بمب گوگلی، افتخار ایرانی

بمب گوگلی مفهومی آشنا برای اکثر وب‌نشینان ایرانی است. حتی خیلی‌ها احساس می‌کنند ایرانی‌ها مخترع بمب گوگلی هستند و بزرگترین و با افتخارترین بکارگیرندگان آن.

واقعیت – هرچند ما دوستش نداشته باشیم – این است که بمب گوگل از سال ۲۰۰۰ وجود داشته و استفاده شده است.



عبارت «گوگل بمب» برای اولین بار در
۶ آوریل ۲۰۰۱ توسط آدام متث

در یک مقاله استفاده شده

مدتی بود که ایمیل / کامنت و انواع دیگر اسپم دریافت می‌کردم که از من می‌خواستند در «بمب گوگلی علیه یاهو که ایران را از لیست کشورهایش حذف کرده» شرکت کنم. هیچ وقت جزو هیچ بمب گوگلی نبوده‌ام و این بار هم نخواهم بود و دوسه روزی هم بود که می‌خواستم در این باره بنویسم ولی فرصت نمی‌شد تا اینکه امروز نوشته خوب مزیدی درباره بمب گوگلی را دیدم و تشویق شدم که نظرم را زودتر بنویسم.

مزیدی به مساله فنی و رسانه‌ای اشاره کرده:

گوگل مدتی پیش اعلام کرد که الگوریتم شناسایی بمب دارد که تا حد ممکن آن را بی‌اثر می‌کند.

گیرنده کیست؟‌ فرستنده کیست و رسانه چیست؟ مگر کسی در گوگل به دنبال ایمیل یاهو می‌گردد؟

من هم دو نقد بالا را تکرار می‌کنم به علاوه چند نکته اضافی:

بمب گوگلی در ایران به معنی بلندتر عربده کشیدن جا افتاده. بسیار بسیار زشت، غیراخلاقی و دور از فرهنگ همکاری است که من با گمراه کردن آدم‌ها، نظر خودم را القا کنم. ما می‌خواهیم هرکس گفت «خلیج العربی» چیزی را بشنود که ما می‌گوییم، هرکس گفت «ایمیل یاهو» اعتراض‌های ما را ببیند و … عملا داریم روند اطلاعات را مختل می‌کنیم به نفع چیزی که باور داریم صحیح است. این بسیار زشت تر از سانسورچی‌ای است که روند اطلاعات را می‌بندد. فرض کنید بنویسید: «تکامل در نظریه داروین» و اینترنت ملی شما را به صفحه «آیه‌های مرتبط با خلقت در قرآن»‌ راهنمایی کند.

«همکاری» و «اتحاد» و «انسجام» و «غیرت ایرانی» و انواع دیگر «کاری رو بکن که همه می‌کنن» وقتی استفاده می‌شوند که «فکر کنید» و «تصمیم آزاد» و «عقل» به هدف مورد نظر منتقل کننده پیام نمی‌رسند. لات بازی‌های کودکی را یادتان هست؟ من یک روز با افتخار تعریف کردم که وقتی «ما»‌ در پیاده رو حرف می‌زدیم آنقدر زیاد و کنار هم بودیم که مردم مجبور می‌شدند از خیابان تردد کنند چون «کل پیاده رو بسته شده بود». الان خجالت می‌کشم اما لااقل از آموزه‌اش استفاده می‌کنم و دیگر افتخار نمی‌کنم که «ایرانی‌ها اونقدر متحد هستن که هر کس جرات کنه تو گوگل دنبال ایمیل یاهو بگرده، دهنش سرویسه». نه! من جزو بمب نیستم.

بمب‌های گوگلی کلاسیک رو نگاه کنید: اگر جستجو می‌کردید «dumb motherf_uck_erK» به نتیجه «جرج بوش» می‌رسیدید. اگر «talentless hack» رو جستجو می‌کردید به سایت دوست آدام میث می‌رسیدید. اگر دنبال «liar» می‌گشتید به «تونی بلیر» می‌رسیدید و در فرانسه اگر دنبال «وزیر پولشو» می‌گشتید، نتیجه مقاله در مورد پولشویی یکی از وزرا بود. دو نکته را دقت کردید؟ هدف انسان دوستانه و ضد فساد سیاسی و در عین حال استفاده از کلمات «خنثی». معمولا کسی در اینترنت به دنبال وزیر پولشو، دروغگو و «هک بی‌نیاز به استعداد» نمی‌گردد. پس این کارها یک جور تبلیغات رسانه‌ای است نه بلندتر از همه فریاد کشیدن و جریان آزاد اطلاعات را منحرف کردن. فرض کنید به جای منحرف کردن نتایج جستجوی خلیج عربی به یک سایت که حداکثر خواننده را به دادن یک فحش به ایرانی‌های زورگو ترغیب می‌کند، به سراغ نوشتن تعداد بسیار زیادی مقاله فارسی و انگلیسی و حتی عربی الکن می‌رفتیم… یا مثلا فرض کنید به جای «جنگ با یاهو از طریق بمب گوگلی» می‌گفتیم که از سرویس‌های یاهو استفاده نخواهیم کرد و به هیچ ایمیلی که از یاهو بیاید هم جواب نخواهیم داد یا فقط این جواب را خواهیم داد «یاهو کشور ایران را به رسمیت نمی‌شناسد پس من از جواب دادن به این نامه معذورم». ولی ما ترجیح می‌دهیم جوری از شرف‌مان دفاع کنیم که به هیچ وجه لطمه‌ و دردسر نداشته باشد (:

آخرین نکته این است که یاهو با ما سرجنگ ندارد. شمس تبریزی داستانی دارد در مورد مردی که مادرش را کشته بود. قاضی می‌پرسد «چرا مادرت را کشتی» و پسر جواب می‌دهد «چون با یک مرد دیدمش» و در جواب قاضی که «چرا آن به جای مادرت، آن مرد را نکشتی؟» جواب داد: «در آنصورت باید هر روز یک نفر را می‌کشتم. مادرم را کشتم و از کل ماجرا راحت شدم». به نظر من شیوه دفاع از حیثیت ایرانی این نیست که یک روز به گوگل بگوییم ایران کشور است، یک روز به عرب ها بگوییم با ایرانی‌ها رفتار بدی نداشته باشند، یک روز به آمریکا بگوییم از ما انگشت نگاری نکند، یک روز به پلیس فرانسه بگوییم ایرانیان را کتک نزند، یک روز به رییس دانشگاه کلمبیا بگوییم همه ایرانی‌ها مثل هم نیستند، یک روز به پی‌پال بگوییم اکانت‌های ما را نبندد، یک روز به سیسکو بگوییم اجازه دانلود فایل به ما بدهید، یک روز به گوگل بگوییم پروژه‌های ما را از گوگل پروجکت حذف نکند و … به نظرم اگر می‌خواهیم مفتخر باشیم باید کاری کنیم که دنیا برایمان احترام قایل باشند نه اینکه ما را به عنوان یک کشور طرفدار تروریسم و دارای بالاترین میزان مصرف مواد مخدر و بالاترین میزان اعدام و قتل رسمی کودکان و … بشناسند.

دوستان من هم ایرانی هستم و کشورم را دوست دارم. به همین دلیل عضو هیچ بمبی نمی‌شوم تا کشورم در دنیا بیشتر و بیشتر به خفه کردن صدای مخالفین متهم نشود. عضو هیچ بمبی نمی‌شوم تا بگویم که برای صداهای اقلیت احترام قایلم و عضو هیچ بمبی نمی‌شوم تا به خودم دلداری نداده باشم که برای وطنم در حال مبارزه، قهرمان‌ و مفتخرم.

عکس زیبای لوگوی گوگل با عکس بمب رو از وبلاگ لگوفیش برداشته ام.

مشکلات آی تی در ایران

دوست خیلی خوبی ایمیل زده و خواسته [احتمالا فهرست وار] مشکلات آی تی از نظر خودم رو بنویسم. به نظرم خیلی خوبه این رو به شکل یک پست همینجا بنویسم تا دوستان دیگه بتونن کاملش کنن تا در نهایت این دوستمون مجموعه خوبی از مشکلات آتی رو در دست داشته باشه.

به نظر منطقی است که مشکلات آی تی رو دو سه بخش کنیم:

۱. سخت افزار

۲. نرم افزار

۳. شبکه

من تخصصی در سخت افزار و نرم افزار کشور ندارم و فقط نظراتم را می‌گویم که ممکن است اصولا از نظر فنی هم اشتباه باشد. ولی در مورد شبکه نظرم کمی تخصصی‌تر است.

۱. سخت افزار

شاید مشکل اصلی من و شما سخت افزار نباشه ولی اگر بخواهیم درباره وضعیت کشور حرف بزنیم، سخت افزار فاکتور بسیار مهمی است. ضریب نفوذ کامپیوتر در کشور حدود ۵۰ است یعنی تقریبا نصف خانوارهای کشور به کامپیوتر دسترسی دارن ولی از این تعداد فقط ده درصد به اینترنت متصل هستند.

شاید اول ۵۰ به نظر رقم بالایی برسه ولی فراموش نکنید که کارت سوخت با اینترنت داده می‌شه، ثبت نام کنکور ارشد فقط اینترنتی است و .. و این به معنی است که عملا ۵۰ درصد کشور از همون ابتدا کنار گذاشته شده اند و بعد هم اون ۴۰ درصدی که مودم ندارند، امکان دسترسی به این «خدمات» رو بسیار به سختی خواهند داشت.

درعین حال به یک روستا بروید و ببینید چند خانواده کامپیوتر دارند؟ در یک شهرک مهاجرنشین چطور؟ در یک خانواده کارگری توی هفت تپه چطور؟ اینها مشکلات آی تی کشور است. اون مشکلاتی که من شما راحت نمی بینیم و فکر می کنیم مهمترین مشکل نبودن ADSL است (:

۲. نرم افزار

سیستم عامل ما چیست؟ ویندوز. تک و توکی که لپ تاپ داریم ویندوز رجیستر شده هم داریم اما شاید اگر تمام ایران را بگردید، صد تا آفیس مایکروسافت رجیستر شده هم پیدا نکنید. کشوری که پشتوانه‌اش روی دزدی نرم‌افزار بنا می‌شه، امکان رشد در زمینه آی تی رو نخواهد داشت. شاید تلخ باشه ولی واقعیته. تا وقتی قوانین کپی رایت به ما تحمیل نشده‌اند، امکان رشد یا صادرات نرم افزار نداریم و وقتی هم این قوانین به ما تحمیل شدند تا چندین سال باید بودجه کشور رو بدهیم به مایکروسافت تا برای تک تک اداره‌ها و مدرسه ها و آدم ها لیسانس استفاده بخریم (: اگر هم آن روز به یاد مهاجرت به نرم افزارهای آزاد بیافتیم، خیلی دیر شده است و کلی طول می کشد تا مهاجرت کامل شود. به عبارت دیگر سال‌هایی که می‌شود صرف توسعه نرم افزار و آی تی در کشور کرد را مشغول سر و کله زدن با سیستم عامل هستیم.

از طرف دیگر زبان ما فارسی است و اینکار باعث می‌شود تمام نرم‌افزارهای وارداتی نیازمند بومی سازی شدید باشند (تقویم و زبان و راست به چپ و …)‌. این مساله در دنیای بازمتن با استانداردهای مختلفی مشغول حل شدن است و برای بهتر شدن، نیازمند حمایت دولتی است. دولت باید (بخوانید وظیفه دارد) از پروژه‌های فارسی سازی بلند مدت اضافه کردن امکانات راست به چپ و utf-8 و کلا i18n حمایت کند تا اطمینان کسب کنیم که در آینده هم مثل امروز کار ما فقط پشت پروژه‌های جهانی حرکت کردن و فارسی کردن آن‌ها نیست. شکی نیست که خروجی این پروژه‌ها باید وسیع باشند. مثلا فارسی کردن نسخه فلان، فلان نرم‌افزار به هیچ دردی نمی‌خورد.

۳. شبکه

این روزها داشتن کامپیوتر بدون اینترنت عملا بی معنا است. ضریب نفوذ اینترنت هم بر خلاف دروغ‌هایی که جدیدا ادعا می‌شود بعید است بیشتر از ده، پانزده درصد باشد. این یعنی عملا هشتاد و پنج درصد کسانی که کامپیوتر دارند از آن استفاده نمی کنند (این روزها کامپیوتر باید یک رسانه دو طرفه باشد نه یک ایستگاه بازی یا ماشین تایپ) اول باید ضریب نفوذ اینترنت در شهرستان‌ها بالا برود.

اینترنتی که ما داریم عملا فیلترنت‌ است. فیلترینگ باید کم شود. از نظر من باید محو شود ولی به راحتی می شود استدلال کرد که فیلتر بودن کلی سایت تخصصی و مفید، جلوی توسعه آی تی را کند می‌کند. از یک طرف اطلاعات مورد نیاز در دسترس نیست و از طرف دیگر فعالیت روزمره ایرانیان در اینترنت تبدیل شده به پیدا کردن راه‌های عبور از فیلترینگ. این وقت می‌توانست در جاهای بسیار مفیدتری سرمایه‌گذاری شود.

اینترنت ذاتا رسانه‌ای آزاد است و مثل نرم‌افزارهای آزاد، دلیل پیشرفت آن هم همین امکان آزاد حرکت است. اضافه کردن مقررات دست و پاگیر به اینترنت، کارایی آن را کم می‌کند و در عین حال هزینه و انرژی کشور را صرف مبارزه با تکنولوژی می‌کند. مجلس به جای آنکه درگیر گسترش شبکه اینترنت شود، مشغول وضع این قانون می‌شود که مسوولین وب‌سایت ها و حتی وبلاگ‌ها را هم مثل روزنامه‌نگاران به زندان بفرستد و هزینه‌های میلیاردی را برای مسدود کردن اینترنت تصویب می‌کند. در این وضعیت اینترنت پیشرفت نمی‌کند.

هزینه اینترنت در ایران بسیار بالا است. سرعت دانشگاه‌ها بسیار پایین است و در یک کلام آن‌هایی هم که مثلا به اینترنت دسترسی دارند، هنگام کار دردسرهای خیلی زیادی دارند. منتظر ماندن در صف اتاق کامپیوتر خوابگاه و دانشگاه تجربه عجیبی نیست.

مشکلات شبکه‌ای بسیار زیاد است ولی آخرین چیزی که اینجا اشاره می‌کنم، سرعت است. سرعت ایران چند صدهم سرعت کشورهای پیشرفته هم نیست. درست است که این روزها دیگر هیچ چیز ایران شبیه کشورهای پیشرفته نیست ولی دولت اگر بخواهد با هزینه‌ای بسیار بسیار کم می‌تواند این سرعت را به حد قابل قبولی برساند اما اظهار نظرهایی مثل اینکه «سرعت ۱۲۸ کیلوبایت برای کاربران خانگی کافی است» فقط نشان دهنده این است که دولت نگران جریان آزاد اطلاعات است و وقتی شما نگران جریان آزاد اطلاعات باشید، توسعه اتفاق نمی‌افتد (نگاهی هم بیاندازید به نامه سرگشاده به وزیر فن آوری اطلاعات درباره «سرعت ۱۲۸ برای کاربران خانگی کافی است».


دوستان بسیار خوشحال می‌شم اگر در کامنت‌های چیزهایی که ذهنتون می‌رسه رو بگید. بخصوص مسایلی که من بشهون اشاره نکردم ولی روی وضعیت IT کشور تاثیر می‌گذارند را.

آیا سرویس MeeboMe برای چت با نویسنده وبلاگ به درد شما می‌خورد؟

میبو را احتمالا می‌شناسید: یک سرویس آنلاین که به شما اجازه می‌دهد از روی وب به پیام رسانهایی مثل یاهو مسنجر و گوگل تاک وارد شوید و با دوستان خود چت کنید (قبلا هم درباره اش نوشتم)

اما چند وقت قبل یک پزشک در مطلب خوبی سرویس MeeboMe را معرفی کرد که بخشی از میبو است و به کاربران وبلاگ ها و وب سایت ها اجازه می‌دهد با شما چت کند.

در این نوشته نگاه دقیق تری دارم به این ابزار و اینکه آیا کارا است یا نه. مساله هم بر می گردد به اینکه یکی از دوستانی که سایتشان را من طراحی می‌کنم از من خواست ابزاری برای ارتباط مستقیم خوانندگان با مسوولین سایت در سایت‌اش بگذاریم و من هم به فکر MeeboMe افتادم و قبل از اجرا روی سایت اصلی تصمیم گرفتم چند ساعتی روی سایت خودم امتحان اش کنم.

برای استفاده از سیستم چت خوانندگان با نویسندگان وبلاگ اول باید به سایت میبو می بروید. نکته دوست داشتنی این است که از همان صفحه اول کار اصلی شروع می‌شود. در صفحه اول رنگ ها و اندازه را انتخاب می‌کنید و در قدم دوم از شما درخواست می‌شود به خود میبو‌ لاگین کنید. یعنی باید یک شناسه در خود سایت میبو درست کنید. بعد از ساخت این شناسه و در قدم آخر یک کد به شما داده می‌شود که با گذاشتن آن در هر جای سایت، یک پنجره کوچک چت باز می‌شود که از طریق آن می‌شود با نویسنده وبلاگ چت کرد.

من این مراحل را طی کردم و بعد از گذاشتن کد در کیبرد آزاد، صفحه اولم به شکل زیر درآمد:


یک پنجره دوست داشتنی و کوچک که هرکس می تواند اسمی در آن انتخاب کند و شروع به نوشتن یک پیام کند و با فشردن enter، چت را شروع کند. در نوار بالا هم گفته شده که در حال حاضر من در سیستم حضور دارم یا نه. کدام سیستم؟ متاسفانه سیستم خود میبو. من باید به سایت meebo.com بروم، آن‌جا لاگین کنم و صفحه‌ای مثل این در وب برایم باز شود:


توجه کنید که این یک پنجره وب است و در یک صفحه معمولی وب باز شده. از امکانات آژاکس به خوبی اسفاده می کند و در نتیجه کار با آن بسیار شبیه کار با یک سیستم معمولی است جز اینکه من باید همیشه به آن وصل باشم و گاه گداری هم سری به این صفحه وب بزنم (یا به صداهایش گوش بدهم) تا ببینم آیا کسی می‌خواهد با من صحبت کند یا نه. اگر کسی شروع به چت کردن با من بکند، یک پنجره در این صفحه باز می‌شود و می‌توانم با او حرف بزنم.

در چند لحظه اول این سیستم به نظر جالب می‌آید ولی به نظر من به دلیل دو ضعف بزرگ، کاربردی نیست: ۱- تنها امکان استفاده از آن با اکانت خود میبو وجود دارد و ۲- حتما باید تحت وب چت کنید.

به نظر می‌رسد شرکت میبو خواسته از این سیستم به عنوان یک سیستم تبلیغاتی برای شناسه های خود میبو استفاده کند. این سیستم بسیار کاربردی تر می‌شد اگر می پذیرفت تا پیام‌های دریافتی از وبلاگ را با پروتکل‌های استاندارد یاهو، جیمیل، ام.اس.ان -یاهرچیز دیگری که میبو قدرت‌اش را دارد- به همان سرورها می‌فرستاد. با این روش من می توانستم جعبه گپی در وبلاگ یا سایتم داشته باشم و هرکس از آن استفاده کرد، در مسنجر مورد علاقه‌ام چت را شروع کنم.

شکی نیست که درصد بسیار بسیار کمی از افراد هر روز در میبو لاگین می‌کنند و صفحه وب را باز می‌گذارند تا با خوانندگان چت کنند. این جریان باعث خواهد شد چراغ آن‌ها همیشه خاموش باشد و سیستم عملا خلاف ایده اولیه‌اش کار کند و خوانندگان احساس کنند که شما هیچ وقت آماده نیستید تا جواب آن‌ها را بدهید. نکته بدتر این بود که با اتصال وطنی ADSLی که دارم، هر نیم ساعت یکبار میبو پیام می‌داد که به دلیل نامشخصی قطع شده‌ام و باید دگمه اتصال مجدد یا ReConnect را بفشارم.

من MeeboMe را از وبلاگم حذف کردم. سرویس دوست داشتنی‌ای است اما به نظر من فقط به درد کسی می‌خورد که اهل ورود هر روزه به میبو و بازگذاشتن همیشگی صفحه وب مربوط به آن و فشردن ساعت به ساعت Reconnect باشد. کاش پیام‌هایش را روی مسنجرها می‌فرستاد

نمودارهای زمانی تغییرات در مقالات ویکیپدیا

متاسفانهعرض نمودارها زیاد است و صفحه کمی به هم می ریزه. ترجیح دادم عرض نمودارها را کم نکنم تا اطلاعات از دست نره.

این برنامه کوتاه پرل یک فایل حاوی تاریخچه ویرایش‌های یک عنوان ویکیپدیای فارسی را می‌خواند و با کمک کتابخانه GD، نمودار تعداد ادیت روزانه را نمایش می‌دهد.

چند وقت پیش برای جواب به این سوال که نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی چه کسانی هستند، نوشتم (بررسی نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی). در کامنت‌ها دوستی این سوال جالب را مطرح کرده بود که زمانبدی ویرایش‌های یک مقاله چگونه است به عبارت دیگر می‌خواهیم ببینیم که یک مدخل (مثلا احمدی‌نژاد) در یک دوره یک‌ساله هر روز چند ویرایش داشته.

برای اینکار کافی است به مدخل مورد نظر برویم (در اینجا احمدی‌نژاد) و صفحه تاریخچه را مشاهده کنیم و سپس با کلیک کردن روی ۵۰۰، ۵۰۰ تغییر اخیر یک صفحه مثلا صفحه احمدی‌نژاد را ببینیم. حالا صفحه صفحه به عقب می‌رویم و کل تغییرات مقاله را در یک فایل ذخیره می‌کنیم.

با دادن این فایل به برنامه‌ای که برای اینکار با پرل نوشته‌ام، می‌توانیم نمودارهایی رسم کنیم که نشان دهنده تعداد ادیت هر عنوان در هر روز باشند.

تعداد ادیت شاید نشان دهنده «داغ»‌ بودن موضوع باشد. مقاله قبلی می‌گفت که احمدی‌نژاد داغ‌ترین موضوع ویکیپدای فارسی است. حالا بگذارید نگاهی به نمودار حاصل از این برنامه بیندازیم:


واقعا هم احمدي‌نژاد این روزها موضوع داغی در ویکیپدیا است. در هفته‌های اخیر زیاد ادیت شده و دو سه باری هم موضوع جنگ‌های ادیتی بوده است (۷۵ ادیت در یکروز). البته در بدو پیدایش(!) هم موضوع خیلی خیلی داغی بوده ولی بعد از ثبات نسبی مقاله مربوط به او، فقط در روزهای خاصی مورد بحث شدید (جنگ ویرایشی؟) بوده.

یک کاربرد جالب می‌تواند تطبیق این نمودار با وقایع سیاسی روزهای پر ادیت باشد. مثلا اینکه چک کنیم آیا در حوالی بیستم ماه چهار سال ۲۰۰۷، خبر خاصی بوده یا نه ؟‌ همینطور در هفته‌های اول ماه دهم میلادی و … نمودار حاصل از این اخبار می‌تواند جریان را بسیار جذاب تر کند.

حالا که ایده اصلی را گرفتید، نمودارهای بعدی را ببینید و خودتان تحلیل کنید. چون احمدی‌نژاد پر ادیت‌ترین بوده، اول سری زده‌ام به شخصیت‌های مشهور دیگر. مثل

سیدعلی خامنه‌ای


محمد خاتمی


و روح‌الله خمینی


شاید بشود استدلال کرد که هر چقدر ادیت یک موضوع کمتر پالسی باشد و روند دامنه‌دارتری داشته باشد، بحث بهتر پیش می‌رود. البته شاید هم اشتباه کنم. به هرحال چیزی که دیده می‌شود این است که در بین سه شخصیت بالا، بیشترین بحث در مورد روح الله خمینی در جریان است.

اما بنا به سنت مقاله‌های ویکیپدیا، نگاه هم انداختم به ادیان. نتیجه این بود:

اسلام


مسیحیت


دین بهایی


و مزدیسنا (زرتستی)


دو چیز برای من معنادار است. اول دعوای مقطعی و بسیار شدید در مورد دین بهایی و بعد بحث دائمی در مورد اسلام و دستکاری دائمی مقاله. آن را مقایسه کنید با نمودار مربوط به مدخل ایران:


به نظر من الگوها نزدیک هستند: ویرایش‌های دائمی و باحوصله. به نظر من این الگوی موضوعی است که آدم‌ها به شکل روزمره با آن درگیر باشند. افراد بیشتری دخیل هستند و نتیجه این می‌شود که بحث دائمی است و غیرپالسی.

اصرار!: بسیار ارزشمند خواهد بود اگر کسی که از وقایع سیاسی و جهانی مطلع است، نمودارها را با وقایع جاری در تاریخ‌های پالس تطبیق کند تا ببینیم آیا اتفاقات جهان واقعی تاثیر خود را سریعا در ویکیپدیا نشان می‌دهند یا خیر و آیا مثلا اعدام کودکان، در افکار عمومی ساکنان ویکیپدیا، علیه اسلام عمل می‌کند یا نه.

در نهایت اینکه برنامه را آن بالا گذاشته‌ام ولی استفاده از آن کمی توان فنی می‌خواهد. اگر کسی می‌خواست بدون سر و کله زدن با برنامه غیر کاربرپسندی که من نوشته‌ام، نتایج مشابهی در مورد مدخل خاصی را مشاهده کند، در کامنت‌ها خبر بدهد تا در عرض دو دقیقه نمودار را ایجاد کنم و برایش بفرستم (:

نمودار زمانی مرورگرهای تحت وب و یادی از مرورگر لینکس

من نمودار دوست دارم. اینترنت رو هم دوست دارم و این روزها بخش مهمی از اینترنت، وب است و مرورگرهاش. نتیجه این حرفها اینه که از نمودار پیشرفت زمانی مرورگرهای وب لذت می برم.


البته نمودار بسیار بزرگ است و من بخش کوچکی اش رو اینجا گذاشتم. برای دیدن نمودار کامل به لینک مراجعه کنید.

چیز دیگری هم که برام بامزه بود، خط مستقیم بالای نمودار اصلی بود. مرورگر ساده تحت وب لینکس اولین مرورگری بود که من باهاش کار کردم. یک مرورگر محیط متنی محبوب که هنوز هم گاهی کار من رو راه می ندازه (مثلا وقتی به یک سرور راه دور وصل می شم). صفحه این مرورگر وقتی چیزی شبیه به ویکی‌پدیا رو توش باز می کنید چیزی شبیه به این است:


اگر جایی عکس باشه، فقط یک نوشته نشون داده می شه که اگه با چپ و راست رفتن روش بایستید و Space رو بزنید، از شما مسیری می خواد که فایل رو اونجا ذخیره کنه و مابقی ماجرا.

این مرورگر محبوب، هنوز هم که هنوز است کاربردهای خودش رو داره. مثلا وقتی به یک سرور دوردست وصل می شوید و فقط خط فرمان دارید، از طریق این مرورگر می توانید صفحات وب رو چک کنید یا اگر قرار است متن یک صفحه رو بخوانید و در یک برنامه استفاده کنید، می توانید از این مرورگر استفاده کنید. (البته این روزها wget راه بهتری است)

انگار بد نیست یک برچسب «تاریخچه» هم باز کنم و گاهی درباره گذشته های دور بنویسم (:


الان دیدم که سایتی که به اون لینک داده ام، نمودار رو به شکل تصویر نذاشته و مرورش سخته. اون صفحه رو به شکل تصویر گذاشتم اینجا:

نمودار مقایسه سرعت اینترنت «پر سرعت» در جهان و ایران

دیروز نموداری در اینترنت منتشر شد تحت عنوان «مقایسه سرعت اینترنت پر سرعت در کشورهای مختلف جهان» و خب بالطبع ایران ما – احتمالا به خاطر عقاید حاکمان اش – در این نمودار جزو کشورهای جهان به حساب نیامده بود.

نمودار رو که باز کردم، دلیل نبودن ایران واضح تر شد. اصولا مقیاس اینترنت پر سرعت با «مگابیت در ثانیه» سنجیده شده بود در حالی که در ایران کاربرانی که خوش شانس باشند و حاضر باشند یک دهم درآمد حداقل رو برای اینترنت بدهند، دسترسی ای بیشتر از ۱۲۸ کیلوبیت در ثانیه نخواهند داشت.

فقط برای نشون دادن وضعیت، ایران رو هم به این نمودار اضافه کردم اما اونقدر کوچیک شدیم که حتی به چشم نمی یومد. سرعت ما ۱۲۸ است که با مقایس مگابیتی این نمودار می شود 0.128 ! برای اینکه حداقلی دیده شود، قسمت کندترین کشورها را تقریبا چهار برابر بزرگ کردم تا بتوانیم ایرانی که تقریبا یک هشتم کندترین کشور «جهان» است را ببینیم. اینهم نتیجه:


بررسی نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی

مدت ها است که مزیدی برای پیشبرد ویکیپدیای فارسی می نویسه و تلاش می کنه. آخرین مطلبش هم در مورد افراد فعال در ویکیپدیای فارسی بود (فعالان ویکی‌پدیا).

می دانیم که ویکی چیزی است که هرکسی‌ می تواند آن را ویرایش کند. ویکی‌پدیا هم دانشنامه ای که هر کس حق دارد هر صفحه ای اش را تغییر دهد. اما واقعا چه کسانی مشغول انجام این تغییرات هستند؟

این مساله برای من هم جالب شد. من سوالم این بود که آیا چند نفر آدم خاص هستند که زور می زنند ویکی‌پدیا پیش بره یا واقعا شاهد یک حرکت جمعی هستیم. درعین حال این سوال فرعی را هم داشتم که مورد مناقشه‌ترین موضوعات ویکی‌پدیا چه چیزهایی هستند.

از آنجایی که ویکی‌پدیا بر اساس فرهنگ OpenSource (بازمتن)‌ توسعه یافته، از مسیر download.wikipedia.com کل بانک های اطلاعاتی آن قابل دسترسی هستند. من بانک مربوط به تغییرات اعمال شده در هر مقاله را دانلود کردم و بعد از باز شدن، تقریبا ۱۸۵ مگابایت اطلاعات در آن بود.

وظیفه اولین برنامه، تعیین مورد مناقشه ترین (پر ویرایش ترین) مقالات در ویکی‌پدیای فارسی بود. یک برنامه کل فایل را مرور کرد و تعداد ویرایش های هر مقاله را شمرد. نتیجه چیزی شبیه به این بود:

عنوان تعداد ویرایش
محمود احمدی‌نژاد 1160
ایران 998
دین بهائی 768
افغانستان 629
قرآن 487
سید روح‌الله خمینی 478
اسلام 468
اسرائیل 417
کردها 397
فهرست مشاهیر ایرانی 383
بهاءالله 380
محمد 374
تبریز 364
ایالات متحده آمریکا 353
آدولف هیتلر 352
آذربایجان 350
کوه دماوند 346
فهرست هنرپیشگان ایرانی 336
تهران 332
لنگرود 331

اطلاعات منظم، مثل همیشه جالب است (: بحث ادیان داغ است و سیاست و بدون شک رییس جمهوری پر از داستان ما، احمدی نژاد. حاشیه: جالب است یکبار از ویکی‌پدیای انگلیسی هم همین آمار را بگیریم تا ببینیم آیا آنجا هم دعوای سیاست و دین است؟ کار بعدی این بود که نگاهی بیندازیم به کل افرادی که مقالاتی که بیشتر از ۱۰۰ بار ویرایش شده اند را ویرایش کرده اند. مساله این است که آیا یک عده خاص مشغول ادیت همه مقالات هستند یا افراد مختلف و متنوع، مشغول ادیت مقالات متنوع هستند.

برای اینکار کل این افراد و مشارکت هایشان مشخص شد و با مرکز قرار دادن مقالات، افراد در «بهترین» نقطه مرتبط با مقاله هایی که ادیت کرده بودند چیده شدند. الگوریتم درست مشابه عملکرد فنرهای ایده آلی است که یکسری نقطه را به هم متصل کرده باشند. انتظار می رود که هر چقدر افراد به دور نمودار نزدیک شوند بهتر باشند (به این معنی که تعداد افراد بیشتری مقالات متنوع تری را ادیت کرده اند). این حاصل کار این بخش از کار است.


نقشه دوست داشتنی شده. نقاط آبی افراد را نشان می دهد و نقاط قرمز مقالات با ادیت بیش از ۱۰۰ بار را. نتیجه خوب است: تعداد زیادی آدم مشارکت دارند و تعدادی هم خیلی جدی به ادیت خیلی چیزها مشغولند (معمولا تمیز کردن مقالات و طبقه بندی و ..). البته سعی کرده ام تا حد ممکن ربات هایی که می شناختم را کنار بگذارم. خوشحال می شوم اگر کسی لیست کامل ربات ها را برایم بفرستد.

قدم بعدی بررسی دعواها (کشمکش های ویرایشی) است. از جدول، دیدم که دین مساله مهمی است و به طبع،‌ طرفداران سر سخت خود را هم دارد. اول الگوریتم قبلی را روی دین اسلام و بهاییت اجرا کردم. نتیجه این است:

در این نمودار و تمام نمودارهای پایینی، تنها افرادی به نمایش در آمده اند که بیش از ۱۰ بار هر مقاله را ادیت کرده اند


نقاط نشان دهنده افراد هستند و فلش ها نشان دهنده ویرایش (تعداد دفعات ویرایش را حذف کرده ام). نمودار جالبی داریم. هر دین ویرایش کنندگان خود را دارد و یک مجموعه هم ویرایش کننده هر دو دین. بسیار جالب است که با وجود ضریب نفوذ بسیار کمتر بهاییت در ایران (البته نسبت به اسلام)، ادیت کننده صفحات آن بسیار زیاد هستند (همبستگی بالا و استفاده از اینترنت بین فعالان این دین). این نمودار به وضوح نشان می دهد که ویکی‌پدیا چطور کار می کند و چگونه جلوی متعصبان گرفه می شود. به نظر من بیشتر افراد وسطی، باید کسانی باشند که به یکی از این دو دین گرایش خاص دارند و دائما دین دیگر را هم ادیت می کنند تا نظر خودشان را بگنجانند ولی گروه انبوه‌تر ویرایش کننده هر دین، جلوی یکسویه شدن نظرات را می گیرند. جالب است در همین نمودار، تعداد ویرایش هم نشان داده شود.

در قدم بعدی، به عنوان یک آزمایش، بنیانگذار دین بهایی (بهاء‌الله) را هم به نمودار اضافه کردم. نتیجه را ببینید.


وضعیت تقریبا مشابه قبل است با این تفاوت که عده ای هستند که اسلام و بهاء الله را تغییر می دهند بدون اینکه به دین بهاییت دست بزنند. و در عین حال تقریبا نصف افرادی که در ویرایش اسلام و دین بهایی فعال هستند، صفحه بهاء‌الله را هم تغییر می دهند.

اما برگردیم به بحث ادیان. بهاء الله را از نمودار کنار می گذاریم و دیگر دین ایران (دین پیامبر زرتشت به نام مزدیسنا که معمولا آن را زرتشتی می نامیم) را به نمودار اضافه می کنیم:

گروه کوچکتری هستند که هر سه این ادیان را ادیت می کنند. گروهی فقط بین اسلام و دین بهایی بحث می کنند و بین اسلام و مزدیسنا افراد کمی هستند. فقط یک نفر هم هست که هم به دین بهایی می پردازد و هم به دین مزدیسنا. مزدیسنا هم مثل دیگر ادیان، ادیت کننده های اختصاصی خود را دارد که تعداد آن ها هم (نسبت به ضریب نفوذ این ادیان در کشورهای فارسی زبان) بسیار زیاد است.

در نهایت مسیحیت را هم به نمودار اضافه کردم. شکل تقریبا به هم ریخت:


و این به هم ریختگی هم با معنا است. احتمالا مسیحیت هم ادیت کننده های خودش را دارد و هم افراد مستقلی هستند که همه اینها را ویرایش می کنند. به عبارت دیگر با هر چیزی در حد معقول رابطه دارد و این یعنی گروه بندی خاصی پشت مسیحیت نیست و در بحث خیلی خاصی هم شرکت ندارد. در عمل می توانیم بگوییم که مسیحیت (که جزو مقالات پر ادیت هم نبود و فقط به خاطر دین بودن به این نمودار اضافه شد)، موضوع مورد مناقشه ای در ویکیپدیای فارسی نیست.

توجه : نرم افزارهایی که به زبان Perl / پرل برای اینکارها نوشته ام آنقدر کاربر پسند نیست که جز خودم کسی بتواند به راحتی از آن ها استفاده کند. پیچیده هم نیستند البته و کسی که بتواند بنا به نیازش آن ها را تغییر بدهد، راحت تر است خودش آن ها را بنویسد. در عین حال این برنامه از ابزارهای لینوکسی برای ترسیم نمودارها استفاده می کند (بسته Graphviz). اما اگر کسی احساس می کند که به برنامه ها به دردش می خورند، خبر دهد تا برایش بفرستم. در عین حال اگر تحلیل خاصی به ذهن تان می رسد که می تواند جالب باشد ولی خودتان نمی توانید اجرایش کنید، مطرح کنید (:‌ شاید توانستیم با هم چیز قشنگی تولید کنیم.

ویکیپدیا، بازیگرانش و نقش ما

ویکیپدیا و بخصوص ویکیپدیای فارسی رو تقریبا همه می شناسیم. یک دانشنامه تحت وب که هرکسی می تونه هر جاییش رو ادیت کنه. یعنی مثلا اگر من می خواستم چیزی درباره تاروت بدونم، به مقاله ویکیپدیای تاروت مراجعه می کنم و اطلاعات ابتدایی می گیرم. حالا اگر اونجا اشتباهی ببینم یا چیزی اونجا باشه که بدونم اشتباهه، می تونم دگمه ویرایش رو بزنم و این مقاله رو ادیت کنم!

اولین سوال اینه: خب با آدم های بیماری که همه چیز رو خراب می کنن چیکار کنیم؟

سوال مهمیه و جواب ساده ای داره: بذارین به بیماریشون ادامه بدن. به نظر ما آدم های خوب بیشتر از آدم های بد هستند و در نتیجه هر خرابکاری آدم های بد، توسط آدم های خوب بیشتر، جبران می شه. در عین حال توجه کنید که کل ادیت ها، در سیستم باقی می مونه و مثلا اگر الان شما برین نوشته تاروت‌ رو پاک کنید یا خراب کنید، من به سادگی به سیستم می گم که همون قبلی رو دوباره بیاره (:

ویکیپدیای انگلیسی خیلی خیلی خوب رشد کرده اما مال فارسی اونقدری که پتانسیل داره خوب کار نکرده. مزیدی عزیز که یکی از بهترین های وبلاگستان ما است، جدیدا تلاشی رو شروع کرده برای بهتر کردن ویکیپدیای فارسی. من هم خوشحال می شم بتونم کمک کوچیکی بکنم.

راستش مزیدی می خواد یک بازی وبلاگی راه بندازه. فکر کنم خودش هم بدونه که جلب همکاری راحت نیست. ایده اش اینه که مثل یا بازی وبلاگی، به ویکیپدیا لینک بدهیم، درباره اش بنویسیم و … من رو هم دعوت کرده و چون مفیده، من هم هستم (:

می خواستم چیزی در مورد ویکیپدیا بنویسم و به ذهنم رسید یک تحلیل آماری می تونه شروع بامزه ای باشه. به این نگاه کنید:


این نمودار می گه تعداد کاربران ویکیپدیا در هر کدام از سرویس دهنده های اینترنت چقدره (البته پارس آنلاین رو نتونستم پیدا کنم). این نمودار از تحلیل لینک صفحات شخصی کاربران به ISP ها که به شکل خودکار ایجاد می شود،‌درست شده. عجیبه که مروا در این جریان اوله ! داتک درست دو نفر کاربر کمتر از شاتل داره و در آخر هم امیدان است.

اما چیزی که من در اصل دنبالش بودم این است:


نمودار اینکه ویکیپدیا به کجاها لینک داده. مقالات ویکیپدیا مراجع بسیار مهمی هستند. خیلی وقت ها یکی از اولین جاهایی است که افراد برای گرفتن اطلاعات درباره موضوعات خاص می خونند. به همین دلیل برام جالب بود که نویسندگان این مرجع (که من و شما هستیم) کجاها رو مرجع نوشته های خودشون قرار دادن. جالبه که بیشترین مراجع،‌ انواع و اقسام خبرگذاری ها هستند! از بی بی سی گرفته تا خبرگزاری مهر تا تلویزیون تا خبرگزاری میراث فرهنگی. بقیه سایت ها هم تحلیل اش با شما چون این یک مقاله تحلیلی نیست: این شرکت در بازی است.

بازی ویکیپدیا رو مزیدی شروع کرده و علی رغم نزدیک نبودن به سبک بازی هایی که کارشون می گیره من طرفدارش هستم چون شدیدا مفید است: من و شما سعی می کنیم سایتی با پتانسیل عالی رو، به دیگران معرفی کنیم و خودمون ازش حمایت عملی بکنیم. من امروز دو تا مقاله ادیت کردم و در فهرست دوستانم قرارش دادم. قبلا هم دو سه جلسه کارگاه مانند درباره ویکیپدیا داشته ایم و به همین دلیل دو سه نفر از آنجا و دو سه نفر از دوستان نزدیک را به ویکی بازی دعوت می کنم: یک لینک بدهید و یک مطلب در این باره بنویسید. دعوت شده های من اینها هستند لیلا، سینا، احمدنیا، پویان و روبو را دعوت می کنم.