مقایسه کاراریی اوبونتو و ویندوز ۷

این روزها همه جا می‌خوانیم که ویندوز ۷ دارد می‌آید (: ارائه سریع و پر سر و صدای ویندوز ۷ اصلی‌ترین نشانه این است که خود مایکروسافت هم امیدی به ویستا ندارد و شکست آن را پذیرفته و دارد با قول ویندوز بعدی، می‌گوید که بازار را حفظ خواهد کرد.

من ضد مایکروسافت نیستم. ضد بیل گیتس هم نیستم (:‌ من طرفدار سیستم عامل خوبم و آزادی‌های انسان و خب نتیجه منطقی فعلا لینوکس است و کمی مک. اما بدون شک هر چقدر ویندوز بهتر بشود خوشحالتر می‌شوم چون هم آدم‌ها به سیستم عامل خوب عادت می‌کنند و هم دردسرهای دوستانم کمتر می‌شود.

حالا بیایید برویم گشتی بزنیم در مقایسه اوبونتو و ویندوز ۷ با معیارهای فنی. این تست‌ها سعی می‌کنند به این سوالات جواب دهند:

هر سیستم عامل چقدر طول می‌کشد که نصب شود؟

بعد از نصب چقدر فضا اشغال می‌کند؟

بوت شدن و خاموش شدن چقدر طول می‌کشد؟

کپی فایل از یو اس بی به هارد و از هارد به هارد چقدر طول می‌کشد؟

هر سیستم عامل با چه سرعتی برنامه آزمایش بهره‌وری کامپیوتر را اجرا می‌کند؟

نصب

اوبونتو بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ ثانیه طول می‌کشد تا به طور کامل روی دیسک نصب شود. این زمان برای ویندوز ویستا ۱۳۶۰ و برای ویندوز ۱۳۹۳ ثانیه است.

ولی راحتی نصب، فقط به زمان نیست. بگذارید نگاهی به این بیندازیم که چند کلیک ماوس لازم است تا هر سیستم عامل به طور کامل نصب شود.

واو… اوبونتو فعلی فقط با ۷ کلیک نصب می شه و اوبونتوی بعدی (۹)‌ با ۸ کلیک. ویستا به ۱۲ و ویندوز ۷ به ۱۴ کلیک برای نصب نیاز داره. البته بدون شک کم بودن کلیک الزاما معیار خوبی نیست ولی اطلاعات بانمکی است.

فضای دیسک

فوق العاده جذاب (: اوبونتو بعد از نصب ۲.۳ گیگابایت فضا مصرف می‌کند. این میزان برای ویندوز، تقریبا ۸ است (با ۶۴ بیتی‌ها کار چندانی نداریم). این در حالی است که اوبونتو هم مثل دیگر گنولینوکس‌ها، بعد از نصب دارای فایرفاکس، برنامه‌های آفیس، بازی، برنامه ادیت تصاویر (گمیپ)، پخش کننده‌های متفاوت، چند تم، برنامه رایت سی دی و … است و ویندوز ۷ احتمالا مجهز به NotePad و Paint (:

لازم به ذکر است که در این مرحله، ویندوز ویستا کارت شبکه را نشناخت و مجبور شدیم روی یک کامپیوتر دیگر درایورهای کارت شبکه را دانلود و برای ویستا نصب کنیم.

بوت و شات‌دان

زمان بوت از لحظه‌ای شروع شده که کامپیوتر روشن می‌شود و به محض ظاهر شدن میزکار، زمان متوقف شده. کامپیوتر مورد استفاده حدود ۲۰ ثانیه در مرحله POST می‌ماند ولی برای نبود هیچ ابهامی، از لحظه فشردن دگمه پاور، زمان را گرفته‌ایم:

ویندوز هفت ۳۲ بیتی تنها سیستمی بود که زیر یک دقیقه بوت شد. البته فراموش نکنید که همیشه ویندوز بعد از ظاهر کردن میزکار،‌ به کلی زمان برای به حالت سکون رسیدن احتیاج دارد و در واقع بخش عمده‌ای از بوت را بعد از نمایش میز کار انجام می‌دهد.

حالا بگذارید به ثانیه‌های مورد نیاز برای خاموش کردن سیستم نگاه کنیم:

پیشتاز اوبونتوی فعلی است و بقیه کمابیش به هم نزدیکند. ویندوز ۷ کمی عقب افتاده و البته در این میان، ویندوز ویستای ۶۴ بیتی بحث جداگانه‌ای دارد (:

ورودی خروجی

برای آزمایش سیستم فایل، چند راه حل داریم. اول فایل‌های بزرگ را از یو اس بی به هارد بعد فایل‌های کوچک. بعد هم همینکار با فایل‌های کوچک. یکبار هم از هر هارد به همان هارد و بار دیگر از یک هارد به یک هارد دیگر. در تست فایل‌های بزرگ، یک دایرکتوری داریم که ۳۹ فایل در آن است که در مجموعه ۳۹۹ مگ حجم دارد. در بحث فایل‌های کوچک هم ۲۱۵۴ فایل در ۱۲۷ دایرکتوری داریم که روی هم ۶۰۳ مگابایت حجم دارند.

حرف زدن بس است! به کپی فایل‌های کوچک از یو اس بی به هارد نگاه کنید:

و حالا به فایل‌های کوچک از هارد به هارد:

امیدوارم ۹ ماهی که به انتشار رسمی ویندوز ۷ مانده،‌ زمان خوبی باشد برای حل این مشکل عظیم.

حالا برویم سراغ فایل‌های بزرگ. اول از یو اس بی به هارد:

و حالا از هارد به هارد:

به جز یک مورد، در همه کپی‌ها لینوکس برتر ظاهر شده. به شکل علمی موضوع را بررسی نکردیم ولی به نظر می‌رسد در پاک کردن فایل‌های زیاد، هم ویندوز ویستا و هم ویندوز۷ مشکل جدی دارند. پنجره زیر پنجره آشنایی است. مکثی ۲۵ تا ۳۰ ثانیه‌ای قبل از دست به کار شدن ویندوز برای پاک کردن فایل‌ها.

تست ریچارد

برای اینکار، برنامه مستقل از سیستم‌عامل Richards را با پیتون روی سیستم‌ها اجرا کردیم.

در این تست در مجموع ویندوز بهتر ظاهر می‌شود. در عین حال تفاوت بین ۶۴ بیتی و ۳۲ بیتی در لینوکس بیشتر است و نسخه ۶۴ بیتی لینوکس نزدیکتر به نسخه ۶۴ بیتی ویندوز. در نسخه ۳۲ بیتی‌،‌ ویندوز تست ریچارد را بهتر اجرا می‌کند.

منبع

Benchmarked: Ubuntu vs Vista vs Windows 7

گنو/لینوکس خوبه چون به شما امکان پیاده کردن ایده‌هاتون رو می‌ده

من مشغول ترجمه یک کتاب جدید هستم. فایل انگلیسی رو به شکل یک فایل متنی دارم و در فایل فارسی، ترجمه رو می‌نویسم. به جای اون کاغذی هم که سابقا لای کتاب‌های سنتی می‌ذاشتیم، پنج تا / می‌زنم (یعنی /////) تا نشون بدم که الان در کجای کتاب هستم.

هربار که کتاب رو باز می‌کنم، دنبال ///// ‌می‌گردم و می‌رسم به جایی که تا الان ترجمه کردم و بعد ترجمه رو جلو می‌برم و در آخر کار، یک ///// می‌ذارم سر جایی که الان هستم. در واقع علامت ///// همیشه به من نشون می ده که تا کجا ترجمه کرده‌ام.

حالا فرض کنید هوس می‌کنم یک نمودار درست کنم که نشون بده چه حجمی از کتاب ترجمه شده. این یک ایده منطقی و زیبا است پس حتما قبلا به فکر کسی رسیده و ابزارهای کافی در گنو/لینوکس براش وجود داره. یادمون هست که لینوکس هسته سیستم عامل است و گنو با تلفظ Genoo، مجموعه از ابزارهای آزاد که به اون هسته قوی، قدرت بیشتری داده.

قدم اول اینه که ببینم چه سهمی از کتاب رو ترجمه کردم. دستور wc (مخفف word count) رو دارم که می‌تونه خط‌ها و کلمات و حروف هر چیزی رو بشمره. پس می‌زنم wc -l english.txt و بهم می‌گه که کتاب ۸۷۵۰ خط است (توجه داریم که در بحث دیجیتال، خط یعنی پاراگراف). حالا باید ببینم علامت ///// در خط چندم است. دستور grep رو داریم که هر چیزی رو توی هر چیز دیگه‌ای می‌گرده. حتما یک سوویچ هم داره که شماره خط رو برمی‌گردونه. من این سوییچ رو حفظ نیستم پس مثل هر چیز دیگه‌ای تایپ می‌کنم man grep و یک راهنمای کامل می‌گیرم که توش نوشته سوییچ n شماره خط رو برمی‌گردونه. پس من می‌زنم grep -n “////” english.txt و می‌بینم که تا پاراگراف چند رو ترجمه کرده‌ام:


به من می‌گه که ۵۰۴ پاراگراف رو ترجمه کرده‌ام. حالا کافیه قسمت اول رو جدا کنم. دستور cut می تونه در یک متن ستون‌های مختلفی که با یک علامت از هم جدا شدن رو تشخیص بده. من می خوام جدا کننده ام : باشه (:d-) و فیلد اول رو می‌خوام (f1-). توی لینوکس مثل لگو، می‌شه دستورات رو با | به هم چسبوند. پس داریم:


زیبا نیست؟ در واقع من با یک خط، درآوردم که الان کجای ترجمه هستم. حالا کافیه این رو بچسبونم به دستوری مثل ploticus که از خط فرمان، نمودار می‌کشه. من هم این دستور رو بلد نبودم ولی یک جستجوی ساده در گوگل برای command line pie chart رسوندم به صفحه این دستور و یک مثال خیلی ساده ازش. حالا فقط کافیه من عددی که بالا به دست آوردم رو به همراه تعداد کل صفحات و عنوانی که می‌خوام در نمودار نشون داده بشه بریزم توی یک فایل. دستوراتی مثل اینها:

fdone=`grep -n “/////” /home/jadi/english.txt | cut -f1 -d:`
fdarsad=`expr $fdone / 87`
echo $fdarsad% done,$fdone,green > /tmp/translate.dat
edone=`expr 8750 – $fdone`
echo English,$edone,red >> /tmp/translate.dat

فایلی مثل این را تولید خواهند کرد:

5% done,504,green
English,8246,red

حالا کافیه اون برنامه رسم نمودار رو با تنظیماتی که لازمه صدا بزنم. نه تنظیمات رو بلدم و نه برنامه رو دارم. در مورد تنظیمات که مشکلی نیست چون نرم افزارهای آزاد بهترین پشتیبانی رو دارن: جامعه. یک سرچ توی اینترنت یک نمونه درست از صدا زدن برنامه رو بهم نشون می ده. در مورد نداشتن برنامه هم اصلا لازم نیست برم دنبال سی دی یا از دوستان گرفتن یا دزدیدن یا هر کار دیگه… خیلی ساده روی خط فرمان تایپ می کنم:

apt-get install ploticus

و برنامه کاملا خود به خود نصب خواهد شد (: راحت ترین روش نصب. حالا کافیه پلاتیکوس رو عین چیزی که در راهنما دیدم صدا بزنم:

ploticus -prefab pie -png -o /home/jadi/public_html/translate.png data=/tmp/translate.dat delim=comma values=2 labels=1 colorfld=3 -scale 1 legend=yes

چه جذاب (: حالا نمودار درست شده:

قشنگ نیست؟‌ حالا کافیه به سیستم عامل بگم که این محاسبات رو هر روز ساعت ۴ صبح انجام بده. برای اینکار دستور crontab رو داریم که به سادگی می‌شه باهاش گفت که فلان مجموعه دستورات رو هر ۲۴ ساعت یکبار یا چهارشنبه ها صبح یا جمعه هایی که ۱۳ ام باشن یا حتی هر دقیقه در هر روز و … اجرا کنه. اون رو که بذارم (الان گذاشتم) هر روز یکبار نمودار بالا دیده خواهد شد (:

انجام این عملیات کلا دو دقیقه طول کشید ولی خب نوشتنش چند برابر اون (: هنوز هم مطالبی در مورد کمک لینوکس در این ترجمه هست که خواهم نوشت (:

لینوکس یا ویندوز؟ جواب ساده است

ایتا سایت خوبیه ولی گاهی واقعا چیزهای عجیبی منتشر می کنه. شاید مشکل از نداشتن مقاله باشه و شاید هم دفاع یک جانبه و با دید بسته ولی به هرحال مقاله ای مثل میزبانی ویندوز یا لینوکس؟ مساله این است ممکنه توی این سایت منتشر بشه (:

مقاله اصولا نه علمی است و نه منطقی و نه حتی ترجمه دقیق. تیتر اصلی‌اش اینه که «با توجه به اينكه معمولا ميزباني ويندوز گران‌قيمت‌تر از ويندوز است براي برخي مصارف كه نياز به امنيت بسيار بالا نيست مي‌توان از سايت‌هايي با بستر PHP استفاده كرد.» و کلا معتقده که پی اچ پی و مای اسکیوال، روی ویندوز قابل ارائه نیستند (:

ببینم اصلا من چرا دارم در این مورد توضیح می دم ؟ (: فقط به خاطر اینکه یک دوست خوب لینک اون مقاله رو بهم داده؟ یا چون دوست ندارم مقاله ای در این سطح رو در ITNA ببینم؟ بگذریم (: اصلا این رو پست کنم یا نه؟ نظر شما چیه؟‌ پست کنم؟ یا نه؟

اوه اصلا بذارین این دو تا عکس مشهور رو توی وبلاگ استفاده کنم. به قول خودش به جای نوشتن هزاران کلمه در مورد اینکه چرا لینوکس بهتره و چرا در دنیا سایت های حرفه ای از لینوکس استفاده می‌کنن ، بهتره این دو تا عکس رو ببینین تا به راحتی واضح باشه که چرا لینوکس امن تره و چرا بهتر میشه توسعه اش داد و چرا مشکلاتش راحت تر پیدا می شه و حل می شه و … این دو تا عکسها فراخوانی‌های سیستمی‌ای رو نشون می دن که وقتی یک سیستم عامل یک صفحه وب رو باز می کنه، صدا زده می‌شن. عکس بالایی فراخوانی‌ها در یک سیستم لینوکس است و عکس پایین، فراخوانی‌ها در یک سیستم ویندوز. خودتون مقایسه کنین و ببینین چرا یک سیستم معماری بهتری داره و سریعتر و راحت تر مشکلاتش برطرف می شه و امکان اضافه کردن قابلیت های جدید توش وجود داره.

لینوکس


ویندوز


نتیجه

من بگم؟ عکس ها رو نگاه کنین (:

نکته

اگر در جایی به جای استدلال خوندید که «همه می دانند که» یا «همانطور که حرفه ای ها می گویند» یا «بر همگان واضح و مبرهن است» و اینجور چیزها، به اون استدلال شک کنید.

آخر دنیا چه شکلیه؟

درباره آخر دنیا، روزی که یک جنگ جهان رو نابود کرده، روزی که انرژی اتم کار دست ما داده، روزی که موجودات فضایی به ما حمله کردن و … فیلم‌های زیادی ساخه شده. حالا یک وبلاگ علمی تخیلی‌نویس، جدولی تهیه کرده از مفاهیم این فیلم‌ها و طبقه بندی اونها. این وبلاگ، ۱۴ تا از مشهورترین فیلم‌های علمی تخیلی رو از لحاظ مفاهیمی مثل «کمبود منابع»، «حضور جنگ سالاران»، «آدم‌های تغییر یافته» و حتی «نوشیدن ادرار توسط آدم‌ها» طبقه بندی کرده و یک جدول در این باره کشیده.
به نظر من اون جدول خیلی جذاب نیست. نتیجه باید به شکل نموداری رسم بشه که تاثیر هر کدوم از این مفاهیم رو در کل فیلم‌ها نشون بده.

این نمودار به راحتی می تونه به ما نشون بده که در یک دید کلی، آخر دنیا در فیلم‌های هالیوود به چه شکل ترسیم می شه. مثلا مفهوم زمین‌های سوخته که برمی‌گرده به نابودی طبیعت و ناتوانی انسان از استثمار زمین، کاملا پر رنگه، ترس از حیوانات آدم‌خوار خیلی کمه و فرقه‌های مذهبی هم پر رنگ نخواهند بود. خطر بزرگ در نابودی طبیعت است (زمین‌های سوخته + کمبود منابع + تولید نسل اجباری) و جنگ انسان‌ها با یکدیگر (جنگ سالاران +‌ آدم‌های تغییر یافته (mutant) ). من که زمانه فعلی رو ترجیح می دم به اون موقع (:

نمودار آماری واقعیت را افشا می‌کند: پوتین تقلب کرده

نمودار جالب و هوشمندانه ای است که تقلب حزب پوتین را نشان می‌دهد:


تا جایی که من فهمیدم، هر نقطه نشان دهنده یک صندوق رای حوزه رای گیری است. محور افقی نشان دهنده درصد آرای قبول شده در صندوق در آن حوزه است و محور عمودی نشان دهنده درصد رایی که حزب پوتین آورده. به راحتی می‌بینید که هر وقت پوتین رای آورده، آرای حوزه قبول شده و هر وقت رای حزب پوتین کم بوده،‌ آرای حوزه ابطال شده. به سبک ایران هم کار تا جایی پیش رفته که بعضی از حوزه‌ها که بالای صد در صد شرکت کننده داشته اند (!)، صد در صد به پوتین رای داده بودند (: جالب، روشن کننده و دردناک است که Correlation چیزی در حدود ۹۰٪ است. یعنی تعداد آرای پوتین به راحتی می‌تواند میزان رای‌های باطله را پیش‌بینی کند:‌ اگر حزب پوتین رای آورده باشد رای‌ای باطل نمی‌شود ولی اگر کس دیگری رای آورده باشد، رای باطل است.

حالا هی بپرسید چرا ما با روسیه اینقدر دوستیم یا چرا احمدی نژاد می‌گوید که ما هیچ وقت در طول تاریخ خاطره بدی از روسیه نداشته ایم (:

تعداد فراوانی حروف فارسی در نوشته‌های روزمره

در مقاله با چینش صفحه کلید دووراک آشنا شوید دیده بودیم که بهترین حالت کیبرد، این است که پرکاربردترین حروف در ردیف وسط بیافتند و بعد در ردیف بالا و در نهایت در ردیف پایین. برای اینکار نیاز داریم بدونیم که کدوم حروف فارسی بیشترین کاربرد رو دارند. جالب است که این جدول یا اطلاعات (که کاربرد زیادی در رمزنگاری هم دارد)‌ هیچ جای اینترنت نبود.

این بود که یک برنامه نوشتم تا در یک متن طولانی تعداد درصد تکرار هر حرف را بشمرد. متن کامل همه مقالات موجود در صفحه اول سایت تغییر برای برابری را انتخاب کردم. این انتخاب کاملا نقد پذیره و شاید مثلا بهتر باشه از مجموعه ویکیپدیا چند مقاله در علوم مستقل رو انتخاب کنیم ولی خب به هرحال این انتخاب اول بود و نتیجه اش این شد:


واقعیت اینه که هر نموداری زیبا و لذت بخشه و البته جای «و» در کیبرد فارسی دردناک. این کاراکتر با اینکه اینهمه استفاده می‌شه ولی جاش خیلی بده و عملا باعث مچ درد دست راست. نکته بامزه هم عملا اضافه بودن این «ژ» بیچاره است که خیلی خیلی کم ظاهر می شه.

اگر همچین نموداری قبل از طراحی کیبردفارسی توسط کشیده شده بود احتمالا طی چندین نسل کلی به سلامت دست و مچ ایرانیان کمک می‌کرد. مثلا بهترین جای ممکن در کیبرد الان داده شده به حرف «ت» که از نظر اهمیت در جای نهم است و جای برتر بعدی داده شده به «ب» که رتبه دهم رو از نظر ارزش تایپ داره.

کاری که باقی می مونه این است که اولا یکبار دیگه برنامه رو روی یک متن معرف‌تر اجرا کنیم و دوم هم این که جالبه یکبار روی چیزهایی مثل قانون اساسی یا وبلاگ‌های مختلف اجرا کنیم و ببینیم درصد استفاده از حروف خیلی فارسی (مثل گچپز) و خیلی عربی (صضطظغعذ) در اونها چه تفاوتی می کنه. بامزه است.

نمودارهای زمانی تغییرات در مقالات ویکیپدیا

متاسفانهعرض نمودارها زیاد است و صفحه کمی به هم می ریزه. ترجیح دادم عرض نمودارها را کم نکنم تا اطلاعات از دست نره.

این برنامه کوتاه پرل یک فایل حاوی تاریخچه ویرایش‌های یک عنوان ویکیپدیای فارسی را می‌خواند و با کمک کتابخانه GD، نمودار تعداد ادیت روزانه را نمایش می‌دهد.

چند وقت پیش برای جواب به این سوال که نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی چه کسانی هستند، نوشتم (بررسی نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی). در کامنت‌ها دوستی این سوال جالب را مطرح کرده بود که زمانبدی ویرایش‌های یک مقاله چگونه است به عبارت دیگر می‌خواهیم ببینیم که یک مدخل (مثلا احمدی‌نژاد) در یک دوره یک‌ساله هر روز چند ویرایش داشته.

برای اینکار کافی است به مدخل مورد نظر برویم (در اینجا احمدی‌نژاد) و صفحه تاریخچه را مشاهده کنیم و سپس با کلیک کردن روی ۵۰۰، ۵۰۰ تغییر اخیر یک صفحه مثلا صفحه احمدی‌نژاد را ببینیم. حالا صفحه صفحه به عقب می‌رویم و کل تغییرات مقاله را در یک فایل ذخیره می‌کنیم.

با دادن این فایل به برنامه‌ای که برای اینکار با پرل نوشته‌ام، می‌توانیم نمودارهایی رسم کنیم که نشان دهنده تعداد ادیت هر عنوان در هر روز باشند.

تعداد ادیت شاید نشان دهنده «داغ»‌ بودن موضوع باشد. مقاله قبلی می‌گفت که احمدی‌نژاد داغ‌ترین موضوع ویکیپدای فارسی است. حالا بگذارید نگاهی به نمودار حاصل از این برنامه بیندازیم:


واقعا هم احمدي‌نژاد این روزها موضوع داغی در ویکیپدیا است. در هفته‌های اخیر زیاد ادیت شده و دو سه باری هم موضوع جنگ‌های ادیتی بوده است (۷۵ ادیت در یکروز). البته در بدو پیدایش(!) هم موضوع خیلی خیلی داغی بوده ولی بعد از ثبات نسبی مقاله مربوط به او، فقط در روزهای خاصی مورد بحث شدید (جنگ ویرایشی؟) بوده.

یک کاربرد جالب می‌تواند تطبیق این نمودار با وقایع سیاسی روزهای پر ادیت باشد. مثلا اینکه چک کنیم آیا در حوالی بیستم ماه چهار سال ۲۰۰۷، خبر خاصی بوده یا نه ؟‌ همینطور در هفته‌های اول ماه دهم میلادی و … نمودار حاصل از این اخبار می‌تواند جریان را بسیار جذاب تر کند.

حالا که ایده اصلی را گرفتید، نمودارهای بعدی را ببینید و خودتان تحلیل کنید. چون احمدی‌نژاد پر ادیت‌ترین بوده، اول سری زده‌ام به شخصیت‌های مشهور دیگر. مثل

سیدعلی خامنه‌ای


محمد خاتمی


و روح‌الله خمینی


شاید بشود استدلال کرد که هر چقدر ادیت یک موضوع کمتر پالسی باشد و روند دامنه‌دارتری داشته باشد، بحث بهتر پیش می‌رود. البته شاید هم اشتباه کنم. به هرحال چیزی که دیده می‌شود این است که در بین سه شخصیت بالا، بیشترین بحث در مورد روح الله خمینی در جریان است.

اما بنا به سنت مقاله‌های ویکیپدیا، نگاه هم انداختم به ادیان. نتیجه این بود:

اسلام


مسیحیت


دین بهایی


و مزدیسنا (زرتستی)


دو چیز برای من معنادار است. اول دعوای مقطعی و بسیار شدید در مورد دین بهایی و بعد بحث دائمی در مورد اسلام و دستکاری دائمی مقاله. آن را مقایسه کنید با نمودار مربوط به مدخل ایران:


به نظر من الگوها نزدیک هستند: ویرایش‌های دائمی و باحوصله. به نظر من این الگوی موضوعی است که آدم‌ها به شکل روزمره با آن درگیر باشند. افراد بیشتری دخیل هستند و نتیجه این می‌شود که بحث دائمی است و غیرپالسی.

اصرار!: بسیار ارزشمند خواهد بود اگر کسی که از وقایع سیاسی و جهانی مطلع است، نمودارها را با وقایع جاری در تاریخ‌های پالس تطبیق کند تا ببینیم آیا اتفاقات جهان واقعی تاثیر خود را سریعا در ویکیپدیا نشان می‌دهند یا خیر و آیا مثلا اعدام کودکان، در افکار عمومی ساکنان ویکیپدیا، علیه اسلام عمل می‌کند یا نه.

در نهایت اینکه برنامه را آن بالا گذاشته‌ام ولی استفاده از آن کمی توان فنی می‌خواهد. اگر کسی می‌خواست بدون سر و کله زدن با برنامه غیر کاربرپسندی که من نوشته‌ام، نتایج مشابهی در مورد مدخل خاصی را مشاهده کند، در کامنت‌ها خبر بدهد تا در عرض دو دقیقه نمودار را ایجاد کنم و برایش بفرستم (: