رادیو گیک شماره ۵۸ – Dont reboot, just patch

شماره پنجاه و هشتم رادیو گیک با شماست! انواع گیک‌ها آماده باشن که این شماره پر از خبرهای مایکروسافتی، هوش مصنوعی و امنیتی است. از کامپیوتر مرکل تا ایمیل‌هایی که خودشون به خودشون جواب می‌دن. با ما باشین در فصل پس از فصل انگور که اولش فراموش می کنیم از خانه وفا نام ببریم اما دلمون همیشه باهاشه.

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

اپلیکیشن iOS

اخبار

خشن‌تر شدن صورت‌های لگو

Lego-faces-are-becoming-m-008

با تشکر از پیام که خبر رو بهم نشون داد، دانشمدهایی که روی چهره‌های آدمک‌های لگو کار کردن می‌گن که این چهره‌های سابقا ساده و دوستانه یا بی حالت حالا دائما دارن به سمت خشن‌تر شدن میرن. قدیم‌ها اکثر شخصیت‌های لگو دکترهای مهربون در حال مداوای بیمار، راننده های ماشین‌های سنگین و این تیپ چیزها بودن اما حالا که شخصیت‌های جنگ ستارگان و هری پاتر و دزدهای دریایی و غیره وارد مجموعه شدن، چهره‌های عصبانی هم در حال زیاد شدن هستن. این تحقیق ۳۶۵۵ صورت از ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۰ رو بررسی کرده می‌گه همبازی بچه‌های این نسل، خشن‌تر از همبازی‌های نسل‌های قبل است.هنوز نمی شه گفت این بده یا خوبه. به هرحال آشنایی بچه‌ها با چهره‌هایی بهتر خوبه اما شاید هم یک بچه خوب نباشه خشونت رو از بچگی ببینه. لگو در مورد این تحقیق گفته که اگر پدر مادرها نمی خوان بچه‌هاشون با چهره‌های خشن و ناراحت روبرو باشن، می تونن سر لگوها رو با سر لگوهای مهربون‌تر عوض کنن.

پارتنر شدن ردهت و مایکروسافت
وبلاگ رسمی مایکروسافت خبر می ده که دنیای کلاود در حال تغییره و مشتری ها دنبال راه حل های ارزون، قابل گسترش و پایدار هستن و حالا پارتنر شدن با ردهت، فرصت‌های جدیدی برای مشتری های کلاود مایکروسافت فراهم خواهد کرد. در این مشارکت ۱) ردهت روی آژر برای مشتریان فراهم خواهد بود ۲) ساپورت برای محیط‌های دوگانه (مایکروسافتی و ردهتی)‌توسط شرکت به مشتریان ارائه می شه ۳) همکاری روی توسعه دات نت به شکل مشترک توسط ردهت و مایکروسافت و توسعه نرم افزارها روی لینوکس ردهت ۴) حرکت مشترک روی مدیریت کلاودهای شرکت ردهت و شرکت مایکروسافت برای مشتریان به شکل متمرکز.

اینستاگرام و اثر بیبر

حالا نزنین ولی من یک آهنگ از بیبر رو خوشم اومد.. بعدش اینترنت گفت باید ازش بدم بیاد وگرنه ضایع هستم (: و البته بعدش واقعا کارهای دیگه و رفتارها و سکناتش رو دیدم و ازش بدم اومد (: ولی بحث ما این نیست که آیا اینترنت اجازه داره به شما بگه کی خوبه کی بد‌ (چون مثلا اینترنت خارجی ها می گه ویندوز ده بده ولی اینترنت ایرانی ها می گه ویندوز ده خوبه و من نمی دونم چقدر خارجی ام چقدر ایرانی (:… واقعا کی می تونه بگه چه بخشی از هر کس در کجا شکل گرفته؟).

چی می گم… اثر بیبر رو اینستاگرام از همه بهتر می ‌شناسه. همین که جاستین عزیز یک عکس می‌ذاره. در چند ثانیه و بعد چند دقیقه میلیون‌ها بیبرکار درجه یک عکسش رو لایک می کنن و کوئری به این شکل که «هر اکانتی که برای فلان عکس بیبر لایک زده رو بشمر» می ره تو باقالی‌ها. اگر برنامه نویس باشین دقت کنین که اگر جزو گروهی هستین که این مساله به نظرتون خنده دار و بی سوادانه می یاد باید به این فکر کنین که شرکت اینستاگرام هم احتمالا چند تا برنامه نویس و اسکوئل کار داره که از من و شما بهتر کارشون رو بلدن و اگر اونها می گن این مساله واقعا دردسرزا است، احتمالا واقعا هست (: درک اسکیل در شرکت‌های بزرگ خیلی مهمه. [ کمی توضیح در مورد مخابرات و برنامه‌هاش، مثلا اسمس سرور]. حالا اینستاگرام در مقاله ای جالب توضیح می ده که چطوری بعد از فروخته شدن به فیسبوک تونسته بالاخره این مشکل رو حل کنه.. در واقع با تکنولوژی های فیسبوک. از یکطرف با سوار شدن روی دیتاسرورهای عظیم فسیبوک که احتمالا بزرگترین ها در جهان هستن و از اونطرف با استفاده از برنامه نویسی. اولین حقه چیزی به اسم denormalized counter است که سعی می کنه در یک کش حافظه ای تعداد کل لایک‌ها رو نگه داره و اینها رو روی سرورهای مختلف سینک کنه. همچنین به جای شمردن هرباره ماجرا، الان یک سل خاص به تعداد لایک های هر عکس اختصاص پیدا کرده که زمین تا آسمون سرعت رو متفاوت می کنه ولی پیچیدگی های سینک شدن بین سی دی ان ها و سرورهای هر نقطه جغرافیایی رو درست می کنه. راه حل این بخش استفاده از برنامه ای به اسم PgQ است اگر دیتابیس پست گرس اینستاگرام در یک منطقه آپدیت نباشه، به مناطق دیگه مراجعه می کنه و عددها رو می گیره و مطمئن می شه از این به بعد همه یک عدد ثابت رو به عنوان تعداد لایک ها خواهند دید. حالا که اینو گفتم دو تا چیز رو هم بگم [توضیحات خودم] ۱) مم اسکوئل و ۲) خریدن لایک و فالوئر در اینستاگرام

ویندزو ۳.۱ زنده است!

win31

واقعا جای تشویق داره. فکر کنم اگر همسن من نباشین اصولا ویندوز ۳.۱ رو ندیدین. [کمی توضیح در دانشگاه و داس]. اخیرا هم یکی از سیستم‌های فرودگاهی یکی از شهرهای فرانسه دچار مشکل شد و تا مدتی هواپیما نتونستن بشینن.. کامپیوتری که به کارمندان برج مراقبت می گفت هر هواپیما چقدر فرصت برای نشستن داره (یا همچنین چیزی) مشکل داشت و بوت نمی شد و در نهایت … مشخص شد که ویندوز ۳.۱ی که روش بوده و کار می کرده دچار نقص فنی شده! این سیستم عامل در ۱۹۹۲ منتشر شد.. همزمان به هسته کرنل لینوکس و البته لازمه بگیم همین فرودگاه چند تا ماشین یونیکس و ویندوز ایکس پی هم داشته! ایده بدی نیست که اصولا بخشی از فرودگاه رو به عنوان موزه نگهداری کنن ((: مسوولین فرودگاه گفتن که مشکلاتشون خیلی زیاده و باید آپگرید کنن چون متخصصینی که بتونن این سیستم ها رو تعمیر و نگهداری کنن دائما کمتر و کمتر می شن. به شکل مرتبط بگم که ناسا هم داره دنبال یک برنامه نویس فرترن می گرده چون برنامه نویس قبلی که مسوول برنامه نویسی اولین سفینه‌های کامپیوتر دار بوده داره بازنشسته می شه. کسی که استخدام بشه باید برای ویجر ۱ و ۲ برنامه بنویسه که در سال ۱۹۷۷ به فضا پرتاب شدن تا مناطق خارج از منظومه شمسی رو بررسی کنن. اینها یک کامپیوتر ۲۵۰کیلوهرتزی دارن که فرترن می فهمه ولی متاسفانه آخرین برنامه نویسش داره بازنشسته می شه و شاید لازم باشه یکی زمانی باگی رو در این دورترین اشیای ساخت بشر به زمین، اصلاح کنه یا چنین چیزی. فرودگاه فرانسه قراره در ۲۰۱۷ آپگرید بشه ولی مدیرش می گه که بعیده تا ۲۰۱۹ بودجه لازم برای اینکار تامین بشه. حالا که هی خبر هوایی می گیم این دو تا رو هم بگم… اولی اینکه توی دسامبر ۲۰۱۴ فرودگاه لندن که یکی از مهترین فرودگاه های جهان است ۳۶ دقیقه از کار افتاد چون یک نرم افزار ۵۰ ساله‌اش دچار مشکل شد و اوایل همین امسال، دو تا هکر به خاطر کشف یک مشکل امنیتی در حین یک مسابقه «باگ باونتی» یونایتد ایرلاینز برنده یک میلیون مایل پرواز رایگان شدن (:

و آیا مایکروسافت سر عقل می یاد؟ پاور شل و اس اس اچ

مایکرسوافت هی داره بیشتر و بیشتر سعی می کنه به حرف مردم گوش بده تا قدرتش در بازار رو از دست نده. حتی در شبکه های اجتماعی و غیره در مورد اینکه چی لازمه و چی خوبه حرف می زنه و معملومه در هر جای حرفه ای دائما این رو می شنوه: «آخه مگه می شه پاور شل اس اس اچ نداشته باشه؟». حالا یک مقاله توی ام اس دی ان داره می گه چقدر اس اس اچ چیز خوبیه و چقدر جالبه که بشه یک سرور رو با اس اس اچ کنترل کرد و ویندوز هم می خواد این امکانات رو فراهم کنه! تا اینجا می تونیم بهشون غرهای مرسوم رو بزنیم و [بزنم دیگه! اینکه تازه کشف کردی و گرپ هم خوبه و ..] ولی بخش خوب خبر اینه که سعی نکردن چرخ رو اختراع کنن.. با فونت بولد نوشتن «خوشحالیم اطلاع دهیم که تیم پاور شل از این پس از پروژه اوپن اس اس اچ حمایت و در آن مشارکت خواهد کرد». این رو آنجلو کالو از تیم پاور شل نوشته.

ماجرای این پسره و عکس و ..

در اعماق

متوقف شدن یک خودروی گوگل توسط پلیس

دائما بحث هست که آیا ماشین‌های گوگل باید حق داشته باشن بدون راننده حرکت کنن یا نه. البته حینی که من و شما داریم بحث می کنیم ماشین ها راه افتادن و کمپانی های دیگه هم ساختن. فعلا هم تصادفی از طرفشون نبوده که رکوردی عالی است [کمی توضیح].اما هفته گذشته متوقف شدن یکی از این ماشین‌ها توسط پلیس خبرهای جدیدی راه انداخت. یک پلیس ماونتین ویوو یکی از ماشین‌ها رو به علت «حرکت خیلی آروم» متوقف کرده. این ماشین کوچیک که فقط حق داره در جاده‌هایی بره که حداکثر سرعتشون ۳۵ مایل است، داشته با سرعت ۲۵ مایل می رفته و ترافیک رو کند کرده بوده و توسط پلیس متوقف می شه [توضیح اینکه چطوری متوقف می شه و کی جریمه می شه! ماشین یا راننده؟] و خب کلی از ساختمون های اطراف هم از این پلیس سردرگم عکس گرفتن.

هک وایرلس خونه‌ها از طریق کتری وایرلس

یک کتری «هوشمند» صد و پنجاه دلاری شاید چیز جالبی باشه . می تونین از هر جایی روی اینترنت آب رو جوش بیارین و هر وقت به خونه رسیدین راحت باشین… اما خب هکرها هم راحت می تونن به پسورد شما دسترسی داشته باشن. این کتری هوشمند برای رسیدن به اینترنت پسورد خونه شما رو می گیره و بدون هیچ تغییری توی حافظه اش ذخیره می کنه. آی کتل اینقدر هم خنگه که به هر شبکه دیگه ای با اسم مشابه وصل می شه و کافیه یک هکر با استفاده از یک آنتن قوی‌تر از آنتن خونه شما به کتری نزدیک بشه و کتری خنگ، پسورد رو براش می فرسته که به این وای فای «آشنای» قوی وصل بشه ( محققان شرکت پن تست پارتنر این هک رو نشون دادن و برای اثباتش توی شهر راه افتادن و نه فقط پسوردها رو پیدا کردن که جای دارندگان کتری هوشمند آی کتل رو هم رو نقشه مشخص کردن (: و گفتن که با داشتن پسورد وای فای، می تونن به شبکه قربانی وصل بشن، دی ان اس ها رو تغییر بدن و کل ترافیک قربانی رو زیر نظر بگیرن. حواستون باشه، کسی که شبکه شما رو می ده، می تونه شما رو زیر نظر بگیره مگر اینکه اخلاق داشته باشه یا قانون کنترلش کنه.

هک کامپیوتر مقامات آلمانی

merkel
یک بدافزار خیلی قدرتمند که احتمالا به ان.اس.ای. مرتبط است لپ تاپ شخصی منشی، چنسلر یا هر چی هست.. ملازم؟ همکار؟ کمک دست؟ مرکل رو آلوده کرده! این خبر رو اشپیگل گفته و آلمانی ها حق دارن ازش عصبانی باشن. این بدافزار که توی اسناد اسنودن هم بهش اشاره شده … دیگه نمی شه زیاد ازش حرف زد چون به خودمون هم ربط های داره. یعنی به اون استاکس نت خبیث. در سال ۲۰۱۳ هم نشانه‌های از آلودگی تلفن موبایل مرکل مشاهده شده بود. حتی گفت می شه چند وقت قبل روس‌ها هم از همین طریق تونستن یک بدافزار رو در حدود ۲۰۰۰۰ کامپیوتر مقام‌های آلمانی پخش کنن. خلاصه وضع آلمان از این نظر خرابه (: [ کمی توضیحات در مورد جنگ سایبر و شرایط غیرجنگی اون ]

ماشین! به ایمیلم جواب بده

logic

اتفاق عجیبی در دنیای هوش مصنوعی گوگل هم در جریانه. اولا که گوگل تنسرفلو یا همون موتور هوش مصنوعی‌اش رو اوپن سورس کرده و در محافل برنامه نویسی اینترنتی دائما بحث نصب و تست و کاربردهای اونه. اگر نیدیدن حتما سرچی برای تنسرفلو بکنین. بعد اینکه یکی از محصولات جالب این سیستم‌ها، چیزی است که گوگل احتمالا تا چند وقت آینده برای گروهی از مخاطب‌هاش فعالش می کنه. دستوری شبیه به اینکه «برای این ایمیل جواب اتوماتیک بنویس». بله درست شنیدین! ایمیل وارد اینباکس شما می شه، گوگل درکش می کنه و با داشتن جواب های قبلی شما می تونه حدس بزنه جواب شما به این ایمیل چیه، بخصوص اگر ایمیل چیزی شبیه به دعوت به جایی یا قراری یا چنین چیزهایی باشه. بعد اگر درخواست کنین گوگل جوابی منطقی براتون آماده می کنین که می تونین ادیتش کنین یا همونطوری بفرستینش. یک مثال ساده اینه که در بخش انکدر چیزی مثل «آیا فردا وقت آزاد داری؟» از بخش «فکر» رد می شه و با چیزی مثل «بله، برنامه چیه؟» دیکد می‌شه. خود نویسنده‌ها الان دارن ازش استفاده می کنن. ایده اولیه این بوده که سه جواب مختلف برای هر ایمیل آماده بشه که شما بتونین یکی رو انتخاب کنین ولی این جریان هنوز باگ داره. مثلا وقتی سه جواب به سوال قبلی خواستن به چیزهایی مثل این رسیدن «بله، فردا برنامه چیه؟»، «بله فردا وقت دارم، چه کنیم؟» و «آره، فردا چه کاره‌ای؟». که از نظر ما هر سه‌اش یکی است. راه حل رو شخصی به اسم سوجیت راوی داده که جواب‌ها باید از یک سیستم سمانتیک آنالیسیس بگذرن و فقط جواب‌های قبول بشن که نه فقط کلماتش که محتواشون هم با هم فرق داره. نکته جالب دیگه اینه که سیستم در نمونه‌های اولیه به بسیاری از ایمیل‌ها با «آی لاو یو» جواب می داده که ظاهرا از نظرش برای هر ایمیلی جواب مناسبی است (: اگر براتون فعال شد قارتی سند رو فشار ندین!

تبریک و تقبیح

تبریک به زوکربرگ به خاطر پول‌هایی که برای اصلاح و بهبود سیستم آموزش و مدارس در آمریکا خرج می کنه. تقبیح به کسانی که شغل و موندنشون در گرو کشتن و آزار بقیه است. از خودمون تا دوست و همسایه‌ها تا سرزمین‌های دور و تبریکی به مایکروسافت برای کارهای فانی که می کنه.. اوپن سورس کردن کلی چیز و امروز هم انتشار یک کتاب علمی تخیلی.

نامه ها

ابتدا می خواهم بابت مقدمه ای که در مورد قلم ها فرمودید تشکر کنم. کار ناچیزی بود برای دوستان.
اما در ادامه فرمایش حضرت عالی عرض کنم که حقیقت اش را بخواهید بنا به دلایلی از این گفتگو معذورم. این دلایل از جانب خودم است و نه شما. لیکن امیدوارم خدای ناکرده اسباب سوء تفاهم نگردد. اما اگر علاقه مندید که بدانید ماجرای قلم چه بوده اجمالا شرح می دهم.

در اندیشه فونتی جایگزین برای تاهوما بودم که رسیدم به فونت رویا. این فونت در سایت fontlibrary ظاهرا با مجوز Bitstream Vera معرفی و منتشر گردیده است. تغییرات بسیاری را اعمال نمودم که حاصلش قلمی گشت با نام چوپان! از نتیجه راضی نبودم و ظاهرش به یکان شبیه شده بود! اما خب شاید برای شروع و نخستین حرکت بد نبود که در خود فایل فونت رویا تحت قسمت متادیتا به این جمله رسیدم:
You may freely redistribute this font, but you may not change or rename it.

با لیست پستی آف تاپیک تهلاگ در میان گذاشتم که یکی از دوستان نیز به فردی اشاره کرده بود. مشخص بود که این فونت به فارسی وب شریف مربوط می شود که به یکی از بنیانگذارانش نامه ای ارسال و طرح پرسش و درخواست نظر یا کسب اجازه نمودم. پاسخی نیامد. یکی دو هفته بعد به فرد دومی نیز پیامی فرستادم که از ایشان نیز پاسخی نیامد. پیش خودم فکر می کردم که خب این بزرگواران چه جوابی بدهند. موضوع مشخص است. آمده است که اجازه تغییر قلم ندارید! شاید من اشتباه کرده ام و نباید می پرسیدم.
در همین اثنا نیز به دنبال بستر مناسبی دیگر که از هر حیث عاری از مشکلات مجوز باشد بودم که به فونت عالی DejaVu رسیدم. رویا با همه خاطرات تلخش را فراموش نمودم و از صفر با ذهنی خالی و آزاد، روزهایی را با فونت DejaVu درگیر شدم تا رسیدم به میرزا که بعدا به وزیر تغییر نام داد. و پس از آن فونت های دیگری که در ذهنم مانده بود بر بستر وزیر پدید آمدند.

احتمالا این قلم ها از دید متخصصین حوزه قلم، استاندارد یا زیبا نباشند (که من هم قبول دارم) اما خب تلاشی بود از جانب یک برنامه نویس یا شاید هم یک هکر برای کمک به جامعه اش! این قلم ها برای هر نوع استفاده یا تغییری آزادند. اساسا این فونت ها با ذهنیت Public Domain پدید آمدند. حتی اگر کسی فکر می کند همین مجوز OFL هم برایش محدودیتی ایجاد کرده بگوید برایش رفع می کنم.
این فونت ها تنها یک تلاش فان بود. :)

بخش آخر

ادوارد اسنودن در مورد پرایوسی

snowden

در این بخش نصیحتی براتون دارم از ادوارد اسنودن. رد این بخش اسنودن داره در این مورد حرف می زنه که چطوری باید از خلوت شخصی یا پرایوسی خودمون حفاظت کنیم. مثل همیشه از تور می گه و از سیستم‌های مخفی موندن از شنود و همزمان تاکید داره که بحث فقط مخفی شدن نیست و باید از نظر سیاسی و اجتماعی هم در جوامعمون فشار بیاریم و حقوق خودمون رو در مقابل شنود کنندگان حفظ کنیم. تا اینجا معمول است و همه می دونیم. بخش آخرش اما جزیی تر، خردنگرتر و کمتر شنیده شده می شه. حرف اینکه اگر ما تصمیم می گیریم چیزی رو شر کنیم هنوز به این معنی نیست که باید همه چیز رو همه جا یکجور شر کنیم. قرار نیست بریم توی غار ولی باد آگاهی هم داشته باشیم:

بله من در مورد به اشتراک گذاشتن انتخابی حرف می زنم. همه لازم نیست همه چیزی که ما می خوایم بگیم رو بدونن. مثلا دوستان من لازم نیست بدونن الان رفتم داروخونه. فیسبوک لازم نیست سوال امنیتی بازیابی پسورد من رو بدونه. شما لازم نیست اسم وسط مادرتون رو توی فیسبوک برای همه بنویسین – اگر از این اسم برای ریست کردن کلمه عبور جیمیل وقتی که فراموشش کردین استفاده می کنین. ایده اینه که به اشتراک گذاشتن اوکی است اما باید داوطلبانه باشه و آگاهانه. باید فکر کنیم که آیا این به اشتراک گذاشتن فایده‌ای برای ما یا طرف مقابل داره یا نه .

اگر در حال کار با اینترنت باشین… روش‌های مرسوم ارتباطات به شما خیانت خواهند کرد. ساکت و خاموش و غیرقابل دیدن. اونهم با هر کلیک که می‌کنین. هر صفحه‌ای که باز می کنین یا بهش می‌رسیم اطلاعاتی در حال دزدیده شدن است. این اطلاعات جمع می‌شن، شنود می‌شن، تحلیلی می‌شن و توسط دولت‌ها ذخیره می‌شن. چه دولت خودتون چه دولت‌های دیگه. همینطور توسط شرکت‌ها. شما می‌تونین این وضعیت رو با چند قدم ساده بهتر کنین. کارهایی مقدماتی. حالا که اطلاعات مرتبط با شما در حال جمع شدنه، حداقل کاری بکنین که اطلاعاتی که خودتون داوطلبانه و آگاهانه می‌دین در مورد شما جمع بشه.

موسیقی

توی این شماره از چند آهنگ احمد آزاد استفاده کردیم و همچنین آپتایم فانک که این روزها خیلی مشهور شده حدیث عشق از فرشته و در نهایت سارا کانر ( Connor ) به درخواست سینا قدیمی.
آهنگ آخر بلا چاو با اجرای فارسی شکیب مصدق به درخواست محمد حسنی عزیز

افق‌های آینده: مجموعه داستان‌های علمی تخیلی مایکروسافت

مایکروسافت مشغول کارهای عجیبی است که نشون می ده این کمپانی دوست داره با قدرت توی دنیای آینده تکنولوژی حضور داشته باشه. یکی دو ماه بیشتر از بازمتن کردن کلی پروژه نگذشته و دیروز اعلام شد که ویژوال استودیو نه فقط می تونه کدهای برنامه‌های لینوکسی رو دیباگ کنه که کد ادیتورش بازمتن هم شده!

اما گل سر سبد خبرهای عجیب از مایکروسافت این بود: انتشار رایگان مجموعه داستان‌های علمی تخیلی کوتاه الهام گرفته شده از مایکروسافت، از نویسنده‌های درجه یک جهان. داستان‌هایی درباره کامپیوترهای کوانتومی، پیش‌بینی‌های علمی، ترجمه همزمان، یادگیری ماشینی و غیره. برای نوشتن شدن این داستان‌ها، دسترسی دست اول به نویسنده‌ها داده شد تا بتونن تکنولوژی‌های درون مایکروسافت رو ببینن و قصه‌هاشون رو در مورد تقاطع این تکنولوژی‌ها و جامعه انسانی بنویسن.

کتاب افق‌های آینده؛ محل تقاطع واقعیت و خیال در جاهای مختلفی از جمله آمازون به رایگان منتشر شده.

مایکروسافت به زودی سرتیفیکیت‌های مبتنی بر SHA-1 رو غیرفعال می‌کنه، به دلیلی جالب

مایکروسافت در خبری نسبتا غیرمنتظره [اعلام کرده که احتمالا در زمانی به زودی جون ۲۰۱۶ سرتیفیک‌های TLSی که با الگوریتم هش SHA-1 درست شده باشن رو غیرفعال می‌کنه]. دلیل؟ تولید کالیژن (تصادم) در این شکل از رمزنگاری خیلی ارزون شده!

بذارین برای دوستان غیرفنی کمی به عقب برگردم. هش یا همون Hash الگوریتمی است که باعث می‌شه ما بتونیم از یک عبارت یا رشته یا فایل یا هر چیز دیگه که حاوی کمی اطلاعات باشه، به یک رشته برسیم. مثلا هش SHA1 اسم من این می‌شه:

$ echo -n "jadi" | sha1sum
6e2a6b79db87627480f48d9ebc06642b75c2a1d5  -

درست؟ حالا کافیه من به شما بگم «اسمم جادی است و هشش هم با ۶ شروع می شه و آخرش ۵ داره». شما اگر برین خونه و انواع مختلفی از اسم من رو بنویسیم و هش اونها رو حساب کنین، فقط در یک حالت به اون هشت که من بهتون دادم می رسین (اگر هش رو کامل بدم که بهترینه ولی معمولا بعیده دو رقم آخرش هم یکی در بیارد:

jadi@funlife:~$ echo -n "madi" | sha1sum
2ed1bf7f675c3e6a16ee159909348669980cc140  -
jadi@funlife:~$ echo -n "ladi" | sha1sum
423a605398fb490a7a7b583dc88974c2c46917d5  -
jadi@funlife:~$ echo -n "jady" | sha1sum
8d0136e02b2d142917a461130af21346d37c3f83  -
jadi@funlife:~$ echo -n "jaadi" | sha1sum
24dc889795b1aaf9845cd504606c62d3a968bb16  -
jadi@funlife:~$ 
jadi@funlife:~$ echo -n "jadi" | sha1sum
6e2a6b79db87627480f48d9ebc06642b75c2a1d5  -

در این مثال معلومه که کارمون مسخره است اگر ورودی بزرگ باشه، دادن هش برای چک کردن صحت ورودی روشی معقوله. مثلا وقتی می‌خواین سی دی اوبونتو رو دانلود کنین، هش‌هاش هم بهتون داده می شه تا بعد از دانلود مطمئن باشید که فایل کاملا سالمه.

تا اینجا درست؟ حالا آیا ممکنه یک هکر بیاد و فایلی درست کنه که ایزوی واقعی اوبونتو نیست ولی هش اون دقیقا با هش سی دی اوبونتو یکی بشه؟ این مساله از نظر ریاضی ممکنه (چون به هرحال طول هش SHA1 ثابته ولی طول ورودی می تونه متغیر باشه و در نتیجه حتما هش‌های تکراری داریم) اما از نظر عملی این امکان…

از نظر عملی درست کردن یک فایل که هش اون با هش مورد نظر ما دقیقا یکی بشه در سابق بسیار گرون بوده ولی از یک طرف با تلاش متخصص‌های رمزنگاری و ریاضی‌دان‌ها در پیدا کردن روش‌های سریعتر برای ایجاد تصادم و از اونطرف با اومدن کامپیوترهای پیشرفته تر و سریعتر و ارزونتر و بودن سرویس‌های ابری عظیم مثل EC2 آمازون که به آدم‌ها اجازه می ده با گرید کردن کامپیوترهای کوچیکتر به یک سوپرکامپیوتر برسن،‌ درست کردن یک هش تکراری با هش دلخواد هزینه‌اش حسابی پایین اومده، شاید چیزی در حدود ۷۵ تا ۱۲۰ هزار دلار که برای شکستن رمزهای TLS مبتنی بر SHA1 هزینه‌ای بسیار پایین به حساب می‌یاد.

در همراهی با مایکروسافت، موزیلا و گوگل کروم هم اعلام کردن که در زمانی نسبتا مشابه، سرتیفیکیت‌های تی ال اس مبتنی بر SHA1 رو غیرفعال خواهند کرد. کامپیوترها واقعا دارن پیشرفت‌ می‌کنن.

مایکروسافت و ممنوع بودن اسم آریان و خیلی اسم‌های دیگه

ماجرا از اینجا شروع شد که آریان یک ایمیل بهم زد گفت که وقتی سعی کرده در مایکروسافت اکانت درست کنه به این مشکل برخورده:

Oops

هاها بله. مایکروسافت بهش گفته که اسم Aryan حاوی عبارت‌های غیرمجاز است و نذاشته اکانتش رو درست کنه. ظاهرا این مشکل بقیه هم هست و آقای Dickinson و Rusek و خانم Reyes هم همین مشکل رو دارن و جواب‌های مایکروسافت هم اکثرا کپی پیست اینه که «بعضی اسامی اجازه ندارن» و یکبار هم پیشنهاد کرده که طرف از یک اسم دیگه استفاده کنه.

ماجرای بامزه ای است وقتی کنترل رو به ماشین ها می دیم و وقتی بین المللی می شیم (: من یکسری از این کلمه ها رو اصولا نمی دونم چه گیری در چه زبانی دارن ولی منطقا آریان و ریز و روسک که مشکل زبان انگلیسی ندارن. یادتون باشه اگر «سیستم هوشمند» طراحی می کردین نیازمند چیزی بیشتر از یکسری if‌ هستیم (:

ویندوز ۱۰ حتی بعد از فعال کردن تنظیمات پرایوسی، اطلاعات شما رو برای شرکتش مخابراه می کنه

یک بحث سیستم عامل‌های آزاد اینه که کامپیوتر من باید تحت کنترل من باشه نه تحت کنترل یک شرکت. درست مثل خودرویی که من از کارخونه می خرم و با اینکه تنظیمات کارخونه روشه اما در نهایت من هستم که کنترلش می کنم و بدون اینکه بخوام با پارس خودرو چک کنم، به ال.۹۰. در پیتم دستور می دم کجا بره و اونم لازم نمی بینه که وقتی منو رسوند استخر، به پارس خودرو اعلام کنه که امروز کجاها رفتم.

اما ظاهرا مایکروسافت و ویندوز ده هنوز اینو نفهمیدن. محققین امنیتی آرس تکنیکا می‌گن که حتی بعد از غیرفعال کردن بینگ، کورتانا و فعال کردن بالاترین سطح پرایوسی در ویندوز ۱۰، این سیستم عامل هنوز اطلاعاتی رو به سرویس‌های مختلف مایکروسافت می‌فرسته که شماره شناسایی کاربر رو هم به همراه دارن. این مساله بعد از جریان زیر نظر گرفتن کودکان به شکل پیش فرض باعث شده بحث‌های پرایوسی دوباره داغ بشه. درسته که ممکنه من به خیلی از این سرویس‌ها احتیاج داشته باشم و ذاتا بد نباشن ولی ۱) باید در پیاده سازی‌شون حریم خصوصی من رعایت بشه و وقتی لازم نیست اطلاعات من روی شبکه منتقل نشه و ۲) این امکانات باید تحت کنترل من باشن تا اگر خواستم اونها رو روشن نکنم نه اینکه به شکل پیش فرض روشن باشن و من فقط اگر درک و سواد کافی داشتم بتونم خاموششون کنم.

مایکروسافت در این مورد که چرا علیرغم تنظیمات پرایوسی، بازهم اطلاعات رو منتقل می کنه توضیحی نداده ولی به احتمال زیاد مانند ماجرایی که چند وقت پیش برای ابونتو افتاد، برخی از تنظیمات رو تغییر خواهد داد تا جلوی گسترش این سبک از انتقادها به سیستم عامل جدیدش رو بگیره.

راستی! امروز اولین روزی بود که من چند دقیقه ای با ویندوز ۱۰ کار کردم ولی خب معلومه که هیچ نظری در موردش ندارم و فقط امیدوارم دسکتاپ سرچ رو بهتر کرده باشه و بالاخره Virtual Desktopها رو هم به سیستمش اضافه کرده باشه. فکر کنم از سال ۲۰۰۰ به بعد هر سیستم عاملی که این دو تا رو نداشته باشه برای من غیرقابل استفاده است.

شما باید کامپیوتر رو کنترل کنین نه کامپیوتر شما رو! مواظب ویندوز ده باشین

صفحه ابی ویندوز ده

این هفته یک بحث پرایوسی مفصل درگرفته. بعضی افرادی گزارش می کنن که وقتی توی ویندوز ده برای بچه‌شون اکانت ساختن که اکانت‌هاشون با هم قاطی نشه، ویندوز شروع کرده به شکل هفتگی یک ریپورت از فعالیت‌های فرزند رو برای پدر یا مادر فرستادن! مثلا اینکه «بچه‌تون حسن این هفته به این سایت ها سر زده، اینقدر با کامپیوتر کار کرده و فلان دقیقه با این برنامه و بهمان دقیقه با اون برنامه کار کرده».

یکسری بحث اینجاست که آیا پدر و مادرها حق دارن روی فرزندان کنترل داشته باشن؟ مثلا اونطوری که دولت معتقده باید روی ما کنترل داشته باشه که یکهو سایت‌های خطرناکی مثل جادی.نت رو نخونیم (: اینجا دو سه نظر مختلف روی بحث‌ها هست و مثلا مخالفین می گن همونقدر که لازم نمی دونن دوچرخه یا کارت کتابخونه یک پسر ۱۶ ساله رو کنترل کنن، در اینترنت هم نباید اونو زیر نظر بگیرن و به جاش باید آموزش کافی بدن و اعتماد مشورت کردن رو به وجود بیارن.

ولی اصل نارضایتی اونجا بوده که آدم ها مدعی هستن این زیرنظر گرفتن بدون مجوز اونها بوده و حتی اگر مایکروسافت فیچری برای زیر نظر گرفتن دیگران فراهم کرده، نباید اون رو بدون رضایت والدین روشن کنه یا به شکل پیش فرض فعالش بذاره و فقط باید اطلاع بده که اگر کسی خواست، سراغش بره.

در قسمت اول شاید بشه بحث بیشتری کرد ولی در قسمت دوم به نظر من صد در صد حق با والدین است و من باید صاحب کامپیوتر خودم باشم. کامپیوتر من باید زیر نظر من کار کنه نه من زیر نظر کامپیوترم.

نکته: اگر از کامپیوتری استفاده می کنین که ویندوز ده داره و پدر و مادرتون براتون به عنوان «فرزند» اکانت مستقل درست کردن، احتمالا ایمیل های هفتگی کارهای شما رو به پدر و مادر اطلاع می ده (:

بیل گیتس در مورد شغل های آینده

مشاغل بیشتر و بیشتری در حال جایگزین شدن با کامپیوتر هستند، از رانندگی تا نویسندگی تا پرستاری. تکنولوژی در طول زمان تقاضا برای نیروی کار را کاهش خواهد داد؛ بخصوص در شغل هایی که به مهارت کمی نیاز دارند. بیست سال دیگر، تقاضا برای بسیاری از کارها شدیدا کم خواهد شد و من فکر نمی کنم مردم به این مساله به اندازه کافی توجه کرده باشند.

منبع

به مایکروسافت پیشنهاد بدین مشکلات ویندوز برای ما ایرانی‌ها رو حل کنه

در حالی که همه هر سال غر می زنیم و مسخره می کنیم، مهدی غیاثی یک کار خوب کرده: بررسی دقیق و گزارش کردن باگ تقویم شمسی ویندوز به مایکروسافت. خودش می نویسه:

من دیروز تلاش کردم که با پشتیبانی ویندوز صحبت کنم، بلکه بتونن یه باگ ریپورت بفرستن به تیم مورد نظر و این قضیه ساعت ویندوز رو حل کنن. ولی در کمال ناباوری، دیدم تاریخی که ویندوز می‌خواد این دفعه ساعت رو بکشه جلو، دقیقن درسته. اولش فکر کردم آپدیتی چیزی دادن و این مشکل حل شده، از پشتیبانی تشکر و خداحافظی کردم.
اما موضوع وقتی عجیب‌تر شد که دیدم لپ‌تاپ قدیمی‌ای که روش ویندوز ۷ داره و آپدیت هم نشده، اون هم قصد داره دقیقن به موقع ساعت رو بکشه جلو!
شروع کردم به تغییر تاریخ ویندوز، تا ببینم در هر سالی چطور می‌خواد ساعت رو جلو و عقب بکشه. دیدم ظاهراً هر سال یک روز میفته عقب‌تر. یعنی سال ۲۰۱۵ کاملاً درسته، بعد سال ۲۰۱۶ یک روز عقب‌تر میاد، سال ۲۰۱۷ یک روز بیشتر و … و جالبه که دوباره در سال ۲۰۲۰ درست میشه. ظاهراً سال ۲۰۱۰ هم همینطور بوده. انگار الگوریتمی که سعی می‌کنه تاریخ شمسی رو منطبق کنه بر میلادی و به دست بیاره که چه روزی باید این تغییر رخ بده، یه باگ داره که هر سال یک روز میفته عقب، و در سال‌های مضرب ۵ دوباره درست میشه و سالهای بعدش دوباره یکی یکی میره عقب!

و رفته و باگ رو ریپورت کرده. خوبه اگر شما هم می خواین تقویم درست بشه و زمان درست جلو و عقب کشیده بشه به صفحه گزارش این باگ در فروم ویندوز برین و با فشار دادن دگمه Me Too در سمت راست بالا، بگین که شما هم این مشکل رو دارین. البته اگر فکر می کنین راه بهتری هست خیلی خوبه اونم دنبال کنین و به بقیه هم بگین تا شاید بالاخره از باگ لعنتی راحت بشیم.

و البته اینجا هم می تونین به فیچرهایی که دوست دارین به ویندوز اضافه بشین رای بدین که در صدرشون تقویم فارسی و بازشدن مارکت برای ایران و اینجور چیزها است.