اوباما با شرکت در برنامه «ساعت برنامه نویسی» تبدیل به اولین رییس جمهوری آمریکا شد که برنامه نویسی کرده. اوباما که برای افتتاح هفته آموزش علوم کامپیوتر ۲۰۱۴ سخنرانی کرده بود و از لزوم یاد گرفتن برنامه نویسی گفته بود، در یک برنامه یک ساعت برنامه نویسی شرکت کرد و ثابت کرد که حرفش در مورد خودش هم صدق می کنه.
هادی پرتوی از موسسین code.org به مجله وایرد گفته که رییس جمهوری آمریکا تکلیفها رو به طور کامل تموم نکرد ولی بعضی از تمرین های طراحی شده با زبان بلاکی گوگل رو پیش برد و با دقت این خط کد جاوا اسکریپت رو نوشت:
moveForward(100);
و باعث شد کاراکتر مورد نظر صد پیکسل به جلو بره! پرتوی ایرانی که احتمالا نخواسته بزنه تو ذوق رییس جمهوری آمریکا، گفته که «هیچ کس کارش رو با نوشتن کدهای پیچیده شروع نمی کنه» و البته لازمه اینم بگم که این برنامه «یک ساعت برنامه نویسی» به طور خاص برای رییس جمهوری و توی کاخ سفید برگزار شد که توش ۲۰ تا دانش آموز متوسطه هم شرکت داشتن.
اینم اضافه کنم که اوباما اصولا فضای برنامه نویسی رو دوست داره و تبلیغ می کنه و در یک ویدئو گفته بود که آمریکایی ها باید در اینکار پیشرفت کنن و به طور خاص این جمله اش خیلی مشهور شد که
فقط دانلود کننده آخرین نسخه اپ ها نباشید و به طراحی آنها کمک کنید. فقط با گوشی بازی نکنید، برنامه بنویسید.
اسم این شماره رو با یادآوری رنج بچه هایی که در کارخونه های غیراستاندارد چین و بقیه جاها گجت هایی رو می سازن که ما افتخار می کنیم آخرین مدلمون رو با آخرینترین مدلشون عوض کنیم. به افتخارشون
مسوولین سوییسی به شکلی سربسته گفتن که اگر مشکلات سطح بالاتر پیش نیاد، علاقمند هستن به ادوارد اسنودن افشاگر ان اس ای پناهندگی بدن در مقابل اینکه اون بتونه در دادگاه در مورد این اتفاق شهادت بده. وکیل اسنودن نگفته چه شکلی از «مشکلات سطح بالاتر» ممکنه پیش بیاد ولی منطقا منظور فشار سیاسی آمریکا بر این کشوره. یکی از دوستان هم توی توییتر گفته بود که اگر بهش پناهندگی بدن حاضره مطلقا هر چیزی رو شهادت بده تو دادگاه (: [صحبت در مورد کتاب no where to hide]
اندروید وان هم بالاخره اومد. این گوشی هیجان انگیز رو قبلا در خبرها دیده بودیم ولی الان تو هند عرضه شده. حرف گوگل اینه که در حال حاضر ۱.۷۵ میلیارد نفر در جهان گوشی هوشمند دارن و این یعنی ۵ میلیارد نفر گوشی هوشمند ندارن. مشکل هم سه تا است: قیمت بالای گوشی ها، دسترسی نداشتن مردم به ۳جی و ۴جی حتی جاهایی که عرضه شدن و دسترسی نداشتن به سیستم عامل اندروید نسخه جدید. گوشی اندروید وان مدعی است که به این سه مشکل جواب می ده و اسپک های معرفی شده و بخصوص قرارداد خوب با شرکت Airtel جای امید باز می کنه. کشورهای بعدی که قراره شاهد تلفن باشن فیلیپین، اندونزی، پنگلادش، نپال، پاکستان و سری لانکا هستن.. توضیحات خودم در مورد علاقه گوگل به این جریان.
معلومه که موبایل وسیله باحالی است که بتونین باهاش با هر کسی هر کجای دنیا حرف بزنین ولی ظاهرا دانشمندها به این هم راضی نیستن.. اصولا دانشمندها رمز موفقیتشون اینه که به چیزهای کوچیک راضی نیستن و فکر می کنن همیشه باید پیش برن و این دقیقا تفاوتشون است با دوستانی که می گن از فلانجا به بعد ما حق نداریم جلو بریم (: به هرحال… دانشمندهای عزیز با استفاده از TMS یا تحریک حوزه الکترومغناطیس مغز یا چنین چیزی تونستن کلمات رو از مغز یک نفر به فاصله ۵۰۰۰ مایل اونورتر جابجا کنن. نترسین… ولی آزمایش این شکلی است: چهار نفر رو آوردن که یک نفر فرستنده بود و سه نفر گیرنده. به نفر اول که قرار بود فرستنده باشه کلمات Ciao و Hola نشون داده شد.. البته به شکل باینری روی صفحه کامپیوتر و بهش گفتن که با دیدن هر صفر به تکون دادن پاش فکر کنه و با دیدن صفر به تکون دادن دستش.. البته لازم نبود واقعا دست و پا رو تکون بده، قرار بود فقط فکر کنه! بعد سیگنال های خونده شده از مغزش با اینترنت به سه نفر دیگه که ۵۰۰۰ مایل فاصله داشتن (حالا شما بگو تو ایستگاه فضایی بودن! فرق خاصی نداشت چون الان ایستگاه فضایی هم اینترنت بدون فیلتر داره) منتقل شد و از طریق همون سینگال های مغزی به مغزشون فرو شد (چی بگیم؟ از مغزشون گذر کرد؟ به مغزشون تابانده شد؟). انداختن این TMS روی کورتکس بینایی باعث شد سه نفر بتونن بر اساس چیزی که نفر اول فکر کرده، لکه های نوری رو ببینن که بر اساس فکر نفر اول در جاهای متفاوتی برای صفر و یک قرار می گرفت. تبدیل کردن این صفر و یک ها تونست کلمه اولیه رو بسازه؛ اونم با موفقیت! هوم… چی بگم حالا من؟
چالش معرفی ده کتاب
توضیحات خودم
اینترنت شبانه در ایران و مشکلاتش
اشاره به مساله اینترنت شبانه و مشکلاتی که برای آی اس پی ها و بقیه درست کرده
امیر گفته که صبا نت یک اطلاعیه داده که از این به بعد رایگان نیست و فقط به شکل «منصفانه» می تونین دوبرابر حجمی که خریدین رو مجانی استفاده کنین و بعدش جریمه می شین! مبین هم کار مشابهی کرده. بحث سر اینکه مجازه یا نه و چطوری باید باشه (بر اساس قرارداد. از این به بعد یا توی قرارداد جدید. …)
خبر رو حتما شنیدین. یک دختر هلندی در یک «سفر» ۴۲ روزه به جنوب شرقی آسیا، کل دوستاش رو اسکل کرد و از خونه کلی عکس و متن سفرگونه درست کرد و گذاشت فیسبوک و همه معتقد بودن داره نصف قاره اسیا رو می چرخه و حتی با تزیین کردن اتاقش به شکل یک معبد، گپی اسکایپی هم با رفقا زد که دیگه هیچ شکی در جریان نمونه! حرفش اما بسیار معقول بود. آخرش گفت که «اینکار رو کردم تا نشون بدم که ما چیزی که در رسانه های اجتماعی منتشر می کنیم رو فلیتر می کنیم و تغییر می دیم تا چیزی به نظر برسیم که دوست داریم و دنیای آنلاین ما گاهی ربطی به زندگی واقعی مون نداره. هدف من این بود که نشون بدم چقدر راحت می شه واقعیت رو انگولک کرد. همه می دونن که تصویر مدل ها ادیت شده است و ما معمولا فراموش می کنیم که توی زندگی خودمون هم تصویر رو دستکاری می کنیم».
بحث حمله سایبری یک نکته عجیب داره: اینکه معلوم نیست چه زمانی و چه سطحی از حمله «جنگ» حساب می شه یا مثلا آیا کاشتن یک بمب ساعتی در زمان صلح و منفجر کردنش چه حکمی داره (بحث کنم در مورد توربین ها) و سال ها بود گروهی از مقامات ناتو درخواست می کردن که آمریکا اعلام کنه که در مقابل حمله گسترده سایبری، پاسخ کینتیک خواهد داد (جنگی کلاسیک). این اتفاق حالا افتاده و «ناتو اعلام کرد حمله سایبری گسترده علیه یک کشور عضو میتواند به عنوان حمله علیه کل این سازمان دفاعی تلقی گردد و باید با آن برخورد نظامی شود. ناتو میگوید برای دفاع از اعضای خود این تصمیم را اتخاذ کرده است. » بحث انتقال موشک ها به کوبا بعد از خلیج خوکها و اعلام کندی در مورد اعضا و پاسخ به دشمن !
It shall be the policy of this nation to regard any nuclear missile launched from Cuba against any nation in the Western Hemisphere as an attack by the Soviet Union on the United States, requiring a full retaliatory response upon the Soviet Union
[آهنگ عزا بزنم؟] بعد از جریان لو رفتن عکس ها که بعدا بیشتر در موردش حرف می زنیم ومشکلاتی که تیر پیکانشون به سمت iCloud است، تیم کوک سی تی اوی اپل گفت امنیت برای این شرکت بسیار مهمه و تمرکز کرد روی آی.مسیج و گفت تمام ارتباطات این برنامه کاملا رمزگزاری می شن و حتی خود اپل هم کلیدهاش رو نداره. حالا اینکه چطوری می تونن با ان اس ای کنار بیان یک بحث است ولی این بدون شک تلاشی است برای اعاده حیثیت مردمی که حالا دعوت شدن از طریق سرویس Apple Pay کردیت کارت هاشون رو هم به اپل بسپرن. در مورد این در قسمت آخر بیشتر حرف می زنیم.
تبریک و تقبیح
تقبیحی داریم برای ایرانسل که داره با تبلیغ ما رو خفه می کنه (توضیح یو اس اس دی و پلن و …)
تشویق و خسته نباشید داریم برای بچه های زیکانف و داورهای خوب که یک زیکانف عالی دیگه برگزار کردن
تشویق و سوت و هورا برای خودم که …
نامه ها
لاله گفته میدونم خیلی از سایت ها امکاناتشون رو برای ایران محدود کردن اما تو حوزه نرم افزار های آزاد دیگه چرا؟
می خواستم نرم افزار simon رو از sourceforge دانلود کنم می گه کشورتون تحریمه. واقعا بد بختیم دیگه اوپن سورس ها رو هم به ایرانیا ندن
بنیامین برامون نوشته:
رفته بودیم یکی رو برسونیم فرودگاه و احتمالا اگه لاری باشید میدونید که
اکثریت مردم این منطقه توی کشور های حوزه خلیج فارس کار میکنند حالا
بگذریم چون طرف پرواز خارجی داشت دو ساعت قبل پرواز در فرودگاه حظور
داشتیم و من گوشیم رو در اوردم و شبکه های بی سیم رو چک کردم تا بلکه
فرجی بشه وای فای رایگانی چیزی باشه که هیچی هم نبود … ولی یه چیز
هیجان انگیز تر اونجا وجود داشت یه پرینتر بی سیم که هیچ رمزی هم نداشت
نمیدونم مربوط به کدوم بخش بود ولی خلاصه هر بخشی بود چند صد صفحه
اخطاریه براشون چاپ کردم اونم که برگه های پرینتر تموم شد ظاهرا توی
اتاقی بود که اون ساعت از روز کسی درش حضور نداشت یا شایدم طرف نفهم
بود… و این قضیه تموم شد و رفت
تا اینجا میگیم شاید من اولین نفری بودم همچین حمله وحشیانه ای انجام
دادم و کس دیگه ای این کار رو نکرده بوده و گفتم حتما رمز گزاریش میکنن
…
ولی در کمال ناباوری یک ماه بعد که مراجعه کردم هم همون پرینتر با شبکه
بی سیم بدون رمز وجود داشت ولی این دفعه بعد از پرینت گرفتن حدود 4 صفحه
پرینتر رو از دست رس خارج کردن و ظاهرا راه حلشون شده همین که هر وقت
دیدن الکی داره پرینت میاد پرینتر رو خاموش میکنن
بعد بگین چرا هوا پیما سقوط میکنه :-/
اتفاق رو که همه می دونیم چی شد… یک هکر / شاید هم یک گروه هکری شروع کردن به انتشار عکس های شخصی تعدادی از افراد مشهور (به طور خاصتر ستاره های هالیوودی و این تیپ ها) در اینترنت.
از کجا اومده بود؟
آیا قابل جمع است؟
برخوردهای متفاوت (شکایت، دوستانه، نفی)
زندگی طبیعی سلبریتی ها
بدن طبیعی متفاوت است با چیزی که ما می بینیم
و یادمون باشه که اینترنت حافظه عجیبی داره ولی ما حافظه خاصی نداریم
همه دنیا تقریبا شبیه همدیگه است.. هیجان عجیب نداره چیزی (:
موسیقی
به پیشنهاد خوب ارشیا، something to remind you از گروه Staind. اجرای زنده.
در این شماره از رادیو گیک به همراه سربازهای مجبوری که برای اجبارشون لازمه از کلمات قلمبه سلمبه مثل مام میهن و خدمت مقدس استفاده بشه، می فهمیم فرقی بین کتابخونه و پایرسی نیست و فتوای نسل سه رو از رو می خونیم چون کار دیگه ای از دستمون برنمیاد.
با توجه به مفاسد متعددی که برای گسترش دادن خدمات اینترنت پر سرعت همراه ذکر کرده اید از جمله دسترسی جوانان و حتی نوجوانان به مطالب و فیلم ها و عکس های آلوده و فیلم هایی که ضدیت با اخلاق و عقاید اسلامی دارد و با عنایت به اینکه مجوز های قانونی برای این کار گرفته نشده و مخالفت با قوانین جمهوری اسلامی جایز نیست و با توجه به اینکه شبکه ملی اطلاعات که میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند فراهم نشده به یقین اقدام بر این کار عجولانه یعنی خدمات اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر کاری بر خلاف شرع و بر خلاف موازین اخلاقی و انسانی است و مسئولین محترم نباید تنها به درآمد های مادی این برنامه بیاندیشند و نباید آن را نوعی روشن فکری دینی و آزادی علمی تصور کنند بلکه لازم است با شورای عالی فضای مجازی که مرجع قانونی اینگونه امور است مطلب را در میان بگذارند و پس از رعایت اموری که جلوی جنبه های منفی این کار را میگیرد اقدام نمایند، مسئولین قضایی نیز نباید در این امر حیاتی بی تفاوت باشند.
معتبرینترین جایزهی علمی دنیا، جایزهی نوبل هست. ولی این جایزه به دلایلی به ریاضیدانها داده نمیشه! در عوض جان چارلز فیلد، ریاضیدان کانادایی ابتکاری زد که هر چهار سال یک بار، به ریاضیدانانی که کمتر از ۴۰سال داشته باشند و یک کار ارزنده و خیلی خوبی توی ریاضیات انجام بدند یک جایزه داده بشه، که این جایزه همون مدال فیلدز هست. مدال فیلدز و جایزهی آبل معتبرترین و مهمترین جایزههایی هستند که یک ریاضیدان ممکنه اون رو ببره و در حقیقت جایگزین جایزه نوبل برای ریاضی هست!
تقریبا ۸۵٪ مردم جهان در جاهایی زندگی می کنن که زیر پوشش موبایل است ولی تنها حدود ۳۰٪ اونها به اینترنت دسترسی دارن. حالا یکسری از پروایدرها دور هم جمع شدن و برنامه ای به اسم اینترنت اپ دادن که باعث می شه کاربر بتونه بدون داشتن سرویسی مثل جی پی آر اس، سایت های مهم اینترنت رو بچرخه… سایت هایی مرتبط با سلامت، شغل یابی، اطلاعات محلی و .. . این برنامه از ایرتل زامیبیا شروع کرده و به بقیه کشورها هم خواهد رسید و حتی اجازه می ده مردم سراغ فیسبوک، سرچ گگوگل، ویکیپدیا، مسنجر و.. هم برن. [توضیح همین در ویکپیدیا زیرو و از اونطرف نبودن هیچ دسترسی رایگان در ایران]
در یک بهروزرسانی عجیب که هنوز معلوم نیست آزمایشی و موقت باشد یا دائمی، «فیو»های شما یا همان favorite در تایملاین دنبالکنندههای شما نمایش داده میشود. درست مثل اینکه چیزی را ریتوییت کرده باشید. علاوه بر این اگر کسی را دنبال کنید، باز هم این امر در تایملاین دنبالکننده نمایش داده میشود. گویا توییتر آنقدر به دنبال کسی درآمد حاصل از نمایش آگهی است که به دنبال راههایی برای جذاب کردن و افزایش توییتهای کاربران است و اصلا به این مطلب فکر نکرده است که بسیاری از کاربران مایل نیستند که «فیو»هایشان را دیگران هم بدانند، این دسته از کاربران از «فیو» کردن بیشتر برای «بوکمارک» کردن توییتها استفاده میکنند تا بعدا بتوانند دوباره آنها را مرور کنند. مریم میرزاخانی این مدال رو به خاطر کارشون روی «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» که مربوط به هندسهی مختلط میشه برنده شدند. مسئلهی سه جسم (مثل برهمکنش خورشید و زمین و ماه) حل دقیق ریاضی نداره. مریم میزاخانی نشون داد در سیستمهای دینامیکی که نوع تحولشون به نحوی هست که شکلشون رو میچرخونند و کش میارند، مسیرهای سیستم بالاجبار مقیدند که از قوانین جبری پیروی کنند! خلاصه این که مسئلهی سه جسم به یک سرانجام خوبی رسید!
یک شرکت اومده یک کار عجیب کرده: میلیاردها رکورد آدم ها از همه جای ممکن رو جمع کرده و گذاشته کنار همدیگه… [ توضیح در مورد آزادی اطلاعات در آمریکا ] و شما می تونین دنبال هر کسی در آمریکا بگردین و در یک جای متمرکز به تقریبا هر چیزی که از اون آدم قابل دسترسی است دسترسی پیدا کنین. شما یک اسم بهش می دین و ایالت احتمالی (یا کل آمریکا) و این می گرده از هر جایی هر چی می تونه جمع می کنه: قانون شکنی ترافیکی، وضعیت ازدواج، جاهایی که به شکل فیزیکی بودین، شرکتتون، فامیل های احتمالی تون و … خوبه یا بد؟ همه اینها بوده و فعال ها بهش دسترسی داشتن، الان همه دارن…
بر خلاف باگ ساده شبکه سکرت، این باگ نسبتا پیچیده است. مساله اینه که اعتبار نرم افزارهایی که روی اندروید اجرا می شن از طریق مکانیزم Public key Infra تست می شن. در این مکانیزم شما نرم افزارتون رو با یک کلید همراه می کنین که ثابت می کنه این برنامه توسط شما تولید شده. کلاینت های وب و غیره این کلید رو با مرکزی چک می کنن تا اعتبار اون رو بسنجن و این مساله می تونه به شکل یک زنجیره باشه یعنی کلیدها اعتبارشون رو در یک سلسله مراتب پشت هم اثبات کنن. ولی موسسه بلوباکس مدعی شده که نسخه های قدیمی تر اندروید (یعنی از ۲.۱ تا ۴.۴ که از پروزه هارمونی آپاچی که الان متوقف شده استفاده می کردن) در تشخیص این زنجیره مشکل داشتن و به گفته این موسسه به سادگی «هویتی که می تونه وابسته به هویت دیگه باشه، چک نمی شده و هر کس می تونسته ادعا کنه که کلیدش را یک کلید معتبر منتشر کرده». معلومه که نتایج بسیار عجیبه: برنامه هایی که از این حفره استفاده کرده باشن می تونستن تقریبا به هر چیزی دسترسی داشته باشن! گوگل از گزارش دقیق این باگ تشکر کرده و گفته که فیکس به شرکت های سازنده گوشی داده شده و منطقا دیگه نباید هیچ گوشی آپدیت شده ای از اون آسیب پذیر باشه
ما به بعضی ویروس ها یا اکسپلویت ها متا می گیم: چیزهایی که طبیعی نیستن و در لایه ای عمیق تر از بقیه عمل می کنن و به شیوه های کلاسیک هم نمی شه کنترلشون کرد. حالا یک محقق با اسمی شبیه ناهل و تیمش یک چیز جالب نشون دادن: بد یو اس بی. یو اس بی ها همیشه دردسر امنیتی بودن. ذاتا برای امنیت درست نشدن و اطلاعات چندانی هم ازشون نیست. نه فایروال دارن و به دستگاه ها هم مستقیم وصل و اجرا می شن. این تیم اومده یک یو اس بی رو بررسی کرده و بعد از مهندسی معکوس فرم ور، اون رو reprogram کرده تا کاری رو بکنه که می خواد. ایده خیلی ساده است: به یک وب کم بگین کیبورد است و لازمه فلان کارها رو بکنه. مثلا لازمه ساعت دو نصفه شب کامپیوتر رو بوت کنه، دستوراتی که لازمه رو بزنه تا کامپویتر از یک فرم وری که روی وب کم هست و یک لینوکس لایوه بوت بشه و بعد دستوراتی رو تایپ کنه که پسورد روت رو عوض می کنه. یا مثلا به یک کیبورد بگین هر بار که دید کامپیوتر داره بوت می شه و قبل از بالا اومدن سیستم عامل یک ویروس تو حافظه بذاره یا به یک ماوس بگین که کارت شبکه است و لازمه دی ان اس ها رو به سمت چیزی که شما می گین تغییر بده. سیستم عامل به یو اس بی هاش اعتماد داره و این حمله بد یو اس بی ، فصل جدیدی است که ممکنه طی اون آدم های بیشتری رو ببینین که از این چسب های پی وی سی درزگیری زدن توی پورت یو اس بی شون.
تبریکها، تقبیحهاَ و تعجبها
تقبیح برای فرگوسن و آمریکا و پلیسش و مالمو و پلیسش و زندانبان هایی که در ایران می ذارن زندانی ها در شورش و آتش سوزی و غیره اعدام بشن و زنده زنده کباب بشن و … خیلی سنگینه… برگردیم به سطح تحمل غم رادیومون… تقبیحی داریم از به اصطلاح خبرگزاری فارس که نوشت داغش خبیث دخترهای کلاس پنجم به بعد رو مجبور کرده حجاب داشته باشن و فرداش خبر رو ورداشت. توضیح بیشتر هم نمی خواد و از جنگی که ادامه داشت و الان مدعی آتش بس هستن اما اشغال هنوز ادامه داره و نفرت از سانسورچی. تبریک هم داریم به مخابراتچیهایی که نسل ۳ توشون راه می افته و کاربرانش که امیدوارم بتونن قیمت های معقولتری داشته باشن… راستی گفتم قیمت معقول اینو گوش بدین تا بریم سراغ نامه ها:
اوه یک تبریک هم به خودم که بالاخره کتاب زندگی لینوس توروالدز رو منتشر کردم! روی اینترنت به آدرس www.LinuxStory.ir ! و واقعا تبریک دیگه ای نداریم؟ عجب هفته ای! تبریک به کمپین یک میلیون امضا که هشت ساله شد و یکی از اولین فعالیت های چند سال اخیر بود که مستمر و جدی و در تاریک ترین سال های احمدی نژادی با کلی هزینه به خیابون رفت و تاثیری واقعی در جامعه گذاشت و ابراز شرمندگی از فرید و بقیه که هنوز قراره آدم ها بهترین سال های عمرشون رو در مهملی به اسم سربازی اجباری بگذرونن که انگار درست شده برای ضدیت با انسانیت.
نامه ها
ناصر نوشته: الان به شدت عصبانی هستم.شرمنده.سعی می کنم در آینده رفتار بهتری داشته باشم.
دلیل ناراحتی من ایرانسله. من 2 سال پیش یک اکانت وایمکس از ایرانسل به همراه 2 مودم (ثابت و همراه) خریدم. تاکید می کنم که خریدم.
بعد از مدتی ترجیح دادم تمدید نکنم. دلیلش مهم نیست. اصلا دوست نداشتم تمدید کنم. من یک شخص مستقل هستم و علاقه ای به تمدید نداشتم. (البته دلیلم آنتن دهی ضعیف تو مشهد بود)
در ذهنم با خودم گفتم که اگر زمانی رفتم مسافرت یا نیاز بود تمدید می کنم.
اما. اما. در عین ناباوری امشب بعد از تماس با 707 با این جملات روبرو شدم: چون تمدید نکردین از مودم هاتون سلب امتیاز شده. یا باید مودم جدید بخرین یا منتظر تماس همکارامون باشین.
پویا هم نوشته:
از اونجایی که خودم خیلی کارهای رباتیک انجام میدم و علاقه هم دارم، برام این حرکت خیلی جالب بود.
یه آقای انگلیسی به پروژه ای رو راه اندازی کرده به نام micro python که به نظر من میتونه یه جهش توی دنیای برنامه نویسی رباتیک و کلا مدارها باشه. این وبسایتشه
داستان از این قراره که یه مدارهایی درست میکنه و میده به ما(اگه کشورمون از اونایی باشه که بتونیم خرید کنیم!) و ما توی SD-Cardی که توی مدار میخوره برنامه ی پایتون خودمون رو مینویسیم (مدار میتونه مثل یه فلش به کامپیوتر وصل بشه) و بعد با زدن دکمه ی ریست، برنامه ی ما اجرا میشه.
دقیقا مثل وقتی میمونه که ما برنامه ای رو توی C یا اسمبلی مینوشتیم و با کلی بدبختی توی مدارمون پروگرام میکردیم و بعد اجراش میکردیم ببینیم آیا این خط مشکی روی زمین رو دنبال میکنه یا نه!
حالا شما فکرشو بکنید که علاوه بر اوپن سورس بودن، سادگی برنامه نویسی python هم بهش اضافه بشه. و البته پایتون هم که توی قدرت و انعطاف چیزی از پدران خودش یعنی C/Cpp کم نداره!
اندرو فورسهایمز(Andrew forcehimes)، دانشآموخته دوره دکترای فلسفه دانشگاه وندربیلت امریکا است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه فرااخلاق، اخلاق و فلسفه سیاسی است. فورسهایمز در مقاله حاضر که در نشریه فلسفی Think (تابستان ۲۰۱۳) منتشر شده، نشان میدهد که حکم اخلاقی درباره دریافت اینترنتی کتابها همانند استفاده از کتابخانهها است و اگر یکی از آنها اخلاقی باشد، دیگری نیز اخلاقی خواهد بود. ترجمه مقاله این اندیشمند با اندکی تلخیص تقدیم خوانندگان میشود. «ایران» از مقالاتی که در نقد یا تقویت ایده اصلی این نوشته فراهم شده باشد استقبال میکند.
فیلسوفان مقاله مینویسند. امروزه بیشتر این مقالات، فنی و استدلالی هستند و طبعاً عناوینی دارند مانند «پاسخ به فلان و فلان» یا «نقد چه و چه». کار من هم مانند دیگرانی که در حوزه فلسفه کار میکنند، قاعدتاً نیازمند مخاطبانی است که البته بیشتر آنها را هرگز نمیبینم.
این داشتن مخاطب را مدیون اثر چاپی و کتابخانههای عمومی هستم. با استفاده از صنعت چاپ، میتوانم با ایدههای دیگران در یک زمان یا مکان دیگر درگیر شوم و با بهرهگیری از کتابخانهها، دیگر به خاطر طبقه اجتماعی یا اقتصادی، از موهبت گفتوگو محروم نشوم.
کتابخانههای عمومی، منبعی فوقالعاده هستند، اما مدتی پیش دریافتم که میتوانم از یک امکان تکمیلی دیگر هم بهره ببرم؛ یعنی در اینترنت، کتابها را به شکل غیرقانونی دانلود کنم. به این ترتیب، دو سؤال هنجاری پیش میآید که اغلب در کلاسهای فلسفه اخلاق مطرح میکنم: «آیا کسی میتواند استدلالی به نفع کتابخانههای عمومی (در معنای ساختمان فیزیکی) ارائه دهد که در عین حال، استدلالی به نفع دریافت اینترنتی کتاب نباشد؟
از سوی دیگر، آیا کسی میتواند استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه دهد که در عین حال، استدلالی علیه کتابخانهها نباشد؟» ادعای من آن است که پاسخ به هر دو سؤال، «خیر» خواهد بود.
اجازه بدهید با بررسی اینکه کتابخانههای عمومی دقیقاً چه هستند و تحلیل استدلالهایی که وجود آنها را توجیه میکند، شروع کنیم. کتابخانههای عمومی، نهادهایی هستند که کتابها را خریداری میکنند و بعد به اعضا آزادانه امانت و اجاره میدهند. اگر نخستین بار بود که با این فرایند مواجه میشدیم، به نظرمان خیلی عجیب میآمد. کتابخانهها یک کتاب دارای حق تکثیر را میخرند که محتوای آن، جزئی از اموال ناشر یا نویسنده است و بعد آن را تقریباً به رایگان در اختیار ما قرار میدهند.
از این گذشته، شخص امانتگیرنده طبق قانون استفاده منصفانه میتواند کل کتاب یا مقاله را فتوکپی بگیرد و آن را برای همیشه در کتابخانه شخصی خود داشته باشد. اخیراً به منظور پاسخگویی به نیازهای روزافزون، کتابخانهها وارد طرحهای امانت بینکتابخانهای شدهاند.
در این فرایند، شخص میتواند یک کتاب را از طریق کتابخانه دیگری غیر از کتابخانهای که عضو آن است، دریافت کند. با استفاده از همین فرایند میتوان فتوکپی مقالات و کتابها را از طریق کتابخانه دیگر گرفت و برای خود نگهداری کرد.
توجه داشته باشید که همه این موارد، بخشی از اموال دیگران و دارای حق تکثیر است، پس کتابخانهها چطور چنین خدماتی را توجیه میکنند؟ استدلال اصلی مبتنی بر این ادعاست که هیچکس نباید بر پایه ویژگیهای اخلاقاً نااصیل مثل نژاد، جنسیت، طبقه و سن، از اطلاعات محروم شود.
اما صرفنظر از این مسأله، میتوان پرسید که چرا افراد باید دارای دسترسی عمومی به اطلاعات باشند؟ پاسخها شاید متفاوت باشد، اما نکته مهم آن است که دسترسی آزاد به اطلاعات، نقشی اساسی در هر جامعه پویا و روبهرشد دارد. مثلاً داشتن شهروندان آگاه، بهترین راه (اگر نه تنها راه) برای رسیدن به وضعیتی است که در آن مقامات و قانونگذاران، مسئولیتپذیر و پاسخگو هستند. به همین دلیل است که استبداد اغلب نیازمند برنامهای برای سرکوب اختلاف عقیده و تحریف اطلاعات است و دسترسی به کتابخانههای عمومی، هر دو مورد را خنثی میکند.
کتابخانهها علاوه بر فراهم کردن توازن مناسب میان شهروندان و قانونگذاران، نابرابریهای معرفتی میان شهروندان را تعدیل میکنند، یعنی اختلافات در میزان دانش شهروندان بر پایه امتیازاتی که همه از آن برخوردار نیستند، از بین میرود.
بدیهی است که دستیابی به اطلاعات از طریق مطالعه کتاب، نیازمند وقت و هزینه است. از بین بردن حداقل یکی از این موانع برای اکثر اعضای جامعه، قطعاً کاری ارزشمند است که کتابخانهها مسئولیت آن را برعهده دارند. کتابخانهها نمیگذارند به کسانی که امتیازات آموزشی خاصی را نداشتهاند، از بالا نگاه کنیم و به قول فیلیپ پتیت، فیلسوف ایرلندی، باعث میشوند شهروندان مستقیماً به چشم یکدیگر نگاه کنند.
پس وقتی کتابخانهها به ارتقای سطح آگاهی عموم شهروندان و از بین بردن نابرابریها کمک میکنند، ظاهراً دلایل خوبی برای تأسیس و گسترش آنها داریم.
اما اینجا باید از خودمان بپرسیم که چرا کتابخانهها از نظر رعایت حقوق مالکیت و خصوصاً حقوق مالکیت فکری، وضعیت خاصی دارند؟
حقوق مالکیت فکری با رعایت حق تکثیر حفظ میشود و تضاد همین جاست: کتابخانهها دسترسی به اطلاعات را ارتقا میدهند؛ حال آنکه حق تکثیر درصدد محدودسازی دسترسی به اطلاعات است. استدلال به نفع کتابخانهها را به شکل خلاصه مرور کردیم، اما چه استدلالی به نفع حق تکثیر وجود دارد؟
مثلاً در اصل اول قانون اساسی امریکا آمده است که کنگره میتواند به «ترویج پیشرفت علم و هنرهای کاربردی، از طریق تضمین حفظ حقوق معنوی آثار مکتوب و اختراعات برای نویسندگان و مخترعان» بپردازد.
اینجا ایده اصلی آن است که پیشرفت در علم و هنر با انگیزههای اقتصادی تشویق میشود و مؤلفان و مصنفان اگر از این انگیزهها محروم باشند، رغبت کمتری به تولید آثار دارند.
پس اگر کسی اثری را کپی کند یا بدزدد، مؤلف در نتیجه ضرر اقتصادی، متضرر شده و جامعه نیز به دلیل کاهش انگیزه نوآوری، مورد آسیب قرار گرفته است. فعلاً نمیخواهم ارزش این استدلال را مورد قضاوت قرار دهم، گرچه معتقدم دو پیشفرض چالشپذیر در آن وجود دارد که به آن بازمیگردم. اینجا میخواهم بر یک نکته تأکید کنم و آن اینکه اگر کسی موافق تأسیس کتابخانه باشد، باید به چنین گزارهای معتقد باشد: هزینه تحمیل کردن پرداخت بهای دسترسی به اطلاعات برای هر عضو جامعه (یعنی پیامد بدیهی حق تکثیر) بسیار بیشتر از منافعی است که جامعه با ارائه اطلاعات رایگان، از آن برخوردار میشود. اما چطور این گزاره، استدلالی محکم به نفع دریافت اینترنتی کتابها نیست؟
به عبارت دیگر، اگر کسی موافق منافعی است که کتابخانهها برای جامعه دارند، باید با توزیع الکترونیکی کتابها هم موافق باشد (و حتی با توجه به سرعت و سهولت دسترسی، خیلی هم ذوقزده شود!). اگر من میتوانم وارد یک کتابخانه شوم، کتابی را امانت بگیرم و برای خودم اسکنش کنم (یا حتی سفارش فایل اسکنشده آن را از طریق طرح بینکتابخانهای بدهم)، چرا نتوانم وارد یک سایت اینترنتی شوم و نسخه اسکنشده کتاب را دانلود کنم؟
نکته مهم آن است که اگر مزیت دسترسی به اطلاعاتی خاص، از قانون حق تکثیر فراتر میرود و کتابخانهها را توجیه میکند، به نظر میرسد امتیاز دسترسی به همان اطلاعات، بر حق تکثیر فایق آید و دریافت اینترنتی کتاب را توجیه کند و البته این واقعیت که اطلاعات به شکلی کارآمدتر در دسترس قرار میگیرند، موهبت است، نه نقیصه.
حالا اجازه بدهید با بررسی استدلالها از نگاهی دیگر، ببینیم رابطه بین استفاده از کتابخانهها و دریافت اینترنتی کتاب چگونه است. آیا میتوان استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه داد که وجود کتابخانهها را با تردید مواجه نکند؟
صرفنظر از برخی موارد استثنا (مثل نیاز یا ضرورت غیرمتعارف)، دزدیدن اموال دیگری، به لحاظ اخلاقی نارواست. یعنی من با گرفتن آنچه متعلق به شماست، به شما آسیب زدهام. مثلاً اگر یک گلابی داشته باشید و من بیایم و گلابی را از شما بگیرم، شما را از منفعتی که حقتان بوده، محروم کردهام و شما دیگر نمیتوانید از این منفعت بهره ببرید. اگر شما زحمتی کشیدهاید، زحمتتان هدر میرود. پس «اختصاص فیزیکی»، یکی از ویژگیهای اصلی حقوق مالکیت است.
اما مسأله اموال فکری متفاوت است. اگر شما کتابی بنویسید و من پس از انتشار، آن را کپی کنم، شما را از فروش نسخههای دیگر به شکلی که شما از فروش گلابیتان محروم میشوید، محروم نکردهام. حداقل به یک معنا، شما همچنان منافعی را خواهید داشت که قبلاً از آن برخوردار بودید- یعنی اموال فکری، غیررقابتی است. اما استدلال میشود که اشکالی پیش آمدهاست.
اگر شما کتابی بنویسید، باید حق انتفاع از آن را داشته باشید. پس حق تکثیر به جای «اختصاص فیزیکی»، وارد کار میشود و به لحاظ قانونی، یک سری حقوق اختصاصی ارائه میدهد (محروم کردن دیگران از استفاده غیرمجاز از محصول) و به این ترتیب، نوعی «اختصاص حقوقی» به دست میآید. اینجا با این استدلال مواجهیم که نویسنده خودش نمیتواند از حقالتألیفش به خوبی پاسداری کند و بنابراین تولید کلی آثار به دلیل کاهش انگیزهها، کاهش خواهد یافت.
چنین استدلالی مبتنی بر دو ادعاست: اولاً، آنها که اثر را کپی میکنند یا میدزدند، اگر نمیتوانستند چنین کنند، پولش را میپرداختند و ثانیاً نویسندگان انگیزه درونی ندارند. پس آیا درست است که بگوییم اگر من کتابی را بدزدم، نویسنده را با محروم کردن از یک منفعت، متضرر ساختهام؟ ادعای اول باید پیشفرضش این باشد که اگر من نمیتوانستم کتاب را بدزدم، آن را میخریدم. فقط با این شرایط میتوان فرض کرد که دزدیدن کتاب باعث ضرر مالی نویسنده میشود.
مثلاً من میخواهم ترجمه جدیدی از برخی آثار افلاطون داشته باشم، اما این ۷۵دلار هزینه خواهد داشت، پس مجبورم با ترجمه قدیمی سر کنم. اما اگر بتوانم ترجمه جدید را بدزدم، بدان معنی نیست که در غیر این صورت، آن را میخریدم. در واقع، بیشتر افراد به دلیل اینکه قدرت خرید ندارند، به سرقت دست میزنند. پس نمیتوانیم فرض کنیم که نسبتی یک به یک میان کتابهایی که دزدیده میشوند و کتابهایی که خریده نمیشوند، وجود دارد و به این ترتیب نمیتوان فرض کرد که سرقت، نویسنده را از منفعتی محروم میکند که در صورت عدم سرقت، از آن برخوردار میشد.
ادعای دوم از جاذبه شهودی بیشتری برخوردار است. ظاهراً موجه به نظر میرسد که انگیزههای اقتصادی بیشتر با تولید بیشتر آثار جدید، ارتباط مستقیمی داشته باشد. اما انگلستان اولین کشوری بود که قوانین حق تکثیر را در اوایل قرن هجدهم تصویب کرد و آثار فراوانی پیش از این منتشر شده بودند.
با توجه به این مسأله، میتوان میان آثاری که اگر حقالتألیف نبود، نوشته نمیشدند و آثاری که صرفنظر از حقالتألیف هم وجود میداشتند، تمایز قائل شد (و توجه داشته باشید که علت منطقی حق تکثیر آن است که حقالتألیف، انگیزه اصلی است، نه انگیزهای در کنار انگیزههای دیگر).
به هر حال، قطعاً انگیزههای دیگری هم وجود دارند و در سطحی بالاتر از حقالتألیف قرار میگیرند (مثلاً شهرت، بشردوستی، اعتبار علمی و…). اگر این هم قانعکننده نباشد، میتوان استدلال ظریفتری ارائه داد و فقط بر کتابهایی متمرکز شد که صرفنظر از حقالتألیف تولید میشوند.
شاید برخی گمان کنند که کتابهای اندکی این شرایط را دارند، اما تقریباً تمام کتابهای دانشگاهی چنین هستند (به استثنای برخی کتابهای درسی). این مسأله مستقیماً با استدلالی که به نفع کتابخانه مطرح کردیم، مرتبط است و آن اینکه توجیه اصلی تأسیس کتابخانه و توزیع الکترونیکی کتابها، منافع آموزشی است که به جوامع ارائه میدهند.
به نظر بدیهی میرسد که کتابهای دانشگاهی (که هدفشان آموزش است)، این نیاز را بیش از کتابهایی که در وهله اول در پی حقالتألیف هستند (مثلاً ادبیات عامهپسند)، برآورده میکنند. خلاصه اینکه به نظر میرسد بین اطلاعاتی که برای یک جامعه روبهرشد، مفید است و انگیزه حقالتألیف در تولید اثر، رابطه عکس وجود دارد.
شاید باز هم گفته شود که حتی اگر نویسندگان (دانشگاهی) به دنبال پول نباشند، ناشران چنین هستند و کپی کردن کتابها، تولید کتابها را در آینده ناایمن میسازد. اما اگر چنین استدلالی صحیح باشد، آنگاه استدلالی علیه کتابخانهها نیز خواهد بود، بخصوص آنها که همه کتابها را نمیخرند و از طرح بینکتابخانهای استفاده میکنند. اگر آپلود کردن یک کتاب به دلیل تعداد نامحدود دانلودهای بعد از آن که ممکن است انتشار کتاب را در آینده تهدید کند، به لحاظ اخلاقی نارواست، پس نهادی که هر کسی میتواند به آن وارد شود و همین کار را انجام دهد، نیز نباید وجود داشته باشد. به تعبیر دیگر، چطور کتابخانهای که یک نسخه کتاب را میخرد و بعد آن را در میان افراد مختلف توزیع میکند، با کسی که یک نسخه کتاب را میخرد و آن را اینترنتی توزیع میکند، متفاوت است؟
استدلالی که در این مقاله مطرح شد، حق تکثیر را به کلی رد نمیکند، بلکه نشان میدهد که نحوه نگاه ما به حق تکثیر دچار تناقض است. نتیجه کلی استدلال چنین است: دریافت اینترنتی کتاب به لحاظ اخلاقی ناروا نیست و اگر ناروا باشد، آنگاه تأسیس یا استفاده از کتابخانه هم اخلاقاً ناروا خواهد بود.
موسیقی
به پیشنهاد رضاایکس سرباز اجباری وطن آهنگ Nirvana – Smells Like Teen Spirit
در حال حاضر ظاهرا به خاطر آدم ربایی و کشتن سه اسراییلی و یکسری راکت رد و بدل شده اسراییل داره غزه رو بمباران می کنه و آدم ها رو راحت و آسوده می کشه و بی خانمان می کنه. دلیل اصلی اما چیزی جدی تر از این اتفاق است. واقعیت اینه که اسراییل لازم داره عربده بکشه «من لات ترم».
درسته که مالیات ما برای جنگ راه انداختن استفاده می شه، درسته که پولی که فقرا و مریضهای ما لازمش دارن رو می فرستن برای بقیه جاها و درسته که در حالی که هموطن من کنار بیمارستان میمیره، از کشورهایی مریض با هواپیما وارد می شه و درسته که تلاش می شه فلسطین برای من و شما تبدیل بشه به یار صمیمی حکومت ولی واقعیت چیزی بسیار متفاوت هم هست. ما با حکومت هایی طرف هستیم که از طریق بستن و کشتن و ارعاب می خوان همه رو به شیوه خودشون مجبور کنن و اتفاقا مردم فلسطین شباهتهای بسیاری ولی مطمئن باشین در مقیاسی حادتر.
مردم فلسطین مستحق زندگی ای شایسته هستن و شخصا هم پول من و شما رو نخوردن و رنج و بی خانمانی اونها رنج و بی خانمانی بشریت است و غصبی که نسبت بهشون اتفاق می افته، درست همون غصبی است که من و شما هم در لایههایی ملایمتر درگیرشیم. فلسطین نماد مبارزه در جهانه و اسراییل بهترین نماد اون حکومتهایی که اصلی ترین حرفشون اینه که «من از شما لات ترم» و معلومه که ما بهترین آدمها هستیم برای متنفر بودن از این تیپ حکومتها.
این قانون که بهش «قانون وبلاگنویسی» می گن می گه هر وبلاگی که بالای ۳۰۰۰ خواننده روزانه داشته باشه مثل یک روزنامه است و مسوولیت صحت محتواش به عهده خودشه.
علاوه بر ثبت رسمی، وبلاگنویسها هم دیگه حق ندارن بدون اسم یا ناشناس بنویسن و همه سازمان ها و شرکتهایی که به وبلاگها سرویس می دن باید تا شش ماه کل اطلاعات رو نگه دارن.
عید سال نو مبارک! سال ۹۳ بدون شک قرار سال خوبی باشه. با شما هستیم با رادیو گیک اول سال نود و سه و رادیو گیک شماره ۳۷. رادیو گیک هایی که عدد اول هستن، خوش شانسی می یارن پس سال ۹۳ سال خوش شانسی است!
ماروین مینسکی برای کسایی که از بیست سال پیش داستان های هوش مصنوعی و رباتیک رو دنبال می کنن یک اسطوره است (: این استاد دو سه روز قبل جایزه BBVA موسسه پیشگامان دانش رو برده که ارزشی برابر ۵۴۰هزار دلار داره. مینسکی ۸۶ ساله سالهای سال در ام آی تی درس داده و نوشته و حتی در ساخت فیلم استنلی کوبریک به اسم ۲۰۰۱، ادیسه فضایی همراه بوده. مینسکی گفته که هنوز نمی دونه چطوری باید این پول رو مصرف کنه ولی احتمالا برای خرج کردنش مشکلی نخواهد داشت و اضافه کرده که «نمی دونم اونها فکر می کنن من دارم چیکار می کنم. من نظریه هایی در مورد شیوه کار مغز می دم و اگر خوش شانس باشم چند تا دانشجو دارم که بتونن از این نظریه ها به شغلی برسن» و البته یکی از مشهورترین دانشمندهای ری کورزویل است که در پادکست سینگولاریتی بارها ازش صحبت کردیم و هر شنونده رادیو گیک باید حتما اونو بشناسه (اگر نمی شناسین با من تکرار کنین «من بعد از این پادکست می رم سرچ می کنم دنبال پادکست شماره یک سینگولاریتی و گوشش می دم http://jadi.net/2012/03/radio-geek-001-singularity/ )
یادتونه که ؟ هک حتما نفوذ نیست بلکه به هر کار هوشمندانه هک کردن می گیم. حالا یک گروه سعی کردن انتقامشون رو از اسپاتیفای بگیرن. اسپاتیفای اجازه پخش آلبوم ها رو به شما می ده و در حالی که تقریبا ۶ میلیون نفر مشترک پرمیوم اون هستن و ماهانه ۶۰ میلیون دلا ر از این جریان درآمد داره، پولی که به تولید کنندههای موسیقی در ازای پخش شدن آلبومشون می ده بسیار کمه! حالا یک گروه موسیقی به اسم والفپک از میشیگان یک ایده عالی زده! این گروه یک آلبوم با ده ترک تولید کرده که تک تک ترکهاش فقط سکوت است! اونها از طرفدارانشون خواستن که شب ها موقع خواب این ترک های خالی رو انتخاب کنن و بذارن توی اسپاتیفای پخش بشه و با اینکار هر شب ۴ دلار به نفع این گروه کار کنن و این گروه هم از پولی که جمع می شه یک تور رایگان برگزار خواهند کرد. اسم این آلبوم اسلیپیفای است و حتی اگر واقعا تعداد زیادی اونو پخش کنن هم ضرر عجیبی به اسپاتیفای نخواهد خورد. شرکتی که سال گذشته ۵۰۰ میلیون دلار پول برای خرید حق پخش موسیقی به موزیسنها داده. البته قبلا هم افراد مختلفی موزیکهای خالی درست کرده بودن و مورد مشهور هم سونیک یاوت بود که موزیک ۶۳ثانیه سکوتش برای مدتی از آیتونز حذف شد و بعد دوباره برگشت. به این اثر گوش می دیم.
[۶۳ ثانیه سکوت]
امیدوارم لذت برده باشین از این موسیقی و ببخشید که با پخشش کپی رایت صاحب اثر رو نقش کردیم.
چیزی که هنوز عملا به بازار نرسیده ولی لازم بهش نگاه کنیم فایرفاکس او اس و ادعای تلفن هوشمند ۲۵ دلاری است! فایرفاکس این روزها در نقش رابین هود اینرنت عمل می کنه و تلاش می کنه هم اینترنت رو به همگان برسونه و هم آزاد نگه اش داره و هم استانداردش کنه تا ما توی قفس طلایی شرکت ها گرفتار نشیم. الان هم از تلفنی ۲۵ دلاری حرف می زنه که مخاطبین میلیاردی داره در جاهایی که آدمها هنوز نتونستن اولین تلفن هوشمندشون رو بخرن. فرض کنین تلفنی داشته باشین که فقط می تونه زنگ بزنه و یک براوزر رو اجرا کنه و یک پلن ماهانه مثلا دو گیگ ده هزار تومنی. اینطوری در ماه با ده هزار تومن می تونیم به خرید آنلاین، فیسبوک، چت و … دسترسی داشته باشیم. این جریان کاملا متفاوت است با ایده زوکربرگ که گفته بود «اینترنت برای همگان رو عملی می کنم» چون ایده زوکربرگ درست کردن یک بازار عظیم از مصرف کننده های احتمالی است که چون ممکنه چیزی رو مصرف کنن باید بازی شون بدیم در حالی که ایده تلفن ۲۵ دلاری دادن یک ابزار است برای رسیدن به جامعه جهانی. هنوز چیز زیادی ازش دیده نشده و ممکنه مثل خیلی پروژه ها در عمل کلا یک چیز دیگه از آب در بیاد ولی فعلا خوبه جزو چیزهایی قرارش بدیم که باید با دقت نگاه بشن. البته معلومه به اینترنت داغون ایران اسلامی عزیز ما چیز خاصی ازش برای ما در نمی یاد ولی ما جهان وطن هستیم و خوشحال و امیدوار (:
رد هت که می شه بزرگترین شرکت بازمتن جهان دونستش و مشهورترین لینوکس تجاری اعلام کرد که با همکاری اوهورو سافتور پشتیبانی از دات نت و مایکروسافت اسکویل رو به اوپن شیفتش اضافه کرده. اوپن شیفت یک سیستم پلتفرم از ا سرویس است PaaS است که دولوپرها اجازه می ده از روی یک سیستم کاملا لینوکسی ردهت برای دات نت برنامه نویسی کنن. اوهورو یک شرکت دو ساله است که توسط کارمندهای سابق مایکروسافت جاوید اکرم و جواد خاکی درست شده تا ویندوز رو به لینوکس پیوند بزنه. پکیج استفاده از اوپن شیفت رو می تونین از گیت هاب بگیرین
واتسون رو احتمالا می شناسین. سیستم کامیپوتری ادراکی ای از آی بی ام که توست با خوندن و «فهمیدن» ویکیپیدا در مسابقه اطلاعات عمومی و غیره جئوپاردی شرکت کنه و برنده بشه ! حالا مدیر عامل آی بی ام از توسعه دهنده های موبایل دعوت کرده که در سه ماه آینده برنامه هایی ر و بسازن که از واتسون استفاده کنه .. قابلیت هایی مثل درک و پاسخ به سوالات پیچیده از طریق زبان طبیعی گفتاری. سه نفر از برنده ها توسط آی بی ام ساپورت می شن و برنامه هاشون به بازار عرضه می شه. در نمونه های متنوع واتسون نشون داده می شه که مشاوره پزشکی می ده یا وقتی بهش می گین که قراره به فلان جا سفر کنین پیشنهادهای مناسبی می ده در مورد لباس هایی که احتمالا نیاز خواهید داشت و کوله پشتی ای که برای این سفر مناسب است در حالی که جستجوی وب به هیچ وجه جواب های مرتبطی رو نشون نداده بود.
این قانون می گه که برای رسیدن به بهترین جواب در اینترنت نباید سوال پرسید بلکه باید جواب اشتباه رو نوشت. این مورد رو هر کس که در کامنت ها چیزی گفته یا در فروم ها حرفی زده می دونه (: این قانون به افتخار کانینگهام که پدر ویکی شناخته می شه به اسم اون نامگذاری شده چون گفته می شه که ویکی ها اصلیترین مورد اثبات این قانون هستن. نمونه دنیای واقعی این قانون ضرب المثلی فرانسه است که می گه prêcher le faux pour savoir le vrai «اشتباه رو موعضه کن تا واقعیت رو بفهمی»
خبر جالب دیگه این بود که مایکروسافت در حال آماده کردن نسخه خاصی از ویندوز ۸.۱ برای لپ تاپ ها و پی سی ها است که یک خاصیت منحصر به فرد داره: مجانیه! این جریان بعد از پنج سال داشتن یک سرچ اینجین، درست کردن سرویس های کلاود مثل ازور و آفیس ۳۶۵ باعث شده نویسنده وایرد مدعی بشه که مایکروسافت در راه گوگل قدم بر می داره که داره سیستم عامل های رایگان متنوعی رو عرضه می کنه. مایکروسافت سال ها از فروش ویندوز درآمد خوبی داشته و حتی می شه گفت کمپانی اصولا روی ساخت و فروش سیستم عامل برای پی سی ها بنا شده ولی الان در دنیای سیستم عامل های رایگان که حتی اپل هم می گه آپگرید به نسخه بعدی رایگان خواهد بود راز زنده موندن مایکروسافت دیگه نباید فروش سیستم عامل باشه. همچنین بحث موبایل هم هست… این شرکت بالاخره تونسته یک سیستم عامل مناسب برای گوشی های همراه بده ولی آیا خواهد تونست در حضور اندروید به اندازه کافی ازش پول در بیاره؟ گفته می شه مدیرعامل قبلی (بالمر) قبول نکرده بود آفیس برای آی پد رو قبل از عرضه اون برای تبلت های ویندوزی بده ولی ظاهرا رویکرد مدیر عامل جدید (ساتایا) متفاوت است و مایکروسافت در جهتی می ره که درآمدش فقط فروش نرم افزار نباشه و سراغ چیزهایی می ره که گوگل هم ازشون پول در می یاره مثلا سرویسی مثل وان درایو.
خریده شدن واتزاپ توسط فیسبوک
کلی شوخی ازش در اومد.. ۱۶ یا به عبارت صحیح تر ۱۹ میلیارد دلار!!! میلیارد! بحث اینکه همیشه دو جور شبکه اجتماعی موجود بوده.شبکه های بزرگ (گفته می شه میانگین دوست های هر آدم بالغ فعال در فیسبوک بیشتر از ۳۰۰ دوست است) و شبکه های نزدیک کوچیک (که شاید هر کس بین پنج تا بیست و پنج دوست داشته باشه). فیسبوک در تلاشه هر دو باشه ولی چتش کار نمی کنه پس با این قیمت عجیب و .. چی بگیم؟ بذار اینو بگیم که با این پول می شد روزنامه واشنگتن پست رو ۷۶ بار خرید! اینستاگرام رو ۱۹ بار! توییتر رو ۱۷ بار و دوبار کل فروشگاه های بست بای رو و ۱.۱ بار چیپوتله رو (راستی جیپوتله تهران رو هم برین. بسیار جای خوبیه برای یک غذای مکزیکی عالی) و ۰.۹ بودجه یک سال کشور افغانستان رو تامین کرد و البته به جای این خرید فیسبوک می تونست بودجه فرستادن کاوشگر کنجکاوی به مارس رو تامین کنه؛ اونم ۸ بار! این شرکت فقط ۵۰ تا کارمند داشت و … فیسبوک دیوانه است (:
یک خبر جالب منتشر شد از سایتی که با یک باگ وحشتناک در پی اچ پی هک شده. باگی که ۲۲ ماه پیش ریپورت شده بود و تنها مقصر این هک مدیر نالایقی بود که باعث شده بود سرور ۲۲ ماه آپدیت نشه. یک گزارش جالب سیسکو نشون داد که چند روز بعد از خبر هک کردن سایتها با این باگ ادامه داشته و در کل حدود ۴۰۰ سایت هک شدن! با یک باگ دو ساله! آماده باشین که می خوام داد بکشم! سرورهاتون رو آپدیت کنین!!!!
توسعه دهنده های رپلیکانت (یک اندروید آزاد) مدعی شدن که در پشتی ای رو توی تلفنهای سامسونگ اندروید پیدا کردن که «دسترسی ریموت به اطلاعات روی دستگاه می ده». اونها می گن این در عقبی می تونه باعث دسترسی بی سیم به اطلاعات روی فایل سیستم بشه. بحث سر پروتکل انحصاری IPC سامسونگ است و دستورات RFS که می شه به گوشی فرستاد. این گروه می گه که دلیل این دستورات و بودنشون رو درک نمی کنه هرچند که ممکنه نیاز خاصی باعث شده اونها اینجا باشن و هدف دسترسی دادن به فایل ها نبوده ولی به هرحال نتیجه یکی است». یک کد برای اثبات موضوع روی سایت این گروه قرار گرفته و همینطور پچ هایی برای اصلاح سیستم عامل در مقابل اونها. پیشنهاد ما به شما؟ استفاده از یک اندروید مستقل از تولید کننده های بزرگ که می تونه از کربن باشه تا سیانوژن مد.
البته نمی دونم تا الان خریده یا نه ولی گفته می شه که فیسبوک در تلاشه تا یک شرکت سازنده هواپیماهای بدون سرنشین یا درون یا پهپاد رو بخره. قبلا آمازون گفته بود به این فکر می کنه که شاید کالاهای مردم رو با درون تحویل بده و کلی بحث درست کرده بود و اون شوخی ها و بحث های فنی هنوز تموم نشده بود که این خبر از فیسبوک اومد بیرون. هدف فیسبوک تیتان ارواسپیس است و قیمت پیشنهادی احتمالا ۶۰ میلیون دلار. شرکت تیتان ارواسپیس هواپیماهای بدون سرنشین در مدار بالا می سازه که با نیروی خورشید کار می کنن. حدس زده می شه هدف فیسبوک از این کار سرمایه گذاری روی هواپیماهای بدون سرنشینی باشه که با پرواز در مدارهای بالا، به سرزمین زیرشون اینترنت می دن. حتی یک منبع گفته فیسبوک اینکار رو با ساخت ۱۱هزار هواپیما از مدل سولارا۶۰ شروع خواهد کرد و هدف اولش هم آفریقا است. این مدل ها می تونن با باتری حتی در شب شروع به پرواز کنن و بعد از دراومدن خورشید با پنل های خورشیدی خودشون رو به ۲۰ هزارمتری سطح دریا برسونن و چند سال بله چند سال اون بالا بمونن! البته فیسبوک همزمان پروژه لون رو هم پیش می بره که هدفی مشابه داره اما با بالن و خب گوگل و اینترنت دات اورگ هم ایده های مشابهی رو مطرح کردن. ما نوادگان کورش هم می شینیم ببینیم کی زودتر می یاد ما رو نجات بده و احتمالا بعدا غر می زنیم که اینترنتشون چرا اونقدر که ما می خوایم سریع نیست (:
ماجرا با goto fail (https://www.gotofail.com/) شروع شد! کشف شد که یک برنامه نویس کرنل مک اشتباها یک goto اشتباهی در جایی گذاشته و باعث شده بشه رمزنگاری TLS رو دور بزنه و حینی که داشتیم می خندیدیم و به دوستانی مکی می گفتیم حتما آپدیت کنن، مشکلی بسیار مشابه در گنو/لینوکس هم کشف شد! مشکل اصلی این بود که این باگ مربوط می شد به یکی از جاهایی که ما شدیدا برای امن بودن روش تاکید می کنیم و در نتیجه موضوع بسیار جدی ارزیابی شد. همه توزیع ها سریعا بسته GnuTLS رو آپدیت کردن و بر شما هم واجبه که سیستم هاتون همیشه آپدیت باشه. مشکل در بخشی از کد بود که اعتبار TLS رو بررسی می کرد (همون سرتیفیکیت های ایکس ۵۰۹) و چند شرط کوچیک باعث می شد این چک کردن در شرایط خاصی ترمینیت بشه و نتیجه صحیح برگرده. این مشکل از سال ۲۰۰۵ در سیستم ها بوده. مت گرین استاد امنیت دانشگاه جان هاپکینز گفته این باگ «وحشتناک» است و مهمترین توصیه اینه که هر سیستمی گنو/لینوکسی یا مکی که دارین حتما به آخرین نسخه آپدیتش کنین.
تبریکها و تقبیحها
برای جواد GrayMind آرزوی سلامتی و خوشحالی داریم و امیدواریم جراحی اش خوب بوده باشه.
نمی دونم تبریک یا چی داریم برای فیلیپ اسکولز که مدیر بازاریابی Nvidia بود و جونش رو هنگام نجات یک نفر دیگه از سانحه قطار از دست داد. آدم های شریف همه جا به ما یادآوری می کنن که باید جامعه رو با شراف و فداکاری و آدم بودن خودمون حفظ کنیم.
و تشکری داریم از سینا پویانفر که شاید با سیزده سال سن جوونترین شنونده ماست (:
و تقبیحی برای سانسورچی هامون که باعث شدن تنها کشورهایی در جهان که اینترنتی بدتر از ما داشته باشن عبارت باشن از: گابن، جزایر ماریانای شمالی، موزامبیک، ساحل عاج، لبنان، آنگویلا، پاکستان، ازبکستان، مصر، سودان، بولیوی، ونزوئلا، سوریه، مالاوی، گوانا، بنین، الجزیره، سوازیلند، گینه استوایی، کوبا، گامبیا، کنگو
بنا به نتایجی که اخیرا سایت اوکلا که شغلش سنجیدن سرعت اینترنت است منتشر کرده پنج کشور اول جهان از نظر متوسط سرعت دانلود اینها هستن:
هنگ کنگ
سنگاپور
رومانی
کره جنوبی
ژاپن
و جای کشور عزیز اسلامی مون هم رتبه ۱۶۶ ام است با سرعت متوسط دانلود ۲.۹۸ مگابیت بر ثانیه (؟! احتمالا فقط از ما بهتران با اوکلا سرعتشون رو می سنجن!) که باعث می شه ما با اختلاف زیر فلسطین (۱۶۲)، آنگولا (۱۵۳) و عراق (۱۴۳) باشیم.
و البته مثل همیشه کسانی هم در جهان از ما بدتر هستن و اگر لازم باشه می تونیم خودمون رو با اونها بسنجیم و بگیم چقدر خوشبختیم (: برای نشون دادن موفقیتهای کشور کافیه به اسم این کشورها اشاره کنیم: گابن، جزایر ماریانای شمالی، موزامبیک، کوت دیویر (ساحل عاج)، لبنان، آنگویلا، پاکستان، ازبکستان، مصر، سودان، بولیوی، ونزوئلا، سوریه، مالاوی، گوانا، بنین، آلجریا (الجزیره)، سوازیلند، گینه اکواتوریال (گینه استوایی)، کوبا، گامبیا، کنگو
پ.ن. روحانی کجا گفت سرعت اینترنت شایسته ایرانی نیست؟ (: صداش رو برای رادیوی بعدی بذارم بد نیست (:
از عبارت «نیروهای سرکوب» تعجب نکنین. این نیروها کارشون سرکوب مردم است. البته یکی از حربههای سرمایه داری اینه که برای چیزهایی که همه می فهمن بد است، اسم های خوب انتخاب کنن. مثلا به «اخراج گسترده» بگن «تعدیل ساختاری» یا به پول گرفتن از هر کسی که ماشینش رو کنار خیابونی که قبلا آزاد بوده پارک می کنه بگن «عادلانه کردن فضای پارک شهری» یا به سانسور اطلاعات و خرج میلیاردها برای جلوگیری از دسترسی مردم به دانش بگن «پالایش» یا به قانونی که شدیدا علیه منطق و سبک رفتار مردمه رو بگن «قانون حمایت از خانواده» (:
در این شرایط شبه-منطقی است که هر دولتی مدعی بشه که هر تظاهراتی علیه اش کار دشمن یا فواحش یا دیوانه ها است و لازم به سرکوب و نیروهای سرکوب متخصص رو هم داشته باشه و البته بعضی ها هم اصولا نیروهایی که قرار بوده وظیفه شون دفاع از کشور در مقابل خارجی ها باشه رو تبدیل کنن به نیروهای دفاع از خودشون در مقابل مردم (:
به هرحال… این شما و این صحنههایی زیبا از تقابل انسانها و نیروهای سرکوب.
↵ مردی برای پلیس ضد شورش اوکراین پیانو می زنه [اوکراین ۲۰۱۳]
↵ مرد تونسی با یک نون باگت جلوی پلیس ضد شورش که از دیکتاتور کشور دفاع می کنه موضع گرفته [تونس ۲۰۱۰-۲۰۱۱]
↵ کشیش شجاع به عنوان یک سپر انسانی از تظاهرات کنندگان در جلوی پلیس ضد شورش دفاع می کنه [اوکراین ۲۰۱۳]
↵ تظاهرات کنندگان جنبش سبز از جون یک پلیس ضد شورش که به دست مردم افتاده حفاظت می کنن [ایران ۲۰۰۹]
↵ پلیس ضد شورش آلمان برای حرکت در کنار تظاهرات کنندگان «اشغال» کلاههاشون رو برداشتن. [فرانکفورت ۲۰۱۱]
↵ سرباز ارتش مصر از دستور دیکتاتور برای سرکوب مردم خودداری کرده و با مردم دست می ده. در مصر ارتش گفت وظیفه اش دفاع از کشوره و قرار نیست بین دیکتاتور و مردم، از یکی دفاع کنن. همین اتفاق در انقلاب ما هم افتاد. [مصر ۲۰۱۱]
↵ پلیس ضد شورش رومانی قلبی که یک بچه بهش هدیه کرده رو روی سپرش نگه داشته [رومانی ۲۰۱۲]