من در شورا رای می دم ولی بعضی افراد لیست رو با افراد مستقل عوض می کنم، به این دلایل..

به نظرم، شورا بسیار مهم است و رای دادن با تفکر توش بسیار قابل دفاع. شورای شهر در زندگی روزمره من موثره، می تونه شهر رو بهتر، شادتر، انسان محورتر، کنه و اگر خوب نباشه در طولانی مدت می تونه با تراکم فروشی و داغون کردن محیط زیست و تبیدیلش به آپارتمان و هوا فروشی و … کاری کنه که تا ده ها سال قابل حل نباشه. از اونطرف رای دادن در شورا کمی به چیزی که در دنیا بهش می گن دموکراسی نزدیکتره. گزینه ها بیشترن و انتخاب ها بازتر و کاندیداهایی هستن که کمی بیشتر به افکار من نزدیکن. من حتما توی شورا رای می دم و تشویق می کنم بقیه هم اینکار رو بکنن، با دقت زیاد.

اما به کی؟ منطقا در نبود مکانیزم حزبی، به یک لیست رای می دم. به یک لیست که گروهی داده باشن که به عقاید من نزدیکتر هستن. اینکار رو می کنم چون می خوام احتمال پیروزی اونها رو بالا ببرم. داشتن این لیست ها یک قدم از رای دادن به یکسری آدم و اسم که نه ازشون چیزی می دونیم نه برنامه ای دارن و فقط یک پوستر و شعار هستن بهتره.

اما آیا به همه لیست رای می دم؟ اینجا بحث حساس می شه. خیلی ها می گن به همه لیست رای می دن. اما من نه. به این دلایل:

  1. بعضی از آدم های این لیست ها واقعن نمی تونن رای من رو داشته باشن. یا من رو نمایندگی نمی کنن یا کاری می کنن که در نظام اخلاقی من مردود کامل است. در گروه اول می تونم به یک برج ساز اشاره کنم. کسی که شغلش برج سازی است مطمئنا کسی نیست که من بخوام برای شهرم تصمیم بگیرم. در مورد دوم می تونم به آدمی اشاره کنم که در مورد گذشته اش مخفی کاری می کنه و حرف هاش رو از اینترنت حذف می کنه. این آدم ها اصولا نمی تونن نماینده من باشن، حتی اگر توی لیست باشن (:
  2. مشکل بعدی من اینه که این لیست شفاف درست نشده. یک روز از خواب بیدار شدم و دیدم از بالا گفتن به این رای بدین. بدون اینکه هیچ نظری از جامعه پرسیده بشه،‌ بدون اینکه فعالین مدنی شناخته شده، خوشنام و مثبتی که اینهمه ازشون صحبت شد توش باشن، بدون اینکه حتی توضیح بدن چرا فلان آدم توی لیست است و فلان آدم نیست و … من از رای دادنم دنبال رسیدن به پروسه های دموکراتیک هستم و ۲۰ سال هم وقت داده ام که تمرینش کنن. اگر هنوز بهش علاقه ندارن، منم وظیفه ندارم دربست پشت لیست ها بایستم.
  3. این لیست هیچ برنامه مشخصی نداده. کلا هر وقت انتخابات است بهم می گن که «اصطلاح طلب ها اینها رو می خوان و باید بری بهشون رای بدی وگرنه بیچاره می شیم» و خب منی که تا امروز حرفشون رو گوش کردم الهه راستگو رو فرستادم که همین که رای آورد چرخید یا مثلا کلی آدم تو مجلس که حاضر نمی شن یک مصوبه ساده رو هم امضا کنن؛ اگر به نفعشون نباشه. وقتی امکان پرسشگری برای من وجود نداره و کسی موظف به ارائه کارنامه شفاف نیست، منم خودم رو موظف به انضباط حزبی نمی دونم؛ تازه اگر حزب داشتیم و منم عضوش بودم!

به نظرم در حال حاضر ما در مسیر خوبی نیستیم. در مسیر عدم شفافیت، دستور از بالا، ساخت و پاخت پشت پرده و اینکه یکسری فکر کنن صلاح من رو تشخیص می دن و وظیفه من فقط حمایت از اونهاست چون بین بد و بدتر، بد هستن. در مورد ریاست جمهوری این قبول. فقط یک بد و بدتر داریم ولی توی چیزی مثل شورا آدم هایی هستن که از نظر من شریفتر هستن، بهتر کار می کنن،‌ من رو بهتر نمایندگی می کنن، حرفم رو گوش می دن و .. و اتفاقا دقیقا همین آدم ها هستن که توسط اصلاح طلبها بازی داده نمی شن یا حداقل فعلا بازی داده نشدن. توی این شرایط من کاملا صحیح می دونم که حق بازی رو به آدم های خارج از این دو قطبی هم بدم. حداقلش اینه که چند نفری که به نظرم واقعا در لیست اصلاح طلب ها نچسب هستن رو جایگزین کنم با آدم هایی که هم از نظر اخلاقی اگر بهشون رای ندم احساس دین می کنم و هم از نظر پیشرفت دموکراسی.

بازی دادن آدم های جدید و فرصت دادن و پشتشون ایستادن شاید در یک دوره یا دو دوره حتی به ضرر کل تموم بشه ولی در طولانی مدت نشون می ده که آدم های واقعی جامعه هم حق بازی دارن و من چیزی بیشتر از یک چرخ دنده انتخاب کننده هر کسی هستم که رییس بگه؛ حتی اگر این رییس از اون رییس یک کم بهتر باشه. ما شونزده ساله به همین شیوه به اصلاح طلب ها رای دادیم ولی من اینبار لازم می دونم بهشون بگم که باید کمی پاسخگو، شفاف و کارنامه به دست باشن.

مخالفین این فکر می گن «با اینکار رای ها رو می شکنی» و من می گم اتفاقا رای رو کسی می شکنه که توی لیستش آدم ناجور میاره و کسی که هزاران فعال جامعه مدنی رو نمایندگی می کنه رو بیرون می ذاره. بعضی ها می گن «اگر باختیم تقصیر توئه» و جواب اینه که «من مگه مسوول حمایت از رییسم؟ در حزب یا هر چی دارن اونها باید توجه من رو جلب کنن و اگر نتونن رای من رو ندارن» و اگر باختیم فردا شاید یکی بگه «ولی اگر قالیباف شهردار موند و درخت فروشی کرد و … تکلیف چیه؟» و من می گم که «مگه این دوره اصلاح طلب ها چه کردن؟ حافظی که آدم حسابی تری بود مگه با لیست اصول گرا ها نرفته بود تو؟ و اصلاح طلبی که ما فرستادیم مگه رای به قالیباف نداد؟».

راستش منم ناراحت می شم لیست بشکنه یا اینها رای نیارن یا هر چی ولی به نظرم وقتشه بهشون بگیم که اگر رای ما رو می خوان باید پاسخگو باشن و شفاف و با برنامه. اینهمه فرصت داشتن، برنامه کو؟ اینهمه آدم داشتن، جاشون توی لیست کو؟ من به چند نفر مستقل سالم و درست که می شناسم هم رای می دم که تکرار کرده باشم اگر گروه‌ بد حزب ندارن، برنامه ندارن، پاسخگویی ندارن، شمول ندارن و فقط برگ برنده شون اینه که بدتر نیستن، من ترجیح می دم حداقل بهشون نشون بدم که ازشون راضی نیستم و تشویقشون نکنم به تکرار این روند. از اونطرف تلاشم رو هم می کنم برای فرستادن آدم هایی خوب به جایی که هم در کوتاه مدت و هم در طولانی مدت بسیار در زندگی من موثره و در این ۱۲ سال با تصمیمات همین آدم ها که بزرگترین گندها بهش خورده.

دغدغه شکستن لیست و رای نیاوردن و هر چیز دیگه کاملا قابل درکه ولی برای من دغدغه دموکراسی و صداهایی که جرات کردن منو نمایندگی بهتری بکنن هم بسیار مهمه. من دوست ندارم لیست بشکنه ولی از اون بالاتر دوست ندارم اون آدم ها رو ناامید و خفه کرده باشم. بهترین حالت این بود که رییس موقع بستن لیستش این آدم ها رو هم بازی می داد یا توی ۲۰ سال اصلاح طلبی به این شکل، مکانیزم های شفاف تری درست می کرد که منم دربست [در شرایط فعلی] پشتش بایستم ولی خب ظاهرا علاقمند نبود و من حالا وظیفه ام میدونم در حد خودم اینو بهش یادآوری کنم و از دموکراسی بهتر، حمایت کنم.

پ.ن. در نهایت من احتمالا چهار پنج نفر از لیست امید رو با چند نفر از لیست شهر دیگر یا آدم های در حال حاضر قابل دفاع دیگه که ببینم جایگزین می کنم.

دروغ بزرگ به اصطلاح خبرگزاری مهر در مورد حمایت برنامه نویس ها از قالیباف و پیشنهاد عمل

آپدیت: خبرگزاری مهر ساعت سه و نیم، اسامی رو از زیر مطلب حذف کرد. کپی هاش خیلی جاها هست البته. نکته دوم هم اینکه این خبر مال یک ماه قبل است و در واقع اصرار به قالیباف برای اومدن به انتخابات.

خبرگزاری مهر دیروز یک خبر عجیب منتشر کرد که توش گفته شده پنج هزار نفر با کلی تجلیل و درخواست از قالیباف می خوان به انتخابات برگرده. جاعل نامه و امضاها، ظاهرا از سایت یک همایش کلی اسم کپی پیست کرده و الکی تو استان ها پخشش کرده؛ حتی در بخش خاصی به اسم «برادران اهل سنت»‌ که توش اسم هما مختاری و سحر خانی و .. هم هست (:

اینکار شدیدا غیراخلاقی است که خب از خبرگزاریهای ما اصلا عجیب نیست ولی اشتباه بزرگ این بوده که احتمالا جاعل فکر کرده «اینها که یکسری برنامه نویسن و اصلا این خبر رو نمی بینن» بدون اینکه بدونه این آدم ها چه شبکه قوی ای دارن و اتفاقا برای خیلی هاشون به عنوان یک شهروند، سیاست هم مهمه.

چنین حرکتی کلا احمقانه است چون اگر کلا ۵هزار نفر بخوان بگن «تو رو خدا برگرد» طرف کلا بهتره به برگشت فکر هم نکنه – حتی اگر جاعل گفته باشه « ما نماینده مردم هستیم ». یادتون باشه که هر کس می گه «من به نمایندگی از مردم» باید جایی این نمایندگی رو گرفته باشه از مردم! (:

خلاصه.. اگر قوه قضاییه ای داشتیم که بی طرف بود در دسترس، می شد بهش مراجعه کرد. یا اگر تشکل های صنفی اجازه فعالیت داشتن ممکن بود الان چیزی مثل «سندیکای برنامه نویسان ایران» مساله رو پیگیری کنه و منطقا باید نتیجه خوبی می گرفتیم. اما حالا هم یک گروه حقوقی تصمیم گرفته پیگیری کنه و ما هم خوشحالیم. بخصوص که خبرگزاری مهر تا الان حتی زحمت تایید کامنت ها، انتشار تکذیبیه، حذف اسم یا حتی به سبک ایران حذف خبر رو هم نکشیده.

راستی… پنج هزار امضا هم نیست. چهارهزار و هفتصد و سی و هشت تا است.

➜  /tmp tr -d '\n' < /tmp/naame.txt | sed 's/\//\/\n/g' | wc -l
    4738

توی این کد، تیکه اول می گه سر خط رفتن ها حذف بشن. تیکه دوم می گه به جای هر اسلش (که اسم رو جدا می کنه) بریم سر خط و در نهایت می شمره چند خط داریم.

و البته اگر اسم شما هم توی این کلاهبرداری بوده، یه تماس بگیرین با @arizehcom شاید بشه بی دردسر پیگیری کرد.

کاش روحانی معذرت بخواد

فرض کنین روحانی توی همایش امروز بیاد بگه:

دوستان. من یک معذرت خواهی هم به شما بدهکارم. دیروز گفتم که مردانگی کردم و پرونده آقای قالیباف رو نگذاشتم منتشر بشه. این حرفم اشتباه بود چون در واقع می خواستم به مدارا و انسانیت اشاره کنم و طبق فرهنگ غلط ما، عبارت «مردانگی» از دهانم در رفت. صفاتی مثل انسانیت، شرافت، مدارا، گذشت و .. به اشتباه در ذهن ما متعلق به مردان ثبت شده است. این صفات هم می تواند در زنان باشد و هم در مردان و چه زیباتر است که می گفتم من «انسانیت کردم» و پرونده اقای قالی باف را به جریان ننداختم.

فکر کنین چه تجربه نابی است و چه حرف های نشنیده ای از آدمی در مسند قدرت در ایران. البته مطمئن هستم روحانی اینها رو نمی گه چون بعدش حرف ما اینه که :

انسانیت؟ خب با اینکار اجازه دادی آدمی که جرمی اینقدر سنگین داره که اشاره مبهمت بهش می تونه ساکتش کنه اینهمه سال شهردار شهر من باشه و آب و هوا و خاک من رو بفروشه به هر کس که پول بیشتری داد. با اینکارت شهری برای من ساختی که تقریبا محاله بشه از دست هر کسی که پول بیشتری داده و سهم بیشتری برداشته، پسش گرفت. روحانی جان با این «مردانگی یا شرافت یا هر چی که اسمش هست» تو هم شریک جرمی.

البته این حرفی است که مدت ها است رو دل من هست. روحانی قبلا هم گفته بود:

و خب بازم سوال این بود که اگر قراره چیزی منتشر بشه، منتشر کن! اگر قرار نیست منتشر بشه نکن! اینکه گرو کشی بکنی و بگی اگر فلانی فلان کار رو کرد فلان چیز رو می گم عملا یعنی در دیدگاه مردم این وسط روی این اطلاعات نه حقی دارن و نه محرم هستن. درسته که در ناچاری و برای حفظ کورسویی از امید به زندگی روزمره من این دوره هم به روحانی رای میدم و از اون مهمتر تلاشم رو می کنم در شورا آدم های معقولتری داشته باشیم که حقوق بگیر شهردار نباشن، ولی واقعا رویام اینه که روحانی بیاد بگه:

مردم.. من اشتباه کردم. هم اونجا که وقتی منظورم انسانیت بود و از کلمه «مردانگی» استفاده کردم و هم اونجا که چیزی بود که اگر مردم می دونستن این آدم اینجا نبود ولی مخفی اش کردم تا شهر شما ۱۲ سال به تاراج بره.

آرزوی محالی است ولی کاش لابلای اینهمه توضیح اینکه «همه در سطوح مختلف فاسد هستیم» یکی بیاد و بگه «شفافیت ارزشمنده و اون چیزی که باعث پیشگیری از فساد می شه، آدم خوب نیست بلکه سیستم شفاف و مطبوعات آزاد و قوه قضاییه سالمه». به هرحال من به روحانی رای می دم و لیستی که تهیه می کنم از آدم ها قابل دفاع برای شورای شهر.

سوشیال مدیا و سوشیال نتورک دو مفهوم مستقل هستن، کلمات رو درست مصرف کنیم

این تیکه از ایمیل رضا،‌ کاملا نیازمند توجه است.

[…]
بگذریم، دلیل این ایمیل من بیشتر پیشنهادی است بسیار ساده جهت جا انداختن ترجمه ی واژه ای که مخصوصا اخیرا دیدم بسیار در اینترنت و وبلاگ ها یا سایت ها در محل صحیح خودش استفاده نمیشه. علت اینکه به شما ایمیل میزنم، اینه که شما هم قدرت جا انداختن اون رو باتوجه به محبوبیت و گستره ی نفوذت در جامعه داری و هم برات مهم بوده تا واژه های صحیح استفاده بشن مثل پیشنهاد “اینترنت چیزها” بجای اینترنت اشیاء برای IoT.

واژه ای که من اخیرا دیدم به غلط ترجمه میشه، Social Media هست که به شبکه های اجتماعی ترجمه شده درصورتی که گسترده تر از اون و به معنای رسانه (ها)ی اجتماعی هست. درواقع گویا مفهوم شبکه های اجتماعی همزمان و به اشتباه برای هردو واژه ی Social Media و Social Networks استفاده میشه، درصورتیکه اینها، دو مفهوم متفاوت و تا اندازه ای مشترک با هم هستند.
[…]

مهمه که حواسمون باشه که سوشیال نتورک باید به «شبکه اجتماعی» ترجمه بشه. جایی که توش تمرکز روی متصل شدن آدم ها به همدیگه است. مثلا فیسبوک. ولی وقتی از «سوشیال مدیا» حرف می زنیم داریم به یک «رسانه اجتماعی» اشاره می کنیم که تمرکزش روی رسانه بودنش است. خیلی از چیزهایی که ما می ‌شناسیم میتونن همزمان شبکه اجتاعی یا رسانه اجتماعی باشن ولی وقتی داریم دقیق حرف می زنیم، خوبه تفاوتشون رو متوجه باشیم و صحیح استفاده کنیم.

نظر شخصی من رو بخواین بخشی از بدبختی تاریخی ما مال این غیر دقیق بودن کلمات است. مثلا می شینیم می گیم «آی مردم، آی ملت، آی ایرانی ها، آی مسلمان ها،‌…» در حالی که هر کدوم از اینها یک چیزی است یا مثلا به هر کسی که خوشمون نمیاد می گیم دزد یا خائن. و بعد که می شنویم فلانی به این دلیل دزد است و به اون دلیل خائن فکر می کنیم «خب فحش است دیگه، لابد دوستش ندارن که می گن دزده» (:

رادیوگیک شماره ۷۳ – جوراب شلواری ۳ – پریود و پی ام اس

در این شماره قسمت سوم رادیوجوراب شلواری رو با هم گوش می دیم. در مورد یکی از عادی ترین چیزها و یکی از تابوترین چیزها: پریود. اما نگاه ما نه آموزش جنسی است نه بررسی علمی و دقیق. رادیوگیک در شاخه جوراب شلواری سعی می کنه یادآوری کنه که ما چه چیزهایی رو باید بدونیم ولی انگار روشون نشده بهمون درسش بدن! شماره پریود منطقا برای همه سنین توصیه نمی شه… شاید بالای ۱۳ سال. در همین شماره، به شباهت‌ مارکسیسم، پی ام اس و الکل هم اشاره می‌کنیم.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

حدسی درباره دلیل فیلتر شدن تماس صوتی تلگرام

دیروز پریروز تلگرام تماس صوتی اش رو راه انداخت. بعد همه گفتن «ما فیلتر نکردیم» ولی خب فیلتر بود. بالاخره امروز یکی از چندین نهادی که می تونن، اعلام کرد که اون دستور فیلترینگ داده و معلومه که چنین امر خطیری تاخیر بر نمی تابه.

اما سه نکته جالب داره:

  • قبل از اینکه مردم شروع کنن استفاده فیلتر شد. سرعت عمل باعث شد نارضایتی کم بشه چون اصلا ماجرا درک نشه.
  • اینکه فقط یک نهاد بگه «باید فیلتر بشه» کافیه که همه اطاعت کنن و فیلتر کنن؟ بهتر نبود قانون فیلترینگ وابسته به اقناع بین خود سانسورچی ها باشه حداقل؟ یعنی حتی یک نظر مثبت در مقابل چند نظر منفی، باعث سانسور چیزی نشه.
  • به نظرم بحث خیلی امنیتی نیست. الان اگر کسی بخواد به روشی «امن» ارتباط برقرار کنه احتمالا آمریکا هم نمی تونه به این راحتی ها شنودش کنه. به نظر شخصی خودم فیلتر شدن مکالمه صوتی تلگرام اونم با این سرعت عجیب در واقع دفاع از آخرین سنگر کلاسیکی است که اپراتورهای موبایل ایران دارن ازش پول در میارن: مکالمه با خارج. انواع سرویس های مکالمه با خارج هنوز بسیار گرون هستن و درآمدهای زیادی به جیب مخابرات چی ها می فرستن در حالی که عملا نیازی بهشون نیست. برگ برنده مخابرات چی ها در این ماجرا اینه که مردم عادی هنوز عادت نکردن به تماس صوتی روی اپلیکیشن ها و در نتیجه هنوز وقتی اکثریت می رن خارج یا با خارج کار دارن به شکلی در نهایت از تلفن مرسوم زنگ می زنن. این روزها که همه تلگرام دارن، اگر فقط یک ماه می گذشت اکثریت یاد می گرفتن که برای زنگ زدن هم از تماس صوتی تلگرام [و بقه چیزها] استفاده کنن و این مساله خیلی سریع در تماس های داخلی هم باب بشه و عملا تنها تفاوت یک اپراتور با یک آی اس پی می شد امکان تلکه کردن خورد خورد مشتری ها با اسمس و این جور چیزها. بدون شک حدس منه.

نتایج نظرسنجی وضعیت شغلی و زندگی مدیرسیستم‌ها و برنامه نویسان ایران در ۱۳۹۵

با تشکر از ۱۳۷۴ نفری که توی نظر سنجی وضعیت زندگی و شغل برنامه نویس ها و مدیر سیستم های ایران شرکت کردن، حالا نتایج آماده شده. این نظر سنجی همون طور که قرار بود، سوال های زیادی در مورد کار،‌ شرایط کار، زندگی، علاقمندی ها، سوال های دموگرافیک (جمعیت شناختی؟) و موارد مشابه داره. هدف اصلی اون اینه که ما درکی از همدیگه داشته باشیم. اینکه چطوری کار می کنیم و چی دوست داریم و اصولا کی هستیم و از اون بالاتر، چقدر حقوق و مزایا می گیریم به ازای چه سطحی از دانش و سواد و تجربه مون!

دلیل شروع این پروژه این بود و هست که لازمه ما قدرت چونه زنی بهتری داشته باشیم و وقتی می ریم سر کار بدونیم که یک آدم مشابه ما تقریبا چقدر حقوق می گیره. همچنین بدونیم که چه چیزهایی عادی است که ما اصلا ازش خبر نداریم و از چه چیزهاییمون باید خوشحال باشیم. چنین کاری رو منطقا یک انجمن صنفی متخصصان کامپیوتر باید انجام بده ولی خب فعلا چنین انجمن های صنفی ای امکان شکل گیری ندارن و به همین پرسشنامه ها بسنده می کنیم.

به هرحال.. این شما و این لینک نتایج خام نظر سنجی زندگی و وضعیت شغلی برنامه نویسان ایران تو سال ۱۳۹۵. مطمئنا باید روش تحلیل های زیادی بشه و امیدوارم کسی اینکار رو بکنه. البته خودم هم تا حدی می کنم قدم به قدم. حداقل قسمت هایی که برای خودم مهمه از جمله رابطه درآمد با زبون و تجربه و این تیپ چیزها.

فعلا در سطح خروجی استاندارد گوگل می تونین درصدها و آمار کلی بررسی وضعیت شغلی برنامه نویسان و مدیر سیستم_های ایران – 1395 رو به شکل پی دی اف دانلود کنین و نگاهی بندازین. نکات بسیار جالب و عجیبی توش داشت که نمودار بدترینش رو این بالا گذاشته ام. اگر سوالی به نظرتون جا مونده یا نکته ای هست خوبه توی کامنت ها بگین که اصلاح کنیم برای سال دیگه، البته به جز اینکه «این بایاس به سمت خواننده های تو است». این رو می دونم و بیشتر تلاش دوستان در پخش کردن پرسشنامه است که باعث می شه اینطوری نباشه.

همچنین اگر کسی تحلیلی کرد بسیار خوشحال می شم برام بفرسته که به لینک ها اضافه کنم که بتونیم دید بهتری از دنیامون داشته باشیم. خوش باشین و خرم؛ چه ویندوز باشین چه مایکروسافت،‌ چه تو تم تیره بنویسین چه تو تم روشن، چه مجرد باشین چه در رابطه، چه کت شلوار بپوشین چه تی شرت، چه شال چه چادر، چه قهوه بنوشین،‌ چه چایی و چه تب بزنین، چه اسپیس (:

فقط یک هفته تا انتشار نتایج نظر سنجی برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران / اگر شرکت نکردین الان وقتشه که کلیک کنین

همونطور که دو هفته قبل گفتم، نظر سنجی وضعیت شغلی و کاری برنامه نویس ها و مدیر سیستم های ایران برای سال ۹۵ شروع شده. هدف اصلی این نظر سنجی اینه که درک بهتری از بازار کاری مون داشته باشیم و بیخودی با یه قرون دو زار استخدام نشیم و از اونطرف بدونیم که بهتره چی یاد بگیریم و چی برامون مفیده. همچنین بخش های بامزه ای هم داره مثل سبک زندگی و اینها تا درکی از جامعه مدیر سیستمی مون داشته باشیم.

پیشنهاد می کنم اگر شرکت نکردین از لینک کوتاه شده http://bit.ly/irprogrammers یا لینک مستقیم https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdntC_H6ySUvW9iQwn-cFmQCEb6vdX0e0MgIr7XscHeZXA31Q/viewform توش شرکت کنین و توییت و ری توییت و هر کار دیگه که اهلشین هم بکنین تا بقیه هم شرکت کنن. داشتن اطلاعات درست از شرایط کاری همدیگه، بهترین چیزیه که ما رو توی استخدام، راه اندازی شغل و برنامه ریزی آموزشی کمک می کنه.

نتایج مثل سال قبل به شکل باز و آزاد برای همه خواهد بود تا هر کسی دوست داشت روش هر تحلیلی که لازم داشت بکنه؛ مستقل از هر شرکت تجاری.