ضد کلیشه: زنان جنگجوی دنیاهای فانتزی

دنیای فانتزی ادامه دنیای واقعی است ولی آمیخته با تخیلات بیشتر. در دنیای فانتزی خیلی وقت‌ها نقاش‌ها و طراح‌ها مردهایی هستن که زن‌ها رو برای خودشون نقاشی میکنن و این جنگجویان زن داستان‌های فانتزی رو به جای توسعه دادن در تخیلات داستان، به دنیای جنسی خودمون بر می گردونه.

بحث اینه که آخه واقعا چرا کسی که دنبال دیدن زن لخت است باید برای اینکار به دنیای فانتزی بیاد؟ خب می تونه توی دنیای مخصوص اینجور کارها دنبالش بگرده. شده مثل ایران که مردم برای ساحل رفتن، مشروب خوردن و رقصیدن و دو دقیقه بدون دغدغه پلیس شرعیات با دوست پسرشون راه رفتن باید تا یک کشور دیگه برن.

حالا فتوبلاگ Women Fighters یک پروژه جالب شروع کرده: جمع کردن عکس جنگجویان زن دنیاهای فانتزی و بازی‌های کامپیوتری به اون شکلی که واقعا باید باشن: در زرهی واقعا مفید برای جنگ و اسلحه به دست گرفته مثل یک انسان واقعی. اگر دنیاهای فانتزی رو دوست دارین، چرخی توش بزنین. زن‌هاش واقعا برای جنگ لباس رزم پوشیدن نه برای ارضای مردها (:

لیبرالیسم برای برابری انسان ها

کشور ما ده سالی است که افتاده روی لیبرالیسم و همینطور داره می ره جلو. دوستان مصلحتاندیش و منفعتاندیش هم که هر چی بهشون بگن مثل بلندگو تکرار می کنن و تحلیلشون تعطیله. این دوستان یادشون نیست که یک زمانی عربده می کشیدن که بانک ها باید دولتی باشه، بیمارستان‌هایی که همان زمان هم رایگان بود باید مال دولت اسلامی باشه، تمام صنایع بزرگ باید در کنترل حکومت باشه، دولت مسوولیت داره به همه سوبسید بده و غیره و غیره. اون زمان حنجره ها پاره می شد تا فریاد زده بشه که کنترل دولتی بر همه چیز باعث رفاه همه است و خوشبختی عمومی و غیره و غیره.

کشور ما ده سالی است افتاده روی لیبرالیسم و همینطور داره می ره جلو. الان ده سالی است که به دوستان مصلحاندیش گفته شده حنجره شون رو پاره کنن که مالکیت خصوصی مهمترین چیز برای رفاه عمومی است و اصولا راه خوشبختی یک جامعه اینه که همه چیز توش خصوصی بشه و اقتصاد لیبرال. این دوستان مصلحاندیش حالا حنجره ها رو پاره می کنن تا بگن صندوق بین المللی پول ایران رو به عنوان سریعترین کشور در توسعه لیبرالیسم برنده اعلام کرده و ذوق می کنن که با حذف یارانه ها، خصوصی کردن بانک ها، پولی کردن بهداشت، پولی کردن تحصیلات و فروختن صنایع به آدم ها کشور داره در راه تعالی می ره و به زودی عدالت محور اساسی می شه (:

بده آدم مغزش رو تعطیل کنه و چشمش رو ببنده. ولی بدتر از اون اینه که اختلاف طبقاتی توی یک جامعه بسته بیشتر و بیشتر بشه. یادمه زمانی که آدم ها با دیدن یک بی ام و آخرین مدل ازش فیلم می گرفتن و به هم نشون می دادن. یادمه که من دو سال پیش از گداهای نیجریه فیلم می گرفتم و برام عجیب بود که توی صف پمپ بنزین دائما گدا از کنارم می گذره… الان هر دوی این صحنه ها طبیعی است و منفعاندیش‌ها هم فعلا قراره چشم هاشون رو ببندن روی دولت دهم و شعیب بن صالح سابقش.


نکته مهم: یکهو این توهم پیش نیاد که جمهوری اسلامی داره به یک سیستم لیبرال تبدیل می شه. آزادی بیان و عضوی از جهان بودن بخشی از لیبرالیسمه که اینجا نیست. چیزی که ما الان باهاش طرفیم، حکومتی است که بخش های توتالیتر اجتماعی چپ رو به ارث برده (بخونید سانسور و اعدام) و داره بخش های بد لیبرالیسم رو هم جذب می کنه (بخونید پولی شدن تمام سرویس هایی که باید حق هر شهروند باشه).

چُرت

مجموعه‌ای عکس از آدم‌هایی که بین کارها و از اون مهتر بین چیزها چرت می‌زنن. منبع اصلی اینجاست و عکس‌ها از REUTERS.


کارگری در یک مزرعه پرورش اردک از ایالت ژجزیانگ چین، در میان تعداد زیادی جوجه اردک چرت می‌زند.


یک جنگجوی شورشی لیبیایی در کنار جعبه مهمات خوابیده است.


کارگری در میان سیمان‌های جلوی مغازه‌ای بسته در لاهور پاکستان خوابیده.


کارگران کره شمالی بر روی کیسه‌های کود وارد شده از چین در نزدیکی شهر سینیجوی که در نزدیکی رود یالو واقع شده خوابیده‌اند.


یک پسرکه صورتش را برای در امان ماندن از مگس‌ها در یک گونی خالی پیاز پیچیده، در بازار سبزیجات دهلی نو، چرت می‌زند.


کارگری در بازار میوه سیلیگوری هند، در بین نارنگی‌ها استراحت می‌کند.


تولید کننده در کنار بسته‌های کلمش در بازار میوه سیونینگ چین خوابیده است.


فروشنده هندوانه در بازار میوه هوایبی چین، چرت می‌زند.


تولید کننده و فروشنده گوجه فرنگی در بازار خیابانی چانگژای ایالت شانگی چین، چرت می‌زند.


تولید کننده سبزیجات در مغازه کنار خیابانش در دهلی نوی هند، خوابیده است.


پسری در کنار بساط مادرش که در بازار ماهی جاکارتا مشغول جدا کردن گوشت از سر ماهی‌ها و فروش آن است، استراحت می‌کند.

به مناسبت ماه مبارک رمضان

این یک کینسین موتور پروتئین است که داره یک وسیل رو توی یک میکروتیوب بالا می‌کشه. این یک تیکه کوتاه است از این ویدئو.

ربطش به ماه رمضان؟ خب ماه رمضون که می یاد دو تا چیز بیشتر از همه برای من دیده می شه: اول حکومتی که سعی می کنه الگوهای خودش رو با زور به مردم تحمیل کنه (مثلا از طرق مجازات های سنگین برای طبیعی ترین رفتارهای بشری) و دوم تلاش یک سیستم برای کشف اینکه آیا در یک مکان زمان خاص ماه توی آسمون هست یا نه.

راستش این ویدئو رو که دیدم به نظرم اومد دقیقا تلاش سیستم بدن است برای انجام یک رفتار بسیار طبیعی و از طرف دیگه مثل همون تلاش برای دیدن ماه است ولی در جهت مخالف: دیدن چیزهای خیلی ریز. گفتم شما هم ببینین خوشحال بشین (:

راستی! اصطلاح Haters Gonna Hate رو بعدا توی کتاب نارنجی توضیح می دم (:

منبع

اقدام ناجوانمردانه گوگل در نفی تاریخ علمی ایران

این مطلب یک است

دوستان. امروز متوجه یک نکته عجیب شدم که بعد از چند لحظه فهمیدم نمیتونه بی دلیل باشه و احتمالا تکه کوچیکی است از یک برنامه بزرگ برای تخریب تاریخ پر افتخار مای پر افتخار. به این تصویر نگاه کنید:

وقتی ما توی گوگل جستجو می کنیم که «کم نبوده اند علوم و فناوری هایی که در ایران تولید شده باشند» این به اصطلاح موتور جستجو کاملا برعکس اون رو به ما «پیشنهاد» می ده در حالی که اصلا وظیفه یک موتور جستجو پیشنهاد دادن نیست و مشخصه که اینکار به مقاصد خاصی انجام می شه.

ما می دونیم که چیزهای زیادی در ایران اختراع شدن. از تکنولوژی های الکل (توسط زکریای رازی گرفته) تا کامپیوتر (در کارهای خوارزمی) و انرژی اتم (در شعر مشهور مولانا که میگه دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میان بینی) و این پیشنهاد که «کم بوده اند علوم و فناوری هایی که در ایران تولید شده باشند» واقعا غیرمنصفانه است.

به همین دلیل ازتون خواهش می کنم چند لحظه وقت بذارین، به صفحه اینکار در فیسبوک برین و دگمه لایک رو فشار بدین. با اینکار از فیسبوک خواهیم خواست تا به گوگل بگه که این پیشنهاد ددمنشانه رو حذف کنه و به تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله ما احترام بذاره.

آخرین اخطار: هموطن! ایرانی! نواده آریوبرزن و سودابه! برای اصلاح تاریخ و برای نجات ایران برو به این صفحه و لایک بزن. به هرحال ما یک وظیفه تاریخی داریم که می تونیم از طریق زدن یک لایک ساده اونو از دوشمون برداریم پس چرا غفلت و تنبلی کنیم در نجات فرهنگمون؟

مصرف کنید: فلش ماب در اپل استور

فلش ماب: گروهی از آدم ها که ناگهان در یک جای عمومی برای مدتی کوتاه شروع به کاری غیرعادی می‌کنند و بعد متفرق می‌شوند. این عمل معمولا برای سرگرمی خود و دیگران صورت می‌پذیرد و گردهمایی‌های مرسوم اجتماعی فلش ماب به حساب نمی‌آیند.

فکر می کنم از ویدئو مشخص باشه که فلش ماب مال یک جامعه آزاد است. جایی که ابتکار زدن جرم نیست، با هم رقصیدن امنیت ملی رو به خطر نمی‌ندازه و دوربین داشتن و فیلم گرفتن و شر کردن، جاسوسی نیست.

اپل استور: فروشگاه اپل.

قشنگی اش برای من؟ جامعه آزاد و جوون‌هایی که زندگیشون پر از هیجانه و آدم‌هایی که توی جریان شاد می‌شن و برخورد خوب نیروهای امنیتی و زنده بودن یک جامعه. احتمالا خودم هیچ وقت شرکت نمی‌کردم تو چنین چیزی چون احساس می کردم ممکنه مزاحم یک آدم بشم ولی کلیت جریان برام خوشحال کننده است.

لینک ویدئو

هراس در برابر فن‌آوری

روزنامه اعتماد

چرا بعضی از فن‌آوری‌های جدید باعث ترس و مقاومت در آدم‌ها می‌شوند در حالی که برخی دیگر به سادگی و بدون هراس جای خود را در جامعه باز می‌کنند؟ چرا اینترنت باعث نگرانی عده‌ای می‌شود؟ چرا جامعه‌ای مدت‌ها در برابر برق و بلندگو موضع دفاعی می‌گیرد ولی در برابر دیدن مدادنوکی و بستنی قیفی حتی خم هم به ابرو نمی‌آورد؟

خانم ژنویو بل که در شرکت اینتل مسوول بخش تحقیقات مرتبط با تجربه و عمل متقابل انسان‌ها است می‌گوید که ما برای تمام طول تاریخ در همین وضعیت به سر برده‌ایم. او مدعی می‌شود که جوامع همیشه از بعضی فن‌آوری‌ها هراس‌های بیمارگونه داشته‌اند و در مقابل حتی متوجه رخته بعضی از ان‌ها به دنیای اطرافشان هم نشده‌اند. خانم بل اضافه می‌کند که بیشتر عکس‌العمل‌های دفاعی در برابر تکنولوژی از زنان و کودکان به عنوان سپر دفاعی استدلال‌هایشان بهره گرفته‌اند.

به عنوان مثال در اولین سال‌هایی که برق به خانه‌های آمریکایی راه پیدا کرد گفته می‌شد که این امر باعث صدمه جدی به زنان و کودکان خواهد شد. آن سال‌ها سرطان هنوز مد روز نبود پس سپر دفاعی از این تشکیل شد که برق باعث خواهد شد افراد شرور شب‌ها بتوانند داخل خانه‌ها را ببینند و اگر مشاهده کنند که زن یا کودکی در خانه تنها است، اتفاق بدی خواهد افتاد. در همان دوران قطار نیز خطرناک تشخیص داده شد: بدن زنان و کودکان توان تحمل سرعت‌های بالاتر از هشتاد کیلومتر کیلومتر در ساعت را ندارد.

به گفته شاخه تحقیقاتی اینتل، سه عامل می‌تواند پیش‌بینی کننده میزان هراس ما از فن‌آوری‌های جدید باشد: اینکه آن عامل چقدر در مفهوم زمان موثر است، چقدر فضا را تغییر می‌دهد و در نهایت اینکه تا چه حد رابطه ما با دیگر انسان‌ها را بازتعریف می‌کند. چیزی مثل برق باعث می‌شود فضای خانه و محیط شهری ما تغییر کند، روابطمان با دوستان تحت تاثیر قرار بگیرد و بتوانیم در مدت بسیار کوتاهتری از گذشته به نتایج دلخواه برسیم یا حتی روز را طولانی‌تر کنیم؛ پس مقاومت در برابر آن طبیعی است و مدت زمانی طولانی باید منتظر بمانیم تا فرهنگ بتواند خودش را با این ادرک جدید از زمان، فضا و روابط اجتماعی تطبیق دهد.

نکته حساس در اینجاست که فرهنگ بسیار آرامتر از تکنولوژی حرکت می‌کند. در حالی که ما هنوز مشغول تنظیم رابطه‌مان با بلندی مناسب صدای تلویزیون در یک مهمانی فامیلی برای پیشگری از صدمه به روابط خانوادگی هستیم، موبایل‌ها، تبلت‌ها، لپ‌تاپ‌ها و شبکه‌های بی‌سیم مشغول فتح گردهمایی‌های خانوادگی هستند. ما در جامعه، همیشه در حال مواجهه با فن‌آوری‌هایی خواهیم بود که مفاهیم سنتی ما از زمان، فضا و ارتباطات را تغییر می‌دهند پس بهتر است به شکلی آگاهانه به جای هراس و ایجاد ممنوعیت تلاش کنیم تا آن‌ها را درک و به شکل صحیح استفاده کنیم و عباراتی مانند «برای زنان و کودکان خطرناک است» برایمان زنگ خطری باشند از هراس تکنولوژیک.