کتاب راهنمای آنارشیستها یا Anarchists Cookbook یکی از چیزهایی است که باید توی موزه اینترنت جا بگیره. یک کتاب کوتاه که در سال ۱۹۷۱ نوشته شده و از اولین روزهای اینترنت روی اون پخش شد و در فصل های مختلف درباره مفهومی از آنارشیسم که طرفدار انقلاب خشن و شکستن عامدانه قوانین است بحث می کنه و راهکار می ده (البته این روزها خیلی ها چنین آرناشیستی نیستن و آنارشیسم (مخالفت با اقتدار) تعاریف جذابتری هم داره). این کتاب راهنماهای مختلفی برای ساخت بمب، باز کردن قفل و اینجور چیزها داره و بیشتر از اونی که واقعا یک راهنما باشه، یک حرکت اعتراضی است؛ از نظر من مثل گذاشتن ریشهای عجیب و غریب در جامعه (:
حالا یک سناتور آمریکایی بعد از دستگیری دو زن که که سعی کرده بودن بمب بسازن، در وبلاگش نوشته:
من تعجب می کنم که این که بمبگذارها سعی کرده اند از راهنماهای اینترنتی مثل کتاب آنارشیست کوک بوک و اینسپایر مگزین برای ساخت بمب استفاده کنند. این اسناد به هیچ وجه شامل الحاقیه اول (آزادی بیان در آمریکا) نمی شوند و باید از اینترنت حذف شوند.
نگرانی سناتور از اینکه چرا دو نفر بمب درست کردن کاملا بجا است ولی کلا سوراخ دعا رو گم کرده – درست همونطور که ما توی کشورمون فکر می کنیم اگر آدم ها رو اعدام کنیم به امنیت و آرامش و در عین حال سکوت مورد نظر حکومت می رسیم ولی در عمل سال هاست که دومین کشور اعدام کننده انسان ها در جهان هستیم و ناامنی و بقیه چیزهایی که دولت دوست داره سر و صداشون در نیاد هم هی در حال افزایش.
قضیه وقتی خنده دار تر می شه که بدونیم کتاب در آمریکا روی آمازون قابل خریدن است چون روش حفظ امنیت، ناآگاهی نیست بلکه اتفاقا آگاهی باعث امنیت می شه. یعنی کسی به خاطر دونستن شیوه ساخت بمب تصمیم نمی گیره جایی رو منفجر کنه یا کسی به خاطر ندونستن شیوه ساخت بمب از تروریسم منصرف نمی شه و اتفاقا حکومتی امن تر است که با آگاهی به جنگ تروریسم بره نه با سانسور. درسته که من هم ترجیح می دم یک تروریست روش ساخت بمب رو بلد نباشه ولی دنیا در این حد قابل کاستمایز و انتخابی شدن نیست که من بگم فلان چیز رو فلان گروه ندونه بهتره چون دقیقا یکی دیگه هم نظرش اینه که من هم بهتره فلان چیز رو ندونم و در نهایت کلا می رسیم به اینکه به نفع همه است که هیچی ندونه در حالی که معلومه که این گزینه جذابی نیست. انتخاب ما بین سانسور و آزادی بیان است و انتخاب من بین سانسور و آزادی گردش اطلاعات است، جامعه ای است که توش گردش اطلاعات آزاده و آدم حق دارن نظر داشته باشن و نظرشون رو تبلیغ کنن.
در نهایت هم نکته بامزه اینه که سناتور عزیز آمریکایی نمی دونه که چیزی که روی اینترنت پخش شده تقریبا غیرقابل حذف شدن از اینترنت است، بخصوص کتابی که از اولین روزهای اینترنت روی اون زندگی کرده.
در رادیوگیک شماره ۴۷، شب یلدا دور هم جمع می شیم تا در میان دو شعر، از پایرت بی بگیم، از هکرها بگیم، از هوش مصنوعی ای بگیم که مواظبه رفتار ماست و در مورد آیپاد حرف می زنیم: از تلاشش برای انحصار تا فازهای رترو و هیپستر . با ما باشین چون جهان باید تکون بخوره!
““
با عشق طلسم گرگ را می شکنیم
شب این قفس سترگ را می شکنیم
هرچند تبر به دوشمان نیست ولی
یک روز بت بزرگ را می شکنیم
(جلیل صفر بیگی)
““`
اون آیپاد کلاسیک باحالها یادتونه؟ که یک صفحه نمایش کوچیک داشت و یک کلید لمسی دایره ای ؟ ظاهرا مردم خیلی دوستش دارن و دوست ندارن کنارش بذارن یا داشتنش یک تیریپ باکلاس پیدا کرده و همه می خوان بگن رترو هستن! یک گزارش جالب می گه که این دستگاه ۱۲ ساله که چند وقت است بدون سر و صدا حتی از سایت اپل هم حذف شده هنوز طرفدارهایی داره که حاضرن سه باربر قیمت واقعی داستگاه پول بدن تا یکیش رو بخرن. اگر مغازه دار هستین و ته انبارتون چند تا از اینها مونده، رو ای بی بذارین چون بیشتر از ۵۰۰ دلار دارن خرید و فروش می شن!
اچ پی که مثل همه غولهای تکنولوژی قدیمیتر در غول موندش با مشکل مواجهه، گفته در ۲۰۱۵ قدم بزرگی بر خواهد داشت. با ارائه یک سیستم عامل جدید برای کامپیوترهاش! بخش تحقیقاتی این شرکت گفته اچ پی کامپویتری به اسم The Machine ساخته که نمونه جدیدی از نسل کامپیوترهای بهینه از نظر مصرف است و یکی ازتفاوت های جدی اش در حافظه ای است که استفاده می کنه. کرک برسنیکر (معمار ارشد د ماشین) می گه که مدل فعلی حافظه کامپیوتر که دائما اطلاعات رو بین دو مدل حافظه جابجا می کنه از ۱۹۴۰ با ماست و لازمه تغییر کنه. این پروژه تقریبا یک سوم تیم تحقیقاتی اچ پی رو درگیر خودش کرده و این حافظه ها از یک قطعه الکترونیک به اسم memristor استفاده می کنن. گفته شده نمونه اولیه د ماشین در ۲۰۱۶ ساخته می شه ولی در جون ۲۰۱۵، سیستم عاملش به اسم Linux++ آماده خواهد بود و شبیه ساز سخت افزارنهایی هم منتشر می شه تا برنامه نویس ها بتونن پیشاپیش برنامه هاشون رو برای د ماشین آماده کنن. البته در نهایت لینوکس پلاس پلاس هم با سیستم عامل اختصاصی د ماشین که اچ پی بهش می گه کربن جایگزین خواهد شد. تفاوت اصلی هم اینه که د ماشین فقط یک حافظه خواهد داشت: هم برای کارهای بلند مدت و هم کوتاه مدت (برابر هارد و رم فعلی) و از اونطرف از فیبرنوری به جای مدارهای مسی در اون استفاده شده… اچ پی مدعی است که د ماشینی که بر اساس طراحی یک کامپیوتر کلاسیک ساخته شده باشه، تقریبا شش برابر قوی تر و ده برابر کوچیکتر است و فقط ۱.۲۵٪ کامپیوتر کلاسیک برق مصرف می کنه و معلومه که چنین چیزی حسابی مورد توجه شرکت هایی مثل فیسبوک و گوگل خواهد بود. یا اسمان های بالای سر!
و خب فایرفاکس ۳۴ رو هم داشتیم که دیفالت سرچ انجینش یاهو است
توضیحات خودم. مدل درآمدی گوگل. فایرفاکس و کروم و ..
تبلیغ وسط برای کمپین فونت فارسی
چرا به فونت نیاز داریم. چرا فونت آزاد نداریم؟ کی باید پولش رو بده؟ با اینهمه سازمان عریض و طویل ظاهرا خودمون باید بدیم (: و می دیم! ترس نداره که.. من که حمایت کردم شما هم بکنین
وال استریت ژورنال گزارش می ده که گوگل داره دفترهاش در روسیه رو می بنده . به طور خاص به خاطر سرکوب اینترنت در این کشور و قوانینی که می گن شرکت ها باید اطلاعاتشون رو به دولت بدن. این گزارش می گه که گوگل بعضی کارمندها رو که مرتبط با فروش ، ساپورت و ارتباطات و این تیپ چیزها هستن د رکشور نگه می داره. در ماه جولای که می شه تقریبا شش ماه قبل، پارلمان روسیه قانونی تصویب کرد که سایت های اینترنتی که اطلاعات شهروندان روسی رو نگه می دارن باید داخل روسیه باشن.. که حمله ای است علیه آزادی های شهروندان در اینترنت. همچنین قانون دیگه ای می گه سایت هایی که بیتر از ۳ هزار بازدیدکننده روزانه دارن باید خودشون رو ثبت کنن و دولت هم می تونه تعطیلشون کنه – حتی بدون رای دادگاه.
جمعه، یک مهندس سابق اپل که روی آیتونز کار می کرد در دادگاهی علیه این شرکت شهادت داد که شغلش «block 100% of non-itunes clients» بوده و «keep out third party players»ی که با آیپاد اپل رقابت می کردن. راد شولتز گفته که اپل سعی می کرده رقبا رو تضعیف کنه و پایین آوردن قیمت از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ باعث شده انتظار ضرری ۳۵۰میلیون دلاری داشته باشن ولی اینکار رو کردن. اون که با لباس چرم و بلوز با دگمه های باز تو دادگاه حاضر شده بود گفت که دوست نداشته جزو پروژه «آبنبات» باشه ولی خب اونجا بوده. اپل اما می گه هدف این نبوده و تغییرات آیتونز و پروژه ای که شولتز روش کار میکرده مرتبط با امنیت بیشتر اپل و کاربران بوده تا سیستم ها ها توسط پخش کننده های دیگه یا فرمت های متفرقه دستکاری نشن. [توضیحات خودم در مورد آنتی تراست]
فیسبوک می گه با ترکیب هوش مصنوعی و image recognition، می تونه بین عکس های مستی و غیرمستی فرق بذاره و از شما بپرسه «آیا مطمئن هستین که رییس و مادرتون هم این عکس رو ببینن مشکلی نیست؟». این خبر رو مدیر تیم هوش مصنوعی فیسبوک گفته. یان لکان Yann LeCun گفته که فیسبوک به دنبال ساخت یک پیشکار شخصی است و حتی در آینده ممکنه تشخیص بده عکسی که داره آپلود می شه رو شما آپلود نکردین و یکی داره از اکانت شما سوء استفاده می کنه. الان اصلی ترین استفاده فیسبوک از هوش مصنوعی، تشخیص چهره و کمک به شما در تگ کردن عکس ها است یا پیشنهاد هشتگ های صحیح بر اساس متن وارد شده یا حتی mediate کردن رابطه شما با دوستانتون. معلومه که خیلی ها نگران هستن و می گن این مسیر خوبی نیست و اگر هم کسی اینها رو می خواد باید خودش اونها رو فعال کنه.
تبریک و تقبیح
یک تسلیت هم داریم به Blake Benthall، موسس سیلک رود ۲ [کمی توضیح] که سرورها رو با ایمیل Blake@benthall.net سفارش داده بود! آخه قاچاقچی اینقدر داغون؟
تبریک هم به جادی داریم برای اینکه تلاش می کنه تلویزیونش رو جدی کنه.
و یک خنده هم برای سونی که بار پنجم ششم هک شد.. اینبار از طریق یک فایل متنی که پسوردها توش بود و اسمش بود پسورد تی اکس تی! آخه چرا سونی؟!
و یک تقدیر خوب از آقامون ابی! که لینک دانلود آلبومش رو توییت کرده و گفته برای عزیزانی است که در ایران امکان خرید ندارن.
نامه ها
آیتک
امیدوارم که حالت خوب باشد. در مورد اون مطلبی که راجع به گارانتی ایسوس توی رادیو گیک گفتی، خواستم تجربه خودم رو بگم اگه این موضوع اخیر هست شاید بتونی به اون شخصی که برات نامه نوشته اطلاع بدی و شاید کارش راه بیوفتد. من یه لپ تاپ ایسوس داشتم 2-3 سال پیش، وقتی برای مشکلی که داشت با شرکت پشتیبانی (فکر کنم اسمش * * * * * * بود.) پیگیری کردم اونا گفتن که گارانتی دستگاه من تموم شده و حاضرنشدن حتی با دریافت هزینه لپ تاپ رو تعمیر کنند و قطعه لازم رو براش سفارش بدهند.
خلاصه من هم ازشعبه ایران نا امید شدم و با پشتیبانی ایسوس توی دوبی تماس گرفتم. اونا بهم گفتن که همون شعبه ایران این کارو باید انجام بده و وقتی گفتم که چه برخوردی باهام شده ، گفتن که پیگیری می کنند و بهم اطلاع می دهند.
2-3 روز بعد یکی فکر کنم به نام آقای * * * بهم زنگ زد و گفت که یکی از مدیران اون شرکت ایرانیه و شخصا مشکل منو پیگیری کرد و همه چیز حل شد . البته من چون گارانتی ام تموم شده بود هزینه رو دادم ولی خوب لاقل لپ تاپم درست شد و توی کل این پروسه خیلی محترمانه با من برخورد شد.
در مورد گارانتی خب هم سپهر از دیجی کالا گفته که یک نقص خیلی ریز توی هدفون گرون قیمتش رو پذیرفتن و کل هدفون رو عوض کردن. آیتک از ایران رهجو گفته که محترمانه و خوب پیگیری کردن و سپهر هم در مورد سازگار ارقام نوشته که با اینکه هارد مشکل دار بهش فروخته بودن که شماره سریالش با شماره سریال روی گارانتی نمی خوند ولی سازگار مشکل رو پذیرفت و هارد رو عوض کرد
امیر
شاید من یک هکر و گیک باشم!
شاید این را تعریف از خود بدونی ولی بیش از 10 سال هست توی دنیای وب هستم و کار تجاری میکنم.
گیک و هکر بودنم را با توجه به تعاریف خودت متوجه شدم. چون روی نکات ریز و مواردی که بقیه اهمیت نمیدن فوکوس میکنم و یا وقتی به مسئله یا
موردی مواجه میشم، تا از توش یک آدم همه جیز دان بیارم نیام دست بر دار نیستم. دوستانم من را ویکی آفلاین صدا میکنند :)
مسعود
در ادامه اون پست های وایبرت: من چند وقت پیش توی یکی از گروه های واتس اپ عضو شدم که مربوط به همکارهای یکی از جاهایی بود که کار میکردم. یک موسسه آموزشی بزرگ و مشهور. توی این گروه از اساتید عضو بودن تا مسولین اداری و آبدارچی و . . . و این گروه فقط برای یک هدف تشکیل شده بود: اشتراک ویدیوهای پورن.
من به این که آدم ها بخوان پورن ببینن یا نبینن کاری ندارم و از دید من یک مساله شخصی و طبیعیه. اما آیا این که طیف وسیعی افراد متاهل توش باشن و ویدیوهایی هم که توش گذاشته میشن بیشتر انواع اکستریم باشن تا پورن معمولی هیچ نشونه جامعه شناسی محسوب نمیشه؟ من می دونم که خیلی ها به سادگی و با استفاده از فیلترشکن های متعدد و سرعت بالایی که امروز به هر حال بیشتر از قبل هست، به راحتی به محتوای پورن حتی به صورت استریم هم دسترسی دارن. همون طور که گفتم نگاه کردنش هم از دید من چیز بدی نیست. ولی این که بخوای این موضوع خصوصی رو با بقیه هم شیر کنی چی؟ طبیعیه؟ این که تمام تلاشت این باشه که با آپلود ویدیوی خفن تر جلب توجه کنی چی؟ آیا جاهای دیگه هم که محدودیت های شرعی و مدنی ما رو ندارند چنین چیزهایی عرف و طبیعی محسوب میشن؟
بخش آخر
توضیحات خودم در مورد پایرت بی تو پادکست بی نام.
موسیقی
پیشنهاد مایند فکتوری Papa Roach – Broken As Me ولی احتمالا چیزی مرتبط تر با یلدا (:
چند روز پیش در خبرها بود که یکی از اعضای شورای شهر تهران از مردم خواهش کرده آب شیر نخورن. امروز هم تو تیتر روزنامهها دیدم که اعضای شورای شهر گفتن میرن کتابخونه های عمومی و از مردم هم خواهش کردن که بیان. دویست سیصد سال پیش هم ماری آنتوانت با شنیدن خبر انقلاب به خاطر کمبود نون به مردم گفته بود این چند وقتی که نون کمه، شیرینی بخورن و یه هفتصد هشتصد سال قبل هم مولانا گفته بود که ظاهرا بعضی ها سوراخ دعا رو گم کردن.
عضو محترم شورای شهر باید بدونه که مردم از سر سرخوشی نیست که آب شیر می خورن و از سر تنبلی نیست که نمی رن برای مصرف روزانه آب بطری بخرن. اگر هم واقعا می دونه که آب بطری گرونه و حرفش اینه که «آهای پولدارها! آبی که به فقرا می دین رو نخورین ها!» که اصلا بحث جداست.
در مورد کتاب هم دقیقا همینه. قبلا هم گفتم که در ایران مشکل کم بودن سرانه کتابخونی به خاطر بیشعوری مردم ما نیست بلکه به خاطر سانسور بالایی است که توی کتاب هست و مثلا کتاب زندگی لینوس توروالدز در این کشور مجوز نمی گیره چه برسه به رمان هایی که نویسندهاش صدها میلیون نسخه ازشون می فروشه و چه برسه به کتاب های فوق العاده ای از نویسنده های ایرانی که اجازه نشر ندارن (مثلا همسایههای احمد محمود).
طولانی اش نمی کنم چون حرف ها رو قبلا زدم ولی اگر کسی از شورای شهر رو دیدین بهش بگین که در کشوری که تک تک کتاب ها رو قبلا باید بزرگترمون بخونه و بعدا بگه کدومها اصلا مناسب ما نیست و توی بقیه هم کجاهاش باید حذف بشه تا ما بتونیم بخونیمشون، مردم کتاب خون بشویی که شما می خوای نخواهند شد چون حرفت این نیست که «مردم کتاب بخونین» بلکه اینه که «مردم! این چیزهایی که ما می گیم خوبه رو بخونین».
آپدیت تکمیلی: رابطه علی این مطلب این نیست که «مردم کتاب نمی خونن چون سانسوره». این مطلب می گه «اگر کسی می خواد مردم رو کتابخون کنه، با اصرار موفق نمی شه – باید محتوای خوب رو آزاد کنه».
نکته حساس این سوال اینه که اصولا گروههای وایبری محبوب نیستن، بلکه محتوای توشونه که محبوبه. گروههای وایبری یک مشکل بزرگ دارن: قاطی کردن شبکههای قوی و شبکههای ضعیف. بذارین اول به این دو تا نگاهی بندازیم.
شبکههای ضعیف شبکههایی هستن شامل آدمهایی که ما تو زندگی دیدیم، اسمشون رو شنیدیم یا باهاشون همکلاسی و همکار بودیم و حتی دوستای دوستامون بودن. درست همونهایی که احتمال داره توی فیسبوک شما «دوست» باشن. در مقابل شبکه های قوی شبکههایی هستن شامل آدمهایی که شما حاضرین به خاطرشون مثلا دست به جیب بشین یا یک کار مثبت انجام بدین یا وقت واقعی صرف کنین. اینها معمولا یک مشخصه دارن: شماره تلفنشون تو تلفن شما ذخیره شده. همکار نزدیکتون، پارتنرتون، دوستی که تو پارتیهاش شما رو دعوت میکنه و دوستانی که چهره به چهره باهاشون برخورد دارین. این آدمها شبکه قوی شما رو تشکیل می دن.
آدمها بارها با قاطی کردن این دو شبکه، تحلیلهای اشتباه دادن. مثلا فکر کردن که هشتگ زدن می تونه باعث اجرای عدالت توسط یک حکومت ظالم بشه یا فلان بیماری رو درمان کنه. این چیزها نیاز به حضور فیزیکی یا پول واقعی داره که معمولا از شبکههای ضعیف ایجاد نمی شه. در مقابل شبکههای قوی در این چیزها خیلی خوب هستن و میتونن واقعا باعث راه افتادن یک حرکت بشن چون اگر من توی یک سایت بگم لینوکسی ها بیان برای نشریه سلام دنیا پول بدن آدم ها واقعا می دن چون همدیگه رو شخصی میشناسن.
دقیقا همین مورد است که باعث می شه هرچقدر هم فیسبوک پول بالای واتس اپ بده، نتونه ازش چیزی رو که می خواد در بیاره چون واتس اپ شبکهای مبتنی بر رابطههای قوی است در حالی که فیسبوک ذاتا در تلاش ییوند زدن ما به شبکههای ضعیف.
حالا وضعیت وایبر و گروههاش این وسط چیه؟ وایبر شروع کرده به قاطی کردن این دو شکل از لینک. من اول با تمام دوستانی که تلفن من رو دارن در ارتباط قرار گرفتم که خوب بود اما بعدش عضو گروههایی شدم که کافی بود فقط یکیشون شماره من رو داشته باشه. این در طولانی مدت یک اشتباه استراتژیک است که آدمهایی که پرایوسی و حریم شخصی شون براشون مهمه رو از وایبر دور می کنه و از اونطرف من نمی دونم که آیا اینجا با دوستان در رابطه هستم یا با دوستای دوستام و دقیقا به همون دلیل که واتس اپ به درد فیسبوک نخورد، وایبر هم آدم هاش رو از دست خواهد داد.
اما چرا گروههای وایبر جذابن؟ همه غر می زنیم که خیلی بده که بیخودی ما رو عضو گروهها کردن ولی گاهی بیرون هم نمی یایم و چندان هم ناراضی نیستیم. یک دلیل سادهاش «تحریکهای کوتاه مدت» است. یادتونه قبلا گوشی رو آنلاک می کردیم و بیخودی صفحه هاش رو چپ و راست می رفتیم؟ حالا وایبر بهمون اجازه داده همیشه یک شات هیجان داشته باشیم – تصور کنید یک سرنگ که به شکل موقت آدم رو سرگرم می کنه، تحریک جنسی می کنه، به خنده می ندازه، افتخار برانگیز می شه یا هر چیز مشابه. در خیلی از جوامع برای اینکار ما نیازی به وایبر و گروه هاش نداریم و مثل آدم اجازه داریم خودمون انتخاب کنیم که در اون شات سریع، می خوایم چی ببینیم. مثلا یکی عضو ناین گگ می شه یا یکی دیگه می ره ردیت و هر بار که سری به گوشی می زنه یک شات هیجان به خودش تزریق می کنه و لحظاتی سرگرم می شه ولی خب اینجا که سانسورچی تصمیم می گیره آدم ها چی نبینن، آدم مجبوره به شبکههای ضعیفش پناه ببره و در شرایط سانسور، اختیار هیجانش رو بده دست دوستای دوستاش.
گروههای وایبر ایران رو ورداشتن چون
۱) سانسورچی سایتهای اخبار رو بسته
۲) سانسورچی سایتهای هیجان انگیز رو بسته
۳) سانسورچی سایتهای سکسی رو بسته
۴) ما آدمیم و برای زنده بودن و سالم بودن نسبی نیازمند ورودی جنسی، خبری، هیجان انگیز و .. هستیم
۵) ما آدمیم و نیاز به خوداظهاری داریم و گروههای وایبر برای گروهی فرصتی هستن تا نشون بدن که چقدر در سلسله مراتب چرخش جوک و خبر بالاتر از بقیه هستن
اگر سانسور نبود مطمئن باشین کپی پیست کنندگان وایبر الان گروه های فعال در ۹گگ داشتن و تو ردیت مطلب می نوشتن یا اصولا رفته بودن دنبال این چیزها به عنوان حرفه و خوانندهها هم خودشون تصمیم می گرفتن چه سرنگ هیجان موقتی به خودشون تزریق کنن.
خوشبختانه جواب این سوال هم مثل سوال قبلی بسیار ساده است: «آخه من از کجا بدونم؟» (: مگه من سانسورچی هستم؟ (:
البته واقعیت اینه که حتی اگر من مغزم نیمه-تعطیل بود و شغلم تعطیل کردن مغز بقیه و سانسورچی می شدم، بازم دقیق نمی دونستم که آیا در آینده وایبر قراره فیلتر بشه یا نه. حتی کمی قدیمتر که معاون اول قوه قضاییه به وزیر مخابرات اولتیماتوم بستن سرویس ها رو نمی داد حرف زدن از این بحث کمی راحتتر بود و همونطور که واتساپ و اسکایپ و غیره بسته شدن، می شد گفت وزارت مخابرات و دولت عزیز از سانسور شدن سرویس های مکالمه اینترنتی (چه مسیج چه صدا) خوشحال می شه؛ دلیلش هم اینه که این سرویسها پول بزرگی رو از جیب یک گروه که کل درآمدشون وابسته به انحصار مخابراتی است، خارج کردن.
اما حالا دیگه غول از چراغ آزاد شده و می دونیم که غولی که از چراغ آزاد بشه رو راحت نمی شه دوباره کرد تو بطری. الان دیگه مردم یاد گرفتن که برای سمس بازی شبانه با دوست دختر یا پسرشون لازم نیست برای هر ۱۴۰ کاراکتر ۱۰ تومن پول به حکومت بدن و پدر مادر ها هم یاد گرفتن که برای حرف زدن با بچهشون که به آرزوی بزرگ «خروج از ایران» رسیده، لازم نیست ماهانه شاهد صورتحسابهای چند صد هزار تومنی باشن. این رو دیگه با سانسور کردن یک سرویس و دو سرویس نمی شه برگردوند (: پس فاکتورها هم پیچیده تر می شن. در این مطلب به جای دادن یک جواب «نه» یا «آره» به این سوال که «آیا وایبر فیلتر می شه»، سوال رو عوض می کنیم به «نیروهای حکومتی موافق و مخالف سانسور شدن وایبر کیا هستن؟»
نیروهای موافق سانسور شدن
هر کی با ارتباط مردم با هم مخالفه
خب این که احتمالا اصلی ترین گروه موافق سانسور است. به هرحال هر جور ارتباط باعث شکل گیری افکار مشترک یا در سطحی بالاتر درک حضور افکار مشترک می شه. مطمئنا کلی آدم در سیستم هستن که دوست دارن تو پیاده روها میله بکشن، بر خلاف نص قانون اساسی هر تجمعی رو ممنوع بدونن، دانشگاهها رو از شهر بیرون ببرن و پراکنده کنن و پادگانها رو به شهرها بیارن و خوشحالها رو دستگیر کنن و آب بازی گروهی رو توطئه علیه خودشون بدونن (: اصلا عجیب نیست که این آدم ها از چیزی مثل وایبر که اجازه می ده گرهی بزرگتر از آدم ها با هم حرف بزنن و در رابطه باشن، منزجر باشن (:
نیروهایی که فرق محتوا و وسیله رو نمی فهمن
یکسری هم هستن که تفاوت بین وسیله و شکل استفاده رو نمی دونن. این گروه می گن اگر در وایبر چیزی به اشتراک گذاشته شد که اینها دوست نداشتن، پس خود وایبر باید تعطیل بشه (: درست همون گروهی که قبلا فکر می کردن دستگاه ویدئو باید ممنوع باشه و الان با ماهواره می جنگن و قبلا معتقد بودن بلندگو ابزار شیطانه. استدلال اینها در مقابل وایبر و نسل سوم موبایل درست مثل اینه که بگن چون یکی با تلفن حرف های بد می زنه باید دستگاه تلفن رو ممنوع کرد.
نیروهایی که از هر چیز جدید می ترسن
جامعه در حال تغییره و خیلی آدم ها نونشون در «وضع فعلی» است. در لایهای دیگه، آدم ها به شکلی بیولوژیک با تغییرات مقابله می کنن چون هر تغییر، تهدید است. فکر کنم حضرت علی می گه «مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند» و همین می شه که آدمها دشمن نسل سوم و وایبر و … می شن یا تلاش می کنن با ممنوع کردن و بلند کردن صدای بلندگو و … بهشون غلبه کنن.
گروهی که از مسیج پول در میارن و هنوز آپدیت نیستن که دنیا عوض شده
و در نهایت در بحث اقتصادی که این روزها مهمترین فاکتور گردش کشور و تحلیل وضعیت ماست، کسانی هستن که نونشون در اسمس است. اولین حضور برنامههای مسیجینگ یک شوک عظیم بود به کسانی که زمانی که حقوق در رده ۲۰۰ هزار تومن بود، سیم کارت ۴۰۰ هزارتومنی ثبت نام می کردن که سال دیگه با قرعه کشی تحویل بدن و با این پول بادآورده، خدایی می کردن. در آمد ثابت چند سال اخیر این آدمها اسمس بازی شبانه و تلفنهای راه دور و عشق و عاشقی بازی آدمها با تلفن بود. معلومه که هیچ نوجونی دوست نداره هر جمله اش ۱۰ تومن آب بخوره و هیچ پدر و مادری دوست نداره برای حرف زدن با بچه ای که توی آمریکا دنبال آرزوهاش می گرده ماهی ۲۰۰هزار تومن قبض تلفن بده. اینه که یکهو همه گوشی دست می گیریم و لاین و وایبر و واتساپ و .. نصب می کنیم و اینها می رن زیر حمله سانسورچی و … و این (چون مساله مالی است) به نظر من یکی از محکمترین فشارها برای سانسور این تیپ چیزها است.
اما…
غول آزاده شده و نیروهای مخالف سانسور شدن
کسانی که ماجراها رو با وایبر اوکی کردن
وقتی غول از چراغ آزاد شده، دیگه مردم در حال ارتباط با هم هستن و اگر هم مثل واتساپ و غیره سراغ فیلترکردنش بریم، مردم به یک چیز دیگه مهاجرت می کنن. یا باید کل اینترنت رو بست یا راهی برای حرف زدن پیدا می شه. خب در این شرایط حداقل بذاریم همه از یک چیز ثابت و شناخته شده استفاده کنن که ما هم بدونیم چیکارهایم. استدلال معقولی نیست؟ اگر من توی یک شهر دیگه نمی تونم قانون بذارم که «همه باید یک نسخه از کلید خونه شون رو تحویل حاکم شهر بدن» خب حداقل با همین راضی هستم که «به شرطی که از حسن آقا قفل خریده باشین، لازم نیست کلیدها رو به ما بدین». البته این فقط یک مثال است ولی مفهوم رو می رسونه: حق دارین آزادانه برین بچرخین ولی از گله جدا نشین.
کسانی که از دانلود اطلاعات توسط من و شما پول در میارن
این به نظرم یکی از مهمترین فاکتورها است. در حال حاضر کشور ما با سرعتی دیوانه وار در حال رفتن به سمت یک سرمایه داری است و تقریبا همه تناسبات کشور رو کشمکش اقتصادی نیروها تعیین می کنه. در این شرایط مطمئنا یکی از بزرگترین دیوارهای دفاعی سانسور نشدن سیستمی مثل وایبر، گروههایی هستن که پول عظیمی از قبل وایبر به جیب می زنن. مثلا همین ویدئوی لامپ رو مثال می زنم. من هرگز چنین چیزهایی رو نمی بینم ولی فرض کنیم حجم ویدئو یک مگ باشه. از اونجایی که هزینه ایرانسل برای gprs، پنج ریال برای هر کیلوبایت است، هربار دریافت این ویدئو توسط هر فرد در وایبر برای ایرانسل پونصد تومن درآمد داره (غیرقابل تصوره! اشتباه نمی کنم؟). یعنی کپی پیست این ویدئو در یک گروه وایبری با صد عضو، در لحظه برای ایرانسل پنجاه هزار تومن درآمد درست می کنه.
همین اتفاق در مورد همراه اول هم صادقه و هر روش دیگه ای که شما توی این میهن عزیز به اینترنت بسیار گرون دسترسی دارین. به گفته (احتمالا مهمل) یک نفر در حکومت، ۴۰ میلیون ایرانی وایبر دارن و فقط تصور کنین همین یک ویدئو چه پولی برای این شرکت ها جابجا می کنه. در اصل تمام چرندیاتی که داریم در طول روز می گیریم و می فرستیم منبع درآمد عظیمی برای شرکت هایی است که به پول خون پدر دارن اینترنت می فروشن و حسرت می خورن که چرا ما نمی تونیم پهنای باند رو توی یوتوب و هولو و ۹گگ و .. به فنا بدیم و احتمالا خوشحالن که هر نفر که تلفن هوشمند می خره بدون اینکه حتی یک کلیک برای عضویت هم بکنه ده بار هر عکس و ویدئوی مهملی رو از چند تا گروه مختلف دانلود می کنه (:
اینه که در نسل جدید سرویسهای مخابراتی، چیزی مثل وایبر به یک گاو شیرده عالی تبدیل می شه، بخصوص که این نرم افزار بر خلاف چیزی مثل لاین، هر ویدئو رو در هر بار آپلود و دانلود به تک تک افراد می فرسته و اصولا نمی فهمه که این همون ویدئو است و دیگه نفرستمش یا آپلودش کنم و به همون قبلی ارجاعشون بدم.
آدم های سالمی که مخالف هر شکلی از سانسور هستن
سانسورچی دو جور است:
– کسی که مطمئنه عقایدش اینقدر داغونن که تنها امید زنده موندنش سانسور کردن بقیه است
– کسی که فکر می کنه عقایدش شاید بدک هم نباشن ولی اینقدر کوته فکره که فکر می کنه سانسور کردن بقیه باعث رشد عقاید خودش می شه
امیدوارم توی حکومت واقعا کسی باشه که جزو دو گروه بالا نباشه و کلا مخالف سانسور باشه (:
نتیجه گیری
در کشور عزیز، احتمالا هیچ کس نمی دونه چی، چرا و در چه زمانی سانسور می شه. هر گوشه و کنار یکسری سانسورچی نشستن و سعی می کنن یک چیزهایی رو ببندن و یکسری هم سعی می کنن مقاومت کنن. احتمالا دو تا از اصلی ترین فاکتورها، امنیتچیها و اقتصادچیها هستن که نزدیک شدنشون به هم ماجراها رو پیچیده تر هم می کنه. در حال حاضر وایبر از نظر امنیتی خطر بزرگی نیست (حداقل در مقایسه با آلترناتیوها یا بدتر از اون پخش شدن آدم ها در سیستم های متنوع) و از نظر اقتصادی هم که شدیدا به نفع کسانی است که دارن التماس می کنن یک جوری ما اینترنت گرونشون رو مصرف کنیم (بخصوص روی موبایل و gprs). اما از اونطرف گروههای سنتی تر احتمالا شدیدا مخالف وایبر و دوستاش هستن و هنوز درست درک نکردن که وقتی خمیردندون از تیوپش بیرون میریزه، برگردوندنش به اون تو خیلی خیلی سخته.
تا حالا چند تا ایمیل دریافت کردم که درباره آزادی بچههای نارنجی چیزی بنویسم. به نظرم عجیبه… چرا؟ چی بنویسم خب؟ راستش با وجود اینکه هیچ کار مثبت واقعی نکردیم، من یک کوچولو از خودم راضی هستم که در این مدت در مورد این جریان در هر جایی که حرف زدم گفتم و همیشه چه تو رادیو گیک ها چه جاهای دیگه سعی کردم یادآوری کنم. ولی راستش در کل، کل جریان باعث خجالت همه ما بود و بخصوص کسانی که … بگذریم و یادمون باشه که این «آزادی» نیست بلکه بیرون بودن با قید وثیقه است و ممنون باشیم از تک و توک آدم هایی که سعی کردن این اسم ها همیشه سربلند باشن؛ بطور خاص به نظرم بودن کسی مثل امین ثابتی در این روزها حداقلی از امید رو زنده نگه داشت. ببخشید که شاد و قهرمانانه نبود ولی نگران نباشین چون دنیا هر روز داره از روز قبل بهتر می شه حتی اگر اینطور به نظر نرسه.
اسم این شماره رو با یادآوری رنج بچه هایی که در کارخونه های غیراستاندارد چین و بقیه جاها گجت هایی رو می سازن که ما افتخار می کنیم آخرین مدلمون رو با آخرینترین مدلشون عوض کنیم. به افتخارشون
مسوولین سوییسی به شکلی سربسته گفتن که اگر مشکلات سطح بالاتر پیش نیاد، علاقمند هستن به ادوارد اسنودن افشاگر ان اس ای پناهندگی بدن در مقابل اینکه اون بتونه در دادگاه در مورد این اتفاق شهادت بده. وکیل اسنودن نگفته چه شکلی از «مشکلات سطح بالاتر» ممکنه پیش بیاد ولی منطقا منظور فشار سیاسی آمریکا بر این کشوره. یکی از دوستان هم توی توییتر گفته بود که اگر بهش پناهندگی بدن حاضره مطلقا هر چیزی رو شهادت بده تو دادگاه (: [صحبت در مورد کتاب no where to hide]
اندروید وان هم بالاخره اومد. این گوشی هیجان انگیز رو قبلا در خبرها دیده بودیم ولی الان تو هند عرضه شده. حرف گوگل اینه که در حال حاضر ۱.۷۵ میلیارد نفر در جهان گوشی هوشمند دارن و این یعنی ۵ میلیارد نفر گوشی هوشمند ندارن. مشکل هم سه تا است: قیمت بالای گوشی ها، دسترسی نداشتن مردم به ۳جی و ۴جی حتی جاهایی که عرضه شدن و دسترسی نداشتن به سیستم عامل اندروید نسخه جدید. گوشی اندروید وان مدعی است که به این سه مشکل جواب می ده و اسپک های معرفی شده و بخصوص قرارداد خوب با شرکت Airtel جای امید باز می کنه. کشورهای بعدی که قراره شاهد تلفن باشن فیلیپین، اندونزی، پنگلادش، نپال، پاکستان و سری لانکا هستن.. توضیحات خودم در مورد علاقه گوگل به این جریان.
معلومه که موبایل وسیله باحالی است که بتونین باهاش با هر کسی هر کجای دنیا حرف بزنین ولی ظاهرا دانشمندها به این هم راضی نیستن.. اصولا دانشمندها رمز موفقیتشون اینه که به چیزهای کوچیک راضی نیستن و فکر می کنن همیشه باید پیش برن و این دقیقا تفاوتشون است با دوستانی که می گن از فلانجا به بعد ما حق نداریم جلو بریم (: به هرحال… دانشمندهای عزیز با استفاده از TMS یا تحریک حوزه الکترومغناطیس مغز یا چنین چیزی تونستن کلمات رو از مغز یک نفر به فاصله ۵۰۰۰ مایل اونورتر جابجا کنن. نترسین… ولی آزمایش این شکلی است: چهار نفر رو آوردن که یک نفر فرستنده بود و سه نفر گیرنده. به نفر اول که قرار بود فرستنده باشه کلمات Ciao و Hola نشون داده شد.. البته به شکل باینری روی صفحه کامپیوتر و بهش گفتن که با دیدن هر صفر به تکون دادن پاش فکر کنه و با دیدن صفر به تکون دادن دستش.. البته لازم نبود واقعا دست و پا رو تکون بده، قرار بود فقط فکر کنه! بعد سیگنال های خونده شده از مغزش با اینترنت به سه نفر دیگه که ۵۰۰۰ مایل فاصله داشتن (حالا شما بگو تو ایستگاه فضایی بودن! فرق خاصی نداشت چون الان ایستگاه فضایی هم اینترنت بدون فیلتر داره) منتقل شد و از طریق همون سینگال های مغزی به مغزشون فرو شد (چی بگیم؟ از مغزشون گذر کرد؟ به مغزشون تابانده شد؟). انداختن این TMS روی کورتکس بینایی باعث شد سه نفر بتونن بر اساس چیزی که نفر اول فکر کرده، لکه های نوری رو ببینن که بر اساس فکر نفر اول در جاهای متفاوتی برای صفر و یک قرار می گرفت. تبدیل کردن این صفر و یک ها تونست کلمه اولیه رو بسازه؛ اونم با موفقیت! هوم… چی بگم حالا من؟
چالش معرفی ده کتاب
توضیحات خودم
اینترنت شبانه در ایران و مشکلاتش
اشاره به مساله اینترنت شبانه و مشکلاتی که برای آی اس پی ها و بقیه درست کرده
امیر گفته که صبا نت یک اطلاعیه داده که از این به بعد رایگان نیست و فقط به شکل «منصفانه» می تونین دوبرابر حجمی که خریدین رو مجانی استفاده کنین و بعدش جریمه می شین! مبین هم کار مشابهی کرده. بحث سر اینکه مجازه یا نه و چطوری باید باشه (بر اساس قرارداد. از این به بعد یا توی قرارداد جدید. …)
خبر رو حتما شنیدین. یک دختر هلندی در یک «سفر» ۴۲ روزه به جنوب شرقی آسیا، کل دوستاش رو اسکل کرد و از خونه کلی عکس و متن سفرگونه درست کرد و گذاشت فیسبوک و همه معتقد بودن داره نصف قاره اسیا رو می چرخه و حتی با تزیین کردن اتاقش به شکل یک معبد، گپی اسکایپی هم با رفقا زد که دیگه هیچ شکی در جریان نمونه! حرفش اما بسیار معقول بود. آخرش گفت که «اینکار رو کردم تا نشون بدم که ما چیزی که در رسانه های اجتماعی منتشر می کنیم رو فلیتر می کنیم و تغییر می دیم تا چیزی به نظر برسیم که دوست داریم و دنیای آنلاین ما گاهی ربطی به زندگی واقعی مون نداره. هدف من این بود که نشون بدم چقدر راحت می شه واقعیت رو انگولک کرد. همه می دونن که تصویر مدل ها ادیت شده است و ما معمولا فراموش می کنیم که توی زندگی خودمون هم تصویر رو دستکاری می کنیم».
بحث حمله سایبری یک نکته عجیب داره: اینکه معلوم نیست چه زمانی و چه سطحی از حمله «جنگ» حساب می شه یا مثلا آیا کاشتن یک بمب ساعتی در زمان صلح و منفجر کردنش چه حکمی داره (بحث کنم در مورد توربین ها) و سال ها بود گروهی از مقامات ناتو درخواست می کردن که آمریکا اعلام کنه که در مقابل حمله گسترده سایبری، پاسخ کینتیک خواهد داد (جنگی کلاسیک). این اتفاق حالا افتاده و «ناتو اعلام کرد حمله سایبری گسترده علیه یک کشور عضو میتواند به عنوان حمله علیه کل این سازمان دفاعی تلقی گردد و باید با آن برخورد نظامی شود. ناتو میگوید برای دفاع از اعضای خود این تصمیم را اتخاذ کرده است. » بحث انتقال موشک ها به کوبا بعد از خلیج خوکها و اعلام کندی در مورد اعضا و پاسخ به دشمن !
It shall be the policy of this nation to regard any nuclear missile launched from Cuba against any nation in the Western Hemisphere as an attack by the Soviet Union on the United States, requiring a full retaliatory response upon the Soviet Union
[آهنگ عزا بزنم؟] بعد از جریان لو رفتن عکس ها که بعدا بیشتر در موردش حرف می زنیم ومشکلاتی که تیر پیکانشون به سمت iCloud است، تیم کوک سی تی اوی اپل گفت امنیت برای این شرکت بسیار مهمه و تمرکز کرد روی آی.مسیج و گفت تمام ارتباطات این برنامه کاملا رمزگزاری می شن و حتی خود اپل هم کلیدهاش رو نداره. حالا اینکه چطوری می تونن با ان اس ای کنار بیان یک بحث است ولی این بدون شک تلاشی است برای اعاده حیثیت مردمی که حالا دعوت شدن از طریق سرویس Apple Pay کردیت کارت هاشون رو هم به اپل بسپرن. در مورد این در قسمت آخر بیشتر حرف می زنیم.
تبریک و تقبیح
تقبیحی داریم برای ایرانسل که داره با تبلیغ ما رو خفه می کنه (توضیح یو اس اس دی و پلن و …)
تشویق و خسته نباشید داریم برای بچه های زیکانف و داورهای خوب که یک زیکانف عالی دیگه برگزار کردن
تشویق و سوت و هورا برای خودم که …
نامه ها
لاله گفته میدونم خیلی از سایت ها امکاناتشون رو برای ایران محدود کردن اما تو حوزه نرم افزار های آزاد دیگه چرا؟
می خواستم نرم افزار simon رو از sourceforge دانلود کنم می گه کشورتون تحریمه. واقعا بد بختیم دیگه اوپن سورس ها رو هم به ایرانیا ندن
بنیامین برامون نوشته:
رفته بودیم یکی رو برسونیم فرودگاه و احتمالا اگه لاری باشید میدونید که
اکثریت مردم این منطقه توی کشور های حوزه خلیج فارس کار میکنند حالا
بگذریم چون طرف پرواز خارجی داشت دو ساعت قبل پرواز در فرودگاه حظور
داشتیم و من گوشیم رو در اوردم و شبکه های بی سیم رو چک کردم تا بلکه
فرجی بشه وای فای رایگانی چیزی باشه که هیچی هم نبود … ولی یه چیز
هیجان انگیز تر اونجا وجود داشت یه پرینتر بی سیم که هیچ رمزی هم نداشت
نمیدونم مربوط به کدوم بخش بود ولی خلاصه هر بخشی بود چند صد صفحه
اخطاریه براشون چاپ کردم اونم که برگه های پرینتر تموم شد ظاهرا توی
اتاقی بود که اون ساعت از روز کسی درش حضور نداشت یا شایدم طرف نفهم
بود… و این قضیه تموم شد و رفت
تا اینجا میگیم شاید من اولین نفری بودم همچین حمله وحشیانه ای انجام
دادم و کس دیگه ای این کار رو نکرده بوده و گفتم حتما رمز گزاریش میکنن
…
ولی در کمال ناباوری یک ماه بعد که مراجعه کردم هم همون پرینتر با شبکه
بی سیم بدون رمز وجود داشت ولی این دفعه بعد از پرینت گرفتن حدود 4 صفحه
پرینتر رو از دست رس خارج کردن و ظاهرا راه حلشون شده همین که هر وقت
دیدن الکی داره پرینت میاد پرینتر رو خاموش میکنن
بعد بگین چرا هوا پیما سقوط میکنه :-/
اتفاق رو که همه می دونیم چی شد… یک هکر / شاید هم یک گروه هکری شروع کردن به انتشار عکس های شخصی تعدادی از افراد مشهور (به طور خاصتر ستاره های هالیوودی و این تیپ ها) در اینترنت.
از کجا اومده بود؟
آیا قابل جمع است؟
برخوردهای متفاوت (شکایت، دوستانه، نفی)
زندگی طبیعی سلبریتی ها
بدن طبیعی متفاوت است با چیزی که ما می بینیم
و یادمون باشه که اینترنت حافظه عجیبی داره ولی ما حافظه خاصی نداریم
همه دنیا تقریبا شبیه همدیگه است.. هیجان عجیب نداره چیزی (:
موسیقی
به پیشنهاد خوب ارشیا، something to remind you از گروه Staind. اجرای زنده.