دوست دارین کیفتون رو کجا بذارین؟

جدیدا توی فیسبوک بازم یک بازی راه افتاده که مبداءاش خیلی دقیق مشخص نیست. سوال اصلی اینه که «ترجیح می‌دین کیف دستی‌تون رو کجا بذارین؟» و جواب‌هاش چیزهایی مثل این است «من روی مبل ترجیح می‌دم»، یا «من روی تخت دوست دارم» یا به قول خارجی‌ها … I like it on.

این بازی قراره آگاهی‌بخش در مورد سرطان پستان باشه (که بعضی‌ها چون نمی‌خوان از لفظ پستان استفاده کنن، بهش می‌گن سرطان سینه). این بازی چند وقت قبل هم به شکلی نسبتا مشابه جریان داشت (که در موردش نوشته بودم) و حالا هم دوباره به مناسبت ماه اکتبر بالا گرفته.

کلیت کار به نظرم خوبه. به هرحال هر شکلی از آگاهی بخشی در مورد هر چیزی خوبه. سرطان پستان هم چیزی است که دونستن در موردش خطراتش رو واقعا کم می‌کنه و اتفاقا بر خلاف دفعه قبل که جریان تبدیل شده بود به یک بازی شیطنت آمیز و نیمه سکسی بین دخترهای هیجان طلب، اینبار تقریبا از هر کس که پرسیدم جریان چیه، با حوصله و دقیق بهم توضیح داد (: این برام هیجان آمیز بود. به نظرم یک حرکت خوب دیگه اینه که یکسری هم شروع کنن به فارسی کردن بازی تا آدم‌های بیشتری رو نسبت به از این بیماری قابل کنترل که حدس زده می‌شه در طول ۲۵ سال آینده، تقریبا ۱۰ میلیون زن رو بکشه، آگاه کنن.

موضوع ساده‌ای بود ولی واقعا خوشحال شدم که از اون بازی تا این بازی، اینهمه تغییر احساس می شه (:

بازهم قصه سیستم‌عامل ملی داغ شد

سردار جلالی، رییس سازمان پدافند غیرعامل کشور گفته:

مثل ‏این که شما خانه‌ای دارید و تمام درب‌های آن را قفل زده‌اید ‏و ایمن کرده‌اید ولی کسی که خانه را ساخته است ‏درب‌هایی برای آن گذشته که هر موقع لازم شد از آن برای ‏ورود به خانه استفاده کند و این باگ‌های ویندوز هم همین ‏اجازه را به عناصر بیرونی خواهد داد چون خود آن‌ها این را ‏تولید کرده‌اند و می‌دانند این باگ‌ها کجا هست و بعد ‏می‌آیند وارد می‌شوند به نظر بنده سیستم عاملی ملی ‏ضرورت بسیاری دارد و حال که ما به این دانش رسیده‌ایم ‏که نسخه اولیه آن را تولید کنیم وظیفه دستگاه‌های اجرایی ‏است که آن را به تولید انبوه برسانند.

(: ظاهرا بازهم یک نفر این‌ها رو پیدا کرده برای فروختن سیستم‌عامل ملی بهشون. خوشحال می‌شم سردار قبل از تخصیص بودجه به دکتر فلان، این نکات رو توجه کنه:

  • لینوکس یک هسته سیستم عامل است که متاسفانه در کشوری توسعه پیدا کرده که عامل اصلی مرگ و میر جوانانش، الکل است: فنلاند
  • گنو/لینوکس یک سیستم‌عامل است که بخش بزرگی‌اش توسط آمریکایی‌های جنایتکار نوشته شده. منظورم بخش گنو است. البته خوشبختانه قهرمان استالمن، علیه ظلم در آمریکا به پا خاسته ولی به هرحال ریشه‌های آمریکایی جنایتکاری گنو/لینوکس رو نمی شه نفی کرد
  • سورس کد کامل لینوکس از اینجا قابل دریافت است: kernel.org
  • یک گنو/لینوکس کاملا فارسی و جذاب با تقویم جلالی و دیکشنری فارسی و امکان تایپ فارسی از اینجا قابل دریافت است: گنو/لینوکس پارسیکس
  • تمام این سیستم‌ها بر اساس منابعشون هر لحظه علیه هر تهدید امنیتی که پیدا بشه، آپدیت و امن می‌شن

ویندوز هم جدا از سوراخ سوراخ بودن امنیتی و جدا از این واقعیت که به نظر من هم ارتش‌های جاسوسی دنیا اگر حفره امنیتی توش پیدا کنن به کسی نمی‌گن و خودشون ازش استفاده می کنن اما:

  • باگ های ویندوز رو مخصوصا نذاشتن توش که بعدا از طریقش نفوذ کنن. کلا باگ چیزی است که ناخواسته ایجاد می شه.
  • اگر از ویندوزهای غیردزدی استفاده کنید، آپدیت می شن و مشکلات امنیتی شناخته شدشون تا حد زیادی رفع می شه (:

و در نهایت هم برای بسته شدن بحث، لازم بگم که:

  • نرم‌افزار صنعت خاصیه. شما که نمونه اولیه رو تولید کرده باشی دیگه برای تولید انبوه نیاز به سرمایه زیادی نداره. لطف کنین همون نمونه اولیه رو یک جایی روی اینترنت آپلود کنید و ما زحمت تکثیر رو می‌کشیم (: من شخصا کاملا علاقمندم یک مدت تست کنم ببینم چجور چیزی تولید شده.

آخرین خبر: همه چی آرومه (:

سایت هم‌سری که سایت تخصصی بحث در مورد شروط ضمن عقد است یک مطلب جالب داره در مورد حرف رییس سازمان ثبت احوال کشور (محمد ناظمی اردکانی) در باب اینکه ارائه آمار طلاق موجب نگرانی و تشویق اذهان عمومی خواهد شد و در نتیجه امسال اعلام نمی‌شه (:

من هم دیدم بد نیست نمودار تعداد طلاق در ده سال گذشته رو بکشم تا «بدون شرح»ی باشه بر حرف رییس سازمان ثبت احوال کشور که باز جای شکرش باقیه رسما اعلام نکرده که دروغ بگن تا مردم امیدوار بشن به زندگی (:

راستی به این هم فکر می‌کنم که چرا در بعضی از کشورها واقعیت که هیچ، انتقاد و تظاهرات هم که هیچ، حتی حرکت تندی در حد آتیش زدن پرچم همون کشور حین جنگ با کشور خارجی و مخالفت با جنگ و حتی نشستن سر کلاس درس با پرچم کشور دشمن هم نمی‌تونه خللی به نظم عمومی یا اتحاد ملی وارد کنه اما در یک کشور دیگه … بگذریم (:

پوپولیست‌ها در اینترنت

پوپولیست‌ها بودن با مردم را دوست دارند. این طبیعی است. اما چیزی که طبیعی نیست، علاقه پوپولیست‌ها است به حضور در فضای اینترنت. فضای اینترنت زمین تا آسمان با فضای فیزیکی فرق دارد. در فضای فیزیکی شما می‌توانید درها را ببندید، مخفی به جایی بروید، مردم خودتان را با اتوبوس به استقبال بیاورید و غیره اما در فضای مجازی این امکان ها محدودتر هستند. درست است که کشورهایی مثل ایران و چین آدم‌هایی دارند که با اتوبوس به فضای مجازی هم آورده می‌شوند اما در نهایت امر، اینترنت جای راحتی برای پوپولیست‌ها و سیاستمداران نیست (و احتمالا به همین دلیل است که www.ahmadinejad.ir نه فقط دیگر آپدیت نمی شود که ظاهرا به کل از اینترنت حذف شده).

این ماجرا را گفتم تا در مورد چاوز بنویسم. چاوز اخیرا تصمیم گرفته به توییتر بیاید. همان سرویسی که برای نوشتن «در همین لحظه مشغول چه کاری هستی» درست و بعدا برای چرخش اخبار و عقاید کوتاه استفاده شد و در نهایت هم به همین دلیل دشمن دانسته شدن خبر و اطلاع، به عنوان ابزار دشمن معرفی شد (: بامزه است که برادر چاوز مارکسیست هم همین ابزار را عامل دشمن دانسته بود ولی حالا خودش در آن عضو شده است.

چاوز در این لحظه ۲۶۲ هزار فالور دارد و تنها پنج نفر را فالو می‌کند و طبق آخرین اخبار هم در حال حاضر ۲۰۰ نفر را استخدام کرده تا به اکانت توییترش رسیدگی کنند و جواب سوالات را بدهند و اینجور کارها (: بامزه نیست؟ (: چرا (: در مجموع همه پوپولیست ها بامزه هستند.

شادی صدر جان، من بدون متلک گفتن، در ایران بالغ شدم

مقاله شادی صدر رو می خونم درباب اینکه همه مردان ایران مثل امام جامعه هستن و معتقدن زنان موجب بدبختی زنان می‌شن یا اگر متلک می‌شنون تقصیر خودشونه. به نظرم نوشته بدون استدلال و بدون پایه‌ای است (: بخصوص از طرف یک وکیل و حقوق دان (: در جاییش می گه:

به من نگویید که می‌توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بی‌اغراق، این بخشی از روند بزرگ‌شدن برای مردان در ایران است. تجربه‌ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی‌شود.

و بعد خطاب به همه آقایان ایرانی می نویسه:

لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخاله‌ام یا دوست‌دخترم گفتم روسری‌ات را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه، کی بود؟

خب این چه اجباریه که همه رو با هم یکی کنه، نقاط مثبت رو نبینه و تجربیات شخصی خودش رو بسط بده به همه؟ (: چه کاریه خب؟ من در تمام زندگی ام به هیچ دختری در هیچ کجا متلک نگفتم اما بدون شک در ایران بزرگ شدم و بالغ – بی اغراق و خیلی ساده (: من به کسی متلک نگفتم ولی واقعا این افتخار بزرگی نیست. افتخار بزرگ اینه که «الان به هیچ کس آزار جنسی نمی رسونم.» هر کس ممکنه حین بزرگ شدن این حرکات اشتباه رو یاد بگیره ولی مهم اینه که یک روزی درک کنه کارش اشتباهه و سعی کنه نه فقط در رفتار خودش که جلوی بقیه هم جلوش رو بگیره.

نکته بعدی هم که برام مهمه اینه که برات توضیح بدم که جامعه و هر کنش درون اون از رفتارهای متقابل افراد شکل می گیره. اینجوری نیست که چون من آلت جنسی ام شکلش با مال تو فرق داره، رفتار خاصی رو پیش بگیرم و زنان مظلوم رو اذیت کنم. من توی جامعه یاد می گیرم که باید چیکار کنم و بر اساس پاداش ها و مجازات هایی که می شم، رفتارم تغییر می کنه و این آموخته‌ها و شیوه‌های رفتار و ارزش‌ها رو به نسل بعدی‌ام منتقل می‌کنم. به نظرم گفتن اینکه «زن ها تقصیر ندارن و مردها بد هستن» ذهنیت خیلی خیلی بدوی ای در علوم انسانی است. جامعه – و رفتارهاش – از زن تشکیل شده و از مرد و بالاتر از اون از انسان. ممکنه مردها خشونت کلامی رو یاد گرفته باشن اما این به خاطر شکل فیزیکی‌شون نیست بلکه به خاطر نقش جنسی ای است که بازی می کنن و شادی جان… تو بهتر از من می دونی که یک سر این تئاتر در دست زنان است. انداختن همه چیز به گردن مردهای بیمار – و یکی کردن همه مردها با هم – نگاه بچه گونه ای است که دلیلش کمی برام عجیبه. شاید کشف گرایشات یا گریز به جایی امن بتونه در سطح روانشناسی اینجور حرف زدن رو از طرف یکی از آدم های فعال و تاثیرگذار چند سال اخیر ایران توجیه کنه ولی به هرحال اینجور نوشتن برای یک وکیلی در سطح تو، زیاد جذاب نیست و بیشتر به کار خبرنگارهای جوونی می خوره که دنبال سر و صدا هستن.

توهم توطئه: از فرفر تا فارسی ۱

سال‌ها قبل، یکی از دوستان با خوندن کتاب ۱۹۸۴، می‌گفت که ظاهرا این کتاب دقیقا درباره ایران نوشته شده. چند وقت قبل هم یکی دیگه کاریکاتوری رو دیده بود مربوط به زمان شوروی سابق و با هیجان می‌گفت که ظاهرا این کاریکاتور رو دقیقا برای ما کشیدن. این اتفاقات طبیعی است چون یک مجموعه از طنز، در همه حکومت‌هایی که تلاششون برای یک شکل کردن آدم‌ها است، صادقه.

همین جریان در مورد احساس توطئه جهانی علیه ما هم صادق است. تقریبا هر چیزی که از سال‌ها قبل به وب اضافه شده و تحت عنوان «وب ۲» سعی کرده به جای مطالب مورد نظر سازندگان سایت، فقط محملی باشه برای انعکاس نظرات، عکس‌ها، خاطرات وعلاقمندی‌ها خوانندگان سایت، به عنوان دشمن شناسایی و سانسور شده. همینطوره تمام برنامه‌های هالیوود که معلم‌های دینی فکر می‌گفتند در غرب اجازه پخش ندارند و فقط برای از بین بردن ما طراحی شده‌اند و حتی سریال‌های درپیتی ولی سرگرم کننده‌ای مثل ویکتوریا که با یک دوبله درپیت از یک ماهواره درپیت پخش می‌شوند و علاقمندان خیلی خیلی پیشتری از رسانه ملی با انحصار قانونی و هزینه‌های میلیاردی پیدا می‌کنند.

آقای پروفسور حسین باهر معتقد است که اصولا این سریال ویکتوریا برای مخاطبان ایرانی و از بین بردن بنیاد خانواده آن‌ها ساخته شده و تا جایی پیش می رود که معتقد می‌شود اصولا چهره ویکتوریا برای بازنمایی مخاطب ایرانی طراحی شده (:

دوستان عزیز، دنیا دنیای تجارت است و اقتصاد و سرمایه‌داری. تمام اینها فقط و فقط به خاطر درآمد مالی درست می‌شوند و پیش می‌روند. شما هم که چپ نیستید که با سرمایه داری مخالف باشید یا سرمایه‌دارها به این خاطر با شما مخالف باشند. توجه کنید که وقتی دنبال برداشتن سوبسیدها و واگذاری شرکت‌های عمومی (متعلق به من) به دست شرکت‌های خصوصی هستید، دیگر ادعای مقابله سرمایه داری جهانی با شما مسخره است (:‌ دوستان من، ایران در حال فقیر شدن است. نه به خاطر برنج ویکتوریا و نه به خاطر سریال ویکتوریا. ایران فقیرتر و فقیرتر می‌شود، فقط و فقط به خاطر دشمن حساب شدن همه و همه – هر روز و هر روز.

رسانه‌های دولتی عزیز، بیخیال لینوکس بشوید

راستش هر روز می گم باید یک چیزی بنویسم درباره رییس پلیسی که می گه کل ایمیل‌ها و ارتباطات ما رو شنود می کنه و به جای خجالت، افتخار می کنه. یک چیزی بنویسم درباره سانسور بیشتر و بیشتر اینترنت و …. و خب واقعا چیزی ندارم بگم به جز همون «شرم آوره» و نمی دونم این حرفهای تکراری رو زدن بهتره یا نزدن.

گاهی می‌خوام درباره چیزهای کمی بی ربط تر به خودم بنویسم. مثلا داستان «دهک» که در این کشور به جای «ده قسمت»، «سه قسمت» معنی می ده و همه می رن تو قسمت سوم. از این بنویسم که هر حرفی به نظرم واقعی نیست چون قبلا توی تلویزیون قول می‌دادن که کارت بنزین مال سهمیه نیست و فقط بحث داشتن آمار مطرحه و بعد گفتن ۱۲۰ لیتر و بعد گفتن ۱۰۰ لیتر و حالا ۸۰ لیتر و … نمی دونم.. واقعا ناراحت می شم وقتی یک نفر سیاست های راست ضد فقرا رو به عنوان حمایت‌ از محرومین جا می‌زنه و به نظرم خیلی احمقانه است وقتی دولت کل نفت رو برای خودش می فروشه، برق و آب رو انحصاری می‌کنه، از من چند صد هزار تومن در ماه مالیات می گیره و بعد روی فیش برق منت می ذاره که داره مثلا سی هزار تومن بهم سوبسید می ده…

راستش همیشه فکر می کنم درباره این چیزها بنویسم یا نه… حتی دیروز دربرابر خبر احمقانه فارس مقاومت کردم و در مورد مطلب «فدورا، سیستم عاملی موفق تر از لینوکس» هم چیزی ننوشتم.. اما واقعا امروز دیگه راه نداره درباره اش ننویسم:

البته نیازی هم به نوشتن چیزی نیست. کاملا بدون شرحه. البته بد نیست روی اون بخش «در این پست حداکثر فضا به کار گرفته شده» تاکید کنیم.

پی.نوشت. در همین لحظه خبرگزاری فارس یک خبر جدید نوشت: آخه واقعا اینا چه اصراری دارن به این زمینه گند بزنن؟

خبرگزاری فارس ، این یکی آزادی رو هم بیخیال شو

خبرگزاری فارس، این یک درخواست رسمی است از طرف یک کاربر نرم‌افزارهای آزاد.

خبرگزاری فارس ! من کاملا درک می‌کنم که اکثریت آدم‌ها شغلی دارن و معمولا هم در تعادل بین شرافت و درآمد، آدم‌ها کفه درآمد رو انتخاب می‌کنن. عبارت قلم به دست مزدور رو از خود شماها یاد گرفتم و واقعا تعجب نکردم وقتی دیدم خودتون هر دروغی رو برای دستمال به دستی پیش صاحب قدرت، می‌نویسین و مطمئن هم هستم اگر توی هر کشور دیگه‌ای هم بودین قلم به دستی صاحب قدرت اونجا رو می‌کردین نه شبه-عقیده فعلی‌تون رو. هرچند که امروز با خوندن چند صفحه از نوشته‌هاتون احساس کردم واقعا صفت «قلم به دست» به راحتی به شما اطلاق نمی‌شه.

به هرحال.. این کاسه لیسی قدرت، خوب نیست ولی در جامعه بیماری مثل مال ما، قابل درکه. من نه در حمله اینترنتی به شما شرکت کردم و نه هیچ وقت یک خبر ازتون خوندم و نه ناراحتی عظیمی داشتم از اینکه دروغ می‌نویسید و خودفروشی می‌کنید. اینه به خودتون مربوط بود و من مشکل رو بیشتر در این می‌دیدم که در کشور ما، غیر از کاسه لیسان قدرت، کسی دستش به هیچ مرجعی برای دادخواهی بند نیست. من هیچ وقت به شما اعتراض نکردم. اما حالا جریان فرق می‌کنه.

چی بگم؟ اشتباهات عظیم رو تذکر بدم؟ بگم این نسخه جدید لینوکس نیست و نسخه جدید اوپن زوزه است؟ بگم «just weeks after Canonical pushed the latest version of Ubuntu out the door» یعنی «فقط چند هفته بعد از اینکه کانونیکال آخرین نسخه اوبونتو را عرضه کرد» و نه «مبتنی بر لینوکس اوبونتو بوده»؟ بگم «لینوکس کرنل» انگلیسی است و تو فارسی می‌گیم «کرنل لینوکس»؟ بگم که وقتی خبر رو نمی‌فهمی باید چند پاراگراف در مورد کی دی ای و گنوم و نصب روی حافظه‌های جانبی رو بکنی «یکی از ویرایش‌های محبوب سیستم عامل لینوکس است که به طور اختصاصی توسط شرکت ناول طراحی و روانه بازار شده و کاربران و علاقمندان خاص خودش را دارد؟» بگم این لینوکس جامعه محور است و به طور اختصاصی توسط ناول طراحی نشده؟ بگم که «social networking applications» همون چیزیه که تو ازش می‌ترسی نه «برخی نرم‌افزارهای شبکه‌ای»؟ جمله به جمله در مورد چیزی که نمی فهمی، کلمه نوشته‌ای… مسخره است ولی اینم بگم که «ناول بسته‌ای حاوی ۱۰۰۰» هم اشتباه مطلقه. بحث اینه که «در این بسته – یعنی کل اوپن زوزه – بیش از هزار…»

خبرگزاری فارس! ما تو رو دروغگو و غیرصادق می‌شناسیم. قبول. خبر دزد می‌شناسیم. قبول. اما توی حوزه سیاست و اجتماع. این «نرم افزار آزاد» درباره آزادی است. درباره حق انتخاب. درباره اینکه افراد حق دارن در مورد چیزی که استفاده می‌کنن نظر بدن و تا عمقش رو بفهمن. نرم افزار آزد در مورد چهار تا ‌آزادی حرف می‌زنه:

آزادی ۰: اجرای برنامه به هر مقصودی

آزادی ۱: آزادی بررسی چگونگی کار برنامه و تغییر آن در صورت تمایل

آزادی ۲: آزادی پخش نرم افزار اصلی به دوستان و همسایه‌ها

آزادی ۳: آزادی بهبود برنامه و پخش نسخه‌های بهبود یافته

می‌بینی؟ این دنیا به درد تو نمی‌خوره. آدم‌ها توی این دنیا تغییر می‌خوان، چیزها رو عوض می‌کنن، حق انتخاب دارن، به هر مقصودی اجازه دارن از چیزها استفاده کنن (تا وقتی آزادی‌های دیگه زیر سوال نرفته) و با عشق،‌ در کنار هم می ایستن. این دنیا به درد تو نمی‌خوره خبرگزاری فارس. لطفا این دنیا رو بیخیال شو – حداقل تا وقتی که دستمال به دست کسی هستی که تفنگ و زندان و طناب دار داره.

انتهای پیام/ج