی شناسیم بدیم.

این سیستم‌ها لازمه از یک جایی پول در بیارن. سوال اصلی اینه که آیا کاری که شما می کنین اونقدر پول تولید می کنه و آیا واقعا کسی ارزونتر از شما حاضر نیست اون کار رو بکنه که طرف مجبور شده شما رو پیدا کنه؟ خوشبختانه کشورهای دوست و برادر خواهر هند و چین کنار ما هستن که هم وضع اینترنتی بهتری دارن، هم جمعیتی بیشتر و هم وضع کلی اقتصادی خرابتر از من و شما در سطح فردی.اگر هر روشی باشه که بشه از اینترنت پول در آورد و تنها نقطه قوتش ارزش پایین پول ما باشه، هند و پاکستان و چین شانس خیلی بیشتری اونجا دارن. سری بزنین به سایت‌های داوطلب شدن برای برنامه نویسی مثلا با بیست دلار برای یک پروژه کوچیک و ببینین چقدر چینی و هندی و پاکستانی اونجاست (:

اگر هم بحث مقیاس باشه، قیمت پایین کامپیوترها خود به خود برنده می شه. اگر فقط رشته از یک سی پی یوی شما برای طرف ۳۰ دلار در ماه می ارزه و ارزشی بیشتر از ۳۰ دلار براش ایجاد می کنه، کافیه طرف پول دو سه ماه شما رو کنار بذاره و یک کامپیوتر بخره که قدرت بیشتری از یک ترد سی پی یوی شما داره و تا آخر عمر ازش پول در بیاره بدون اینکه پولی به شما بده.

اما این سایت‌ها چیکار می کنن و از چی پول در می یارن؟ این سایت‌ها معمولا دو سه ماه اول پول می دن تا همه فروم‌ها پر بشن از اینکه فلان جا واقعا پول می ده و بعد که یک جمعیت عظیم بهشون حمله ور شد، دیگه پول نمی دن یا فقط به درصدی از سایت‌ها که به درد می خورن می دن. اما به چه دردی؟ به دردی که بیشتر از صد هزار تومن در ماه بیارزه. این کارها در بهترین حالت اسپم فرستادن است از کامپیوتر قربانی‌ای که به خاطر صد هزار تومن در ماه آی پی آدرسش، کامپیوترش، پهنای باندش، مشخصات حساب بانکی اش، هویتش، اطلاعات روی دیسکش، پسوردهاش، فهرست دوستانش، تاریخچه کارکردش در اینترنت و همه چیزهای دیگه روی کامپیوترش رو در اختیار یک شرکت مجهول گذاشته و در بدترین حالت‌ها انجام جرایم مالی با اون کامپیوتر مثل شر کردن فایل‌های غیرقانونی یا آی پی طرف یا حتی خرج کردن کردیت کارت های دزدی توسط هویت طرف.

همونطور که خودت هم گفتی، این سیستم‌ها اصلا قابل اطمینان نیستن و در ضمن پولی هم که می دن ارزش خاصی نداره. حتی در ریال داغون ما هم، صد هزار تومن در ماه پولی نیست که بخوایم باهاش کل اطلاعات زندگی و حتی هویتمون رو به کسی که نمی شناسیم بدیم.