جمعه ها: هفت واقعیت در مورد ترنس ها

طیف گرایشات جنسی

هفته قبل مطلبی داشتم در مورد هفت افسانه در مورد ترنسجندرها. فیدبک ها متنوع بود و نشون می داد که آگاهی کافی در مورد این مفاهیم وجود نداره. مشکلی هم نیست. اصولا هدف این مجموعه مطالب «جمعه‌»ها ، حرف زدن در مورد چیزهایی است که باید در موردشون بدونیم ولی این اجازه رو معمولا نداشتیم یا حتی سعی شده امور غیرواقع به ما آموزش داده بشه.

در مورد اون مطلب، این مطلب رو دریافت کردم که به شکل مهمان منتشر می کنم:

سلام جادی جان،

من خودم یک تراجنسی هستم و منتظر آزادی. امیدوارم این مطلب به درد دوستان بخوره. از تو هم بابت فرصتی که به من دادی ممنونم. این شما و اینم هفت واقعیت

۱. تراجنسیتی یا ترنسجندر به افرادی گفته می‌شود که ابراز جنسیتی (gender expression) متفاوتی از هویت جنسی (sex identity) زمان تولدش داره. اصطلاح تراجنسیتی یا ترنسجندر بسیار گسترده است و شامل گروه های زیادی مثل دوجنسه ها، دوجنسیتی ها، تراجنسی ها، زنانه پوش ها و … میشه که هر کدام تفاوت های اساسی با هم دارند

هویت جنسی: تشخیص زن یا مرد بودن افراد بر اساس اندام جنسی
هویت جنسیتی: تشخیص خود فرد از زن یا مرد بودنش بدون توجه به اندام جنسی. یعنی ممکن است فرد در ذهن تصور کند مرد است ولی در اندام جنسی زن باشد
ابراز جنسیت: به معنی رفتارها و اعمالی است که دیگران آن را با کلیشه های موجود در جامعه مطابقت داده و متوجه زن یا مرد بودن فرد می‌شوند بدون اینکه از اندام جنسی او با خبر باشند. مثلا فردی لباس زنانه پوشیده، اسمی زنانه دارد، صدایی زنانه، آرایش میکند و.. دیگران از رفتار او متوجه زن بودنش میشوند هرچند شاید فرد در اندام جنسی مرد باشد

۲. تراجنسی یا ترنسکشوال یکی از زیر شاخه های ترنسجندر هست و به افرادی گفته میشه که هویت جنسیتی (gender identity) متفاوت از هویت جنسی زمان تولدشون دارند. این تضاد تا جایی پیش میره که فرد رو مجبور به تغییر جنس (که اشتباها تغییر جنسیت گفته میشه) میکنه. یک تراجنسی ، دوجنسه یا دوجنسیتی نیست. دوجنسه یا هرمافرودیت فردی هست که در زمان تولد هر دو آلت تناسلی رو داره که یکی یا هر دو آلت مبهم هست و باید یکی از دو آلت فدای آلت دیگر بشه. تا امروز یک هرمافرودیت کامل (با هر دو آلت کامل و بدون نقص) به دنیا نیومده. دوجنسیتی هم فردی هست که با یک آلت به دنیا میاد ولی در رفتار یا همان هویت جنسیتی و ابراز جنسیتی رفتاری مخلوط از زن یا مرد داره.

۳. بر طبق آخرین نسخه راهنمای تشخیصی بیماریها یا همون DSM تراجنسیتی دیگر یک اختلال یا بیماری روانی نیست. در آخرین نسخه تراجنسیتی از شاخه اختلال هویت جنسیتی خارج شده و به شاخه آشفتگی جنسیتی منتقل شده. یعنی تراجنسیتی دیگه اختلال نیست

۴.در ایران جراحی تغییر جنس (که اشتباهی میگن جراحی تغییر جنسیت) به صورت قانونی و تنها برای تراجنسی ها انجام میشه. تراجنسی در ایران به عنوان اختلال هویت جنسیتی طبقه بندی میشه (و هنوز از دنیا عقبه) و تا حدودی تحت حمایت بهزیستی قرار میگیره. بعد از تغییر هم شناسنامه و مدارک شناسایی فرد تعویض میشه

۵. تغییر جنس از سال ۱۳۶۳ با حکمی که مرحوم مریم خاتون ملک آرا از امام خمینی در جماران گرفت شرعی و حلال هست البته برای تراجنسی ها. ملک آرا در جماران با امام خمینی ملاقات کرد و بعد از توضیح حالات و روحیات خودش و مشورت امام خمینی با پزشکان معتمدش فتوای شرعی بودن تغییر رو صادر کرد. جالبه بدونید توی اون مجلس آقای خامنه ای برای ملک ارا چادر آورد و ایشون رو محجبه کرد. خیلی از فقها حکم به مشروعیت این کار دادند. مسیحیت، یهودیت و اهل تسنن مخالف تغییر برای تراجنسی ها هستند

۶. افسانه شیمیل رو از ذهنتون بیرون کنید. چیزی به نام شیمیل (اونطوری که در ذهن خیلیا هست) وجود نداره. گفتن شیمیل به یک ترنس (مخفف ترنسجندر) دقیقا مثل این میمونه که به یک زن مادرزاد بگید فاحشه یا هرزه. شیمیل یک کلمه سخیف هست که به ترنس های خود فروش گفته میشه. این ها افرادی هستند که با هورمون و لیزر بدنشون رو مشابه زنان کردند و آلتشون رو برنداشتند. ترکیب این کار شده شیمیل که بتونند خودفروشی کنند خیالتون راحت هیچکس شیمیل به دنیا نمیاد

۷. در آخر هم چند تا نکته برای دوستانی که یک ترنس رو میبینند و میشناسند. یک ترنس قرار نیست تمام ترنس های تهران رو بشناسه، قرار نیست قبل از عملش با کسی ازدواج کنه، قرار نیست از داستان های رختخوابش برای شما تعریف کنه و… پس لطفا یک سری سوالات رو برای خودتون نگه دارید!!

مصرف کنید: ربات‌ها نباید حق کشتن داشته باشند

دانیل سوارز به عنوان یک نویسنده تکنولوژی در مورد چیزی حرف می زنه که باید بیشتر و بیشتر در موردش حساس باشیم و بدونیم: ربات‌هایی که می‌تونن آدم بکشن. از درون‌ها گرفته تا تفنگ‌های اتوماتیک نصب شده بین کره شمالی و جنوبی. اون توضیح می ده که چرا ربات‌ها به زودی حق کشتن رو کسب خواهند کرد و چرا پیشرفت تکنولوژی بر خلاف روند ۵ قرن گذشته، ما رو از دموکراسی دور می کنه و در نهایت پیشنهادهاش رو می ده برای بهبود شرایط. حتما اگر اینترنت اسلامی عزیز اجازه داد، ببینین.

لینک دانلود مستقیم

بررسی های هرمی: چند نفر تو دکون هستن

نکته مهم: الان برنامه ها رو توی کامنت نذارین… فردا مسابقه رو اعلام می کنم و جواب ها رو اونجا بفرستین.

عناد من با سیستم‌های هرمی بر می گرده به زمانی که یکهو دیدم چند تا از دوستان خوب نه فقط اون تو هستن، که دارن در سطح فلسفی هم ازش دفاع می کنن. سر این جریان یکسری از دوستام رو از دست دادم یا بهتر بگم فهمیدم یکسری آدم دوستام نیستن. از همون زمان دوست داشتم شروع کنم به نوشتن یکسری شبیه ساز هرمی ولی همیشه تنبلی کردم تا اینکه بالاخره یک ایمیل خوب دریافت کردم:

جادی جان لازم دارم بدونم اگر در یک سیستم هرمی، با یک نفر شروع کنیم و هر نفر در هر ماه فقط یک نفر رو بیاره تو و خودش هم بعد از سه ماه بره بیرون، در هر ماه چند نفر توی سیستم خواهند بود و چند نفر اونو ترک کردن. من خودم حساب کردم و در ماه ۲۷ جمعیت ایران پر می شه. آیا درست حساب کردم؟

هوم.. اول بگم که خیلی خفنه که اینو توی اکسل حساب کرده (: از توان ذهن من که خارجه. خواستم برنامه اش رو بنویسم (که منطقا باید یک تابع ریکرسیو می‌شد) ولی نتونستم و برای اینکه کم نیارم این برنامه رو نوشتم:

#!/usr/bin/python

import sys

people = [0] #people already in the scheme. 
peopleOut = 0 #people alerady left the scheme

for month in range(1, int(sys.argv[1])):
	copypeople = people #cause we are changing the main array. so lets have to "for" loop on a copy of it
	for i in range(0, len(copypeople)):
		if (copypeople[i]<3): #does this person been here less than 3 months?
			people.append(0) #so let him bring a new commer to the end of array

		people[i]+=1 #one more month for this person

		if (copypeople[i]>3): #if been here more than 3 months
			people.pop(i) #take him out
			peopleOut +=1 #add one to people who have left the scheme
	#print people
	print month, peopleOut, len(people)

عرق شرم! یک آرایه دارم که هر عضوش یک نفر آدم است که عددش می گه چند ماهه توی این دکون است. بعد هر بار آرایه رو از اول تا آخر بررسی می کنم، اگر کسی هست به ازاش یک نفر رو به آرایه اضافه می کنم (عضو جدید) و ماه هایی که اینجا بوده رو هم یکی اضافه می کنم. اگر کسی ماه سومش است دیگه کسی رو نمی یاره و ماه بعد خارج می شه یا چنین چیزی ( عرق شرم مجدد ).

اجرای این برنامه تقریبا چهل و هشت ساعت ادامه داشت و رسید به این:

1 0 2
2 0 4
3 0 8
4 1 14
5 1 28
6 3 52
7 6 98
8 10 188
9 21 354
10 39 672
11 74 1274
12 141 2414
13 267 4576
14 507 8672
15 961 16436
16 1821 31152
17 3452 59042
18 6543 111902
19 12400 212090
20 23502 401976
21 44543 761870
22 84422 1443982
23 160007 2736794
24 303263 5187076
25 574778 9831122
26 1089383 18633034
27 2064720 35315394
28 3913287 66933654

که به سادگی می گه در ماه بیست و هشتم، ۳.۹ میلیون نفر از بازی خارج شدن و ۶۶.۹ میلیون نفر هنوز تو بازی هستن. این همونه که به ما میگه اگر دوستی رو دیدیم که توی این بازی ها وارد شده، به هوش یا توان ریاضی یا توان استدلال در مقابل شرایط گول زننده‌اش شک کنیم (: لازمه تکرار کنم که دعوای من با اون گروه اول، به دلیل ناتوانی منطقی‌شون نبود بلکه به خاطر ماله کشی روی کل عقایدشون بود وقتی – به اشتباه – بوی پول حس کرده بودن.

برای تموم این پست، این نمودار رو داشته باشیم:

herami

حالا دو نکته می مونه برای شما: ۱) آدم ها چرا وارد این سیستم ها می شن در حالی که – حتی با پذیرفتن مشکلات اخلاقی – احتمال رسیدن به پول توش حتی کمتر از احتمال برنده شدن لاتاری پول های بزرگه. این یک بحث علمی و فنی است که متخصصسش باید نظر درست بده ولی ما هم حق داریم نظر داشته باشیم و در موردش بحث کنیم و ۲) برنامه رو بهتر کنین! این چرندی که من نوشتم واقعا بده. اگر برنامه قابل قبول تری داشته باشیم می شه باهاش کارهای جالبتری کرد (: در قدم اول همین رو با پرفرمنس و منطق درست بنویسیم. پیشنهادی دارین؟ اصلا یک مسابقه… منتظر پست بعدی باشین!

نکته مهم: الان برنامه ها رو توی کامنت نذارین… فردا مسابقه رو اعلام می کنم و جواب ها رو اونجا بفرستین.

ابرتورم

ابر تورم

بچه‌های آلمانی از بسته‌های هزار تایی اسکناس مارک آلمان برای بازی استفاده می کنن و باهاش خونه می‌سازن. سال ۱۹۲۳ است و حکومت آلمان تصمیم گرفته برای دادن قرض‌هاش پول چاپ کنه و اینکار موجب ابر-تورم شده.

منبع

زلزله ده ریشتری خاورمیانه رو شنیدین؟ اینم شنیدین که زلزله قابل پیش بینی نیست؟ پس چی….

doroogh

از صبح می شنویم که می گن «مرکز زمین شناسی آمریکا گفته احتمالا در پنج روز فلان تا فلان توی خاور میانه یک زلزله ده ریشتری می یاد». همه هم تکرار می کنن. از ایلنا تا انواع خبرگزاری های ما که خب انتظاری هم نداریم سواد خاصی داشته باشن.

ولی آیا ما با خودمون منطقی فکر می کنیم؟ اصولا مغز بشر چطوری تحلیل می کنه؟ چرا به اینا فکر نمی کنه که

  • ریشتر مقیاس لگاریتمی است. یعنی هر عدد که بره بالا ده برابر قوی تر می شه. یعنی یک زلزله ده ریشتری ۳۱ هزار برابر پر انرژی تر هزار برابر قوی تر از یک زلزله هفت ریشتری است (+). آیا معقوله چنین نه فقط وجود عملی داشته باشه که حتی در راه هم باشه و همه دنیا بشینن ایلنا و بقیه خبرش رو بگن؟
  • از بچگی هزار بار دانشمندها گفتن «زلزله قابل پیش بینی نیست» ولی همین که یکی بگه «قراره یک زلزله ده ریشتری بیاد» همه سریع ذوق می کنیم که ایول عجب خبر خفنی پس به بقیه بگم زودتر
  • مرکز زمین شناسی آمریکا؟ (: لینکی چیزی نداریم ازش؟
  • تو خاور میانه بیاد تو خامورمیانه بعد سونامی بیاد تو ژاپن؟ مثلا تو دوبی نیاد؟

و کلی کلی سوال دیگه (: ولی خب واقعا مکانیزمهای عقل آدم چیزهای عجیبی هستن که حتی با خوندن چنین چیزی

بر اساس گزارش این مرکز گسل بزرگی در عمق ۲۰ کیلومتری زمین از جنوب شرق ایران به سمت کشورهای خلیج فارس به حرکت درآمده و گسل دیگری از سمت شرق ایران به سمت کشورهای پاکستان، هند و شرق آسیا خواهد رفت که باعث ایجاد زلزله‌ای به بزرگی ۹ تا ۱۰ ریشتر خواهد شد.

هم به این فکر نمی کنن که نویسنده داغون خبر حتی نمی دونه که وقتی گسل به حرکت در می یاد، از یکجا به سمت یکسری کشور دیگه نمی ره بلکه توی همون جای خودش می لرزونه (:

من یک سرچ سریع کردم و به هیچ جا نرسیدم و حاضرم شرط ببندم که دروغه (: امیدوارم فرصتی باشه در مورد مکانیزمهای کارکرد مغز و اینکه چرا این دروغ ها رو باور می کنیم بیشتر حرف بزنیم ولی تا اون موقع فراموش نکنیم که یکی از معدود راه های نجات نسبی ما در این دروغدونی، تفکر انتقادی است.


عکس؟ به افتخار اونی که گفت دروغ همه جا رو برداشته یا چنین چیزی (:

سی ماه زندان برای انداختن پوینتر لیزری به سمت جت خصوصی و هلی‌کوپتر پلیس

یک قاضی کالیفرنیایی پیام قرص و محکمی فرستاده برای هر کسی که فکر می کرده انداختن لیزر پوینتری به سمت هلی‌کوپترها و هواپیماها کار بانمکی است و تاکیدی داشته بر مطلب قبلی من در این مورد. این قاضی روز دوشنبه یک مرد ۱۹ ساله رو به جرم نشونه رفتن یک لیزر کوچیک دستی به سمت یک هواپیما و بعد یک هلی‌کوپتر پلیس به سی ماه زندان محکوم کرده.

این دوستمون اقرار کرده به عامدانه یک پوینتر لیزری معمولی سبز رنگ رو اول به سمت یک هواپیمای خصوصی سسنای در حال فرود گرفته و بعد که یک هلیکوپتر پلیس برای پیدا کردن جاش بلند شده، همین کار رو با اونهم تکرار کرده!

مدیر سازمان هواپیمایی کشوری [آمریکا] در این مورد گفته که «انداختن لیزر به سمت کابین هواپیماها کار بامزه‌ای نیست و این لیزرها می‌تونن واقعا به شکل موقت دید خلبان رو کور کنن و باعث سانحه‌های خطرناک برای سرنشینان و مردم روی زمین بشن».

سی.ان.ان.

یکهو نگن جادی لال بود؛ ارمیا یعنی خواسته مردم برای حق ترکیب و انتخاب

چیز خوبی پخش نخواهد شد

توی توییت‌ها می‌بینم که ارمیا برنده شده – یعنی خودم ندیدم. البته نگاه نکردنم از باکلاسی نیست، از تنبلی و نداشتن امکانات است وگرنه قسمت به قسمت رو با تکرار نگاه می کردم چون جالبه. اصلا هم درک نمی‌کنم کسایی که می گن دوست ندارنش رو. این برنامه ها با کلی تحقیق و تجربه درست شده که جالب باشه و اگر کسی براش جالب نیست یعنی یا جهش ژنتیک داشته یا اصولا اهل چیزهای جالب نیست؛ که اشکالی هم نداره (:

به هرحال…

من دو سه قسمت رو دیدم فقط، یکبار هم به امیرحسین رای دادم. به خاطر اون سبیل و تیپ بامزه ژیگولوهای دهه ۴۰ی که زده بود. از ارمیا هم بدم می‌اومد چون از کسی که این مدلی باشه و عشوه‌های اون مدلی بیاد خوشم نمی‌یاد. من یکبار به امیرحسین رای دادم برای تیپ و سبیل و خط ریش خنده دارش و از ارمیا بدم می اومد برای عشوه‌های مشهور به شتری‌اش و به نظرم کاملا هم درست رای دادم. این هم یک مسابقه «انتخاب بهترین صدا» نیست بلکه مسابقه اینه که «شما دوست دارین قسمت بعدی کیا هنوز تو مسابقه باشن» (به جز قسمت آخر که مسابقه «دوست دارین کی برنده بشه» است). جدا هم اگر این اگر مسابقه بهترین صدا بود اصولا من نباید توش حق رای می‌داشتم چون هیچ تخصصی در این باب ندارم.

اما حرفم اینها نیست. حرفم اینه که با اینکه من ازش خوشم نمی‌یاد، ارمیا برنده خاصیه. ارمیا برنده خاصیه چون اسلام خودش رو داره؛ پشت صحنه موهاش معلومه، جلوی صحنه زیر لباس دکولته‌اش یقه اسکی می پوشه و روسری‌اش رو هم به فرم کلاه شنا رو سرش محکم می کنه. تو اسلامش هم مشکلی با این نداره که آواز بخونه و اون عشوه‌های – از نظر من کریه – رو بیاد. ارمیا برنده می شه چون این یک مسابقه «بهترین صدا» نیست بلکه مسابقه اینه که «چی دوست دارین ببینین» و ظاهرا اکثریت ایران دوست داشته ببینه که یک نفر با نسخه خودش از اسلام، راحته.

رای عمومی به ارمیا برای من جالبه چون اینجوری می بینمش که آدم ها دارن می گن اگر کسی حق داره یک نسخه جرح و تعدیل شده از اسلام بسازه و به عنوان نسخه رسمی و غیرقابل تغییر یا پرسش با شلاق و زندان و تلویزیون و مدرسه و ممنوعیت از دانشگاه و گزینش اداره و … به همه اجبارش کنه خب ما هم خودمون عقلمون می رسه که به شیوه ای که درست میدونیم مسلمون باشیم و این به نظرم قابل توجه‌ترین جنبه برنده شدن ارمیا است. ارمیا آدم‌ها رو به هیجان آورده چون داره نشون می‌ده که هر کس حق داره قرائت و ترکیب خاص خودش از دین رو داشته باشه و خیلی هم معقوله که مستقل از صدا و هر چیزی، رای مردمی که می خوان «انتخاب» داشته باشن،‌ ارمیا باشه چون هم خودش ترکیبی از اسلامی که دوست داره رو انتخاب کرده و هم حجابش انتخاب خودشه. راستش من خوشحالم که ارمیا برنده شده و اینو چیز خیلی مثبتی می‌بینم و نشونه‌ای از رشد عمومی؛ هرچند که خودم رای‌ام هنوز با افتخار به تیپ ژیگولویی دهه ۴۰ی امیرحسینه (: